سلطان نصیر
7.15K subscribers
1.64K photos
378 videos
216 files
368 links
آدرس این کانال در پیام رسان ایتا:

https://eitaa.com/soltannasir

موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم خفیه و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و ظهور حضرت صاحب عج
آدرس جیمیل ما :
Soltan313nasir@gmail.com
کپی تنها با ذکر منبع مجاز است.
Download Telegram
@soltannasir

(اربعین 24)

(شرایط استاد کامل )

در کتاب فتوت نامه سلطانی برای استاد کامل در فن کشتی شرایطی آمده که در خور توجه است . 👇👇👇👇👇👇

{اگر پرسند که استاد کامل کدام است ?
بگوی آن که از شش علم صاحب وقوف باشد :
اول 👈از علم طب تا داند که شاگرد را چه زیان می دارد .
دویم 👈 از علم نجوم تا وقت و ساعت کشتی گرفتن بر وجهی اختیار کند که موافق باشد .
سیم 👈 از علم رمل تا غالب و مغلوب را بداند و بشناسد که کدام شاگرد غالب می آید .
چهارم 👈 علم دعوات تا پیوسته دفع سحر (جادو) از شاگردان بکند
پنجم 👈 علم فراست (ریخت شناسی ) تا از شکل و هیئت شاگرد معلوم کند که از او چه کار می آید
ششم 👈 علم صنعت کشتی و آنچه از او مشهور است . سیصد بند و گره (منظور فنون کشتی می باشد ) است و هر یکی رویی ( بدلی ) دارد . و باز هر روی دفعی دارد که که مجموع هزار و هشتاد 😳 مسئله باشد .
هر استاد که این علوم (شش علم ) و مسائل را نداند , کامل نباشد .}
(فتوت نامه سلطانی صفحه 309)

این شرایط استادی ورزش کشتی بسیار جالب است . دانستن علم سحر و نجوم و رمل نشان می دهد که از دیر باز از جادو و فنون آن برای دخالت در حیطه ورزش استفاده می شده است . اگر امروزه در ورزش کشور علی الخصوص فوتبال می شنویم اکثر مربیان دست به دامان دعانویسان می شوند و جادوگر شخصی دارند . بدانید که مسئله جدیدی نیست , این رشته سر دراز در تاریخ ورزش دارد .

علاوه بر پیران فتوت در دوران باستان نیز کسی در آیین مهر به مقام پیر مغان می رسیده است که علاوه بر گذراندن منازل سلوکی که در آیین مهر مرسوم بوده , با علم نجوم و انواع علوم غریبه رایج در دوران باستان و همچنین علم طب و ریخت شناسی ,آشنایی کامل می داشته است .

#اربعین
#فنون_کشتی
#فتیان
#مغان
#فتوت_نامه
#استادی
@soltannasir

🏅🏅🏅🏅🏅🏅🏅🏅🎖🎖🎖🎖🎖🎖
@soltannasir

{پیوند اسطوره با دین 68}

{کُستی و میان بستن 1 }


در دروس پیشین گفته شد که مغان مهر پرست ایران باستان و زرتشتیان اعتقاد بر این داشته اند که جهان به دو بخش زبرین و زیرین تقسیم می شود. جهان زبرین جهان #اهورایی است. و جهان زیرین جهان اهریمنی می باشد.
آنان کمربندی به نام کُستی می بستند که مرز جهان زبرین و زیرین را جدا نماید.

نکته : در دو سلسله #فتیان (اهل فتوت) و #خاکسار_جلالی نیز سنتی به نام میان بستن وجود دارد. اینان کمربندی را به رسم مغان ایران باستان می بندند و عمل خویش را «میان بستن» می نامند. یعنی جهان زبرین (اهورایی) را از جهان زیرین (اهریمنی) با این عمل جدا می نمایند.

نکته 1 از 1: باید در نظر داشت که هر دو سلسله فتیان و خاکسار جلالی از 👈#سلمان_فارسی که خود یک مغ ایرانی بوده است منشعب شده اند.

اما چرا مغان ایران باستان میان را در حیطهٔ کمر می دانستند ?

