سلطان نصیر
7.29K subscribers
1.66K photos
391 videos
216 files
377 links
آدرس این کانال در پیام رسان ایتا:

https://eitaa.com/soltannasir

موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم خفیه و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و ظهور حضرت صاحب عج
آدرس جیمیل ما :
Soltan313nasir@gmail.com
کپی تنها با ذکر منبع مجاز است.
Download Telegram
@soltannasir

{ پاسخ به سوالات 48}

{ مسبحات و چاکراها 45}

{ شباهت صور فلکی به اندام های بدن 6}

ادامه ...👇

7: صورت فلکی میزان : 👇

{ صورت فلکی میزان هفتمین صورت از صورتهای دوازده گانه منطقة البروج یا صورتهای فلکی استوایی است که آفتاب در مهرماه به آن برج می رسد . این صورت میان صورت فلکی سنبله و عقرب قرار دارد و به شکل ترازو تصور شده است . منجمان قدیم برای این صورت فلکی هفده کوکب رصد کرده اند که هشت کوکب از آن در نفس صورت و نه کوکب دیگر خارج صورت قرار دارند . }
(کتاب نجوم قدیم و بازتاب آن در ادب پارسی صفحه 185)

با توجه به شباهت نسبی صور فلکی به اندام های بدن برای صورت فلکی برج میزان می توان دو انطباق را در نظر گرفت :👇

الف : کلیه ها : ساختار و عملکرد کلیه ها در بدن انسان شباهت بسیاری به ترازو دارد . اگر به شکل کلیه ها در پهلوها نگاه نمایید . شباهت این عضو را به ترازو درخواهید یافت .
کلیه ها در این تطابق دو کفه ترازو می باشند . و رگ های خونی (سیاه رگ کلیوی و سرخ رگ کلیوی ) که وارد کلیه ها می شوند به مثابه دو بازویی است که کفه های ترازو به آن متصل می باشند .
اما به غیر از شکل ،👈 عملکرد کلیه ها نیز به ترازو شباهت دارد .
خون در مسیر خویش به کلیه ها وارد می شود و مواد زائد آن توسط کلیه ها به شکل ادرار دفع می شود .

الله تبارک تعالی در آیه 47 سوره مبارکه انبیا می فرماید : 👇

{ وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَإِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَكَفَى بِنَا حَاسِبِينَ (47)

و ترازوهاى داد را در روز رستاخيز مى ‏نهيم پس هيچ كس [در] چيزى ستم نمى ‏بيند و اگر [عمل] هموزن دانه خردلى باشد آن را مى ‏آوريم و كافى است كه ما حسابرس باشيم (47) }

آری همانگونه که در عالم کبیر اعمال خلایق در روز قیامت توسط ترازو های عدالت حق تعالی سنجیده می شود .
در جسم انسان نیز که نسخه ای از عالم کبیر است . کلیه ها به مثابه میزانی (ترازویی) می باشند که خون در مسیر خویش از محل این ترازو می گذرد و وارد آن می شوند و مواد زائدش جدا و به شکل ادرار دفن می شود .

نکته 1: پیشتر گفته شد که قلب انسان محلی است که خون در آن حشر (جمع و اخراج ) می شود .
حال خون پس از حشر (جمع ) شدن در قلب و سپس حشر دوم (اخراج) در مسیر عبور خویش از کلیه ها (میزان ) می گذرد .
رگ خونی آئورت که به کلیه وارد می شود را می توان به مثابه پل صراط دانست و کلیه ها را به مثابه میزان (ترازوی) اعمال .

نکته 2 : عزیزان به شباهت های ساختار بدن (عالم صغیر ) با عالم کبیر دقت نمایید . متأسفانه عده ای از روشنفکران معاصر ما در سخنان خویش این آیه و آیاتی نظیر آن را که در قرآن مجید و عزیز آمده ، رویای پیامبر می دانند و قائل به این می باشند که پیامبر در رویای خویش ترازو مشاهده نموده است ولی ترازوی اعمال در عالم واقع هرگز وجود نخواهد داشت .
این اساتید غرب زده و به اصطلاح روشنفکر کافی است که به ساختار جسم انسان نگاه نمایند که چگونه اندام های مختلف بدن نموداری از توصیفات قرآن در باب عالم کبیر و ملکوت عالم می باشد .

ب : کلیه ها و مثانه (دستگاه ادراری )

علاوه بر شباهت کلیه ها به ترازو . کل دستگاه ادراری یعنی کلیه ها و حالب ها(لوله ای که ادرار را از کلیه به مثانه منتقل می نماید ) و مثانه را نیز می توان شبیه به ترازو دانست .
اگر شکل صورت فلکی میزان را ترازویی در نظر بگیریم که کفه پایه شکل نیز دارد . آنگاه می توان مثانه را به مثابه کفه پایینی پایه مانند ترازو و کلیه را دو کفه ترازو و رگ های کلیوی را بازوی ترازو و سرخرگ آئورت و بزرگ سیاهرگ زیرین را تنه ترازو در نظر گرفت .

همچنین می توان ترازو را با دستگاه ادراری اینگونه نیز تطبیق داد : 👈 اگر ترازو را معکوس در نظر بگیریم . کلیه ها کفه این ترازو می باشند . حالب ها بازوی این ترازو می باشند و مثانه رأس و سر ترازو می باشد . که بازو ها بدان متصل هستند و رگ های خونی ستون این ترازو می باشند .

8: صورت فلکی عقرب : 👇

{ صورت فلکی عقرب هشتمین صورت از صورتهای فلکی منطقة البروج یا صورتهای استوایی است و میان دو صورت فلکی میزان و قوس واقع است و آفتاب در ماه آبان به برج عقرب در می آید . اختر شماران قدیم برای صورت فلکی عقرب بیست و یک کوکب در نفس صورت و سه ستاره دیگر خارج از صورت رصد کرده اند . } (کتاب نجوم قدیم و بازتاب آن در ادب پارسی صفحه 190 )

ادامه دارد ...

#مسبحات #چاکرا #میزان #تزازو #کلیه
@soltannasir
🔵🔵🔵🔵🔵
@soltannasir

{ پاسخ به سوالات 49 }

{مسبحات و چاکراها 46 }

{ شباهت صور فلکی به اندام های بدن 7}

ادامه ...👇

همانگونه که پیشتر گفته شد در کتاب التفهیم آمده برج عقرب دلالت بر 👈عورتها👉 دارد .

با توجه به شباهت نسبی صور فلکی به اندام های بدن صورت فلکی عقرب همانگونه که منجمین احکامی گفته اند تا حدی به عورتهای مذکر و مونث شبیه است .

الف : اگر به ساختمان عورت مردانه دقت شود . ساختار بیضه ها تا حدی شبیه به دستان عقرب و آلت مردانه تا حدی شبیه به بدن عقرب می باشد .

ب : اگر به ساختمان عورت زنانه دقت شود . تخمدان ها شبیه به دستان عقرب . و رحم شبیه به سر و نیم تنه جلویی عقرب . و واژن شبیه بدن و دم عقرب می باشد .

