Forwarded from کانال پویش ملی هر خانه یک حسینیه
"محرم، ماهی برای اندیشیدن به هستی و رسالت باورمندان"
شب های دهه اول محرم، همراه هستیم با سخنرانی های استادان دانشگاه و حوزه.
سخنرانان مدعو:
1. دکتر آیدین ابراهیمی
2. دکتر محمدجواد ادبی
3. دکتر بهمن اکبری
4. دکتر محمد حسین بادامچی
5. دکتر حمید پارسانیا
6. دکتر سیّد حسین حسینی
7. دکتر انشاءالله رحمتی
8. دکتر محمدتقی سبحانی
9. حجت الاسلام محمد سروش محلاتی
10. دکتر مهراب صادق نیا
11. دکتر محمدحسن علایی
12. حجت الاسلام قادر فاضلی
13. دکتر داود فیرحی
14. دکتر حسن محدثی
15. دکتر ناصر مهدوی
16. دکتر مصطفی مهرآیین
17. دکتر سید جواد میری
18. دکتر رحیم نوبهار
19. دکتر امین رضا نوشین
#در_خانه_بمانیم
#هر_خانه_یک_حسینیه
پویش ملّی هر خانه یک حسینیه
https://t.me/harkhaneh
https://www.instagram.com/khaneh.hoseinieh/
🔸 بازنشر مطالب این پویش ملّی، نشانۀ علاقه و احترام است به حسین بن علی (ع)، و نگرانی به خطر افتادن سلامت مردم در شرایط شیوع ویروس کرونا در تجمعات.
از شما سپاسگزاریم که در گسترش این پویش، یاری می دهید.
شب های دهه اول محرم، همراه هستیم با سخنرانی های استادان دانشگاه و حوزه.
سخنرانان مدعو:
1. دکتر آیدین ابراهیمی
2. دکتر محمدجواد ادبی
3. دکتر بهمن اکبری
4. دکتر محمد حسین بادامچی
5. دکتر حمید پارسانیا
6. دکتر سیّد حسین حسینی
7. دکتر انشاءالله رحمتی
8. دکتر محمدتقی سبحانی
9. حجت الاسلام محمد سروش محلاتی
10. دکتر مهراب صادق نیا
11. دکتر محمدحسن علایی
12. حجت الاسلام قادر فاضلی
13. دکتر داود فیرحی
14. دکتر حسن محدثی
15. دکتر ناصر مهدوی
16. دکتر مصطفی مهرآیین
17. دکتر سید جواد میری
18. دکتر رحیم نوبهار
19. دکتر امین رضا نوشین
#در_خانه_بمانیم
#هر_خانه_یک_حسینیه
پویش ملّی هر خانه یک حسینیه
https://t.me/harkhaneh
https://www.instagram.com/khaneh.hoseinieh/
🔸 بازنشر مطالب این پویش ملّی، نشانۀ علاقه و احترام است به حسین بن علی (ع)، و نگرانی به خطر افتادن سلامت مردم در شرایط شیوع ویروس کرونا در تجمعات.
از شما سپاسگزاریم که در گسترش این پویش، یاری می دهید.
Forwarded from کانال پویش ملی هر خانه یک حسینیه
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
"محرم، ماهی برای اندیشیدن به هستی و رسالت باورمندان"
شب های دهه اول محرم، همراه هستیم با سخنرانی های استادان دانشگاه و حوزه.
سخنرانی دکتر محمد حسن علایی
با عنوان «مسئولیت پذیری در سایه آموزه های محرم؛ به مثابه ضرورت یک جامعه درگیر بحران»
قسمت اول
پویش ملی هر خانه یک حسینیه
#در_خانه_بمانیم
#هر_خانه_یک_حسینیه
پویش ملّی هر خانه یک حسینیه
https://t.me/harkhaneh
https://www.instagram.com/khaneh.hoseinieh/
🔸 بازنشر مطالب این پویش ملّی، نشانۀ علاقه و احترام است به حسین بن علی (ع)، و نگرانی به خطر افتادن سلامت مردم در شرایط شیوع ویروس کرونا در تجمعات.
از شما سپاسگزاریم که در گسترش این پویش، یاری می دهید.
*سخنرانی دکتر محمد حسن علایی
شب های دهه اول محرم، همراه هستیم با سخنرانی های استادان دانشگاه و حوزه.
سخنرانی دکتر محمد حسن علایی
با عنوان «مسئولیت پذیری در سایه آموزه های محرم؛ به مثابه ضرورت یک جامعه درگیر بحران»
قسمت اول
پویش ملی هر خانه یک حسینیه
#در_خانه_بمانیم
#هر_خانه_یک_حسینیه
پویش ملّی هر خانه یک حسینیه
https://t.me/harkhaneh
https://www.instagram.com/khaneh.hoseinieh/
🔸 بازنشر مطالب این پویش ملّی، نشانۀ علاقه و احترام است به حسین بن علی (ع)، و نگرانی به خطر افتادن سلامت مردم در شرایط شیوع ویروس کرونا در تجمعات.
از شما سپاسگزاریم که در گسترش این پویش، یاری می دهید.
*سخنرانی دکتر محمد حسن علایی
Forwarded from کانال پویش ملی هر خانه یک حسینیه
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
"محرم، ماهی برای اندیشیدن به هستی و رسالت باورمندان"
شب های دهه اول محرم، همراه هستیم با سخنرانی های استادان دانشگاه و حوزه.
سخنرانی دکتر محمد حسن علایی
با عنوان «مسئولیت پذیری در سایه آموزه های محرم؛ به مثابه ضرورت یک جامعه درگیر بحران»
قسمت دوم
پویش ملی هر خانه یک حسینیه
#در_خانه_بمانیم
#هر_خانه_یک_حسینیه
پویش ملّی هر خانه یک حسینیه
https://t.me/harkhaneh
https://www.instagram.com/khaneh.hoseinieh/
🔸 بازنشر مطالب این پویش ملّی، نشانۀ علاقه و احترام است به حسین بن علی (ع)، و نگرانی به خطر افتادن سلامت مردم در شرایط شیوع ویروس کرونا در تجمعات.
از شما سپاسگزاریم که در گسترش این پویش، یاری می دهید.
*سخنرانی دکتر محمد حسن علایی
شب های دهه اول محرم، همراه هستیم با سخنرانی های استادان دانشگاه و حوزه.
سخنرانی دکتر محمد حسن علایی
با عنوان «مسئولیت پذیری در سایه آموزه های محرم؛ به مثابه ضرورت یک جامعه درگیر بحران»
قسمت دوم
پویش ملی هر خانه یک حسینیه
#در_خانه_بمانیم
#هر_خانه_یک_حسینیه
پویش ملّی هر خانه یک حسینیه
https://t.me/harkhaneh
https://www.instagram.com/khaneh.hoseinieh/
🔸 بازنشر مطالب این پویش ملّی، نشانۀ علاقه و احترام است به حسین بن علی (ع)، و نگرانی به خطر افتادن سلامت مردم در شرایط شیوع ویروس کرونا در تجمعات.
از شما سپاسگزاریم که در گسترش این پویش، یاری می دهید.
*سخنرانی دکتر محمد حسن علایی
Forwarded from کانال پویش ملی هر خانه یک حسینیه
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
"محرم، ماهی برای اندیشیدن به هستی و رسالت باورمندان"
شب های دهه اول محرم، همراه هستیم با سخنرانی های استادان دانشگاه و حوزه.
