@soltannasir
(جغرافیای علوم غریبه در ایران 31)
(در اهمیت علم جغرافیا و البلدان 8)
(تمدن باستانی قم 4)
از تمدن باستانی قم در تپه قلی درویش در نزدیکی مسجد مقدس جمکران سخن گفته شد .
به راستی ارتباط این تمدن باستانی با مسجد مقدس جمکران چیست ?!
آیا بنای مسجد به طور اتفاقی در چنین مکانی ساخته شده است ??!!
این حیطه تمدنی بنا به نظر کارشناسان حدود هفت هزار سال قدمت دارد .
پیشتر در اسطوره رع گفته شد که در حدود چندین هزار سال پیش رع خدای خورشید مصری بر روی زمین بوده است . آن زمان بر طبق متون هرمی عصر طلایی بوده که این خدایان فرومایه و انسان ها با یکدیگر بر روی زمین زندگی می نمودند .
در اساطیر دیگر ملل نیز کم و بیش به این مسئله اشاره شده است . به واقع در آن دوران مرز بین عوالم باز بوده است . بلکه به عبارتی بهتر عوالم یک عالم بوده است . و در دوران متاخر با بسته شدن این مرزها سخن از عوالم شده است .
حال اینجا این سوال پیش می آید : که اگر در حدود هفت هزار سال پیش مرز عوالم خاص موجود در خاک جمکران باز بوده است ! مردمان تمدن باستانی قم چه مردمانی بودند?. ارتباط آنان با این عوالم چه بوده است ? چرا پس از سالها باید مسجدی مقدس توسط قائم آل محمد (ع) , در این مکان بنا شود ?
و شاید ده ها سوال بی پاسخ دیگر ...
پیشتر از نزدیک نشدن دیوها (موجودات بادی )به خاک سرزمین قم سخن گفتیم . چند نفر از عزیزان از علت این مسئله پرسش نمودند ?
پاسخ : حمدالله مستوفی در کتاب نزهة القلوب ص 67 آورده 👇👇👇👇👇👇👇
{ قم از اقلیم چهارم است , طولش از جزایر خالدات «فه یه» و عرض از خط استوا «لد مه»
👈 طهمورث (دیوبند)👉 ساخت . 👈طالع عمارتش برج جوزا👉 دور باروش زیادت از ده هزار گام است . گویند بچهل گام بر باروی قزوین زیادتست و هوایش معتدل است . و آبش از رودی که از جربادقان می آید و در آنجا همچون
آوه زمستان یخ آب در چاه می بندند . تا بهنگام گرما باز می دهد و آب چاهش در پانزده گزی بود و اندکی بشوری مایل بود از ارتفاعاتش غله و پنبه بسیار بود . و از میوه هایش انار و فستق(پسته) و خربزه و انجیر سرخ نیکوست و در آن شهر درخت سرو نیکو می باشد . و مردم آنجا شیعه اثنی عشری اند و بغایت متعصب و اکثر آن شهر اکنون خراب است اما باروش بیشتر برجاست . ...}
نکته : از طهمورث در متون باستانی و اسطوره ای با صفت دیو بند یاد شده است . به نظر فقیر ماجرای نزدیک نشدن دیوها به شهر قم با ساخت شهر قم توسط طهمورث دیو بند مرتبط است .
#جغرافیا #علوم_غریبه #قائم #قم #طهمورث
#دیو
@soltannasir
👹👹👹👹👹👹👹👹👹👹👹👹
(جغرافیای علوم غریبه در ایران 31)
(در اهمیت علم جغرافیا و البلدان 8)
(تمدن باستانی قم 4)
از تمدن باستانی قم در تپه قلی درویش در نزدیکی مسجد مقدس جمکران سخن گفته شد .
به راستی ارتباط این تمدن باستانی با مسجد مقدس جمکران چیست ?!
آیا بنای مسجد به طور اتفاقی در چنین مکانی ساخته شده است ??!!
این حیطه تمدنی بنا به نظر کارشناسان حدود هفت هزار سال قدمت دارد .
پیشتر در اسطوره رع گفته شد که در حدود چندین هزار سال پیش رع خدای خورشید مصری بر روی زمین بوده است . آن زمان بر طبق متون هرمی عصر طلایی بوده که این خدایان فرومایه و انسان ها با یکدیگر بر روی زمین زندگی می نمودند .
در اساطیر دیگر ملل نیز کم و بیش به این مسئله اشاره شده است . به واقع در آن دوران مرز بین عوالم باز بوده است . بلکه به عبارتی بهتر عوالم یک عالم بوده است . و در دوران متاخر با بسته شدن این مرزها سخن از عوالم شده است .
حال اینجا این سوال پیش می آید : که اگر در حدود هفت هزار سال پیش مرز عوالم خاص موجود در خاک جمکران باز بوده است ! مردمان تمدن باستانی قم چه مردمانی بودند?. ارتباط آنان با این عوالم چه بوده است ? چرا پس از سالها باید مسجدی مقدس توسط قائم آل محمد (ع) , در این مکان بنا شود ?
و شاید ده ها سوال بی پاسخ دیگر ...
پیشتر از نزدیک نشدن دیوها (موجودات بادی )به خاک سرزمین قم سخن گفتیم . چند نفر از عزیزان از علت این مسئله پرسش نمودند ?
