🔹 چرا حکومت ها از دانش "جامعه شناسی" هراس دارند؟
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
اگر چه پدید آمدن علوم اجتماعی در غرب روندی طبیعی را در پاسخ به نیازهای این جوامع طی نموده ولی تاسیس این علوم در کشورهای در حال توسعه از منطق متفاوتی پیروی کرده است؛ مقایسه و تقلید. در میان رشته های راه یافته به ایران هم البته این " جامعه شناسی" بوده است که چونان بچه ای سرراهی تلقی شده و مورد بی مهری حکومت ها قرار گرفته است.
از بی اعتنایی به آموزه های این دانش در سیاست گذاری ها گرفته تا تصفیه دانشگاه ها از استادان مبرز، و از سیاسی تلقی کردن تحلیل های جامعه شناختی گرفته تا بیکاری گسترده دانش آموختگان این رشته، همه و همه از نشانگان این بی اعتنایی بوده اند. دست آخر هم که از انحلال این رشته دانشگاهی ناامید شدند کوشیدند تا با در آمیختن آن با الهیات و ایدئولوژی، معجونی به نام " جامعه شناسی اسلامی" بسازند. حال با این اوصاف می توان پرسید که چرا این دانش با نوعی هراس در میان حکومت ها روبرو بوده است؟ شاید به دلایل زیر؛
✅ اولویت اصلاح ساختارها بر اصلاح افراد: بر خلاف دانش روان شناسی که فرآیندهای روانی را با تمرکز بر رفتار فردی مورد بررسی قرار می دهد جامعه شناسی با توجه به اجتماعات انسانی می کوشد تا کنش های جمعی را مورد مطالعه قرار دهد. بر اساس این تفاوت جامعه شناسی هرگز نارسایی های اجتماعی را به نگرش و عملکرد افراد فرو نمی کاهد بلکه می کوشد تا ناکارآمدی ساختارهای موجود سیاسی/ اقتصادی/ فرهنگی را به عنوان علت نابسامانی های کشور معرفی نماید. بنابراین این نگاه از آن جا که ضرورت تغییر در جامعه و آیین حکمرانی را تشویق می کند نمی تواند نزد حکومت ها محبوب باشد.
✅ آگاهی انتقادی برای نقد نهادهای سلطه: جامعه شناسی در رویکرد انتقادی آن بسیاری از نهادهای سیاسی/ اقتصادی/ فرهنگی را به مثابه ساختارهایی برای بازتولید و تداوم مناسبات سلطه تلقی کرده و بر نقش آگاهی در افشای آن ها تاکید می ورزد. روشن است که حکومت ها می کوشند تا با مجموعه ای از ترفندهای تبلیغاتی وضع موجود را به عنوان مطلوب ترین وضعیت معرفی کرده و از تداوم توازن قوای موجود دفاع نمایند. جامعه شناسی از آن جا که موجب شکل گیری آگاهی انتقادی در شهروندان می شود از منظر حکومت ها یک دانش مزاحم است.
✅ عرفی و قابل نقد دانستن نهادهای مقدس: جامعه شناسی امور قدسی را از عرش به فرش آورده و آن ها را به مثابه پدیده های اجتماعی مورد مطالعه و بررسی قرار می دهد. با این توصیف جامعه شناسی؛ نهاد دین و متعلقات آن مانند مناسک، حجاب، اماکن مذهبی و روابط میان دین داران را نه به عنوان اموری رازآلود و فراتاریخی بلکه به مثابه پدیده هایی بشری، تاریخی، و قابل نقد تلقی می کند. نگاهی که می تواند متولیان دین را در جایگاهی برابر با سایر شهروندان نشانده و آن ها را در قبال سیاست های شان وادار به پاسخگویی نماید.
