🔷 چرا همچنان به #شریعتی نیازمندیم؟ 🔷
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
🌱هم اکنون در آستانه چهلمین سالگرد درگذشت دکتر علی شریعتی ایستاده ایم. در این چهل سال جامعه راه درازی را با شریعتی پیموده و به این منزل رسیده است. مدح ها و لعن ها رنگ باخته و نقادی و عقلانیت جایگزین آن شده است. هم اکنون یادمان های شریعتی، همزمان به مجالی برای گرامی داشت و به پرسش گرفتن میراث اندیشگی وی تبدیل شده است. فرصتی که می تواند به بازخوانی اندیشه های وی در افق امروز انجامیده و در این مسیر بصیرت هایی را نیز موجب شود. لذا در این یادداشت به این پرسش بنیادین پاسخ می گوییم که ؛ چرا همچنان به شریعتی نیازمندیم؟
1⃣ پرسش های دیروز شریعتی، همچنان پرسش های امروز ما است! با گذشت بیش از یکصد سال از مهمترین مواجهه ایران و غرب(نهضت مشروطیت)، هنوز بسیاری از پرسش های جامعه در باب نسبت "ما" با غرب، دین، آزادی، عدالت و توسعه، پاسخ درخوری نیافته و همچنان ما را به سوی خود فرا می خوانند. وضعیتی که ما را به یک" جامعه تردمیلی" بیشتر شبیه ساخته است. اگر ارزش یک متفکر را بیشتر مربوط به کیفیت پرسش های او بدانیم تا پاسخ هایش! واقعیت این است که شریعتی همچنان به دلیل طرح پرسش هایی تامل برانگیز مورد ارجاع و واجد اهمیت است. پرسش هایی که طرح ان در زمان حیات، یا مماتش توانست به موجی از پویایی و اندیشه آفرینی در میان روشنفکران و روحانیون بینجامد.
2⃣ تجربه پیدایش طالبان، القاعده و هم اینک داعش، نشان داد که اسلام بدون وجود ناقدانی برون گفتمانی می تواند به دام خوانش هایی ایستا، واپس گرا و خشونت آفرین افتاده و تمامی دستاوردهای مدنی این دین بزرگ را نابود سازد. جهان اسلام اینک به کارناوالی از انواع کج فهمی ها و نفرت پراکنی ها تبدیل، و حقانیت و کارآمدی این دین حنیف را با تردیدهای جدی در جهان مواجه ساخته است. هم اکنون در فقدان صدایی پر پژواک از اسلام رحمانی، خاورمیانه در حمامی از خون بی گناهان غرقه و غوطه ور است. لذا تجربه شریعتی در نقادی شجاعانه خوانش هایی از اسلام می تواند همچنان به مثابه شعله ای فروزان، فراراه اندیشمندان اسلام قرار گیرد.
3⃣ آموزه های شریعتی در پی حضور انقلابی مردم در همه عرصه ها بود. انقلابی که قرار بود به شکل گیری مناسبات آزادی خواهانه و برابری طلبانه در جامعه انجامیده و غبار از چهره درخشان اسلام نخستین بزداید. شریعتی در این مسیر به مشارکت تمام عیار شهروندان در عرصه عمومی می اندیشید. به نظر می رسد در دوران پساانقلابی جامعه به خوانشی از اسلام پناه آورده، که بیشتر آن را فردگرایانه، غیر اجتماعی و عزلت جویانه می پسندد. برداشتی که با پررنگ کردن ابعاد روان شناختی ماجرا، راه حل رفع نارسایی های فراوان اجتماعی را در اصلاح فردی می جوید. از همین رو دفاع جانانه شریعتی از مشارکت جویی و مسئولیت پذیری اجتماعی شهروندان، همچنان می تواند برای ما درس آموز و مورد نیاز جامعه باشد.