پاسخ : حمدالله مستوفی در کتاب نزهة القلوب ص 67 آورده 👇👇👇👇👇👇👇
{ قم از اقلیم چهارم است , طولش از جزایر خالدات «فه یه» و عرض از خط استوا «لد مه»
👈 طهمورث (دیوبند)👉 ساخت . 👈طالع عمارتش برج جوزا👉 دور باروش زیادت از ده هزار گام است . گویند بچهل گام بر باروی قزوین زیادتست و هوایش معتدل است . و آبش از رودی که از جربادقان می آید و در آنجا همچون
آوه زمستان یخ آب در چاه می بندند . تا بهنگام گرما باز می دهد و آب چاهش در پانزده گزی بود و اندکی بشوری مایل بود از ارتفاعاتش غله و پنبه بسیار بود . و از میوه هایش انار و فستق(پسته) و خربزه و انجیر سرخ نیکوست و در آن شهر درخت سرو نیکو می باشد . و مردم آنجا شیعه اثنی عشری اند و بغایت متعصب و اکثر آن شهر اکنون خراب است اما باروش بیشتر برجاست . ...}
نکته : از طهمورث در متون باستانی و اسطوره ای با صفت دیو بند یاد شده است . به نظر فقیر ماجرای نزدیک نشدن دیوها به شهر قم با ساخت شهر قم توسط طهمورث دیو بند مرتبط است .
#جغرافیا #علوم_غریبه #قائم #قم #طهمورث
#دیو
@soltannasir
👹👹👹👹👹👹👹👹👹👹👹👹
@soltannasir
(جغرافیای علوم غریبه در ایران 32)
( داستان تهمورث دیو بند )
چون از بنای شهر قم به دست طهمورث دیوبند سخن گفته شد . داستان اسطوره ای وی را می آوریم . زیرا در ادامه برای توضیح جغرافیای ترسیمی بدان نیاز داریم .
واژه تهمورث در زبان اوستایی اوروپی (urupay) با لقب تخموع (taxma) صورت پهلوی آن واژه تخمو_او_روپه (taxmo rap) جزء اول یعنی واژه تخمو به معنای قوی و قدرتمند و بعضا به عنوان پهلوان نیز به کار برده می شود .
و جزء دوم واژه او_روپه به معنای زیبا شکل است و در اصطلاح به معنای سرزمین زیبا نیز می باشد .
این واژه سپس به صورت تخمورپ در آمده و آنگاه با تبدیل واک «خ »به «ه» و واک «پ» به«س» به صورت تهمورس در آمده است .
بنابراین تهمورث در اصطلاح به معنای پهلوان سرزمین زیبا می باشد .
{حال خوانندگان گرامی دریابند که کلمه اروپا به معنای سرزمین زیبا (سرسبز) احتمالا ریشه در واژه «او_روپه » دارد . نه آنگونه که برخی محققین ریشه آن را واژه آکدی اروبو erubu به معنای غروب می دانند . شما خود قضاوت نمایید که کدام واژه با جغرافیای قاره اروپا خوانش بیشتری دارد . }
واژه taxma تخما بعدها به صورت تهم تغییر صورت داده , بنابراین واژه تهمتن لقب رستم به معنای دارای تن قوی و قدرتمند می باشد .
همچنین واژه urupay در زبان اوستایی به معنای روباه نیز می باشد .
منتهی در زبان پهلوی urupay بیشتر برای راسو بکار می رود .
که ممکن است این اروپی نیز با تهمورث مرتبط باشد . زیرا در گذشته پهلوانان ازپوست حیوانات شکار شده توسط خویش لباس درست می نمودند. ضمن اینکه در ایران باستان رسم بر این بوده که افراد را به اسامی حیوانات نام گذاری می نمودند .
چنانچه واژه 👇👇👇👇👇👇
گرشاسپ یعنی 👈 اسب لاغر
و گشتاسپ یعنی 👈اسب آماده
نکته : بر خلاف آنچه که تقریبا در تمامی متون ترجمانی این واژگان وجود دارد . گرشاسپ به معنای دارنده اسب لاغر معنا نمی دهد . در هیچ کجای این واژه صفت دارندگی موجود نمی باشد . منتهی بسیاری از محققین چون به کار بردن نام اسب لاغر را برای یک انسان بی معنی می دانسته اند . صفت مالکیت و دارنده اسب بودن را به آن افزودند. در حالی که به کار بردن واژه اسپ لاغر و اسپ آماده برای انسان ها در دوران باستان امری مرسوم بوده و این مربوط به فرهنگ دوران قبیله نشینی انسان ها می باشد .
چنانچه در میان قبایل سرخپوست قاره آمریکا که فرهنگ قبیله نشینی را در خود حفظ نموده اند . استفاده از اسامی و القابی نظیر گرگ خاکستری و جغد سفید و خرس قهوه ای و عقاب سیاه مرسوم بوده است . ضمن اینکه بعضا این القاب را مایه افتخار نیز می دانسته اند .
به نام طهمورث باز گردیم . طهمورث در اوستا با لقب زعه ناهونت «زعناونت»(zae nahvant) به معنای مسلح آمده است . که در پهلوی (zena wand) و در فارسی زیناوند شده است .
از تهمورس در اوستا به ندرت ذکری به میان آمده است .
تهمورث برای ایزد «وای»👈 (ایزد باد ) 👉
قربانی می کند . و از او می خواهد که به وی این موهبت داده شود . که بتواند بر دیوان و مردمان و جادوگران و پریان پیروز شود .(یشت 15,بند 12) و بر اهریمن که به پیکر اسبی در آمده سوار شود . ....
