@soltannasir
{درد و دل 26 }
{ انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور و تحلیلی بر داستان جمشید و آنچه تا کنون گفته شده است }
اگر داستان جمشید را از حیطه اسطوره شناسی آکادمیک نگاه نماییم باید بگوییم که نویسندگان وداها نیز مانند سایر انسان ها برای نسل انسان منشأ آسمانی قایل شدند . و یک دو قولوی اولیه را منشأ نسل انسان ها دانسته اند . و یمه به عنوان منشأ این نسل کسی است که راهی به نام راه نیاکان را, در عالم ارواح باز می نماید . و این عقیده ناشی از میل انسان به جاودانگی است , و دین بشر نخستین همراه با پرستش ارواح نیاکان بوده است . و اسطوره یمه مربوط به این دوران تاریخ بشری است . در ابتدا یمه مالک بهشت نیاکان است . اما به مرور پس از اینکه ادیان در سیر تکاملی خویش از پرستش نیاکان و البته قوای طبیعی به سوی پیدایش و پرستش خدایان می رود .
(یعنی بشر با ذهن خویش خدایان متعدد
را برای خویش می سازد )
که البته این خدایان نیز جنبه های مینوی عناصر طبیعت (خاک و آب و باد وآتش ) و اجرام آسمانی بودند . که بشر خود برای خویش قایل شد و وجود خارجی ندارند . به مرور نقش یمه نیز تغییر می نماید و سرایندگان وداها او را از فرمانروای بهشت نیاکان وارد دوزخ می نمایند تا به حساب مردگان رسیدگی نماید .
تمامی این تغییر نقش ها ناشی از این است که سرایندگان وداها به مرور نظام کامل تری را برای دستگاه آفرینش خیالی خویش متصور می شوند .
اما به مرور در تاریخ ادیان جای خدایان با یکدیگر عوض می شود .
در این دوره در تاریخ ادیان اختلافات بسیاری بر سر پرستش خدایان متعدد شکل می گیرد .
به مرور افرادی فرزانه(انبیای الهی) در میان تمدن های مختلف بشری پدیدار می شوند . _البته نه در هندوستان بلکه در بین النهرین و مصر و ایران و غیره _زیرا در آن تمدن ها نیز وضعیت کم و بیش مانند هندوستان بوده است و مردمان قائل به پرستش خدایان متعدد بوده اند .
این فرزانگان برای از بین رفتن این اختلافات و همچنین اصلاح جامعه بشری چاره را در پرستش خدای واحد و نادیدنی می جویند .
بعضی از این فرزانگان چون با مقاومت مردمان مواجه می شوند تن به قبول نمودن بعضی از این خدایان در دستگاه آفرینش می نمایند و به آنان در آیین خود ساخته خویش نقشی می دهند . (نظیر زرتشت که چون نتوانست ریشه مهر پرستی را در ایران بر کند به او نقشی در کتاب خویش اوستا داد )
اما بعضی از این فرزانگان برای ایجاد وحدت در جامعه انسانی قایل به جهانی خیالی نظیر دوزخ شدند . تا افرادی که از احکام خود ساخته آنان که برای اصلاح جامعه بشری وضع شده بود تخطی نمایند را وعده دوزخ خیالی دهند .
تا مردمان از ترس به احکام آنان که برای بهبود وضع خود آنان وضع شده بود گردن نهند .
نکته : بنا به این نظر زرتشت قائل به وجود دوزخ شد و بعد از برخورد تمدن و فرهنگ یهودی با. زرتشتی در ایران فرزانگان یهودی (انبیای یهود) نظریه بهشت و دوزخ را از زرتشتیان کپی برداری نمودند . و این اندیشه وارد دیانت یهود می شود . بخصوص در دوران نوشتن تلمود.
این اندیشه بعدها به شکل تغییر یافته توسط محمد (ص) وارد دین اسلام می شود .
اما در ادامه از سویی چون دوزخ خیالی فایده نداشت از مجازات های بشری نظیر حد زدن (شلاق) و اعدام و غیره برای مجازات بعضی اعمال زشت استفاده نمودند .
عزیزان تحلیل بالا 👆👆👆شکل آکادمیک نگاه به تاریخ ادیان است .
در جامعه دانشگاهی در حیطه ادیان و در بسیاری از حیطه های علوم انسانی اساسا جایگاهی برای نگاه دین مدارانه و اسلامی به علوم انسانی نیست .
وقتی شما در حیطه تاریخ ادیان وارد می شوید . در ساحت دین وارد شده اید . پس چگونه می شود که دین باوران اجازه نظریه پردازی بر اساس نگاه دین مدارانه را ندارند?!
اگر شما قائل به منشأ وحی برای ادیان الهی شوید . محکوم به نگاه ذوقی و غیر علمی می باشید . اگر با نگاهی دین باورانه و با توجه به آیات قرآن در حیطه تاریخ ادیان نظریه پردازی نمایید . محکوم به نگاهی غیر علمی خواهید شد .
اساسا جامعه دانشگاهی کشور در حیطه علوم انسانی که حیطه نظریات است نه حیطه علمی از نوع سایر علوم پایه نظیر ریاضیات و فیزیک و شیمی و زیست شناسی و...
نظرات دینی را چندان نمی پذیرد , یا اگر بپذیرد , پذیرشی همراه با اکراه خواهد بود .
در جامعه دانشگاهی نوع نگرش نسبت به👈 مسائل علوم انسانی 👉,👈 تعریف مشخص👉 و 👈حیطه و چهارچوب 👉مشخصی دارد . که نظرات خارج از آن چهارچوب تعریف شده را نمی پذیرد .
رهبر انقلاب بارها نسبت به وضعیت علوم انسانی در جامعه دانشگاهی کشور هشدار داده اند .
و ایشان بر اسلامی و قرآنی شدن علوم انسانی
در جامعه دانشگاهی کشور تاکید نموده اند .
به نظر فقیر نگرانی ایشان در این باب کاملا به جا است .
ادامه ...👇👇👇
#درد_و_دل #جمشید #پژوهش #دانشگاه
@soltannasir
🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴
{درد و دل 26 }
{ انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور و تحلیلی بر داستان جمشید و آنچه تا کنون گفته شده است }
اگر داستان جمشید را از حیطه اسطوره شناسی آکادمیک نگاه نماییم باید بگوییم که نویسندگان وداها نیز مانند سایر انسان ها برای نسل انسان منشأ آسمانی قایل شدند . و یک دو قولوی اولیه را منشأ نسل انسان ها دانسته اند . و یمه به عنوان منشأ این نسل کسی است که راهی به نام راه نیاکان را, در عالم ارواح باز می نماید . و این عقیده ناشی از میل انسان به جاودانگی است , و دین بشر نخستین همراه با پرستش ارواح نیاکان بوده است . و اسطوره یمه مربوط به این دوران تاریخ بشری است . در ابتدا یمه مالک بهشت نیاکان است . اما به مرور پس از اینکه ادیان در سیر تکاملی خویش از پرستش نیاکان و البته قوای طبیعی به سوی پیدایش و پرستش خدایان می رود .
(یعنی بشر با ذهن خویش خدایان متعدد
را برای خویش می سازد )
که البته این خدایان نیز جنبه های مینوی عناصر طبیعت (خاک و آب و باد وآتش ) و اجرام آسمانی بودند . که بشر خود برای خویش قایل شد و وجود خارجی ندارند . به مرور نقش یمه نیز تغییر می نماید و سرایندگان وداها او را از فرمانروای بهشت نیاکان وارد دوزخ می نمایند تا به حساب مردگان رسیدگی نماید .
تمامی این تغییر نقش ها ناشی از این است که سرایندگان وداها به مرور نظام کامل تری را برای دستگاه آفرینش خیالی خویش متصور می شوند .
اما به مرور در تاریخ ادیان جای خدایان با یکدیگر عوض می شود .
در این دوره در تاریخ ادیان اختلافات بسیاری بر سر پرستش خدایان متعدد شکل می گیرد .
به مرور افرادی فرزانه(انبیای الهی) در میان تمدن های مختلف بشری پدیدار می شوند . _البته نه در هندوستان بلکه در بین النهرین و مصر و ایران و غیره _زیرا در آن تمدن ها نیز وضعیت کم و بیش مانند هندوستان بوده است و مردمان قائل به پرستش خدایان متعدد بوده اند .
این فرزانگان برای از بین رفتن این اختلافات و همچنین اصلاح جامعه بشری چاره را در پرستش خدای واحد و نادیدنی می جویند .
بعضی از این فرزانگان چون با مقاومت مردمان مواجه می شوند تن به قبول نمودن بعضی از این خدایان در دستگاه آفرینش می نمایند و به آنان در آیین خود ساخته خویش نقشی می دهند . (نظیر زرتشت که چون نتوانست ریشه مهر پرستی را در ایران بر کند به او نقشی در کتاب خویش اوستا داد )
اما بعضی از این فرزانگان برای ایجاد وحدت در جامعه انسانی قایل به جهانی خیالی نظیر دوزخ شدند . تا افرادی که از احکام خود ساخته آنان که برای اصلاح جامعه بشری وضع شده بود تخطی نمایند را وعده دوزخ خیالی دهند .
تا مردمان از ترس به احکام آنان که برای بهبود وضع خود آنان وضع شده بود گردن نهند .
نکته : بنا به این نظر زرتشت قائل به وجود دوزخ شد و بعد از برخورد تمدن و فرهنگ یهودی با. زرتشتی در ایران فرزانگان یهودی (انبیای یهود) نظریه بهشت و دوزخ را از زرتشتیان کپی برداری نمودند . و این اندیشه وارد دیانت یهود می شود . بخصوص در دوران نوشتن تلمود.
این اندیشه بعدها به شکل تغییر یافته توسط محمد (ص) وارد دین اسلام می شود .
اما در ادامه از سویی چون دوزخ خیالی فایده نداشت از مجازات های بشری نظیر حد زدن (شلاق) و اعدام و غیره برای مجازات بعضی اعمال زشت استفاده نمودند .
عزیزان تحلیل بالا 👆👆👆شکل آکادمیک نگاه به تاریخ ادیان است .
در جامعه دانشگاهی در حیطه ادیان و در بسیاری از حیطه های علوم انسانی اساسا جایگاهی برای نگاه دین مدارانه و اسلامی به علوم انسانی نیست .
وقتی شما در حیطه تاریخ ادیان وارد می شوید . در ساحت دین وارد شده اید . پس چگونه می شود که دین باوران اجازه نظریه پردازی بر اساس نگاه دین مدارانه را ندارند?!
اگر شما قائل به منشأ وحی برای ادیان الهی شوید . محکوم به نگاه ذوقی و غیر علمی می باشید . اگر با نگاهی دین باورانه و با توجه به آیات قرآن در حیطه تاریخ ادیان نظریه پردازی نمایید . محکوم به نگاهی غیر علمی خواهید شد .
اساسا جامعه دانشگاهی کشور در حیطه علوم انسانی که حیطه نظریات است نه حیطه علمی از نوع سایر علوم پایه نظیر ریاضیات و فیزیک و شیمی و زیست شناسی و...
نظرات دینی را چندان نمی پذیرد , یا اگر بپذیرد , پذیرشی همراه با اکراه خواهد بود .
در جامعه دانشگاهی نوع نگرش نسبت به👈 مسائل علوم انسانی 👉,👈 تعریف مشخص👉 و 👈حیطه و چهارچوب 👉مشخصی دارد . که نظرات خارج از آن چهارچوب تعریف شده را نمی پذیرد .
رهبر انقلاب بارها نسبت به وضعیت علوم انسانی در جامعه دانشگاهی کشور هشدار داده اند .
و ایشان بر اسلامی و قرآنی شدن علوم انسانی
در جامعه دانشگاهی کشور تاکید نموده اند .
به نظر فقیر نگرانی ایشان در این باب کاملا به جا است .
ادامه ...👇👇👇
#درد_و_دل #جمشید #پژوهش #دانشگاه
@soltannasir
🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴
@soltannasir
{ درد و دل 28}
{ انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور و تحلیلی بر داستان جمشید و آنچه تا کنون گفته شده است3}
هنگامی که عده ای از مورخین اسلامی معاصر نظیر استاد رسول جعفریان می نویسند که مورخ با پیش زمینه های ذهنی خویش به نگارش تاریخ می پردازد .عده ای به ایشان و سایر کسانی که تفکری نزدیک به نظر ایشان دارند انتقاد می نمودند که این گونه تاریخ نگاری بر خلاف انصاف و تدقیق و تحقیق در جریان پژوهش های تاریخی است .
جدای از اینکه پژوهش های تاریخی نیز خود نیازمند رجوع به کتب تاریخی ای است که نویسندگان آن کتب از گرایش های خاص فکری برخوردار بوده اند . (عمدتا گرایش فکری وابسته به حکومت های حاکم بر آن دوران ) و این مسئله محقق تاریخ را از دست یابی به حقیقت بدون پیش زمینه ذهنی تا حدودی محروم می نماید .
