صاحبدلان
13.5K subscribers
32.9K photos
2.99K videos
56 files
2.39K links
Download Telegram
بگو سلام
و صبحی را آغاز کن!
مرا درگیرکن درخودت!
تا دوباره با خورشید به خانه‌ات بیایم؛
با دسته‌ای از عطر خوش بابونه دردست‌هایم
صبح‌ها بیشتر از همیشه
بوی تو را احساس می کنم


#عرفان_یزدانی
صبحتان دلنواز و نوشینه؛
هوایتان عطرآگین گلبوسه های دلبرانگي ...


🍂🍁
هر روز، به شوق تو
بهانه دست خورشید می دهم،
تا بیدارم کند!
من تمام لبخندهای عاشقی را
از لب هایت می نوشم، جرعه جرعه ...
چه تکرار زیبایی ست،
هر روز صبح بیدار شدن
با خورشید نگاهت!
با خنده های تو ...

#عرفان_یزدانی
درود دوستان به چهارمين روز پاییز زیبا خوش آمدید الهی که در این فصل زيبا به هرانچه آرزو دارید برسید.....

🍂🍁
.

تو با انگشت هایت، مرا بنواز!
با صدایت،
انجیرهای مانده در نگاهم را بچین!
بگذار از بُهتِ آفتابِ چشمانت
بیرون بیایم!
دور از بغض گرفته ی ابرها
لبخندت را ببوسم ...





#عرفان_یزدانی
همراهان جان
صبح خوش شما لبالب از لبخند
‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎🍂💐
@Ssahebdeelan
.

عشق را تدريس کن!
من در هر صبح تو را از برخواهم کرد!
وقتی گنجشکان
سر و صدا به راه می اندازند
و من در نگاهم
به نقطه ی اتّصال نگاهت
دوست داشتنت را فرياد می زنم ...


#عرفان_یزدانی
درمقام صبحی زیبا از
پاییزی چشم نواز
برافراشته می نماییم
آیین مهر وکیش دلدادگی
الهي صدای هموطنانم
ب خنده و هلهله ی شادی،،،،،
💐🍂
@Ssahebdeelan
از نگاهت، شبنم می ریزد!
از دستانت ماه!
کدام شب را به خانه برده ای،
که باد لبخندهای تو را
با نوازش گلبرگ های مهتاب
در آغوشت
انگشت به انگشت
از روشنایی فانوس های سرانگشتانت،
به منظومه ی گیسوانم سپرده؟!

#عرفان یزدانی
هر شب بدون هیچ اطمینانی
از بیدار شدنمان به خواب میرویم
امابا این حال برای فردا
برنامه میریزیم این یعنی امید
زندگیتون پرازآرزوهای دست یافتنی
شبتون بخير
در پناه خدا
💐🍂
لبخند که می زنی،
سیب از شاخه می افتد!
باران تاب می خورد روی درخت بید!
آسمان نفس های آبی اش را
کنار می گذارد،
تا عشق را از دستان تو بگیرد!
صبح از شکاف پنجره
سر نرسیده به فنجان گرم چای
با صدای روشن تو
ابری می شود در آغوشم!
بوسه های مه آلودت را کش می رود
بر دهان گل ها تو نشسته ای
زندگی نام دیگر توست!
با هیجان مزمن احساس
در سکوت بی تاب علاقه هایت نشسته ام ...


#عرفان_یزدانی


طلوع روز جدید بر شما مبارک...
قدمهایش پر خيرو برکت
💐🍂
@Ssahebdeelan
@Fanoos7277
Majid Akhshabi_Noghte Sare Khat
بارانی ام!
و خدا نیز شانه هايم را
به زمين، پای بند کرده!
بارانی ام !
محراب اشک هايم، نور ...
دستی بکش و ذکری بخوان!
تا آيه های روشن عشق، چشمانم را
از نم ترنّم احساس، شستشو دهد
دعايی بخوان ...
دلم تا خدا، برای خدا
تنگ است، عجيب تنگ ...!

#عرفان_یزدانی
روز وروزگار بروفق مراد
🪴🌱
فردا، رأس آمدنت
طلوع خواهد کرد، خورشید!
و باز من بیدار خواهم شد
به صبح سلام خواهم کرد
و صبحانه ام،
دیدن گل لبخندی ست ملیح،
از تو در آینه!
بگذار،
عزیز دلم فردا از راه برسد
من،
تمام عشق را
برایت هدیه خواهم آورد!
با #گل های یاسی، که
در باغچه کاشته ای ...

#عرفان_یزدانی
شبتون بخير
Audio
.
باید ملکه ای باشی،
با تاجی از گل بابونه!
خیال کن شاهزاده ای هستم،
تا به سرزمین های کهن سفر کند
عشق ملاک خوبی ست،
تا اشعارم را سر برگ های تاریخ،
به روز شمار سالنامه ی خاطراتت
بدل کنند ...