ادامه دارد
#تهمورس #تهمورث #طهمورث #دیو_بند
#قم #جغرافیا #علوم_غریبه
@soltannasir
🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥
(جغرافیای علوم غریبه در ایران 32)
( داستان تهمورث دیو بند )
چون از بنای شهر قم به دست طهمورث دیوبند سخن گفته شد . داستان اسطوره ای وی را می آوریم . زیرا در ادامه برای توضیح جغرافیای ترسیمی بدان نیاز داریم .
واژه تهمورث در زبان اوستایی اوروپی (urupay) با لقب تخموع (taxma) صورت پهلوی آن واژه تخمو_او_روپه (taxmo rap) جزء اول یعنی واژه تخمو به معنای قوی و قدرتمند و بعضا به عنوان پهلوان نیز به کار برده می شود .
و جزء دوم واژه او_روپه به معنای زیبا شکل است و در اصطلاح به معنای سرزمین زیبا نیز می باشد .
این واژه سپس به صورت تخمورپ در آمده و آنگاه با تبدیل واک «خ »به «ه» و واک «پ» به«س» به صورت تهمورس در آمده است .
بنابراین تهمورث در اصطلاح به معنای پهلوان سرزمین زیبا می باشد .
{حال خوانندگان گرامی دریابند که کلمه اروپا به معنای سرزمین زیبا (سرسبز) احتمالا ریشه در واژه «او_روپه » دارد . نه آنگونه که برخی محققین ریشه آن را واژه آکدی اروبو erubu به معنای غروب می دانند . شما خود قضاوت نمایید که کدام واژه با جغرافیای قاره اروپا خوانش بیشتری دارد . }
واژه taxma تخما بعدها به صورت تهم تغییر صورت داده , بنابراین واژه تهمتن لقب رستم به معنای دارای تن قوی و قدرتمند می باشد .
همچنین واژه urupay در زبان اوستایی به معنای روباه نیز می باشد .
منتهی در زبان پهلوی urupay بیشتر برای راسو بکار می رود .
که ممکن است این اروپی نیز با تهمورث مرتبط باشد . زیرا در گذشته پهلوانان ازپوست حیوانات شکار شده توسط خویش لباس درست می نمودند. ضمن اینکه در ایران باستان رسم بر این بوده که افراد را به اسامی حیوانات نام گذاری می نمودند .
چنانچه واژه 👇👇👇👇👇👇
گرشاسپ یعنی 👈 اسب لاغر
و گشتاسپ یعنی 👈اسب آماده
نکته : بر خلاف آنچه که تقریبا در تمامی متون ترجمانی این واژگان وجود دارد . گرشاسپ به معنای دارنده اسب لاغر معنا نمی دهد . در هیچ کجای این واژه صفت دارندگی موجود نمی باشد . منتهی بسیاری از محققین چون به کار بردن نام اسب لاغر را برای یک انسان بی معنی می دانسته اند . صفت مالکیت و دارنده اسب بودن را به آن افزودند. در حالی که به کار بردن واژه اسپ لاغر و اسپ آماده برای انسان ها در دوران باستان امری مرسوم بوده و این مربوط به فرهنگ دوران قبیله نشینی انسان ها می باشد .
چنانچه در میان قبایل سرخپوست قاره آمریکا که فرهنگ قبیله نشینی را در خود حفظ نموده اند . استفاده از اسامی و القابی نظیر گرگ خاکستری و جغد سفید و خرس قهوه ای و عقاب سیاه مرسوم بوده است . ضمن اینکه بعضا این القاب را مایه افتخار نیز می دانسته اند .
به نام طهمورث باز گردیم . طهمورث در اوستا با لقب زعه ناهونت «زعناونت»(zae nahvant) به معنای مسلح آمده است . که در پهلوی (zena wand) و در فارسی زیناوند شده است .
از تهمورس در اوستا به ندرت ذکری به میان آمده است .
تهمورث برای ایزد «وای»👈 (ایزد باد ) 👉
قربانی می کند . و از او می خواهد که به وی این موهبت داده شود . که بتواند بر دیوان و مردمان و جادوگران و پریان پیروز شود .(یشت 15,بند 12) و بر اهریمن که به پیکر اسبی در آمده سوار شود . ....
ادامه دارد
#تهمورس #تهمورث #طهمورث #دیو_بند
#قم #جغرافیا #علوم_غریبه
@soltannasir
🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥
@soltannasir
(جغرافیای علوم غریبه در ایران 33)
(داستان تهمورس دیوبند 2)
وبر اهریمن که به پیکر اسبی در آمده , سوار شود .
ادامه 👇👇👇👇👇👇👇
و به مدت سی سال از این کران تا آن کران جهان براند . فره تهمورس را یاری می کند و او دیوان را شکست داد . به بت پرستان و مردان و زنان جادوگر تاخت و حرمت راستین آفریدگار را رواج داد و از دیوان 👈خطوط هفت گانه👉 آموخت .
همین اسطوره هست که بعدها در روایات داراب هرمزد یار مفصلا آمده است .
و بنا بر آن تهمورس بر اهریمن غالب می شود . و سی سال بر او سوار می شود .
تا این که اهریمن 👈همسر او را می فریبد 👉 و در می یابد که تهمورس هنگام پایین آمدن از سراشیبی کوه البرز می ترسد . و در گذرگاه تنگ البرز اهریمن , تهمورس را بر زمین می زند .
و می بلعد پس از آن است که جمشید او را از شکم اهریمن بیرون می کشد (روایات داراب هرمزد یار)
به روایتی دیگر در فرروردین روز خرداد (6فروردین) تهمورس اهریمن دروند را به مدت سی سال به باره خود کرد .
