@soltannasir
(رمی جمرات 3)
{ ابلیسک (ستون هرمی) یا بن بن }
ابلیسک (obelisk) واژه ای یونانی به معنای سوزن نوک تیز می باشد .
نامی است که بر ستون نوک تیز و معروفی که نوک آن شکل هرمی دارد اطلاق می شود .
سمبل ابلیسک متعلق به خدای مصری رع می باشد .
رع یا فرع خدای خورشید است عده ای واژه رع را به معنای خورشید ترجمه می نمایند . و عده ای دیگر آن را به معنای آفریننده می دانند .
رع در آغاز به نام اتوم آفریننده هلیوپولیس , که مرکز اصلی کیش وی بود نامیده می شد .
اگر چه در بعضی روایات اتوم را آفریننده رع می دانستند .
بنا به نوشته کاهنان هلیوپولیوس , ایزد خورشید با نام آتوم در آغوش نون (اقیانوس ازلی ) نمودار گشت . در آنجا برای آنکه درخشندگی اش
به خطر نیفتد . و به خاموشی نگراید ,مواظب بود که چشم هایش را بسته نگاه دارد . پس خود را در غنچه گل لوتوس (نیلوفر آبی ) پنهان می کرد تا هنگام روز که خسته از عدم تشخص خویش , به کمک اراده اش از مغاک بر می خواست .
در این حالت رع نام داشت و با درخششی خیره کننده در برابر همگان ظاهر می گشت .
در نوشته های هرمی اینگونه آمده که رع از آب های آغازین و از درون گلبرگ نیلوفری سر بر آورده و هر غروب که به زادگاه خویش باز می گردد . نیلوفر بسته می شود ; یا می پنداشتند که رع به هیأت یک قفتوس , بنوbennu. پر می کشد .
و برفراز یک ابلیسک obeliskیا یک تک ستون هرمی یعنی سنگ بن بن benben که نماد پرتویی از خورشید است فرود می آید .
سطح پرداخت شده سنگ بن بن در معبد رع در هلیویوس هر بامداد نور خورشید را منعکس و یکی از سنگ های نمادین و مقدس این معبد بود .
در روایات هلیوپولیس معبد رع بر تپه آغازین بنا شده , و جایگاه سنگ بن بن (ستون ابلیسک) همانا مرکز معبد و تپه آغازین بود .
در متون هرمی در مورد خلقت خدایان توسط رع آمده است 👇👇👇👇👇👇👇👇
آتوم (رع) در هلیوپلیس استمنا کرد : ( نرینگی خود را به دست گرفت و منی خود را دفع کرد تا دوقولوی «شو» و «تفنوت» متولد شوند )
این تصور فقط هنگامی مفهوم می شود که به یاد داشته باشیم که از نظر کاهنین مصری آتوم نمونه ازلی تمامی قدرت کیهانی و هستی آسمانی را در درون خود داشت.
ترجمه اصل متن 👇👇👇👇👇👇👇
{ همه تجلیات پس از آن که من کمال یافتم پا به عرصه هستی نهادند .... نه آسمانی وجود داشت نه زمینی ... من آفریدم با همه هستی خودم ..
مشت من جفت من شد .. من با دستم همبستر شدم .. من «شو» را عطسه کردم ... من «تفنوت» را با تف اندازی آفریدم .. سپس «شو» و«تفنوت» , «گب» و « نوت» را در وجود آوردند . ...«گب» و «نوت» , «اوزیریس» و «سث» و «ایزیس» و «نفثیس» را به وجود آوردند . و آنها سرانجام مردم این سرزمین (مصر) را به وجود آوردند . .....}
#ابلیسک
#رمی
#مصر
#رع
@soltannasir
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
(رمی جمرات 3)
{ ابلیسک (ستون هرمی) یا بن بن }
ابلیسک (obelisk) واژه ای یونانی به معنای سوزن نوک تیز می باشد .
نامی است که بر ستون نوک تیز و معروفی که نوک آن شکل هرمی دارد اطلاق می شود .
سمبل ابلیسک متعلق به خدای مصری رع می باشد .
رع یا فرع خدای خورشید است عده ای واژه رع را به معنای خورشید ترجمه می نمایند . و عده ای دیگر آن را به معنای آفریننده می دانند .
رع در آغاز به نام اتوم آفریننده هلیوپولیس , که مرکز اصلی کیش وی بود نامیده می شد .
اگر چه در بعضی روایات اتوم را آفریننده رع می دانستند .
بنا به نوشته کاهنان هلیوپولیوس , ایزد خورشید با نام آتوم در آغوش نون (اقیانوس ازلی ) نمودار گشت . در آنجا برای آنکه درخشندگی اش
به خطر نیفتد . و به خاموشی نگراید ,مواظب بود که چشم هایش را بسته نگاه دارد . پس خود را در غنچه گل لوتوس (نیلوفر آبی ) پنهان می کرد تا هنگام روز که خسته از عدم تشخص خویش , به کمک اراده اش از مغاک بر می خواست .
در این حالت رع نام داشت و با درخششی خیره کننده در برابر همگان ظاهر می گشت .
در نوشته های هرمی اینگونه آمده که رع از آب های آغازین و از درون گلبرگ نیلوفری سر بر آورده و هر غروب که به زادگاه خویش باز می گردد . نیلوفر بسته می شود ; یا می پنداشتند که رع به هیأت یک قفتوس , بنوbennu. پر می کشد .
و برفراز یک ابلیسک obeliskیا یک تک ستون هرمی یعنی سنگ بن بن benben که نماد پرتویی از خورشید است فرود می آید .
سطح پرداخت شده سنگ بن بن در معبد رع در هلیویوس هر بامداد نور خورشید را منعکس و یکی از سنگ های نمادین و مقدس این معبد بود .
در روایات هلیوپولیس معبد رع بر تپه آغازین بنا شده , و جایگاه سنگ بن بن (ستون ابلیسک) همانا مرکز معبد و تپه آغازین بود .
در متون هرمی در مورد خلقت خدایان توسط رع آمده است 👇👇👇👇👇👇👇👇
آتوم (رع) در هلیوپلیس استمنا کرد : ( نرینگی خود را به دست گرفت و منی خود را دفع کرد تا دوقولوی «شو» و «تفنوت» متولد شوند )
این تصور فقط هنگامی مفهوم می شود که به یاد داشته باشیم که از نظر کاهنین مصری آتوم نمونه ازلی تمامی قدرت کیهانی و هستی آسمانی را در درون خود داشت.
ترجمه اصل متن 👇👇👇👇👇👇👇
{ همه تجلیات پس از آن که من کمال یافتم پا به عرصه هستی نهادند .... نه آسمانی وجود داشت نه زمینی ... من آفریدم با همه هستی خودم ..
مشت من جفت من شد .. من با دستم همبستر شدم .. من «شو» را عطسه کردم ... من «تفنوت» را با تف اندازی آفریدم .. سپس «شو» و«تفنوت» , «گب» و « نوت» را در وجود آوردند . ...«گب» و «نوت» , «اوزیریس» و «سث» و «ایزیس» و «نفثیس» را به وجود آوردند . و آنها سرانجام مردم این سرزمین (مصر) را به وجود آوردند . .....}
#ابلیسک
#رمی
#مصر
#رع
@soltannasir
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@soltannasir
(رمی جمرات 4)
(داستان چشم رع )
در برخی روایات رع را همسری است به نام رعت یا رت rat, یا ایوسس Uusas یا اورت هیکو Utt_Hikeu (جادوگر بزرگ) یا حتی حتحور Hathor در بسیاری از این روایات رع از خود تفنوت و شو را آفرید و هم از آنان بود که جب و نوت والدین ست , نفتیس , اوزیریس و ایزیس زاده شدند .
در روایتی دیگر رع فرزند جب و نوت و به هیأت گوساله ئی است که هر بامداد از مادر خود متولد می شود , این گوساله
در نیمروز نرگاوی می شود و در این هیأت کامفیس (نرگاو جفت مادر خویش) نام دارد .
کامفیس مادر خویش را بارور و شامگاه می میرد تا بامدادی دیگر رع دیگر بار هیأت گوساله ئی از مادر زاده شود .
در بسیاری از روایات رع را پدر خدایان یا سرور و شهریار آنان , پدر انسان ها و همه موجودات می دانند .
بدین روایت انسان و دیگر موجودات از اشک و خوی رع زاده شده اند .
در روایتی 👈چشم رع 👉 را جان خاص او می دانند . و هنگامی که چشم 👁 در سیر و گشتی در بازگشت به نزد رع تاخیر می کند . رع به جستجوی او بر می خیزد و شو و تفنوت را مامور بازگردانیدن چشم خویش می سازد .
چشم رع که که تمایلی به بازگشت نزد وی ندارد
می گرید و هم از این سرشک است که انسان ها هستی می یابند .
در خط تصویری هیروگلیف مصری اشک و انسان تا حدی شبیه و شاید از همین جاست که این اسطوره شکل می گیرد .
در اسطوره ای دیگر : شو و نوت در ظلمات آب های نون (اقیانوس کیهانی ) گم و رع چشم خود را به اتوم می دهد .
و اتوم چشم رع 👁را در این راه در 👈وسط پیشانی 👉 خود قرار می دهد .
(در بعضی روایات اهل بیت نقل شده که چشم دجال در وسط پیشانی اش می باشد)
در روایتی دیگر از این اسطوره چشم رع در این جستجو گم می شود . و رع , تحوت یا ماه را
به جستجوی چشم خویش می فرستد , تحوت چشمی دیگر را به جای چشم رع بدو باز می گرداند . (شاید چشم خود یعنی ماه را ) اما سرانجام رع چشم خویش را باز می یابد .
و آن را به هیأت یوریس Uraeus (مار مقدس)
بر پیشانی خود قرار می دهد .
تا بر جهان نظارت کند و قرار گرفتن یوریس بر تارک تاج فراعنه که نماد قدرت و فرمانروایی است هم از این روایت متاثر است .
(چشمی که بر پیشانی قرار دارد و چشم جهان بین است و در فراماسونری سمبل بسیار مهم می باشد و در رأس هرم قرار دارد که در اسکناس یک دلاری این تصویر را فراماسون ها از خود به یادگار گذاشته اند )
رع در زمان آغازین بر زمین و جهانی که خود آفریده بود فرمان می راند و عصر فرمانروایی او بر زمین عصر زرین و زمان همجواری انسان ها و خدایان بود . (یعنی خدایان مرئی بودند و بر روی زمین زندگی می نمودند ) رع به هنگام جوانی نیرومند , فرمانروایی او استوار و نظم خدایی و قدرت , ماعت بر همه جا حاکم بود .
کار روزانه او تغییر ناپذیر و هر بامداد ستاره صبح چاشت او را فراهم و رع پس از پوشیدن لباس و شرکت در مراسم آیینی از مقام بن بن (ابلیسک) در هلیوپولیس عازم سفر روزانه و همراه شو از دوازده 12 قلمرو فرمانروایی خویش ( 12ساعت روز ) می گذشت .
(کتاب اساطیر مصر نوشته ورونیکا ایونس صفحات 55 الی 57).
#رمی
#رع
#چشم
#فراماسون
#هرم
#ابلیسک
@soltannasir
👁👁👁👁👁👁👁👁👁👁👁👁👁👁
(رمی جمرات 4)
(داستان چشم رع )
در برخی روایات رع را همسری است به نام رعت یا رت rat, یا ایوسس Uusas یا اورت هیکو Utt_Hikeu (جادوگر بزرگ) یا حتی حتحور Hathor در بسیاری از این روایات رع از خود تفنوت و شو را آفرید و هم از آنان بود که جب و نوت والدین ست , نفتیس , اوزیریس و ایزیس زاده شدند .
