#لغت
#الگوی_کاربردی
#No_1
👉 Fancy
➡️ to like or want something
✓ دوست داشتن یا خواستن چیزی
Synonym : feel like
✅ Fancy a quick drink?
یه نوشیدنی فوری می خوای؟
⬅️ یه الگوی کاربردی هم داریم:
👉 fancy doing something
✓ حس و حال/تمایل به انجام کاری
✅ Sorry, but I don’t fancy going out tonight.
متأسفم اما امشب حس و حال بیرون اومدن ندارم.
#الگوی_کاربردی
#No_1
👉 Fancy
➡️ to like or want something
✓ دوست داشتن یا خواستن چیزی
Synonym : feel like
✅ Fancy a quick drink?
یه نوشیدنی فوری می خوای؟
⬅️ یه الگوی کاربردی هم داریم:
👉 fancy doing something
✓ حس و حال/تمایل به انجام کاری
✅ Sorry, but I don’t fancy going out tonight.
متأسفم اما امشب حس و حال بیرون اومدن ندارم.
#لغت
#الگوی_کاربردی
#No_2
#run
👉 Run
🟠 چهار کاربرد خوشگل فعل run به معنی "دویدن"👇
کاربرد اول: کاری رو سریع انجام دادن / سریع به یه جایی رفتن
✅ I need to run home.
لازمه(باید) سریع برم خونه.
کاربرد دوم: می تونه برای قطار، اتوبوس،... به کار بره. یعنی شما رو از یه جایی می برن به یه جای دیگه.
✅ No trains are running today.
امروز قطاری حرکت نمی کنه.
کاربرد سوم: می تونه به معنی drive باشه. یعنی با ماشین، کسی رو جایی رسوندن.
✅ Let me run you home.
بزار برسونمت خونه.
محاوره ایه. الگوش هم قشنگه:
👉 (to) run someone to something
✓ کسی رو جایی رسوندن
کاربرد چهارم: یعنی داشتن یا استفاده کردن از یه وسیله ی نقلیه.
کاربردش بیشتر توی بریتیشه.
✅ He runs two cars.
او از دو تا ماشین استفاده می کنه.
#الگوی_کاربردی
#No_2
#run
👉 Run
🟠 چهار کاربرد خوشگل فعل run به معنی "دویدن"👇
کاربرد اول: کاری رو سریع انجام دادن / سریع به یه جایی رفتن
✅ I need to run home.
لازمه(باید) سریع برم خونه.
کاربرد دوم: می تونه برای قطار، اتوبوس،... به کار بره. یعنی شما رو از یه جایی می برن به یه جای دیگه.
✅ No trains are running today.
امروز قطاری حرکت نمی کنه.
کاربرد سوم: می تونه به معنی drive باشه. یعنی با ماشین، کسی رو جایی رسوندن.
✅ Let me run you home.
بزار برسونمت خونه.
محاوره ایه. الگوش هم قشنگه:
👉 (to) run someone to something
✓ کسی رو جایی رسوندن
کاربرد چهارم: یعنی داشتن یا استفاده کردن از یه وسیله ی نقلیه.
کاربردش بیشتر توی بریتیشه.
✅ He runs two cars.
او از دو تا ماشین استفاده می کنه.
#لغت
#No_3
#illusion
🟠 لغت illusion یه اسم قابل شمارشه.
به معنی وهم/تصور/خیال باطل
دوتا کاربرد داره.
کاربرد اول: وقتی یه نظر یا عقیده ای اشتباه باشه خصوصاً در مورد خودتون/ تصور اشتباه از چیزی داشتن
✅ They suffer from the illusion that they cannot solve their problems.
اونا از این توهم رنج می برند که نمی تونن مشکلاتشون رو حل کنن.
کاربرد دوم: وقتی یه چیزی متفاوتتر از خود واقعیش به نظر میرسه.
✅ The mirrors in the room gave an illusion of greater space.
آینه های اتاق، تصوری از فضای بزرگ تر ایجاد می کردند.