9: صورت فلکی قوس : 👇

{ صورت فلکی قوس نهمین صورت از صورتهای فلکی دوازده گانه منطقة البروج یا صورت استوایی است . برج قوس میان دو صورت فلکی عقرب و جدی واقع است و آفتاب در آذرماه به این برج می رسد . این برج نیمی از پیکر اسبی که در قسمت سر شبیه آدمی است با گیسوان فروهشته و تیری در کمان گذاشته و آماده رها کردن است . برج قوس با نامهای رامی و 👈کمان و حتی نیم اسب نیز شناخته می شود . اختر شماران در این صورت سی و یک کوکب در نفس صورت رصد کرده اند و👈 خارج از صورت کوکبی مرصود نیست . } ( نجوم قدیم و بازتاب آن در ادب پارسی صفحه 196)


منجمین احکامی ران ها را به برج قوس و زانوان را به برج جدی که صورت فلکی بعدی است منسوب می نمایند .

اما نگاه به این صورت فلکی نشان می دهد شکلی که در اساطیر یونانی برای این صورت فلکی (قوس ) رسم شده است شباهتی به ران ها ندارد .
و به سایر اندام های حیطه عورت و ران ها نیز شباهت چندانی ندارد .
نتیجه می گیریم که شاید شکلی که یونانیان برای این صورت فلکی رسم نموده اند درست نباشد .
بنابراین به جستجو شکل این صورت فلکی در اساطیر سایر ملل می پردازیم .

در کتاب اساطیر یونانی و صور فلکی در باب این صورت فلکی اینگونه آمده است : 👇

{ این صورت آسمانی از ابتدایی ترین نقوش شناخته شده برای بشر است . در اساطیر سومری و پس آن سمبلی از ایزد جنگ با تیر و کمان بوده است .
صورت فلکی قوس منظره عظیمی از کمانداری با بالاتنه انسان و پایین تنه اسب است که کمانی در دست دارد .
در حالی که اسطوره شناسان یونانی این حیوان افسانه ای عظیم را در این شمایل می شناختند ، تمدن های جدید تر مثل👈 بابلیان (بابل تمدنی کهن تر و یا قدمت همسان با یونان دارد ) آن را ایزدی با 👈دو بال و 👈سر شیر فرض می کردند .
در افسانه های یونانی ، اغلب اوقات او را در جایگاه شارون یعنی عاقل ترین «قنطورس» (نام موجود اسب انسان ) می شناختند .
به باور آن ها او کمانش را به طرف 👈عقرب هدف گیری کرده است . البته این تفکر افسانه ای به دوره سومریان باز می گردد .
با وجود این توصیف ، آن چیزی که بیشترین مقبولیت را دارد ، تعیین هویت شارون با صورت فلکی نیمه انسان و نیمه اسب است .
شارون محترم ترین معلم و آموزگار برای ایزدان بزرگی چون خدای طب و قهرمانان و فاتحان یونانی از جمله تسیوس ، آشیل ، جیسون و هرکول بود .
البته شایان ذکر است که برخی دیگر ، این صورت فلکی را مانند یک 👈قوری عظیم می پنداشتند که بر 👈دم عقرب آب جوش می ریزد و راه شیری همچون بخاری از لوله قوری خارج می گردد . }
(کتاب اساطیر یونانی و صور فلکی صفحه 43)

علاوه بر اساطیر نامبرده شده در اسطوره آیین مهر پرستی نیز میترا ( ایزد خورشید ) در نقش شکارچی 👈سوار بر👈 اسب با 👈 کمان دیده می شود : 👇

{ میترای شکارچی : 👈 شهر دورل _اوروپوس (Dura _Europos ) در کنار فرات ، بین سال های 165 و 256 میلادی ، مرز پایدار روم در برابر پارت ها بود . این شهر با اعزام دو گروه لژیون و نیروی کمکی ، و پیش از همه ، تیراندازان سوری ، تسخیر شده بود . در کاوش های یک مهرکده ، نقاشی هایی به نسبت سالم یافت شد . در دو نقاشی ، ایزد میترا در جامه ی ایرانی و به صورت👈 سواری تیرانداز
تصویر شده است که در حال تیراندازی به جانورانی است که از برابرش می گریزند . تیرهای رها شده ایزد ، بی آنکه خطا بروند ، بر پشت شکارها نشسته اند . ...} ( کتاب میترا آیبن و تاریخ صفحه 13)
همچنین : 👇

{ جنگ افزار ویژه ایرانی کمان بود و در آیین راز ورزی میترا نیز به مقام پارسی (مقام پنجم آیین میترا ) تعلق داشت . شکار در نوع بزرگ خود در ابتدا با کمان امکان پذیر شده است . } (کتاب میترا آیین و تاریخ صفحه 130 و 131)

ادامه دارد ...

#مسبحات #چاکرا #عقرب #قوس
@soltannasir
🏹🏹🏹🏹🏹
@soltannasir

{ پاسخ به سوالات 50}

{ مسبحات و چاکراها 47}

{ شباهت صور فلکی به اندام های بدن 8}

ادامه ...👇

نکته : ماجرای شکار میترا با تیرو کمان می تواند نشانه ای از گذر خورشید از صورت فلکی قوس نیز باشد .

حال به تطبیق شکلی صورت فلکی قوس با اندام های بدن می پردازیم : 👇

با نگاه به اندام های بدن ، در نگاه اول شکل👈 لگن بیش از همه شبیه به ساختار قوس ( کمان ) می باشد .
البته این شباهت نسبی است . اگر صورت فلکی قوس را آنگونه که دانشمندان نجوم جدید رسم می نمایند و تنها کواکب روشن این صورت فلکی را به یکدیگر متصل می نمایند . تصویری که به وجود می آید بی شباهت به ساختار قوسی شکل لگن نیست ! ( در ادامه درتصاویر این تطابق را ملاحظه خواهید نمود )
اما اگر صورت فلکی قوس را به شکل قدما (نیماسب یا قنطورس ) رسم نماییم . در نگاه اول این صورت فلکی شباهت به ساختار لگن ندارد .

اما با اینحال اگر به استخوان لگن از زاویه خارجی نگاه نماییم . شکل این استخوان تا حدودی به شکل نیماسب با کمان می باشد .

استخوان نشیمنگاهی با حفره حقه در استخوان لگن سوراخ سدادی را تشکیل می دهد که این سوراخ سدادی بسیار به کمان شباهت دارد .
اگر در تصویر استخوان لگن به محلی که با نام برجستگی عانه مشخص شده دقت نمایید . شبیه به پای نیماسب می باشد که بالا آمده و کنار کمان است .
و قسمت برجستگی استخوان نشمینگاهی در سمت مقابل به سر نیماسب تا حدی شباهت دارد .
( در ادامه در تصاویر این تطابق را مشاهده می نمایید )

نکته : فقیر از بین این دو تطابق ، تطبیق دومی را بیشتر می پسندم .