سخنرانی دکتر محمد حسن علایی
با عنوان «مسئولیت پذیری در سایه آموزه های محرم؛ به مثابه ضرورت یک جامعه درگیر بحران»
قسمت سوم
پویش ملی هر خانه یک حسینیه
#در_خانه_بمانیم
#هر_خانه_یک_حسینیه
پویش ملّی هر خانه یک حسینیه
https://t.me/harkhaneh
https://www.instagram.com/khaneh.hoseinieh/
🔸 بازنشر مطالب این پویش ملّی، نشانۀ علاقه و احترام است به حسین بن علی (ع)، و نگرانی به خطر افتادن سلامت مردم در شرایط شیوع ویروس کرونا در تجمعات.
از شما سپاسگزاریم که در گسترش این پویش، یاری می دهید.
*سخنرانی دکتر محمد حسن علایی
شب های دهه اول محرم، همراه هستیم با سخنرانی های استادان دانشگاه و حوزه.
سخنرانی دکتر محمد حسن علایی
با عنوان «مسئولیت پذیری در سایه آموزه های محرم؛ به مثابه ضرورت یک جامعه درگیر بحران»
قسمت سوم
پویش ملی هر خانه یک حسینیه
#در_خانه_بمانیم
#هر_خانه_یک_حسینیه
پویش ملّی هر خانه یک حسینیه
https://t.me/harkhaneh
https://www.instagram.com/khaneh.hoseinieh/
🔸 بازنشر مطالب این پویش ملّی، نشانۀ علاقه و احترام است به حسین بن علی (ع)، و نگرانی به خطر افتادن سلامت مردم در شرایط شیوع ویروس کرونا در تجمعات.
از شما سپاسگزاریم که در گسترش این پویش، یاری می دهید.
*سخنرانی دکتر محمد حسن علایی
Forwarded from Shatt Press شط پرس
*رسانه شط پرس*
▫ "ایران شدن ایران" به عنوان اصلی ترین راهبرد برای تولد یک گفتمان رهایی بخش و انسجام آفرین
🟣 *آیا گفتمان “ایران شدن ایران” قابلیت برخورداری از مقبولیت عمومی را داراست؟*
➖دکتر محمد حسن علایی
▪عبارت سهل و ممتنعی که برای توصیف کلیات این گفتمان، به کار رفته است، در نگاه اول، عبارتی به غایت سهل و ممتنع است، و نگارنده آرزومندانه و صد البته با التفات به شرایط امکان تحقق آن، گشودن معانی مستتر در بطون متکثر آن را متعهد شده است: "ایران شدن ایران"
➖ *جهت مطالعه اين مطلب وارد لینک زیر شوید* 👇
🌐 https://www.shattpress.com/?p=4435
▫ "ایران شدن ایران" به عنوان اصلی ترین راهبرد برای تولد یک گفتمان رهایی بخش و انسجام آفرین
🟣 *آیا گفتمان “ایران شدن ایران” قابلیت برخورداری از مقبولیت عمومی را داراست؟*
➖دکتر محمد حسن علایی
▪عبارت سهل و ممتنعی که برای توصیف کلیات این گفتمان، به کار رفته است، در نگاه اول، عبارتی به غایت سهل و ممتنع است، و نگارنده آرزومندانه و صد البته با التفات به شرایط امکان تحقق آن، گشودن معانی مستتر در بطون متکثر آن را متعهد شده است: "ایران شدن ایران"
➖ *جهت مطالعه اين مطلب وارد لینک زیر شوید* 👇
🌐 https://www.shattpress.com/?p=4435
Shattpress
آیا گفتمان “ایران شدن ایران” قابلیت برخورداری از مقبولیت عمومی را داراست؟ | مجله الکترونیکی شط پرس
در مجرای آگاهی
طرح گفتمان "ایران شدن ایران" و توسل به امام حسین(ع) برای فلاح ایران!
به عنوان یک ایرانی، که در اوراق هویتش با دین اسلام و مذهب شیعه معرفی می شود، آن گاه که ناگزیر می شوم با صرف احساسات به "حسین(ع)" نزدیک شوم، و برای آناتی فارغ از مواجهات پژوهش محورانه و تاریخ پژوهانه با این چهره روبه رو شوم، نمی دانم چه حکمتی دارد که بی اختیار اشک از چشمانم جاری می شود طوری که به پهنای صورت غرق در اشک و آه می شوم و یارای مقابله با احساساتی این چنین را در خویش نمی یابم.
آیا تقدیر ما چنین ایجاب می کرده است که در مقام یک سوژه ی فکور، وقتی دستانمتان را به تمامه از امکانات برون شد از وضعیت اسفناک خویش خالی یافتیم به دامن حسین چنگ بزنیم؟!
سوژه ای که ضمن برخورداری از زیستی آکادمیک، در حد بضاعت خویش همه ی راه های برون شد از چنین مقتل مهلکی را با جان و دل آزموده است!
کسی که برای کشورش عزت و برای مردمانش حیاتی سرشار را آرزو داشته است، اکنون وقتی با سیمای کریه فقر و ذلت رو به رو می شود، برای تمسک جستن چه چیزی را می تواند مستمسک قرار دهد؟
مگر نه این است که حسین وارث انبیا تلقی می شود، و مگر نه این است که مردم بی پناه در طول تاریخ در برابر ابرقدرتها و زرپرستان و زورمداران جز این در، در دیگری برای آویختن از زلفینش نمی شناختند؟
شاید بگویید خدا عقل داده است، دنیا عوض شده است، جامعه را نمی شود با روضه خوانی و نوحه سرایی اداره کرد، باید تلاش کنیم علم و فن بیاموزیم و ...باشد، قبول، من هم چنین کردم و چنین اندیشیدم، و حالا در چهل سالگی خویش که به عدد پختگی مشهور است، برهوت بی پایان توسعه نیافتگی را در مقابل خود و ملت خود می بینم و مغاکی از فلاکت که به زیر پای مردمان سرزمینم دهان باز کرده است، که ما را با تمام آرمان ها و آرزوهایمان به کام مرگ فرو بکشاند و دودمان مان را به یک باره به باد دهد؟!
آیا نباید برای "حافظ" و "فردوسی" اندک جایی به نام "ایران" به نام وطن باقی بماند؟!
گفتمان "ایران شدن ایران"، از سر شکم سیری نیست که طرح شده است، شاید مرثیه ای است به قامت بلند آرزو، مرثیه ای که می خواهد در برابر "ویران شدن ایران" تا پای جای بیاستد، و در این راه خویش را از توسل به نام نامی "حسین(ع)" بی نیاز نمی بیند!
امروز ما باید در توسلاتمان، دعا برای "ایران" را از قلم نیاندازیم، صد البته صرف دعا و توسل به واقع به نجات ایران نخواهد انجامید!، اما به یاد داشته باشیم که بزرگداشت همین عزاداری ها در طول سالیان و به یاد ستم هایی که بر خاندان نبوت رفته است بر روی این "خاک" ممکن شده است، بیایید به خاک پاک آن چنگ بزنیم و وجبی از آن را به دست اغیار، فرو نگذاریم و دست در دست هم، هم نوا با اندیشمندان و متفکران و دغدغه مندان این کشور، برای صلاح و فلاح آن و هم افق با گفتمانی که دغدغه منافع ملی کشور و ایران شدن ایران را نقطه اوج همه ی آمال و آرزوهایش قرار داده است، در مقام نظر و عمل و در هر منصب و جایگاهی که هستیم، با جان و دل بکوشیم!
گفتمان ایران شدن ایران، در برابر ویران شدن آن، مقاومت می کند و ضمن دعوت همه ی اصحاب نظر به اندیشیدن و ارائه ی راهکار، به جای دعوت به انفعال و بی کنشی در برابر انواع بحران ها، در صدد است تا با سنجش امکانات و ظرفیت های تولید یک گفتمان ملی، با تذکار ضرورت مسئولیت پذیری همه ی آحاد جامعه در شرایط بحرانی کشور، از پشتوانه ی وجدان اخلاقی و اعتقادات دینی انسان ایرانی، برای ساختن ایرانی آباد، استمداد جسته، از محول کردن امور به گذر زمان -که مع الاسف اکنون به نفع ایران در حال سپری شدن نیست- بپرهیزد و علی رغم اینکه مرز خود را از واضعان مدعیات بی پشتوانه ی "ما توانیم" تعیین می کند، پرسش ما چه می توانیم بکنیم را از نو طرح کرده، پاسخ اصحاب اندیشه را طلب می نماید.