#No_3
#illusion
🟠 لغت illusion یه اسم قابل شمارشه.
به معنی وهم/تصور/خیال باطل
دوتا کاربرد داره.
کاربرد اول: وقتی یه نظر یا عقیده ای اشتباه باشه خصوصاً در مورد خودتون/ تصور اشتباه از چیزی داشتن
✅ They suffer from the illusion that they cannot solve their problems.
اونا از این توهم رنج می برند که نمی تونن مشکلاتشون رو حل کنن.
کاربرد دوم: وقتی یه چیزی متفاوتتر از خود واقعیش به نظر میرسه.
✅ The mirrors in the room gave an illusion of greater space.
آینه های اتاق، تصوری از فضای بزرگ تر ایجاد می کردند.
#لغت
#No_4
#proposal
🟠 لغت proposal یه اسمه و دوتا معنی و کاربرد داره👇
1⃣ طرح/ پیشنهاد
الگوهاش رو ببین:
👉 proposal for
✅ The Ministry submitted a proposal for lower speed limits on motorways.
این وزارتخانه، پیشنهادی برای محدودیت سرعت کمتر در بزرگراه ها ارائه کرد.
👉 proposal that
✅ His proposal that the system should be changed was rejected.
طرح پیشنهادیش مبنی بر اینکه سیستم باید تغییر کنه رد شد.
👉 proposal to do something
✅ The committee put forward a proposal to reduce the time limit.
کمیته، پیشنهادی برای کاهش محدودیت زمانی ارائه کرد.
2⃣ پیشنهاد ازدواج خواستگاری
👉 marriage proposal/proposal of marriage
✅ She politely declined his proposal of marriage.
او مودبانه پیشنهاد ازدواجش رو رد کرد.
#No_4
#proposal
🟠 لغت proposal یه اسمه و دوتا معنی و کاربرد داره👇
1⃣ طرح/ پیشنهاد
الگوهاش رو ببین:
👉 proposal for
✅ The Ministry submitted a proposal for lower speed limits on motorways.
این وزارتخانه، پیشنهادی برای محدودیت سرعت کمتر در بزرگراه ها ارائه کرد.
👉 proposal that
✅ His proposal that the system should be changed was rejected.
طرح پیشنهادیش مبنی بر اینکه سیستم باید تغییر کنه رد شد.
👉 proposal to do something
✅ The committee put forward a proposal to reduce the time limit.
کمیته، پیشنهادی برای کاهش محدودیت زمانی ارائه کرد.
2⃣ پیشنهاد ازدواج خواستگاری
👉 marriage proposal/proposal of marriage
✅ She politely declined his proposal of marriage.
او مودبانه پیشنهاد ازدواجش رو رد کرد.
#لغت
#No_5
#put
🟠 بریم چندتا از کاربردهای فعل put رو بررسی کنیم 👇
1⃣ می تونه به معنی تغییر دادن موقعیت یا احساسات کسی باشه.
الگوش رو ببین:
👉 put somebody in a good/bad etc mood
✅ The long delay had put us all in a bad mood.
تاخیر طولانی، همه ما رو توی حال بدی قرار داده بود.
✅ I don’t want to put you in danger.
من نمی خوام شما رو در معرض خطر قرار بدم.
2⃣ معنی نوشتن یا چاپ کردن چیزی هم میده.
✅ Put your name at the top of each answer sheet.
اسمتونو بالای هر پاسخ نامه بنویسید.
3⃣ در معنای بیان کردن هم ازش استفاده میشه. ( Express)
✅ It is hard to put into words how I feel now.
به سختی می شه احساسم رو در قالب کلمات بیان کنم. سخته بگم الان چه حسی دارم.
4⃣ برای پرسیدن سوال یا پیشنهاد دادن هم به کار میره.
✅ Can I put a question to you?
میشه یه سوال ازتون بپرسم؟
#No_5
#put
🟠 بریم چندتا از کاربردهای فعل put رو بررسی کنیم 👇
1⃣ می تونه به معنی تغییر دادن موقعیت یا احساسات کسی باشه.