✅ تاکید بر مناسبات افقی، برابر و مشارکتی: جامعه شناسی به عنوان دانشی مدرن فی نفسه شهروند مدار، برابری طلب و مشارکت جوست و بر نقش سرمایه اجتماعی در کیفیت حکمرانی جوامع تاکید دارد. این در حالی است که حکومت ها عمدتا اندک سالار، اقتدار گرا و غیر پاسخگو هستند. لذا پرواضح است از آن جا که جامعه شناسی این شیوه حکمرانی را از یک سو باعث سست شدن پیوندهای اجتماعی و افول اعتماد عمومی، و از سوی دیگر موجب بی ثباتی سیاسی، گسترش فساد و افزایش نارضایتی می داند نمی تواند در نقش مدافع آن ظاهر شود.
🔹 نکته پایانی: اگر چه برخی از رویکردهای جامعه شناسی که می توانند مبلغ نظم، قشر بندی و اصلاحات تدریجی بوده و به پدید آمدن جامعه شناسی سیاست گذار (مایکل بوراووی) بینجامند ممکن است با اقبال اندک حکومت ها مواجه شوند ولی واقعیت این است که رویکرد انتقادی این دانش همچنان با بی مهری و طرد شدگی از سوی نهادهای رسمی مواجه است.
@solati_mehran
#جامعه_شناسی
#روان_شناسی
#ساختار
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
اگر چه پدید آمدن علوم اجتماعی در غرب روندی طبیعی را در پاسخ به نیازهای این جوامع طی نموده ولی تاسیس این علوم در کشورهای در حال توسعه از منطق متفاوتی پیروی کرده است؛ مقایسه و تقلید. در میان رشته های راه یافته به ایران هم البته این " جامعه شناسی" بوده است که چونان بچه ای سرراهی تلقی شده و مورد بی مهری حکومت ها قرار گرفته است.
از بی اعتنایی به آموزه های این دانش در سیاست گذاری ها گرفته تا تصفیه دانشگاه ها از استادان مبرز، و از سیاسی تلقی کردن تحلیل های جامعه شناختی گرفته تا بیکاری گسترده دانش آموختگان این رشته، همه و همه از نشانگان این بی اعتنایی بوده اند. دست آخر هم که از انحلال این رشته دانشگاهی ناامید شدند کوشیدند تا با در آمیختن آن با الهیات و ایدئولوژی، معجونی به نام " جامعه شناسی اسلامی" بسازند. حال با این اوصاف می توان پرسید که چرا این دانش با نوعی هراس در میان حکومت ها روبرو بوده است؟ شاید به دلایل زیر؛
✅ اولویت اصلاح ساختارها بر اصلاح افراد: بر خلاف دانش روان شناسی که فرآیندهای روانی را با تمرکز بر رفتار فردی مورد بررسی قرار می دهد جامعه شناسی با توجه به اجتماعات انسانی می کوشد تا کنش های جمعی را مورد مطالعه قرار دهد. بر اساس این تفاوت جامعه شناسی هرگز نارسایی های اجتماعی را به نگرش و عملکرد افراد فرو نمی کاهد بلکه می کوشد تا ناکارآمدی ساختارهای موجود سیاسی/ اقتصادی/ فرهنگی را به عنوان علت نابسامانی های کشور معرفی نماید. بنابراین این نگاه از آن جا که ضرورت تغییر در جامعه و آیین حکمرانی را تشویق می کند نمی تواند نزد حکومت ها محبوب باشد.
✅ آگاهی انتقادی برای نقد نهادهای سلطه: جامعه شناسی در رویکرد انتقادی آن بسیاری از نهادهای سیاسی/ اقتصادی/ فرهنگی را به مثابه ساختارهایی برای بازتولید و تداوم مناسبات سلطه تلقی کرده و بر نقش آگاهی در افشای آن ها تاکید می ورزد. روشن است که حکومت ها می کوشند تا با مجموعه ای از ترفندهای تبلیغاتی وضع موجود را به عنوان مطلوب ترین وضعیت معرفی کرده و از تداوم توازن قوای موجود دفاع نمایند. جامعه شناسی از آن جا که موجب شکل گیری آگاهی انتقادی در شهروندان می شود از منظر حکومت ها یک دانش مزاحم است.