اهریمن نزد زن تهمورس رفت و او را به ابریشم و انگبین فریفت تا از شوهرش بپرسد که وقتی سوار بر اهریمن است . آیا جایی هست که از آن بترسد . تهمورس نیز گفت بر فراز کوه البرز بسیار می ترسد . و اهریمن او را بر فراز کوه البرز بر زمین زد و بلعید . تا این که برادرش جم او را از دل اهریمن بیرون کشید .
(به موجب بعضی روایات جم پسر تهمورس است ) سپس جمشید به بالین تهمورس آمد و دستور داد برای وی استودانی (استخوان دان, محل جای دادن استخوان ) بسازند و او را در آن قرار دهند .
تهمورس دارای وزیری خردمند بوده است
نام وزیر تهمورس در شاهنامه شهراسپ آمده و از او به عنوان کسی که رایش از کردار بد دور بود یاد گردیده است .
همچنین حمدالله مستوفی بنای شهر الیپی (کرمانشاه )و ساری را نیز به تهمورس نسبت می دهد .
ظهور آتش های مقدس سه گانه نیز در زمان او رخ داد .
#تهمورس #طهمورث #جغرافیا #علوم_غریبه
#دیو_بند #شاهنامه #وزیر
@soltannasir
🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪
(جغرافیای علوم غریبه در ایران 33)
(داستان تهمورس دیوبند 2)
وبر اهریمن که به پیکر اسبی در آمده , سوار شود .
ادامه 👇👇👇👇👇👇👇
و به مدت سی سال از این کران تا آن کران جهان براند . فره تهمورس را یاری می کند و او دیوان را شکست داد . به بت پرستان و مردان و زنان جادوگر تاخت و حرمت راستین آفریدگار را رواج داد و از دیوان 👈خطوط هفت گانه👉 آموخت .
همین اسطوره هست که بعدها در روایات داراب هرمزد یار مفصلا آمده است .
و بنا بر آن تهمورس بر اهریمن غالب می شود . و سی سال بر او سوار می شود .
تا این که اهریمن 👈همسر او را می فریبد 👉 و در می یابد که تهمورس هنگام پایین آمدن از سراشیبی کوه البرز می ترسد . و در گذرگاه تنگ البرز اهریمن , تهمورس را بر زمین می زند .
و می بلعد پس از آن است که جمشید او را از شکم اهریمن بیرون می کشد (روایات داراب هرمزد یار)
به روایتی دیگر در فرروردین روز خرداد (6فروردین) تهمورس اهریمن دروند را به مدت سی سال به باره خود کرد .
اهریمن نزد زن تهمورس رفت و او را به ابریشم و انگبین فریفت تا از شوهرش بپرسد که وقتی سوار بر اهریمن است . آیا جایی هست که از آن بترسد . تهمورس نیز گفت بر فراز کوه البرز بسیار می ترسد . و اهریمن او را بر فراز کوه البرز بر زمین زد و بلعید . تا این که برادرش جم او را از دل اهریمن بیرون کشید .
(به موجب بعضی روایات جم پسر تهمورس است ) سپس جمشید به بالین تهمورس آمد و دستور داد برای وی استودانی (استخوان دان, محل جای دادن استخوان ) بسازند و او را در آن قرار دهند .
تهمورس دارای وزیری خردمند بوده است
نام وزیر تهمورس در شاهنامه شهراسپ آمده و از او به عنوان کسی که رایش از کردار بد دور بود یاد گردیده است .
همچنین حمدالله مستوفی بنای شهر الیپی (کرمانشاه )و ساری را نیز به تهمورس نسبت می دهد .
ظهور آتش های مقدس سه گانه نیز در زمان او رخ داد .
#تهمورس #طهمورث #جغرافیا #علوم_غریبه
#دیو_بند #شاهنامه #وزیر
@soltannasir
🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪
@soltannasir
{ جغرافیای علوم غریبه در ایران55}
{ مقدمه ای بر داستان فریدون و ضحاک و درفش کاویانی}
{ نگاهی به آنچه تا کنون گفته شد}
پیش از شروع داستان فریدون یک مقدمه کوتاه در باب دوره تاریخی زندگی فریدون را نقل می نماییم:
پیشتر از شباهت های شخصیت طهمورث با سلیمان(ع) گفتیم . عده ای از محققین نظر بر این دارند که طهمورث با داوود(ع) همسان است . و جمشید با سلیمان(ع) و بر طبق همین نظر فریدون کوروش کبیر است . و آژی دهاک همان ایشتوویگو یا آستیاگ آخرین پادشاه ماد است .
داستان فریدون بدون شک با داستان کوروش کبیر و آستیاگ آخرین پادشاه ماد تشابهاتی دارد.
اما ما در ادامه دروس ثابت خواهیم کرد که داستان فریدون و آژی دهاک داستانی تاریخی است . و بازه زمانی فریدون پیش از دوران کوروش کبیر بوده است .
و ایرانیان به دلیل اینکه در تاریخ خود آژی دهاک را مظهر ظلم و ستم می دانستتد . آستیاگ پادشاه ماد را که شخصی بی کفایت بود . را به آژی دهاک باستانی شبیه می دیدند و شاید کوروش چون بر آستیاگ غلبه یافت برای آنان نشانی از فریدون باستانی داشت .