به عنوان یک ایرانی، که در اوراق هویتش با دین اسلام و مذهب شیعه معرفی می شود، آن گاه که ناگزیر می شوم با صرف احساسات به "حسین(ع)" نزدیک شوم، و برای آناتی فارغ از مواجهات پژوهش محورانه و تاریخ پژوهانه با این چهره روبه رو شوم، نمی دانم چه حکمتی دارد که بی اختیار اشک از چشمانم جاری می شود طوری که به پهنای صورت غرق در اشک و آه می شوم و یارای مقابله با احساساتی این چنین را در خویش نمی یابم.
آیا تقدیر ما چنین ایجاب می کرده است که در مقام یک سوژه ی فکور، وقتی دستانمتان را به تمامه از امکانات برون شد از وضعیت اسفناک خویش خالی یافتیم به دامن حسین چنگ بزنیم؟!
سوژه ای که ضمن برخورداری از زیستی آکادمیک، در حد بضاعت خویش همه ی راه های برون شد از چنین مقتل مهلکی را با جان و دل آزموده است!
کسی که برای کشورش عزت و برای مردمانش حیاتی سرشار را آرزو داشته است، اکنون وقتی با سیمای کریه فقر و ذلت رو به رو می شود، برای تمسک جستن چه چیزی را می تواند مستمسک قرار دهد؟
مگر نه این است که حسین وارث انبیا تلقی می شود، و مگر نه این است که مردم بی پناه در طول تاریخ در برابر ابرقدرتها و زرپرستان و زورمداران جز این در، در دیگری برای آویختن از زلفینش نمی شناختند؟
شاید بگویید خدا عقل داده است، دنیا عوض شده است، جامعه را نمی شود با روضه خوانی و نوحه سرایی اداره کرد، باید تلاش کنیم علم و فن بیاموزیم و ...باشد، قبول، من هم چنین کردم و چنین اندیشیدم، و حالا در چهل سالگی خویش که به عدد پختگی مشهور است، برهوت بی پایان توسعه نیافتگی را در مقابل خود و ملت خود می بینم و مغاکی از فلاکت که به زیر پای مردمان سرزمینم دهان باز کرده است، که ما را با تمام آرمان ها و آرزوهایمان به کام مرگ فرو بکشاند و دودمان مان را به یک باره به باد دهد؟!
آیا نباید برای "حافظ" و "فردوسی" اندک جایی به نام "ایران" به نام وطن باقی بماند؟!
گفتمان "ایران شدن ایران"، از سر شکم سیری نیست که طرح شده است، شاید مرثیه ای است به قامت بلند آرزو، مرثیه ای که می خواهد در برابر "ویران شدن ایران" تا پای جای بیاستد، و در این راه خویش را از توسل به نام نامی "حسین(ع)" بی نیاز نمی بیند!
امروز ما باید در توسلاتمان، دعا برای "ایران" را از قلم نیاندازیم، صد البته صرف دعا و توسل به واقع به نجات ایران نخواهد انجامید!، اما به یاد داشته باشیم که بزرگداشت همین عزاداری ها در طول سالیان و به یاد ستم هایی که بر خاندان نبوت رفته است بر روی این "خاک" ممکن شده است، بیایید به خاک پاک آن چنگ بزنیم و وجبی از آن را به دست اغیار، فرو نگذاریم و دست در دست هم، هم نوا با اندیشمندان و متفکران و دغدغه مندان این کشور، برای صلاح و فلاح آن و هم افق با گفتمانی که دغدغه منافع ملی کشور و ایران شدن ایران را نقطه اوج همه ی آمال و آرزوهایش قرار داده است، در مقام نظر و عمل و در هر منصب و جایگاهی که هستیم، با جان و دل بکوشیم!
گفتمان ایران شدن ایران، در برابر ویران شدن آن، مقاومت می کند و ضمن دعوت همه ی اصحاب نظر به اندیشیدن و ارائه ی راهکار، به جای دعوت به انفعال و بی کنشی در برابر انواع بحران ها، در صدد است تا با سنجش امکانات و ظرفیت های تولید یک گفتمان ملی، با تذکار ضرورت مسئولیت پذیری همه ی آحاد جامعه در شرایط بحرانی کشور، از پشتوانه ی وجدان اخلاقی و اعتقادات دینی انسان ایرانی، برای ساختن ایرانی آباد، استمداد جسته، از محول کردن امور به گذر زمان -که مع الاسف اکنون به نفع ایران در حال سپری شدن نیست- بپرهیزد و علی رغم اینکه مرز خود را از واضعان مدعیات بی پشتوانه ی "ما توانیم" تعیین می کند، پرسش ما چه می توانیم بکنیم را از نو طرح کرده، پاسخ اصحاب اندیشه را طلب می نماید.
Audio
"محرم، ماهی برای اندیشیدن به هستی و رسالت باورمندان"
شب های دهه اول محرم، همراه هستیم با سخنرانی های استادان دانشگاه و حوزه.
🔸 سخنرانی دکتر سید جواد میری
🔻 فلسفه تاریخ شریعتی در نسبت با "نهضت عاشورا"
قسمت اول
#در_خانه_بمانیم
#هر_خانه_یک_حسینیه
پویش ملّی هر خانه یک حسینیه
https://t.me/harkhaneh
https://www.instagram.com/khaneh.hoseinieh/
🔸 بازنشر مطالب این پویش ملّی، نشانۀ علاقه و احترام است به حسین بن علی (ع)، و نگرانی به خطر افتادن سلامت مردم در شرایط شیوع ویروس کرونا در تجمعات.
از شما سپاسگزاریم که در گسترش این پویش، یاری می دهید.
شب های دهه اول محرم، همراه هستیم با سخنرانی های استادان دانشگاه و حوزه.
🔸 سخنرانی دکتر سید جواد میری
🔻 فلسفه تاریخ شریعتی در نسبت با "نهضت عاشورا"
قسمت اول
#در_خانه_بمانیم
#هر_خانه_یک_حسینیه
پویش ملّی هر خانه یک حسینیه
https://t.me/harkhaneh
https://www.instagram.com/khaneh.hoseinieh/
🔸 بازنشر مطالب این پویش ملّی، نشانۀ علاقه و احترام است به حسین بن علی (ع)، و نگرانی به خطر افتادن سلامت مردم در شرایط شیوع ویروس کرونا در تجمعات.
از شما سپاسگزاریم که در گسترش این پویش، یاری می دهید.
Audio
"محرم، ماهی برای اندیشیدن به هستی و رسالت باورمندان"
شب های دهه اول محرم، همراه هستیم با سخنرانی های استادان دانشگاه و حوزه.
🔸 سخنرانی دکتر سید جواد میری
🔻 فلسفه تاریخ شریعتی در نسبت با "نهضت عاشورا"
قسمت دوم
#در_خانه_بمانیم
#هر_خانه_یک_حسینیه
پویش ملّی هر خانه یک حسینیه
https://t.me/harkhaneh
https://www.instagram.com/khaneh.hoseinieh/
🔸 بازنشر مطالب این پویش ملّی، نشانۀ علاقه و احترام است به حسین بن علی (ع)، و نگرانی به خطر افتادن سلامت مردم در شرایط شیوع ویروس کرونا در تجمعات.
از شما سپاسگزاریم که در گسترش این پویش، یاری می دهید.