الگوش رو ببین:
👉 put somebody in a good/bad etc mood
✅ The long delay had put us all in a bad mood.
تاخیر طولانی، همه ما رو توی حال بدی قرار داده بود.
✅ I don’t want to put you in danger.
من نمی خوام شما رو در معرض خطر قرار بدم.
2⃣ معنی نوشتن یا چاپ کردن چیزی هم میده.
✅ Put your name at the top of each answer sheet.
اسمتونو بالای هر پاسخ نامه بنویسید.
3⃣ در معنای بیان کردن هم ازش استفاده میشه. ( Express)
✅ It is hard to put into words how I feel now.
به سختی می شه احساسم رو در قالب کلمات بیان کنم. سخته بگم الان چه حسی دارم.
4⃣ برای پرسیدن سوال یا پیشنهاد دادن هم به کار میره.
✅ Can I put a question to you?
میشه یه سوال ازتون بپرسم؟
#لغت
#No_6
#delicate
🟠 لغت delicate یه صفته که میخوایم سه تا از کاربردهاش رو بررسی کنیم👇
1⃣ برای صحبت در مورد چیزی که نیاز به برخورد دقیق یا حساس داره به این منظور که از مشکل یا شکست جلوگیری بشه.
✅ There’s something I have to speak to you about. It’s a delicate matter.
یه چیزی هست که باید در موردش باهات صحبت کنم. این یه موضوع حساسه.
2⃣ برای اشاره به ظرافت و شکنندگی چیزی
توی این کاربرد می تونه مترادف fragile باشه.
✅ The glasses looked very delicate.
عینک بسیار ظریف به نظر می رسید.
3⃣ وقتی یه طعم، بو یا یه رنگی delicate باشه، یعنی خوشاینده و زیاد قوی و تند نیس.
✅ The wine has a dry delicate flavour.
شراب دارای یه طعم خوشایند خشکه.
#No_6
#delicate
🟠 لغت delicate یه صفته که میخوایم سه تا از کاربردهاش رو بررسی کنیم👇
1⃣ برای صحبت در مورد چیزی که نیاز به برخورد دقیق یا حساس داره به این منظور که از مشکل یا شکست جلوگیری بشه.
✅ There’s something I have to speak to you about. It’s a delicate matter.
یه چیزی هست که باید در موردش باهات صحبت کنم. این یه موضوع حساسه.
2⃣ برای اشاره به ظرافت و شکنندگی چیزی
توی این کاربرد می تونه مترادف fragile باشه.
✅ The glasses looked very delicate.
عینک بسیار ظریف به نظر می رسید.
3⃣ وقتی یه طعم، بو یا یه رنگی delicate باشه، یعنی خوشاینده و زیاد قوی و تند نیس.
✅ The wine has a dry delicate flavour.
شراب دارای یه طعم خوشایند خشکه.
#لغت
#No_7
#attempt
🟠 کاربردهای لغت attempt در نقش اسم 👇
⬅️ معنیش میشه: کوشش، قصد، تلاش
1⃣ تلاش برای انجام کاری، به ویژه کاری دشوار
الگوها و کالوکیشن هاش رو ببین👇
👉 attempt to do something
تلاش برای انجام کاری
✅ He succeeded in his attempt to break the world record.
اون در تلاش خود برای شکستن رکورد جهانی موفق بود.
👉 attempt at doing something
✓ تلاش در(برای) انجام کاری
✅ He made a feeble attempt at smiling.
اون تلاش ضعیفی توی لبخند زدن انجام داد.
👉 at the first/second etc attempt
✓ توی اولین/دومین تلاش
✅ She passed her driving test at the first attempt.
اون توی اولین تلاش, امتحان رانندگیش رو قبول شد.
2⃣ ساختار زیر رو ببین👇
👉 make no attempt to do something
✓ یعنی هیچ تلاشی برای انجام کاری نداشته باشید.