به نظر شخص فقیر نه داوود (ع) و نه سلیمان(ع) هیچ کدام طهمورث باستانی نیستند . و جمشید نیز سلیمان(ع) نیست .
و شخصیت طهمورث و جمشید بسیار کهن تر از بازه زمانی 3000سال پیش می باشد .
چنانچه در متون تاریخی دوره اسلامی طهمورث را بر دین ادریس (ع) می دانند .
یعنی بازه تاریخی که وی در آن دوران زندگی می نمود پیش از طوفان نوح بوده است .(البته چنین داستان هایی دارای سند تاریخی معتبر نیست بلکه روایات شفاهی است که مورخین آن را نوشته اند )
همانگونه که گفته شد عده ای از معاصرین ما را نظر بر این است که داوود(ع) با طهمورث و سلیمان (ع) را با جمشید نسبتی هست .
این دسته از محققین چون در متونی مانند شاهنامه این ابیات را دیده اند :👇👇👇👇
{گرانمایه جمشید فرزند او (طهمورث)
کمر بست یکدل پر از پند او
بر آمد بر آن تخت فرخ پدر
به رسم کیان بر سرش تاج زر
کمر بست با فر شاهنشهی
جهان گشت سر تاسر او را رهی
زمانه بر آسود از داوری
به فرمان او دیو و مرغ و پری }
(ملاحظه می کنید که در ابیات بالا جمشید جانشین طهمورث می شود و بر مرغ و دیو و پری فرمان می راند . و این دسته از محققین را نظر بر این است که چون بر طبق آیات قرآن{ وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ ...} (16سوره نمل)
و سلیمان (ع) وارث ملک داوود(ع) شد .
پس جمشید , سلیمان (ع) است و طهمورث داوود(ع) می باشد .
حال آنکه بر طبق متون باستانی طهمورث دیو بند بود و ایزد باد (وای) را مسخر خویش نمود که تطابق کامل با سلیمان (ع) در قرآن دارد .
و داوود(ع) فقط کوه و مرغان مسخر وی شدند . و سلیمان(ع) ملک داوود(ع) را به ارث برد چه مادی و چه معنوی .
پس کوه هاو مرغان مسخر شده و دانش تسخیر آنان از داوود(ع) به سلیمان(ع) ارث رسید والباقی را سلیمان خود مسخر نمود .
از این ماجرا چون بگذریم . به این ابیات شاهنامه در باب جمشید می رسیم .
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
{ به فر کیانی یکی تخت ساخت
چه مایه بدو گوهر اندر نشاخت(نشاخت: نشاندن نصب کردن )
که چون خواستی دیو برداشتی
ز هامون به گردون بر افراشتی
چو خورشید تابان میان هوا
نشسته برو شاه فرمان روا
جهان انجمن شد بر آن تخت او
شگفتی فرو مانده از بخت او }
بنابراین جمشید جانشین طهمورث تختی داشت که بر هوا حرکت می نمود . که این ویژگی در قرآن مجید برای سلیمان(ع) روایت شده است .
و این شباهت باعث شده که عده ای گمان بر این داشته باشند که طهمورث , داوود(ع) و جمشید سلیمان(ع) می باشد .
البته اسطوره شناسان و مورخین در جامعه دانشگاهی نظر بر این دارند که یک شخصیت یا چند شخصیت تاریخی وجود داشته است و ایرانیان در باب وی افسانه ها ساخته اند . و این شخصیت های افسانه ای را طهمورث و جمشید و غیره نامیدند . و عبرانیان و اعراب آنان را نوح (ع) و داوود(ع) و سلیمان(ع) نامیدند .
(در آینده به شباهت روایت ور جم با کشتی «نوح ع»خواهیم پرداخت )
نظریه ای که اسطوره های ملل از یکدیگر گرفته شده است . و با خرافات در آمیخته است .
حتی اساتید ایرانشناس و عاشق و آشنا به تاریخ ایران باستان نیز , برای رفت و روب داستان های اوستا و بندهش و شاهنامه و سایر متون دست به تفاسیری بر خلاف متون می زنند .
تا بقول خویش متون با دانش امروز منطبق شود و خدشه ای به نیاکان باستانی وارد نشود .
چنانچه یکی از اساتید فقیر , در نوشته های خویش اژدهای باستانی را به معنای آتشفشان گرفته است . زیرا از نظر ایشان موجودی به نام اژدها وجود خارجی ندارد . (فقیر عمیقا به وجود اژدها ایمان دارم امروزه در سینمای هالیوود نیز بر روی بازگشت این موجود اسطوره ای بسیار مانور می دهند )
ادامه 👇👇👇
#سلیمان(ع) #داوود(ع) #طهمورث #جمشید
#فریدون #ضحاک #ادریس(ع)
@soltannasir
❤️💛💜❤️💛💜❤️💛💜❤️💛💜❤️💛💜
{ جغرافیای علوم غریبه در ایران55}
{ مقدمه ای بر داستان فریدون و ضحاک و درفش کاویانی}
{ نگاهی به آنچه تا کنون گفته شد}
پیش از شروع داستان فریدون یک مقدمه کوتاه در باب دوره تاریخی زندگی فریدون را نقل می نماییم:
پیشتر از شباهت های شخصیت طهمورث با سلیمان(ع) گفتیم . عده ای از محققین نظر بر این دارند که طهمورث با داوود(ع) همسان است . و جمشید با سلیمان(ع) و بر طبق همین نظر فریدون کوروش کبیر است . و آژی دهاک همان ایشتوویگو یا آستیاگ آخرین پادشاه ماد است .