شب های دهه اول محرم، همراه هستیم با سخنرانی های استادان دانشگاه و حوزه.
🔸 سخنرانی دکتر سید جواد میری
🔻 فلسفه تاریخ شریعتی در نسبت با "نهضت عاشورا"
قسمت دوم
#در_خانه_بمانیم
#هر_خانه_یک_حسینیه
پویش ملّی هر خانه یک حسینیه
https://t.me/harkhaneh
https://www.instagram.com/khaneh.hoseinieh/
🔸 بازنشر مطالب این پویش ملّی، نشانۀ علاقه و احترام است به حسین بن علی (ع)، و نگرانی به خطر افتادن سلامت مردم در شرایط شیوع ویروس کرونا در تجمعات.
از شما سپاسگزاریم که در گسترش این پویش، یاری می دهید.
Audio
"محرم، ماهی برای اندیشیدن به هستی و رسالت باورمندان"
شب های دهه اول محرم، همراه هستیم با سخنرانی های استادان دانشگاه و حوزه.
🔸 سخنرانی دکتر سید جواد میری
🔻 فلسفه تاریخ شریعتی در نسبت با "نهضت عاشورا"
قسمت سوم
#در_خانه_بمانیم
#هر_خانه_یک_حسینیه
پویش ملّی هر خانه یک حسینیه
https://t.me/harkhaneh
https://www.instagram.com/khaneh.hoseinieh/
🔸 بازنشر مطالب این پویش ملّی، نشانۀ علاقه و احترام است به حسین بن علی (ع)، و نگرانی به خطر افتادن سلامت مردم در شرایط شیوع ویروس کرونا در تجمعات.
از شما سپاسگزاریم که در گسترش این پویش، یاری می دهید.
شب های دهه اول محرم، همراه هستیم با سخنرانی های استادان دانشگاه و حوزه.
🔸 سخنرانی دکتر سید جواد میری
🔻 فلسفه تاریخ شریعتی در نسبت با "نهضت عاشورا"
قسمت سوم
#در_خانه_بمانیم
#هر_خانه_یک_حسینیه
پویش ملّی هر خانه یک حسینیه
https://t.me/harkhaneh
https://www.instagram.com/khaneh.hoseinieh/
🔸 بازنشر مطالب این پویش ملّی، نشانۀ علاقه و احترام است به حسین بن علی (ع)، و نگرانی به خطر افتادن سلامت مردم در شرایط شیوع ویروس کرونا در تجمعات.
از شما سپاسگزاریم که در گسترش این پویش، یاری می دهید.
Audio
"محرم، ماهی برای اندیشیدن به هستی و رسالت باورمندان"
شب های دهه اول محرم، همراه هستیم با سخنرانی های استادان دانشگاه و حوزه.
🔸 سخنرانی دکتر انشاءالله رحمتی
🔻 عاشورا؛ تجلی امر و آرمان شیعی - بر اساس آثار هانری کربن
قسمت اول
#در_خانه_بمانیم
#هر_خانه_یک_حسینیه
پویش ملّی هر خانه یک حسینیه
https://t.me/harkhaneh
https://www.instagram.com/khaneh.hoseinieh/
🔸 بازنشر مطالب این پویش ملّی، نشانۀ علاقه و احترام است به حسین بن علی (ع)، و نگرانی به خطر افتادن سلامت مردم در شرایط شیوع ویروس کرونا در تجمعات.
از شما سپاسگزاریم که در گسترش این پویش، یاری می دهید.
شب های دهه اول محرم، همراه هستیم با سخنرانی های استادان دانشگاه و حوزه.
🔸 سخنرانی دکتر انشاءالله رحمتی
🔻 عاشورا؛ تجلی امر و آرمان شیعی - بر اساس آثار هانری کربن
قسمت اول
#در_خانه_بمانیم
#هر_خانه_یک_حسینیه
پویش ملّی هر خانه یک حسینیه
https://t.me/harkhaneh
https://www.instagram.com/khaneh.hoseinieh/
🔸 بازنشر مطالب این پویش ملّی، نشانۀ علاقه و احترام است به حسین بن علی (ع)، و نگرانی به خطر افتادن سلامت مردم در شرایط شیوع ویروس کرونا در تجمعات.
از شما سپاسگزاریم که در گسترش این پویش، یاری می دهید.
Audio
"محرم، ماهی برای اندیشیدن به هستی و رسالت باورمندان"
شب های دهه اول محرم، همراه هستیم با سخنرانی های استادان دانشگاه و حوزه.
🔸 سخنرانی دکتر انشاءالله رحمتی
🔻 عاشورا؛ تجلی امر و آرمان شیعی - بر اساس آثار هانری کربن
قسمت دوم
#در_خانه_بمانیم
#هر_خانه_یک_حسینیه
پویش ملّی هر خانه یک حسینیه
https://t.me/harkhaneh
https://www.instagram.com/khaneh.hoseinieh/
🔸 بازنشر مطالب این پویش ملّی، نشانۀ علاقه و احترام است به حسین بن علی (ع)، و نگرانی به خطر افتادن سلامت مردم در شرایط شیوع ویروس کرونا در تجمعات.
از شما سپاسگزاریم که در گسترش این پویش، یاری می دهید.
شب های دهه اول محرم، همراه هستیم با سخنرانی های استادان دانشگاه و حوزه.
🔸 سخنرانی دکتر انشاءالله رحمتی
🔻 عاشورا؛ تجلی امر و آرمان شیعی - بر اساس آثار هانری کربن
قسمت دوم
#در_خانه_بمانیم
#هر_خانه_یک_حسینیه
پویش ملّی هر خانه یک حسینیه
https://t.me/harkhaneh
https://www.instagram.com/khaneh.hoseinieh/
🔸 بازنشر مطالب این پویش ملّی، نشانۀ علاقه و احترام است به حسین بن علی (ع)، و نگرانی به خطر افتادن سلامت مردم در شرایط شیوع ویروس کرونا در تجمعات.
از شما سپاسگزاریم که در گسترش این پویش، یاری می دهید.
Audio
"محرم، ماهی برای اندیشیدن به هستی و رسالت باورمندان"
شب های دهه اول محرم، همراه هستیم با سخنرانی های استادان دانشگاه و حوزه.
🔸 سخنرانی دکتر انشاءالله رحمتی
🔻 عاشورا؛ تجلی امر و آرمان شیعی - بر اساس آثار هانری کربن
قسمت سوم
#در_خانه_بمانیم
#هر_خانه_یک_حسینیه
پویش ملّی هر خانه یک حسینیه
https://t.me/harkhaneh
https://www.instagram.com/khaneh.hoseinieh/
🔸 بازنشر مطالب این پویش ملّی، نشانۀ علاقه و احترام است به حسین بن علی (ع)، و نگرانی به خطر افتادن سلامت مردم در شرایط شیوع ویروس کرونا در تجمعات.
از شما سپاسگزاریم که در گسترش این پویش، یاری می دهید.
شب های دهه اول محرم، همراه هستیم با سخنرانی های استادان دانشگاه و حوزه.
🔸 سخنرانی دکتر انشاءالله رحمتی
🔻 عاشورا؛ تجلی امر و آرمان شیعی - بر اساس آثار هانری کربن
قسمت سوم
#در_خانه_بمانیم
#هر_خانه_یک_حسینیه
پویش ملّی هر خانه یک حسینیه
https://t.me/harkhaneh
https://www.instagram.com/khaneh.hoseinieh/
🔸 بازنشر مطالب این پویش ملّی، نشانۀ علاقه و احترام است به حسین بن علی (ع)، و نگرانی به خطر افتادن سلامت مردم در شرایط شیوع ویروس کرونا در تجمعات.
از شما سپاسگزاریم که در گسترش این پویش، یاری می دهید.
