مؤسسه‌ فرهنگی‌هنری سروش مولانا
8.6K subscribers
1.28K photos
298 videos
24 files
546 links
دعوتی به خوب، اخلاقی و معنادار زیستن
ادمین:
@sorooshemowlana
پشتیبان آموزش:
@rumi_lms_support
شبکه‌های اجتماعی:
instagram.com/sorooshemowlana
twitter.com/soroushmowlana
https://rumi.ir
تماس:
۰۲۱ ۸۸۲۵۳۷۱۹
آدرس:
شهرآرا بلوار غربی مجتمع کوشک واحد ۵۰۱
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔸سروش مولانا تقدیم می‌کند:
🔹گزارش تصویری سیزدهمین همایش "روز نیایش" و سخنان کوتاه استاد "مصطفی ملکیان"

مرا گویی بدین زاری که هستی
به عشقم چون برآیی من چه دانم

موسیقی: استاد شهرام ناظری (قطعه شور و شوق رومی)

#سروش_مولانا
#مولانا_جلال_الدین_محمد_بلخی
#شمس_تبریزی
#روز_نیایش
#مصطفی_ملکیان
#شهرام_ناظری


@sorooshemewlana
@HamedKolajei

همیشه بهانه هایی نیاز هست، گاه‌هایی، نشانه‌هایی برای به خاطر سپردن، برای به یادآوردن، برای ادای احترام، برای سپاس گزاردن، برای گفتن این که یادم هست، خاطرم هست، یادم می‌ماند، قدردانم، می‌دانم، دوست دارم بدانی و ...
یکی از این گاه‌ها و بهانه‌ها ۱۲ اردیبهشت روز معلم است.
سروش مولانا افتخار همراهی معلمان، اساتید و مربیان بسیاری را از آغاز تا امروز داشته است.
کسانی که در این عصر یگانه‌اند و راه صعب اما زیبای آگاهی را می‌دانند و همواره در پیمودن آنند.
معلمان، اساتید، مربیان و جان‌های حقیقت‌جویی که بی هیچ چشمداشتی دستمان را گرفتند و به گرمی فشردند و از گرمای حقیقت گفتند و از شور آگاهی.
در برابر تمام معلمان حقیقی سر تعظیم فرود می آوریم و با همه صداهای درونمان فریاد می زنیم که بی همراهی شما ممکن نبود و نیست و نخواهد بود.
و با شما جهانی را آرزو می‌کنیم پر از نور آگاهی و شور دانایی.

روزتان گرامی...


#سروش_مولانا
#روز_معلم

@sorooshemewlana
کجا دیدی که بی آتش کسی را بوی عود آمد؟
#سروش_مولانا
#مولانا

@sorooshemewlana
📌 شروع کلاس از شنبه ۲۹ اردیبهشت.
💢آخرین مهلت ثبت‌نام ۲۸ اردیبهشت.
اطلاعات بیشتر و ثبت‌نام: @sorooshemowlana


#سروش_مولانا
#شرح_غزلیات
#شمس

@sorooshemewlana
ذهن‌پالایی با مولانا
مهرداد رحمانی

یکی از وجوه تمایز مولانا در ادبیات فارسی، نگاه عمیق و واقع‌بینانه او به روانِ آدمی است. مولانا مختصاتِ روانِ آدمی را به خوبی می‌شناسد و به نقاط قوّت و ضعفِ او آگاهی دارد.

مولانا به خوبی دریافته که آدمی حتی اگر به والاترین مقام‌های معنوی نیز دست یابد، از لغزش و اشتباه در امان نیست. به عبارتی، مولانا همچون یک روان‌شناس و روان‌درمان‌گرِ خبره، بر بی‌نهایت بودن محرّک‌ها از یک سو و احتمال بالای خطا در واکنش‌های عاطفی و رفتاری آدمی از سوی دیگر واقف است.

در داستان وزیر یهودی که در دفتر اول مثنوی آمده، مولانا در کنار نتیجه‌گیری‌های اخلاقی متعدد، در این زمینه نیز، ابیاتی درخشان و نورانی به ما هدیه کرده است.

در این داستان تراژیک، مکرِ وزیر یهودی را می‌توان به مثابه ترفندهای ذهن بر اثر محرک‌هایی چون حرص و طمع و شهوت و... دانست که فهمِ ما را همچون مسیحیانِ سرگردانِ این قصه به خطا می‌اندازد.

صد هزاران دام و دانه‌ست ای خدا
ما چو مرغانِ حریصِ بی نوا


مولانا در ادامه قصه، استعاره‌ زیبای "موش و انبار گندم" را در قالب چند بیت درخشان برای توضیحِ ضرورت "ذهن‌پالایی" آورده است:

ما دَرین انبار گَندم می کُنیم
گندمِ جمع آمده گُم می کنیم
می نیَندیشیم آخر ما به هوش
کین خِلل در گندمَست از مکرِ موش
موش تا انبارِ ما حُفره زدست
وَز فَنَش انبارِ ما ویران شدست
اول ای جان دفعِ شرِّ موش کن
وانگهان در جَمعِ گندم جوش کن

گویی مولانا می‌گوید هرگونه خطایِ اخلاقی و لغزشِ رفتاری ابتدا در ذهن متولد و برای مدتی پرورده می‌شود؛ و سپس به شکلِ واکنش‌های عاطفی یا رفتاری در عالمِ واقع بازتاب می‌یابد.