داستان فریدون بدون شک با داستان کوروش کبیر و آستیاگ آخرین پادشاه ماد تشابهاتی دارد.
اما ما در ادامه دروس ثابت خواهیم کرد که داستان فریدون و آژی دهاک داستانی تاریخی است . و بازه زمانی فریدون پیش از دوران کوروش کبیر بوده است .
و ایرانیان به دلیل اینکه در تاریخ خود آژی دهاک را مظهر ظلم و ستم می دانستتد . آستیاگ پادشاه ماد را که شخصی بی کفایت بود . را به آژی دهاک باستانی شبیه می دیدند و شاید کوروش چون بر آستیاگ غلبه یافت برای آنان نشانی از فریدون باستانی داشت .
به نظر شخص فقیر نه داوود (ع) و نه سلیمان(ع) هیچ کدام طهمورث باستانی نیستند . و جمشید نیز سلیمان(ع) نیست .
و شخصیت طهمورث و جمشید بسیار کهن تر از بازه زمانی 3000سال پیش می باشد .
چنانچه در متون تاریخی دوره اسلامی طهمورث را بر دین ادریس (ع) می دانند .
یعنی بازه تاریخی که وی در آن دوران زندگی می نمود پیش از طوفان نوح بوده است .(البته چنین داستان هایی دارای سند تاریخی معتبر نیست بلکه روایات شفاهی است که مورخین آن را نوشته اند )
همانگونه که گفته شد عده ای از معاصرین ما را نظر بر این است که داوود(ع) با طهمورث و سلیمان (ع) را با جمشید نسبتی هست .
این دسته از محققین چون در متونی مانند شاهنامه این ابیات را دیده اند :👇👇👇👇
{گرانمایه جمشید فرزند او (طهمورث)
کمر بست یکدل پر از پند او
بر آمد بر آن تخت فرخ پدر
به رسم کیان بر سرش تاج زر
کمر بست با فر شاهنشهی
جهان گشت سر تاسر او را رهی
زمانه بر آسود از داوری
به فرمان او دیو و مرغ و پری }
(ملاحظه می کنید که در ابیات بالا جمشید جانشین طهمورث می شود و بر مرغ و دیو و پری فرمان می راند . و این دسته از محققین را نظر بر این است که چون بر طبق آیات قرآن{ وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ ...} (16سوره نمل)
و سلیمان (ع) وارث ملک داوود(ع) شد .
پس جمشید , سلیمان (ع) است و طهمورث داوود(ع) می باشد .
حال آنکه بر طبق متون باستانی طهمورث دیو بند بود و ایزد باد (وای) را مسخر خویش نمود که تطابق کامل با سلیمان (ع) در قرآن دارد .
و داوود(ع) فقط کوه و مرغان مسخر وی شدند . و سلیمان(ع) ملک داوود(ع) را به ارث برد چه مادی و چه معنوی .
پس کوه هاو مرغان مسخر شده و دانش تسخیر آنان از داوود(ع) به سلیمان(ع) ارث رسید والباقی را سلیمان خود مسخر نمود .
از این ماجرا چون بگذریم . به این ابیات شاهنامه در باب جمشید می رسیم .
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
{ به فر کیانی یکی تخت ساخت
چه مایه بدو گوهر اندر نشاخت(نشاخت: نشاندن نصب کردن )
که چون خواستی دیو برداشتی
ز هامون به گردون بر افراشتی
چو خورشید تابان میان هوا
نشسته برو شاه فرمان روا
جهان انجمن شد بر آن تخت او
شگفتی فرو مانده از بخت او }
بنابراین جمشید جانشین طهمورث تختی داشت که بر هوا حرکت می نمود . که این ویژگی در قرآن مجید برای سلیمان(ع) روایت شده است .
و این شباهت باعث شده که عده ای گمان بر این داشته باشند که طهمورث , داوود(ع) و جمشید سلیمان(ع) می باشد .
البته اسطوره شناسان و مورخین در جامعه دانشگاهی نظر بر این دارند که یک شخصیت یا چند شخصیت تاریخی وجود داشته است و ایرانیان در باب وی افسانه ها ساخته اند . و این شخصیت های افسانه ای را طهمورث و جمشید و غیره نامیدند . و عبرانیان و اعراب آنان را نوح (ع) و داوود(ع) و سلیمان(ع) نامیدند .
(در آینده به شباهت روایت ور جم با کشتی «نوح ع»خواهیم پرداخت )
نظریه ای که اسطوره های ملل از یکدیگر گرفته شده است . و با خرافات در آمیخته است .
حتی اساتید ایرانشناس و عاشق و آشنا به تاریخ ایران باستان نیز , برای رفت و روب داستان های اوستا و بندهش و شاهنامه و سایر متون دست به تفاسیری بر خلاف متون می زنند .
تا بقول خویش متون با دانش امروز منطبق شود و خدشه ای به نیاکان باستانی وارد نشود .
چنانچه یکی از اساتید فقیر , در نوشته های خویش اژدهای باستانی را به معنای آتشفشان گرفته است . زیرا از نظر ایشان موجودی به نام اژدها وجود خارجی ندارد . (فقیر عمیقا به وجود اژدها ایمان دارم امروزه در سینمای هالیوود نیز بر روی بازگشت این موجود اسطوره ای بسیار مانور می دهند )
ادامه 👇👇👇
#سلیمان(ع) #داوود(ع) #طهمورث #جمشید
#فریدون #ضحاک #ادریس(ع)
@soltannasir
❤️💛💜❤️💛💜❤️💛💜❤️💛💜❤️💛💜
@soltannasir
{جغرافیای علوم غریبه در ایران 58}
{جمشید2}
در ادامه شناخت ریشه واژه جمشید 👇
واژه جام نیز از ریشه جم می باشد .