در روایتی دیگر رع فرزند جب و نوت و به هیأت گوساله ئی است که هر بامداد از مادر خود متولد می شود , این گوساله
در نیمروز نرگاوی می شود و در این هیأت کامفیس (نرگاو جفت مادر خویش) نام دارد .
کامفیس مادر خویش را بارور و شامگاه می میرد تا بامدادی دیگر رع دیگر بار هیأت گوساله ئی از مادر زاده شود .
در بسیاری از روایات رع را پدر خدایان یا سرور و شهریار آنان , پدر انسان ها و همه موجودات می دانند .
بدین روایت انسان و دیگر موجودات از اشک و خوی رع زاده شده اند .
در روایتی 👈چشم رع 👉 را جان خاص او می دانند . و هنگامی که چشم 👁 در سیر و گشتی در بازگشت به نزد رع تاخیر می کند . رع به جستجوی او بر می خیزد و شو و تفنوت را مامور بازگردانیدن چشم خویش می سازد .
چشم رع که که تمایلی به بازگشت نزد وی ندارد
می گرید و هم از این سرشک است که انسان ها هستی می یابند .
در خط تصویری هیروگلیف مصری اشک و انسان تا حدی شبیه و شاید از همین جاست که این اسطوره شکل می گیرد .
در اسطوره ای دیگر : شو و نوت در ظلمات آب های نون (اقیانوس کیهانی ) گم و رع چشم خود را به اتوم می دهد .
و اتوم چشم رع 👁را در این راه در 👈وسط پیشانی 👉 خود قرار می دهد .
(در بعضی روایات اهل بیت نقل شده که چشم دجال در وسط پیشانی اش می باشد)
در روایتی دیگر از این اسطوره چشم رع در این جستجو گم می شود . و رع , تحوت یا ماه را
به جستجوی چشم خویش می فرستد , تحوت چشمی دیگر را به جای چشم رع بدو باز می گرداند . (شاید چشم خود یعنی ماه را ) اما سرانجام رع چشم خویش را باز می یابد .
و آن را به هیأت یوریس Uraeus (مار مقدس)
بر پیشانی خود قرار می دهد .
تا بر جهان نظارت کند و قرار گرفتن یوریس بر تارک تاج فراعنه که نماد قدرت و فرمانروایی است هم از این روایت متاثر است .
(چشمی که بر پیشانی قرار دارد و چشم جهان بین است و در فراماسونری سمبل بسیار مهم می باشد و در رأس هرم قرار دارد که در اسکناس یک دلاری این تصویر را فراماسون ها از خود به یادگار گذاشته اند )
رع در زمان آغازین بر زمین و جهانی که خود آفریده بود فرمان می راند و عصر فرمانروایی او بر زمین عصر زرین و زمان همجواری انسان ها و خدایان بود . (یعنی خدایان مرئی بودند و بر روی زمین زندگی می نمودند ) رع به هنگام جوانی نیرومند , فرمانروایی او استوار و نظم خدایی و قدرت , ماعت بر همه جا حاکم بود .
کار روزانه او تغییر ناپذیر و هر بامداد ستاره صبح چاشت او را فراهم و رع پس از پوشیدن لباس و شرکت در مراسم آیینی از مقام بن بن (ابلیسک) در هلیوپولیس عازم سفر روزانه و همراه شو از دوازده 12 قلمرو فرمانروایی خویش ( 12ساعت روز ) می گذشت .
(کتاب اساطیر مصر نوشته ورونیکا ایونس صفحات 55 الی 57).
#رمی
#رع
#چشم
#فراماسون
#هرم
#ابلیسک
@soltannasir
👁👁👁👁👁👁👁👁👁👁👁👁👁👁
@soltannasir
(رمی جمرات 5)
(ادامه داستان رع و ابلیسک)
تا هنگامی که رع جوان و نیرومند بود , بر ایزدان و انسان ها با صلح و آرامش فرمان می راند ; اما در روزگاران بعد خشونت آغاز گردید و نوشته های بازمانده او را به شکل پیر مردی با دهان لرزان توصیف کرده اند . که آب دهانش بی وقفه جاری بود .
حتی انسان ها نیز از فرتوت بودن رع آگاه شدند و بر ضد او دسیسه چیدند . تا آنکه رع آگاه شد و بی درنگ خشمناک گشت , شورای ایزدان را فراخواند و با تک تک ایزدان رای زد که چگونه با وی رفتار کنند و بر آن شد که چشم ایزدی خشم آگینش را به سوی شورشگران بچرخاند .
این چشم ایزدی به شکل ایزدبانوی حتحور (همچنین به نام حائور یا سخمت که در بعضی منابع دختر رع می باشد ) علیه مجرمان یورش می برد و آنان را بی رحمانه می کشد تا آنکه رع تسکین می یابد و به کشتار پایان می دهد .
زیرا نیک خواهی اش اجازه نمی دهد که همه نژاد انسانی نابود گردند .
به هر حال ناسپاسی انسان ها به خدای خورشید گونه ای تلخی برای جهان آورد و میل به دوری و کناره گیری از جهان در او پدید آمد .
بنابراین ایزد بانوی نوت به فرمان نون خود را به
شکل ماده گاوی در آورد و رع را بر پشت خود گذاشت . از آسمان فراز رفت و به بهشت رسید و همزمان جهان کنونی آفریده شد . (جهان به شکل کنونی خویش در آمد و به نوعی می توان گفت مرز بین عوالم تا حدی بسته شد )
{کتاب جهان اسطوره ها نوشته رابرت گریوز ص 376}
مصریان باستان عقیده داشتند که چون انسان نام خود را هنگام زندگی ثبت ننماید . در جهان دیگر سهمی نخواهد داشت و ناپدید خواهد شد . بنابراین مصریان نام خود را بر مکان های مختلفی ثبت می نمودند . و یکی از مهمترین این مکان ها ستون بن بن (ابلیسک) بود . زیرا نماد پرتوی خدای خورشید و رییس خدایان مصری رع بود .
تا خدای رع کمک نماید و آنان در جهان دیگر سهمی داشته باشند
(این تفکر عینا در بخش هایی از تلمود یهودیان وجود دارد که فقط یهودیان از جهان دیگر سهم خواهند داشت که ناشی از برخورد فرهنگ بنی اسراییل با فرهنگ مصر و سایر تمدن های شرک آلود خاورمیانه می باشد )
اما واژه رع در زبان عبری רע (ra)به معنای
👈بد 👉 است .
این واژه در اصل خود یک کلمه عبری نیست . بلکه رع واژه ای مصری است که در دورانی که بنی اسراییل در مصر بودند وارد ادبیات عبرانی شده است .
و این که رع در عبری از خورشید به _بد _ (مقابل خوب) تغییر معنایی داده , نشان از تقابل فرهنگ سامی بنی اسراییل و فرهنگ مصری است .
ظاهرا بنی اسراییل برخی از مصائبی که در مصر از فرعون و مصریان داشتند , را از چشم رئیس خدایان مصری یعنی خدای رع می دیدند.
و این خدا در نزد بنی اسراییل خدایی بد و منفی بوده است . که مقابل یهوه خدای بنی اسراییل قرار می گیرد .
#رع
#بنی_اسراییل
#ابلیسک
#رمی
@soltannasir
🌍🌍🌍🌍🌍🌍🌍🌍🌍🌍🌍🌍🌍🌍🌍
(رمی جمرات 5)
(ادامه داستان رع و ابلیسک)
تا هنگامی که رع جوان و نیرومند بود , بر ایزدان و انسان ها با صلح و آرامش فرمان می راند ; اما در روزگاران بعد خشونت آغاز گردید و نوشته های بازمانده او را به شکل پیر مردی با دهان لرزان توصیف کرده اند . که آب دهانش بی وقفه جاری بود .
حتی انسان ها نیز از فرتوت بودن رع آگاه شدند و بر ضد او دسیسه چیدند . تا آنکه رع آگاه شد و بی درنگ خشمناک گشت , شورای ایزدان را فراخواند و با تک تک ایزدان رای زد که چگونه با وی رفتار کنند و بر آن شد که چشم ایزدی خشم آگینش را به سوی شورشگران بچرخاند .
این چشم ایزدی به شکل ایزدبانوی حتحور (همچنین به نام حائور یا سخمت که در بعضی منابع دختر رع می باشد ) علیه مجرمان یورش می برد و آنان را بی رحمانه می کشد تا آنکه رع تسکین می یابد و به کشتار پایان می دهد .
زیرا نیک خواهی اش اجازه نمی دهد که همه نژاد انسانی نابود گردند .
به هر حال ناسپاسی انسان ها به خدای خورشید گونه ای تلخی برای جهان آورد و میل به دوری و کناره گیری از جهان در او پدید آمد .
بنابراین ایزد بانوی نوت به فرمان نون خود را به
شکل ماده گاوی در آورد و رع را بر پشت خود گذاشت . از آسمان فراز رفت و به بهشت رسید و همزمان جهان کنونی آفریده شد . (جهان به شکل کنونی خویش در آمد و به نوعی می توان گفت مرز بین عوالم تا حدی بسته شد )
{کتاب جهان اسطوره ها نوشته رابرت گریوز ص 376}
مصریان باستان عقیده داشتند که چون انسان نام خود را هنگام زندگی ثبت ننماید . در جهان دیگر سهمی نخواهد داشت و ناپدید خواهد شد . بنابراین مصریان نام خود را بر مکان های مختلفی ثبت می نمودند . و یکی از مهمترین این مکان ها ستون بن بن (ابلیسک) بود . زیرا نماد پرتوی خدای خورشید و رییس خدایان مصری رع بود .
تا خدای رع کمک نماید و آنان در جهان دیگر سهمی داشته باشند
(این تفکر عینا در بخش هایی از تلمود یهودیان وجود دارد که فقط یهودیان از جهان دیگر سهم خواهند داشت که ناشی از برخورد فرهنگ بنی اسراییل با فرهنگ مصر و سایر تمدن های شرک آلود خاورمیانه می باشد )
اما واژه رع در زبان عبری רע (ra)به معنای
👈بد 👉 است .
این واژه در اصل خود یک کلمه عبری نیست . بلکه رع واژه ای مصری است که در دورانی که بنی اسراییل در مصر بودند وارد ادبیات عبرانی شده است .
و این که رع در عبری از خورشید به _بد _ (مقابل خوب) تغییر معنایی داده , نشان از تقابل فرهنگ سامی بنی اسراییل و فرهنگ مصری است .
ظاهرا بنی اسراییل برخی از مصائبی که در مصر از فرعون و مصریان داشتند , را از چشم رئیس خدایان مصری یعنی خدای رع می دیدند.
و این خدا در نزد بنی اسراییل خدایی بد و منفی بوده است . که مقابل یهوه خدای بنی اسراییل قرار می گیرد .
#رع
#بنی_اسراییل
#ابلیسک
#رمی
@soltannasir
🌍🌍🌍🌍🌍🌍🌍🌍🌍🌍🌍🌍🌍🌍🌍
@soltannasir
(رمی جمرات 7)
(تحقیقی در مورد نام فرعون )
نام فرعون لقبی است برای پادشاهان مصر چنانچه قیصر لقبی برای پادشاهان روم می باشد .
نام فرعون در دوره متاخر برای پادشاهان مصری بکار رفته است .
واژه فرعون در زبان قبطی پرآ. یا پرع peraa می باشد
اکثر محققین معتقدند که نام پرع یا پرآ به معنای خانه بزرگ است .
اما عده ای از محققین معتقدند که پرع پ به منزله الف لام (ال) معرفه است .و رع به معنای آفتاب یا خدای آفتاب است .