✅ عرفی و قابل نقد دانستن نهادهای مقدس: جامعه شناسی امور قدسی را از عرش به فرش آورده و آن ها را به مثابه پدیده های اجتماعی مورد مطالعه و بررسی قرار می دهد. با این توصیف جامعه شناسی؛ نهاد دین و متعلقات آن مانند مناسک، حجاب، اماکن مذهبی و روابط میان دین داران را نه به عنوان اموری رازآلود و فراتاریخی بلکه به مثابه پدیده هایی بشری، تاریخی، و قابل نقد تلقی می کند. نگاهی که می تواند متولیان دین را در جایگاهی برابر با سایر شهروندان نشانده و آن ها را در قبال سیاست های شان وادار به پاسخگویی نماید.
✅ تاکید بر مناسبات افقی، برابر و مشارکتی: جامعه شناسی به عنوان دانشی مدرن فی نفسه شهروند مدار، برابری طلب و مشارکت جوست و بر نقش سرمایه اجتماعی در کیفیت حکمرانی جوامع تاکید دارد. این در حالی است که حکومت ها عمدتا اندک سالار، اقتدار گرا و غیر پاسخگو هستند. لذا پرواضح است از آن جا که جامعه شناسی این شیوه حکمرانی را از یک سو باعث سست شدن پیوندهای اجتماعی و افول اعتماد عمومی، و از سوی دیگر موجب بی ثباتی سیاسی، گسترش فساد و افزایش نارضایتی می داند نمی تواند در نقش مدافع آن ظاهر شود.
🔹 نکته پایانی: اگر چه برخی از رویکردهای جامعه شناسی که می توانند مبلغ نظم، قشر بندی و اصلاحات تدریجی بوده و به پدید آمدن جامعه شناسی سیاست گذار (مایکل بوراووی) بینجامند ممکن است با اقبال اندک حکومت ها مواجه شوند ولی واقعیت این است که رویکرد انتقادی این دانش همچنان با بی مهری و طرد شدگی از سوی نهادهای رسمی مواجه است.
@solati_mehran
#جامعه_شناسی
#روان_شناسی
#ساختار
Forwarded from اتچ بات
🔹 چرا جامعه شناسان از دانشگاه اخراج می شوند ولی روان شناسان به کار ادامه می دهند؟!
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
✅ پس از فراز و فرود ژانر "خلقیات ایرانیان" که می کوشید تا جا ماندن ایران در مسیر توسعه یافتگی را به حضور پاره ای از ویژگی های نامناسب اخلاقی در میان آنان از جمله؛ تنبلی، خرافه گرایی، نظم ناپذیری، روحیات عاطفی، گریز از کار جمعی، و فقدان آینده نگری منتسب نماید، مدتی است که با ژانر دیگری روبرو شده ایم که می توانیم آن را؛ " پیش بینی های روان شناختی معطوف به سرزنش فردی" بنامیم (کلیپ پیوست)
✅ جامعه شناسان همواره روان شناسان را به تقلیل گرایی و بی اعتنایی نسبت به واقعیت های اجتماعی متهم می کنند. این که روان شناسان به ساختارهای اجتماعی موثر بر کنش گری های آدمیان بی توجه بوده و از فهم تاثیر شگرف نارسایی های جامعه بر رفتار انسان ها ناتوان اند. به عنوان نمونه ای مستند تنها تداوم پایدار و بلند مدت یک پدیده ظاهرا اقتصادی به نام " تورم" می تواند بر اخلاق زدایی عمیق از یک جامعه موثر باشد.
✅ البته در این میان حکومت نیز از کشیدن دست نوازش بر سر روان شناسی دریغ نورزیده است. درست بر خلاف جامعه شناسی که همواره مورد بی مهری سیستماتیک، و دانش آموختگان آن در معرض انواع محرومیت ها قرار داشته اند. دلیل اصلی این تفاوت هم ناشی از هدف قرار گرفتن کارکرد ساختارهای معیوب حکمرانی و تاکید بر ضرورت اصلاحات سیاسی در حکومت از سوی جامعه شناسان برای نیل به سوی آزادی، برابری و رفاه شهروندان می باشد.