اما بعد : 👈 پیشتر در بحث مربوط به صورت فلکی جبار گفته شد که صورت فلکی مار افسای یا حوا نیز سابقا در برج قوس بوده و هم اکنون نیز در آذر ماه رویت می شود .
اما توضیح صورت فلکی مارافسای یا حوا : 👇

{ صورت فلکی حوا و حیه سیزدهمین و چهاردهمین صورت از صورتهای فلکی شمالی است که آن را مار و مار افسای نیز گفته اند . منجمان آن را به صورت مردی تصور کرده اند که با دو دست ماری را گرفته و سر مار بالاتر از مار افسای واقع شده است .
اختر شماران برای مار افسای بیست و چهار کوکب در نفس صورت و پنج کوکب در خارج صورت و برای مار هجده ستاره در نفس صورت رصد کرده اند .
سر حیه به سوی اکلیل شمالی مایل شده است و الجاثی علی رکبتیه نزدیک ترین صورت فلکی به حواست و در👈 غرب آن در منطقه البروج صورت فلکی عقرب واقع است و عقاب نزدیک ترین صورت فلکی به دم مار است .
کوکب سر حوا که به نام راعی (شبان ) خوانده می شود با دو کوکب نسر طایر و نسر واقع مثلثی نزدیک به مثلث متساوی الساقین را به وجود می آورند .
کوکب راعی را کوکب👈 رأس الحوا نیز می خوانند و آن را بر اسطرلاب ها نیز نقش می کنند . ستاره ای را که بر پیچ خوردگی گردن حیه است «عنق الحیه » خوانند و بر اسطرلاب ها نیز نقش می کنند . عرب ستارگانی را که از نزدیک بن گردن حیه آغاز می شود و بر دست چپ و عضد و مرفق و هر دو منکب صورت فلکی الجاثی علی رکبتیه می گذرد و تا دو ستاره روشن جنوبی صورت شلیاق می رسد نسق شامی گویند و پنج ستاره موجود در پیچیدگی گردن مار و دو ستاره دست حوا که مار را گرفته و ستاره کناری آن از حیه و دو ستاره دو زانوی حوا و چهار ستاره مجتمع در پای راست مارافسای را نسق یمانی گویند و آن قسمت از آسمان را که میان نسق شامی و نسق یمانی جای دارد روضه یا مرغزار می گویند . } (کتاب نجوم قدیم و بازتاب آن در ادب پارسی صفحه 96)

همچنین در کتاب «اساطیر یونانی و صور فلکی» در صفحات 79 و 80 در باب صورت فلکی مار افسای و مار آمده است : 👇

{ یونانیان باستان مارافسای را ایزد باهر طب و سلامتی می دانستند که ماری در دست داشت و حتی تا به امروز هم مار و مارافسای در کنار یکدیگر سمبل علم پزشکی باقی مانده اند .
در میان نقوش آسمانی ، مار از این رو که به دو بخش کاملا مجزا تقسیم می شود منحصر به فرد است . سر مار در سمت غرب و دم مار در شرق قرار گرفته ، در میان این دو قسمت جداگانه صورت فلکی مار ،صورت فلکی مارافسای قرار دارد .
«سرپرنس» ماری است که مار افسای ، رام کننده مارها آن را به چنگ آورده است . او که ابتدا قصد کشتن مار را داشت ، بعدها شدیدا به او وابسته شد . در واقع دو صورت فلکی مار و مارگیر در شکل یک صورت فلکی ، یعنی مار _ مارگیر به حساب می آیند . بنا به افسانه ها 👈 اسکلپیوس ایزد طب ، راز بزرگ 👈حیات و بقا را از یک👈 مار آموخت که به وسیله شاخ و برگ و بوته ها شفا می داد ، پیش از این ها اسکلپیوس قصد کشتن مار را داشت . البته در برخی نسخ آمده که شارون دانشمند اسب پیکر به اسکلپیوس رازهای علم پزشکی را آموخته بود . اسکلپیوس یا اسکولاپ _نام امروزی آن _ حتی قادر بود مردگان را زندگی ببخشد . }


ادامه دارد ...

#مسبحات #چاکرا #قوس #کمان #مار_افسای
@soltannasir
🏹🏹🏹🏹🏹
@soltannasir

{پاسخ به سوالات 51 }

{ مسبحات و چاکراها 48 }

{ شباهت صور فلکی به اندام های بدن 9}

ادامه ...👇

{ ... مردگان را زندگی ببخشد . هنگامی که عقرب ، شکارچی را نیش زد ، آسکلپیوس خواست تا او را از مرگ حتمی برهاند ، که این امر به هر حال موجب خشم و غضب ایزد جهان زیر زمین ، هادس گردید . به علت استفاده از مراقبت های اسکلپیوس انسان ها نامیرا شدند و زئوس از ترس گسترش این موضوع ایزد طب را با آذرخش کشت و برای احترام به اعمال نیکوی این ایزد ، او را در بهشت جای داد .
و در انتها ، اسطوره ای که منحصرا به👈 مار مرتبط است می گوید که آپولون برای به دست گرفتن هدایت و کنترل معبد اراکل در دلفی با 👈مار پیتون کشتی گرفت .
پیتون در اساطیر یونانی 👈 مار بزرگی است که پسر گایا _زمین_ بود ، گویا زایش او پس از سیل و طغیان عظیم اولیه در اثر آمیختن گل و لای و لجن اتفاق افتاد . این هیولا در نزدیکی دلفی در یک غار در کوه پاراناس زندگی می کرد و نگهبان معبد دلفی بود . آپولون او را با خشونت به قتل رساند و ادعا کرد که اراکل برای اوست ، پس از این داستان ، آپولون خود را هاتف خواند . زئوس هم جسد مار نگهبان را در آسمان نهاد } ( کتاب اساطیر یونانی و صور فلکی صفحات 79و 80 )

با توجه به نظریه شباهت صور فلکی به اندام های بدن ، صورت فلکی مار و مار افسای یا حوا نیز به استخوان لگن و دنبالچه تا حدی شباهت دارد .
اگر به شکل این صورت فلکی دقت شود و آن را معکوس فرض نماییم .
نیم تنه بالایی بدن مار افسای یا حوا به استخوان خاجی و دنبالچه ای شباهت دارد . و پایین ترین بخش استخوان خاجی به مثابه کوکب رأس الحوا در سر مار افسای می باشد .
و نیم تنه پایینی بدن مار افسای به مثابه مهره های کمری می باشد .
و مار نیز به مثابه قوس لگن می باشد .

البته این تطابق به مانند بعضی دیگر از تطابق ها چندان قوی نیست .
علتی که این صورت فلکی نیز به لگن منسوب شد . این است که در جایگاه برج قوس نشسته است .