زیرا میانگاه در بدن محلی است که 👈شش برج بالایی و شش برج پایینی را از یکدیگر جدا می نماید. در دروس تطابق شکل صور فلکی دایره البروج و اندام های بدن گفته شد که برج ششم (سنبله یا عزرا) با معده و روده ها و برج هفتم (میزان) با کلیه ها تطابق دارد و میان بند باید بر روی محل قرار گیری کلیه ها و روده ها بسته شود.
همچنین در دروس مربوط به کوه قاف ملاحظه نمودید که کوه #قاف که در بدن انسان بسیار به روده بزرگ شباهت دارد به مانند کمربندی است که دور عالم (روده کوچک) را فرا گرفته است. و کمربند کُستی باید بر روی قسمت بالایی روده های بزرگ که پشت آن کلیه ها قرار دارد بسته شود.
اینگونه محل چاکرای خورشیدی که نور است در بالای کمربند در نیمه اهورایی قرار می گیرد. و #هورمزد (مشتری) نیز که قلب بدان منسوب است در نیمه اهورایی قرار می گیرد.

اکنون مدخل کُستی را از کتاب فرهنگ اساطیر ایرانی نقل می نماییم : 👇

{ کُستی در فارسه میانه kusti ؛ کُستی، بندی است مقدس که زردشتیان بر کمر می بندند و گمان دارند که بند مرز میان دو بخش از تن انسان است. بخش زبرین که از آن اعمال نیک بر می خیزد و بخش زیرین که از طریق آن اهریمن می تواند انسان را به عمل بد برانگیزاند . هر زردشتی در هنگام تشرف آیینی به دین، این بند را به کمر می بندد. این کمربند آنقدر مقدس است که بدون کُستی بودن جزء گناهان بزرگ محسوب می شد. به همین جهت کُستی سرور پوشش هاست . کُستی از هفتاد و دو نخ به شش رشته قسمت شده ، هر رشته دارای دوازده نخ است . عدد هفتاد و دو (72) نماد هفتاد و دو فصل کتاب یسناست. دوازده اشاره به دوازده ماه سال و شش، نماد شش گاهنبار و به قول برخی نماد شش وظیفه دینی زردشتیان است . کُستی را سه بار به دور کمر می بندند و در آخر آن ( در هر طرف ) سه منگوله است که نماد اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک است و هر کدام از منگوله ها بیست و چهار فصل ویسپرد است. کُستی را باید سه بار به دور کمر ببندند و در دور دوم دو گره در پیش و در دور سوم دو گره در پشت می زنند . با گره اول گواهی می دهند به هستی خداوند یگانه؛ در گره دوم گواهی می دهند که دین مزدیسنا بر حق و فرستاده اورمزد است، در گره سوم گواهی می دهند به پیامبری زردشت ؛ در گره چهارم گواهی می دهند به اصول مزدیسنا که اندیشه نیک، و کردار نیک است. گره زدن نهایی همه نخ ها به صورت یک نخ نماد برادری یا اتحاد جهانی است. فرو رفتگی میان نخ ها به مفهوم فضای میان این جهان و جهان دیگر ؛ دو لا بودن نخ ها در سر کُستی نماد ارتباط میان جهان مادی و جهان مینوی آینده است؛ و گشودن و بستن (در هنگام خواند دعا) نماد انتقال روان از دنیای مادی به دنیای مینوی است. کُستی که بر کمر بسته می شود، ، نمادی است از سپهر ستارگان نیامیزنده و کهکشان که مرز آلودگی و پاکی را در انسان مشخص می کند و ما را به یاد وظایف دینی مان می افکند. هر زردشتی پس از سن پانزده سالگی از بستن کُستی به دور کمر ناگزیر می باشد. بدین منظور جشنی با شکوه برگزار می گردید و دختر یا پسر مورد نظر در برابر حاضران و طی مراسمی این کمربند را به دور #کمر می بست و سدره را می پوشید. پس از این سن بدون کُستی و سدره بودن از گناهان محسوب می شود. هر زردشتی معتقد در مواردی باید کُستی را نو کند یعنی رشته را از میان گشوده و خدای را یاد کرده و اهریمن را نفرین کنند و نیرنگ کُستی خوانده و دوباره آن را به میان ببندند. در شبانه روز باید در موارد زیر کُستی را نو کنند : نخست بلافاصله پس از برخاستن از خواب، دوم پس از قضای حاجت، سوم پیش از نماز گذاردن، چهارم هنگام حمام کردن، پنجم پیش از خوراک خوردن. هنگام نو کردن کُستی، رو به خورشید و اگر خورشید غروب کرده باشد رو به ماه و اگر ماه نباشد رو به چراغ می کنند. در روایت پهلوی آمده اگر کسی کُستی گشاده راه رود، شیر همه مادگان جهان خواهد کاست . }