در مصر باستان فراعنه خود را پسران رع می دانستند و معتقد بودند که قدرت خویش را از حورس (حوروس چون خورشید با خدای حوروس پسر اوزیریس اشتباه نشود ) به ارث برده اند .
بدین سان فرمانروایان مصر باستان خود را از اعقاب خورشید خدا می دانستند .
فرعون واسطه بین رع و مردم بود .
و اعتقاد بر این بود که سرشت فرعون سرشتی خدایی است . در این مسیر نخست فرعون را نماینده خدا بر روی زمین و با گذشت زمان او را از تبار خدایان و تنها کسی می دانستند که می توانست چون کاهنان با خدایان ارتباط برقرار نمایند .
حال نگاهی مجدد به نام پرع : عزیزان به یاد بیاورید در توضیحاتی که در مورد خدای رع داده شد یکی از نام های وی فرع یا پرع بوده .
و جالب است که همین نام لقب پادشاهان مصر می باشد .
فرعون پسر رع و نماینده و واسط رع خدای خورشید با مردمان می باشد .
و رع خود به معنای خورشید است . بسیار محتمل است که پرع به معنای تجلی رع خدای خورشید بر روی زمین باشد .
این فرضیه زمانی قوت بیشتری می گیرد که ما بدانیم در ایران باستان ما واژه اوستایی خورنه داریم که این واژگان بعدها در پهلوی به صورت خوره یا خره و سپس به صورت فره تغییر استعمال داده است .
فره در فرهنگ ایران باستان به معنای درخشش و شکوه است .
و موهبتی ایزدی است که در وجود هرانسانی به ودیعه گذاشته شده است .
فره نیروی کیهانی و ایزدی می باشد که علی الخصوص در👈 پادشاهان👉 و همچنین موبدان و آریاییان و زرتشتیان وجود دارد .
جمشید پادشاه بزرگ ایران باستان در اوستا دارای سه فره یا فره ای با سه جلوه است وقتی او دچار گناه شد . فره به شکل مرغ وارغن (شاهین ) در سه نوبت از او گریخت .
(جالب است که رع خدای خورشید مصری نیز , خدایی با سری به شکل شاهین است )
در متون پهلوی از فره دودمان پادشاهان کیانی با نام فره کیانی یاد شده است .
حکمای خسروانین ایران باستان اعتقاد داشتند که تا زمانی که فره ایزدی با فرمانروایان همراه باشد پیروزی با آنان یار است و به مجرد اینکه فره از آنان بگریزد بخت از آنان روی می تابد .
عزیزان به شباهت های موجود نگاه نمایید پرع (فرعون ) اگر به معنای تجلی رع (آفتاب ) باشد
خوره و فره نیز در فرهنگ ایران باستان به معنای درخشش و شکوه است وشاهان ایرانی نیز به مانند فراعنه دارای درخشش ایزدی بودند عده ای واژه خورنه را از ریشه هور یا خور به معنای خورشید می دانند
در ضمن به شباهت لفظی واژه خره و فره با واژه پرع دقت نمایید.
خ و پ و ف , واک هایی هستند که در زبانشناسی به هم تبدیل می شوند .
و ها و عین نیز می توانند به هم تبدیل شوند .
بنابراین ممکن است این دو واژه خره و پرع
از یکدیگر گرفته شده باشند . ممکن است هم که اینگونه نباشد .
اگر نظریه تطبیقی را بپذیریم این سوال پیش می آید که چه کسی از دیگری وام گرفته است ? مصریان از ایرانیان یا ایرانیان از مصریان?
البته سوالات و مشکلات دیگری نیز بوجود خواهد آمد
اما به هر حال به نظر فقیر پرع یا پرآ (فرعون ) احتمالا به معنای تجلی خورشید است .
اما فرعون در تورات به صورت پرعوه פרעה
آمده است .
برای تبدیل کلمه پرعوه به فرعون دو نظر می توان ارایه داد :
اول اینکه : واک ه مبدل به واک ن شده باشد
و از آنجایی که در ادبیات عرب حرف پ نداریم
و در زبان عبری حرف ف פ به صورت پ نیز خوانده می شود و به جای یکدیگر به کار می روند . واک زبانی پ به ف تبدیل شده و کلمه فرعون بدست آمده است .
نظر دوم این است که واو و نون را (ون) علامت جمع در نظر بگیریم و این احتمال را بدهیم که واژه پرع نام پادشاهان مصر در زبان آرامی به صورت پرعون جمع بسته شده است . و پرعون در عربی به فرعون تغییر شکل داده باشد .
هر چند که واژه فرعون در قرآن دلالت بر یک شخص می نماید . و شاید بدین دلیل احتمال درست بودن نظریه اول بیشتر باشد .
#رمی
#فرعون
#رع
#پرع
#فره
#خوره
@soltannasir
👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑
(رمی جمرات 7)
(تحقیقی در مورد نام فرعون )
نام فرعون لقبی است برای پادشاهان مصر چنانچه قیصر لقبی برای پادشاهان روم می باشد .
نام فرعون در دوره متاخر برای پادشاهان مصری بکار رفته است .
واژه فرعون در زبان قبطی پرآ. یا پرع peraa می باشد
اکثر محققین معتقدند که نام پرع یا پرآ به معنای خانه بزرگ است .
اما عده ای از محققین معتقدند که پرع پ به منزله الف لام (ال) معرفه است .و رع به معنای آفتاب یا خدای آفتاب است .
در مصر باستان فراعنه خود را پسران رع می دانستند و معتقد بودند که قدرت خویش را از حورس (حوروس چون خورشید با خدای حوروس پسر اوزیریس اشتباه نشود ) به ارث برده اند .
بدین سان فرمانروایان مصر باستان خود را از اعقاب خورشید خدا می دانستند .
فرعون واسطه بین رع و مردم بود .
و اعتقاد بر این بود که سرشت فرعون سرشتی خدایی است . در این مسیر نخست فرعون را نماینده خدا بر روی زمین و با گذشت زمان او را از تبار خدایان و تنها کسی می دانستند که می توانست چون کاهنان با خدایان ارتباط برقرار نمایند .
حال نگاهی مجدد به نام پرع : عزیزان به یاد بیاورید در توضیحاتی که در مورد خدای رع داده شد یکی از نام های وی فرع یا پرع بوده .
و جالب است که همین نام لقب پادشاهان مصر می باشد .
فرعون پسر رع و نماینده و واسط رع خدای خورشید با مردمان می باشد .
و رع خود به معنای خورشید است . بسیار محتمل است که پرع به معنای تجلی رع خدای خورشید بر روی زمین باشد .
این فرضیه زمانی قوت بیشتری می گیرد که ما بدانیم در ایران باستان ما واژه اوستایی خورنه داریم که این واژگان بعدها در پهلوی به صورت خوره یا خره و سپس به صورت فره تغییر استعمال داده است .
فره در فرهنگ ایران باستان به معنای درخشش و شکوه است .
و موهبتی ایزدی است که در وجود هرانسانی به ودیعه گذاشته شده است .
فره نیروی کیهانی و ایزدی می باشد که علی الخصوص در👈 پادشاهان👉 و همچنین موبدان و آریاییان و زرتشتیان وجود دارد .
جمشید پادشاه بزرگ ایران باستان در اوستا دارای سه فره یا فره ای با سه جلوه است وقتی او دچار گناه شد . فره به شکل مرغ وارغن (شاهین ) در سه نوبت از او گریخت .
(جالب است که رع خدای خورشید مصری نیز , خدایی با سری به شکل شاهین است )
در متون پهلوی از فره دودمان پادشاهان کیانی با نام فره کیانی یاد شده است .
حکمای خسروانین ایران باستان اعتقاد داشتند که تا زمانی که فره ایزدی با فرمانروایان همراه باشد پیروزی با آنان یار است و به مجرد اینکه فره از آنان بگریزد بخت از آنان روی می تابد .
عزیزان به شباهت های موجود نگاه نمایید پرع (فرعون ) اگر به معنای تجلی رع (آفتاب ) باشد
خوره و فره نیز در فرهنگ ایران باستان به معنای درخشش و شکوه است وشاهان ایرانی نیز به مانند فراعنه دارای درخشش ایزدی بودند عده ای واژه خورنه را از ریشه هور یا خور به معنای خورشید می دانند
در ضمن به شباهت لفظی واژه خره و فره با واژه پرع دقت نمایید.
خ و پ و ف , واک هایی هستند که در زبانشناسی به هم تبدیل می شوند .
و ها و عین نیز می توانند به هم تبدیل شوند .
بنابراین ممکن است این دو واژه خره و پرع
از یکدیگر گرفته شده باشند . ممکن است هم که اینگونه نباشد .
اگر نظریه تطبیقی را بپذیریم این سوال پیش می آید که چه کسی از دیگری وام گرفته است ? مصریان از ایرانیان یا ایرانیان از مصریان?
البته سوالات و مشکلات دیگری نیز بوجود خواهد آمد
اما به هر حال به نظر فقیر پرع یا پرآ (فرعون ) احتمالا به معنای تجلی خورشید است .
اما فرعون در تورات به صورت پرعوه פרעה
آمده است .
برای تبدیل کلمه پرعوه به فرعون دو نظر می توان ارایه داد :
اول اینکه : واک ه مبدل به واک ن شده باشد
و از آنجایی که در ادبیات عرب حرف پ نداریم
و در زبان عبری حرف ف פ به صورت پ نیز خوانده می شود و به جای یکدیگر به کار می روند . واک زبانی پ به ف تبدیل شده و کلمه فرعون بدست آمده است .
نظر دوم این است که واو و نون را (ون) علامت جمع در نظر بگیریم و این احتمال را بدهیم که واژه پرع نام پادشاهان مصر در زبان آرامی به صورت پرعون جمع بسته شده است . و پرعون در عربی به فرعون تغییر شکل داده باشد .
هر چند که واژه فرعون در قرآن دلالت بر یک شخص می نماید . و شاید بدین دلیل احتمال درست بودن نظریه اول بیشتر باشد .
#رمی
#فرعون
#رع
#پرع
#فره
#خوره
@soltannasir
👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑
@soltannasir
(رمی جمرات 8)
(علت ساختن ابلیسک های متعدد)
پیشتر گفته شد که رع به دلیل پیری مورد دسیسه انسان ها قرار گرفت و پس از عذاب انسان ها تصمیم گرفت که به آسمان برود .
آری رع به آسمان رفت و مرز بین عوالم(عالم خدایان اساطیری و عالم انسان ها) تا حدی بسته شد . و جهان به شکل کنونی خویش در آمد .
یکی از دلایل ساختن ابلیسک بخصوص ساختمان های بلند که شکل ابلیسک دارند . در سرتاسر جهان توسط فراماسونر ها و ایلومیناتی ها که پرستندگان خدایان باستانی هستند . (علاوه بر مسئله انرژی ها ) فرستادن پیغام ابراز پشیمانی برای خدای رع است .
آنان با پرستش خدای رع , و ساختن ابلیسک های متعدد در سرتاسر جهان به نوعی از گناهی که به عقیده خویش بشریت نسبت به رع نمود و او را نپرستیده ابراز پشیمانی می نمایند .
و سعی می نمایند توجه این خدای فرومایه را به سمت زمین جلب نمایند تا بار دیگر به زمین باز گردد.
برای بازگشت این خدای فرومایه لازم بود علاوه بر مراسم های عبادی و پرستش آیینی و دادن پیشکشی به وی از قربانی های انسانی و غیرانسانی (حیوانی) و ساختن ابلیسک در سرتاسر جهان , از سنگ اندازی به سمبل وی در مراسم حج جلوگیری شود .