ذهنِ آدمی از منظرِ مولانا توانایی بی‌نظیری در کژتابیِ امورِ واقع دارد. به این صورت که هر چه بیشتر در محرک‌ها غرق شود و در برابر آن‌ها بی‌مراقبت بماند، حقیقت‌بینی‌ِ ما را بیشتر مخدوش می‌کند.

وضعیتی که مولانا آن را در همین داستان، دوبینی می‌نامد. دوبینی سازوکاری است که حجاب‌های ناشی از غرقگیِ ذهن و هرزگردی آن در محرک‌ها را به قوای فاهمه آدمی تحمیل می‌کند

خشم و شَهوت مَرد را اَحوَل* کند
ز استقامت روح را مُبدَل کند
چون غَرض آمد هنَر پوشیده شد
صد حجاب از دل به سویِ دیده شد

*احول: کسی که دچار دوبینی است.

مولانا راهِ رهایی از چنین وضعیتی را مراقبت بر ورودی‌های ذهنِ و پاسبانی آن‌ها می‌داند. چرا که اگر موشِ ذهن وارد انبار روشن‌بینی ما شود، دفعِ شرِّ آن دشوارتر خواهد بود.

با این حال، مولانا با اشاره به "صدهزاران دام و دانه" گویی بر غیر ممکن بودن پاسبانی و نظارتِ تمام وقت بر ورودی‌های ذهن اشاره دارد. او با بیانِ صادقانهء تجربه شخصی خود از این حقیقت پرده برداشته که غفلت یا به تعبیرِ او خوابِ پاسبانان به دلیل ماهیتِ انسانی ما اجتناب‌ناپذیر است.

هله پاسبانِ منزل تو چگونه پاسبانی؟
که بِبُرد رختِ ما را همه دزدِ شب نهانی
که چراغِ دزد باشد شب و خوابِ پاسبانان
به دمی چراغشان را ز چه رو نمی نشانی؟
(دیوان شمس، غزل ۲۸۳۰)

از همین روست که از منظر مولانا، علاوه بر پاسبانیِ دروازه‌های وجود، ذهن‌پالایی نیز ضرورت دارد. اما سِرِّ ماجرا اینجاست که مولانا معتقد است ذهن‌پالایی از نقطه‌ای آغاز می‌شود که آدمی از اتکاءِ صِرف به همتِ خویش دست بردارد و به یاری آن حقیقت سرمدی نیز چشمِ امید می‌دوزد. زیرا مولانا نقایص روح و روان آدمی را به خوبی می‌شناسد و می‌داند که در والاترین درجات نیز امکان لغزش منتفی نیست.

دم به دم ما بَستهٔ دام نُویم
هر یکی گَر باز و سیمرغی شَویم


در حقیقت، مولانا می‌گوید ذهنِ آدمی در کنار مراقبت و همت ما در پاسبانیِ دریچه‌های وجودی‌مان، که شرط لازم است، به پرتو گرمابخش خداوندِ مهربان نیز نیازمند است تا از افسردگی و انجماد وارهد و روشن و آیینه وار شود.

گر هزاران دام باشد در قدم
چون تو با مایی نباشد هیچ غم
چون عنایاتت بود با ما مقیم
کی بود بیمی از آن دزد لئیم

#سروش_مولانا
#مهرداد_رحمانی
#مولانا
#ذهن
@sorooshemewlana
@Mehrdad_Rahmani4
در اولین سال شرکت در نمایشگاه کتاب، منتظر همراهان سروش مولانا هستیم.

#انتشارات_سروش_مولانا
#سروش_مولانا
#نگاه_آفتاب

@sorooshemewlana
📌چند گزینش مهندس بهنام شیخ‌باقری از کتاب «ناخوشی ما»
انتشارات سروش مولانا:

حقیقت نیاز به صرف انرژی دارد. واقعیت‌ها اغلب خودشان را با آنچه به آنها باور داریم، یا می‌خواهیم باور داشته باشیم، یا به باور به آنها سوق داده می‌شویم، وفق نمی‌دهند. واقعیت‌ها چیزهایی هستند که وقتی آنها را در می‌یابیم که خود را در فاصله‌ای مناسب بین احساساتمان و دنیای اطرافمان قرار دهیم.

ص ۹۴
***

هیچ شبکه اجتماعی نمی‌تواند سلامتی را ارتقا دهد، چرا که هر الگوریتمی که چنین هدفی دارد به مردم هشدار خواهد داد رایانه‌هایشان را خاموش کنند، دست‌هایشان را بشویند، و قدری ورزش کنند . هیچ شبکه اجتماعی نمی‌تواند آزادی را ارتقا دهد، چرا که هدف شبکه‌های اجتماعی اعتیاد است . هیچ شبکه اجتماعی نمی‌تواند حقیقت را ترویج کند، چرا که حقیقت  همانطور که اوریپیدوس ۲۵۰۰ سال پیش دریافته بود اصلش شجاعت انسانی است. ما دل مشغول آزادی بیان هستیم، نه به خاطر اینکه یک ماشین بتواند زباله‌هایی بی‌پایان را در معده بدترین غرایزمان انبار کند، بلکه از این رو که یک انسان واحد بتواند حرف درستی را که دیگران نمی‌دانند، و قدرت می‌خواهد پنهانش کند به زبان آورد.