اماحرف جناب جعفریان از آنجا مورد حمله عده ای از اساتید تاریخ قرار گرفت که ایشان یک روحانی شیعه و متعهد به اصول تشیع در تاریخ نگاری می باشند . و این حرف ایشان به منزله این است که ایشان با تعهد به نظام فکری اسلام شیعی به تحقیق در تاریخ اسلام می پردازند .
بر ایشان و سایر افرادی که نظیر ایشان شجاعت و جسارت ابراز گرایش فکری خویش را در نوشتن کتب دارند . اشکالی وارد نیست . زیرا حیطه تاریخ نگاری اسلامی به امثال ایشان نیاز دارد و بدون شک ایشان یکی از بهترین محققین تاریخ تشیع و اسلام در کشور می باشند .
انتقاد به کسانی است که در جامعه دانشگاهی خود را دارای پیش زمینه ذهنی نمی دانند .
و به دیگران انتقاد می نمایند . حال آنکه بعضی از این افراد تجلی کامل این آیه قرآن می باشند 👇👇👇
{ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ (10) سوره بقره
{ در دل آنها مرض است به همین خاطر خدا بر مرضشان می افزاید و به کیفر دروغی که می گویند عذاب دردناکی برای آنها می باشد }
برای مثال بعضی از این اساتید در مورد قیام خرمدینان و بابک خرمدین قول« ابن حوقل» و «اصطخری» را در باره قرآن خواندن خرمدینان در مساجد نمی پذیرند .
و از سویی قول دشمنان بابک خرمدین را در باب زندیق و غیر مسلمان بودن بابک و خروج وی از دین را می پذیرند !!!
از سویی دیگر همین آقایان قول همان دسته از مورخینی که به بابک خرمدین اتهام غیر مسلمان بودن و خروج از دین و زندیق بودن و غیره را می زنند در باب حرام زادگی بابک خرمدین را نمی پذیرند . (ابن ندیم در الفهرست و طبری در تاریخ الرسل و الملوک)
یا قول اشتراک در زنان و نوامیس را که ابن مطهر در کتاب آفرینش و تاریخ به خرمدینان
نسبت می دهد را نمی پذیرند . و تمام این سخنان را ساخته دشمنان بابک خرمدین می دانند .
اما این که چرا این آقایان نسبت به تاریخ اینگونه گزینشی عمل می نمایند .
در نوع خویش جالب است 😊 زیرا قلب مریض آنان نمی تواند بپذیرد که شخصی هم مسلمان باشد و قرآن بخواند . و از سویی به آیین های پدران خویش _آیین ها و رسم و رسومات ایرانی_ نیز پایبند باشد . و با اعراب و تازیان نیز که در خاک ایران زمین به ظلم و ستم می پرداختند مبارزه نماید .
این آقایان ظاهرا فراموش نموده اند که در قرن دوم و سوم با وجودی که ایران تحت تسلط تازیان بود . اما از آنجایی که اسلام دین جدیدی بود و زبان کتاب آن به زبانی غیر از زبان بومی مردمان این سرزمین بوده و تمدن اسلامی کم کم در حال شکل گیری بوده است .
آن معنایی که ما امروزه از مسلمان بودن توهم می نماییم در آن زمان چندان وجود نداشته جریانات فقهی و حدیثی و کلامی و عرفانی در آن دوران رفته رفته در حال قوام یافتن بوده و اینگونه نبوده که در آن دوران در جای جای خاک ایران فقیهانی باشند که احکام دین خدا را ترویج نمایند . و مردمان هم مسلمان به معنای امروزی آن بوده باشند .
بنابراین اگر عده زیادی از ایرانیان در عین گرایش به دین محلی و آبا و اجدادی خویش و انجام مناسک آن به قرآن و نماز خواندن در مساجد می پرداخته اند . نباید تعجب نمود و آن را امری دروغین پنداشت .
از این ماجرا که بگذریم یکی دیگر از اساتید فقیر در حیطه زبان های باستانی بدون هر گونه نگرش علمی بسیار عامیانه این عقیده باطل و دروغین را ترویج می نمایند که سلام گفتن به معنای تسلیم است و چون اعراب به ایران حمله می نمودند . و ایرانیان را به قتل می رساندند ایرانیان از ترس به آنان سلام می گفتند یعنی تسلیم هستیم 😳
وگرنه خود اعراب هرگز به یکدیگرسلام نمی نمایند 😳
گویی ایشان قرآن نخوانده اند (که بنده مطمئنم خوانده اند ) و آیاتی نظیر [سلام قولا من رب رحیم ](58یس) (و سلامي از جانب پروردگار مهربان به آنهاابلاغ می شود) را در کتاب خدا ندیده اند .
#درد_و_دل #رسول_جعفریان #بابک_خرمدین
#سلام #پژوهش
@soltannasir
🔴🔴🔴🔴🔴🔴
{ درد و دل 28}
{ انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور و تحلیلی بر داستان جمشید و آنچه تا کنون گفته شده است3}
هنگامی که عده ای از مورخین اسلامی معاصر نظیر استاد رسول جعفریان می نویسند که مورخ با پیش زمینه های ذهنی خویش به نگارش تاریخ می پردازد .عده ای به ایشان و سایر کسانی که تفکری نزدیک به نظر ایشان دارند انتقاد می نمودند که این گونه تاریخ نگاری بر خلاف انصاف و تدقیق و تحقیق در جریان پژوهش های تاریخی است .
جدای از اینکه پژوهش های تاریخی نیز خود نیازمند رجوع به کتب تاریخی ای است که نویسندگان آن کتب از گرایش های خاص فکری برخوردار بوده اند . (عمدتا گرایش فکری وابسته به حکومت های حاکم بر آن دوران ) و این مسئله محقق تاریخ را از دست یابی به حقیقت بدون پیش زمینه ذهنی تا حدودی محروم می نماید .
اماحرف جناب جعفریان از آنجا مورد حمله عده ای از اساتید تاریخ قرار گرفت که ایشان یک روحانی شیعه و متعهد به اصول تشیع در تاریخ نگاری می باشند . و این حرف ایشان به منزله این است که ایشان با تعهد به نظام فکری اسلام شیعی به تحقیق در تاریخ اسلام می پردازند .
بر ایشان و سایر افرادی که نظیر ایشان شجاعت و جسارت ابراز گرایش فکری خویش را در نوشتن کتب دارند . اشکالی وارد نیست . زیرا حیطه تاریخ نگاری اسلامی به امثال ایشان نیاز دارد و بدون شک ایشان یکی از بهترین محققین تاریخ تشیع و اسلام در کشور می باشند .
انتقاد به کسانی است که در جامعه دانشگاهی خود را دارای پیش زمینه ذهنی نمی دانند .
و به دیگران انتقاد می نمایند . حال آنکه بعضی از این افراد تجلی کامل این آیه قرآن می باشند 👇👇👇
{ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ (10) سوره بقره
{ در دل آنها مرض است به همین خاطر خدا بر مرضشان می افزاید و به کیفر دروغی که می گویند عذاب دردناکی برای آنها می باشد }
برای مثال بعضی از این اساتید در مورد قیام خرمدینان و بابک خرمدین قول« ابن حوقل» و «اصطخری» را در باره قرآن خواندن خرمدینان در مساجد نمی پذیرند .
و از سویی قول دشمنان بابک خرمدین را در باب زندیق و غیر مسلمان بودن بابک و خروج وی از دین را می پذیرند !!!
از سویی دیگر همین آقایان قول همان دسته از مورخینی که به بابک خرمدین اتهام غیر مسلمان بودن و خروج از دین و زندیق بودن و غیره را می زنند در باب حرام زادگی بابک خرمدین را نمی پذیرند . (ابن ندیم در الفهرست و طبری در تاریخ الرسل و الملوک)
یا قول اشتراک در زنان و نوامیس را که ابن مطهر در کتاب آفرینش و تاریخ به خرمدینان
نسبت می دهد را نمی پذیرند . و تمام این سخنان را ساخته دشمنان بابک خرمدین می دانند .
اما این که چرا این آقایان نسبت به تاریخ اینگونه گزینشی عمل می نمایند .
در نوع خویش جالب است 😊 زیرا قلب مریض آنان نمی تواند بپذیرد که شخصی هم مسلمان باشد و قرآن بخواند . و از سویی به آیین های پدران خویش _آیین ها و رسم و رسومات ایرانی_ نیز پایبند باشد . و با اعراب و تازیان نیز که در خاک ایران زمین به ظلم و ستم می پرداختند مبارزه نماید .
این آقایان ظاهرا فراموش نموده اند که در قرن دوم و سوم با وجودی که ایران تحت تسلط تازیان بود . اما از آنجایی که اسلام دین جدیدی بود و زبان کتاب آن به زبانی غیر از زبان بومی مردمان این سرزمین بوده و تمدن اسلامی کم کم در حال شکل گیری بوده است .
آن معنایی که ما امروزه از مسلمان بودن توهم می نماییم در آن زمان چندان وجود نداشته جریانات فقهی و حدیثی و کلامی و عرفانی در آن دوران رفته رفته در حال قوام یافتن بوده و اینگونه نبوده که در آن دوران در جای جای خاک ایران فقیهانی باشند که احکام دین خدا را ترویج نمایند . و مردمان هم مسلمان به معنای امروزی آن بوده باشند .
بنابراین اگر عده زیادی از ایرانیان در عین گرایش به دین محلی و آبا و اجدادی خویش و انجام مناسک آن به قرآن و نماز خواندن در مساجد می پرداخته اند . نباید تعجب نمود و آن را امری دروغین پنداشت .
از این ماجرا که بگذریم یکی دیگر از اساتید فقیر در حیطه زبان های باستانی بدون هر گونه نگرش علمی بسیار عامیانه این عقیده باطل و دروغین را ترویج می نمایند که سلام گفتن به معنای تسلیم است و چون اعراب به ایران حمله می نمودند . و ایرانیان را به قتل می رساندند ایرانیان از ترس به آنان سلام می گفتند یعنی تسلیم هستیم 😳
وگرنه خود اعراب هرگز به یکدیگرسلام نمی نمایند 😳
گویی ایشان قرآن نخوانده اند (که بنده مطمئنم خوانده اند ) و آیاتی نظیر [سلام قولا من رب رحیم ](58یس) (و سلامي از جانب پروردگار مهربان به آنهاابلاغ می شود) را در کتاب خدا ندیده اند .
#درد_و_دل #رسول_جعفریان #بابک_خرمدین
#سلام #پژوهش
@soltannasir
🔴🔴🔴🔴🔴🔴
@soltannasir
{درد و دل29}
{ انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور و تحلیلی بر داستان جمشید و آنچه تا کنون گفته شده است 4}
مرحوم آیت الله سید جلال الدین آشتیانی که بدون شک یکی از متبحرترین اساتید معاصر در حکمت متعالیه صدرایی و عرفان نظری ابن عربی بوده اند .
در مقدمه ارزشمندی که بر کتاب مشارق الدراری نوشته اند . در باب وضعیت جامعه دانشگاهی شروع به شکوه و گلایه می نماید البته ایشان چون طلبه حوزه های قدیم بودند و سپس از حوزه بیرون آمدند و به تدریس در دانشگاه پرداختند .
و چون مقدمه ایشان قدیمی است به شرایطی که حوزه ها در بعد از انقلاب دچار آن شدند نپرداختند وگرنه به نظر فقیر وضعیت حوزه های علمیه نیز وضعیت چندان مناسبی نیست . که ان شاء الله بدان خواهیم پرداخت .
سخنان استاد آشتیانی : 👇👇👇👇👇👇
{ سال 1339 شمسی که حقیر در دانشگاه مشهد به شغل شریف معلمی اشتغال ورزید , مشاهده نمود که اگر به تدریس تنها با وضع موجود در مدارس عالیه مملکت اکتفا نماید , آنچه را که فراگرفته است , فراموش خواهد نمود . محیط چیزی که مطالبه نمی کند تحقیق در مباحث علمی است از طریق زحمت توأم با استعداد ذاتی , خودی نشان دهد , او را دست به سر نمایند ; چون از اول تأسیس مدارس عالیه , در امر تربیت معلم مستعد برای پیشرفت و ترقی علمی مسامحه شد , و جماعتی راه به دانشگاه ها پیدا نمودند که صلاحیت علمی درست نداشتند و با تجربه ثابت شده است کسی که صلاحیت علمی ندارد , برای حفظ خود صلاحیت اخلاقی را هم از دست می دهد . (این درد و دل استاد آشتیانی در باره عده ای از مسئولین کشور نیز صدق می نماید که بدون داشتن تخصص لازم پست هایی را در اقصی نقاط کشور عهده دار شده اند 😔)
چون نزد این جماعت ترجیح مرجوح بر راجح باطل یا قبیح است . و نه تقدیم مفضول بر فاضل و جاهل بر عالم , و اینان باید فطرتا پیروان شیخ اشعری (بنیانگذار مکتب کلام اشعری که مهم ترین مکتب کلامی اهل سنت است )به تمام معنای کلمه محسوب شوند و اصل ادعا نیز میدان وسیعی در این قبیل مراکز دارد برخی که در دوران تحصیل در مراکز علمی صحیح درس خوانده اند , چون محیط علم بالطبع علم پسند نیست , تدریجا با کتاب وداع می کنند و جمعی نیز که ذاتا علم دوست اند , به مطالعات خود ادامه می دهند .