✅ به باور جامعه شناسان بسیاری از این رذایل اخلاقی نه ناشی از معضلات شخصیتی شهروندان بلکه ناشی از همان واقعیتی است که کاتوزیان آن را " جامعه کوتاه مدت" نامیده است. جامعه ای که در آن قانون صرفا نوشتاری روی کاغذ بوده و از حاکمیت آن خبری نیست. حکومت به خود حق مداخله در حوزه های اقتصاد، فرهنگ و خانواده را می دهد. ارادت سالاری و اطاعت پذیری عرصه را بر تخصص گرایی و شایسته سالاری تنگ کرده است، و بی آیندهگی راه را بر منفعت طلبی و مصلحت جویی شهروندان می گشاید.
✅ حکومت ها همواره می کوشند تا ناکارآمدی های سیستمی خود را به ناهمراهی های شهروندان نسبت داده و آن ها را شرمسار وجدان شان سازند. متاسفانه روان شناسی در این زمینه به استخدام قدرت درآمده و سعی کرده تا سوژه های نوینی خلق کند. دانشی که پیشاپیش فساد، اختلاس، قانون گریزی و سوء استفاده از موقعیت را از طریق بررسی رفتار اجتماعی شهروندان تشخیص داده و آن ها را با یک سرزنش اخلاقی مشایعت می کند.
🔹 نکته پایانی: بر خلاف جامعه شناسی که دانشی ذاتا انتقادی و معطوف به نقد ساختارهای سلطه و انقیاد آفرین است، روان شناسی کوشیده است تا با ابژه کردن فرد در فرآیندی معطوف به قدرت، از او سوژه ای بهنجار و سازگار با ساختارهای مسلط بسازد (فوکو). تفاوتی که موجب اخراج جامعه شناسان از دانشگاه و ماندگاری روان شناسان در آن شده است.
@solati_mehran
#جامعه_شناسی
#روان_شناسی
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
✅ پس از فراز و فرود ژانر "خلقیات ایرانیان" که می کوشید تا جا ماندن ایران در مسیر توسعه یافتگی را به حضور پاره ای از ویژگی های نامناسب اخلاقی در میان آنان از جمله؛ تنبلی، خرافه گرایی، نظم ناپذیری، روحیات عاطفی، گریز از کار جمعی، و فقدان آینده نگری منتسب نماید، مدتی است که با ژانر دیگری روبرو شده ایم که می توانیم آن را؛ " پیش بینی های روان شناختی معطوف به سرزنش فردی" بنامیم (کلیپ پیوست)
✅ جامعه شناسان همواره روان شناسان را به تقلیل گرایی و بی اعتنایی نسبت به واقعیت های اجتماعی متهم می کنند. این که روان شناسان به ساختارهای اجتماعی موثر بر کنش گری های آدمیان بی توجه بوده و از فهم تاثیر شگرف نارسایی های جامعه بر رفتار انسان ها ناتوان اند. به عنوان نمونه ای مستند تنها تداوم پایدار و بلند مدت یک پدیده ظاهرا اقتصادی به نام " تورم" می تواند بر اخلاق زدایی عمیق از یک جامعه موثر باشد.
✅ البته در این میان حکومت نیز از کشیدن دست نوازش بر سر روان شناسی دریغ نورزیده است. درست بر خلاف جامعه شناسی که همواره مورد بی مهری سیستماتیک، و دانش آموختگان آن در معرض انواع محرومیت ها قرار داشته اند. دلیل اصلی این تفاوت هم ناشی از هدف قرار گرفتن کارکرد ساختارهای معیوب حکمرانی و تاکید بر ضرورت اصلاحات سیاسی در حکومت از سوی جامعه شناسان برای نیل به سوی آزادی، برابری و رفاه شهروندان می باشد.