ص ۱۰۵
***

یک منبع ناخوشی ما نابرابری شدید ثروت است، که تجربه‌های گروهی بسیار کوچک را از همه افراد دیگر مجزا می‌کند، همانطور که افلاطون می‌دانست، به این شیوه است که دموکراسی به اشراف‌سالاری یا حکومت ثروتمندان، بدل می‌شود. وقتی پول به یگانه هدف تبدیل می‌شود، ارزش‌ها از میان می‌روند و مردم از اشراف تقلید می‌کنند.
ص ۱۳۶

#سروش_مولانا
#انتشارات
#ناخوشی_ما
#تیموتی_اسنایدر
#علی_کاظمیان

@sorooshemewlana
📌نشست معرفی «هشت فصل در اخلاق یهود» در نمایشگاه کتاب برگزار شد؛

از موسی تا موسی، موسای دیگری نیامد/ اخلاق در یهودیت از نگاه ابن میمون
عنوان این نشست بود.

هشت فصل در اخلاق یهود با ترجمه مجتبی اکبری توسط انتشارات سروش مولانا در فروردین سال ۱۴۰۳ منتشر شد.
در نشست مشترکی که به همت انجمن کلیمیان کشور با انتشارات سروش مولانا در نمایشگاه کتاب برگزار شد آرش آبایی در این نشست گفت: کارها و خدمات ابن میمون در یهود به قدری اهمیت دارد که مثلی در یهود است که «از موسی تا موسی، موسای دیگری نیامد» و او را با حضرت موسی مقایسه کرده‌اند. 
به گزارش ستاد خبری سی‌و‌پنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، نشست معرفی کتاب «هشت فصل در اخلاق یهود» اثر موسی بن میمون، فقیه و فیلسوف یهودی، جمعه، ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، در سرای ملل، با حضور همایون سامه‌یح، نماینده ایرانیان کلیمی در مجلس شورای اسلامی و رئیس انجمن کلیمیان تهران، آرش آبایی، محقق حوزه یهود و امیر مازیار، مدرس فلسفه و مدیر انتشارات سروش مولانا برگزار شد. 
آرش آبایی، محقق حوزه یهود در معرفی این کتاب گفت: کتاب «هشت فصل در اخلاق یهود» از موسی‌ بن میمون به ترجمه مجتبی اکبری است و من به‌عنوان ویراستار و راهنمای متن کتاب در آن نقش داشتم و مؤسسه سروش مولانا این کتاب را منتشر کرده است.
آبایی با اشاره به آثار ابن میمون بیان کرد: میشنا تورات به معنی تورات ثانی، مهم‌ترین کتاب اوست. کتاب دیگر او راهنمای سرگشتگان یا دلاله‌الحائرین است که کتاب فلسفی مهم برای کسانی است که با خواندن متن تورات دچار تناقض و سرگردانی دربرابر علم و فلسفه می‌شوند و تمام تلاش او برای تطبیق تورات با فلسفه و عقل بود. کتاب هشت فصل، مقدمه‌ای بر فصول اخلاقی تلمود است. کتاب حاضر از متن عبری توسط آقای اکبری ترجمه شده است و این کتاب را با عبری و انگلیسی تطبیق داده‌ام. 
امیر مازیار، مدیر نشر سروش مولانا در پاسداشت شخصیت و فلسفه ابن میمون و با مرور اندیشه فلاسفه از گذشته تا امروز گفت: ابن میمون شخصیت جامعی دارد و هم در شریعت یهود مرجعیت دارد و هم متفکر دین‌شناس و فیلسوف بزرگی است. او جایگاهی در تقاطع اندیشه‌های گوناگون پیدا کرده است و تأثیر مهمی در تاریخ اندیشه و فلسفه گذاشته است.
به زودی فایل صوتی این نشست در همین کانال بارگذاری خواهد شد.
 

#سروش_مولانا
#ابن_میمون
#هشت_فصل_در_اخلاق_یهود

@sorooshemewlana
اگر شمس و مولانا فیلم مست عشق را می‌دیدند.
مهرداد رحمانی

در روزهای اخیر نقدهایی بر فیلم مست عشق خواندم. از جمله نقد آقای دکتر رضایی و نقد آقای دکتر ضیایی.

مجموعه واکنش‌ها حاکی از آن است که این فیلم در میان دوستدارانِ شمس و مولانا چندان پسندِ نظر نبوده است.
 
به گمانم در عالم خیال، اگر شمس تبریزی به دیدن این فیلم می‌نشست احتمالا می‌گفت که این اثر نه بازنمایی رابطه من و مولانا؛ بلکه بازنمایی اندیشه سازندگان آن است و می‌گفت که این اثر هر چه هست نمایشی از آن چیزی است که آنانند و نه ما.