بنابراین ابلیسک ها در مراسم حج توسط دولت عربستان به پیشنهاد دوستان و سروران ماسونی خاندان آل سعود (آل جحود) حذف گردید (دور آن دیوار کشیده شد ) تا از توهین به سمبل این خدای فرومایه جلوگیری شود .
و برای راضی شدن این خدای فرومایه در محلی که سالها به سمبل وی توهین می شد .
عربستانی ها باز به پیشنهاد همان سروران و دوستان خویش بزرگترین ساختمان ابلیسک شکل جهان را ساختند .
(یعنی هتل ابراج البیت در مکه با حدود 600 متر ارتفاع )
ساختن چنین بنایی در مکه علاوه بر مسئله انرژی های ساختمان های بلند و هرمی شکل در واقع فرستادن این پیغام برای خدای فرو مایه رع از سوی ماسون ها بوده :
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
{ سال 2012
بنگر ای رع بزرگ و شکست ناپذیر از فراز آسمان بنگر در محلی که سالها به بن بن (ابلیسک) پرتویی از پرتوهای خورشید وجودت توهین و سنگ اندازی شده ما پرستندگانت , با شکوه ترین پرتوی وجودی ات را بنا نهادیم .
حال وقت فرود آمدنت می باشد ای سرور ما . .....
سال 2013
خوشحالیم که به زمین بازگشتی ای آقای ما .....}
#ابلیسک
#رع
#رمی
#آل_سعود
@soltannasir
☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️
(رمی جمرات 8)
(علت ساختن ابلیسک های متعدد)
پیشتر گفته شد که رع به دلیل پیری مورد دسیسه انسان ها قرار گرفت و پس از عذاب انسان ها تصمیم گرفت که به آسمان برود .
آری رع به آسمان رفت و مرز بین عوالم(عالم خدایان اساطیری و عالم انسان ها) تا حدی بسته شد . و جهان به شکل کنونی خویش در آمد .
یکی از دلایل ساختن ابلیسک بخصوص ساختمان های بلند که شکل ابلیسک دارند . در سرتاسر جهان توسط فراماسونر ها و ایلومیناتی ها که پرستندگان خدایان باستانی هستند . (علاوه بر مسئله انرژی ها ) فرستادن پیغام ابراز پشیمانی برای خدای رع است .
آنان با پرستش خدای رع , و ساختن ابلیسک های متعدد در سرتاسر جهان به نوعی از گناهی که به عقیده خویش بشریت نسبت به رع نمود و او را نپرستیده ابراز پشیمانی می نمایند .
و سعی می نمایند توجه این خدای فرومایه را به سمت زمین جلب نمایند تا بار دیگر به زمین باز گردد.
برای بازگشت این خدای فرومایه لازم بود علاوه بر مراسم های عبادی و پرستش آیینی و دادن پیشکشی به وی از قربانی های انسانی و غیرانسانی (حیوانی) و ساختن ابلیسک در سرتاسر جهان , از سنگ اندازی به سمبل وی در مراسم حج جلوگیری شود .
بنابراین ابلیسک ها در مراسم حج توسط دولت عربستان به پیشنهاد دوستان و سروران ماسونی خاندان آل سعود (آل جحود) حذف گردید (دور آن دیوار کشیده شد ) تا از توهین به سمبل این خدای فرومایه جلوگیری شود .
و برای راضی شدن این خدای فرومایه در محلی که سالها به سمبل وی توهین می شد .
عربستانی ها باز به پیشنهاد همان سروران و دوستان خویش بزرگترین ساختمان ابلیسک شکل جهان را ساختند .
(یعنی هتل ابراج البیت در مکه با حدود 600 متر ارتفاع )
ساختن چنین بنایی در مکه علاوه بر مسئله انرژی های ساختمان های بلند و هرمی شکل در واقع فرستادن این پیغام برای خدای فرو مایه رع از سوی ماسون ها بوده :
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
{ سال 2012
بنگر ای رع بزرگ و شکست ناپذیر از فراز آسمان بنگر در محلی که سالها به بن بن (ابلیسک) پرتویی از پرتوهای خورشید وجودت توهین و سنگ اندازی شده ما پرستندگانت , با شکوه ترین پرتوی وجودی ات را بنا نهادیم .
حال وقت فرود آمدنت می باشد ای سرور ما . .....
سال 2013
خوشحالیم که به زمین بازگشتی ای آقای ما .....}
#ابلیسک
#رع
#رمی
#آل_سعود
@soltannasir
☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️
@soltannasir
(جبت و طاغوت 4)
ابتدا چند نکته در مورد جبت و طاغوت :
همانگونه که مشاهده نمودید تغییر شکل واژگانی گب و جب (خدای زمین مصر ) به اجپت و اکپت و گبت و جبت و قبط بسیار محتمل است .
اما تغییر تفنوت به طغووت با توجه به دایره ابتث بر خلاف قواعد آواشناسی در علم زبان شناسی می باشد . فقیر بیشتر سعی نمودم که از قوانین علم حروف استفاده نمایم و این نظر بر اساس تغییر ابتثی برای خود فقیر نیز راضی کننده نبوده است . 😊
اما همانگونه که گفته شد ما به واژه حبشی که رابط بین تفنوت و طغیوت یا طغووت است دسترسی نداریم . و این نکته را نیز در نظر بگیرید که در میان خدایان تمدن های باستانی جب و تفنوت بیشترین شباهت را به جبت و طاغوت دارند .
نکته دیگر اینکه اگر جب و تفنوت همان دو بت جبت و طاغوت باشند . می توان در نظر داشت که اعراب از طریق حبشه با فرهنگ شرک آمیز مصر آشنایی داشته اند . و از فرهنگ مصر تأسی گرفته اند . و شاید اعراب با سمبل ابلیسک نیز در اثر این ارتباطات با مصر و حبشه آشنایی پیدا نموده بودند . و بعد ها در مراسم رمی جمرات سمبل خدای رع (ابلیسک ) به عنوان نماد مهم شرک و شیطان در این مراسم جمرات بنا شده باشد .
(داستان جب و تفنوت )
پس از کناره گیری رع و رفتن وی به آسمان در بسیاری از روایات شو (خدای هوا و پسر رع و پدر جب )جانشین وی شد .
شو پس از رسیدن به فرمانروایی زمین معابد بسیاری برای خدایان بنا نهاد که همه این معابد روبروی چهار ستون آسمان بنا شده و کاخ او در افق شرق قرار داشت . کاخ شو به نام «حت نب» کاخی استوار و نیایشگاهی نفوذ ناپذیر بود .
پسران اپیپ اما که ساکن صحرا بودند به مصر یورش بردند و ویرانی های بسیاری پدید آوردند پسران اپیپ با این همه نتوانستند به معابد و نیایشگاه آسیبی برسانند و سرانجام از خدایان شکست یافتند .
پس از این ماجرا شو بیمار و بینایی خود را از دست داد. در کاخ او مشکلات بسیار پدیدار و سرانجام این اختلافات جاری شدن شوربختی بر جهان بود . هم در این زمان بود که جب پسر شو عاشق مادر خود تفنوت و از شیدایی آواره شد .
سرانجام اما جب به کاخ پدر بازگشت و زمانی که پدرش به آسمان رفته بود. به مادر خود تجاوز کرد و تاج و تخت پدر را تصاحب نمود .
شو نتوانست یا که جرأت نیافت به زمین باز گردد و هم در آن زمان بود که تاریکی و طوفان زمین را پر کرد .
پس از تجاوز جب به مادر خود طوفانی بزرگ 9 روز بر زمین نازل شد و پس از 75 روز جب عازم دیدار قلمرو فرمانروایی خویش شد . درشرق با جب از شجاعت بزرگ پدر او سخن رفت و گفته شد که چه گونه شو با قرار دادن مار مقدس یوریس بر تارک خود شهریاری خویش را استوار کرد. پس جب بر آن شد که یوریس را بر تارک خود قرار دهد و وقتی در صندوقی را که یوریس در آن خفته بود گشود یوریس زهر قتال خود را به جانب جب و همراهان وی پرتاب کرد . بسیاری از همراهان جب نابود و جب به تبی سوزان و دردناک گرفتار شد . درد جب را درمان نبود تا خدایان او را گفتند برای درمان خویش عارت رع را بر سر خود بگذارد . پس جب عارت را در صندوقی سنگی نهاد و آن را بر تارک خود قرار داد و تب وی فرو ننشست . چند سال بعد هنگامی که عارت را در دریاچه مقدس نزدیک «حت نب » می شستند عارت دگرگون و به هیأت تمساحی که «سبک» (سویک) نام یافت در آمد و به ژرفای دریاچه فرو رفت .
جب بعد از این ماجرا به ساختن معابد و خانه سازی و اسکان و ساختن شهرها و باروها و ایجاد ولایات پرداخت . این اعمال باعث ایجاد نظم و نیکی در جهان بر طبق بینش مصریان شد . جب پس از 1773 سال بر آن شد که از فرمانروایی دوری و شهریاری را به حورس و ست وانهاد . چنین کرد و فرمانروایی قلمرو شمال را به حورس و فرمانروایی قلمرو جنوب را به ست وانهاد .
#جبت
#طاغوت
#جب
#تفنوت
#رع
@soltannasir
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
(جبت و طاغوت 4)
ابتدا چند نکته در مورد جبت و طاغوت :
همانگونه که مشاهده نمودید تغییر شکل واژگانی گب و جب (خدای زمین مصر ) به اجپت و اکپت و گبت و جبت و قبط بسیار محتمل است .
اما تغییر تفنوت به طغووت با توجه به دایره ابتث بر خلاف قواعد آواشناسی در علم زبان شناسی می باشد . فقیر بیشتر سعی نمودم که از قوانین علم حروف استفاده نمایم و این نظر بر اساس تغییر ابتثی برای خود فقیر نیز راضی کننده نبوده است . 😊
اما همانگونه که گفته شد ما به واژه حبشی که رابط بین تفنوت و طغیوت یا طغووت است دسترسی نداریم . و این نکته را نیز در نظر بگیرید که در میان خدایان تمدن های باستانی جب و تفنوت بیشترین شباهت را به جبت و طاغوت دارند .
نکته دیگر اینکه اگر جب و تفنوت همان دو بت جبت و طاغوت باشند . می توان در نظر داشت که اعراب از طریق حبشه با فرهنگ شرک آمیز مصر آشنایی داشته اند . و از فرهنگ مصر تأسی گرفته اند . و شاید اعراب با سمبل ابلیسک نیز در اثر این ارتباطات با مصر و حبشه آشنایی پیدا نموده بودند . و بعد ها در مراسم رمی جمرات سمبل خدای رع (ابلیسک ) به عنوان نماد مهم شرک و شیطان در این مراسم جمرات بنا شده باشد .
(داستان جب و تفنوت )
پس از کناره گیری رع و رفتن وی به آسمان در بسیاری از روایات شو (خدای هوا و پسر رع و پدر جب )جانشین وی شد .
شو پس از رسیدن به فرمانروایی زمین معابد بسیاری برای خدایان بنا نهاد که همه این معابد روبروی چهار ستون آسمان بنا شده و کاخ او در افق شرق قرار داشت . کاخ شو به نام «حت نب» کاخی استوار و نیایشگاهی نفوذ ناپذیر بود .
پسران اپیپ اما که ساکن صحرا بودند به مصر یورش بردند و ویرانی های بسیاری پدید آوردند پسران اپیپ با این همه نتوانستند به معابد و نیایشگاه آسیبی برسانند و سرانجام از خدایان شکست یافتند .