4⃣ شریعتی توانست با غلبه بر دوگانه فرد - جامعه، یا خانه - خیابان به ما نشان دهد که می توان به نوعی آشتی میان دغدغه های فردی و حضور اجتماعی دست یافت. فرآیندی که در تجربه وی از"کویر" تنهایی شروع می شود و با "خودسازی انقلابی" به جامعه می پیوندد. شریعتی نشان داد که بدون آمادگی روحی نمی توان گام در مسیر مبارزه برای تغییرات اجتماعی نهاد، و بدون مشارکت اجتماعی هم نمی توان مناسبات تبعیض آلود حاکم بر جامعه را دگرگون کرد. معادله ای که اگرچه در زمانه وی یعنی حاکمیت جنبش های رهایی بخش، پاسخی انقلابی یافت، ولی هم اکنون می تواند بر اصلاح رادیکال و مسالمت آمیز روابط متقابل جامعه و حکومت متکی باشد.
🔹نکته پایانی: اگر چه ما همچنان به پرسش های شریعتی نیازمندیم ولی باید نقادانه نسبت به برخی پیامدهای ناخواسته پروژه شریعتی از قبیل حضور دین در عرصه عمومی، خوانش انقلابی - ایدئولوژیک از اسلام و دموکراسی متعهد، به جد اندیشه کنیم. بدون تردید پاسخ عالمانه به چنین ابهاماتی می تواند جامعه ما را به درک ژرف تری از زمان و زمانه خود رهنمون شود.
Telegram.me/solati_mehran
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
🌱هم اکنون در آستانه چهلمین سالگرد درگذشت دکتر علی شریعتی ایستاده ایم. در این چهل سال جامعه راه درازی را با شریعتی پیموده و به این منزل رسیده است. مدح ها و لعن ها رنگ باخته و نقادی و عقلانیت جایگزین آن شده است. هم اکنون یادمان های شریعتی، همزمان به مجالی برای گرامی داشت و به پرسش گرفتن میراث اندیشگی وی تبدیل شده است. فرصتی که می تواند به بازخوانی اندیشه های وی در افق امروز انجامیده و در این مسیر بصیرت هایی را نیز موجب شود. لذا در این یادداشت به این پرسش بنیادین پاسخ می گوییم که ؛ چرا همچنان به شریعتی نیازمندیم؟
1⃣ پرسش های دیروز شریعتی، همچنان پرسش های امروز ما است! با گذشت بیش از یکصد سال از مهمترین مواجهه ایران و غرب(نهضت مشروطیت)، هنوز بسیاری از پرسش های جامعه در باب نسبت "ما" با غرب، دین، آزادی، عدالت و توسعه، پاسخ درخوری نیافته و همچنان ما را به سوی خود فرا می خوانند. وضعیتی که ما را به یک" جامعه تردمیلی" بیشتر شبیه ساخته است. اگر ارزش یک متفکر را بیشتر مربوط به کیفیت پرسش های او بدانیم تا پاسخ هایش! واقعیت این است که شریعتی همچنان به دلیل طرح پرسش هایی تامل برانگیز مورد ارجاع و واجد اهمیت است. پرسش هایی که طرح ان در زمان حیات، یا مماتش توانست به موجی از پویایی و اندیشه آفرینی در میان روشنفکران و روحانیون بینجامد.
2⃣ تجربه پیدایش طالبان، القاعده و هم اینک داعش، نشان داد که اسلام بدون وجود ناقدانی برون گفتمانی می تواند به دام خوانش هایی ایستا، واپس گرا و خشونت آفرین افتاده و تمامی دستاوردهای مدنی این دین بزرگ را نابود سازد. جهان اسلام اینک به کارناوالی از انواع کج فهمی ها و نفرت پراکنی ها تبدیل، و حقانیت و کارآمدی این دین حنیف را با تردیدهای جدی در جهان مواجه ساخته است. هم اکنون در فقدان صدایی پر پژواک از اسلام رحمانی، خاورمیانه در حمامی از خون بی گناهان غرقه و غوطه ور است. لذا تجربه شریعتی در نقادی شجاعانه خوانش هایی از اسلام می تواند همچنان به مثابه شعله ای فروزان، فراراه اندیشمندان اسلام قرار گیرد.