یادآور این سخنِ ژرف او در مقالات که:

پُر سَری (مدعی) آمد که با من سِرّی بگو. گفتم: من با تو سِرّ نتوانم گفتن. من سِرّ با آن کس توانم گفتن که او را در او نبینم. خود را در او ببینم (خمی از شراب ربانی، ص ۷۹).

و اگر به همین سیاق مولانا نیز این فیلم را می‌دید، به احتمال می‌گفت که مرا در عالمِ بیرون و در سیرِ قصه‌ها و واقعه‌ها مجویید که من به حقیقت؛ در درونِ شمایانم. آنگاه که آفتابِ درون بر شما تابیدن گرفت، مرا آشکارا باز خواهید یافت.

من آن ماهم که اندر لامکانم
مجو بیرون مرا در عینِ جانم

تو را هر کس به سوی خویش خواند
تو را من جز به سوی تو نخوانم

مرا هم تو به هر رنگی که خوانی
اگر رنگین اگر ننگین ندانم

گهی گویی خلاف و بی وفایی
بلی تا تو چنینی من چنانم

به پیش کور هیچم من چنانم
به پیش گوش کر من بی زبانم

من آبِ آب و باغِ باغم ای جان
هزاران ارغوان را ارغوانم
(دیوان شمس، غزل ۱۵۱۸)

به گمانم برای نمایاندن این دو وجودِ دریاگون و شکوهمند در قابِ هنر، می‌بایست ابتدا آموزه‌ها و ترفندها را واگذاشت. از خویشتن تهی شد و غرقه این دریا. دریایی که زیر پوستِ آدمی و در اعماقِ دلِ او در تلاطم است.

و آنگاه؛ در اعماقِ این دریا آن آفتابِ جان‌فزا چهره‌ می‌گشاید، و ماهیِ هنر زاده خواهد شد آنچنانی که باید.

#سروش_مولانا
#مست_عشق
#شمس_مولانا
#حسن_فتحی

@sorooshemewlana
@Mehrdad_Rahmani4
@irajrezaie
@abdolhamidziaei
📌 دکتر ایرج رضایی مولوی‌پژوه و استاد زبان و ادبیات فارسی از سال ۱۳۸۹ تاکنون از اساتید و همراهان سروش مولانا بوده‌است. کانال تلگرامی "از زبان ذره" متعلق به ایشان است که یادداشت‌ها و تاملات ایرج رضایی را در خود دارد.
یادداشت زیر که در دو بخش به اشتراک گذاشته می‌شود با کسب اجازه از ایشان است. نیز بنا بر برگزاری جلسه تماشا و تحلیل فیلم با حضور ایشان و دکتر مهرداد رحمانی‌ست.
علاقمندان می‌توانند پس از خواندن یادداشت با گذاشتن نظر در انتهای یادداشت آمادگی خود برای ثبت‌نام در این نشست را اعلام کنند.
کانال از زبان ذره را از طریق لینک زیر دنبال کنید:

#سروش_مولانا
#ایرج_رضایی
#از_زبان_ذره

@sorooshemewlana
@irajrezaie
روزهای عالی (Perfect Days)
فیلمی در ستایشِ کار و تکرارِ زندگی
(بخش اول)

دیشب فیلم "روزهای عالی" ساختۀ ویم وندرس، محصول سال 2023  را یک بار دیگر دیدم. انگار زندگی عارفی از دیار خراسان خودمان، و به طور خاص، زندگی یکی از مریدان شیخ ابوسعید ابوالخیر را می‌دیدم که شیخ، با کراماتِ اسطوره‌وار شگفتی که داشته، او را جهت تربیت و تهذیب نفس، به زمانۀ ما پرت کرده، تا به کار پاک کردن توالت‌های عمومی شهر توکیو، همت گمارد. ‌انگار حسن مودّب، مرید و خادم خاصِ خانقاه شیخ را می‌دیدم که همچنان به تشخیص شیخ ما، چیزی از بقیت خواجگی دنیا در نهادش مانده بود و شیخ بنا داشت با گماشتن او به چنین کاری، آن اندک‌مایه کِبر و غرور را هم در او از میان بردارد. این شیوۀ تربیتی را که با رنج و ریاضت بسیار همراه بود، مشایخی چون ابوسعید در تربیت مریدان خویش به کار می‌گرفته‌اند. خود شیخ هم چنان که از گزارش‌های منابع کهن و معتبر در شرح زندگانی او پیداست، یک چندی در جوانی به چنین کاری اشتغال داشته‌ است. پاک کردن مَبرَز و متوضّا یا همان مستراح و به برگ ساختن کلوخ آن جهت طهارت مقیمان و میهمانانِ خانقا.