نگارنده با صراحت می گویم اگر روزی بنا شود ما محیط علمی و دانشگاهی صحیحی داشته باشیم , باید محیط را در درجه اول از سلطه اشخاص کم سواد و فاقد معلومات لازم و کافی و در درجه دوم از مردم فاقد حیثیت اخلاقی خارج نمود .
نالایقان مدارس عالیه را به نکبت و فلاکت مبتلا کرده اند .
در حوزه های تعلیماتی قدیم _که طلبه و دانشجو برای 👈به دست آوردن مدرک علمی👉 جهت ارتزاق و استخدام در ادارات درس نمی خواند _ معلم و استاد ناوارد در هیچ فنی از معقول و منقول وجود نداشت . ما زمانی که به طلبگی اشتغال داشتیم , اگر استاد محقق قدری احیانا کم مطالعه می کرد , عرصه را بر خود تنگ می دید . و استاد و معلم و جزوه ای وجود نداشت که اگر احیانا نوشته اش را از او بگیرند , در مخمصه واقع شود .
شاگرد عاشق علم و معرفت , معلم را سر شوق می آورد و او را به کار وا می دارد . اساتید بزرگ علوم و فنون از برکت طلاب مستعد و پرکار ورزیده شده و استعداد خویش را ظاهر ساخته اند و در کثیری از افکار خود تجدید نظر نموده و عالی ترین آثار جاودانی خود را , هنگام تدریس به وجود آورده اند و بهترین اثر علمی , اثری است که در حوزه تدریس مورد تحقیق و انتقاد علمی و نقد فنی قرار گیرد .}
(مقدمه کتاب مشارق الدراری صفحات 13و14)
#درد_و_دل #دانشگاه #آشتیانی #پژوهش
#مشارق_الدراری
@soltannasir
💘💘💘💘💘💘💘💘💘💘💘💘💘💘
{درد و دل29}
{ انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور و تحلیلی بر داستان جمشید و آنچه تا کنون گفته شده است 4}
مرحوم آیت الله سید جلال الدین آشتیانی که بدون شک یکی از متبحرترین اساتید معاصر در حکمت متعالیه صدرایی و عرفان نظری ابن عربی بوده اند .
در مقدمه ارزشمندی که بر کتاب مشارق الدراری نوشته اند . در باب وضعیت جامعه دانشگاهی شروع به شکوه و گلایه می نماید البته ایشان چون طلبه حوزه های قدیم بودند و سپس از حوزه بیرون آمدند و به تدریس در دانشگاه پرداختند .
و چون مقدمه ایشان قدیمی است به شرایطی که حوزه ها در بعد از انقلاب دچار آن شدند نپرداختند وگرنه به نظر فقیر وضعیت حوزه های علمیه نیز وضعیت چندان مناسبی نیست . که ان شاء الله بدان خواهیم پرداخت .
سخنان استاد آشتیانی : 👇👇👇👇👇👇
{ سال 1339 شمسی که حقیر در دانشگاه مشهد به شغل شریف معلمی اشتغال ورزید , مشاهده نمود که اگر به تدریس تنها با وضع موجود در مدارس عالیه مملکت اکتفا نماید , آنچه را که فراگرفته است , فراموش خواهد نمود . محیط چیزی که مطالبه نمی کند تحقیق در مباحث علمی است از طریق زحمت توأم با استعداد ذاتی , خودی نشان دهد , او را دست به سر نمایند ; چون از اول تأسیس مدارس عالیه , در امر تربیت معلم مستعد برای پیشرفت و ترقی علمی مسامحه شد , و جماعتی راه به دانشگاه ها پیدا نمودند که صلاحیت علمی درست نداشتند و با تجربه ثابت شده است کسی که صلاحیت علمی ندارد , برای حفظ خود صلاحیت اخلاقی را هم از دست می دهد . (این درد و دل استاد آشتیانی در باره عده ای از مسئولین کشور نیز صدق می نماید که بدون داشتن تخصص لازم پست هایی را در اقصی نقاط کشور عهده دار شده اند 😔)
چون نزد این جماعت ترجیح مرجوح بر راجح باطل یا قبیح است . و نه تقدیم مفضول بر فاضل و جاهل بر عالم , و اینان باید فطرتا پیروان شیخ اشعری (بنیانگذار مکتب کلام اشعری که مهم ترین مکتب کلامی اهل سنت است )به تمام معنای کلمه محسوب شوند و اصل ادعا نیز میدان وسیعی در این قبیل مراکز دارد برخی که در دوران تحصیل در مراکز علمی صحیح درس خوانده اند , چون محیط علم بالطبع علم پسند نیست , تدریجا با کتاب وداع می کنند و جمعی نیز که ذاتا علم دوست اند , به مطالعات خود ادامه می دهند .
نگارنده با صراحت می گویم اگر روزی بنا شود ما محیط علمی و دانشگاهی صحیحی داشته باشیم , باید محیط را در درجه اول از سلطه اشخاص کم سواد و فاقد معلومات لازم و کافی و در درجه دوم از مردم فاقد حیثیت اخلاقی خارج نمود .
نالایقان مدارس عالیه را به نکبت و فلاکت مبتلا کرده اند .
در حوزه های تعلیماتی قدیم _که طلبه و دانشجو برای 👈به دست آوردن مدرک علمی👉 جهت ارتزاق و استخدام در ادارات درس نمی خواند _ معلم و استاد ناوارد در هیچ فنی از معقول و منقول وجود نداشت . ما زمانی که به طلبگی اشتغال داشتیم , اگر استاد محقق قدری احیانا کم مطالعه می کرد , عرصه را بر خود تنگ می دید . و استاد و معلم و جزوه ای وجود نداشت که اگر احیانا نوشته اش را از او بگیرند , در مخمصه واقع شود .
شاگرد عاشق علم و معرفت , معلم را سر شوق می آورد و او را به کار وا می دارد . اساتید بزرگ علوم و فنون از برکت طلاب مستعد و پرکار ورزیده شده و استعداد خویش را ظاهر ساخته اند و در کثیری از افکار خود تجدید نظر نموده و عالی ترین آثار جاودانی خود را , هنگام تدریس به وجود آورده اند و بهترین اثر علمی , اثری است که در حوزه تدریس مورد تحقیق و انتقاد علمی و نقد فنی قرار گیرد .}
(مقدمه کتاب مشارق الدراری صفحات 13و14)
#درد_و_دل #دانشگاه #آشتیانی #پژوهش
#مشارق_الدراری
@soltannasir
💘💘💘💘💘💘💘💘💘💘💘💘💘💘
@soltannasir
{درد و دل 31}
{ انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور و تحلیلی بر داستان جمشید و آنچه تا کنون گفته شده است6 }
انتقاد استاد آشتیانی از شرایط دانشگاه ها در حیطه علوم انسانی مربوط به دوران قبل از انقلاب می باشد .
و شاید کسی با خود بگوید بعد از انقلاب شرایط بهتر شد . به نظر فقیر در بعضی زمینه ها بهتر شد .(مانند علوم پایه و مهندسی و پزشکی ) اما در حیطه علوم انسانی شاید کمی بدتر هم شد
اصولا ما در حیطه تولید علم و پژوهش با دو مشکل اساسی مواجه هستیم .
1: مردن روح علم جویی و تحقیق در جامعه که استاد آشتیانی به درستی به آن اشاره می نمایند . ملتی که روزگاری بزرگترین دانشمندان جهان را به عالم بشریت تحویل داده است .
امروزه در بسیاری از زمینه ها به تنبلی در حیطه تولید علم خو نموده است .
بسیاری از اساتید ما (حتی اساتید بزرگ) چه در دانشگاه و چه در حوزه تاجر و کاسب هستند !!!
و به تدریس در یک دانشگاه یا در یک حوزه قناعت نمی نمایند بلکه در چندین دانشگاه به تدریس می پردازند و عملا همان جمله استاد آشتیانی در مورد آنان صدق می نماید . مدرک وسیله ارتزاق آنان است !
و متاسفانه وزارت علوم بر حجم ساعت های تدریس اساتید خویش هیچ نظارتی ندارد !
مشخص نیست که این دسته از اساتید در طول هفته چند ساعت فرصت مطالعه و تحقیق را دارند !😔
بنابراین اگر وضعیت ما در تولید علوم نامناسب است یک علت را باید در عدم کنترل نظام تدریس و تحقیق وزارت علوم بر اساتید خویش دانست .
2: ناکارآمدی سیستم آموزش عالی کشور :
اشاره کردیم که در حیطه علوم انسانی ما شاید در بعضی زمینه ها پسرفت نیز داشته ایم .
خود استاد آشتیانی با سالها تدریس در دانشگاه فردوسی مشهد , نتوانستند حتی یک شاگرد در حد و اندازه های خویش تحویل جامعه دهند !
بسیاری از اساتید بزرگ حیطه علوم انسانی از دنیا رفتند و هیچ جانشینی برای آنان در دانشگاه پیدا نشد ! 😔 اساتیدی نظیر 👈بدیع الزمان فروزانفر , عبدالحسین زرین کوب , ذبیح الله صفا , علی اصغر حکمت , سعید نفیسی , مهرداد بهار , فره وشی , احمد آرام , ابراهیم پورداوود, مجتبی مینوی و محمد جواد مشکور و بسیاری از بزرگان دیگر .....
نکته : این روند در حوزه های علمیه نیز کم و بیش وجود دارد اساتید بزرگ حوزه ها که امروزه شاهد این هستیم که آخرین نسل آنان که تربیت یافته های حوزه های علمیه قبل از انقلاب هستند یکی یکی از میان ما می روند . و هیچ جانشینی که در حد و اندازه های آنان باشد به جامعه حوزوی تحویل داده نشده است .
اساتیدی نظیر آیت الله العظمی بروجردی , امام خمینی , علامه طباطبایی , شهید مطهری , آیت الله العظمی بهجت , علامه محمدتقی جعفری , آیت الله العظمی میلانی , آیت الله شعرانی , آیت الله رفیعی قزوینی , آیت الله قمشه ای , آیت الله فاضل تونی , علامه طهرانی و .....
نکته : بنده نمی گویم ما در حوزه و دانشگاه (علوم انسانی) شخصیت های فاضل و دانشمند نداریم ! بلکه سخن این است که نسل بزرگان در حال از بین رفتن است و هیچ جانشینی برای آنان تربیت نشده است .
و علت این امر ناکارآمدی سیستم آموزشی ماست . که خود فضلای دانشگاهی و حوزوی به آن اذعان دارند .
در نظام آموزشی که بر اساس واحد های درسی طراحی شده است . و هر دانشجو برای گذراندن واحد درسی مورد نظر حداکثر 12 جلسه آموزشی را می گذراند . و کتابی که به عنوان منبع به دانشجو معرفی می شود . و استاد از روی آن تدریس می نماید . حتی یک پنجم آن قرائت نمی شود . در چنین سیستم آموزشی متخصص تربیت نمی شود .
برای مثال شخصی که مدرک دکترا در حیطه فلسفه اسلامی می گیرد . باید کتبی نظیر اشارات و تنبیهات ابن سینا را از نمط سوم تا دهم و الاهیات و طبیعیات و نفس شفا ابن سینا را و حکمة الاشراق با شرح قطب الدین شیرازی و تعلیقات ملاصدرا و شرح منظومه حکیم سبزواری را تمامی بخش های آن را به غیر از منطق آن و شواهد الربوبیه ملاصدرا و اسفار اربعه ملاصدرا را حداقل سفر اول آن را زیر نظر استاد به طور کامل قرائت نموده باشد .
اما متاسفانه در دانشگاه های ما حتی یک سوم این کتب تدریس نمی شود .
جدای از اینکه اساتید قابلی که توان تدریس عالی کتب مذکور را داشته باشند بسیار قلیل می باشند . اما با این حال همین اساتیدی هم که وجود دارند . سیستم نظام آموزشی بر اساس واحد های درسی اجازه تدریس کامل این دروس را به آنان نمی دهد .
بنابراین مشخص است که طی چند نسل متخصصین بی تخصص تربیت می شوند و در این حیطه به عنوان استاد وارد دانشگاه می شوند .
ضمن اینکه برای تربیت یک متخصص در حیطه فلسفه اسلامی لازم است که در برنامه درسی دانشحویان این رشته , مختصری حساب و هندسه و علم اعداد و علم هیئت و موسیقی و علم النفس وطبیعیات قدیم و طب و فیزیک و فیزیک کوانتوم تدریس شود .
#درد_و_دل #فلسفه #سیستم_آموزشی #پژوهش
@soltannasir
📓📓📓📓📓📓📓📓📓📓
{درد و دل 31}
{ انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور و تحلیلی بر داستان جمشید و آنچه تا کنون گفته شده است6 }
انتقاد استاد آشتیانی از شرایط دانشگاه ها در حیطه علوم انسانی مربوط به دوران قبل از انقلاب می باشد .
