💢چرا کودکان ما به هوش معنوی نیاز دارند؟
از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود
به کجا می روم آخر ننمایی وطنم
مولانا در بیت بالا سه پرسش قدیمی را طرح می کند: از کجا آمده ام؟ به کجا می روم؟ هدف زندگی ام چیست؟ انسان تنها موجود زنده ای است که می تواند این سه سوال را از خود پرسیده و در هر دوره از زندگی با پاسخ به آنها در «معنا دهی و معنا پردازی» زندگی اش اهتمام ورزد.
این روزها تلاش والدین برای شاد زیستن کودکانشان را می بینیم و این تلاش مایه امیدواری است اما گاهی این تلاش ها به جای آنکه منجر به خود اتکایی و به صلح رسیدن کودک با خود و جهان شود منجر به نوعی بی انگیزگی و بی تفاوتی افراطی در کودکان می شود. برای پاسخ به چرایی این نتایج می توان از معنازدایی زندگی سخن گفت؛ مهیا بودن هر آنچه کودک نیاز دارد و اندیشیدن به جای او .
آنچه کودک بدان نیاز دارد هوش معنوی است. هوش معنا گرا یا هوش معنوی Spiritual intelligence همچون قیم چوبی کنار ساقه نهال که در حین رشد امکان مقاومت و قد کشیدن را مهیا می کند در توسعه هوشهای چندگانه کودکان اهمیت دارد.
با توسعه هوش معنا گرا ذهن کودکان برای پرسیدن پرسشهایی که هدف و چیستی زندگی را نشانه گرفته اند ورزیده می شود. کودک خود را در کلی منسجم به نام جهان می یابد که باید امضایی از خود پای آن باقی بگذارد. معنایی استوار از بودن و هستندگی.
هرچه هوش های عقلانی و عاطفی کودکان رشد کنند اما توان معنا یابی آنها نابالغ بماند، ادراک من و جهان به شکل کلی منسجم و معنا دار توسعه نخواهد یافت و اضطراب و افسردگی اولین جاده ی بی انتهای پیش روی آنها در بزرگسالی خواهد بود. در عوض با رشد هوش معنوی در کودکان مهارتهای زیر در آنها تقویت خواهد شد:
• خودآگاهی
• کل نگر بودن
• مستقل بودن (شهامت)
• استقلال از محیط: شجاعت کلی برای انجام عمل برخلاف عرف رایج
• گفتن «چرا؟»
• قابلیت مواجهه با مشکلات و ناملایمات و حتی به فرصت تبدیل کردن آنها
• خودکنترلی: توانمند بودن در خودداری و کنترل خویش
• انعطاف پذیری
• درس گرفتن از تجربیات و شکستها
• خودجوش بودن
• درست اندیشیدن
• عدم فرار از میدان حوادث
• رهایی از لغزشها و تله های تعاملاتی
• توانایی شاد زیستن
✍سحر سلطانی؛ دانش آموخته دکتری فلسفه تعلیم و تربیت
#سروش_مولانا
#هوش_معنوی
#کودک
#سحر_سلطانی
@sorooshemewlana
از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود
به کجا می روم آخر ننمایی وطنم
مولانا در بیت بالا سه پرسش قدیمی را طرح می کند: از کجا آمده ام؟ به کجا می روم؟ هدف زندگی ام چیست؟ انسان تنها موجود زنده ای است که می تواند این سه سوال را از خود پرسیده و در هر دوره از زندگی با پاسخ به آنها در «معنا دهی و معنا پردازی» زندگی اش اهتمام ورزد.
این روزها تلاش والدین برای شاد زیستن کودکانشان را می بینیم و این تلاش مایه امیدواری است اما گاهی این تلاش ها به جای آنکه منجر به خود اتکایی و به صلح رسیدن کودک با خود و جهان شود منجر به نوعی بی انگیزگی و بی تفاوتی افراطی در کودکان می شود. برای پاسخ به چرایی این نتایج می توان از معنازدایی زندگی سخن گفت؛ مهیا بودن هر آنچه کودک نیاز دارد و اندیشیدن به جای او .
آنچه کودک بدان نیاز دارد هوش معنوی است. هوش معنا گرا یا هوش معنوی Spiritual intelligence همچون قیم چوبی کنار ساقه نهال که در حین رشد امکان مقاومت و قد کشیدن را مهیا می کند در توسعه هوشهای چندگانه کودکان اهمیت دارد.
با توسعه هوش معنا گرا ذهن کودکان برای پرسیدن پرسشهایی که هدف و چیستی زندگی را نشانه گرفته اند ورزیده می شود. کودک خود را در کلی منسجم به نام جهان می یابد که باید امضایی از خود پای آن باقی بگذارد. معنایی استوار از بودن و هستندگی.
هرچه هوش های عقلانی و عاطفی کودکان رشد کنند اما توان معنا یابی آنها نابالغ بماند، ادراک من و جهان به شکل کلی منسجم و معنا دار توسعه نخواهد یافت و اضطراب و افسردگی اولین جاده ی بی انتهای پیش روی آنها در بزرگسالی خواهد بود. در عوض با رشد هوش معنوی در کودکان مهارتهای زیر در آنها تقویت خواهد شد:
• خودآگاهی
• کل نگر بودن
• مستقل بودن (شهامت)
• استقلال از محیط: شجاعت کلی برای انجام عمل برخلاف عرف رایج
• گفتن «چرا؟»
• قابلیت مواجهه با مشکلات و ناملایمات و حتی به فرصت تبدیل کردن آنها
• خودکنترلی: توانمند بودن در خودداری و کنترل خویش
• انعطاف پذیری
• درس گرفتن از تجربیات و شکستها
• خودجوش بودن
• درست اندیشیدن
• عدم فرار از میدان حوادث
• رهایی از لغزشها و تله های تعاملاتی
• توانایی شاد زیستن
✍سحر سلطانی؛ دانش آموخته دکتری فلسفه تعلیم و تربیت
#سروش_مولانا
#هوش_معنوی
#کودک
#سحر_سلطانی
@sorooshemewlana