در باب تطبیق صورت فلکی مار و مارافسای احتمال دیگری نیز وجود دارد و آن این است که صورت فلکی مار را به ستون فقرات منسوب نماییم . زیرا شکل ستون فقرات بسیار به مار شباهت دارد .
در توضیحات صورت فلکی مار و مارافسای گفته شد که این دو (مار و مار افسای ) صورت فلکی جدای از یکدیگر بوده اند که با یکدیگر ادغام شده اند .
بنابراین ممکن است مار منسوب به ستون فقرات باشد و مار افسای تطابقی نداشته باشد !!!
فارغ از درست یا غلط بودن این تطبیق همانگونه که گفته شد ستون فقرات بسیار به👈 مار شباهت دارد .
همچنین می دانیم که در سیستم های تانترای شرقی نظیر یوگا و لامائیسم بودایی استخوان دنبالچه مرکز نیروی عظیم کندالینی می باشد که به شکل 👈 ماری خفته یا چنبره زده ترسیم می شود .

نکته 1 : صورت فلکی شجاع نیز شبیه به مار می باشد و ممکن است . شکل مار مانند ستون فقرات ، در ارتباط با این صورت فلکی شکل گرفته باشد .

نکته 2: آنچه مسلم است ستون فقرات به عنوان یک عضو مهم در بدن انسان نمی تواند با صورت فلکی ای در آسمان مرتبط نباشد !!


10: صورت فلکی جدی : 👇

{ صورت فلکی جدی دهمین صورت از صورتهای فلکی منطقة البروج یا صورتهای استوایی است . این برج بین دو صورت فلکی قوس و دلو واقع شده است و آفتاب در دی ماه به آن می رسد . منجمان قدیم بیست و هشت کوکب در نفس صورت جدی رصد کرده اند و در خارج از صورت ستاره ای مرصود نیست } (کتاب نجوم قدیم و بازتاب آن در ادب پارسی صفحه 201)

نکته 3 : صورت فلکی برج جدی به صورت بزغاله ای است که دمی به شکلی ماهی دارد .

گفته شد که منجمین احکامی زانو را منسوب به برج جدی می نمایند ! و ران را به برج قوس !
در باب صورت فلکی برج قوس(نیماسب) و شباهتش به استخوان لگن سخن گفتیم .
علی القاعده باید صورت فلکی برج جدی از منطقه پایین لگن شروع شود .
با نگاه به صورت فلکی جدی در می یابیم که شکل این صورت فلکی به 👈 استخوان ران شباهت دارد .
👈دم ماهی شکل جدی که با یک 👈پیچ خوردن انتهایی ترین بخش این صورت فلکی نمی باشد به 👈 بخش👈 تروکانتر بزرگ استخوان ران شباهت دارد .
و بخش 👈پیچ خورده دم جدی به 👈 سر استخوان ران شباهت دارد .
و سر و پاهای جلویی جدی به 👈کندیل داخلی و 👈خارجی استخوان ران شباهت دارد . و فاصله بین پاها تا سر به👈 شیار بین کندیلی شباهت دارد .


ادامه دارد ...

#مسبحات #چاکرا #مار #مار_افسای #شجاع #جدی
@soltannasir
🌑🌑🌑🌑🌑
@soltannasir

{ پاسخ به سوالات 52 }

{ مسبحات و چاکراها 49 }

{ شباهت صور فلکی به اندام های بدن 10}

ادامه ...👇

1: صورت فلکی دلو : 👇

{ صورت فلکی دلو یازدهمین صورت از صورتهای فلکی منطقة البروج یا صورتهای فلکی استوایی است و آفتاب در بهمن ماه به آن می رسد . برج دلو میان دو برج جدی و حوت واقع است و منجمان آن را به صورت مردی بر پای ایستاده تصور کرده اند که هر دو دست خود را باز کرده است و در یک دست کوزه ای دارد و آن را نگونسار نگه داشته است و آبش ریخته و تا زیر پاهای او امتداد یافته است . اختر شماران قدیم برای این صورت فلکی چهل و دو کوکب در نفس صورت و سه کوکب در خارج صورت رصد کرده اند . } (کتاب نجوم قدیم و بازتاب آن در ادب پارسی صفحه 207)

عالمان علم نجوم احکامی دو ساق را در بدن منسوب به برج دلو می نمایند .
با توجه به نظریه شباهت صور فلکی به اندام های بدن صورت فلکی دلو به استخوان های ساق شباهت نسبی دارد .
اگر به تصویر این صورت فلکی دقت شود .
بدن مردی که ایستاده است تاحدی شبیه به 👈 استخوان درشت نی می باشد .
و کوزه و آب ریخته شده از آن به👈 استخوان نازک نی شباهت دارد .
و آب ریخته شده ای که در زیر پای مرد صاحب دلو جاری شده به استخوان👈 تالوس شباهت دارد . که بین استخوان درشت نی و پاشنه قرار دارد .

12: صورت فلکی حوت : 👇

{ صورت فلکی حوت دوازدهمین صورت از صورتهای منطقة البروج یا برج های استوایی است و آفتاب در اسفندماه به آن برج در می آید . صورتهای فلکی حوت میان دو صورت فلکی دلو و حمل واقع است و آن را به شکل دو ماهی تصور کرده اند که دم آنها با رشته ای بلند از ستارگان به هم پیوسته اند . } (کتاب نجوم قدیم و بازتاب آن در ادب پارسی صفحه 213)

ابوریحان بیرونی در کتاب التفهیم دو پاشنه را به برج حوت منسوب می نماید . و ابونصر حسن بن علی قمی در کتاب المدخل الی علم احکام النجوم صفحه 92 می نویسد : 👇

{ الحوت : وی را هر دو پای و اطرافش و عصبهایش [می باشد] . }

هر دو نظر خالی از اشکال نیست .
با توجه به نظریه شباهت صور فلکی به اندام های بدن با نگاه به ساختار پاها آن را شبیه به ماهی می یابیم .
اگر به شکل استخوان های پا نگاه نمایید استخوان 👈پاشنه پا شبیه به 👈سر ماهی و استخوان های 👈انگشتان پا شبیه به 👈دم ماهی می ماند .


ادامه دارد ...

#مسبحات #چاکرا #دلو #حوت
@soltannasir
🌛🌛🌛🌛🌛
@soltannasir

{ پاسخ به سوالات 57}

{ مسبحات و چاکراها 54 }

ادامه ...👇

با وجود آنکه نام الهه نی نی به الهه اینانا شباهت دارد . اما با این وجود به نظر می رسد که این دو الهه یکی نیستند . و الهه «نی نی »یا «نانا » همان الهه ی نانایای سومری و بابلی می باشد . که سابقا الهه ای جدای از اینانا بوده و وی نیز خدای جذابیت جنسی و جنگ بوده و برای خویش پرستشگاه هایی داشته اما با گذشت زمان آیین وی با آیین پرستش اینانا تلفیق شده و به عبارت دیگر در آیین پرستش اینانا حل گشته است .