✅ به باور جامعه شناسان بسیاری از این رذایل اخلاقی نه ناشی از معضلات شخصیتی شهروندان بلکه ناشی از همان واقعیتی است که کاتوزیان آن را " جامعه کوتاه مدت" نامیده است. جامعه ای که در آن قانون صرفا نوشتاری روی کاغذ بوده و از حاکمیت آن خبری نیست. حکومت به خود حق مداخله در حوزه های اقتصاد، فرهنگ و خانواده را می دهد. ارادت سالاری و اطاعت پذیری عرصه را بر تخصص گرایی و شایسته سالاری تنگ کرده است، و بی آیندهگی راه را بر منفعت طلبی و مصلحت جویی شهروندان می گشاید.
✅ حکومت ها همواره می کوشند تا ناکارآمدی های سیستمی خود را به ناهمراهی های شهروندان نسبت داده و آن ها را شرمسار وجدان شان سازند. متاسفانه روان شناسی در این زمینه به استخدام قدرت درآمده و سعی کرده تا سوژه های نوینی خلق کند. دانشی که پیشاپیش فساد، اختلاس، قانون گریزی و سوء استفاده از موقعیت را از طریق بررسی رفتار اجتماعی شهروندان تشخیص داده و آن ها را با یک سرزنش اخلاقی مشایعت می کند.
🔹 نکته پایانی: بر خلاف جامعه شناسی که دانشی ذاتا انتقادی و معطوف به نقد ساختارهای سلطه و انقیاد آفرین است، روان شناسی کوشیده است تا با ابژه کردن فرد در فرآیندی معطوف به قدرت، از او سوژه ای بهنجار و سازگار با ساختارهای مسلط بسازد (فوکو). تفاوتی که موجب اخراج جامعه شناسان از دانشگاه و ماندگاری روان شناسان در آن شده است.
@solati_mehran
#جامعه_شناسی
#روان_شناسی
Telegram
attach 📎
🔹 چرا حکومتها از دانش جامعه شناسی هراس دارند؟
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
اگر چه پدید آمدن علوم اجتماعی در غرب روند طبیعی را در پاسخ به نیازهای این جوامع طی نمود ولی تاسیس این علوم در کشورهای در حال توسعه از منطق متفاوتی پیروی کرده است؛ مقایسه و تقلید. در میان رشته های راهیافته به ایران هم البته این جامعه شناسی بوده است که چونان بچه ای سرراهی تلقی شده و مورد بی مهری حکومتها قرار گرفته است.
از بی اعتنایی به آموزه های این دانش در سیاستگذاری ها گرفته تا تصفیه دانشگاهها از استادان مبرز، و از سیاسی تلقی کردن تحلیلهای جامعه شناختی گرفته تا بیکاری گسترده دانش آموختگان این رشته، همه و همه از نشانگان این بی اعتنایی بوده اند. دست آخر هم که از انحلال این رشته دانشگاهی ناامید شدند کوشیدند تا با درآمیختن آن با الهیات و ایدئولوژی، معجونی به نام جامعه شناسی اسلامی بسازند. حال با این اوصاف می توان پرسید که چرا این دانش با نوعی هراس در میان حکومتها روبرو بوده است؟ شاید به دلایل زیر؛
✅ اولویت اصلاح ساختارها بر اصلاح افراد: بر خلاف دانش روان شناسی که فرآیندهای روانی را با تمرکز بر رفتار فردی مورد بررسی قرار می دهد جامعه شناسی با توجه به اجتماعات انسانی میکوشد تا کنشهای جمعی را مورد مطالعه قرار دهد. بر اساس این تفاوت جامعه شناسی هرگز نارساییهای اجتماعی را به نگرش و عملکرد افراد فرو نمیکاهد بلکه میکوشد تا ناکارآمدی ساختارهای موجود سیاسی/ اقتصادی/ فرهنگی را به عنوان علت نابسامانی ها معرفی نماید. بنابراین این نگاه از آنجا که ضرورت تغییر در جامعه و آیین حکمرانی را تشویق میکند نمی تواند نزد حکومتها محبوب باشد.