نماز شام غريبان چو گريه آغازم
به مويه هاي غريبانه قصه پردازم
به ياد يار و ديار آن چنان بگريم زار
که از جهان ره و رسم سفر براندازم
من از ديار حبيبم نه از بلاد غريب
مهيمنا به رفيقان خود رسان بازم
خداي را مددي اي رفيق ره تا من
به کوي ميکده ديگر علم برافرازم
خرد ز پيري من کي حساب برگيرد
که باز با صنمي طفل عشق مي بازم
بجز صبا و شمالم نمي شناسد کس
عزيز من که بجز باد نيست دمسازم
هواي منزل يار آب زندگاني ماست
صبا بيار نسيمي ز خاک شيرازم
سرشکم آمد و عيبم بگفت روي به روي
شکايت از که کنم خانگيست غمازم
ز چنگ زهره شنيدم که صبحدم مي گفت
غلام حافظ خوش لهجه خوش آوازم...
به مويه هاي غريبانه قصه پردازم
به ياد يار و ديار آن چنان بگريم زار
که از جهان ره و رسم سفر براندازم
من از ديار حبيبم نه از بلاد غريب
مهيمنا به رفيقان خود رسان بازم
خداي را مددي اي رفيق ره تا من
به کوي ميکده ديگر علم برافرازم
خرد ز پيري من کي حساب برگيرد
که باز با صنمي طفل عشق مي بازم
بجز صبا و شمالم نمي شناسد کس
عزيز من که بجز باد نيست دمسازم
هواي منزل يار آب زندگاني ماست
صبا بيار نسيمي ز خاک شيرازم
سرشکم آمد و عيبم بگفت روي به روي
شکايت از که کنم خانگيست غمازم
ز چنگ زهره شنيدم که صبحدم مي گفت
غلام حافظ خوش لهجه خوش آوازم...
"خلا گفتمانی" و "غیبت نخبگانی" در متن حیات اجتماعی!
سوژه ای که در طول حیات خویش به توسّع "منِ اجتماعی" خویش توفیق یافته باشد؛ چه در مقام یک شهروند عادی، چه به عنوان یک متفکر، چه در جایگاه یک قلم به دست، در گرفتن نبض حیات اجتماعی و تشخیص درد جامعه، چون یک طبیب حاذق عمل خواهد کرد.
علمای علوم انسانی، دانش آموختگان دغدغه مند فلسفه و علوم اجتماعی، جامعه شناسان و در یک کلام اهل فرهنگ، نمی توانند نسبت به سنجش علائم حیاتی جامعه بی تفاوتی و بی مبالاتی نشان دهند.
البته توده ی مردم با گوشت و پوست خویش ناملایمتی ها و دشواری ها را آزموده و تاب می آورند و در شرح حال خویش به زبان کوچه و بازار مخیّر و محقند، لیکن صورت بندی گفتمانی آن به زبان اهل اصطلاح، وظیفه ای است که بر گردن نخبگان جامعه می باشد.
امروز در شرایط ابتلا جامعه به انواع بحران ها، به طریق اولا این انتظار می رود که اصحاب اندیشه برای تخفیف آلام جامعه، در امر خطیر گفتمان سازی برای نجات جامعه، مسئولانه ورود پیدا کنند و باری از دوش نحیف جامعه ی رو به احتضار ما بر دارند و علی رغم نفاق افکنی های رسانه های مغرض، نسخه ی بهبودی و فلاح جامعه را ضمن التفات به امکانات و امتناعات پیش رو بپیچند، و نقش تاریخی خویش را در مقام نخبه ایفا کنند.
اما مع الاسف، شوربختانه باید اذعان داشت که در حال حاضر شاهد نوعی سرگشتگی، نابسامانی، و حتی خمودی و ملال در لایه های مختلف نخبگانی کشور هستیم و آن مایه سرزندگی و حیات بخشی که از ایشان توقع می رود را مشاهده نمی کنیم، حال پرسش این است، چرا اوضاع نخبگان جامعه به چنین سرانجام اسفناکی ختم شده است؟! و سوال مهم تر اینکه، با وجود خلا گفتمانی و غیبت نخبگانی چه امیدی می توان به آینده ی جامعه ی رو به احتضار ایران بست؟!
نگارنده یکی از ناخرسندی های علاج ناپذیر خویش را در عدم گشودگی اهل نظر به شنیدن صدای اهل تفکر می یابد و از اینکه دانشگاهیان و نخبگان جامعه علمی، حتی زحمت تامل بر روی آثار هم صنف های خویش را به خود نمی دهند در تحیّر دائمی بسر می برد.
شاید می طلبد سنجش علمی همین نکته ی اخیر را به عنوان نقطه ی شروعی برای پژوهش های جدی در این خصوص قلمداد کرده، وارد میدان پژوهش و تبیین این آسیب مهلک جامعه ی نخبگانی کشور شد.
سوژه ای که در طول حیات خویش به توسّع "منِ اجتماعی" خویش توفیق یافته باشد؛ چه در مقام یک شهروند عادی، چه به عنوان یک متفکر، چه در جایگاه یک قلم به دست، در گرفتن نبض حیات اجتماعی و تشخیص درد جامعه، چون یک طبیب حاذق عمل خواهد کرد.
علمای علوم انسانی، دانش آموختگان دغدغه مند فلسفه و علوم اجتماعی، جامعه شناسان و در یک کلام اهل فرهنگ، نمی توانند نسبت به سنجش علائم حیاتی جامعه بی تفاوتی و بی مبالاتی نشان دهند.
البته توده ی مردم با گوشت و پوست خویش ناملایمتی ها و دشواری ها را آزموده و تاب می آورند و در شرح حال خویش به زبان کوچه و بازار مخیّر و محقند، لیکن صورت بندی گفتمانی آن به زبان اهل اصطلاح، وظیفه ای است که بر گردن نخبگان جامعه می باشد.
امروز در شرایط ابتلا جامعه به انواع بحران ها، به طریق اولا این انتظار می رود که اصحاب اندیشه برای تخفیف آلام جامعه، در امر خطیر گفتمان سازی برای نجات جامعه، مسئولانه ورود پیدا کنند و باری از دوش نحیف جامعه ی رو به احتضار ما بر دارند و علی رغم نفاق افکنی های رسانه های مغرض، نسخه ی بهبودی و فلاح جامعه را ضمن التفات به امکانات و امتناعات پیش رو بپیچند، و نقش تاریخی خویش را در مقام نخبه ایفا کنند.
اما مع الاسف، شوربختانه باید اذعان داشت که در حال حاضر شاهد نوعی سرگشتگی، نابسامانی، و حتی خمودی و ملال در لایه های مختلف نخبگانی کشور هستیم و آن مایه سرزندگی و حیات بخشی که از ایشان توقع می رود را مشاهده نمی کنیم، حال پرسش این است، چرا اوضاع نخبگان جامعه به چنین سرانجام اسفناکی ختم شده است؟! و سوال مهم تر اینکه، با وجود خلا گفتمانی و غیبت نخبگانی چه امیدی می توان به آینده ی جامعه ی رو به احتضار ایران بست؟!
نگارنده یکی از ناخرسندی های علاج ناپذیر خویش را در عدم گشودگی اهل نظر به شنیدن صدای اهل تفکر می یابد و از اینکه دانشگاهیان و نخبگان جامعه علمی، حتی زحمت تامل بر روی آثار هم صنف های خویش را به خود نمی دهند در تحیّر دائمی بسر می برد.
شاید می طلبد سنجش علمی همین نکته ی اخیر را به عنوان نقطه ی شروعی برای پژوهش های جدی در این خصوص قلمداد کرده، وارد میدان پژوهش و تبیین این آسیب مهلک جامعه ی نخبگانی کشور شد.
وداع با عاشورا!