و شاید کسی با خود بگوید بعد از انقلاب شرایط بهتر شد . به نظر فقیر در بعضی زمینه ها بهتر شد .(مانند علوم پایه و مهندسی و پزشکی ) اما در حیطه علوم انسانی شاید کمی بدتر هم شد
اصولا ما در حیطه تولید علم و پژوهش با دو مشکل اساسی مواجه هستیم .
1: مردن روح علم جویی و تحقیق در جامعه که استاد آشتیانی به درستی به آن اشاره می نمایند . ملتی که روزگاری بزرگترین دانشمندان جهان را به عالم بشریت تحویل داده است .
امروزه در بسیاری از زمینه ها به تنبلی در حیطه تولید علم خو نموده است .
بسیاری از اساتید ما (حتی اساتید بزرگ) چه در دانشگاه و چه در حوزه تاجر و کاسب هستند !!!
و به تدریس در یک دانشگاه یا در یک حوزه قناعت نمی نمایند بلکه در چندین دانشگاه به تدریس می پردازند و عملا همان جمله استاد آشتیانی در مورد آنان صدق می نماید . مدرک وسیله ارتزاق آنان است !
و متاسفانه وزارت علوم بر حجم ساعت های تدریس اساتید خویش هیچ نظارتی ندارد !
مشخص نیست که این دسته از اساتید در طول هفته چند ساعت فرصت مطالعه و تحقیق را دارند !😔
بنابراین اگر وضعیت ما در تولید علوم نامناسب است یک علت را باید در عدم کنترل نظام تدریس و تحقیق وزارت علوم بر اساتید خویش دانست .
2: ناکارآمدی سیستم آموزش عالی کشور :
اشاره کردیم که در حیطه علوم انسانی ما شاید در بعضی زمینه ها پسرفت نیز داشته ایم .
خود استاد آشتیانی با سالها تدریس در دانشگاه فردوسی مشهد , نتوانستند حتی یک شاگرد در حد و اندازه های خویش تحویل جامعه دهند !
بسیاری از اساتید بزرگ حیطه علوم انسانی از دنیا رفتند و هیچ جانشینی برای آنان در دانشگاه پیدا نشد ! 😔 اساتیدی نظیر 👈بدیع الزمان فروزانفر , عبدالحسین زرین کوب , ذبیح الله صفا , علی اصغر حکمت , سعید نفیسی , مهرداد بهار , فره وشی , احمد آرام , ابراهیم پورداوود, مجتبی مینوی و محمد جواد مشکور و بسیاری از بزرگان دیگر .....
نکته : این روند در حوزه های علمیه نیز کم و بیش وجود دارد اساتید بزرگ حوزه ها که امروزه شاهد این هستیم که آخرین نسل آنان که تربیت یافته های حوزه های علمیه قبل از انقلاب هستند یکی یکی از میان ما می روند . و هیچ جانشینی که در حد و اندازه های آنان باشد به جامعه حوزوی تحویل داده نشده است .
اساتیدی نظیر آیت الله العظمی بروجردی , امام خمینی , علامه طباطبایی , شهید مطهری , آیت الله العظمی بهجت , علامه محمدتقی جعفری , آیت الله العظمی میلانی , آیت الله شعرانی , آیت الله رفیعی قزوینی , آیت الله قمشه ای , آیت الله فاضل تونی , علامه طهرانی و .....
نکته : بنده نمی گویم ما در حوزه و دانشگاه (علوم انسانی) شخصیت های فاضل و دانشمند نداریم ! بلکه سخن این است که نسل بزرگان در حال از بین رفتن است و هیچ جانشینی برای آنان تربیت نشده است .
و علت این امر ناکارآمدی سیستم آموزشی ماست . که خود فضلای دانشگاهی و حوزوی به آن اذعان دارند .
در نظام آموزشی که بر اساس واحد های درسی طراحی شده است . و هر دانشجو برای گذراندن واحد درسی مورد نظر حداکثر 12 جلسه آموزشی را می گذراند . و کتابی که به عنوان منبع به دانشجو معرفی می شود . و استاد از روی آن تدریس می نماید . حتی یک پنجم آن قرائت نمی شود . در چنین سیستم آموزشی متخصص تربیت نمی شود .
برای مثال شخصی که مدرک دکترا در حیطه فلسفه اسلامی می گیرد . باید کتبی نظیر اشارات و تنبیهات ابن سینا را از نمط سوم تا دهم و الاهیات و طبیعیات و نفس شفا ابن سینا را و حکمة الاشراق با شرح قطب الدین شیرازی و تعلیقات ملاصدرا و شرح منظومه حکیم سبزواری را تمامی بخش های آن را به غیر از منطق آن و شواهد الربوبیه ملاصدرا و اسفار اربعه ملاصدرا را حداقل سفر اول آن را زیر نظر استاد به طور کامل قرائت نموده باشد .
اما متاسفانه در دانشگاه های ما حتی یک سوم این کتب تدریس نمی شود .
جدای از اینکه اساتید قابلی که توان تدریس عالی کتب مذکور را داشته باشند بسیار قلیل می باشند . اما با این حال همین اساتیدی هم که وجود دارند . سیستم نظام آموزشی بر اساس واحد های درسی اجازه تدریس کامل این دروس را به آنان نمی دهد .
بنابراین مشخص است که طی چند نسل متخصصین بی تخصص تربیت می شوند و در این حیطه به عنوان استاد وارد دانشگاه می شوند .
ضمن اینکه برای تربیت یک متخصص در حیطه فلسفه اسلامی لازم است که در برنامه درسی دانشحویان این رشته , مختصری حساب و هندسه و علم اعداد و علم هیئت و موسیقی و علم النفس وطبیعیات قدیم و طب و فیزیک و فیزیک کوانتوم تدریس شود .
#درد_و_دل #فلسفه #سیستم_آموزشی #پژوهش
@soltannasir
📓📓📓📓📓📓📓📓📓📓
@soltannasir
{ درد و دل 32 }
{ انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور و تحلیلی بر داستان جمشید و آنچه تا کنون گفته شده است 7}
...و فیزیک کوانتوم تدریس شود .
ادامه 👇👇👇👇
زیرا شخصی که با علوم نامبرده شده آشنایی کافی نداشته باشد . به عنوان یک استاد کامل در حیطه فلسفه اسلامی شناخته نمی شود . متاسفانه امروزه در دانشگاه ها و حتی در حوزه ها از فلسفه فقط الاهیات امور اعم و امور اخص تدریس می شود . و مدرسین و برنامه ریزانی که دروس رشته فلسفه اسلامی را در حوزه و دانشگاه برنامه ریزی می نمایند . تدریس علوم نامبرده شده را (حساب و هندسه و ...)برای فهم فلسفه اسلامی لازم و ضروری نمی دانند . که این مسئله خود جای سوال دارد که چرا ? به نظر فقیر, فقر دانش اساتید این رشته در دانش های نامبرده شده مهمترین دلیل عدم گنجاندن این دروس در نظام آموزشی در حیطه فلسفه اسلامی در حوزه ها و دانشگاه ها می باشد !
اما علاوه بر مسائل گفته شده : رشته فلسفه و کلام اسلامی به اعتقاد فقیر باید در مقطع ارشد حیطه فلسفه و کلام در آن از یکدیگر جدا شود .
و در مقطع دکترا , فلسفه اسلامی به گرایش های 1: فلسفه عمومی 2:فلسفه مشائی 3: فلسفه اشراق ,4: فلسفه صدرایی تقسیم شود .
و در شاخه کلام : به گرایش های 1: کلام اهل سنت 2: کلام شیعه 3: کلام عمومی
تقسیم شود.
همچنین در رشته دیگر مورد علاقه فقیر یعنی عرفان اسلامی در جامعه دانشگاهی , دانشجویان ما نیاز دارند که کتب علمی عرفان نظیر اشعة اللمعات جامی (شرح لمعات عراقی) و انسان کامل جیلی و تمهید القواعد ابن ترکه اصفهانی و شرح فصوص قیصری به همراه فکوک و اعجاز البیان قونیوی را به طور کامل زیر نظر استاد قرائت نمایند . که تقریبا اکثر کتب نامبرده شده در دانشگاه یا تدریس نمی شود . یا چند صفحه از آن به صورت گزینشی تدریس می شود . 😔
نکته : فقیر کتاب مصباح الانس ابن حمزه فناری (شرح مفتاح الغیب قونیوی) که در حوزه های قدیم تدریس می شده را به دلیل مشکل بودن و نفحات الهیه قونیوی را که فهم بعضی از نفحه های آن جدا جان را به لب می رساند را از این فهرست حذف نمودم . 😊
مشخص است که فارغ التحصیل دکترای این رشته تا چه حدی تخصص در این رشته مهم را دارا می باشد .
و ضمن اینکه در این رشته نیز ما نیاز داریم که از مقطع ارشد حداقل دو گرایش 1: سیر تاریخ عرفان و جریان شناسی عرفان تا عصر حاضر
و 2: عرفان علمی تخصصی
را داشته باشیم
اما در رشته دیگر مورد علاقه فقیر یعنی ادیان و عرفان نیز اصولا باید کلمه عرفان از نام این رشته حذف شود .
و این رشته در همان مقطع کارشناسی به دو رشته : 1: ادیان و 2: اسطوره تقسیم شود .
سپس رشته ادیان در مقطع ارشد به گرایش هایی نظیر 1: اسلام 2: مسیحیت 3: یهودیت
4: ادیان ایرانی (زرتشیت و مهرپرستی و مزدکی و مانوی و زروانی) 5: ادیان هندوها (وداها و جینیسم و بودیسم و هندویسم و یوگا و..)
6ادیان خاور دور (بودیسم و تائویسم و کنفسیوس و شینتویسم و..) تقسیم شود .
و سپس در حیطه دکترا تخصصی تر به هر کدام از ادیان نامبرده شده پرداخته شود . و عرفان های ادیان نیز در حیطه همان دین بررسی شود .
و در رشته ای نظیر اسطوره شناسی نیز در مقطع ارشد شاخه هایی نظیر 1: اسطوره های غربی(یونان و روم و شمال و سلتی و انگلیسی و اینکاها و مایاها و سرخپوستی)
2: اسطوره های شرقی ( چین و هند و ژاپن و مغولستان و تایلند و ...) 3: اسطوره های خاورمیانه ای (مصر و کلدان و سومر و بابل و..) و 4: اسطوره های آریایی (ایرانی و ودایی )
باید ایجاد شود .
و در مقطع دکترا نیز باید به هر کدام از شاخه ها اگر امکان آن وجود داشته باشد . تخصصی پرداخته شود .
#درد_و_دل #فلسفه #عرفان #اشراقی #صدرایی #پژوهش
@soltannasir
📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕
{ درد و دل 32 }
{ انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور و تحلیلی بر داستان جمشید و آنچه تا کنون گفته شده است 7}
...و فیزیک کوانتوم تدریس شود .
ادامه 👇👇👇👇
زیرا شخصی که با علوم نامبرده شده آشنایی کافی نداشته باشد . به عنوان یک استاد کامل در حیطه فلسفه اسلامی شناخته نمی شود . متاسفانه امروزه در دانشگاه ها و حتی در حوزه ها از فلسفه فقط الاهیات امور اعم و امور اخص تدریس می شود . و مدرسین و برنامه ریزانی که دروس رشته فلسفه اسلامی را در حوزه و دانشگاه برنامه ریزی می نمایند . تدریس علوم نامبرده شده را (حساب و هندسه و ...)برای فهم فلسفه اسلامی لازم و ضروری نمی دانند . که این مسئله خود جای سوال دارد که چرا ? به نظر فقیر, فقر دانش اساتید این رشته در دانش های نامبرده شده مهمترین دلیل عدم گنجاندن این دروس در نظام آموزشی در حیطه فلسفه اسلامی در حوزه ها و دانشگاه ها می باشد !
اما علاوه بر مسائل گفته شده : رشته فلسفه و کلام اسلامی به اعتقاد فقیر باید در مقطع ارشد حیطه فلسفه و کلام در آن از یکدیگر جدا شود .
و در مقطع دکترا , فلسفه اسلامی به گرایش های 1: فلسفه عمومی 2:فلسفه مشائی 3: فلسفه اشراق ,4: فلسفه صدرایی تقسیم شود .
و در شاخه کلام : به گرایش های 1: کلام اهل سنت 2: کلام شیعه 3: کلام عمومی
تقسیم شود.
