Soheyl English | انگلیسی کاربردی با سهیل سام
26.2K subscribers
1.01K photos
653 videos
15 files
724 links
👇 اینجا 👇
🎯 حرفه ای و با کیفیت آموزش میبینی
🎯 انگلیسی رو کاربردی یاد میگیری
🎯 روی مکالمات روزمره مسلط میشی

💎دوره ها و آموزش های رایگان کانال رو از دست نده💎

پیج ما 👇

www.instagram.com/soheyl_english

آی دی پشتیبانی و ثبت نام دوره ها 👇

@Soheylsam_admin1
Download Telegram
#فریزال_ورب
#No_6
#take

🟡 فریزال ورب های خوشگل و کاربردی فعل 'take' به معنی «گرفتن» یا «برداشتن» 👇


👉 take something away/take something (away) from something

✓ منها کردن اعداد.
Synonym : subtract

'Take four from nine and what do you get?’ ‘Five.’

'چهار تا از نه کم کن. چی به دست میاری؟' ' پنج'.

👉 take something up

✓ علاقه پیدا کردن به شروع یک فعالیت و وقت صرف آن کردن.

Akbar took painting up for a while, but soon lost interest.

اکبر یه مدت به نقاشی کردن علاقه مند شد اما زود علاقه اش رو از دست داد.

👉 take after somebody

✓ شبیه یکی از اعضای خانواده بودن (از نظر ظاهر یا رفتار).

Marry really takes after her mother.

ماری خیلی شبیه مامانشه.

👉 take something off/from somewhere

✓ برداشتن چیزی از جایی

Someone’s taken a pen from my desk.

یکی یه خودکار از روی میز من برداشته.

👉 take something off

✓ درآوردن لباس/کفش...

He sat on the bed to take his boots off.

روی تخت نشست تا بوت هاش(پوتین هاش) رو دربیاره.
#فریزال_ورب
#No_15
#take_back

🟡 فریزال ورب take back چهار کاربرد خوشگل داره.

1⃣ یه چیزی رو از گذشته به یاد کسی آوردن.

This song always takes me back to my childhood.

این آهنگ همیشه منو می بره به دوران کودکی.

2⃣ چیزی رو پس دادن/پس گرفتن

If the shirt doesn't fit, take it back.

اگه پیرهنه اندازت نیست، پسش بده.

3⃣ قبول کردن دوباره ی یه نفر

She had an affair, but then Akbar took her back.

اون خیانت کرد اما بعدش اکبرآقا قبول کرد برگرده.

4⃣ پس گرفتن حرفی که زده شده

I didn't mean what I said, I take it back.
منظورم چیزی نبود که گفتم، حرفمو پس می گیرم.

Take it back.
حرفتو پس بگیر.
#phrasal_verb
#No_71
#take

🟡 فریزال ورب take something over یعنی "کنترل چیزی رو به دست گرفتن/چیزی رو تصاحب کردن".

مثلاً:

Sales are up since he took over the company.

از وقتی کنترل شرکت رو به دست گرفت، فروش ها افزایش پیدا کردند.

Our company was taken over in May.

شرکت ما در ماه می تصاحب شد.