وداع با عاشورا، حزن برانگیز است، اگر چه جُنگ عاشورا، سرشار از مرثیه های جانکاهیست در رثای عزیزترین جان های پر پر شده بر دشت سوزان نینوا ...
اساساً وداع با عاشورا، امکان ناپذیر است، چرا که وقایع هولناکی که در آن اتفاق افتاده است و مصائب دلخراش و جان گدازی که بر قهرمانان نجیب این روز، رفته است، بخشی از ناخودآگاه جمعی مان را به تصرف خویش در آورده است...
عاشورا، صحنه ی نمایش "عدم" است؛ فقدانی که تا همیشه، جای خالی بازیگران آن بر پهنه ی هستی احساس خواهد شد...
عاشورا، همان آزمون بزرگیست که فرزندان آدم یارای پریدن تا بلندای دور از دسترس آن را در خود نمی بینند و توان فتح قله های صعودناپذیر آن را در طاقت و همت خویش باز نمی یابند ...
وداع با عاشورا، تنها برای دو گروه ممکن است، و راه عبور از آن برای ایشان هموار، گروهی که خود را هم سنخ مسببین روسیاه این واقعه در می یابند، که تکلیفشان برای همیشه تاریخ یکسره شده است، و گروهی که فرامشکارند، و در پناه فراموشی می توانند بر سر حجره ها و کاسب کاری های خویش بازگردند و به زیستن محقرانه ی خویش ادامه دهند...
اما شاید این میانه، فئه قلیلی هم باشند که، بخشی از خویشتن خویش را در آن صحرای سوزان جا گذاشته اند، برای اینان وداع با عاشورا تقریبا ناممکن است، این گروه کوچک، هماره سر به سمت کربلا برمی گردانند و اشباح سرداران دلیری را تجسم می کنند که هنوز در کارزار انسانیت می جنگند و سرشان بر تنشان و دستانشان بر بازوانشان است و در طول اعصار، به رغم گذر زمان هیچ از نفس نیافتاده اند ...
وداع با عاشورا، نه ... زندگی اگر با مرگی بهنگام تحدید نشود؛ ارزش جانانه زیستن ندارد، نوشیدن با ولع و لاجرعه از جام زندگی، تنها برای آنانی میّسر است که تشنه ی چشیدن طعم شهادت هستند...
پرونده ی عاشورا بسته نمی شود، حکایت مردی و مردانگی، آزادی و آزادگی همچنان باقیست... "گلوی مرغ سحر را بریده اند و هنوز، در این شط شفق، آواز سرخ او جاریست"...
وداع با عاشورا، حزن برانگیز است، اگر چه جُنگ عاشورا، سرشار از مرثیه های جانکاهیست در رثای عزیزترین جان های پر پر شده بر دشت سوزان نینوا ...
اساساً وداع با عاشورا، امکان ناپذیر است، چرا که وقایع هولناکی که در آن اتفاق افتاده است و مصائب دلخراش و جان گدازی که بر قهرمانان نجیب این روز، رفته است، بخشی از ناخودآگاه جمعی مان را به تصرف خویش در آورده است...
عاشورا، صحنه ی نمایش "عدم" است؛ فقدانی که تا همیشه، جای خالی بازیگران آن بر پهنه ی هستی احساس خواهد شد...
عاشورا، همان آزمون بزرگیست که فرزندان آدم یارای پریدن تا بلندای دور از دسترس آن را در خود نمی بینند و توان فتح قله های صعودناپذیر آن را در طاقت و همت خویش باز نمی یابند ...
وداع با عاشورا، تنها برای دو گروه ممکن است، و راه عبور از آن برای ایشان هموار، گروهی که خود را هم سنخ مسببین روسیاه این واقعه در می یابند، که تکلیفشان برای همیشه تاریخ یکسره شده است، و گروهی که فرامشکارند، و در پناه فراموشی می توانند بر سر حجره ها و کاسب کاری های خویش بازگردند و به زیستن محقرانه ی خویش ادامه دهند...
اما شاید این میانه، فئه قلیلی هم باشند که، بخشی از خویشتن خویش را در آن صحرای سوزان جا گذاشته اند، برای اینان وداع با عاشورا تقریبا ناممکن است، این گروه کوچک، هماره سر به سمت کربلا برمی گردانند و اشباح سرداران دلیری را تجسم می کنند که هنوز در کارزار انسانیت می جنگند و سرشان بر تنشان و دستانشان بر بازوانشان است و در طول اعصار، به رغم گذر زمان هیچ از نفس نیافتاده اند ...
وداع با عاشورا، نه ... زندگی اگر با مرگی بهنگام تحدید نشود؛ ارزش جانانه زیستن ندارد، نوشیدن با ولع و لاجرعه از جام زندگی، تنها برای آنانی میّسر است که تشنه ی چشیدن طعم شهادت هستند...
پرونده ی عاشورا بسته نمی شود، حکایت مردی و مردانگی، آزادی و آزادگی همچنان باقیست... "گلوی مرغ سحر را بریده اند و هنوز، در این شط شفق، آواز سرخ او جاریست"...
Forwarded from خانه اندیشمندان علوم انسانی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📽 فیلم کامل سخنرانی دکتر بیژن عبدالکریمی
🔹موضوع گفتگو: حسین در افق معاصرت؛ چرا هنوز حسین؟
🗓 چهارشنبه: 12 شهریور 99
🕯#چراغی_دیگر 🕯
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
🔹موضوع گفتگو: حسین در افق معاصرت؛ چرا هنوز حسین؟
🗓 چهارشنبه: 12 شهریور 99
🕯#چراغی_دیگر 🕯
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
ارتقا تاب آوری اجتماعی شهروندان در سایه ی عشق به "دیگری"!
جامعه شناسان و فرهنگ پژوهان، در تبیین آشفتگی ها و نابه سامانی های اجتماعی، نظر به ریشه ها و ساختارها می کنند؛ مواجهه ی جامعه ی توسعه نیافته ای چون جامعه ی ما، با مدرنیته، انواع خشونت ها را دامن زده است، از اختلافات زناشویی و نزاع های خانوادگی بگیر تا افزایش آمار طلاق و گسترش انواع آسیب های اجتماعی.
ارتقا تاب آوری اجتماعی شهروندان اگر چه به عنوان یک ضرورت دغدغه ی بسیاری از اهل نظر تقلی می گردد ولی با صرف توصیه ی اخلاقی و تذکار ضرورت آن، در متن جامعه و در کنش شهروندان آن محقق و متجلی نمی گردد،بدیهی است بدون تغییر در مولفه های اقتصادی و جایگاه فرد در مناسبات اجتماعی، فقر و فلاکت درمان نمی شود و تاب آوری شخص ارتقا نمی یابد،لیکن گزارش تجارب بالینی روانکاوان و مددکاران اجتماعی، شاید خالی از فایده نباشد.
بسیار شنیده می شود که نفس دوست داشتن و تعلق خاطر به دیگری، مقاومت فرد در برابر ناملایمتی های روزگار را افزایش می دهد. و فرد را برای ادامه دادن و جنگیدن با مشکلات، ترغیب می کند. کیمیای محبت به تجربه نشان می دهد که تاب آوری اجتماعی اشخاص مهروز را ارتقا بخشیده است بدون آنکه متغیر دیگری در زندگی اقتصادی فرد بالا پایین شده باشد. و این خود به تنهایی می تواند در شرایطی که شخص از ایجاد تغییرات اساسی و بنیادی تر در زندگی ناتوان است با تمسک به بهانه هایی کوچک، در خودتنظیمی و ارتقا انسجام شخصیتی خویش، موفق عمل کند. و اینها همه از ثمرات اکسیری به نام محبت در زندگی انسان است، بنابراین، برای ارتقا تاب آوری اجتماعی شهروندان تا می توانیم باید زمینه های ایجاد علقه های اجتماعی و عاطفی را در متن زندگی اجتماعی کنشگران جامعه فراهم کنیم و از برای برقراری روابط صمیمانه و تکوین محمل های ابراز عشق به دیگری استقبال کنیم.