✅ آگاهی انتقادی برای نقد نهادهای سلطه: جامعه شناسی در رویکرد انتقادی آن بسیاری از نهادهای سیاسی/ اقتصادی/ فرهنگی را به مثابه ساختارهایی برای بازتولید و تداوم مناسبات سلطه تلقی کرده و بر نقش آگاهی در افشای آنها تاکید میورزد. روشن است که حکومتها میکوشند تا با مجموعه ای از ترفندهای تبلیغاتی وضع موجود را به عنوان مطلوبترین وضعیت معرفی کرده و از تداوم توازن قوای موجود دفاع نمایند. جامعه شناسی از آنجا که موجب شکل گیری آگاهی انتقادی در شهروندان میشود از منظر حکومتها یک دانش مزاحم است.
✅ عرفی و قابل نقد دانستن نهادهای مقدس: جامعه شناسی امور قدسی را از عرش به فرش آورده و آنها را به مثابه پدیده های اجتماعی مورد مطالعه و بررسی قرار می دهد. با این توصیف جامعه شناسی؛ نهاد دین و متعلقات آن مانند مناسک، حجاب، اماکن مذهبی و روابط میان دینداران را نه به عنوان اموری رازآلود و فرا تاریخی بلکه به مثابه پدیدههایی بشری، تاریخی، و قابل نقد تلقی می کند. نگاهی که می تواند متولیان دین را در جایگاهی برابر با سایر شهروندان نشانده و آنها را در قبال سیاستهای شان وادار به پاسخگویی نماید.
✅ تاکید بر مناسبات افقی، برابر و مشارکتی: جامعه شناسی به عنوان دانشی مدرن فی نفسه شهروند مدار، برابری طلب و مشارکت جوست و بر نقش سرمایه اجتماعی در کیفیت حکمرانی جوامع تاکید دارد. این در حالی است که حکومت ها عمدتا اندک سالار، اقتدار گرا و غیر پاسخگو هستند. لذا پرواضح است از آنجا که جامعه شناسی این شیوه حکمرانی را از یکسو باعث سست شدن پیوندهای اجتماعی و افول اعتماد عمومی، و از سوی دیگر موجب بی ثباتی سیاسی، گسترش فساد و افزایش نارضایتی می داند نمی تواند در نقش مدافع آن ظاهر شود.
🔹 نکته پایانی: اگر چه برخی از رویکردهای جامعه شناسی که می توانند مبلغ نظم، قشر بندی و اصلاحات تدریجی بوده و به پدید آمدن جامعه شناسی سیاستگذار (مایکل بوراووی) بینجامند ممکن است با اقبال اندک حکومتها مواجه شوند ولی واقعیت این است که رویکرد انتقادی این دانش همچنان با بیمهری و طرد شدگی از سوی نهادهای رسمی مواجه است.
@solati_mehran
#جامعه_شناسی
#روان_شناسی
#ساختار
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
اگر چه پدید آمدن علوم اجتماعی در غرب روند طبیعی را در پاسخ به نیازهای این جوامع طی نمود ولی تاسیس این علوم در کشورهای در حال توسعه از منطق متفاوتی پیروی کرده است؛ مقایسه و تقلید. در میان رشته های راهیافته به ایران هم البته این جامعه شناسی بوده است که چونان بچه ای سرراهی تلقی شده و مورد بی مهری حکومتها قرار گرفته است.