همچنین در رشته دیگر مورد علاقه فقیر یعنی عرفان اسلامی در جامعه دانشگاهی , دانشجویان ما نیاز دارند که کتب علمی عرفان نظیر اشعة اللمعات جامی (شرح لمعات عراقی) و انسان کامل جیلی و تمهید القواعد ابن ترکه اصفهانی و شرح فصوص قیصری به همراه فکوک و اعجاز البیان قونیوی را به طور کامل زیر نظر استاد قرائت نمایند . که تقریبا اکثر کتب نامبرده شده در دانشگاه یا تدریس نمی شود . یا چند صفحه از آن به صورت گزینشی تدریس می شود . 😔
نکته : فقیر کتاب مصباح الانس ابن حمزه فناری (شرح مفتاح الغیب قونیوی) که در حوزه های قدیم تدریس می شده را به دلیل مشکل بودن و نفحات الهیه قونیوی را که فهم بعضی از نفحه های آن جدا جان را به لب می رساند را از این فهرست حذف نمودم . 😊
مشخص است که فارغ التحصیل دکترای این رشته تا چه حدی تخصص در این رشته مهم را دارا می باشد .
و ضمن اینکه در این رشته نیز ما نیاز داریم که از مقطع ارشد حداقل دو گرایش 1: سیر تاریخ عرفان و جریان شناسی عرفان تا عصر حاضر
و 2: عرفان علمی تخصصی
را داشته باشیم
اما در رشته دیگر مورد علاقه فقیر یعنی ادیان و عرفان نیز اصولا باید کلمه عرفان از نام این رشته حذف شود .
و این رشته در همان مقطع کارشناسی به دو رشته : 1: ادیان و 2: اسطوره تقسیم شود .
سپس رشته ادیان در مقطع ارشد به گرایش هایی نظیر 1: اسلام 2: مسیحیت 3: یهودیت
4: ادیان ایرانی (زرتشیت و مهرپرستی و مزدکی و مانوی و زروانی) 5: ادیان هندوها (وداها و جینیسم و بودیسم و هندویسم و یوگا و..)
6ادیان خاور دور (بودیسم و تائویسم و کنفسیوس و شینتویسم و..) تقسیم شود .
و سپس در حیطه دکترا تخصصی تر به هر کدام از ادیان نامبرده شده پرداخته شود . و عرفان های ادیان نیز در حیطه همان دین بررسی شود .
و در رشته ای نظیر اسطوره شناسی نیز در مقطع ارشد شاخه هایی نظیر 1: اسطوره های غربی(یونان و روم و شمال و سلتی و انگلیسی و اینکاها و مایاها و سرخپوستی)
2: اسطوره های شرقی ( چین و هند و ژاپن و مغولستان و تایلند و ...) 3: اسطوره های خاورمیانه ای (مصر و کلدان و سومر و بابل و..) و 4: اسطوره های آریایی (ایرانی و ودایی )
باید ایجاد شود .
و در مقطع دکترا نیز باید به هر کدام از شاخه ها اگر امکان آن وجود داشته باشد . تخصصی پرداخته شود .
#درد_و_دل #فلسفه #عرفان #اشراقی #صدرایی #پژوهش
@soltannasir
📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕
@soltannasir
{ درد و دل 33}
{ انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور و تحلیلی بر داستان جمشید و آنچه تا کنون گفته شده است 8}
غربی ها سال هاست که در حیطه ادیان و اسطوره ; تقریبا اکثر این رشته های تخصصی را ایجاد نموده اند و به شکل گسترده در حال تحقیق می باشند .
آنان در تمامی حوزه های علوم انسانی به شکل گسترده در حال تحقیق می باشند .
برخلاف آنچه که عامه افراد جامعه تصور می نمایند . که علوم پایه و یا علوم فنی و مهندسی و پزشکی مهمترین علوم هستند .
علوم انسانی و در رأس آن علومی نظیر فلسفه که جهان بینی جامع را برای یک سیستم تعریف می نماید ریاست علوم را بر عهده دارد .
زیرا نظام های مختلف بر اساس ایدئولوژی های مختلف اداره می شوند .
و نوع جهان بینی یک نظام و سیستم نظیر جهان بینی مادی و غیر الهی دول غربی باعث می شود که تمام علوم مورد تحقیق در آن سیستم بر اساس آن جهان بینی خاص تحقیق و تعریف شود .
بنابراین سخنان رهبر انقلاب در باب نگرانی ایشان از این مسئله که علوم انسانی غربی بدون تحلیل بر اساس جهان بینی مادی و غیر الهی غرب وارد کشور می شود کاملا به جاست .
منتهی ما در حیطه علوم انسانی در ساختار آموزش عالی خود مشکلات پایه ای بسیار مهم داریم .
بنابراین انتظار تولید علوم انسانی اسلامی از دانشگاه ها به شکل بسیار خوب و کامل با توجه به نقایص موجود در سیستم آموزشی کشور و اینکه جامعه دانشگاهی ما بنیاد آن کاملا به شکل غربی بنیانگذاری شده است . به نظر فقیر در شرایط فعلی امری ممکن نیست .
وما نیاز داریم که ابتدا در شیوه آموزش عالی کشور اصلاحاتی بنماییم و سپس با شیبی ملایم به مرور علوم انسانی را به سمت اسلامی شدن سوق دهیم .
بعضی از روش هایی که تاکنون بکار گرفته ایم نه تنها کمکی به بهبود اوضاع ننموده بلکه در بعضی موارد اوضاع را بدتر نیز نموده است .
مانند انقلاب فرهنگی یا اعمال بعضی محدودیت ها که به خروج جمعی از استعدادها به خارج از کشور منجر شد .
و یا وارد کردن نیروهای ارزشی در دانشگاه های بزرگ پایتخت به منظور ارزشی شدن جو دانشگاه ها که در نهایت این نیروهای ارزشی چون از نظر سطح دانش با نیروهای نخبه تر موجود در این مراکز آموزشی قابل مقایسه نبودند. در آن سیستم حل شدند و نتوانستند ابراز وجود نمایند .
اما اینجا سوالی پیش می آید که پس چاره کار چیست ?
پاسخ : اگر ما بدانیم که دشمنان ما چه راهی را رفته اند ما نیز می توانیم بر اساس شیوه آنان الگوی مناسب بر اساس جهان بینی اسلامی طراحی نماییم . در غرب برخلاف اینکه نظام دانشگاهی آنان غیر الهی و مادی است .
نظام های حکومتی غربی که بخشی از آن در دستان انجمن های مخفی است . کاملا بر اساس اعتقاد به ماوراء شکل گرفته است .
منتهی اعقاد به ماورا بر اساس اصول غیر الهی وشیطانی .
بنابراین این که ما فکر کنیم که حکومت های غربی بر اساس اعتقاد به جهان بینی مادی اداره می شوند . تا حدودی اشتباه است . اساس رژیم صهیونیستی بر اساس اعتقاد به این مسئله که خاک فلسطین ارض موعود یهودیان(موعود یهودیان عیسی(ع) بود که با نپذیرفتن دعوت وی امروزه موعود آنان دجال لعین است ) شکل گرفته است .
ما پیشتر گفتیم که مهمترین دلیل حمله آمریکایی ها به افغانستان پیدا نمودن عالم المسط بوده است . (که هنوز یادمان نرفته که قول شرح آن را داده ایم 😊)
و مهمترین دلیل حمله آمریکایی ها به عراق احیای تمدن بابل بزرگ بوده است . و همچنین پیدا نمودن محل زندگانی حضرت حجة بن الحسن عسکری(ارواحنا فدا) که احتمال می دادند در آن منطقه باشد . و در بسیاری موارد دیگر نیز دولتمردان غربی با مشورت گرفتن از کاهنین عصر جدید , تصمیمات مهم سیاسی خویش را می گیرند .
غربی ها برای تحقیقات خویش دو سیستم جدا در اختیار دارند . یک سیستم ظاهری که دانشگاه های غربی هستند که بر اساس ساختار تعریف شده به تحقیقات در حیطه انواع علوم می پردازند . در این شیوه مدارک و اسناد مختلف در کنار یکدیگر گذاشته می شود و به بررسی موارد مشترک پرداخته می شود . و در نهایت پس از ارزیابی وتحلیل شواهد , در مورد مسئله نظریه پردازی می شود . چون اعقاد به جهان بینی بر اساس ماوراء در این روش تحقیقاتی وجود ندارد . و فقط نظرات بر اساس شواهد در روند تاریخی خویش مورد ارزیابی قرار می گیرد . در نتیجه این تحقیقات تا جایی که شواهد و مدارک وجود داشته باشد جلو می رود . بدیهی است که در این روش تحقیقی بدلیل کمبود مدارک حیطه نظریه پردازی بسیار محدود می شود .
#درد_و_دل #پژوهش #صهیونیستی #دجال
#انجمن_های_مخفی
@soltannasir
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
{ درد و دل 33}
{ انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور و تحلیلی بر داستان جمشید و آنچه تا کنون گفته شده است 8}
غربی ها سال هاست که در حیطه ادیان و اسطوره ; تقریبا اکثر این رشته های تخصصی را ایجاد نموده اند و به شکل گسترده در حال تحقیق می باشند .
آنان در تمامی حوزه های علوم انسانی به شکل گسترده در حال تحقیق می باشند .
برخلاف آنچه که عامه افراد جامعه تصور می نمایند . که علوم پایه و یا علوم فنی و مهندسی و پزشکی مهمترین علوم هستند .
علوم انسانی و در رأس آن علومی نظیر فلسفه که جهان بینی جامع را برای یک سیستم تعریف می نماید ریاست علوم را بر عهده دارد .
زیرا نظام های مختلف بر اساس ایدئولوژی های مختلف اداره می شوند .
و نوع جهان بینی یک نظام و سیستم نظیر جهان بینی مادی و غیر الهی دول غربی باعث می شود که تمام علوم مورد تحقیق در آن سیستم بر اساس آن جهان بینی خاص تحقیق و تعریف شود .
بنابراین سخنان رهبر انقلاب در باب نگرانی ایشان از این مسئله که علوم انسانی غربی بدون تحلیل بر اساس جهان بینی مادی و غیر الهی غرب وارد کشور می شود کاملا به جاست .
منتهی ما در حیطه علوم انسانی در ساختار آموزش عالی خود مشکلات پایه ای بسیار مهم داریم .
بنابراین انتظار تولید علوم انسانی اسلامی از دانشگاه ها به شکل بسیار خوب و کامل با توجه به نقایص موجود در سیستم آموزشی کشور و اینکه جامعه دانشگاهی ما بنیاد آن کاملا به شکل غربی بنیانگذاری شده است . به نظر فقیر در شرایط فعلی امری ممکن نیست .
وما نیاز داریم که ابتدا در شیوه آموزش عالی کشور اصلاحاتی بنماییم و سپس با شیبی ملایم به مرور علوم انسانی را به سمت اسلامی شدن سوق دهیم .
بعضی از روش هایی که تاکنون بکار گرفته ایم نه تنها کمکی به بهبود اوضاع ننموده بلکه در بعضی موارد اوضاع را بدتر نیز نموده است .
مانند انقلاب فرهنگی یا اعمال بعضی محدودیت ها که به خروج جمعی از استعدادها به خارج از کشور منجر شد .
و یا وارد کردن نیروهای ارزشی در دانشگاه های بزرگ پایتخت به منظور ارزشی شدن جو دانشگاه ها که در نهایت این نیروهای ارزشی چون از نظر سطح دانش با نیروهای نخبه تر موجود در این مراکز آموزشی قابل مقایسه نبودند. در آن سیستم حل شدند و نتوانستند ابراز وجود نمایند .
اما اینجا سوالی پیش می آید که پس چاره کار چیست ?
پاسخ : اگر ما بدانیم که دشمنان ما چه راهی را رفته اند ما نیز می توانیم بر اساس شیوه آنان الگوی مناسب بر اساس جهان بینی اسلامی طراحی نماییم . در غرب برخلاف اینکه نظام دانشگاهی آنان غیر الهی و مادی است .
نظام های حکومتی غربی که بخشی از آن در دستان انجمن های مخفی است . کاملا بر اساس اعتقاد به ماوراء شکل گرفته است .
منتهی اعقاد به ماورا بر اساس اصول غیر الهی وشیطانی .
بنابراین این که ما فکر کنیم که حکومت های غربی بر اساس اعتقاد به جهان بینی مادی اداره می شوند . تا حدودی اشتباه است . اساس رژیم صهیونیستی بر اساس اعتقاد به این مسئله که خاک فلسطین ارض موعود یهودیان(موعود یهودیان عیسی(ع) بود که با نپذیرفتن دعوت وی امروزه موعود آنان دجال لعین است ) شکل گرفته است .
ما پیشتر گفتیم که مهمترین دلیل حمله آمریکایی ها به افغانستان پیدا نمودن عالم المسط بوده است . (که هنوز یادمان نرفته که قول شرح آن را داده ایم 😊)
و مهمترین دلیل حمله آمریکایی ها به عراق احیای تمدن بابل بزرگ بوده است . و همچنین پیدا نمودن محل زندگانی حضرت حجة بن الحسن عسکری(ارواحنا فدا) که احتمال می دادند در آن منطقه باشد . و در بسیاری موارد دیگر نیز دولتمردان غربی با مشورت گرفتن از کاهنین عصر جدید , تصمیمات مهم سیاسی خویش را می گیرند .