پس از این ماجرا شو بیمار و بینایی خود را از دست داد. در کاخ او مشکلات بسیار پدیدار و سرانجام این اختلافات جاری شدن شوربختی بر جهان بود . هم در این زمان بود که جب پسر شو عاشق مادر خود تفنوت و از شیدایی آواره شد .
سرانجام اما جب به کاخ پدر بازگشت و زمانی که پدرش به آسمان رفته بود. به مادر خود تجاوز کرد و تاج و تخت پدر را تصاحب نمود .
شو نتوانست یا که جرأت نیافت به زمین باز گردد و هم در آن زمان بود که تاریکی و طوفان زمین را پر کرد .
پس از تجاوز جب به مادر خود طوفانی بزرگ 9 روز بر زمین نازل شد و پس از 75 روز جب عازم دیدار قلمرو فرمانروایی خویش شد . درشرق با جب از شجاعت بزرگ پدر او سخن رفت و گفته شد که چه گونه شو با قرار دادن مار مقدس یوریس بر تارک خود شهریاری خویش را استوار کرد. پس جب بر آن شد که یوریس را بر تارک خود قرار دهد و وقتی در صندوقی را که یوریس در آن خفته بود گشود یوریس زهر قتال خود را به جانب جب و همراهان وی پرتاب کرد . بسیاری از همراهان جب نابود و جب به تبی سوزان و دردناک گرفتار شد . درد جب را درمان نبود تا خدایان او را گفتند برای درمان خویش عارت رع را بر سر خود بگذارد . پس جب عارت را در صندوقی سنگی نهاد و آن را بر تارک خود قرار داد و تب وی فرو ننشست . چند سال بعد هنگامی که عارت را در دریاچه مقدس نزدیک «حت نب » می شستند عارت دگرگون و به هیأت تمساحی که «سبک» (سویک) نام یافت در آمد و به ژرفای دریاچه فرو رفت .
جب بعد از این ماجرا به ساختن معابد و خانه سازی و اسکان و ساختن شهرها و باروها و ایجاد ولایات پرداخت . این اعمال باعث ایجاد نظم و نیکی در جهان بر طبق بینش مصریان شد . جب پس از 1773 سال بر آن شد که از فرمانروایی دوری و شهریاری را به حورس و ست وانهاد . چنین کرد و فرمانروایی قلمرو شمال را به حورس و فرمانروایی قلمرو جنوب را به ست وانهاد .
#جبت
#طاغوت
#جب
#تفنوت
#رع
@soltannasir
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
@soltannasir
{ جغرافیای علوم غریبه در ایران 59}
{ جمشید 3}
نام پدر جم در متون ودایی به صورت «martanda » یا «marttanda» نیز آمده است .
که به معنای «خورشید» و «پرنده » و «پرنده ای در آسمان » و از همه مهمتر 👈 «خلق شده از تخم بی جان » و همچنین «دل مرده»👉 آمده است .
توضیح : علت این معانی برای این کلمه به داستان خلقت پدر جم «martanda»بر می گردد که در متون ودایی وی از نسل خدایان است .
آدیتی یا آدیتا «aditya» به معنای «آزاد یا بی انتها » در ازمنه ای بسیار دیرین که آریایی ها یعنی « هندوها و ایرانی ها » در کنار یکدیگر می زیستند و اسطوره ها و باورهای مشترکی داشتند . یک خدای بزرگ و اصلی و مادر خدایان یا حداقل مادر برخی از خدایان آریایی ها علی الخصوص اسوراها یا خدایان ایرانیان بوده است . (پس از جدایی هندوها و ایرانی ها از یکدیگر«اسوراها »خدایان ایرانی ها شدند و «دواها » خدایان هندوها . و از این تاریخ به بعد هر گروه خدایان طرف مقابل را شیطانی و پلید می دانستند . )
آدیتیا نگهدارنده آسمان و حامی زمین و شهبانوی این جهان است . در بعضی متون از وی به عنوان مادر «ویشنو » و در بعضی متون به عنوان همسر وی یاد شده است .
در « ریگ وداها» برای آدیتیا شش 6 فرزند و در «اتهره ودا » هشت و در متن براهمانا دوازده عدد است . که عدد 12 اشاره ای به بروج آسمان دارد .
بر اساس «اتهره ودا »هشت فرزند آدیتا به ترتیب : 👇👇👇👇👇
1:«وارونا»2: «میترا » 3: «آریامان» 4: «ایندرا» 5: «سویتری» 6: «بهاگه» 7: «آنشه» نام دارند .
از این میان «بهاگه » و «آنشه» هیچ گاه به مقام والایی دست نیافتند .
هشتمین پسر «آدیتی» که مورد بی مهری مادر قرار گرفت مارتاندا » نام داشت . او را معمولا با لقب «ویوسوت» می نامند .
«آدیتی» پس از زاده شدن هر یک از هفت پسر خویش آنان را مورد نوازش قرار داد . اما نسبت به هشتمین پسر خود که به هیأت👈 توده بی شکلی👉 زاده شد بی مهر بود . و او را به دور افکند .
«خدای توشتری »«خدای صنعتگر آسمان »
«ویوست » را شکل داد . و بخش اضافی آن را به زمین افکند و فیل ها از این بخش اضافی هستی یافتتد . و بدین دلیل است که در نزد آریاییان علی الخصوص هندوها بخشی از سرشت فیل آسمانی است .
اما لقب «ویوسوت» «vivasavat» که برای پدر «یمه» و «یمی » آمده است .
در زبان سنسکریت برای آن معانی نظیر «درخشان» , «با شکوه» , «تابناک» و «پراکندن نور »و«به وقوع پیوست صبح» ذکر شده است.
نکته : عزیزان به شباهت معانی واژه با صفت پسوند «شید » در نام جمشید توجه نمایید .
که جمشید به معنای دوقولوی درخشان معنی می دهد . که شاید علت آن در این باشد که بر طبق متون ودا «ویوسوت» یکی از چندین ایزد کوکب خورشید می باشد .
نکته 2: به معنای «پرنده» و «پرنده ای در آسمان» برای نام «ویوست » دقت نمایید . وی از خدایان خورشید می باشد . و با پرنده ارتباط دارد . همچنین بی آنکه نظر فقیر بر تطبیق باشد . خدای میترا نیز که از خدایان خورشید می باشد را کلاغی همراهی می نماید و
خدای« رع » نیز که رئیس خدایان مصری می باشد . با سری به شکل شاهین توصیف شده است که گاه این شاهین در آسمان قلمرو وی به حرکت در می آید .
به نظر فقیر این شباهت ها بیشتر ناشی از این است که خدایان نامبرده شده ریاست خدایان را در تمدن های تحت تسلط خویش بر عهده داشته اند. و پرنده موجودی است که سمبلی از خبر رسانی می باشد . و در قلمرو سلطنت این خدایان به پرواز در می آمده و آنان را از آنچه در قلمرو تحت تسلط آنان می گذشته خبردار می نموده است . چنانچه بر طبق آیات قرآن سلیمان(ع) نیز توسط هدهد از ماجرای ملکه بلقیس و پرستش 👈خدای خورشید 👉 و وجود عرش عظیم وی خبردار می شود .
#سلیمان(ع) #ویوست #جمشید #میترا
#رع #پرنده
@soltannasir
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
{ جغرافیای علوم غریبه در ایران 59}
{ جمشید 3}
نام پدر جم در متون ودایی به صورت «martanda » یا «marttanda» نیز آمده است .
که به معنای «خورشید» و «پرنده » و «پرنده ای در آسمان » و از همه مهمتر 👈 «خلق شده از تخم بی جان » و همچنین «دل مرده»👉 آمده است .
توضیح : علت این معانی برای این کلمه به داستان خلقت پدر جم «martanda»بر می گردد که در متون ودایی وی از نسل خدایان است .
آدیتی یا آدیتا «aditya» به معنای «آزاد یا بی انتها » در ازمنه ای بسیار دیرین که آریایی ها یعنی « هندوها و ایرانی ها » در کنار یکدیگر می زیستند و اسطوره ها و باورهای مشترکی داشتند . یک خدای بزرگ و اصلی و مادر خدایان یا حداقل مادر برخی از خدایان آریایی ها علی الخصوص اسوراها یا خدایان ایرانیان بوده است . (پس از جدایی هندوها و ایرانی ها از یکدیگر«اسوراها »خدایان ایرانی ها شدند و «دواها » خدایان هندوها . و از این تاریخ به بعد هر گروه خدایان طرف مقابل را شیطانی و پلید می دانستند . )
آدیتیا نگهدارنده آسمان و حامی زمین و شهبانوی این جهان است . در بعضی متون از وی به عنوان مادر «ویشنو » و در بعضی متون به عنوان همسر وی یاد شده است .
در « ریگ وداها» برای آدیتیا شش 6 فرزند و در «اتهره ودا » هشت و در متن براهمانا دوازده عدد است . که عدد 12 اشاره ای به بروج آسمان دارد .
بر اساس «اتهره ودا »هشت فرزند آدیتا به ترتیب : 👇👇👇👇👇
1:«وارونا»2: «میترا » 3: «آریامان» 4: «ایندرا» 5: «سویتری» 6: «بهاگه» 7: «آنشه» نام دارند .
از این میان «بهاگه » و «آنشه» هیچ گاه به مقام والایی دست نیافتند .
هشتمین پسر «آدیتی» که مورد بی مهری مادر قرار گرفت مارتاندا » نام داشت . او را معمولا با لقب «ویوسوت» می نامند .
«آدیتی» پس از زاده شدن هر یک از هفت پسر خویش آنان را مورد نوازش قرار داد . اما نسبت به هشتمین پسر خود که به هیأت👈 توده بی شکلی👉 زاده شد بی مهر بود . و او را به دور افکند .
«خدای توشتری »«خدای صنعتگر آسمان »
«ویوست » را شکل داد . و بخش اضافی آن را به زمین افکند و فیل ها از این بخش اضافی هستی یافتتد . و بدین دلیل است که در نزد آریاییان علی الخصوص هندوها بخشی از سرشت فیل آسمانی است .
اما لقب «ویوسوت» «vivasavat» که برای پدر «یمه» و «یمی » آمده است .
در زبان سنسکریت برای آن معانی نظیر «درخشان» , «با شکوه» , «تابناک» و «پراکندن نور »و«به وقوع پیوست صبح» ذکر شده است.
نکته : عزیزان به شباهت معانی واژه با صفت پسوند «شید » در نام جمشید توجه نمایید .
که جمشید به معنای دوقولوی درخشان معنی می دهد . که شاید علت آن در این باشد که بر طبق متون ودا «ویوسوت» یکی از چندین ایزد کوکب خورشید می باشد .
نکته 2: به معنای «پرنده» و «پرنده ای در آسمان» برای نام «ویوست » دقت نمایید . وی از خدایان خورشید می باشد . و با پرنده ارتباط دارد . همچنین بی آنکه نظر فقیر بر تطبیق باشد . خدای میترا نیز که از خدایان خورشید می باشد را کلاغی همراهی می نماید و
خدای« رع » نیز که رئیس خدایان مصری می باشد . با سری به شکل شاهین توصیف شده است که گاه این شاهین در آسمان قلمرو وی به حرکت در می آید .
به نظر فقیر این شباهت ها بیشتر ناشی از این است که خدایان نامبرده شده ریاست خدایان را در تمدن های تحت تسلط خویش بر عهده داشته اند. و پرنده موجودی است که سمبلی از خبر رسانی می باشد . و در قلمرو سلطنت این خدایان به پرواز در می آمده و آنان را از آنچه در قلمرو تحت تسلط آنان می گذشته خبردار می نموده است . چنانچه بر طبق آیات قرآن سلیمان(ع) نیز توسط هدهد از ماجرای ملکه بلقیس و پرستش 👈خدای خورشید 👉 و وجود عرش عظیم وی خبردار می شود .