#عرفان_یزدانی

  
زیبایی،
مثل آخرین ترانه در عصری دلنشین،
کنار درخت سیب!
زیبایی،
به قدر چیدن لبخندی از گونه ات در بهار!
زیبایی،
به قدر تردی آویشن و بابونه،
در کنار کنگر کوهی!
زیبایی،
به قدر نوشیدن چایی تازه،
با طعم هل و دارچین...!
#عرفان_یزدانی

عصرپاييزيتون زيبا
@Ssahebdeelan
خواب نيلوفران مرداب را
به هم می زنم!
من، با نگاه کبود تو
شب را،
به خلسه ی چشمانم می کشانم
کسی شبيه عشق،
دست هايش را
از بهار و بابونه
بر بالش خيالت،
روی گونه های تر باران
بر صورتم، جا گذاشته ...


#عرفان_یزدانی

عزيزان شبتون به زیبایی مهتاب
عشق وجان مهر يزدان
ارام بخش دلتان

🌷🌱
Bazi
Behnam Safavi
روی گلبرگ شقایق،
شبنمی ست، که هر روز
آن را می شوید!
هر بار چند قطره
گویا قرار نیست اشک فرزندی،
که پدرش را آوردند؛
بدون دست و پا بند بیاید!
شقایق ها، همیشه سرخند!
حتی اگر شبنم روی آنان بنشیند ...


#عرفان_یزدانی
لبخندهایت،
مانند تمشک های رسیده،
سرخ و زیباست!
مانند انگورهای وحشی؛ مست!
و تو،
در زیر پوستم، جاری می شوی!
هزار قبیله ی گمشده،
در من پیدا می شود،
که به زبان تو، سخن می گویند!
به زبان ماه، ستارگان، ایوان
گنجشگ ها، پنجره،
شمعدانی ها و عطر یاس
تو، روح شعر را تازه می کنی!
از جانت،
عطری حول زیبایی عشق می نشیند
آن وقت،
کلمات روحت را سپید می نگارند
تا شعر سرخطّ آخرین
سرفصل های دوست داشتنت را،
کلمه کلمه،
به دیوان نگاهت، بنشاند ...


#عرفان_یزدانی
روزبر شما خوش
ترجمه ی چشمان تو،
همان لبخندِ آفتاب است
به روی خطی که می گشاید،
بر مژگانت، پلکِ صبح را ...

#عرفان_یزدانی
ياران صبحتون انبوهی از مستانه ترین بده بستانها با ساقی سرمستان

🍂💐
رقص باران، در پلک های تو
در شرق نگاهت، صبح می دمد
دوست داشتنت،
بر لبانم‌ طعم دیگری گرفته!
ابرها، در ازدحام آغوشم نشسته اند!
صدایت نامم را
در دهان تو جستجو می کند!
آذرخش، نام دیگر تو باید باشد!
عشق رعدی ست
بر افتادن بوسه هایت در گلوی آسمان‌‌ ...


#عرفان_یزدانی
ياران جان شادی ارمغان امروزتان ،
پاینده باشید...
🍂💐
@Ssahebdeelan
بگو؛ سلام‌ و صبحی را آغاز کن!
مرا درگیر کن در خودت،
تا دوباره با خورشید به خانه ات بیایم!
با دسته ای عطر خوب بابونه در دستانم
صبح ها، بیشتر از همیشه
بوی تو را احساس می کنم!
عطر رازقی اطراف خنده های توست!
می شود این خنده ها را بوسید؟!


#عرفان_یزدانی
#امروزتون پراز
خشنودی
حضرت دوست
💐🍂

@Ssahebdeelan
می گفت، دوستم دارد!
به دیدنم آمد
برایم صبحانه ای آورد،
از شرابِ تاکِ لب هایش!
و سنبله های دستانش
با عطری، که
از فلات شانه هایش متصاعد می شد!
می گفت، دوستم دارد!
شعر حرف می زد!
مثنوی می خواند
نیما می نوشت
چشمانش غزل بود و دلش لیلی!
دیوانه بودم، عاشق شدم!
سال هاست مجنونم!
رو به روی شیرینی یک فرهاد
درون آستین مشت هایم
دانه دانه عشق،
بر دهانش حبّه حبّه انگور ...

#عرفان_یزدانی

صَباحتان خوش باد
متبرک باد نفس نسیم امروزتان

💐🍂
@Ssahebdeelan
گنجشکان، روی بام خانه ات می نشينند
قناری ها نیز،
پشت پنجره ی کنار ايوان
صبح که از راه می رسد،
کنسرتی بر پا می کنند تا دستانت را
به سوی آغوشم بگشايی!
می دانم عشق،
بايد موسيقیِ نفس هایِ تو باشد
بر خورشيد گرم لب هايم ...

#عرفان_یزدانی
به امید حال خوب برای همه
💐🍂

@Ssahebdeelan
شنبه ها را دوست دارم
عاشقت می شوم
بند می زنم به کلمات
شعر چشمانم
سپید می شود
پایشان را با بوسه هایم سرخ می کنم
واژه واژه ...

#عرفان_یزدانی
#دوست خوبم
هر صبح با عبور ثانیه ها
شعری تازه می نویسد زمان برای تو
الهی روزگارت آن شود که حکمت اوست و خیر است
🍂💐
Delbar
Omid Hajili
چشمانت،
خورشید را، از ابرها پس گرفته!
حجم دوست داشتنت،
روی آغوش صبح،
با داغی لبخندهای گرمت،
سرریز می کند ...


#عرفان_یزدانی