در کتاب فرهنگنامه خدایان ، دیوان و نمادهای بین النهرین باستان صفحه 222 در باب نانایا اینگونه آمده : 👇

{ الهه «نانایا » که ظاهرا در برخی از جنبه های جنسی «اینانا Inana» شریک بوده ، همراه با دخترش «کنی سوره» (اوسور _امسه _Usur_amassa اکدی ) و اینانای اوروک Uruk , در طول دوره بابلی کهن ، به شکل الهه های سه گانه در اوروک و بعدها در کیش Kis , پرستیده می شدند . بعدها نام «نانایا» در نوشته های مذهبی استفاده می شد ، تا مفهومی کمی بیش از جنبه دیگز اینانای ایشتر Istar دیگر داشته باشد . }

نکته : در بعضی سایت ها نانایا را خدای جذابیت جنسی بابلی و مرتبط با کوکب زحل دانسته اند . که اشتباه است . الهه نانایا با کوکب ماه و یا کوکب زهره و یا هر دوکوکب(ماه و زهره ) مرتبط است .

نکته 2: ظاهرا علی رغم آنکه کیش الهه نانایا در کشور سومر و بابل در کیش الهه اینانا حل شده ، اما با اینحال این الهه در منطقه غربی فلات ایران همچنان با نام اصلی خویش مورد پرستش قرار می گرفته است . و متاسفانه باستان شناسان ومورخین ما هر جا که با نام نانایا مواجه شده اند . آن را به اینانا و ایشتر ترجمه نموده اند .

اما هدف فقیر آن بود که برای جنگجو بودن ایزدان زهره نظیر اینانا و ایشتار مثالی ذکر نمایم که علی الظاهر مثال مناسبی را انتخاب ننمودم . اما با اینحال اصل مطلب یعنی جنگجو بودن ایزدان زهره درست است .

در کتاب فرهنگنامه خدایان ، دیوان ونمادهای بین النهرین باستان در باره الهه اینانا آمده : 👇

{ { اینانا(ایشتر) : 👈 مهمترین رب النوع مونث بین النهرین باستان در تمام ادوار ،الهه اینانا یا ایشتر بوده .نام سومری او ، یعنی اینانا ، احتمالا از نین _انه Nin _anna نیز هویدا می شود . نشان نام اینانا (ستون سرخم ring post ) در قدیمی ترین متون مکتوب ، یافت می شود . ایشتر (استر Estar) که نام اکدی اوست ، به نام رب النوع (مذکر ) عربی در جنوب ، یعنی «اثتر Athar» و نام الهه سومری ، یعنی استرته Astarte (بر طبق کتاب مقدس ، عشتروت Ashtoreth ) که بی شک با او مرتبط بوده ، وابسته است .
روایت اصلی مربوط به اینانا ، او را دختر «ان » An و بشدت وابسته به شهر سومری اوروک Uruk معرفی کرده است .
بنا به روایت دیگری او دختر نانا Nana ( سین Sin) ، خدای ماه و خواهر اوتو Utu (شمش Samas)، خدای خورشید بوده است .
او در روایات متعددی دختر انلیل Enlil یا حتی انکی Enki نیز محسوب شده است . خواهر اینانا ارشکیگل Ereskigal ، ملکه جهان زیرین UnderWoorld و وزیرش الهه نین شوبور Ninsubur می باشد .
این حقیقت که اینانا در هیچ روایتی یک همسر مذکر دائمی نداشته ، با نقش وی به عنوان الهه عشق جنسی ، بخوبی جور در می آید .حتی دوموزی Dumuzi که اغلب عاشق وی معرفی شده ، دارای روابطی بسیار مبهم با او بوده و او عاقبت مسئول مرگش نیز می شود .
هیچ فرزندی به وی نسبت داده نشده است (بجز یک استثنای محتمل ، یعنی شارا Sara)
این احتمال وجود دارد که شماری از الهگانی که در اصل 👈محلی و مستقل بوده اند ، با شخص الهه باستانی ، یعنی اینانا / ایشتر ، تلفیق شده باشند .
مهمترین آنها به طور حتم اینانای اوروک بود که در آنجا زیارتگاه اصلی ا_انه E_ana («منزلگاه آسمان » ) قرار داشت . اما سایر اشکال محلی الهه متمایز بوده و به گونه مجزایی پرستش می شدند : اینانای زبله Zabala (در شمال بابل ) ، اینانای اگده Agade (بویژه مورد احترام پادشاهان سلسله «اگده » بود ) ، اینانای کیش Kis و در آشور ، ایشتر نینوا و ایشتر اربعیل Arba il . (شهر اربیل کردستان عراق )
اینانا با الهه 👈 «نانایا » Nanaya نیز که با او در اوروک و کیش پرستش می شد ، معاشرت صمیمانه ای داشت . }


ادامه دارد ...

#مسبحات #چاکرا #اینانا #نانایا #ایشتار #زهره
@soltannasir
◾️◾️◾️◾️◾️
@soltannasir

{ پاسخ به سوالات 60}

{ مسبحات و چاکراها 57}

ادامه ...👇

اما نظر فقیر در این باره کمی متفاوت است و می توان آیه را به گونه ای دیگر تأویل نمود .
ابتدا به سراغ معنای لغوی کلمات صلب و ترائب می رویم : 👇

مفسرین و علمای لغت «صلب» را به معنای «سخت و انعطاف ناپذير» معنا کرده‌اند و مصداق آن را استخوان های تيره پشت از پس گردن تا آخر ران ها می دانند . و مصداق آن را همه ستون فقرات تا آخرين قسمت ستون مهره‌ها نیز می دانند ؛ ولي در مورد مفهوم و مصداق واژه «ترائب» اختلاف است؛ ‌گروهي به فراخور همانندي ريشه «ترائب» و «تراب = خاک»، ترائب را به معناي خواری و خضوع گرفته ، بر اين اساس آن را استخوان نرم يا عضلات بين ران ها که از پايين‌ترين اعضا و در مقايسه با ستون فقرات نرم‌تر است مي دانند. برخي ديگر «ترائب» را جمع «تريبه» و به معنای👈 برابری سر دو استخوان در سينه و جاهای ديگر بدن مي دانند. و به همين دليل آن را شامل همه اعضای قرينه و دوتایی بدن انسان،‌ مانند استخوان های دو طرف قفسه سينه، دست ها و چشم ها و... دانسته‌اند.
عده ای دیگر نیز ترائب را به معنای اصطلاحی سینه و صدر در نظر گرفته اند زیرا در ادبیات عرب این لغت بیشتر برای سینه و صدر به کار می رود .