صد البته نیل به یک رابطه ی سازنده و اصیل بر مدار دیگرخواهی، متضمن ارتقا بهداشت روانی افراد نیز خواهد بود، اما آنچه اهمیت وافری دارد، برخورداری از حداقلی از فرهیختگی برای حفظ امنیت روابط عاطفی و تامین تعادل در روابط انسانی است که خود از مقولات مهم فرهنگی و اجتماعی است که متناسب با هر جامعه ای تعریف و توجیه می شود، گذر از "اجتماع" به "جامعه" بر مناسبات افراد تاثیر می گذارد و جامعه شناسان نسبت به مولفه های دخیل در این نوع تحولات، گزارشات قابل تاملی ارائه می دهند که می تواند در فرهنگ سازی های متولیان امور نیز مفید فایده واقع گردد.
سخن آخر اینکه برای جستجوی بنیادی برای دیگرخواهی، ناگزیر بایستی پاره ایی ملاحظات حکمی و فلسفی را نیز به مباحث مطروحه افزود که در آرای متفکرینی نظیر آلن بدیو و امانوئل لویناس می توان نمونه ی چنین وجه نظرهای فلسفی را سراغ گرفت.
جامعه شناسان و فرهنگ پژوهان، در تبیین آشفتگی ها و نابه سامانی های اجتماعی، نظر به ریشه ها و ساختارها می کنند؛ مواجهه ی جامعه ی توسعه نیافته ای چون جامعه ی ما، با مدرنیته، انواع خشونت ها را دامن زده است، از اختلافات زناشویی و نزاع های خانوادگی بگیر تا افزایش آمار طلاق و گسترش انواع آسیب های اجتماعی.
ارتقا تاب آوری اجتماعی شهروندان اگر چه به عنوان یک ضرورت دغدغه ی بسیاری از اهل نظر تقلی می گردد ولی با صرف توصیه ی اخلاقی و تذکار ضرورت آن، در متن جامعه و در کنش شهروندان آن محقق و متجلی نمی گردد،بدیهی است بدون تغییر در مولفه های اقتصادی و جایگاه فرد در مناسبات اجتماعی، فقر و فلاکت درمان نمی شود و تاب آوری شخص ارتقا نمی یابد،لیکن گزارش تجارب بالینی روانکاوان و مددکاران اجتماعی، شاید خالی از فایده نباشد.
بسیار شنیده می شود که نفس دوست داشتن و تعلق خاطر به دیگری، مقاومت فرد در برابر ناملایمتی های روزگار را افزایش می دهد. و فرد را برای ادامه دادن و جنگیدن با مشکلات، ترغیب می کند. کیمیای محبت به تجربه نشان می دهد که تاب آوری اجتماعی اشخاص مهروز را ارتقا بخشیده است بدون آنکه متغیر دیگری در زندگی اقتصادی فرد بالا پایین شده باشد. و این خود به تنهایی می تواند در شرایطی که شخص از ایجاد تغییرات اساسی و بنیادی تر در زندگی ناتوان است با تمسک به بهانه هایی کوچک، در خودتنظیمی و ارتقا انسجام شخصیتی خویش، موفق عمل کند. و اینها همه از ثمرات اکسیری به نام محبت در زندگی انسان است، بنابراین، برای ارتقا تاب آوری اجتماعی شهروندان تا می توانیم باید زمینه های ایجاد علقه های اجتماعی و عاطفی را در متن زندگی اجتماعی کنشگران جامعه فراهم کنیم و از برای برقراری روابط صمیمانه و تکوین محمل های ابراز عشق به دیگری استقبال کنیم.
صد البته نیل به یک رابطه ی سازنده و اصیل بر مدار دیگرخواهی، متضمن ارتقا بهداشت روانی افراد نیز خواهد بود، اما آنچه اهمیت وافری دارد، برخورداری از حداقلی از فرهیختگی برای حفظ امنیت روابط عاطفی و تامین تعادل در روابط انسانی است که خود از مقولات مهم فرهنگی و اجتماعی است که متناسب با هر جامعه ای تعریف و توجیه می شود، گذر از "اجتماع" به "جامعه" بر مناسبات افراد تاثیر می گذارد و جامعه شناسان نسبت به مولفه های دخیل در این نوع تحولات، گزارشات قابل تاملی ارائه می دهند که می تواند در فرهنگ سازی های متولیان امور نیز مفید فایده واقع گردد.
سخن آخر اینکه برای جستجوی بنیادی برای دیگرخواهی، ناگزیر بایستی پاره ایی ملاحظات حکمی و فلسفی را نیز به مباحث مطروحه افزود که در آرای متفکرینی نظیر آلن بدیو و امانوئل لویناس می توان نمونه ی چنین وجه نظرهای فلسفی را سراغ گرفت.
در کلاس های حقیقی "ناشاد"، بچه ها از ما می پرسند؟!
با باز گشایی نابهنگام مدارس و نهاد های آموزشی، کوهی از پرسشهای سترگ نیز باز گشته اند، دانش آموزان و دانش جویان، به زبان ساده از ما سوال های سختی را می پرسند، که نگارنده به عنوان معلمی که سالها با درس و فحص و کتاب و قلم محشور بوده است از پاسخگویی به آن ها درمی ماند.
چهره ی کلاس این روزها بسیار گرفته و حزن انگیز است، نه صرفا از تهدیدی که سلامت را نشانه گرفته است، و نه از فاصله های اجتماعی، از هر جهت غم از در و دیوار مدرسه و کلاس می بارد.
بچه ها ناشادند، دلمرده و تکیده و غمینند. از آینده می پرسند، از شادی گمشده می پرسند، از امید به رستگاری می پرسند، نه فقط نگران شغل و معیشت و زندگی آینده هستند، که سوال هایشان صبغه ی فلسفی پیدا کرده است اما نه از سر تاملات فلسفی بل زیر انواع فشارها، یعنی به احساس سرشکستگی و بی ارزشی رسیده اند، آن بارقه ایی که آدمی را از سایر موجودات سوا می کند تنها به شکل بغض و آه در ایشان تظاهر پیدا کرده است، یکی می پرسد، آخرش چه می شود؟ دیگری می پرسد، چرا باید زیر این همه فشار به زندگی ادامه داد؟ دیگری می پرسد، واقعا به چه چیزی می شود امیدوار بود؟ ...
برای نگارنده تحمل این همه صورت رقت آور و عبوس و نا امید به سختی ممکن می شود، در آموزش و پرورش ما چه می گذرد، از دست من چه می آید، خدایا در برابر این همه بدبختی و این همه سوال و این همه چهره ی ملول و رنگ رخ باخته و این همه ناامیدی و این همه فقر و بی چیزی، چه چیزی می توان گفت، ...بچه ها را با چند حیله، سرگرم می کنم، شعر می خوانم و از ازدواج می گویم و به هر طرفه الحیلی لبخندی محو به صورتشان می نشانم تا این که مجوز عبور از این کلاس های غم زده صادر شود و مرا از موضع دهشتناکی که در آن ایستاده ام خلاصی بخشد....اما فردا را چه کنم فردا و فرداهای دیگر را...و با دست های خالی چگونه به جنگ این همه فقر و نداری بروم، خدایا بچه ها روح دارند شأن و منزلت انسانی دارند کرامت دارند چرا در آفرینش خویش مایوسند چرا خود را حتی رها شده تر از فرزندان جانوران می پندارند چرا گوشه ای کز کرده و با خود فکر می کنند که چرا در هیئت آدم زاده شدن این قدر تلخ و دشوار است...حالا من نیز گوشه ای گریخته و با خود می اندیشم که به واقع در هیئت آدم زاده شدن چرا این قدر تلخ و دشوار است؟!