#سلیمان(ع) #ویوست #جمشید #میترا
#رع #پرنده
@soltannasir
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
@soltannasir
{ سوء استفاده دشمنان از قوانین معنوی 45 }
{ شرح بعضی فقرات سخنان مولانا زین الدین 27 }
ادامه ... 👇👇👇
همانگونه که ملاحظه نمودید ما در هنگام مراقبه می توانیم به صورت مستقیم به پرده ای که به موازات چشمان ما قرار دارد نگاه نماییم . یا به عبارتی دیگر به صفحه تاریک ذهنیمان نگاه نماییم که به مرور در آن پرده ای تشکیل می شود که تصاویر مشاهده شده بر روی آن پرده نقش می بندد .
و گفته شد که در این حالت ممکن است به چاکرای آجنا فشاری همراه با دردی خفیف وارد شود .
اما نوعی دیگر از مراقبه وجود دارد که در آن آگاهی مستقیما به سوی چاکرای آجنا کشیده می شود . و مشاهده از طریق درون چاکرای آجنا انجام می شود . ( نظیر مشاهده همسر لهیری ماهاسایا )
این حالت می تواند با چشمانی بسته و یا با باز انجام شود . مانند بعضی از مودراهای یوگا که در آن با چشمانی باز به سمت چاکرای آجنا نگاه می شود .
با توجه به تغییرات معادلات معنوی ای که در جهان به وقوع پیوسته است .
هر دو نوع این مراقبه توصیه نمی شود . و بهتر است که در هنگام مراقبه آگاهی را به سمت چاکرای ساهاسرا تاج منتقل نمود .
اما تغییر معادلات را از دو جنبه می توان بررسی نمود.
1⃣ : با تولد کودک منحوس( دجال ) در یهودیه اصفهان ، نیروی غالب بر چاکرای آجنا نیروی شیطنی و ظلمانی شد . عارفان شرق و مقدسینشان چاکرای آجنا را از دست دادند . یعنی برتری در این چاکرا با جحودان عالم شد .
امیدوارم که دروس ابتدایی را به یاد بیاورید . در آنجا گفته شد که جحودان با کمک منابع مالی بسیاری از سالکین هندو و بودایی را به همکاری واداشته اند .
آری جحودان با کمک خود شرقیان موفق به برتری در چاکرای آجنا شدند . اگر هندوان و بوداییان خائن نبودند . جحودان عالم حتی با تولد موعودشان نیز نمی توانستند . برتری را در این چاکرا از آن خویش نمایند .
علی ای حال پس از دست دادن چاکرای آجنا جاودانان هیمالیا به یک درجه بالاتر توجه نمودند . و تمرکزشان را برای حفظ چاکرای ساهاسرا ( تاج سر )بکار گرفته اند .
چون نیروی غالب بر چاکرای آجنا اکنون ظلمانی و شیطنی است . و از آنجایی که نیروی غالب بر مغلوب اثر گذار است.
و مقدسین و جاودانان هیمالیا همت خویش را صرف چاکرای تاج نموده اند.
و این مسئله منجر به برتری بیشتر جحودان در این چاکرا شده است .
اکنون چاکرای آجنا دیگر پشتوانه معنوی بزرگان شرق را ندارد .
بنابراین تصاویری که در پرده شهود ذهنی یا خود چاکرای آجنا مشاهده می شود . ممکن است چندان قابل اعتماد نباشد .
همچنین افرادی که تمام وقتشان را صرف کار کردن با این چاکرا می نمایند. در واقع خواسته یا ناخواسته کمک به سلطنت دجال می نمایند . زیرا به نیروی این چاکرا می افزایند . نیرویی که اکنون بیشتر در اختیار دشمن است .
این افراد علاوه بر اینکه ناخواسته ممکن است به سلطنت وی کمک نمایند . ممکن است به علت کار نمودن زیاد با این چاکرا کم کم ناخواسته به سمت پیروی از دجال پیش بروند .
چنانچه خیلی از به اصطلاح اساتید معنوی غربی خواسته یا ناخواسته در جبهه دوستان دجال و دشمنان امام عصر صاحب الامر مهدی موعود و منتظر (ع) و حضرت عیسی بن مریم مسیح موعود روح الله می باشند .
نکته مهم : بازگشت خدای فرومایه رع در سال 2013 به زمین ، برتری جحودان را در چاکرای آجنا افزایش داد . به یاد دارید که چشم بالای هرم ماسونی بنا به اساطیر مصر چشم رع و همچنین چشم حورس است .
نکته مهم 2 : شرایطی که نظام صهیونیستی و انجمن های مخفی در جهان معنوی در حال ایجادش هستند . بسیار اسفناک است . آنان به طور خاص در هند و تبت تاکنون موفق به جذب بسیاری از اساتید معنوی شده اند . و با روندی که در پیش گرفته اند . در سالهای آینده به موفقیت بیشتری در این باب دست خواهند یافت . و تقریبا جز حلقه اولیای آیین هندو و بودیسم سایر اساتید معنوی این مناطق یکی یکی در حال جذب شدن به سوی شاخه های مختلف نظام صهیونیستی دجالی می باشند .
ادامه دارد ....
#امام_عصر(ع) #مسیح(ع) #رع
#چاکرای_آجنا #دجال
@soltannasir
🌵🌵🌵🌵🌵🌵🌵🌵🌵🌵🌵🌵🌵
{ سوء استفاده دشمنان از قوانین معنوی 45 }
{ شرح بعضی فقرات سخنان مولانا زین الدین 27 }
ادامه ... 👇👇👇
همانگونه که ملاحظه نمودید ما در هنگام مراقبه می توانیم به صورت مستقیم به پرده ای که به موازات چشمان ما قرار دارد نگاه نماییم . یا به عبارتی دیگر به صفحه تاریک ذهنیمان نگاه نماییم که به مرور در آن پرده ای تشکیل می شود که تصاویر مشاهده شده بر روی آن پرده نقش می بندد .
و گفته شد که در این حالت ممکن است به چاکرای آجنا فشاری همراه با دردی خفیف وارد شود .
اما نوعی دیگر از مراقبه وجود دارد که در آن آگاهی مستقیما به سوی چاکرای آجنا کشیده می شود . و مشاهده از طریق درون چاکرای آجنا انجام می شود . ( نظیر مشاهده همسر لهیری ماهاسایا )
این حالت می تواند با چشمانی بسته و یا با باز انجام شود . مانند بعضی از مودراهای یوگا که در آن با چشمانی باز به سمت چاکرای آجنا نگاه می شود .
با توجه به تغییرات معادلات معنوی ای که در جهان به وقوع پیوسته است .
هر دو نوع این مراقبه توصیه نمی شود . و بهتر است که در هنگام مراقبه آگاهی را به سمت چاکرای ساهاسرا تاج منتقل نمود .
اما تغییر معادلات را از دو جنبه می توان بررسی نمود.
1⃣ : با تولد کودک منحوس( دجال ) در یهودیه اصفهان ، نیروی غالب بر چاکرای آجنا نیروی شیطنی و ظلمانی شد . عارفان شرق و مقدسینشان چاکرای آجنا را از دست دادند . یعنی برتری در این چاکرا با جحودان عالم شد .
امیدوارم که دروس ابتدایی را به یاد بیاورید . در آنجا گفته شد که جحودان با کمک منابع مالی بسیاری از سالکین هندو و بودایی را به همکاری واداشته اند .
آری جحودان با کمک خود شرقیان موفق به برتری در چاکرای آجنا شدند . اگر هندوان و بوداییان خائن نبودند . جحودان عالم حتی با تولد موعودشان نیز نمی توانستند . برتری را در این چاکرا از آن خویش نمایند .
علی ای حال پس از دست دادن چاکرای آجنا جاودانان هیمالیا به یک درجه بالاتر توجه نمودند . و تمرکزشان را برای حفظ چاکرای ساهاسرا ( تاج سر )بکار گرفته اند .
چون نیروی غالب بر چاکرای آجنا اکنون ظلمانی و شیطنی است . و از آنجایی که نیروی غالب بر مغلوب اثر گذار است.
و مقدسین و جاودانان هیمالیا همت خویش را صرف چاکرای تاج نموده اند.
و این مسئله منجر به برتری بیشتر جحودان در این چاکرا شده است .
اکنون چاکرای آجنا دیگر پشتوانه معنوی بزرگان شرق را ندارد .
بنابراین تصاویری که در پرده شهود ذهنی یا خود چاکرای آجنا مشاهده می شود . ممکن است چندان قابل اعتماد نباشد .
همچنین افرادی که تمام وقتشان را صرف کار کردن با این چاکرا می نمایند. در واقع خواسته یا ناخواسته کمک به سلطنت دجال می نمایند . زیرا به نیروی این چاکرا می افزایند . نیرویی که اکنون بیشتر در اختیار دشمن است .
این افراد علاوه بر اینکه ناخواسته ممکن است به سلطنت وی کمک نمایند . ممکن است به علت کار نمودن زیاد با این چاکرا کم کم ناخواسته به سمت پیروی از دجال پیش بروند .
چنانچه خیلی از به اصطلاح اساتید معنوی غربی خواسته یا ناخواسته در جبهه دوستان دجال و دشمنان امام عصر صاحب الامر مهدی موعود و منتظر (ع) و حضرت عیسی بن مریم مسیح موعود روح الله می باشند .
نکته مهم : بازگشت خدای فرومایه رع در سال 2013 به زمین ، برتری جحودان را در چاکرای آجنا افزایش داد . به یاد دارید که چشم بالای هرم ماسونی بنا به اساطیر مصر چشم رع و همچنین چشم حورس است .
نکته مهم 2 : شرایطی که نظام صهیونیستی و انجمن های مخفی در جهان معنوی در حال ایجادش هستند . بسیار اسفناک است . آنان به طور خاص در هند و تبت تاکنون موفق به جذب بسیاری از اساتید معنوی شده اند . و با روندی که در پیش گرفته اند . در سالهای آینده به موفقیت بیشتری در این باب دست خواهند یافت . و تقریبا جز حلقه اولیای آیین هندو و بودیسم سایر اساتید معنوی این مناطق یکی یکی در حال جذب شدن به سوی شاخه های مختلف نظام صهیونیستی دجالی می باشند .
ادامه دارد ....
#امام_عصر(ع) #مسیح(ع) #رع
#چاکرای_آجنا #دجال
@soltannasir
🌵🌵🌵🌵🌵🌵🌵🌵🌵🌵🌵🌵🌵
@soltannasir
{ مسبحات و چاکراها 113 }
{ تعلیقات 23 }
{ نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 3}
حال با توجه به آنچه گفته شد نگاهی به اسطوره مصری ایزد فرومایه رع که از ایزدان خورشید در تمدن مصر است می نماییم ، که چگونه وی به همراه تعدادی دیگر از ایزدان (فرومایه) مصری سوار بر زورق می شده و درون فلک آسمانی حرکت می نموده : 👇
{ از هنگامی که رع به آسمان رفت جهان دارای ساختاری دیگر و نظامی دیگر شد . به روایت از آموزه هرموپولیس زمین با 👈 کوه ها محصور و کوه ها👈 تکیه گاه آسمان شد و دامنه کوه ها قلمرو نونت زوجه نون(از ایزدان مصری و معادل اقیانوس کیهانی که آفرینش از وی انجام شد ) شد ، و هم از این کوه ها بود که خورشید هر روز بر می خاست .