3⃣ آموزه های شریعتی در پی حضور انقلابی مردم در همه عرصه ها بود. انقلابی که قرار بود به شکل گیری مناسبات آزادی خواهانه و برابری طلبانه در جامعه انجامیده و غبار از چهره درخشان اسلام نخستین بزداید. شریعتی در این مسیر به مشارکت تمام عیار شهروندان در عرصه عمومی می اندیشید. به نظر می رسد در دوران پساانقلابی جامعه به خوانشی از اسلام پناه آورده، که بیشتر آن را فردگرایانه، غیر اجتماعی و عزلت جویانه می پسندد. برداشتی که با پررنگ کردن ابعاد روان شناختی ماجرا، راه حل رفع نارسایی های فراوان اجتماعی را در اصلاح فردی می جوید. از همین رو دفاع جانانه شریعتی از مشارکت جویی و مسئولیت پذیری اجتماعی شهروندان، همچنان می تواند برای ما درس آموز و مورد نیاز جامعه باشد.
4⃣ شریعتی توانست با غلبه بر دوگانه فرد - جامعه، یا خانه - خیابان به ما نشان دهد که می توان به نوعی آشتی میان دغدغه های فردی و حضور اجتماعی دست یافت. فرآیندی که در تجربه وی از"کویر" تنهایی شروع می شود و با "خودسازی انقلابی" به جامعه می پیوندد. شریعتی نشان داد که بدون آمادگی روحی نمی توان گام در مسیر مبارزه برای تغییرات اجتماعی نهاد، و بدون مشارکت اجتماعی هم نمی توان مناسبات تبعیض آلود حاکم بر جامعه را دگرگون کرد. معادله ای که اگرچه در زمانه وی یعنی حاکمیت جنبش های رهایی بخش، پاسخی انقلابی یافت، ولی هم اکنون می تواند بر اصلاح رادیکال و مسالمت آمیز روابط متقابل جامعه و حکومت متکی باشد.
🔹نکته پایانی: اگر چه ما همچنان به پرسش های شریعتی نیازمندیم ولی باید نقادانه نسبت به برخی پیامدهای ناخواسته پروژه شریعتی از قبیل حضور دین در عرصه عمومی، خوانش انقلابی - ایدئولوژیک از اسلام و دموکراسی متعهد، به جد اندیشه کنیم. بدون تردید پاسخ عالمانه به چنین ابهاماتی می تواند جامعه ما را به درک ژرف تری از زمان و زمانه خود رهنمون شود.
Telegram.me/solati_mehran
Telegram
مهران صولتی
دانش آموخته دکترای جامعه شناسی سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی
@mehran_solati : ارتباط با نویسنده
https://instagram.com/solati_mehran
@mehran_solati : ارتباط با نویسنده
https://instagram.com/solati_mehran
Forwarded from اتچ بات
🔹 از شریعتی ساواکی تا مصدق انگلیسی!!
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
🌱حدود ربع قرن پیش و در آغاز دهه هفتاد سید حمید روحانی که آن روزها ریاست مرکز اسناد انقلاب اسلامی را بر عهده داشت با دسترسی و انتشار گزینشی متن بازجویی های دکتر شریعتی در زندان شاه کوشید تا وی را به ساواکی بودن متهم کند! آن روزها سیدحمید روحانی در سلسله گزارش هایی با عنوان " شریعتی در آینه اسناد ساواک" سعی کرد تا به مخاطبان خود بقبولاند که شریعتی بر خلاف تصور عمومی نه تنها یک مبارز مسلمان بر علیه رژیم شاه نبوده بلکه در پشت پرده وطن فروشانه به اعتقادات ملت خیانت کرده و انتقادات او به صنف روحانیت هم یکسره بر اساس نقشه و برنامه ریزی ساواک بوده است! به هر حال غوغای پدید آمده از تلاش روحانی صرفا مدتی فضای مطبوعاتی را مشوش ساخت و بعد از سپری شدن تاریخ مصرف آن به فراموشی سپرده شد. اما آنچه به جا ماند این پرسش بود که؛ " ما ایرانیان تا چه حد می توانیم در تخریب میراث فرهنگی و چهره های ملی خودمان سخاوتمند باشیم؟! ". در روزهای اخیر هم تلاش دیگری از این جنس قابل توجه است. مستندسازانی جوان به بهانه مخالفت ضمنی با طرح نامگذاری خیابانی به نام دکتر مصدق در تهران دوره افتاده و با تمسک به نطقی از وی در مجلس چهاردهم ملی کوشیده اند تا چنین القا کنند که مصدق در یک خیانت آشکار از انگلیسی ها خواسته است که برای مخدوش نشدن چهره خودشان نزد مردم ایران سرکوب مبارزان تنگستانی را به والی فارس یعنی خودش بسپارند!( کلیپ پیوست). هر چند که اکنون با روشنگری محققان منصفی همچون محمد حسن رجبی مشخص شده است که این ادعا از اساس کذب بوده است اما نمی توان از تداوم تخریب میراث ایرانیان به وسیله برخی کج اندیشان ابراز تاسف نکرد! در روزگاری که برخی کشورها همچون ترکیه از چهره های عاریتی برای هویت بخشیدن به ملت خود در تندباد جهانی شدن بهره می برند ما همچنان در دوگانه هایی مانند مصدق- کاشانی یا شریعتی- مطهری به مثابه جلوه هایی از دوگانه ایرانیت- اسلامیت گرفتار شده ایم! چه زمانی باید بیاموزیم که به جای تلاش برای زدودن خاطره اساطیری همچون مصدق و شریعتی از حافظه جمعی ایرانیان می توان از این ظرفیت ها در راستای افزایش انسجام ملی هم بهره جست؟
به کجا می رویم؟...