✅ She has made no attempt to contact her mother.
اون هیچ تلاشی برای تماس با مادرش نکرده.
3⃣ کالوکیشن زیر هم یادت بمونه👇
👉 an attempt on sb’s life
✓ یعنی یه موقعیتی که یه نفر سعی میکنه یه آدم مشهور و مهم رو بکشه.
✅ She has already survived two attempts on her life.
اون قبلاً از دوتا سوقصد به جونش، جان سالم به در برده.
#No_7
#attempt
🟠 کاربردهای لغت attempt در نقش اسم 👇
⬅️ معنیش میشه: کوشش، قصد، تلاش
1⃣ تلاش برای انجام کاری، به ویژه کاری دشوار
الگوها و کالوکیشن هاش رو ببین👇
👉 attempt to do something
تلاش برای انجام کاری
✅ He succeeded in his attempt to break the world record.
اون در تلاش خود برای شکستن رکورد جهانی موفق بود.
👉 attempt at doing something
✓ تلاش در(برای) انجام کاری
✅ He made a feeble attempt at smiling.
اون تلاش ضعیفی توی لبخند زدن انجام داد.
👉 at the first/second etc attempt
✓ توی اولین/دومین تلاش
✅ She passed her driving test at the first attempt.
اون توی اولین تلاش, امتحان رانندگیش رو قبول شد.
2⃣ ساختار زیر رو ببین👇
👉 make no attempt to do something
✓ یعنی هیچ تلاشی برای انجام کاری نداشته باشید.
✅ She has made no attempt to contact her mother.
اون هیچ تلاشی برای تماس با مادرش نکرده.
3⃣ کالوکیشن زیر هم یادت بمونه👇
👉 an attempt on sb’s life
✓ یعنی یه موقعیتی که یه نفر سعی میکنه یه آدم مشهور و مهم رو بکشه.
✅ She has already survived two attempts on her life.
اون قبلاً از دوتا سوقصد به جونش، جان سالم به در برده.
#لغت
#No_8
#distribute
🟠 بریم لغت distribute رو توی چند کاربرد بررسی کنیم😊👇
1⃣ به اشتراک گذاشتن یه سری چیزها بین گروهی از مردم، به ویژه به روشی برنامه ریزی شده.
الگوش هم به این صورته:
👉 distribute something among/to somebody
✅ Clothes and blankets have been distributed among the refugees.
لباسها و پتوها بین پناهجویان توزیع شده.
2⃣ عرضه اجناس به مغازه ها و شرکت ها تا بتونن اونا رو بفروشن.
✅ Milk is distributed to the local shops every day.
شیر هر روز در مغازه های محلی توزیع می شه.
3⃣ پخش کردن چیزی توی یه منطقه بزرگ
✅ Wealth is not evenly distributed between age groups.
ثروت به طور مساوی بین گروه های سنی تقسیم نمی شه.
#No_8
#distribute
🟠 بریم لغت distribute رو توی چند کاربرد بررسی کنیم😊👇
1⃣ به اشتراک گذاشتن یه سری چیزها بین گروهی از مردم، به ویژه به روشی برنامه ریزی شده.
الگوش هم به این صورته:
👉 distribute something among/to somebody
✅ Clothes and blankets have been distributed among the refugees.
لباسها و پتوها بین پناهجویان توزیع شده.
2⃣ عرضه اجناس به مغازه ها و شرکت ها تا بتونن اونا رو بفروشن.
✅ Milk is distributed to the local shops every day.
شیر هر روز در مغازه های محلی توزیع می شه.
3⃣ پخش کردن چیزی توی یه منطقه بزرگ
✅ Wealth is not evenly distributed between age groups.
ثروت به طور مساوی بین گروه های سنی تقسیم نمی شه.
#لغت
#No_9
#slam
🟠 بررسی کالوکیشن ها و کاربردهای فعل slam 👇
1⃣ در رو به شدت به هم کوبیدن
👈 می تونیم با قید hard شدت بیشتری بهش بدیم.