غربی ها برای تحقیقات خویش دو سیستم جدا در اختیار دارند . یک سیستم ظاهری که دانشگاه های غربی هستند که بر اساس ساختار تعریف شده به تحقیقات در حیطه انواع علوم می پردازند . در این شیوه مدارک و اسناد مختلف در کنار یکدیگر گذاشته می شود و به بررسی موارد مشترک پرداخته می شود . و در نهایت پس از ارزیابی وتحلیل شواهد , در مورد مسئله نظریه پردازی می شود . چون اعقاد به جهان بینی بر اساس ماوراء در این روش تحقیقاتی وجود ندارد . و فقط نظرات بر اساس شواهد در روند تاریخی خویش مورد ارزیابی قرار می گیرد . در نتیجه این تحقیقات تا جایی که شواهد و مدارک وجود داشته باشد جلو می رود . بدیهی است که در این روش تحقیقی بدلیل کمبود مدارک حیطه نظریه پردازی بسیار محدود می شود .
#درد_و_دل #پژوهش #صهیونیستی #دجال
#انجمن_های_مخفی
@soltannasir
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
@soltannasir
{ درد و دل 35}
{ انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور و تحلیلی بر داستان جمشید و آنچه تاکنون گفته شده است 10}
{ ژنتیک و ماوراء ازدواج جن و انسان}
اما کاش غربی ها به آنچه عموم افراد جامعه از آن خبر دارند بسنده می نمودند . آنان سالهاست که بر روی مسائلی بسیار پیشرفته تر در علم ژنتیک تحقیق می نمایند که عموم افراد جامعه از آن بی خبرند . و آن ژنتیک ماوراء است .
یکی از مسائلی که سالهاست در میان علما محل سوال و اختلاف است . مسئله ازدواج انسان و این فرومایگان (جنیان و پریان و دیوها ) می باشد .
عده ای اصل آن را غیر ممکن می دانند و عده ای این ازدواج را ممکن می دانند و معتقدند که از این ازدواج فرزندی متولد نمی شود .
و عده ای نیز قائل به ازدواج و فرزند دار شدن انسان و این فرومایگان هستند . نظر سوم در این باب درست است .
فقیر یقین به امکان ازدواج انسان و این فرومایگان دارم . و یقین به امکان صاحب فرزند شدن از چنین ازدواجی دارم .
از ازدواج انسان ها با این فرومایگان فرزندانی متولد می شود . که به این فرزندان جنسان , پریسان , دیوسان می گویند .
این فرزندان اگر تا حدود 75% وجودیشان از این فرومایگان باشد . کاملا مرئی و به مانند یک انسان خواهند بود . و اگر بیش از 75% وجودیشان از این فرومایگان باشد . آنگاه نامرئی می شوند . و در عالم و بعد این فرومایگان به حیات خویش ادامه می دهند .
مثال : اگر جنسانی 70% وجود وی جن و 30% وجود وی از انسان باشد . وی کاملا مرئی خواهد بود و در عالم ما به مانند یک انسان زندگی خوهد نمود حتی ممکن است خود وی نیز از جنسان بودن خویش با خبر نباشد . برای شخصی که با این فرومایگان سر و کار داشته است .
در چهره و حالات و حرکات صورت و بدن چنین موجودی نشانه هایی وجود دارد که تنها با کمی دقت قابل تشخیص می باشد . اما تشخیص میزان درصد جنسان بودن علاوه بر تجربه عملی نیاز به علم باطنی دارد . که چنین علمی در اختیار اساتید قابل این فن (تسخیر و مسخرات ) می باشد .
نکته1 : این میزان درصد که بیان شد
با میزان درصد آب بدن ارتباط مسقیم دارد .
نکته2: شیخ اکبر محمد محی الدین ابن عربی در کتاب بی نظیر فتوحات مکیه بابی در باره جنیان دارد . که بعضا نکات جالبی در آن وجود دارد و پس از وی صدر متألهان جهان ملاصدرای شیرازی بر اساس نظرات ابن عربی و آیات قرآن در کتاب ارزشمند مفاتیح الغیب که مقدمه ای بر تفسیر قرآن وی است . در باب جنیان از دیدگاه فلسفی خویش نظریه پردازی نموده است .
پس از این اعاظم عده ای از علمای اهل سلوک و عرفان در حوزه که جزء طرفداران فلسفه صدرایی و عرفان ابن عربی بوده اند . بر اساس این نظرات قائل به این مسئله شدند که ازدواج با جنیان ممکن نیست و یا فرزند دار شدن از این ازدواج ممکن نیست . 😳
زیرا بر طبق نظر آنان جنیان موجودات مثالی هستند و عالم مثال عالمی است لطیف حد فاصل بین عالم ماده و مجردات . در نتیجه ازدواج موجود مثالی با موجود مادی یا ممکن نیست و در صورت امکان فرزندی از آن متولد نخواهد شد .
با وجودی که این بزرگان خود اهل سلوک بوده اند . و بعضی از آنان با بخش علمی علوم غریبه نیز آشنایی داشته اند . اما ظاهرا گویی در باب وادی تسخیر و مسخرات اطلاعات دقیقی نداشته اند .
چون نظرات آنان بر خلاف واقع است .
و یا باید گفت نظرات آنان از باب تقیه بوده است . 😳
و بعضی از مخالفین فلسفه و عرفان از سران مکتب تفکیک که دستی در وادی تسخیر داشته اند . ظاهرا بر همین تعریفات حکما از جن و یا حتی فرشتگان اشکال داشته اند .
زیرا آنچه که به عنوان حقیقت عینی با آن مواجه شده اند . با بعضی نظرات حکما یا شارحین معاصر حکمت تطابق کامل نداشته است .
فقیر به عنوان یکی از طرفداران فلسفه صدرایی و عرفان ابن عربی می گویم که ما باید در بعضی از تعاریف خویش در باب عالم مثال و سایر مسائل حکمت تجدید نظر نماییم .
و نیاز داریم که در ساحت اندیشه به پیش برویم و از میراث گذشتگان به عنوان پایه ای برای ساختن نظرات جدید و کامل تر استفاده نماییم . نه اینکه در گذشته در جا بزنیم . 😔
ادامه دارد ....
#درد_ودل #جن #پژوهش #ژنتیک #فرومایگان
@soltannasir
👿👹👿👹👿👹👿👹👿👺👿👺👿👹
{ درد و دل 35}
{ انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور و تحلیلی بر داستان جمشید و آنچه تاکنون گفته شده است 10}
{ ژنتیک و ماوراء ازدواج جن و انسان}
اما کاش غربی ها به آنچه عموم افراد جامعه از آن خبر دارند بسنده می نمودند . آنان سالهاست که بر روی مسائلی بسیار پیشرفته تر در علم ژنتیک تحقیق می نمایند که عموم افراد جامعه از آن بی خبرند . و آن ژنتیک ماوراء است .
یکی از مسائلی که سالهاست در میان علما محل سوال و اختلاف است . مسئله ازدواج انسان و این فرومایگان (جنیان و پریان و دیوها ) می باشد .
عده ای اصل آن را غیر ممکن می دانند و عده ای این ازدواج را ممکن می دانند و معتقدند که از این ازدواج فرزندی متولد نمی شود .
و عده ای نیز قائل به ازدواج و فرزند دار شدن انسان و این فرومایگان هستند . نظر سوم در این باب درست است .
فقیر یقین به امکان ازدواج انسان و این فرومایگان دارم . و یقین به امکان صاحب فرزند شدن از چنین ازدواجی دارم .
از ازدواج انسان ها با این فرومایگان فرزندانی متولد می شود . که به این فرزندان جنسان , پریسان , دیوسان می گویند .
این فرزندان اگر تا حدود 75% وجودیشان از این فرومایگان باشد . کاملا مرئی و به مانند یک انسان خواهند بود . و اگر بیش از 75% وجودیشان از این فرومایگان باشد . آنگاه نامرئی می شوند . و در عالم و بعد این فرومایگان به حیات خویش ادامه می دهند .
مثال : اگر جنسانی 70% وجود وی جن و 30% وجود وی از انسان باشد . وی کاملا مرئی خواهد بود و در عالم ما به مانند یک انسان زندگی خوهد نمود حتی ممکن است خود وی نیز از جنسان بودن خویش با خبر نباشد . برای شخصی که با این فرومایگان سر و کار داشته است .
در چهره و حالات و حرکات صورت و بدن چنین موجودی نشانه هایی وجود دارد که تنها با کمی دقت قابل تشخیص می باشد . اما تشخیص میزان درصد جنسان بودن علاوه بر تجربه عملی نیاز به علم باطنی دارد . که چنین علمی در اختیار اساتید قابل این فن (تسخیر و مسخرات ) می باشد .
نکته1 : این میزان درصد که بیان شد
با میزان درصد آب بدن ارتباط مسقیم دارد .
نکته2: شیخ اکبر محمد محی الدین ابن عربی در کتاب بی نظیر فتوحات مکیه بابی در باره جنیان دارد . که بعضا نکات جالبی در آن وجود دارد و پس از وی صدر متألهان جهان ملاصدرای شیرازی بر اساس نظرات ابن عربی و آیات قرآن در کتاب ارزشمند مفاتیح الغیب که مقدمه ای بر تفسیر قرآن وی است . در باب جنیان از دیدگاه فلسفی خویش نظریه پردازی نموده است .
پس از این اعاظم عده ای از علمای اهل سلوک و عرفان در حوزه که جزء طرفداران فلسفه صدرایی و عرفان ابن عربی بوده اند . بر اساس این نظرات قائل به این مسئله شدند که ازدواج با جنیان ممکن نیست و یا فرزند دار شدن از این ازدواج ممکن نیست . 😳
زیرا بر طبق نظر آنان جنیان موجودات مثالی هستند و عالم مثال عالمی است لطیف حد فاصل بین عالم ماده و مجردات . در نتیجه ازدواج موجود مثالی با موجود مادی یا ممکن نیست و در صورت امکان فرزندی از آن متولد نخواهد شد .
با وجودی که این بزرگان خود اهل سلوک بوده اند . و بعضی از آنان با بخش علمی علوم غریبه نیز آشنایی داشته اند . اما ظاهرا گویی در باب وادی تسخیر و مسخرات اطلاعات دقیقی نداشته اند .
چون نظرات آنان بر خلاف واقع است .
و یا باید گفت نظرات آنان از باب تقیه بوده است . 😳
و بعضی از مخالفین فلسفه و عرفان از سران مکتب تفکیک که دستی در وادی تسخیر داشته اند . ظاهرا بر همین تعریفات حکما از جن و یا حتی فرشتگان اشکال داشته اند .
زیرا آنچه که به عنوان حقیقت عینی با آن مواجه شده اند . با بعضی نظرات حکما یا شارحین معاصر حکمت تطابق کامل نداشته است .
فقیر به عنوان یکی از طرفداران فلسفه صدرایی و عرفان ابن عربی می گویم که ما باید در بعضی از تعاریف خویش در باب عالم مثال و سایر مسائل حکمت تجدید نظر نماییم .
و نیاز داریم که در ساحت اندیشه به پیش برویم و از میراث گذشتگان به عنوان پایه ای برای ساختن نظرات جدید و کامل تر استفاده نماییم . نه اینکه در گذشته در جا بزنیم . 😔
ادامه دارد ....
#درد_ودل #جن #پژوهش #ژنتیک #فرومایگان
@soltannasir
👿👹👿👹👿👹👿👹👿👺👿👺👿👹
@soltannasir
{ درد و دل 47}
{ انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور 15}
{ در اهمیت علم جغرافیا و البلدان 9 }
فقیر به یاد دارم که چندین سال پیش
استاد مرحوم فقیر جناب حجه الاسلام محمد حسن قاضی جهرمی , استاد عامل در علوم غریبه و استاد مسلم جفر و حروف که از دوستان علامه حسن زاده آملی نیز بودند . و جناب آیت الله صمدی آملی به توصیه علامه حسن زاده آملی دو اربعین زیر نظر ایشان نشستند .
هنگامی که گفتند که دیو ها سمت شهر قم نمی آیند ! چون پرسیده شد که چرا ? پاسخ دادند : به علت وجود حضرت فاطمه معصومه (س) و دیو ها از. ایشان حساب می برند . ونوشتن نام ایشان و چسباندن آن در منزل باعث دوری این فرومایگان می شود .
اما ما دیدیم که فرمایش ایشان در عمل چندان درست از آب در نیامد .
هر چند که دیوها از حضرت فاطمه معصومه (س) حساب می برند . اما این تنها علت عدم حضور این فرومایگان در شهر قم نبود !
پیشتر گفتیم که بنای شهر قم توسط طهمورث دیوبند , { احتمال زیاد سلیمان (ع) } ساخته شده است .
و این یکی از قطعات پازلی بود که به همراه وجود مرقد مطهر حضرت فاطمه معصومه (س) در نزدیک نشدن این فرومایگان به شهر قم موثر بود !
همچنین برای شما عزیزان نقل نمودیم که در نزدیکی مسجد مقدس جمکران تپه باستانی قلی درویش وجود دارد که تمدنی به قدمت 7000 سال دارد .