از بی اعتنایی به آموزه های این دانش در سیاستگذاری ها گرفته تا تصفیه دانشگاهها از استادان مبرز، و از سیاسی تلقی کردن تحلیلهای جامعه شناختی گرفته تا بیکاری گسترده دانش آموختگان این رشته، همه و همه از نشانگان این بی اعتنایی بوده اند. دست آخر هم که از انحلال این رشته دانشگاهی ناامید شدند کوشیدند تا با درآمیختن آن با الهیات و ایدئولوژی، معجونی به نام جامعه شناسی اسلامی بسازند. حال با این اوصاف می توان پرسید که چرا این دانش با نوعی هراس در میان حکومتها روبرو بوده است؟ شاید به دلایل زیر؛
✅ اولویت اصلاح ساختارها بر اصلاح افراد: بر خلاف دانش روان شناسی که فرآیندهای روانی را با تمرکز بر رفتار فردی مورد بررسی قرار می دهد جامعه شناسی با توجه به اجتماعات انسانی میکوشد تا کنشهای جمعی را مورد مطالعه قرار دهد. بر اساس این تفاوت جامعه شناسی هرگز نارساییهای اجتماعی را به نگرش و عملکرد افراد فرو نمیکاهد بلکه میکوشد تا ناکارآمدی ساختارهای موجود سیاسی/ اقتصادی/ فرهنگی را به عنوان علت نابسامانی ها معرفی نماید. بنابراین این نگاه از آنجا که ضرورت تغییر در جامعه و آیین حکمرانی را تشویق میکند نمی تواند نزد حکومتها محبوب باشد.
✅ آگاهی انتقادی برای نقد نهادهای سلطه: جامعه شناسی در رویکرد انتقادی آن بسیاری از نهادهای سیاسی/ اقتصادی/ فرهنگی را به مثابه ساختارهایی برای بازتولید و تداوم مناسبات سلطه تلقی کرده و بر نقش آگاهی در افشای آنها تاکید میورزد. روشن است که حکومتها میکوشند تا با مجموعه ای از ترفندهای تبلیغاتی وضع موجود را به عنوان مطلوبترین وضعیت معرفی کرده و از تداوم توازن قوای موجود دفاع نمایند. جامعه شناسی از آنجا که موجب شکل گیری آگاهی انتقادی در شهروندان میشود از منظر حکومتها یک دانش مزاحم است.
✅ عرفی و قابل نقد دانستن نهادهای مقدس: جامعه شناسی امور قدسی را از عرش به فرش آورده و آنها را به مثابه پدیده های اجتماعی مورد مطالعه و بررسی قرار می دهد. با این توصیف جامعه شناسی؛ نهاد دین و متعلقات آن مانند مناسک، حجاب، اماکن مذهبی و روابط میان دینداران را نه به عنوان اموری رازآلود و فرا تاریخی بلکه به مثابه پدیدههایی بشری، تاریخی، و قابل نقد تلقی می کند. نگاهی که می تواند متولیان دین را در جایگاهی برابر با سایر شهروندان نشانده و آنها را در قبال سیاستهای شان وادار به پاسخگویی نماید.
✅ تاکید بر مناسبات افقی، برابر و مشارکتی: جامعه شناسی به عنوان دانشی مدرن فی نفسه شهروند مدار، برابری طلب و مشارکت جوست و بر نقش سرمایه اجتماعی در کیفیت حکمرانی جوامع تاکید دارد. این در حالی است که حکومت ها عمدتا اندک سالار، اقتدار گرا و غیر پاسخگو هستند. لذا پرواضح است از آنجا که جامعه شناسی این شیوه حکمرانی را از یکسو باعث سست شدن پیوندهای اجتماعی و افول اعتماد عمومی، و از سوی دیگر موجب بی ثباتی سیاسی، گسترش فساد و افزایش نارضایتی می داند نمی تواند در نقش مدافع آن ظاهر شود.
🔹 نکته پایانی: اگر چه برخی از رویکردهای جامعه شناسی که می توانند مبلغ نظم، قشر بندی و اصلاحات تدریجی بوده و به پدید آمدن جامعه شناسی سیاستگذار (مایکل بوراووی) بینجامند ممکن است با اقبال اندک حکومتها مواجه شوند ولی واقعیت این است که رویکرد انتقادی این دانش همچنان با بیمهری و طرد شدگی از سوی نهادهای رسمی مواجه است.
@solati_mehran
#جامعه_شناسی
#روان_شناسی
#ساختار