اما این مقایسه حق قهرمان فیلم را، چنان که باید ادا نمی‌کند. چراکه در رفتار او، در این کاری که در نظر عموم آدمیان با رنج و پستی همراه است، چیزی از جنس ریاضت و مشقت نمی‌دیدیم. او این کار را بی‌هیچ جان کندن و ریاضتی، با رضایت و با شوق و عشقی تمام انجام می‌داد. انجام چنین کاری از جانب او، به فرمان و اشارت شیخی نبوده تا که او نتواند همچون مرید سرسپرده‌ای از زیر بارش طفره رفته و راه گریز و مفرّی بیابد. او این کار را، با طوع و رغبت، از سر میل و اراده و انتخاب آگاهانۀ خودش انجام می‌داده، نه به دستور و تجویز پیر و شیخ خانقاه‌اش. او هر صبح، با نشاط و اشتیاق برای انجام چنین کاری از خواب برمی‎خاست. در چهره‌اش کمترین نشانی از مشقت و کراهتِ کار پیدا نبود. قهرمان قصۀ ما، کارش را حتی همانند شاگرد شیدا و سربه هوایش، به چشم وظیفه هم نمی‎دید که قاعدتا توقع می‌رفته با بردباری و دقت، بدون اهمال و سستی و رخوت به پایان رساند. او با کارش زندگی می‌کرد و در دل آن چیزی از جنس روح و معنای زندگی می‌دید.

از جمله ویژگی‌های ستایش‎انگیزِ قهرمانِ دل‌آگاهِ فیلم ما، در کنار سادگی و سکوت و سبکباری و سرزندگی‌اش، در کنار عشق به موسیقی و عکاسی و طبیعت دوستی‌اش، در کنار مهر و شفقت و ادب و متانت و سخاوت و قناعت و آزادگی‌اش، کتابخوانی او بود. نظافتچی و کارگری که هر شب با خواندن کتاب به خواب می‌رفت. در فیلم تنها یک شب است که پیش از آنکه مثل همیشه در حین خواندن کتاب خواب بر او غالب شود، او را بدون مطالعه کتاب می‌بینیم. خوابی که عین بیداری است. با رویاهایی سرشار از لطف و بی‌وزنی و بازی‌ها و بازگوشی‎های سیاه و سفید و شاد و شنگِ نور و سایه‌ها. همان شبی که روزش را به خاطر حاضر نشدن و نیامدن همیشگی شاگردش در کار، ناچار می‌شود وظایف او را نیز بر عهده بگیرد.

از نگاه بسیار عمیق و معنوی و انسانی او به کارش، می توان احتمال داد که شاید در میان کتاب‌هایی که هر شب می‌خوانده، کتاب "کار همچون زندگی" نوشته تامس مور را هم خوانده ( این کتاب توسط محمدرضا سلامت و با مقدمه‌ای از مصطفی ملکیان از سوی فرهنگ نشر نو، با همکاری نشر آسیم به فارسی ترجمه شده). اگر هم شخصیت زیبا و ستودنی و کم‌حرف فیلم که جز به ندرت و از سر ضرورت سخن نمی‌گوید، این کتاب را نخوانده باشد می‌توان حدس زد که کارگردان فیلم، کتاب را خوانده و در ساخت فیلمش از آن بهره و الهام گرفته است.

@irajrezaie
روزهای عالی (Perfect Days)
فیلمی در ستایشِ کار و تکرارِ زندگی
(بخش دوم)

جا دارد اشاره کنم به بُن‌مایه "تکرار" در  فیلم و منظر و نگاه تازۀ کارگردان به این مفهوم. تکرار غالبا در جهان مدرن، همزاد ملال و خصم معنا و لاجرم خصمِ پویایی و بالندگی زندگی دانسته می‌شود. آدمها اغلب از افتادن در چرخۀ تکرار وحشت دارند و از همین رو، سعی می‌کنند با در پیش گرفتن شیوه‌های گوناگون از چنگال آن رهایی یابند. این گونه است که بسیاری از آنها در چرخۀ بس مصیبت‌بارتر دیگری می‌افتند که همانا نوجویی و نوخواهیِ پیوسته و مدام است که از قضا منطق بازار و جهان سرمایه هم آن را تشویق می‌کند و هر روز با توسل به ترفندهای مختلف، آتش ما آدمیان و در نتیجه بازار خویش را در این میدان مسابقه نفس‌گیر و بی‌پایان تیز می‌کند. این فیلم اما به نوعی در ستایشِ تکرار است. در این فیلم می‌بینیم که زندگی از دل همین تکرارهای هر روزینه است که معنا می‌یابد. با تماشای فیلم، درمی‌یابیم که می‌توان کارهای مشخصی را سالیان زیاد تکرار کرد بی‌آنکه دچار احساس دلزدگی و ملال شد. آری، همه چیز بستگی به نگاه آدمی دارد. نگاه او به هستی و به معنای کار و زندگی‌اش. این فیلم را که دیدم بیشتر از قبل با نویسنده کتاب" فضیلت کناره گرفتن" (هنر خویشتن‌داری در عصر افراط)، همدل و همداستان شدم. خاصه با این چند سطر پایانی کتابش که به بحث ما سخت مربوط است:

نباید از تکرار واهمه داشته باشیم؛ همان‌طور که کیرکگور در تکرار می‎نویسد: آنچه به زندگی فردی و جمعی ما شکل می‌بخشد تکرار است. بدون تکرارهای چرخه‎ای، در "همهمۀ پوچی فرو می‌رویم که هیچ محتوایی ندارد."
بدون تکرار هیچ تعهدی در کار نخواهد بود. تکرار یعنی هر روز صبح از خواب بیدار شدن و آماده کردن ناهار بچه‌ها. تکرار یعنی دیدار دوبارۀ دوستان قدیمی، حتی در مواقعی که افسرده‎اند و دیدن آن‌ها خیلی لذت‌بخش و مفرّح نیست. درواقع تکرار نیازمند حدی از شجاعت است، شجاعتِ انجام دادن کاری واحد به صورت متداوم، فقط به خاطر آنکه انجام دادن آن کار درست است. همان طور که این کتاب می‌گوید، این کار نیازمند کناره گرفتن نیز هست، مثل کناره گرفتن از روابط جدیدی که بالقوه برایمان هیجان‌انگیزند. اگر بخواهیم با همه دوست باشیم، درواقع، هیچ دوستی نخواهیم داشت. اگر بخواهیم کار خوبی انجام بدهیم نمی‌توانیم دست به همه کار بزنیم. (ص 103 کتاب یادشده، ترجمۀ محمد ملاعباسی، نشر ترجمان).

در پایان مایلم خاطر دوستداران فیلم را به جامعه و محیطی توجه دهم که با تحسین و قدردانی و احترام، به قهرمان قصه ما اجازه داده تا زندگی دلخواه خود را انتخاب کند. با تماشای این فیلم، روابط انسانی در جامعه ژاپن را بسیار مدنی و متمدنانه، بسیار ستودنی و رشک‌برانگیز می‌یابیم. با دیدن این فیلم به صدق این سخن نویسنده کتاب فضیلت کناره گرفتن بیشتر پی می‌بریم آنجا که می‌نویسد: "انسانها دوست دارند که سخاوتمند باشند، با دیگران همکاری کنند و یاری دهندۀ آنها باشند، اگر در محیطی زندگی کنند که چنین رفتارهایی را تسهیل کند." (ص 57)

@irajrezaie
📌 گروه آموزش سروش مولانا برگزار می‌کند:

💢آزاد اندیشی در اندیشه‌ی عرفان عاشقانه
🔸دکتر علیرضا قیامتی
◽️شنبه‌ها ساعت ۲۰ تا ۲۱:۳۰
◽️طول دوره: چهار جلسه
◽️ آغاز دوره: شنبه ۵ خردادماه ۱۴۰۳

این دوره ویژه‌ی علاقمندان، مشتاقان و پژوهشگران اندیشه‌ی عرفانی‌ست.
در این دوره مخاطب با راه‌های سیر و سلوک اشراقی، نقش عرفا در گسترش صلح و دوستی و بحث کفر و ایمان آشنا می‌شود و نیز با سیمایی که عرفا از معبود دارند.
در این دوره دکتر قیامتی شما را با اندیشه‌های اجتماعی عرفا، نگرش و تعامل آنان با پیروان دیگر ادیان و مذاهب آشنا خواهد کرد و از نقش عرفا در پیوند و همزیستی مسالمت‌آمیز خواهد گفت.
◽️عرفان اجتماعی، آزادی از قید و بندهای خانقاهی، کفر و ایمان، وارستگی از خودبینی و درد و سوز عارفانه سرفصل‌های این دوره است.

🔖برای آشنایی بیشتر با علیرضا قیامتی لینک زیر را دنبال کنید:
https://rumi.ir/professors/alireza-ghiamati/

🔖 برای شنیدن مباحثی از وی لینک‌های زیر را دنبال کنید:
https://t.me/sorooshemewlana/2822

https://t.me/sorooshemewlana/2223

📌 برای دریافت اطلاعات ثبت‌نام به شناسه‌ی @sorooshemowlana پیام دهید.

#سروش_مولانا
#آموزش
#عرفان_اجتماعی
#آزاداندیشی

@sorooshemewlana
ایران سرای من است. سرای خود را بشناسیم

"با آگاهی سفر کنیم"

❇️سفر یک روزه به قزوین
❇️زمان:  جمعه ۱۸ خرداد ۱۴۰۳

🔰با حضور و همراهی:
          دکتر ایرج رضایی

◽️ساعت ۶ صبح از مقابل دفتر موسسه سروش مولانا در شهرآرا حرکت می‌کنیم.

◽️صبحانه را ۸ تا ۹ صبح در کافه موتا میل می‌کنیم.

◽️در سالن آفتاب فیلم روزهای عالی ساخته ویم‌وندرس را تماشا و درباره فیلم گفتگو می‌کنیم.

◽️ به گشت شهری می‌رویم و ابتدا مجموعه چهلستون و سردر عالی قاپو و نخستین خیابان ایران را می‌بینیم.

◽️ناهار سنتی قزوین را کنار هم صرف می‌کنیم.

◽️از جاذبه‌های:
❇️دروازه‌های قزوین
❇️بافت قدیمی شهر
❇️مسجد جامع
❇️بازار سرپوشیده سعدالسلطنه
❇️حمام قجر (موزه مردم‌شناسی)
❇️حسینیه امینی‌ها

دیدن می‌کنیم و در پایان غروب به سوی تهران بازمی‌گردیم.