ادامه دارد...

@soltannasir
@soltannasir

{پیوند اسطوره با دین71}

{کُستی و میان بستن 4}

ادامه...👇

همانگونه که ملاحظه نمودید #فتیان به کمربند میان بند شدّ می گویند.
#مولانا_حسین_واعظ_کاشفی در معنی شدّ در کتاب #فتوت_نامه_سلطانی خویش می آورد : 👇

{ فصل پنجم «در معنی شدّ و آنچه بدان متعلق است »

اگر پرسند که #شدّ چه معنی دارد? بگوی شدّ از روی لغت پنج معنی دارد: 👇

اول استوار کردن. یقال و شدّه أی أثقه و در قرآن واقع شده فَشُدُّوا الْوَثَاقَ.

[ اشاره به آیهٔ 4 سوره مبارکه محمّد (ص) 👈«فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِنْ لِيَبْلُوَ بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ ﴿۴﴾ =پس چون با كسانى كه كفر ورزيده‏ اند برخورد كنيد گردنها [يشان] را بزنيد تا چون آنان را [در كشتار] از پاى درآورديد پس [اسيران را] استوار در بند كشيد سپس يا [بر آنان] منت نهيد [و آزادشان كنيد] و يا فديه [و عوض از ايشان بگيريد] تا در جنگ اسلحه بر زمين گذاشته شود اين است [دستور خدا] و اگر خدا مى‏ خواست از ايشان انتقام مى ‏كشيد ولى [فرمان پيكار داد] تا برخى از شما را به وسيله برخى [ديگر] بيازمايد و كسانى كه در راه خدا كشته شده‏ اند هرگز كارهايشان را ضايع نمى ‏كند (۴) ]

دویّم حمله بردن . یقال شدّ علیه فی الحرب .

سیّم دویدن . یقال شدّ اذا عدی

چهارم قوّت دادن. یقال شدّ عضده أی قوّاه ( و در کلام الهی ) واقع است : اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي [ اشاره به آیه 31 سوره مبارکه طه : اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي ﴿۳۱﴾=پشتم را به او استوار كن (۳۱) ]

پنجم بلند 👈 بر آمدن آفتاب . یقال شدّ النهار إذا ارتفع .

امّا از روی اصطلاح شدّ وفا کردن را گویند به عهد مردان و تسلیم شدن به امر پیران که الشّدّ التسلیم .

اگر پرسند که میان لغوی و اصطلاحی در معنی شدّ وجه مناسبت چیست ?
بگوی اول عهد کردن استواری کار سالک است. چون شخصی میان بسته شد، البته به عهد وفا کند.
دویّم (چون میان وی بسته شد) درهای مخالفت نفس بخواهد گشاد، پس گوییا که بر دشمن نفس حمله می برد و با دشمن ترین دشمنان محاربت می نماید.
سیّم چون میان بسته شد در راه سلوک تیزتر می رود و آگاه نیی که به سوی منزل مقصود می دود.

چهارم به واسطهٔ میان بستگی قوّتی دیگر در باطن او پدید می آید چنان که بدان قوّت بادیهٔ سلوک را طی می تواند کرد.

پنجم مرد مفرد میان بسته را ارتفاعی بر فلک طریقت پدید می آید چنان که آفتاب را بر فلک صورت ؛ و از پرتو انوار جمال دلش زوایای عالم باطنش روشن می گردد چنان که از شعاع آفتاب عرصهٔ زمین نور یابد.