گفتیم که احتمالا ساکنین تمدن باستانی قلی درویش هنگامی که مرز عوالم باز بوده به عوالم خاص موجود در جمکران راه داشته اند .
عده ای که در داستان ساخته شدن مسجد مقدس جمکران می شنوند . که امام عصر (عجل الله ) می فرمایند : خاک این محل مقدس است .
آیا با خود نمی اندیشند که آن خاک باید پیشینه داشته باشد ! پیشینه آن چیست ?!
از سویی در کتاب نزهة القلوب آمده که طالع عمارتش (احداث شهر قم ) برج جوزا بوده است .
از سویی می دانیم که در نجوم احکامی برج جوزا برج «بادی» است . و از سویی دیوها (موجودات بادی ) می باشند.
همچنین کوکب منسوب به برج جوزا کوکب عطارد می باشد .
و در کتاب التفهیم ابوریحان بیرونی در باب دلالت عطارد بر خلق و خوی های مردم آمده است : 👇
{ عطارد : تیز فهمی و فطنت و حلیمی و آهستگی و رحمت و صبر و گشاده رویی و طاعت داشتن و لطیفی و دوربینی و متلونی و مغ اندر آمدن بهر کاری و حریصی بر لذتها و راز نگاه داشتن و راز مردمان جستان و رغبت بر ریاست و نام و سپاس داشتن و سخاوت و حقهای دوستان نگاه داشتن و ز بدی دست کوتاه داشتن و بدین مشغول بودن و بطاعت دست زدن , با مکر و فریب و بسیار دانی و بددلی و ترسندگی و آشفتگی و فکرت }(التفهیم صفحه 384)
همچنین در بخش دلالت کوکب عطارد بر احوال ها و کردارها آمده 👇
{ آموزیدن ادبها و دانشهای ایزدی , و وحی , و منطق , و سخن گفتن شیرین , زفان آور , فصیح , زود جواب , خوش آواز , یاد دارنده اخبار , سخت و ناخوش اندر خشم , تباه کننده خواسته با بسیار اندوه و مصیبتها از دشمنان , و ترسان از یشان , سبک خدمت و سبک کار , حریص بر بسیار گرد آوردن و خریدن غلام و کنیزک , انگشت نمای بهر کاری , و نیز دلیل است بر سعایت و دزدی و دروغ و تزویر کردن نامه ها و کتابها } (التفهیم صفحه 386)
همچنین بر دلالت کوکب عطارد بر گروه های مردمان آمده 👇
{ بازرگانان و دبیران و صاحب دیوانان و صاحب خراجان و بندگان و کشتی گیران } (التفهیم صفحه 387)
دلالت عطارد بر کیش ها 👇
{ مناظره کردن با دانشمندان اندر هر کیشی } (التفهیم ص389)
دلالت عطارد بر پیشه ها 👇
{ بازرگانیها و انبازی و قسمتها و مساحتها و شمار و نجوم و کاهنی و هر چیزی که بدو پیشی دانند . و هندسه چیزها و علم آسمانی و زمینی و فلسفه دانستن و مناظره و آموزیدن شعر و بلاغت و قلم و دست کاری و چرب دستی و حریصی بتمامی اندر هر کاری و فروختن بردگان و پوستها و کراسها و هرچ نگار کرده است از درم و دینار و پشیز } (التفهیم ص392}
صورتی که ستارگان را (عطارد را) بدو نگارند . 👇
{جوانی بر طاسی نشسته و بدست راست ماری گرفته دارد و بچپ لوح همی خواند و دیگر صورتش مردی بر کرسی نشسته و بدست مصحف دارد و همی خواند و بر سرش تاج و بر وی جامه سبز و زرد. }.(التفهیم ص 389)
نکته : عزیزان به شباهت مردم شهر قم با احکام عطارد توجه نمایند . باز عده ای از آقایان اهل ظاهر بگویند که نجوم احکامی کلا باطل است . 😔
ادامه دارد ...
#امام_عصر #درد_و_دل #پژوهش #علوم_انسانی #قم #علامه_حسن_زاده_آملی #جهرمی #جمکران
@soltannasir
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
{ درد و دل 47}
{ انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور 15}
{ در اهمیت علم جغرافیا و البلدان 9 }
فقیر به یاد دارم که چندین سال پیش
استاد مرحوم فقیر جناب حجه الاسلام محمد حسن قاضی جهرمی , استاد عامل در علوم غریبه و استاد مسلم جفر و حروف که از دوستان علامه حسن زاده آملی نیز بودند . و جناب آیت الله صمدی آملی به توصیه علامه حسن زاده آملی دو اربعین زیر نظر ایشان نشستند .
هنگامی که گفتند که دیو ها سمت شهر قم نمی آیند ! چون پرسیده شد که چرا ? پاسخ دادند : به علت وجود حضرت فاطمه معصومه (س) و دیو ها از. ایشان حساب می برند . ونوشتن نام ایشان و چسباندن آن در منزل باعث دوری این فرومایگان می شود .
اما ما دیدیم که فرمایش ایشان در عمل چندان درست از آب در نیامد .
هر چند که دیوها از حضرت فاطمه معصومه (س) حساب می برند . اما این تنها علت عدم حضور این فرومایگان در شهر قم نبود !
پیشتر گفتیم که بنای شهر قم توسط طهمورث دیوبند , { احتمال زیاد سلیمان (ع) } ساخته شده است .
و این یکی از قطعات پازلی بود که به همراه وجود مرقد مطهر حضرت فاطمه معصومه (س) در نزدیک نشدن این فرومایگان به شهر قم موثر بود !
همچنین برای شما عزیزان نقل نمودیم که در نزدیکی مسجد مقدس جمکران تپه باستانی قلی درویش وجود دارد که تمدنی به قدمت 7000 سال دارد .
گفتیم که احتمالا ساکنین تمدن باستانی قلی درویش هنگامی که مرز عوالم باز بوده به عوالم خاص موجود در جمکران راه داشته اند .
عده ای که در داستان ساخته شدن مسجد مقدس جمکران می شنوند . که امام عصر (عجل الله ) می فرمایند : خاک این محل مقدس است .
آیا با خود نمی اندیشند که آن خاک باید پیشینه داشته باشد ! پیشینه آن چیست ?!
از سویی در کتاب نزهة القلوب آمده که طالع عمارتش (احداث شهر قم ) برج جوزا بوده است .
از سویی می دانیم که در نجوم احکامی برج جوزا برج «بادی» است . و از سویی دیوها (موجودات بادی ) می باشند.
همچنین کوکب منسوب به برج جوزا کوکب عطارد می باشد .
و در کتاب التفهیم ابوریحان بیرونی در باب دلالت عطارد بر خلق و خوی های مردم آمده است : 👇
{ عطارد : تیز فهمی و فطنت و حلیمی و آهستگی و رحمت و صبر و گشاده رویی و طاعت داشتن و لطیفی و دوربینی و متلونی و مغ اندر آمدن بهر کاری و حریصی بر لذتها و راز نگاه داشتن و راز مردمان جستان و رغبت بر ریاست و نام و سپاس داشتن و سخاوت و حقهای دوستان نگاه داشتن و ز بدی دست کوتاه داشتن و بدین مشغول بودن و بطاعت دست زدن , با مکر و فریب و بسیار دانی و بددلی و ترسندگی و آشفتگی و فکرت }(التفهیم صفحه 384)
همچنین در بخش دلالت کوکب عطارد بر احوال ها و کردارها آمده 👇
{ آموزیدن ادبها و دانشهای ایزدی , و وحی , و منطق , و سخن گفتن شیرین , زفان آور , فصیح , زود جواب , خوش آواز , یاد دارنده اخبار , سخت و ناخوش اندر خشم , تباه کننده خواسته با بسیار اندوه و مصیبتها از دشمنان , و ترسان از یشان , سبک خدمت و سبک کار , حریص بر بسیار گرد آوردن و خریدن غلام و کنیزک , انگشت نمای بهر کاری , و نیز دلیل است بر سعایت و دزدی و دروغ و تزویر کردن نامه ها و کتابها } (التفهیم صفحه 386)
همچنین بر دلالت کوکب عطارد بر گروه های مردمان آمده 👇
{ بازرگانان و دبیران و صاحب دیوانان و صاحب خراجان و بندگان و کشتی گیران } (التفهیم صفحه 387)
دلالت عطارد بر کیش ها 👇
{ مناظره کردن با دانشمندان اندر هر کیشی } (التفهیم ص389)
دلالت عطارد بر پیشه ها 👇
{ بازرگانیها و انبازی و قسمتها و مساحتها و شمار و نجوم و کاهنی و هر چیزی که بدو پیشی دانند . و هندسه چیزها و علم آسمانی و زمینی و فلسفه دانستن و مناظره و آموزیدن شعر و بلاغت و قلم و دست کاری و چرب دستی و حریصی بتمامی اندر هر کاری و فروختن بردگان و پوستها و کراسها و هرچ نگار کرده است از درم و دینار و پشیز } (التفهیم ص392}
صورتی که ستارگان را (عطارد را) بدو نگارند . 👇
{جوانی بر طاسی نشسته و بدست راست ماری گرفته دارد و بچپ لوح همی خواند و دیگر صورتش مردی بر کرسی نشسته و بدست مصحف دارد و همی خواند و بر سرش تاج و بر وی جامه سبز و زرد. }.(التفهیم ص 389)
نکته : عزیزان به شباهت مردم شهر قم با احکام عطارد توجه نمایند . باز عده ای از آقایان اهل ظاهر بگویند که نجوم احکامی کلا باطل است . 😔
ادامه دارد ...
#امام_عصر #درد_و_دل #پژوهش #علوم_انسانی #قم #علامه_حسن_زاده_آملی #جهرمی #جمکران
@soltannasir
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
@soltannasir
{ درد و دل 49}
{انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور 17}
چون از علامه آیت الله سید ابوالحسن رفیعی قزوینی نام بردیم .
توضیحی کوتاه در باب شخصیت علامه رفیعی و تبحرشان در فلسفه صدرایی از زبان استاد سید جلال الدین آشتیانی که بی شک یکی از متبحرترین اساتید حکمت و عرفان اسلامی در میان معاصرین ما بودند . می آوریم 👇👇
{ حکیم محقق و فیلسوف بارع , آقا میرزا ابوالحسن قزوینی «اطاب الله ثراه» استاد حقیر در حکمت متعالیه با آنکه قسمتی از فصوص را نزد آقا میرزا محمود قمی قرائت نموده بودند , هر چه در فلسفه و تدریس اسفار , کر فر داشت و واقعا ید و بیضا می نمود .
و بعبارت واضحتر در مقام بیان مقاصد ملاصدرا از ذکر دقیقه ای فروگذار نمی کرد . و بواسطه بیان زیبا و عذوبت تقریر و طلاقت لسان خاص خود , مستمع صاحب فهم را مجذوب می نمود و در مقام بیان مراد مولف نه یک کلمه زاید بر زبان او جاری میشد و نه یک کلمه کم .
از ایشان خواهش کردیم که مقدمه قیصری را برای ما تدریس کند , وقتی شروع به تقریر مطالب کرد, حقیر همان اوائل درس متوجه شد که این شخص , غیر آن استاد تحریر در اسفار است .
در بیان مطالب عرفانی گنگ و در مبانی ملاصدرا افصح الحکما بود .
از ذوق خاص بهره مند بود ولی در عرفان استاد ندیده بود , چون ایشان از اساتید معروف طهران همان آقا میرزا حسن کرمانشاهی را درک کرده بود و الاهیات شفا و سفر نفس اسفار را , نزد آن استاد نامدار قرائت کرده بود و همه اساتید عصر اقرار داشتند که معاصران مرحوم آقا میرزا حسن مباحث نفس اسفار و امور عامه این کتاب و کتب مشائیه را نمی توانند مانند وی تدریس کنند .
آقا حاج میرزا ابوالحسن قزوینی به آثار ملاصدرا علاقه خاصی داشت , کتاب اسفار از کتبی بود که استاد خود را ملزم می دانست این کتاب را همیشه مطالعه کند . واقعا مرد میدان اسفار بود . وقتی به ایشان عرض کردم شما حوالی 30 سال است که از قم به قزوین مراجعت کرده اید , تعجب دارم که تمام مشکلات کتاب و عبارات مشکل آسان نمای ملاصدرا را در حفظ دارید , فرمودند تا این ساعت که با شما صحبت می کنم , با دقت تمام این کتاب عظیم را من البد و الی الختم هفت بار مطالعه کرده ام .
مرحوم قزوینی سفری به قم نمودند , نگارنده و مرحوم عزیز از دست رفته و برادر و دوست بسیار مهربانم شهید حاج آقا مصطفی «نصرالله وجهه» و برخی از دوستان نزد آنمرحوم سفر نفس اسفار , شروع کردیم . امام دام ظله فرمودند :اگر بتوانید لااقل , دو سال ایشان را در قم نگه دارید , بسیار غنیمت است . آنمرحوم در حضور امام فرمودند , سی سال قبل هم من در قم همین کار را انجام می دادم . هر چه خواستم به ایشان بفهمانم که مدرس حکمت متعالیه , بینه اعتقادات طلبه را پی ریزی می کند , کار شما مهم است , علوم (آلیه) را بقول حضرت عالی همه درس می دهند بخرج او نرفت .
