Forwarded from گروه شریعتی
🟠 تقلیل شریعتی به "کویریات" قابل دفاع نیست!
🔅دکتر #سروش_دباغ در نوشتهی خویش به مناسبت سالروز درگذشت شریعتی، ضمن ذکر برخی خاطرات و تعارفات، #شریعتی را به #کویریات تقلیل داده است. دکتر دباغ مینویسد: "به نزد من بخش زیادی از #اجتماعیات و #اسلامیات او امروز دیگر به کار نمیآید و گرهی از کار ما نمیگشاید، که ناموجه است؛ کویریات ماندگارترین بخش آثار اوست".
🔅به نظر میرسد بعضی از اصحاب اندیشه در دامن زدن به برخی مشهورات در خصوص شریعتی کوتاه نمیآیند؛ من خود در سخنرانی خویش در #۱۶_آذر ۱۳۹۹ در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به اهمیت زبان و بوطیقای خاص شریعتی در کویریات و امکانات نهفته در آن در مواجهه با #نیهیلیسم دوران جدید اشاره کردهام. اما معتقد هم نیستم که از اسلامیات و اجتماعیات وی باید گذشت، گرچه بیتردید باید آنها را به بوتهی نقد کشید. تلاشهای مشابهی در بین سایر پژوهندگان نیز میتوان سراغ گرفت که به تقلیل شریعتی به کویریات مبادرت ورزیدهاند.
🔅به نظر میرسد #سروش پسر چندان که پدر بزرگوار ایشان؛ به موازات ناکامی در پروژهی حکمی و اجتماعیِ خویش به سمت ذوق ورزی در هوای شاعران کشیده شدهاند!
حالا اگر پدر #مولانا را برکشیده است، وی به سپهری دلمشغول است. و شاید از همین جهت کویریات را ترجيح داده است. البته با دکتر دباغ همداستان هستم که کویریات به جهت سبک خاص نوشتاری آن در طول زمان ماندگارتر است. از طرفی باید پذیرفت چنین امکانی در نگارش که وجه اگزیستانسیل عمیقی دارد به میزان زیادی از عهدهی سروش بزرگ هم بیرون بوده است، حتی در قمار عاشقانه که اساساً میتوانست محمل خوبی برای اینگونه طبع آزماییها باشد.
🔅باری ارزیابیهای شتابزده در خصوص شریعتی در غیاب «مطالعات آکادمیک» همچنان تداوم دارد. شریعتی در اسلامیات و اجتماعیات ما را به بازخوانی انتقادی متون #سنت تاریخی خویش فرا میخواند و ما را به آسیبهای سنت احیا نشده تذکار میدهد. او زیستجهان جدید را به رسمیت میشناسد و به زندگی آری میگوید. با این همه، جستوجوی امکانات نو در تفکر شریعتی میتواند و باید برای یک ارزیاب منتقد و مطالبهگر همچنان به عنوان پروژهای ناتمام تلقی شود. شریعتی ما را به خویشتن انسانیِ خویش فرا میخواند و ما را به ضرورت نیل به #خودآگاهی تاریخی، اجتماعی، وجودی از وضعیت خویش دعوت میکند. این دعوت علیالاصول نمیتواند تهی از عناصر تاریخی و فرهنگیِ ما باشد. غنای این دعوت باید بر فرازهای درخشانی که وی از حکمت و هنر مردمان این سرزمین در آثار خویش گنجانده است، مورد واکاوی قرار گیرد.
✍ دکتر #محمدحسن_علایی
✅ @Shariati_Group
🔅دکتر #سروش_دباغ در نوشتهی خویش به مناسبت سالروز درگذشت شریعتی، ضمن ذکر برخی خاطرات و تعارفات، #شریعتی را به #کویریات تقلیل داده است. دکتر دباغ مینویسد: "به نزد من بخش زیادی از #اجتماعیات و #اسلامیات او امروز دیگر به کار نمیآید و گرهی از کار ما نمیگشاید، که ناموجه است؛ کویریات ماندگارترین بخش آثار اوست".
🔅به نظر میرسد بعضی از اصحاب اندیشه در دامن زدن به برخی مشهورات در خصوص شریعتی کوتاه نمیآیند؛ من خود در سخنرانی خویش در #۱۶_آذر ۱۳۹۹ در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به اهمیت زبان و بوطیقای خاص شریعتی در کویریات و امکانات نهفته در آن در مواجهه با #نیهیلیسم دوران جدید اشاره کردهام. اما معتقد هم نیستم که از اسلامیات و اجتماعیات وی باید گذشت، گرچه بیتردید باید آنها را به بوتهی نقد کشید. تلاشهای مشابهی در بین سایر پژوهندگان نیز میتوان سراغ گرفت که به تقلیل شریعتی به کویریات مبادرت ورزیدهاند.
🔅به نظر میرسد #سروش پسر چندان که پدر بزرگوار ایشان؛ به موازات ناکامی در پروژهی حکمی و اجتماعیِ خویش به سمت ذوق ورزی در هوای شاعران کشیده شدهاند!
حالا اگر پدر #مولانا را برکشیده است، وی به سپهری دلمشغول است. و شاید از همین جهت کویریات را ترجيح داده است. البته با دکتر دباغ همداستان هستم که کویریات به جهت سبک خاص نوشتاری آن در طول زمان ماندگارتر است. از طرفی باید پذیرفت چنین امکانی در نگارش که وجه اگزیستانسیل عمیقی دارد به میزان زیادی از عهدهی سروش بزرگ هم بیرون بوده است، حتی در قمار عاشقانه که اساساً میتوانست محمل خوبی برای اینگونه طبع آزماییها باشد.
