🍃🍃🍃🍃
رنج گنج آمد که رحمتها در اوست
مغز تازه شد چو بخراشید پوست
(مولانا)
هر چیزی بهایی دارد و بهای آگاهی، رنج است. هیچ شناختی بی تجربهٔ رنج میسر نیست. اگر مقصود از "بودن" آگاهشدن است، پس رنج را به قیمت آگاهی میخریم.
"رنج نباید تو را غمگین کند، این همان جایی است که اغلب مردم اشتباه میکنند... رنج قرار است تو را هوشیارتر کند به اینکه زندگیات نیاز به تغییر دارد؛ چون انسانها زمانی هوشیارتر میشوند که "زخمی" شوند. رنج نباید بیچارگی را بیشتر کند. رنجت را تنها "تحمل" نکن، رنجت را درک کن! این فرصتی است برای بیداری، وقتی آگاه شوی، بیچارگیات تمام میشود".
(کارل گوستاو یونگ)
رنجها صیقلبخش وجود و راهنمایان خوبی برای ما خواهند بود، اگر بهجای ترسیدن از آنها، آنها را درک کنیم.
آنها هشداردهندهاند، به ما میگویند جایی در میانهٔ راه تعادل به افراط یا به تفریط دچار شدهایم؛ پس آن را بیابیم.
رنجها همچنین آینهٔ خوبی برای ما هستند. هرکسی از هر چیزی رنج نمیبرد؛ عدهای از تنهایی، عدهای از بیماری، عدهای از بیپولی... و عدهای از درد و آشفتگی دیگران به رنجاند؛ خود را در آینهٔ رنجمان ببینیم.
اگر خوب به رنجهایمان بنگریم، شاید حتی باژگونهبودن آن را دریابیم.
"لطف حق را همهکس داند و قهر حق را همهکس داند و همه از قهر حق گریزاناند و به لطف حق آویزان. اما حقتعالی قهرها را در لطف پنهان کرد و لطفها را در قهر پنهان کرد. نعل باژگونه و تلبیس و مکر الله بود تا اهل تمییز و ینظر بنور الله از حالیبینان و ظاهربینان جدا شوند، کی لیبلوکم ایکم احسن عملا".
(مثنوی، دفتر پنجم)
🍃🍃🍃🍃
غمها اموری سابجکتیواند؛ از آن جهت ما را آزار می دهند که از آنها می ترسیم و دوستشان نداریم. آنها را چون میهمانانی عزیز پذیرا باشیم. نترسیم و نادیده شان نگیریم؛ بنگریم از ما چه می خواهند و چه چیزی را می خواهند با ما درمیان بگذارند.
جملهشان از خوف غم در عین غم
در پی هستی فتاده در عدم
بهر هر محنت چو خود را میکشند
اصل محنتهاست این، چونش کشند؟
کل سیارهٔ آبی ما روزهای حساسی را از سر میگذراند. اگر بهجای فهمیدن آنچه بر سرمان میآید، تنها از آن بترسیم، همهٔ آنچه را که این تجربهٔ گرانبها میتواند به ما ببخشد، از دست میدهیم.
فرصت بینظیری است برای شناخت قوانین حاکم بر هستی، فهم خود و دیگری، بهمثابهٔ آدمی. آن را از کف ندهیم.
✍سودابه کریمی
#سروش_مولانا
#مولانا
#سودابه_کریمی
#رنج
#کارل_گوستاو_یونگ
@sorooshemewlana
رنج گنج آمد که رحمتها در اوست
مغز تازه شد چو بخراشید پوست
(مولانا)
هر چیزی بهایی دارد و بهای آگاهی، رنج است. هیچ شناختی بی تجربهٔ رنج میسر نیست. اگر مقصود از "بودن" آگاهشدن است، پس رنج را به قیمت آگاهی میخریم.
"رنج نباید تو را غمگین کند، این همان جایی است که اغلب مردم اشتباه میکنند... رنج قرار است تو را هوشیارتر کند به اینکه زندگیات نیاز به تغییر دارد؛ چون انسانها زمانی هوشیارتر میشوند که "زخمی" شوند. رنج نباید بیچارگی را بیشتر کند. رنجت را تنها "تحمل" نکن، رنجت را درک کن! این فرصتی است برای بیداری، وقتی آگاه شوی، بیچارگیات تمام میشود".
(کارل گوستاو یونگ)
رنجها صیقلبخش وجود و راهنمایان خوبی برای ما خواهند بود، اگر بهجای ترسیدن از آنها، آنها را درک کنیم.
آنها هشداردهندهاند، به ما میگویند جایی در میانهٔ راه تعادل به افراط یا به تفریط دچار شدهایم؛ پس آن را بیابیم.
رنجها همچنین آینهٔ خوبی برای ما هستند. هرکسی از هر چیزی رنج نمیبرد؛ عدهای از تنهایی، عدهای از بیماری، عدهای از بیپولی... و عدهای از درد و آشفتگی دیگران به رنجاند؛ خود را در آینهٔ رنجمان ببینیم.
اگر خوب به رنجهایمان بنگریم، شاید حتی باژگونهبودن آن را دریابیم.
"لطف حق را همهکس داند و قهر حق را همهکس داند و همه از قهر حق گریزاناند و به لطف حق آویزان. اما حقتعالی قهرها را در لطف پنهان کرد و لطفها را در قهر پنهان کرد. نعل باژگونه و تلبیس و مکر الله بود تا اهل تمییز و ینظر بنور الله از حالیبینان و ظاهربینان جدا شوند، کی لیبلوکم ایکم احسن عملا".
(مثنوی، دفتر پنجم)
🍃🍃🍃🍃
غمها اموری سابجکتیواند؛ از آن جهت ما را آزار می دهند که از آنها می ترسیم و دوستشان نداریم. آنها را چون میهمانانی عزیز پذیرا باشیم. نترسیم و نادیده شان نگیریم؛ بنگریم از ما چه می خواهند و چه چیزی را می خواهند با ما درمیان بگذارند.
جملهشان از خوف غم در عین غم
در پی هستی فتاده در عدم
بهر هر محنت چو خود را میکشند
اصل محنتهاست این، چونش کشند؟
کل سیارهٔ آبی ما روزهای حساسی را از سر میگذراند. اگر بهجای فهمیدن آنچه بر سرمان میآید، تنها از آن بترسیم، همهٔ آنچه را که این تجربهٔ گرانبها میتواند به ما ببخشد، از دست میدهیم.
فرصت بینظیری است برای شناخت قوانین حاکم بر هستی، فهم خود و دیگری، بهمثابهٔ آدمی. آن را از کف ندهیم.
✍سودابه کریمی
#سروش_مولانا
#مولانا
#سودابه_کریمی
#رنج
#کارل_گوستاو_یونگ
@sorooshemewlana