با توجه به آنچه که پیشتر گفته شد اگر معنی سوم را برای کلمه ترائب بپذیریم . تفسیری که از نتیجه این ترجمه بدست می آید . 👈 علی الظاهر 👉 با یافته های امروز علم بشری چندان تطابق ندارد .
اما اگر به معنای اول و دوم کلمه ترائب توجه نماییم .
ترائب به معنای دو عضو یکسان در بدن انسان می باشد . نظیر دو 👈سینه و دو👈 ران و دو 👈چشم و دو 👈دست می باشد .
اگر به همین مفهوم ساده توجه نماییم با نگاه به بدن انسان در می یابیم که ساختار بیضه ها نیز در بدن انسان جفت می باشد .
و اگر به معنای اولی برای واژه ترائب یعنی نرمی توجه نماییم.
بیضه ها نیز دارای ساختاری نرم می باشند .
اگر بپذیریم که منظور از ترائب در این آیه بیضه ها می باشد . آیه اشاره به نقطه ای بین استخوان دنبالچه و بیضه ها دارد.
شاید بتوان این نقطه را همان نقطه گره برهما در دانش تانترای هندی و یا نقطه جی (ارگاسم ) در طب مدرن دانست .

در کتاب کندالینی یوگا اینچنین آمده است : 👇

{ موقعیت چاکرای مولادهارا : 👈موقعیت فیزیکی این چاکرا در مردان و زنان فرق می کند . در مردان در ناحیه عجان ، بین بیضه ها و سوراخ مقعد ، و تقریبا 2/5 سانتی متر در درون بدن است ، اما در زنان در ناحیه گردن رحم است . در این منطقه شبکه عصبی پیچیده ای وجود دارد که انتقال دهنده انرژی و احساسات به تمام سطوح بدن است و اتصال آن بیضه ها سریع و فوری است.
در این مکان و در جسم فیریکی غده بسیار کوچکی است همانند سایر غدد بدن که رشد نکرده و در زبان سانسکریت 👈« گره براهما » نامیده می شود و در تمرینات یوگا می تواند لمس گردد .
این گره در اغلب افراد دست نخورده و خفته است . بدین مناسبت انرژی در این ناحیه مسدود می باشد ،اما زمانی که با تحریک این گره بیدار شود ، نیروی شاکتی هم بیدار می شود و موجب می گردد که انسان به نوعی از آگاهی الهی دست یابد .
با بیداری این مرکز ، انسان از چنگال غرایز حیوانی رهایی می یابد و براهما گرانتی آزاد می شود .
در نتیجه حیات ، مفهوم دیگری پیدا می کند . کندالینی شاکتی نیرویی است مقدس لذا چون با رهایی از آگاهی از این مرکز تجلی می یابند ، بعضی آن را به علت ناآگاهی از دستگاه و سیستم جنسی ، به جای مولادهارا در مانی پورا (چاکرای خورشیدی ) معرفی می نمایند . اما علی رغم این اظهار نظرها ، تحقیقات علمی هم به این نتیجه رسیده است که غده کوچک مولادهارا دارای انرژی بی نهایت است و در تجارب روحی و روانی اثر به سزایی دارد و به این علت که در مرکز سکس واقع شده است نمی تواند یک مرکز ناخالص یا نامطلوب بشمار آید. } (کتاب کندالینی یوگا ترجمه موسوی نسب صفحات 194 و 195)

نکته 1: باید توجه داشت که حق تبارک تعالی در آیات قرآن مجید و عزیز از اندام های جنسی به شکل مستقیم یاد ننموده این مسئله احتمال آنکه منظور از ترائب بیضه ها باشد را تقویت مینماید .

نکته 2 : اگر نقطه مورد نظر ، نقطه جی باشد. محل آن بر اساس یافته های طب جدید در غده پروستات قرار دارد . و منی نیز پس از تولید در بیضه ها از این محل عبور می نماید .

نکته 3: بر اساس یافته های دانشمندان ساز و کار نقطه جی در ارضای جنسی ، نقش مهمی در باروری دارد . یعنی اگر عمل آن ناقص باشد . قدرت باروری منی کاهش می یابد . و اگر کامل و درست انجام شود قدرت باروری نیز افزایش می یابد .

نکته 4: نقطه مورد نظر دربین برج عقرب و قوس. ، قرار دارد .
بنابراین می توان گفت که کوکب های مریخ و زهره و مشتری در تشکیل نطفه نقش تعیین کننده ای دارند .

ادامه دارد ...

#مسبحات #چاکرا #ترائب #صلب
@soltannasir
▪️
@soltannasir

{ پاسخ به سوالات 61}

{ مسبحات و چاکراها 58}

ادامه ...👇


اما در ادامه به سراغ سوره مبارکه جمعه می رویم . حق تعالی در آیات 5 الی 8 سوره مبارکه جمعه به نکوهش قوم یهود می پردازد و از آنان می خواهد اگر خویش را دوستدار خداوند می دانند تقاضای مرگ نمایند !

{ مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۵﴾

مثل كسانى كه [عمل به] تورات بر آنان بار شد [و بدان مكلف گرديدند] آنگاه آن را به كار نبستند همچون مثل خرى است كه كتابهايى را برپشت مى ‏كشد [وه] چه زشت است وصف آن قومى كه آيات خدا را به دروغ گرفتند و خدا مردم ستمگر را راه نمى ‏نمايد (۵)

قُلْ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ هَادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِيَاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا👈 الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۶﴾

بگو اى كسانى كه يهودى شده‏ ايد اگر پنداريد كه شما دوستان خداييد نه مردم ديگر پس اگر راست مى‏ گوييد درخواست مرگ كنيد (۶)

وَلَا يَتَمَنَّوْنَهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ ﴿۷﴾

و[لى] هرگز آن را به سبب آنچه از پيش به دست ‏خويش كرده‏ اند آرزو نخواهند كرد و خدا به [حال] ستمگران داناست (۷)

قُلْ إِن 👈َّ الْمَوْتَ الَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِيكُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ﴿۸﴾

بگو آن مرگى كه از آن مى‏ گريزيد قطعا به سر وقت‏ شما مى ‏آيد آنگاه به سوى داناى نهان و آشكار بازگردانيده خواهيد شد و به آنچه [در روى زمين] میکرديد آگاهتان خواهد كرد (۸) } ( سوره مبارکه جمعه آیات 5 الی 8)

نکته 1 : می دانیم که برج ثور و میزان ، در نجوم احکامی منسوب به کوکب زهره می باشند .
همچنین پیشتر گفته شد که در قیامت برای رسیدگی به اعمال بندگان ، الله تبارک تعالی میزان ها (ترازوها ) را برپا می نماید .
و گفته شد در ساختمان بدن کلیه ها به مثابه میزانی می باشند که خون وارد آن می شود و پس از تصفیه مواد زائد از این اندام خارج می شود .
بنابراین بین ترازو( میزان ) و قیامت ارتباط معناداری وجود دارد .
بنا به احتمال قوی برج میزان محل رسیدگی به اعمال بندگان پس از 👈 مرگ است . و قیامت (یوم الحشر ) و رسیدگی به اعمال خلایق در برج میزان انجام می شود .
بنابراین سوره جمعه منسوب به کوکب زهره و برج میزان است . ( ارتباط آیات اولیه این سوره با اسطوره ایزد آناهیتا و چاکرای دوم را به یاد بیاورید )
بنابراین در آیات مربوطه حق تعالی از یهود می خواهد که اگر راست می گویید طلب مرگ نمایید . و در ادامه می فرماید و یهود هرگز به سبب آنچه از پیش فرستاده اند (اعمال خویش) طلب مرگ نمی نمایند .
اما چرا ? زیرا می دانند که پس از مرگ جملگی اعمال آنان مورد رسیدگی میزان های حق تعالی قرار خواهد گرفت . در ادامه حق تبارک تعالی می فرماید که آن مرگی که از آن می گریزید شما را در خواهد یافت و به سوی وی (حق تعالی) باز گردانیده خواهید شد .