خدمات سفر:

🚎 ترانسفر شهری
🔖  بیمه
🍱  صبحانه، ناهار، میان وعده‌های صبح و عصر
💳  ورودیه اماکن تاریخی



💰 هزینه سفر: ۲،۱۵۰،۰۰۰ تومان



💳 بانک ملی به نام مریم موسوی
۶۰۳۷۹۹۷۲۸۴۶۶۹۸۹۳

📮لطفا پس از پرداخت، تصویر فیش واریزی و کارت ملی خود را، به شناسه زیر ارسال کنید.
@Safarbamowlana



⛔️ظرفیت محدود است⛔️


💢دوستان ساکن در قزوین صرفا برای صرف صبحانه، تماشا و تحلیل فیلم می‌توانند با ما همراه باشند و می‌توانند برای هماهنگی و دریافت اطلاعات بیشتر به شناسه
@Safarbamowlana
پیام دهند.

#سفر_با_آگاهی
#سروش_مولانا
#قزوین
@sorooshemewlana
📌آغاز درس شرح غزلیات شمس تبریزی
امروز شنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۳
با دکتر امیر اکرمی
برای شنیدن نمونه‌ای از این درس لینک زیر را دنبال کنید:

https://t.me/sorooshemewlana/2445

برای ثبت‌نام و شرکت در کلاس به شناسه پشتیبانی آموزش سروش مولانا👇پیام دهید:

@rumi_lms_support
#سروش_مولانا
#غزلیات_شمس

@sorooshemewlana
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📌سروش مولانا تقدیم می‌کند:
گزارش تصویری سفر به خرقان و بسطام
اردیبهشت ۱۴۰۳

با سپاس از حامد کلجه‌ای و موسسه سپهر مهر


#سروش_مولانا
#ابوالحسن_خرقانی
#بایزید_بسطامی
#ابوسعید_ابوالخیر

@sorooshemewlana
@booyedelkhoshi
@HamedKolajei
ایران سرای من است. سرای خود را بشناسیم

"با آگاهی سفر کنیم"

❇️سفر یک روزه به قزوین
❇️زمان:  جمعه ۱۸ خرداد ۱۴۰۳

🔰با حضور و همراهی:
          دکتر ایرج رضایی

◽️ساعت ۶ صبح از مقابل دفتر موسسه سروش مولانا در شهرآرا حرکت می‌کنیم.

◽️صبحانه را ۸ تا ۹ صبح در کافه موتا میل می‌کنیم.

◽️در سالن آفتاب فیلم روزهای عالی ساخته ویم‌وندرس را تماشا و درباره فیلم گفتگو می‌کنیم.

◽️ به گشت شهری می‌رویم و ابتدا مجموعه چهلستون و سردر عالی قاپو و نخستین خیابان ایران را می‌بینیم.

◽️ناهار سنتی قزوین را کنار هم صرف می‌کنیم.

◽️از جاذبه‌های:
❇️دروازه‌های قزوین
❇️بافت قدیمی شهر
❇️مسجد جامع
❇️بازار سرپوشیده سعدالسلطنه
❇️حمام قجر (موزه مردم‌شناسی)
❇️حسینیه امینی‌ها

دیدن می‌کنیم و در پایان غروب به سوی تهران بازمی‌گردیم.

خدمات سفر:

🚎 ترانسفر شهری
🔖  بیمه
🍱  صبحانه، ناهار، میان وعده‌های صبح و عصر
💳  ورودیه اماکن تاریخی



💰 هزینه سفر: ۲،۱۵۰،۰۰۰ تومان



💳 بانک ملی به نام مریم موسوی
۶۰۳۷۹۹۷۲۸۴۶۶۹۸۹۳

📮لطفا پس از پرداخت، تصویر فیش واریزی و کارت ملی خود را، به شناسه زیر ارسال کنید.
@Safarbamowlana



⛔️ظرفیت محدود است⛔️


💢دوستان ساکن در قزوین صرفا برای صرف صبحانه، تماشا و تحلیل فیلم می‌توانند با ما همراه باشند و می‌توانند برای هماهنگی و دریافت اطلاعات بیشتر به شناسه
@Safarbamowlana
پیام دهند.

#سفر_با_آگاهی
#سروش_مولانا
#قزوین
@sorooshemewlana
به جان تو که تو را دشمنی ورایِ تو نیست
مهرداد رحمانی

مولانا می‌گوید ما در جهان هیچ دشمنی سهمناک‌تر از خویشتن نداریم؛

از نظر مولانا زندگیِ ما نتیجه اجتناب‌ناپذیر انتخاب‌های ماست؛ و چون نیک بنگریم به جای متهم کردن دیگران، بهتر است مسئولیت زندگی خویش را به عهده بگیریم.

ای بسا ظلمی که بینی در کَسان
خویِ تو باشد دَر ایشان ای فلان
در خود آن بَد را نمی بینی عیان
ورنه دشمن بوده‌یی خود را بجان
(مثنوی، دفتر اول، بخش ۷۲)

مولانا در دفتر دوم مثنوی، داستان نمادینی را روایت می‌کند که در آن مردی مادرِ بدکارِ خویش را می‌کُشد و مورد ملامت دیگران قرار می‌گیرد. مقصود نمادینِ مولانا از "مادر" در این داستان "نفسِ آدمی" است و می‌گوید آدمی چون افسارِ نفس خویش را به دست گیرد، دیگر کسی را دشمن خویش نمی‌یابد.