در روایتی خورشید در نقش پسر خدا بانوی آسمان هر روز از 👈ژرفای آب ها بر می خاست . در روایتی دیگر خورشید هر بامداد از پس کوه مانو maanu و از میان دو درخت توت انجیر سفر روزانه خود را در 👈 زورقی به نام منجت manjet یا « زورق میلیون ها سال » آغاز و در این سفر خدایانی چون «جب» (خدای زمین ) ، «تحوت» ( خدای ماه ) و جلوه قدرت های مختلف خورشید به ویژه «حو » hu « کلام توانا » یعنی فرمانده و آفریده خدا ،سیا sia ، هوش ، و حیک hike جادو ، ( به نام نرم افزار hike هندی دقت نمایید که چگونه در مصر معنای جادو می دهد و یکی از تجلیات رع ایزد مصری است .) خدمه زورق وی بودند . در این سفر حورس( از خدایان دیگر خورشید) سکان زورق را در دست داشت و تحوت در کنار وی دشمنان رع را نابود می کرد .
رع در این زورق تاج دو طبقه مصر را که نماد وحدت مصر سفلی و علیا بود بر سرداشت و بر فراز این تاج نیز همانند تاج فراعنه « یوریوس » یا ماری دیده می شد که نماد فرمانروائی و قدرت و از کام وی آتش فرو می بارید .
سر دشمنان رع ماری غول آسا بود که « اپیپ » یا « اپوفیس » Apophis نام داشت . اپیپ در ژرفای آب های نون یا که در نیل آسمانی می زیست و هر روز بر آن بود که راه زورق رع را سد کند . ستیز رع و اپیپ جاودان و در برخی از روایات قدمت اپیپ از رع بیشتر و به پیش از آفرینش جهان می رسید . کار اپیپ ایجاد مزاحمت در سفر روزانه رع و در این نبرد همیشه رع پیروز بود . به روایتی در این سفر «ست»( از ایزدان دیگر مصری برادر کوچکتر اوزیریس ) سکاندار زورق «رع» و هم اوست که دشمنان رع را به ورطه های هولناک می افکند . مصریان باستان هوای توفانی را جلوه ای از پیروزی موقتی «اپیپ » و هنگام گرفتن خورشید براین باوربودند که اپیپ زورق رع را بلعیده است.
در بسیاری ازروایات رع هر بامداد چون کودکی زاده می شود ، نیمروز بلوغ می یابد و شامگاه پیرمردی خمیده و می میرد ، واین اسطوره با اسطوره ی فرمانروایی وی برزمین پیوند دارد . رع درسفر شبانه خویش «اوف_رع » (Auf_ra) یا که اوف به معنی لاشه ، نام داشت . زورقِ سفر شبانه ی رع ، زورقی دیگر و (مسِكتِت) (Mesektet) یا زورق شب نام داشت . در برخی روایات مِسِكتِت به هیأت ماری است وسفر شبانه ی رع نیز ، چون سفر روزانه ی وی دوازده ساعت به طول می انجامد . دراین سفر نیز خدایانی چون «حو» ، «سیا» ، و «حیک» و خدایانی دیگر رع را همراهی می کنند . شب ها خدا (اوپواوت) ، (Upuant) گشاینده ی راه ها بر دماغه ی زورق رع می ایستاد و زورق وی را ازگذرگاه های پرخطر عبورمی داد .
به باوری دیگر ارواح فراعنه مرده (وبعدها ارواح مردم عادی) پس ازمرگ به هیأت ستارگان درمی آمدند ودر زورق رع وی راخدمت می کردند . بدین باور گروهی ازستارگان «آنان که هرگز غروب نمی کنند » خدمه ی زورق سفر روزانه رع و درپرتو خورشید ناپیدا و « آنان که خسته نمی شوند » ستارگانی هستند که در بخشی ازشب پدیدار و یکی پس از دیگری در پیوستن به زورق شبانه ی رع به جهان نامرئی ، «دوت» (Duat)می روند.
خطرهایی که رع ، طی پیمودن دروازه قلمرو شب با آن روبرو می شد ، از خطرهای سفر روزانه وی بیش تر و در هر دو سفر اپیپ دشمن بزرگ وی بود . جهان زیرین و قلمرو های سفر شبانه رع ، جایگاه اهریمنان غول پیکر و موجوداتی بودکه مردگان رادر سفر خویش تهدید می کردند .
شکل های گوناگون خورشیدخدا:اتوم ، رع و خپری باجهان زیرین پیوند داشت . بسیاری ازخدایان اوف( همان رع ) را در سفر شبانه وی در دوت و به هنگام عبور از رود دوزخ و قلمروهای سفر شبانه یاری می کردند . باد را در دوت راهی نبود و هم بدین دلیل خدایان زورق ، اوف را به جلوی می راندند وخدابانوی وقت باگفتن کلام عبور ، دوازده دروازه ی شب را یکی پس ازدیگری می گشود. ...}
ادامه دارد ...
#اسطوره #زورق #رع #حورس #ست #تحوت #مسبحات
@soltannasir
🚣🚣♀🌞🌝🌛
{ مسبحات و چاکراها 113 }
{ تعلیقات 23 }
{ نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 3}
حال با توجه به آنچه گفته شد نگاهی به اسطوره مصری ایزد فرومایه رع که از ایزدان خورشید در تمدن مصر است می نماییم ، که چگونه وی به همراه تعدادی دیگر از ایزدان (فرومایه) مصری سوار بر زورق می شده و درون فلک آسمانی حرکت می نموده : 👇
{ از هنگامی که رع به آسمان رفت جهان دارای ساختاری دیگر و نظامی دیگر شد . به روایت از آموزه هرموپولیس زمین با 👈 کوه ها محصور و کوه ها👈 تکیه گاه آسمان شد و دامنه کوه ها قلمرو نونت زوجه نون(از ایزدان مصری و معادل اقیانوس کیهانی که آفرینش از وی انجام شد ) شد ، و هم از این کوه ها بود که خورشید هر روز بر می خاست .
در روایتی خورشید در نقش پسر خدا بانوی آسمان هر روز از 👈ژرفای آب ها بر می خاست . در روایتی دیگر خورشید هر بامداد از پس کوه مانو maanu و از میان دو درخت توت انجیر سفر روزانه خود را در 👈 زورقی به نام منجت manjet یا « زورق میلیون ها سال » آغاز و در این سفر خدایانی چون «جب» (خدای زمین ) ، «تحوت» ( خدای ماه ) و جلوه قدرت های مختلف خورشید به ویژه «حو » hu « کلام توانا » یعنی فرمانده و آفریده خدا ،سیا sia ، هوش ، و حیک hike جادو ، ( به نام نرم افزار hike هندی دقت نمایید که چگونه در مصر معنای جادو می دهد و یکی از تجلیات رع ایزد مصری است .) خدمه زورق وی بودند . در این سفر حورس( از خدایان دیگر خورشید) سکان زورق را در دست داشت و تحوت در کنار وی دشمنان رع را نابود می کرد .
رع در این زورق تاج دو طبقه مصر را که نماد وحدت مصر سفلی و علیا بود بر سرداشت و بر فراز این تاج نیز همانند تاج فراعنه « یوریوس » یا ماری دیده می شد که نماد فرمانروائی و قدرت و از کام وی آتش فرو می بارید .
سر دشمنان رع ماری غول آسا بود که « اپیپ » یا « اپوفیس » Apophis نام داشت . اپیپ در ژرفای آب های نون یا که در نیل آسمانی می زیست و هر روز بر آن بود که راه زورق رع را سد کند . ستیز رع و اپیپ جاودان و در برخی از روایات قدمت اپیپ از رع بیشتر و به پیش از آفرینش جهان می رسید . کار اپیپ ایجاد مزاحمت در سفر روزانه رع و در این نبرد همیشه رع پیروز بود . به روایتی در این سفر «ست»( از ایزدان دیگر مصری برادر کوچکتر اوزیریس ) سکاندار زورق «رع» و هم اوست که دشمنان رع را به ورطه های هولناک می افکند . مصریان باستان هوای توفانی را جلوه ای از پیروزی موقتی «اپیپ » و هنگام گرفتن خورشید براین باوربودند که اپیپ زورق رع را بلعیده است.
در بسیاری ازروایات رع هر بامداد چون کودکی زاده می شود ، نیمروز بلوغ می یابد و شامگاه پیرمردی خمیده و می میرد ، واین اسطوره با اسطوره ی فرمانروایی وی برزمین پیوند دارد . رع درسفر شبانه خویش «اوف_رع » (Auf_ra) یا که اوف به معنی لاشه ، نام داشت . زورقِ سفر شبانه ی رع ، زورقی دیگر و (مسِكتِت) (Mesektet) یا زورق شب نام داشت . در برخی روایات مِسِكتِت به هیأت ماری است وسفر شبانه ی رع نیز ، چون سفر روزانه ی وی دوازده ساعت به طول می انجامد . دراین سفر نیز خدایانی چون «حو» ، «سیا» ، و «حیک» و خدایانی دیگر رع را همراهی می کنند . شب ها خدا (اوپواوت) ، (Upuant) گشاینده ی راه ها بر دماغه ی زورق رع می ایستاد و زورق وی را ازگذرگاه های پرخطر عبورمی داد .
به باوری دیگر ارواح فراعنه مرده (وبعدها ارواح مردم عادی) پس ازمرگ به هیأت ستارگان درمی آمدند ودر زورق رع وی راخدمت می کردند . بدین باور گروهی ازستارگان «آنان که هرگز غروب نمی کنند » خدمه ی زورق سفر روزانه رع و درپرتو خورشید ناپیدا و « آنان که خسته نمی شوند » ستارگانی هستند که در بخشی ازشب پدیدار و یکی پس از دیگری در پیوستن به زورق شبانه ی رع به جهان نامرئی ، «دوت» (Duat)می روند.
خطرهایی که رع ، طی پیمودن دروازه قلمرو شب با آن روبرو می شد ، از خطرهای سفر روزانه وی بیش تر و در هر دو سفر اپیپ دشمن بزرگ وی بود . جهان زیرین و قلمرو های سفر شبانه رع ، جایگاه اهریمنان غول پیکر و موجوداتی بودکه مردگان رادر سفر خویش تهدید می کردند .
شکل های گوناگون خورشیدخدا:اتوم ، رع و خپری باجهان زیرین پیوند داشت . بسیاری ازخدایان اوف( همان رع ) را در سفر شبانه وی در دوت و به هنگام عبور از رود دوزخ و قلمروهای سفر شبانه یاری می کردند . باد را در دوت راهی نبود و هم بدین دلیل خدایان زورق ، اوف را به جلوی می راندند وخدابانوی وقت باگفتن کلام عبور ، دوازده دروازه ی شب را یکی پس ازدیگری می گشود. ...}
ادامه دارد ...
#اسطوره #زورق #رع #حورس #ست #تحوت #مسبحات
@soltannasir
🚣🚣♀🌞🌝🌛
@soltannasir
{ مسبحات و چاکراها 114 }
{ تعلیقات 24 }
{ نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 4 }
ادامه ...👇
{ ...سرزمین زیرین را اهریمنان و ساکنان بسیار و از آن شمار بود مارهای دوسَر ، مارغول پیکر قلمرو چهارم که بر پشت او سر چهار مرد ریشو دیده می شد ، مار عظیم ششم به نام «درنده ی ارواح » که درچشم اوف نیز نامرئی بود و در برخی روایات پشت این غول مار جایگاه پسران حورس ، پاسدار کوزه ی شش «Canopic jar » جگر ، معده و روده های حنوط شدگان بود . پسران حورس ساکن پشت این غول مار ، دراین روایت «ایمست،Imest» ، « حاپی ، Hapy » «دواموتف ، Duamutef » ،و « قَبح سِنوف ، Qebeh senuf » نام داشتند . بدین روایت این غول مار ، دشمنان شکست یافته ی رع و اوزیریس را می درید ومی بلعید . پس از رواج آئین اوزیریس ، این مار هیأت متفاوتی یافت که عاموت «Ammut» نام داشت و درنده ی ارواح «بدپیمانان» بود.