اگر پرسند که شدّ را از چه گرفته اند? بگوی از شدّت و شدّت سختی را گویند ؛ یعنی هر که اهل شدّ است او را سختی باید کرد با نفس و هوا، و هر چند از خلق رنج و سختی به وی رسد بباید کشید تا شدّ او درست باشد و گفته اند این لفظ را شدّة گرفته اند و آن نیکویی و قوّت تمام باشد در مرد جوان . یقال بلغ الغلام شدّته و نزد لُغویان (أشُد جمع از ) شدّة است قال اللّه تعالی « وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ » و معنی آن است که هر که را شدّ برسانند کار او تمام شد و قوّت او (به) نهایت رسید. [ اشاره به آیه 14 سوره مبارکه قصص : وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۴﴾ = و چون به رشد و كمال خويش رسيد به او حكمت و دانش عطا كرديم و نيكوكاران را چنين پاداش مى‏ دهيم (۱۴) ]
اگر پرسند که حقیقت شدّ چیست ? بگوی صدق و صفا و مهر و وفا و تسلیم . }

نکته : به معنای پنجم برای کلمه «شدّ» و بر آمدن آفتاب توجه نمایید . و همچنین به تمثیل واعظ کاشفی در بارهٔ آفتاب در این باره توجه نمایید .

ادامه دارد...

@soltannasir
〽️
@soltannasir

{پیوند اسطوره با دین 73}

{کُستی و میان بستن5}

ادامه ...👇

#فتیان سند میان بستن خویش را به حضرت آدم صفی اللّه می رسانند. و داستان هایی هم در این بین نقل می نمایند که صحت بخشی از آن مورد تردید است.
فقیر نظر متفاوتی از میان بستن این طایفه دارم که در بین دروس آن را نقل خواهم نمود.

نکته : مطالبی که در باب میان بستن گفته می شود در باب شناخت دشمن بسیار مهم است. بزودی ارتباط مطالب غیر مرتبط را با یکدیگر درک خواهید نمود. و مسائل را از زاویهٔ دید جدیدی ملاحظه خواهید نمود. پس صبور باشید و باطمأنینه دروس را دنبال نمایید.

حال فصل هفتم کتاب فتوت نامه سلطانی را برایتان نقل می نماییم که سند میان بستن فتیان را ملاحظه نمایید : 👇

{ «در سند میان بستن»