نَفسِ تُست آن مادرِ بد خاصیت
که فسادِ اوست در هر ناحیت
هین بکُش او را که بهرِ آن دَنی
هر دمی قصدِ عزیزی می‌کُنی
از وی این دنیایِ خوش بر تُست تَنگ
از پیِ او با حق و با خلق جَنگ
نفس کُشتی باز رَستی ز اِعتذار
کَس تو را دشمن نمانَد در دیار
(مثنوی، دفتر دوم، بخش ۲۰)

مولانا سعادت آدمی را در گرو مدیریت تمناهایِ نفسانی می‌داند. او بر پیچیدگی روان و ذهن آدمی آگاه است. ذهنی که قادر است چشم ما را چنان بر حقیقت ببندد که در لحظه تصمیمی بگیریم و بعدتر، احساس پشیمانی و شرمساری کنیم.

حق پدیدست از میانِ دیگران
همچو ماه اندر میانِ اختران
دو سَرِ انگشت بر دو چشم نِه
هیچ بینی از جهان؟ انصاف دِه
گر نبینی این جهان معدوم نیست!
عیب جُز زَ انگشت نفسِ شوم نیست
(مثنوی، دفتر اول، بخش ۷۷)

مولانا از این رو نَفس یا وجهِ مخربِ ذهن را دشمنی پنهان در درون آدمی دانسته و به قدری بر این گزاره باور دارد که از جهت تاکید، سوگند نیز یاد کرده است:

درون تو چو یکی دشمنیست پنهانی
بجز جفا نبود هیچ دفع آن سگسار
(دیوان شمس، غزل ۱۱۳۹)

دُشمنی داری چنین در سِرّ خویش
مانعِ عقلست و خصمِ جان و کیش
(مثنوی، دفتر سوم. بخش ۱۹۵)

ملرز بر خود تا بر تو دیگران لرزند
به جان تو که تو را دشمنی ورایِ تو نیست
(دیوان شمس، غزل ۴۸۰)

مولانا راه گریز از این دشمن پنهانی را پناه بردن به عقلانیت می‌داند. از منظر او عقل چراغی است ماورای حواسِ دُنیایی که بر مسیر رهایی آدمی از میانمایگی و فرومایگی نور می‌تاباند؛ و از همین روست که مولانا پناه بردن به عقل را والاترین عبادت می‌داند.

خاک زن در دیدهٔ حِس بینِ خویش
دیدهٔ حِس دشمن عقلست و کیش
(مثنوی، دفتر دوم. بخش ۳۳)

تو برو در سایهٔ عاقل گریز
تا رهی زان دشمنِ پنهان ستیز
از همه طاعات اینت بهترست
سَبق یابی بر هَر آن سابق که هست
(مثنوی، دفتر اول، بخش ۱۴۰)

البته مولانا بر ناتوانی آدمی جهت گریختن از همه‌ی دام‌های نفس واقف است. او آدمی را به جهد و کوشش در پرهیزگاری و پناه گرفتن در عقلانیت دعوت می‌کند؛ اگرچه در صورت خطا کردن نیز راه را بسته نمی‌بیند.

مولانا آدمی را از پشیمانی و شرمساری بیش از حد در چنین مواقعی برحذر می‌دارد و به او بشارت می‌دهد که هر زمان از راه خطا بازگردد، در به روی او گشوده است؛ و بهتر آن باشد که وقت خود را صرف حال و یار و کار نیکوتر کند.

این پشیمانی قضای دیگرست
این پشیمانی بهل حق را پرست
ور کنی عادت پشیمان خور شوی
زین پشیمانی پشیمان تر شوی
نیم عمرت در پریشانی رود
نیم دیگر در پشیمانی رود
ترک این فکر و پریشانی بگو
حال و یار و کار نیکوتر بجو
(مثنوی، دفتر چهارم، بخش ۵۰)

@sorooshemewlana
@Mehrdad_Rahmani4
💢آموزه های روانشناختی فلسفه‌ی رواقی؛
صحبت‌های مهدی رضایی مترجم کتاب عشق به سرنوشت نوشته ماسیمو پیلیوچی انتشارات سروش مولانا را از طریق لینک زیر در کانال یوتیوب ببینید و بشنوید:
بخش اول 👇👇

https://youtu.be/ExckRxEc4-w

#سروش_مولانا
#عشق_به_سرنوشت
#ماسیمو_پیلیوچی
#مهدی_رضایی

@sorooshemewlana
📌 سیزده سال پیش بود که سالن حرکت به ایوان شمس در ابتدای کردستان تغییر نام داد. نخستین همایش مهرماه برگزار شد و امسال به استقبال سیزدهمین مهرمولانا خواهیم رفت.
بدون نیاز به فیلترشکن در آپارات با کیلیک بر روی لینک زیر تماشا کنید و جلوه‌ی زیبای همدلی و مشارکت را ببینید. برایمان احساس‌ و نظرتان را بنویسید:

https://www.aparat.com/v/qvs7d6h

سپاس از تک‌تک همراهان سروش مولانا؛ از اساتید تا تیم اجرایی.
در این خاک، در این خاک در این مزرعه پاک،
به جز مهر، به جز عشق، دگر بذر نکاریم...


#سروش_مولانا
#مهر_مولانا

@sorooshemewlana