شرح مختصرساکنان دوازده قلمرو جهان زیرین ، نمودی ازخطرها و وحشت رازآمیزی است که بااسطوره های خورشید پیوند دارد . در کیشِ اوزیریس، جهان زیرین قلمرو زندگی جاودان است ، امادراین باورها نیز روح مرده برای عبورازاین قلمرو و رهایی ازچنگ اهریمنان به اوراد وادعیه بسیار نیاز داشت.
یکی ازکارهای اوف( رع) درجهان زیرین ، روشن کردن راه ارواح مردگان باروشن کردن راه آنان بود . نور اوف برروح مرده می تابید و روح باگذر از مغاکی به مغاک دیگر ، تحسین و هیابانگِ 👈 ساکنان جهان زیرین راکه ناشکیبا در 👈انتظار پرتوی از 👈 نور بودند برمی انگیخت وپس ازعبور هر روح ، دیگر بار جهان زیرین درظلمتی وحشت بار فرو می رفت.
باغالب شدن بر خطرات زیرین واز آن شمار به بند کشیدن اپیپ بود که عبور اوف از جهان زیرین میسّر می شد . دربرخی روایات «اوف_رع» ، خود ماری غول آسا و هر شب از کام ماری غول آسا زاده می شد ؛ همان گونه که روز از نوت( ایزد بانوی آسمان ) زاده می شد . با عبور از قلمرو شب خورشید خدا دیگر بار بر فراز زمین درخشیدن می گرفت:خدایان ملازم وی «مَنجِت،Manjet» با زورق رع را بالا می کشیدند و 👈خورشید خدا درجلوی خپری( خپری با معنای 👈سوسک ایزد دگرگونی حیات و با حالت طلوع خورشید ارتباط دارد ) از افق بالامی رفت.
به روایتی دراین لحظه «شو» ( ایزد نگه دارنده آسمان ) با دستانی گشوده 👈 قرص خورشید رامی گرفت و رع در زورق روز می نشست ، وشامگاه خدابانوی شرق رع را به خدابانوی غرب ( برای غروب نمودن آفتاب )تحویل می داد.
جز روایات کلّی تفسیر چرخه ی حرکت خورشید ، روایات دیگری نیز نزد مردم رایج بود.
دراین روایات رع پسر نوت ، خدابانوی آسمان هر بامداد به هیأت گوساله ای از نوت متولد و شامگاه توسط وی بلعیده می شد.
دربرخی روایات خورشید پسر نون بود ودرآموزه ی هرموپولیس ، خورشید هر بامداد درون گلبرگ های یک نیلوفرآبی برآب های نون پدیدار و شامگاه با بسته شدن گلبرگ های نیلوفر ناپدید می شد.
گاهی رع چون خورشید ، دایره ساده ای بود که در زورقی حمل می شد و غالبا درتصاویر و نقش ها انسانی بود با سر شاهین ویگانه شده با حورس خدای بزرگ مصر که چشم راست او خورشید بود . درتصاویر دیگر تارک رع تاجدار و تاج وی خورشیدی بود در چنبره ی یوریس که از کام وی بر دشمنان رع آتش می بارید.
خورشیدخدادراین هیأت «رع_حراختی» وغالبا عصای سلطنتی موسوم به عنج یا (یواس،Uas) رادر دست داشت.
نقش ها و تصاویر اوف ، کما بیش همانند «رع_حراختی» اما دایره ی خورشید بین شاخ های یک قوچ ، که احتمالا از خنوم یا از قوچ مقدّسِ مِندِس به عاریت گرفته شده بود تصویرمی شد.
تصاویر بنو (ققنوس) در حال پرکشیدن از سنگ بِن بِن(ابلیسک) به هنگام بامداد وندای او بشارت آفرینش بود . نقش های شاهین ، شیر یا گربه در پیوند با خورشید خدا ، گویای دشمنی با اپیپ و درهم دریدن وی بود. نرگاو (کمفیس) یا (ورزاو منفیس) ، پیرمردی که روبه غروب می رفت وبر سر او تاجی ازخورشید در چنبره ی یوریس قرارداشت ، همه وهمه تصاویری بود که خورشید خدا را بدان تصور و ترسیم می کردند و پیرمردی که تاج خورشید برسر داشت ، همانا اتوم و خورشید غروب بود.
فراعنه خود را منسوب به رع و بدین سان رع ، خدایی حامی دودمان فرمانروایی بود ...}( کتاب اساطیر مصر ورونیکا ایونس صفحات 58 الی 63)
نکته مهم : ایزد فرومایه رع که در نزد مصریان باستان حقیقت و تجلی و عین خورشید بود سوار بر قایق در آسمان روز حرکت می نمود و هنگام شب به حرکت خویش ادامه می داد اما دیگر در آسمان شب حضور نداشت بلکه به دنیای زیرین سفر می نمود که شرح آن در متن آمده است . در آیین مصری برای تحوت( ایزد ماه ) نیز سفری با زورق ترسیم شده است .
ادامه دارد ...
#مسبحات #خورشید #رع #زورق #اسطوره
@soltannasir
🌝🌞🌛🚣🚣♀
{ مسبحات و چاکراها 114 }
{ تعلیقات 24 }
{ نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 4 }
ادامه ...👇
{ ...سرزمین زیرین را اهریمنان و ساکنان بسیار و از آن شمار بود مارهای دوسَر ، مارغول پیکر قلمرو چهارم که بر پشت او سر چهار مرد ریشو دیده می شد ، مار عظیم ششم به نام «درنده ی ارواح » که درچشم اوف نیز نامرئی بود و در برخی روایات پشت این غول مار جایگاه پسران حورس ، پاسدار کوزه ی شش «Canopic jar » جگر ، معده و روده های حنوط شدگان بود . پسران حورس ساکن پشت این غول مار ، دراین روایت «ایمست،Imest» ، « حاپی ، Hapy » «دواموتف ، Duamutef » ،و « قَبح سِنوف ، Qebeh senuf » نام داشتند . بدین روایت این غول مار ، دشمنان شکست یافته ی رع و اوزیریس را می درید ومی بلعید . پس از رواج آئین اوزیریس ، این مار هیأت متفاوتی یافت که عاموت «Ammut» نام داشت و درنده ی ارواح «بدپیمانان» بود.
شرح مختصرساکنان دوازده قلمرو جهان زیرین ، نمودی ازخطرها و وحشت رازآمیزی است که بااسطوره های خورشید پیوند دارد . در کیشِ اوزیریس، جهان زیرین قلمرو زندگی جاودان است ، امادراین باورها نیز روح مرده برای عبورازاین قلمرو و رهایی ازچنگ اهریمنان به اوراد وادعیه بسیار نیاز داشت.
یکی ازکارهای اوف( رع) درجهان زیرین ، روشن کردن راه ارواح مردگان باروشن کردن راه آنان بود . نور اوف برروح مرده می تابید و روح باگذر از مغاکی به مغاک دیگر ، تحسین و هیابانگِ 👈 ساکنان جهان زیرین راکه ناشکیبا در 👈انتظار پرتوی از 👈 نور بودند برمی انگیخت وپس ازعبور هر روح ، دیگر بار جهان زیرین درظلمتی وحشت بار فرو می رفت.
باغالب شدن بر خطرات زیرین واز آن شمار به بند کشیدن اپیپ بود که عبور اوف از جهان زیرین میسّر می شد . دربرخی روایات «اوف_رع» ، خود ماری غول آسا و هر شب از کام ماری غول آسا زاده می شد ؛ همان گونه که روز از نوت( ایزد بانوی آسمان ) زاده می شد . با عبور از قلمرو شب خورشید خدا دیگر بار بر فراز زمین درخشیدن می گرفت:خدایان ملازم وی «مَنجِت،Manjet» با زورق رع را بالا می کشیدند و 👈خورشید خدا درجلوی خپری( خپری با معنای 👈سوسک ایزد دگرگونی حیات و با حالت طلوع خورشید ارتباط دارد ) از افق بالامی رفت.
به روایتی دراین لحظه «شو» ( ایزد نگه دارنده آسمان ) با دستانی گشوده 👈 قرص خورشید رامی گرفت و رع در زورق روز می نشست ، وشامگاه خدابانوی شرق رع را به خدابانوی غرب ( برای غروب نمودن آفتاب )تحویل می داد.
جز روایات کلّی تفسیر چرخه ی حرکت خورشید ، روایات دیگری نیز نزد مردم رایج بود.
دراین روایات رع پسر نوت ، خدابانوی آسمان هر بامداد به هیأت گوساله ای از نوت متولد و شامگاه توسط وی بلعیده می شد.
دربرخی روایات خورشید پسر نون بود ودرآموزه ی هرموپولیس ، خورشید هر بامداد درون گلبرگ های یک نیلوفرآبی برآب های نون پدیدار و شامگاه با بسته شدن گلبرگ های نیلوفر ناپدید می شد.
گاهی رع چون خورشید ، دایره ساده ای بود که در زورقی حمل می شد و غالبا درتصاویر و نقش ها انسانی بود با سر شاهین ویگانه شده با حورس خدای بزرگ مصر که چشم راست او خورشید بود . درتصاویر دیگر تارک رع تاجدار و تاج وی خورشیدی بود در چنبره ی یوریس که از کام وی بر دشمنان رع آتش می بارید.
خورشیدخدادراین هیأت «رع_حراختی» وغالبا عصای سلطنتی موسوم به عنج یا (یواس،Uas) رادر دست داشت.
نقش ها و تصاویر اوف ، کما بیش همانند «رع_حراختی» اما دایره ی خورشید بین شاخ های یک قوچ ، که احتمالا از خنوم یا از قوچ مقدّسِ مِندِس به عاریت گرفته شده بود تصویرمی شد.
تصاویر بنو (ققنوس) در حال پرکشیدن از سنگ بِن بِن(ابلیسک) به هنگام بامداد وندای او بشارت آفرینش بود . نقش های شاهین ، شیر یا گربه در پیوند با خورشید خدا ، گویای دشمنی با اپیپ و درهم دریدن وی بود. نرگاو (کمفیس) یا (ورزاو منفیس) ، پیرمردی که روبه غروب می رفت وبر سر او تاجی ازخورشید در چنبره ی یوریس قرارداشت ، همه وهمه تصاویری بود که خورشید خدا را بدان تصور و ترسیم می کردند و پیرمردی که تاج خورشید برسر داشت ، همانا اتوم و خورشید غروب بود.
فراعنه خود را منسوب به رع و بدین سان رع ، خدایی حامی دودمان فرمانروایی بود ...}( کتاب اساطیر مصر ورونیکا ایونس صفحات 58 الی 63)
نکته مهم : ایزد فرومایه رع که در نزد مصریان باستان حقیقت و تجلی و عین خورشید بود سوار بر قایق در آسمان روز حرکت می نمود و هنگام شب به حرکت خویش ادامه می داد اما دیگر در آسمان شب حضور نداشت بلکه به دنیای زیرین سفر می نمود که شرح آن در متن آمده است . در آیین مصری برای تحوت( ایزد ماه ) نیز سفری با زورق ترسیم شده است .
ادامه دارد ...
#مسبحات #خورشید #رع #زورق #اسطوره
@soltannasir
🌝🌞🌛🚣🚣♀