نکته 2: همچنین پیشتر گفته شد که برج عقرب و آبان ماه از بروج آبی و ثابت است و محل نشستن ایزد آناهیتا از ایزدان آب و باروری می باشد . (محل نشستن با بیت کوکب اشتباه نشود😊 )
می دانیم که عقرب در نجوم احکامی خانه مرگ است . و در این آیات (سوره جمعه) نیز سخن از مرگ شده است !

نکته 3: در آیه 8 سوره مبارکه جمعه( چاکرای دوم ) نیز بار دیگر به اسم عالم الغیب و الشهادة حق تبارک تعالی اشاره شده است .
و در سوره حشر (چاکرای قلب ) و تغابن (آجنا) نیز اشاره به این اسم شده است .
و این ارتباط معنا دار این سه چاکرا با یکدیگر را نشان می دهد .
مثال : چون چشم منظره یا تصویری شهوت انگیز را مشاهده نماید قلب ( البته قلب متحد شده با نفس نه قلب انسان کامل که مرکز تجلی انوار جمال و جلال الهی است ) طلب آن شهوت نماید و آلت جنسی نیز نسبت به این خواست شهوت آمیز واکنش نشان می دهد .
در کتاب فرهنگ اساطیر ایرانی صفحه 94 به نقل از بندهش آمده است : 👇

{...اناهید آب سرشت است زیرا دشمنش سدویس ( دبران ) نیز آب سرشت است .اگر سدویس (دبران چشم ثور ) در اوج باشد اناهید در حضیض است لذا نمی تواند گناه کند . ...}
با توجه به این نکته نجومی و با توجه به دروس می توانیم دریابیم که شهوت جنسی زیاد یکی از موانع مهم در راه مشاهده عالم غیب است .



ادامه دارد ..

#مسبحات #چاکرا #یهود #میزان #زهره #عقرب
@soltannasir
🌑🌑🌑🌑🌑
@soltannasir


{ پاسخ به سوالات 62}.

{ مسبحات و چاکراها 59 }

ادامه ...👇

در ادامه الله تبارک تعالی در آیات 9 الی 11 سوره مبارکه جمعه به نکوهش مسلمین می پردازد که چرا داد و ستد و سرگرمی را بر نماز روز جمعه ترجیح داده اند .

{ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۹﴾

اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد چون براى نماز جمعه ندا درداده شد به سوى ذكر خدا بشتابيد و داد و ستد را واگذاريد اگر بدانيد اين براى شما بهتر است (۹)

فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۱۰﴾

و چون نماز گزارده شد در [روى] زمين پراكنده گرديد و فضل خدا را جويا شويد و خدا را بسيار ياد كنيد باشد كه شما رستگار گرديد (۱۰)

وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا قُلْ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ﴿۱۱﴾

و چون داد و ستد يا سرگرميى ببينند به سوى آن روى‏ آور مى ‏شوند و تو را در حالى كه ايستاده‏ اى ترك مى كنند بگو آنچه نزد خداست از سرگرمى و از داد و ستد بهتر است و خدا بهترين روزى دهندگان است (۱۱) }

در تفسیر نمونه در ذیل تفسیر این آیات آمده : 👇

{ در شـاءن نـزول ايـن آيـات يـا خـصـوص آيـه (واذا راءوا تـجـارة ) روايـات مـخـتـلفـى نقل شده كه همه آنها  از اين معنى خبر مى دهد كه در يكى از سالها كه مردم مدينه گرفتار خـشكسالى و گرسنگى و افزايش نرخ اجناس شده بودند (دحيه ) با كاروانى از شام فـرا رسـيـد و بـا خود مواد غذائى آورده بود، در حالى كه روز  جمعه بود و پيامبر (صلى الله عـليـه و آله و سـلم ) مـشـغـول خـطـبـه نـمـاز جـمـعـه بـود، طـبـق معمول براى اعلام ورود كاروان طبل زدند و حتى بعضى ديگر آلات موسيقى را نواختند، مردم بـا سـرعـت خـود را بـه بـازار رسـانـدند، در اين هنگام مسلمانانى كه در مسجد براى نماز اجـتـمـاع كـرده بـودنـد خـطـبـه را رهـا كـرده و بـراى تـاءمين نيازهاى خود به سوى بازار شـتـافـتـنـد، تـنـهـا دوازده مـرد و يـك زن در مـسـجـد بـاقـى مـانـدنـد (آيـه نازل شد و آنها را سخت مذمت كرد) پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: اگر اين گروه اندك هم مى رفتند از آسمان سنگ بر آنها مى باريد. }

حال نگاهی به خصوصیات کوکب زهره به نقل از کتاب التفهیم بیرونی بنماییم : 👇

{ دلالت کوکب زهره بر خلق و خویهای مردم : 👇

نیک خویی و خوش منشی و گشاده رویی و طبیعت و عشق و شهوت ورزیدن و آرزویها . و 👈دوست داشتن سرود و لهو و لعب . 👉 و سخاوت . و آزاد مردی و دل بر هر کس نهادن و شادی نمودن و دل بستگی بر دوستان وپاکیزگی و عجب و متکبری و شادی و تجمل و داد و خدایی و دین و نگاه داشتن و قوت تن و ضعیفی دل و فرزند دوستی و مردم دوست داشتن . } (التفهیم بیرونی صفحه 384)

همچنین : 👇

{ دلالت کوکب زهره بر احوال ها و کردار ها : 👇

کاهلی و خنده و فسوس کردن و 👈پای کوفتن و می و انگبین دوست داشتن و آرزو کردنش . و شطرنج و نرد باختن . و بسیار سوگندان خوردن . و دروغ بی فسادی . و شادی بر هر چیزی . و مردمان . جستن و خویشتن ماده کردن . و بسیار جماع لونالون . پیش و پس . و سودن .و شیرینی سخن . و زینت و عطر و پیرایه زر و سیم و لباس نیکو دوست داشتن . } (کتاب التفهیم بیرونی صفحه 385)

همچنین : 👇

{ دلالت کوکب زهره بر پیشه ها : 👇

کارهای پاکیزه و شگفت و 👈 دوستی بازارها و تجارت اندر آن 👉 و پیمودن به ترازو و ارش و پیمانه . و صورتها و رنگ ها و زرگری و درزی . و عطاری و فروختن مروارید و پیرایه زر و سیم و ماهی و جامه سپید و سبز . و کردن تاجها و افسرها و 👈اوستادی بسرود و لحنها و طنبور و بربط زدن و لعبها و قمار 👉 }

( التفهیم صفحه 391)

می دانیم که روز جمعه منسوب به کوکب زهره است و داستانی که در سوره جمعه بدان اشاره می شود ، یعنی ترک نماز جمعه توسط عده ای از مسلمین و رفتن به سراغ کاروان تجارت با شنیدن صدای طبل و آلات موسیقی و بازاری که در ادامه برپا شد . در روز جمعه یعنی روز منسوب به کوکب زهره اتفاق افتاد . و همانگونه که ملاحظه نمودید توجه و علاقه به موسیقی و سرود و رقص و لهو و لعب و دوست داشتن بازارها همه از خصوصیات کوکب زهره است .
بنابراین بین سوره جمعه و کوکب زهره ارتباط معناداری وجود دارد .