@solati_mehran
#شریعتی
#مصدق
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
🌱حدود ربع قرن پیش و در آغاز دهه هفتاد سید حمید روحانی که آن روزها ریاست مرکز اسناد انقلاب اسلامی را بر عهده داشت با دسترسی و انتشار گزینشی متن بازجویی های دکتر شریعتی در زندان شاه کوشید تا وی را به ساواکی بودن متهم کند! آن روزها سیدحمید روحانی در سلسله گزارش هایی با عنوان " شریعتی در آینه اسناد ساواک" سعی کرد تا به مخاطبان خود بقبولاند که شریعتی بر خلاف تصور عمومی نه تنها یک مبارز مسلمان بر علیه رژیم شاه نبوده بلکه در پشت پرده وطن فروشانه به اعتقادات ملت خیانت کرده و انتقادات او به صنف روحانیت هم یکسره بر اساس نقشه و برنامه ریزی ساواک بوده است! به هر حال غوغای پدید آمده از تلاش روحانی صرفا مدتی فضای مطبوعاتی را مشوش ساخت و بعد از سپری شدن تاریخ مصرف آن به فراموشی سپرده شد. اما آنچه به جا ماند این پرسش بود که؛ " ما ایرانیان تا چه حد می توانیم در تخریب میراث فرهنگی و چهره های ملی خودمان سخاوتمند باشیم؟! ". در روزهای اخیر هم تلاش دیگری از این جنس قابل توجه است. مستندسازانی جوان به بهانه مخالفت ضمنی با طرح نامگذاری خیابانی به نام دکتر مصدق در تهران دوره افتاده و با تمسک به نطقی از وی در مجلس چهاردهم ملی کوشیده اند تا چنین القا کنند که مصدق در یک خیانت آشکار از انگلیسی ها خواسته است که برای مخدوش نشدن چهره خودشان نزد مردم ایران سرکوب مبارزان تنگستانی را به والی فارس یعنی خودش بسپارند!( کلیپ پیوست). هر چند که اکنون با روشنگری محققان منصفی همچون محمد حسن رجبی مشخص شده است که این ادعا از اساس کذب بوده است اما نمی توان از تداوم تخریب میراث ایرانیان به وسیله برخی کج اندیشان ابراز تاسف نکرد! در روزگاری که برخی کشورها همچون ترکیه از چهره های عاریتی برای هویت بخشیدن به ملت خود در تندباد جهانی شدن بهره می برند ما همچنان در دوگانه هایی مانند مصدق- کاشانی یا شریعتی- مطهری به مثابه جلوه هایی از دوگانه ایرانیت- اسلامیت گرفتار شده ایم! چه زمانی باید بیاموزیم که به جای تلاش برای زدودن خاطره اساطیری همچون مصدق و شریعتی از حافظه جمعی ایرانیان می توان از این ظرفیت ها در راستای افزایش انسجام ملی هم بهره جست؟
به کجا می رویم؟...
@solati_mehran
#شریعتی
#مصدق
Telegram
attach 📎