در زبان پهلوی جام به صورت : «jam»
و «jamak» و «yam» و«yamak» خوانده می شود .
زیرا جمشید را بر طبق اساطیر جامی جهان بین بود که در آن عالم را مشاهده می نمود . عده ای از محققین داستان جام جم را متاخر می دانند . اما خود به کار بردن واژه جام برای شیئی که در ایران باستان ساختن آن سابقه ای بس طولانی دارد . آن هم با گرانبها ترین فلز یعنی فلز طلا , نشان از این دارد که هر چند که در داستان های متاخرتر برای جمشید جام جهان بین ذکر شده است . منتهی چون نام این شئ جام نامیده شده , و از ریشه واژه جم می باشد . نشان دهنده این حقیقت می باشد که داستان جام جهان بین برای جمشید ریشه در دوران کهن تر دارد . (ان شاء الله در آینده به جام در آیین های کهن ایرانی و آیین های باستانی اشاره خواهیم نمود)
اما بر طبق متون کهن ودایی و همچنین برخی متون ایرانی و پهلوی , جم را خواهری بوده همزاد و دوقولو که «یمی» «yami» یا «جمی» «jami» یا به فارسی میانه جمیک « «jamig» نامیده می شده است .
بنابراین علت اینکه« جم» یا «yama» در زبان های کهن آریایی (هند و ایران) , به معنای دوقولو یا همزاد است . از زایش این برادر و خواهر به شکل دوقولو ناشی می شود .
اما لقب جم همانگونه که پیشتر گفته شد در اوستا «خش ات » «khsha eta» یا«xsaeta»
است . که به معنای درخشش و تابناکی است .
این واژه بعد ها در زبان پهلوی با حذف واک اول یعنی «خ» و تغییر تلفظ «الف » به گونه «ی» تبدیل به «شیت» یا «shate» شده است .
این واژه بعد ها در فارسی امروز به گونه «شید»
یا «sheed» در آمده است . که در واژه هایی نظیر «خورشید» و «فرشید » و همچنین «جمشید» بکار می رود .
و «خورشید » یعنی «خور» درخشان و فرشید یعنی «فر» درخشنده و جمشید یعنی دوقولوی درخشان .
بی آنکه سعی بر تطبیق نمایم . به شباهت واژه «شیت » «shate» در زبان پهلوی که صفت جم و جمک خواهر وی است .با واژه شیث (ع) توجه نمایید . که نام وی در کتاب مقدس «شت» یا «שת» می باشد . که این واژه در زبان عربی به صورت شیث در آمده است .
و علی الظاهر شیث (ع) نیز بر طبق روایات اسلامی (در کتب تاریخی و اهل سنت) , مانند سایر فرزندان آدم(ع) خواهری دوقولو داشته که توامان با او بدنیا آمده است و نام وی عزورا بوده است .
شیث را به معنای هبة الله (خدا داد) بخشیده شده توسط الله ترجمه نموده اند . البته این واژه در ادبیات عبرانی به معنای رکن و پایه و اساس و کفل و سرین نیز معنا می دهد .
و عزورا احتمالا از ریشه «עזר»به معنای« کمک داد خدا»است .
و وقتی ماجرا جالب تر می شود که بدانیم بر اساس متون ودایی یمه (جم) و یمی(جمک) نیز
برادر و خواهری هستند که با ازدواج آنان نسل انسان بوجود می آید .
نام پدر «یمه» در اوستا به نام«وی ونگه » و یا «ویونگهان» و یا« وی ونگهن» «vivanghana» و «vanghana» است .
واژه «وی ونگهن » در اوستا از یک پیشوند «وی» به معنای (جدا کننده, دور کننده , نشانه جدایی و دوری ) به همراه «ونگهن» به معنای «لباس» «پوشش» و «جامه» است.
و در مجموع این واژه به معنای «بی جامه » و
« بی لباس» و «برهنه » معنی می دهد .
نکته : دقت نمایید نام پدر جمشید در شاهنامه طهمورث ذکر شده است . همچنین از جمشید در بعضی متون متاخر به عنوان برادر طهمورث یاد شده است . اما در متون کهن همانگونه که ملاحظه نمودید نام پدر جمشید «وی ونگهن » آمده است . و این همان احتمال وجود دو شخصیت است که با یکدیگر خلط شده اند .
یکی جمشید باستانی در نزد آریایی ها (هندو ها و ایرانی ها ) . و دیگری جمشیدی که متاخر است و نشانی از جمشید باستانی دارد .
نکته2: معنای نام پدر جمشید« وی ونگهن»«بی جامه» که در بعضی بخش های وداها به عنوان انسان اولیه از وی یاد شده است . به داستان برهنه بودن آدم (ع) و حوا(س) در بهشت شباهت دارد .
نکته3: با وجود شباهت «وی ونگهن » به آدم(ع) و «جم» و «جمک» به شیث(ع) و عزورا و شباهت هایی که در ادامه دروس از نظر خواهید گذراند . فقیر اعتقادی به تطبیق این شخصیت ها با یکدیگر ندارم .