با باز گشایی نابهنگام مدارس و نهاد های آموزشی، کوهی از پرسشهای سترگ نیز باز گشته اند، دانش آموزان و دانش جویان، به زبان ساده از ما سوال های سختی را می پرسند، که نگارنده به عنوان معلمی که سالها با درس و فحص و کتاب و قلم محشور بوده است از پاسخگویی به آن ها درمی ماند.
چهره ی کلاس این روزها بسیار گرفته و حزن انگیز است، نه صرفا از تهدیدی که سلامت را نشانه گرفته است، و نه از فاصله های اجتماعی، از هر جهت غم از در و دیوار مدرسه و کلاس می بارد.
بچه ها ناشادند، دلمرده و تکیده و غمینند. از آینده می پرسند، از شادی گمشده می پرسند، از امید به رستگاری می پرسند، نه فقط نگران شغل و معیشت و زندگی آینده هستند، که سوال هایشان صبغه ی فلسفی پیدا کرده است اما نه از سر تاملات فلسفی بل زیر انواع فشارها، یعنی به احساس سرشکستگی و بی ارزشی رسیده اند، آن بارقه ایی که آدمی را از سایر موجودات سوا می کند تنها به شکل بغض و آه در ایشان تظاهر پیدا کرده است، یکی می پرسد، آخرش چه می شود؟ دیگری می پرسد، چرا باید زیر این همه فشار به زندگی ادامه داد؟ دیگری می پرسد، واقعا به چه چیزی می شود امیدوار بود؟ ...
برای نگارنده تحمل این همه صورت رقت آور و عبوس و نا امید به سختی ممکن می شود، در آموزش و پرورش ما چه می گذرد، از دست من چه می آید، خدایا در برابر این همه بدبختی و این همه سوال و این همه چهره ی ملول و رنگ رخ باخته و این همه ناامیدی و این همه فقر و بی چیزی، چه چیزی می توان گفت، ...بچه ها را با چند حیله، سرگرم می کنم، شعر می خوانم و از ازدواج می گویم و به هر طرفه الحیلی لبخندی محو به صورتشان می نشانم تا این که مجوز عبور از این کلاس های غم زده صادر شود و مرا از موضع دهشتناکی که در آن ایستاده ام خلاصی بخشد....اما فردا را چه کنم فردا و فرداهای دیگر را...و با دست های خالی چگونه به جنگ این همه فقر و نداری بروم، خدایا بچه ها روح دارند شأن و منزلت انسانی دارند کرامت دارند چرا در آفرینش خویش مایوسند چرا خود را حتی رها شده تر از فرزندان جانوران می پندارند چرا گوشه ای کز کرده و با خود فکر می کنند که چرا در هیئت آدم زاده شدن این قدر تلخ و دشوار است...حالا من نیز گوشه ای گریخته و با خود می اندیشم که به واقع در هیئت آدم زاده شدن چرا این قدر تلخ و دشوار است؟!
آیا بازگشایی مدارس توجیه عُقلایی دارد؟!
در این یادداشت کوتاه، به جهت اهمیت و فوریت موضوع، اختصاراً به ذکر چند مولفه مهم در خصوص بازگشایی مدارس، اکتفا می شود که عموماً مستخرج از نگرانی هایی هست که اولیای دانش آموزان و برخی اهل نظر در این چند روز ابراز داشته اند:
-کرونا هنوز روزانه جان تعداد کثیری از انسان ها را می گیرد.
-نیروی کادر درمان و مدافعان سلامت به تحلیل رفته است و توان کنترل موج جدیدی از مبتلایان را ندارند.
-امکانات بهداشتی در مدارس ما بسیار اسفناک است.
-جلوگیری از عدم اختلاط و حفظ فاصله ی (فیزیکی) اجتماعی بین دانش آموزان در مدارس از اساس امکان ناپذیر است.
-برخی از اظهار نظرها از وجود انگیزه های مادی پشت پرده دخیل در این خصوص حکایت دارد.
-اولیای دانش آموزان و خود ایشان، در خصوص سلامت فرزندان و شیوع این ویروس کشنده، دچار اضطراب و نگرانی مفرط هستند.
-در چنین وضعیتی کارکردهای حداقلی سیستم آموزشی هم افول کرده است و اجبار به حضور کودکان و نوجوانان صرفا جنبه صوری و شکلی دارد.
-خیلی از استان ها در وضعیت قرمز هستند و وضعیت هنوز خطرناک است.
و...
با توجه به مطالب فوق، آیا بازگشایی مدارس توجیه عقلایی دارد، اگر دارد کارشناسان و مسئولین ذی صلاح، به افکار عمومی و والدین نگران، دلایل قانع کننده ارائه کنند و در صورت نیاز تجدیدنظرهای لازم را به عمل بیاورند تا خدای ناکرده دوباره شاهد پیامدهای نامطلوب یک فاجعه ملی دیگر در جامعه نباشیم. در پایان باید اذعان کرد که در راستای حمایت همه جانبه از فرایند آموزشی و پرورشی، طرح های پیشنهادی جایگزین و طرح آموزش مجازی می توانند با ارائه ی برنامه های فراگیر آموزشی از طریق تلوزیون و ارتباط تلفنی روزانه معلمین با دانش آموزان به عنوان پشتیبان، مرتباً ترمیم و تقویت گردند.
در این یادداشت کوتاه، به جهت اهمیت و فوریت موضوع، اختصاراً به ذکر چند مولفه مهم در خصوص بازگشایی مدارس، اکتفا می شود که عموماً مستخرج از نگرانی هایی هست که اولیای دانش آموزان و برخی اهل نظر در این چند روز ابراز داشته اند:
-کرونا هنوز روزانه جان تعداد کثیری از انسان ها را می گیرد.
-نیروی کادر درمان و مدافعان سلامت به تحلیل رفته است و توان کنترل موج جدیدی از مبتلایان را ندارند.
-امکانات بهداشتی در مدارس ما بسیار اسفناک است.
-جلوگیری از عدم اختلاط و حفظ فاصله ی (فیزیکی) اجتماعی بین دانش آموزان در مدارس از اساس امکان ناپذیر است.
-برخی از اظهار نظرها از وجود انگیزه های مادی پشت پرده دخیل در این خصوص حکایت دارد.
-اولیای دانش آموزان و خود ایشان، در خصوص سلامت فرزندان و شیوع این ویروس کشنده، دچار اضطراب و نگرانی مفرط هستند.
-در چنین وضعیتی کارکردهای حداقلی سیستم آموزشی هم افول کرده است و اجبار به حضور کودکان و نوجوانان صرفا جنبه صوری و شکلی دارد.
-خیلی از استان ها در وضعیت قرمز هستند و وضعیت هنوز خطرناک است.
و...
با توجه به مطالب فوق، آیا بازگشایی مدارس توجیه عقلایی دارد، اگر دارد کارشناسان و مسئولین ذی صلاح، به افکار عمومی و والدین نگران، دلایل قانع کننده ارائه کنند و در صورت نیاز تجدیدنظرهای لازم را به عمل بیاورند تا خدای ناکرده دوباره شاهد پیامدهای نامطلوب یک فاجعه ملی دیگر در جامعه نباشیم. در پایان باید اذعان کرد که در راستای حمایت همه جانبه از فرایند آموزشی و پرورشی، طرح های پیشنهادی جایگزین و طرح آموزش مجازی می توانند با ارائه ی برنامه های فراگیر آموزشی از طریق تلوزیون و ارتباط تلفنی روزانه معلمین با دانش آموزان به عنوان پشتیبان، مرتباً ترمیم و تقویت گردند.