حضرت آیة الله علامه طباطبائی استاد دیگر حقیر «اعلی الله مقامه» نیز بعرفانیات و تصوف نظری وارد نبود . و اصلا خود به خود فکر او بطرف این مباحث نمی رفت , اثر فلسفی او بکلی فاقد مباحث ذوقیه است . (بدایه الحکمه و نهایه الحکمه ) آنمرحوم هنگامی که فصول عرفانیه اسفار را تدریس می کرد کانه کتاب رموز حمزه را درس می داد . و این امور مربوط می شود بساختمان فکر افراد و نقص بشمار نمیرد . میرفندرسکی که خود در عمل طریقه عرفان را می پیمود در حکمت بحثی مختصر تمایلی هم از او بعرفانیات دیده نمی شود . }
(کتاب شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم مقدمه چاپ دوم صفحات 36و37 پانویس )
نکته : عزیزان به توضیحات استاد سید جلال الدین آشتیانی دقت نمایند . هیچ کدام از معاصرین ما به اندازه ایشان در حکمت و تصوف اسلامی استاد ندیده بودند . وقتی ایشان می گوید که علامه رفیعی قزوینی در عرفان نظری استاد قابلی نبودند . این یک نظر کارشناسی است و این بدان معنا است که ایشان اساتید قابل تری دیده اند که تدریس علامه رفیعی قزوینی در نظر ایشان نمودی نداشته است .
استاد آشتیانی در مصاحبه ای می گویند که شنیده ام در قم مصباح الانس تدریس می شود ! چطور چنین چیزی ممکن است !
آن زمان در قم علامه حسن زاده آملی مصباح الانس تدریس می نمودند . و نظر استاد آشتیانی این بود که علامه حسن زاده مصباح الانس را زیر نظر علامه رفیعی قزوینی قرائت نموده است و ایشان در عرفان نظری استاد نبودند ! چگونه علامه حسن زاده به عنوان شاگردشان مصباح الانس تدریس می نمایند !
قضاوت های ایشان از سر آشنایی است نه رقابت و کینه های شخصی , چنانچه ایشان در باره کتاب بینظیر خویش شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم می فرمایند . که این کتاب را به نزد یکی از اساتید عرفان خویش بردند . و استادشان فرمودند که با فلسفه به جان
عرفان افتادی .
یعنی شرح شما فلسفی بود نه عرفانی .😊
ادامه 👇
#درد_و_دل #علوم_انسانی #پژوهش
#آشتیانی #اسفار #رفیعی_قزوینی
@soltannasir
👓👓👓👓👓👓
{ درد و دل 49}
{انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور 17}
چون از علامه آیت الله سید ابوالحسن رفیعی قزوینی نام بردیم .
توضیحی کوتاه در باب شخصیت علامه رفیعی و تبحرشان در فلسفه صدرایی از زبان استاد سید جلال الدین آشتیانی که بی شک یکی از متبحرترین اساتید حکمت و عرفان اسلامی در میان معاصرین ما بودند . می آوریم 👇👇
{ حکیم محقق و فیلسوف بارع , آقا میرزا ابوالحسن قزوینی «اطاب الله ثراه» استاد حقیر در حکمت متعالیه با آنکه قسمتی از فصوص را نزد آقا میرزا محمود قمی قرائت نموده بودند , هر چه در فلسفه و تدریس اسفار , کر فر داشت و واقعا ید و بیضا می نمود .
و بعبارت واضحتر در مقام بیان مقاصد ملاصدرا از ذکر دقیقه ای فروگذار نمی کرد . و بواسطه بیان زیبا و عذوبت تقریر و طلاقت لسان خاص خود , مستمع صاحب فهم را مجذوب می نمود و در مقام بیان مراد مولف نه یک کلمه زاید بر زبان او جاری میشد و نه یک کلمه کم .
از ایشان خواهش کردیم که مقدمه قیصری را برای ما تدریس کند , وقتی شروع به تقریر مطالب کرد, حقیر همان اوائل درس متوجه شد که این شخص , غیر آن استاد تحریر در اسفار است .
در بیان مطالب عرفانی گنگ و در مبانی ملاصدرا افصح الحکما بود .
از ذوق خاص بهره مند بود ولی در عرفان استاد ندیده بود , چون ایشان از اساتید معروف طهران همان آقا میرزا حسن کرمانشاهی را درک کرده بود و الاهیات شفا و سفر نفس اسفار را , نزد آن استاد نامدار قرائت کرده بود و همه اساتید عصر اقرار داشتند که معاصران مرحوم آقا میرزا حسن مباحث نفس اسفار و امور عامه این کتاب و کتب مشائیه را نمی توانند مانند وی تدریس کنند .
آقا حاج میرزا ابوالحسن قزوینی به آثار ملاصدرا علاقه خاصی داشت , کتاب اسفار از کتبی بود که استاد خود را ملزم می دانست این کتاب را همیشه مطالعه کند . واقعا مرد میدان اسفار بود . وقتی به ایشان عرض کردم شما حوالی 30 سال است که از قم به قزوین مراجعت کرده اید , تعجب دارم که تمام مشکلات کتاب و عبارات مشکل آسان نمای ملاصدرا را در حفظ دارید , فرمودند تا این ساعت که با شما صحبت می کنم , با دقت تمام این کتاب عظیم را من البد و الی الختم هفت بار مطالعه کرده ام .
مرحوم قزوینی سفری به قم نمودند , نگارنده و مرحوم عزیز از دست رفته و برادر و دوست بسیار مهربانم شهید حاج آقا مصطفی «نصرالله وجهه» و برخی از دوستان نزد آنمرحوم سفر نفس اسفار , شروع کردیم . امام دام ظله فرمودند :اگر بتوانید لااقل , دو سال ایشان را در قم نگه دارید , بسیار غنیمت است . آنمرحوم در حضور امام فرمودند , سی سال قبل هم من در قم همین کار را انجام می دادم . هر چه خواستم به ایشان بفهمانم که مدرس حکمت متعالیه , بینه اعتقادات طلبه را پی ریزی می کند , کار شما مهم است , علوم (آلیه) را بقول حضرت عالی همه درس می دهند بخرج او نرفت .
حضرت آیة الله علامه طباطبائی استاد دیگر حقیر «اعلی الله مقامه» نیز بعرفانیات و تصوف نظری وارد نبود . و اصلا خود به خود فکر او بطرف این مباحث نمی رفت , اثر فلسفی او بکلی فاقد مباحث ذوقیه است . (بدایه الحکمه و نهایه الحکمه ) آنمرحوم هنگامی که فصول عرفانیه اسفار را تدریس می کرد کانه کتاب رموز حمزه را درس می داد . و این امور مربوط می شود بساختمان فکر افراد و نقص بشمار نمیرد . میرفندرسکی که خود در عمل طریقه عرفان را می پیمود در حکمت بحثی مختصر تمایلی هم از او بعرفانیات دیده نمی شود . }
(کتاب شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم مقدمه چاپ دوم صفحات 36و37 پانویس )
نکته : عزیزان به توضیحات استاد سید جلال الدین آشتیانی دقت نمایند . هیچ کدام از معاصرین ما به اندازه ایشان در حکمت و تصوف اسلامی استاد ندیده بودند . وقتی ایشان می گوید که علامه رفیعی قزوینی در عرفان نظری استاد قابلی نبودند . این یک نظر کارشناسی است و این بدان معنا است که ایشان اساتید قابل تری دیده اند که تدریس علامه رفیعی قزوینی در نظر ایشان نمودی نداشته است .
استاد آشتیانی در مصاحبه ای می گویند که شنیده ام در قم مصباح الانس تدریس می شود ! چطور چنین چیزی ممکن است !
آن زمان در قم علامه حسن زاده آملی مصباح الانس تدریس می نمودند . و نظر استاد آشتیانی این بود که علامه حسن زاده مصباح الانس را زیر نظر علامه رفیعی قزوینی قرائت نموده است و ایشان در عرفان نظری استاد نبودند ! چگونه علامه حسن زاده به عنوان شاگردشان مصباح الانس تدریس می نمایند !
قضاوت های ایشان از سر آشنایی است نه رقابت و کینه های شخصی , چنانچه ایشان در باره کتاب بینظیر خویش شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم می فرمایند . که این کتاب را به نزد یکی از اساتید عرفان خویش بردند . و استادشان فرمودند که با فلسفه به جان
عرفان افتادی .
یعنی شرح شما فلسفی بود نه عرفانی .😊
ادامه 👇
#درد_و_دل #علوم_انسانی #پژوهش
#آشتیانی #اسفار #رفیعی_قزوینی
@soltannasir
👓👓👓👓👓👓
@soltannasir
{درد و دل 50}
{انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور 18}
ادامه .. .
همچنین شرحی که فاضل گرامی جناب استاد محمد حسین نائیجی از شاگردان علامه بزرگوار حسن زاده آملی بر کتاب مصباح الانس ابن حمزه فناری در پنج جلد نوشته اند . سبک فلسفی دارد . و ایشان نیز نتوانستند آنچنان که شایسته است از پس شرح این کتاب بر بیایند .
همچنین حکیم و دانشمند معاصر جناب دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی نیز هر چقدر که در تدریس فلسفه و حکمت اسلامی کر و فر دارند و الحق و الانصاف در تدریس این علم ید بیضا می نمایند . و از ویژگی های ایشان این است که فکرشان محدود به هیچ کدام از دستگاه های فلسفی اسلامی نمی باشند .
و ایشان هنگام تدریس فلسفه و حکمت اسلامی به شاگردان شیوه اندیشدن را آموزش می دهند . و عملا در سر کلاس های خویش شاگردانشان را درگیر تفکر می نمایند .
اما با این حال در تدریس علم تصوف و شرح مقصود صوفیان و عارفان مسلمان آن تبحری که در تدریس علم حکمت اسلامی دارند . از ایشان مشاهده نمی شود !
یکی از دلایل این مسئله این است که ساختمان فکری این بزرگوار نیز به مانند استادشان علامه طباطبایی و علامه رفیعی فلسفی است نه عرفانی . 😊
ایشان تصوف و عرفان اسلامی را از منظر یک حکیم مسلمان عرفانی مشرب می نگرند . نه یک صوفی صافی مسلمان .
نکته بعدی : پیشتر از خاندان های حکمای صدرایی شهر قزوین و تبحرشان در علوم غریبه گفتیم .
علمای علوم غریبه شهر قزوین از یکی از علمای این خاندان ( رفیعی قزوینی) که هم اکنون در استان قزوین زندگی می نماید به عنوان زرآبادی ثانی یاد می نمایند . 😊
#درد_ودل #قزوین #پژوهش #رفیعی
#علوم_غریبه
@soltannasir
💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️
{درد و دل 50}
{انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور 18}
ادامه .. .
همچنین شرحی که فاضل گرامی جناب استاد محمد حسین نائیجی از شاگردان علامه بزرگوار حسن زاده آملی بر کتاب مصباح الانس ابن حمزه فناری در پنج جلد نوشته اند . سبک فلسفی دارد . و ایشان نیز نتوانستند آنچنان که شایسته است از پس شرح این کتاب بر بیایند .
همچنین حکیم و دانشمند معاصر جناب دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی نیز هر چقدر که در تدریس فلسفه و حکمت اسلامی کر و فر دارند و الحق و الانصاف در تدریس این علم ید بیضا می نمایند . و از ویژگی های ایشان این است که فکرشان محدود به هیچ کدام از دستگاه های فلسفی اسلامی نمی باشند .
و ایشان هنگام تدریس فلسفه و حکمت اسلامی به شاگردان شیوه اندیشدن را آموزش می دهند . و عملا در سر کلاس های خویش شاگردانشان را درگیر تفکر می نمایند .
اما با این حال در تدریس علم تصوف و شرح مقصود صوفیان و عارفان مسلمان آن تبحری که در تدریس علم حکمت اسلامی دارند . از ایشان مشاهده نمی شود !
یکی از دلایل این مسئله این است که ساختمان فکری این بزرگوار نیز به مانند استادشان علامه طباطبایی و علامه رفیعی فلسفی است نه عرفانی . 😊
ایشان تصوف و عرفان اسلامی را از منظر یک حکیم مسلمان عرفانی مشرب می نگرند . نه یک صوفی صافی مسلمان .
نکته بعدی : پیشتر از خاندان های حکمای صدرایی شهر قزوین و تبحرشان در علوم غریبه گفتیم .
علمای علوم غریبه شهر قزوین از یکی از علمای این خاندان ( رفیعی قزوینی) که هم اکنون در استان قزوین زندگی می نماید به عنوان زرآبادی ثانی یاد می نمایند . 😊
#درد_ودل #قزوین #پژوهش #رفیعی
#علوم_غریبه
@soltannasir
💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️