اگر پرسند که میان بستن از که مانده است ? بگوی در صورت می پرسی یا در معنی ?
اگر پرسند که در صورت کدام است و درمعنی کدام است ? بگوی در معنی میان بستن از حضرت سیّد کائنات صلی اللّه علیه و آله مانده که چون خدای تعالی جبرئیل علیه السلام را بیافرید. گفت تو کیستی و من کیستم ? گفت انت انت و انأ انأ تو تویی و من منم.
خداوند تعالی او را بمیراند و باز زنده گردانید و همین سؤال کرد، همان جواب گفت تا هفتاد بار. در نوبت هفتاد و یکم که خدای او را زنده گردانید و (همین) سؤال (کرد : تو کیستی و) من کیستم ? جبرئیل خواست همان جواب گوید، نور محمّد به صورت بغایت زیبا بر او ظاهر شد و اشارت کرد که سخن مگوی تا من به تو رسم. پس جبرئیل خاموش شد تا آن نور به وی رسید و گفت چون خداوند از تو سؤال کند که تو کیستی و من کیستم بگوی أنت الرّب و أنا العبد یعنی تو خدایی و من بنده. چون خدای تعالی از جبرئیل سؤال کرد، بر آن گونه که تعلیم گرفته بود جواب داد. حق تعالی گفت : «صدقت عبدی» راست گفتی بندهٔ من.
چون خدای تعالی این جواب از جبرئیل پسندید و در میان مقرّبان جای بخشید پس جبرئیل دست در دامن آن صورت زد که خدای تعالی به برکت تعلیم تو (مرا) این همه مرتبه داد می خواهم که از تو یادگاری نزدیک من باشد تا مونس روزگار من بود. آن صورت ردایی بر دوش داشت، آن را به دست مبارک خود بر میان جبرئیل بست و از این جا معلوم شد که جبرئیل میان بستهٔ حضرت رسالت (است) و امام حسن عسکری علیه السلام در کلمات خود بدین معنی اشارت فرموده است آن جا که می گوید : و جبرئیل فی جنان الصاقورة ذاق من حدایقنا الباکورة = یعنی جبرئیل در بهشت بالا از باغ های ما نوباوه خورده است.
امّا در صورت از آدم صفی مانده، آن چنان بود که چون از آن درخت که ممنوع بود قدری بخورد جامه های بهشت از تن وی بریخت چنانچه خدای تعالی فرموده :
«فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا = پس چون آن دو از [ميوه] آن درخت [ممنوع] چشيدند برهنگى‏ هايشان بر آنان آشكار شد» و آدم برهنه بماند، از حوران بهشت و خادمان بهشت شرم داشت دو برگ و (بعضی) گفته اند چهار برگ از درختان بهشت و گفته اند از درخت انجیر باز کرد و بر پس و پیش خود نهاد و عورت خود را (بدان) بپوشید چنانچه در قرآن مجید می فرماید :«وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ=و به چسبانيدن برگ[هاى درختان] بهشت بر خود آغاز كردند » و او خدای (تعالی) به دنیا فرستاد : «کما قال عزّ من قائل قَالَ اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ» (عدو پس چون) آدم علیه السلام (به دنیا) آمد به سر کوه سرندیب فرودآمد و حوّا به جدّه نزول کرد. آدم از فراق حوّا و حسرت بهشت و ندامت آن صورت که واقع شده بود می گریست و در روایت آمده است که دائم دست های آدم علیه السلام بر آن برگ ها بود تا ستر عورت او باشد و چنان بدان درمانده بودکه اگر عضوی از اعضای او بخاریدی آدم نتوانستی دست بدان رسانید که آن برگ از او باز شدی و بدین سبب بغایت در رنج بود. می نالید و دست خود بر برگ ها می مالید و سر به حضرت می فرستاد تا بعد از سه روز وحی الهی به جبرئیل به فرمان ملک جلیل روان شد و از بهشت رشتهٔ تاک انگوری همراه بیاورد و به نام حضرت ملک علام به آدم علیه السلام رسانید و میان آدم به آن رشتهٔ تاک ببست.
آدم از آن محنت خلاص یافت و شکر حق تعالی به جای آورد و این جا معلوم شد که آدم علیه السلام (میان بستهٔ) حضرت مصطفی است صلی اللّه علیه و آله و برای آن بود که فرمود : «نحن الآخرون السابقون ». اگر چه ما در عالم خاک آخریم اما در عالم پاک سابقیم. اگر چه در صورت پدر ما آدم است اما در معنی ما پدر آدمیم چنانچه آن عارف کامل (ابن فارض مصری ) از زبان حقیقت محمّدی فرموده : 👇
« و إنّي کُنتُ أبنُ آدم صورة ولي فيه معني شاهد باُبوّتي =گرچه من در عالم صورت فرزند آدم هستم اما مرا معنایی است که بر ابوّت من نسبت به او دلالت دارد ». }

ادامه دارد...

@soltannasir
☀️🌦
@soltannasir

{پیوند اسطوره با دین 78}

{ کُستی و میان بستن 10}

ادامه...👇

اما اکنون بخشی از آداب میان بستن خاکساران را بررسی می نماییم.
گفته شد که #فتیان به کمربند میان بند خویش، شدّ می گویند #خاکساران امروزه این کمربند را رشمه می نامند.
آنان نیز به مانند زرتشتیان و اهل فتوت کمربند را سه دور به دور کمر خویش می بندند.
در کتاب مبانی سلوک در سلسله خاکسار جلالی نوشته حسین منجمی صفحهٔ 160 در باب میان بستن اینگونه آمده : 👇

