🍃 فنای «خودی» و امر اخلاقی
✨ گفتهاند که پایان راه سلوک در عرفان، «فنای فیالله» و «بقای بالله» است. اما مراد چیست؟ مقصود از «فنا» در اصطلاح «فنای فیالله»، وصول به فنای «وجودی» نیست. چنین فنایی هماینک نیز حاصل است. بهتعبیر مولانا: «ما عدمهاییم و هستیهای ما/ تو وجود مطلقی فانینما». هماکنون نیز عارف و تمام دیگر موجودات در پیشگاه وجودِ الهی عدماند؛ موجودات ممکن، همگی عینِ فقر و فنای نزدِ حقاند.
✨ چه بسا، وصول به فنای فیالله را وصول «معرفتی» تفسیر کنیم؛ بدین معنا که در نهایت سلوک، شخص به مقام اعتراف به «نیستی» میرسد و میفهمد که همه هیچ است و هرچه هست خدا است. روشن است که مراد عارفان از «فنا» این نیز نبوده است، اگر چه چنین معرفتی ارزشمند تلقی شده است. وقتی گفته میشود که: «بزرگترین گناه، این توییِ توست» نمیتواند و نباید معنای معرفتی داشته باشد، چنانکه گویی «ندانستن» گناه است. جهل اگرچه نُقصان است، اما گناه نیست. آن چه گناه است، بیارادگی برای رفع جهل است که از پافشاری بر خواهشهای فردی و شخصی برمیخیزد و همین است که همهاش «ذنب» است.
✨ وقتی سقراط میگفت: «حکمت، تمرینِ مردن است»، رسیدن به عدمِ وجودی، یا اذعان معرفتی به فقرِ خودش را مراد نمیکرد. حکمت، تمرین مُردن است، بدین معنا که شخص بهرهمند از حکمت، مُدام برای پایبندی به حقیقت، از خواستِ فردیاش چشم میپوشد. «فنا» در این معنا، «مرگِ» صفات فردی و «زندگی» در کسوتِ صفات الهی است. «فنای فیالله» معنای اخلاقی دارد. بدین طریق که شخص با صفات «حکمت» و «رحمت» کنش میکند و فعل او از «خودبینی» تُهی شده و الهی میشود.
این چنین معدوم کو از خویش رفت
بهترینِ هستها افتاد و زفت
او به نسبت با صفات حق فناست
در حقیقت در فنا او را بقاست (مولانا)
✍دکتر میلاد نوری
@Andisheh_Aknun
#سروش_مولانا
#مولانا
#امر_اخلاقی
#فنا
#میلاد_نوری
@sorooshemewlana
✨ گفتهاند که پایان راه سلوک در عرفان، «فنای فیالله» و «بقای بالله» است. اما مراد چیست؟ مقصود از «فنا» در اصطلاح «فنای فیالله»، وصول به فنای «وجودی» نیست. چنین فنایی هماینک نیز حاصل است. بهتعبیر مولانا: «ما عدمهاییم و هستیهای ما/ تو وجود مطلقی فانینما». هماکنون نیز عارف و تمام دیگر موجودات در پیشگاه وجودِ الهی عدماند؛ موجودات ممکن، همگی عینِ فقر و فنای نزدِ حقاند.
✨ چه بسا، وصول به فنای فیالله را وصول «معرفتی» تفسیر کنیم؛ بدین معنا که در نهایت سلوک، شخص به مقام اعتراف به «نیستی» میرسد و میفهمد که همه هیچ است و هرچه هست خدا است. روشن است که مراد عارفان از «فنا» این نیز نبوده است، اگر چه چنین معرفتی ارزشمند تلقی شده است. وقتی گفته میشود که: «بزرگترین گناه، این توییِ توست» نمیتواند و نباید معنای معرفتی داشته باشد، چنانکه گویی «ندانستن» گناه است. جهل اگرچه نُقصان است، اما گناه نیست. آن چه گناه است، بیارادگی برای رفع جهل است که از پافشاری بر خواهشهای فردی و شخصی برمیخیزد و همین است که همهاش «ذنب» است.
✨ وقتی سقراط میگفت: «حکمت، تمرینِ مردن است»، رسیدن به عدمِ وجودی، یا اذعان معرفتی به فقرِ خودش را مراد نمیکرد. حکمت، تمرین مُردن است، بدین معنا که شخص بهرهمند از حکمت، مُدام برای پایبندی به حقیقت، از خواستِ فردیاش چشم میپوشد. «فنا» در این معنا، «مرگِ» صفات فردی و «زندگی» در کسوتِ صفات الهی است. «فنای فیالله» معنای اخلاقی دارد. بدین طریق که شخص با صفات «حکمت» و «رحمت» کنش میکند و فعل او از «خودبینی» تُهی شده و الهی میشود.
این چنین معدوم کو از خویش رفت
بهترینِ هستها افتاد و زفت
او به نسبت با صفات حق فناست
در حقیقت در فنا او را بقاست (مولانا)
✍دکتر میلاد نوری
@Andisheh_Aknun
#سروش_مولانا
#مولانا
#امر_اخلاقی
#فنا
#میلاد_نوری
@sorooshemewlana