✅ She ran out of the room and slammed the door as hard as she could.
از اتاق بیرون دوید و در رو تا جایی که می تونست محکم به هم کوبید.
👈 با فعل shut کالوکیشن می سازه.
✅ He slammed the door shut.
در رو محکم بست.
👈 با حرف اضافه behind هم همراه میشه.
✅ She left the room, slamming the door behind her.
از اتاق خارج شد و در را پشت سرش کوبید.
2⃣ با یه حرکت خشونت آمیز و عصبانی، چیزی رو سریع پایین یا روی یه سطح دیگه قرار دادن
👉 slam something down/against/onto
✅ He slammed the phone down angrily.
با عصبانیت گوشی رو گذاشت.
3⃣ ضربه زدن به کسی یا چیزی / حمله به کسی یا چیزی با نیروی زیاد / برخورد به چیزی
👉 slam into/against etc
✅ All 155 passengers died instantly when the plane slammed into the mountain.
همه ی 155 مسافر با برخورد هواپیما به کوه فوراً جانشون رو از دست دادن.
#No_9
#slam
🟠 بررسی کالوکیشن ها و کاربردهای فعل slam 👇
1⃣ در رو به شدت به هم کوبیدن
👈 می تونیم با قید hard شدت بیشتری بهش بدیم.
✅ She ran out of the room and slammed the door as hard as she could.
از اتاق بیرون دوید و در رو تا جایی که می تونست محکم به هم کوبید.
👈 با فعل shut کالوکیشن می سازه.
✅ He slammed the door shut.
در رو محکم بست.
👈 با حرف اضافه behind هم همراه میشه.
✅ She left the room, slamming the door behind her.
از اتاق خارج شد و در را پشت سرش کوبید.
2⃣ با یه حرکت خشونت آمیز و عصبانی، چیزی رو سریع پایین یا روی یه سطح دیگه قرار دادن
👉 slam something down/against/onto
✅ He slammed the phone down angrily.
با عصبانیت گوشی رو گذاشت.
3⃣ ضربه زدن به کسی یا چیزی / حمله به کسی یا چیزی با نیروی زیاد / برخورد به چیزی
👉 slam into/against etc
✅ All 155 passengers died instantly when the plane slammed into the mountain.
همه ی 155 مسافر با برخورد هواپیما به کوه فوراً جانشون رو از دست دادن.
#لغت
#No_10
#intimacy
🟠 بررسی لغت intimacy به معنی «صمیمیت».
اسمه و در بیشتر مواقع غیرقابل شمارشه.
👉 intimacy between...
✓ صمیمیت بین...
✅ there's deep intimacy between these students and their teacher.
صمیمیت عمیقی بین این دانش آموزان و معلمشان وجود دارد.
👉 fear of intimacy
✓ ترس از صمیمیت
✅ He was prevented from declaring his love by his fear of intimacy.
ترس از صمیمیت مانع از ابراز عشقش شد.
👉 a feeling/sense of intimacy
✓ یه احساس/حس صمیمیت
✅ There should be a close sense of intimacy between parent and child.
باید یک حس صمیمیت نزدیک بین والدین و فرزند وجود داشته باشد.
#No_10
#intimacy
🟠 بررسی لغت intimacy به معنی «صمیمیت».
اسمه و در بیشتر مواقع غیرقابل شمارشه.
👉 intimacy between...
✓ صمیمیت بین...
✅ there's deep intimacy between these students and their teacher.
صمیمیت عمیقی بین این دانش آموزان و معلمشان وجود دارد.
👉 fear of intimacy
✓ ترس از صمیمیت
✅ He was prevented from declaring his love by his fear of intimacy.
ترس از صمیمیت مانع از ابراز عشقش شد.
👉 a feeling/sense of intimacy
✓ یه احساس/حس صمیمیت
✅ There should be a close sense of intimacy between parent and child.
باید یک حس صمیمیت نزدیک بین والدین و فرزند وجود داشته باشد.