{ «اگر پیری بخواهد میان مریدی را ببندد باید کمربند، هفت (بند) یا درجه داشته باشد و هفت بند نفسانی از هر پیچ محو کند و هفت بند رحمانی بتفصیل سبحانی ثبت نماید. [ يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ ﴿۳۹﴾=خدا آنچه را بخواهد محو يا اثبات مى ‏كند و اصل كتاب نزد اوست (۳۹ سوره مبارکه رعد)] ...کمر بند باید دارای هفت ذرع (متر) باشد زیرا حق تعالی آسمان و زمین را هفت طبقه آفریده و هفت کوه و هفت اقلیم و هفت روز و شب بیافرید به همین جهت خلفا نیز کمربند را هفت ذرع مقرّر داشته اند و با تلاوت آیه کریمه : « فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿۱۱۲﴾=پس همان گونه كه دستور يافته‏ اى ايستادگى كن و هر كه با تو توبه كرده [نيز چنين كند] و طغيان مكنيد كه او به آنچه انجام مى‏ دهيد بيناست (۱۱۲ سوره مبارکهٔ هود) » کمر را می بندند .}

اگر پرسند رشته ای که با آن میان را می بندند نشان از چه دارد ?
بگو نشان از آیهٔ«وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ﴿۱۰۳﴾= فولادوند: و همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد و پراكنده نشويد و نعمت‏ خدا را بر خود ياد كنيد آنگاه كه دشمنان [يكديگر] بوديد پس ميان دلهاى شما الفت انداخت تا به لطف او برادران هم شديد و بر كنار پرتگاه آتش بوديد كه شما را از آن رهانيد اين گونه خداوند نشانه‏ هاى خود را براى شما روشن مى ‏كند باشد كه شما راه يابيد.» (103 آل عمران).

در دیانت زرتشتی کُستی حتماً باید توسط شخص بهدین (زرتشتی) بافته شود. در فقر خاکسار نیز این کمربند (رشمه) باید توسط درویش مشرف شده به فقر و آگاه به شیوه بافتن، بافته شود. که این خود شباهت دیگر کُستی زرتشتیان با خاکساران و اهل فتوت است.
همچنین در فقر خاکسار نیز به مانند زرتشیت رنگ کمربند میان بند سفید بود. اما پس از واقعه کربلا به فرمان سلطان قاهر غوث یا قاهر علی _که مرید درویش کابُلی بوده و درویش کابُلی مرید سلمان فارسی _ رنگ رشمه میان بند به سیاه تغییر پیدا نمود.
همچنین خاکساران نیز به مانند زرتشتیان پس از قضای حاجت و حمام و پیش از نماز کُستی(رشمه) خویش را نو می نمایند. و اگر پیر یا بزرگتر در جلسه حاضر باشد. به عنوان جلوه ای از جلوات مولی علی (ع) جلوی پیر گُلبانگ می گیرند. در زرتشیت به سوی آتش یا روشنایی که نمادی از ایزد مهر است. کُستی نو می شود .

همچنین عدد 7 و 40 و70و 110 برای تعداد تارهای رشمه عدد رمزی برای خاکساران محسوب می شود.
همچنین خاکساران در هر مرحله ای از مراحل هفت گانه فقری خویش باشند. رشمه خویش را به نوعی باید ببندند. که مشرف شدگان این سلسله می توانند از روی نوع کُستی بستن درویش مربوطه دریابند که وی در مرحله چندم فقری است !

نکته 1: دقت نمایید که مراحل سلوک در فقر خاکسار هفت است. و مراحل سلوک در آیین مهری نیز هفت می باشد .

نکته 2: فهمیدن درجه سلوکی از روی میان بند به احتمال زیاد ریشه در آیین مهری دارد. زیرا در زرتشیت تا آنجایی که فقیر اطلاع دارم چنین مسئله ای وجود ندارد.
همچنین فهمیدن درجه فقری از روی کمربند میان بند شباهت بسیاری به شال و کمربند در هنرهای رزمی شرقی دارد.
و در نظر داشته باشید که نام کمربند مهرپرستان و زرتشتیان کُستی است و ریشه شیوه مبارزه ای کُشتی که امروزه تنها به عنوان یک ورزش شناخته می شود در همین کلمه کُستی است .
البته شباهت هنرهای رزمی با آیین مهری در همین مسئله خلاصه نمی شود.

ادامه دارد..

@soltannasir
🌞〽️