#جم #جمشید #جمک #جغرافیا #شیث(ع)
#عزورا #طهمورث
@soltannasir
👭👫👭👫👭👫👭👫👭👫👭👫👭👫👭
{جغرافیای علوم غریبه در ایران 58}
{جمشید2}
در ادامه شناخت ریشه واژه جمشید 👇
واژه جام نیز از ریشه جم می باشد .
در زبان پهلوی جام به صورت : «jam»
و «jamak» و «yam» و«yamak» خوانده می شود .
زیرا جمشید را بر طبق اساطیر جامی جهان بین بود که در آن عالم را مشاهده می نمود . عده ای از محققین داستان جام جم را متاخر می دانند . اما خود به کار بردن واژه جام برای شیئی که در ایران باستان ساختن آن سابقه ای بس طولانی دارد . آن هم با گرانبها ترین فلز یعنی فلز طلا , نشان از این دارد که هر چند که در داستان های متاخرتر برای جمشید جام جهان بین ذکر شده است . منتهی چون نام این شئ جام نامیده شده , و از ریشه واژه جم می باشد . نشان دهنده این حقیقت می باشد که داستان جام جهان بین برای جمشید ریشه در دوران کهن تر دارد . (ان شاء الله در آینده به جام در آیین های کهن ایرانی و آیین های باستانی اشاره خواهیم نمود)
اما بر طبق متون کهن ودایی و همچنین برخی متون ایرانی و پهلوی , جم را خواهری بوده همزاد و دوقولو که «یمی» «yami» یا «جمی» «jami» یا به فارسی میانه جمیک « «jamig» نامیده می شده است .
بنابراین علت اینکه« جم» یا «yama» در زبان های کهن آریایی (هند و ایران) , به معنای دوقولو یا همزاد است . از زایش این برادر و خواهر به شکل دوقولو ناشی می شود .
اما لقب جم همانگونه که پیشتر گفته شد در اوستا «خش ات » «khsha eta» یا«xsaeta»
است . که به معنای درخشش و تابناکی است .
این واژه بعد ها در زبان پهلوی با حذف واک اول یعنی «خ» و تغییر تلفظ «الف » به گونه «ی» تبدیل به «شیت» یا «shate» شده است .
این واژه بعد ها در فارسی امروز به گونه «شید»
یا «sheed» در آمده است . که در واژه هایی نظیر «خورشید» و «فرشید » و همچنین «جمشید» بکار می رود .
و «خورشید » یعنی «خور» درخشان و فرشید یعنی «فر» درخشنده و جمشید یعنی دوقولوی درخشان .
بی آنکه سعی بر تطبیق نمایم . به شباهت واژه «شیت » «shate» در زبان پهلوی که صفت جم و جمک خواهر وی است .با واژه شیث (ع) توجه نمایید . که نام وی در کتاب مقدس «شت» یا «שת» می باشد . که این واژه در زبان عربی به صورت شیث در آمده است .
و علی الظاهر شیث (ع) نیز بر طبق روایات اسلامی (در کتب تاریخی و اهل سنت) , مانند سایر فرزندان آدم(ع) خواهری دوقولو داشته که توامان با او بدنیا آمده است و نام وی عزورا بوده است .
شیث را به معنای هبة الله (خدا داد) بخشیده شده توسط الله ترجمه نموده اند . البته این واژه در ادبیات عبرانی به معنای رکن و پایه و اساس و کفل و سرین نیز معنا می دهد .
و عزورا احتمالا از ریشه «עזר»به معنای« کمک داد خدا»است .
و وقتی ماجرا جالب تر می شود که بدانیم بر اساس متون ودایی یمه (جم) و یمی(جمک) نیز
برادر و خواهری هستند که با ازدواج آنان نسل انسان بوجود می آید .
نام پدر «یمه» در اوستا به نام«وی ونگه » و یا «ویونگهان» و یا« وی ونگهن» «vivanghana» و «vanghana» است .
واژه «وی ونگهن » در اوستا از یک پیشوند «وی» به معنای (جدا کننده, دور کننده , نشانه جدایی و دوری ) به همراه «ونگهن» به معنای «لباس» «پوشش» و «جامه» است.
و در مجموع این واژه به معنای «بی جامه » و
« بی لباس» و «برهنه » معنی می دهد .
نکته : دقت نمایید نام پدر جمشید در شاهنامه طهمورث ذکر شده است . همچنین از جمشید در بعضی متون متاخر به عنوان برادر طهمورث یاد شده است . اما در متون کهن همانگونه که ملاحظه نمودید نام پدر جمشید «وی ونگهن » آمده است . و این همان احتمال وجود دو شخصیت است که با یکدیگر خلط شده اند .
یکی جمشید باستانی در نزد آریایی ها (هندو ها و ایرانی ها ) . و دیگری جمشیدی که متاخر است و نشانی از جمشید باستانی دارد .
نکته2: معنای نام پدر جمشید« وی ونگهن»«بی جامه» که در بعضی بخش های وداها به عنوان انسان اولیه از وی یاد شده است . به داستان برهنه بودن آدم (ع) و حوا(س) در بهشت شباهت دارد .
نکته3: با وجود شباهت «وی ونگهن » به آدم(ع) و «جم» و «جمک» به شیث(ع) و عزورا و شباهت هایی که در ادامه دروس از نظر خواهید گذراند . فقیر اعتقادی به تطبیق این شخصیت ها با یکدیگر ندارم .
#جم #جمشید #جمک #جغرافیا #شیث(ع)
#عزورا #طهمورث
@soltannasir
👭👫👭👫👭👫👭👫👭👫👭👫👭👫👭