ادامه دارد ...

#مسبحات #چاکرا #زهره #جمعه #التفهیم
@soltannasir
🏴🏴🏴🏴🏴
@soltannasir

{ پاسخ به سوالات 63}

{ مسبحات و چاکراها 60}

ادامه ...👇

از برج میزان و ارتباط آن با قیامت سخن گفته شد .
شیخ اکبر محمد محی الدین ابن عربی نیز در فتوحات مکیه اشاره به این نکته دارد که ظهور خلیفه خدا ( حضرت صاحب الامر و الزمان«ع» ) در سنبله(عزرا ء) و قیامت در میزان است .

{ ظهور خلیفه در دوره عذراء «سنبله =شهریور » 👇

چون افلاک به گردش در آمد و ارکان و عناصر را درد زادن _بدانچه در این نکاح معنوی بر آنها فرو ریخته و باردار شده اند _ فرارسید ، مولدات هر رکن و عنصری به حسب آنچه که حقیقت آن رکن اقتضا می کند ظاهر گردیدند ، بنابراین امت های عالم ظاهر شدند و حرکت منکوس و نگونسار و حرکت افقی (راست ) پدیدار آمد ، و چون حکم منتهی به « سنبله = شهریور » شد نشأة انسانی به تقدیر خداوند عزیز علیم پدیدار گشت ، خداوند عزوجل ، انسان را از حیث جسمش ، به خلقتی تمام و معتدل آفرید و به وی حرکت مستقیم عطا فرمود ،و پروردگار مهربان برای آن (دوره سنبله = عزرا ) هفت هزار سال در عالم عنصری ولایت قرار داد.

زمان رستاخیز ، دولت فضل و عدل دوره میزان است : 👇
پس از دوره سنبله (شهریور = عذراء ) حکم به « میزان = مهر » منتقل می گردد و آن ، زمان قیامت و رستاخیز است و در آن ، میزان های قسط و عدل _ در روز قیامت _ گذارده می شود و کسی به هیچ وجه ستم نمی بیند ،و چون وی ( میزان ) را حکمی _ بدانچه که خداوند از عدل در دنیا در آن به امانت گذارده _ نیست ، از این روی حق متعال میزان ها قرار داد و بدان میزان ها جز اندکی از مردمان عمل نمیکنند ، و آنان فقط انبیا و هر کس که محفوظ ( معصوم از گناه ) است _ از اولیا _ می باشد ، و چون رستاخیز محل غلبه و فرمانروایی میزان است ، کسی به هیچ وجه ظلمی نمی بیند ، خداوند می فرماید : وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَإِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَكَفَى بِنَا حَاسِبِينَ ، یعنی 👈 ما ترازوهای عدل را در روز رستاخیز برپا خواهیم نهاد و کسی به هیچ وجه ستم نمی بیند ، و اگر هم وزن دانه خردلی باشد _ یعنی عملش _ بیاریمش که ما بس حسابگرانیم (47 انبیا )
{ رمزیت عدد هفت و عدد دوازده : 👇

و چون « عذراء» را از اعداد ، عدد هفت بود ، وی را هفتاد ، و هفت ، و هفتصد از اعداد _ در دو چندان شدن پاداش ها و مثل زدن های در صدقات _ می باشد ، خداوند می فرماید : مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ 
یعنی : حکایت کسانی که اموال خویش را در راه خدا انفاق می کنند ، چون دانه ای است که هفت خوشه برویاند و در هر خوشه صد دانه باشد ، خداوند برای هر که خواهد دو برابر می کند (261_بقره) ... تا هفت هزار و ... تا هفتصد هزار و ... تا بی نهایت _ ولی از حساب هفت _.
این فرض های مقداری ، در فلک اطلس دوازده فرض اند ، زیرا منتهای عدد ، تا دوازده اسم می باشد و آنها ، از یک هست تا ده _تا صد _ و آن یازده است _تا هزار _ و آن دوازده می باشد ، و آن سویش مرتبه دیگری نمی باشد ، و در آنها ترکیب ، به واسطه تضعیف و دو چندانی است } ( ترجمه فتوحات مکیه جلد دوم صفحه 316 و 317)

نکته : در ترجمه فتوحات مکیه مرحوم محقق محمد خواجوی سخن از دوره سنبله و دوره میزان است . فقیر در متن عربی فتوحات مکیه این کلمه را ندیدم بلکه تنها سخن از سنبله و میزان است .
منتهی چون سخن از حکم به سنبله و میزان رفته و از هفت هزار سال زمان برای سنبله سخن گفته شده می توان جمله شیخ را به دوره و ادوار نجومی تفسیر نمود .
و طبیعی است که سخن شیخ اکبر با سخن منجمین احکامی امروز(عمدتا غربی ) و بسیاری دیگر از نحله های علوم خفیه در طول تاریخ در باب ادوار نجومی متفاوت است .
مغان ایران باستان قائل به دوره دوازده هزاره عالم یا بعضا 9000 ساله بوده اند .
البته در کتاب الملل و النحل شهرستانی در توضیح دین مجوس و فصل مربوط به کیومرثیه (فصل اول ) آورده : 👇

{ ... و او مطبوع بود : بر شر ، و فتنه ، و فساد ، و [ فسق ] و ضرر ، و اضرار (یعنی در طبیعت او این همه مخمر بود ) ، و « اهرمن » ( که عبارت از « ظلمت » است ) بر «نور» خروج کرد ، و عاصی شد ، وتمرد ورزید ، و میانه «لشکر نور » و ظلمت کارزار قائم شد .
و «فرشتگان» در میان آمدند ، و صلح کردند بر آنکه « عالم سفلی » «اهرمن » را باشد 👈هفت هزار سال 👉 و بعد از هفت هزار سال عالم به نور تعلق داشته باشد ، و طایفه که در « دنیا » بودند ، پیشتر از زمان صلح ایشان را [ نابود و ] هلاک ساخت . ...} (ترجمه الملل و النحل جلد 1 صفحه 369)

ادامه دارد ...

#مسبحات #چاکرا #میزان #ابن_عربی
@soltannasir
🔳🔳🔳🔳