🔅باری ارزیابیهای شتابزده در خصوص شریعتی در غیاب «مطالعات آکادمیک» همچنان تداوم دارد. شریعتی در اسلامیات و اجتماعیات ما را به بازخوانی انتقادی متون #سنت تاریخی خویش فرا میخواند و ما را به آسیبهای سنت احیا نشده تذکار میدهد. او زیستجهان جدید را به رسمیت میشناسد و به زندگی آری میگوید. با این همه، جستوجوی امکانات نو در تفکر شریعتی میتواند و باید برای یک ارزیاب منتقد و مطالبهگر همچنان به عنوان پروژهای ناتمام تلقی شود. شریعتی ما را به خویشتن انسانیِ خویش فرا میخواند و ما را به ضرورت نیل به #خودآگاهی تاریخی، اجتماعی، وجودی از وضعیت خویش دعوت میکند. این دعوت علیالاصول نمیتواند تهی از عناصر تاریخی و فرهنگیِ ما باشد. غنای این دعوت باید بر فرازهای درخشانی که وی از حکمت و هنر مردمان این سرزمین در آثار خویش گنجانده است، مورد واکاوی قرار گیرد.
✍ دکتر #محمدحسن_علایی
✅ @Shariati_Group
Telegram
.
چراغم در این خانه می سوزد!
محمدحسن علایی
در جهانی که از جانب متفکران بزرگ عصر وصف کلی آن سیطره ی نیهیلیسم است؛ اهل نظر برای روئت و تجربت کورسویی از چراغ معنا و معنویت نمی توانند و نباید چشم به سپهر سیاست بدوزند، و اگر نه سوراخ دعا گم می کنند و آیه ی یأس می خوانند و نامه ی لعن و نفرین می پراکنند؛
اهل تفکر، اگر اهل تفکر باشند؛ دیالوگ های علمی برقرار می کنند و از پس گفتگوهای خویش به داوری و ارزیابی می پردازند؛ و اگر نه دعوای خویش را به میدان سیاست می کشند و اندیشه را قربانی می کنند.
با ظهور عالم جدید؛ مردمانی که دوره ی تن آسایی شان در بستر گرم و نرم سنت به سر آمده است لاجرم بر می آشوبند و خواب شان آشفته می شود اهل تفکر هم اگر چه نباید به راهی بروند که توده ی مردم می روند اما ایشان هم محدودیت های خودشان را دارند و هنگام که با تعارضات تاریخی خویش و افق دوران مواجهه پیدا مي کنند طرح های خاص خویش را می افکنند این میان اگر تنی چند از ایشان آرزواندیشانه جهانی را طلب می کنند که هنوز موعدش فرا نرسیده است جماعتی دیگر از ایشان هم مع الاسف سودای تحقق عالم تجدد و تمتع از مواهب آن را در سر می پزند بی که به مقومات و لوازم آن نیک اندیشیده باشند.
اهل تفکر اگر به مضار توسعه نیافتگی تاریخی در این گوشه ی عالم ملتفت بودند دل به برخی جریانات سیاسی و اجتماعی خوش نمی کردند و به جای اینکه معلمان و متفکران را به چوب تزویر و تحقیر برانند نسخه ی توسعه و تعالی کشور را در سایه ی گفتگوهای حکمی تجویز و تدبیر می کردند.
گنجینه ی ادب ایران زمین از مولانا تا اخوان؛ پرتوهایی از همان چراغیست که در این خانه می سوزد و متفکران را به گرد خویش فرامی خواند تا مگر همین خرد ایرانی اگر به افق معاصرت درآید بتواند در این جهان نیهیلیستیک راهبر قوم تاریخی ما باشد و خانه ای برای ما فراهم آورد اما برخی از ما وارثان بی ذوق و نامستعد در دامن نثر پرتکلف و تصانیف پرتصنع افتادیم تا از این نصیبه ی ازلی خنجری بسازیم برای برادر کشی که تخم نفاق بپراکنیم و نشان کوه قاف و سیمرغ وفاق از یاد و خاطرمان نیک بزداییم تا این سرآغاز بی خانمانی قوم ما باشد...
تفکری که نور چراغ را در خاک سیاست بجوید و ساده دلانه از بستر اسطوره اندیشی غفلتا به دامن مدرنیت و عقل روشنگری درافتد بی که ندای فلسفی عصر خویش را فهم کند بعید هم نیست که ره گم کند و سر از ناکجاآباد درآورد و اینک زبان به توصیف این برهوت فرهنگی بگشاید و سخن از کویری براند که در برآمدنش نقش خویش را پنهان می کند و کارنامه ی خویش را نقد نمی کند و جز تطهیر و توجیه خویش و لعن و نفرین دیگری دستاویزی نمی جوید. البته که سیاست با ایشان بی مهری کرده است اما مگر سیاست خاصه در شرایط توسعه نیافتگی وادی مهرطلبیست. چنین چشمداشتی از کسانی که تفکر را به سیاست و سیاست را به نصایح الملوک تقلیل می دهند البته بعید هم نیست. بعد از تجربه ی چهار دهه؛ با اذعان به وجود انواع بحران ها و انسدادها هنوز مدعیان تفکر به جای نقد و تحلیل منقح آرای معدود متفکرین کشور؛ آنها را در یک کلمه رد می کنند و یا با اوصافی ناروا... خطاب و عتاب می کنند؛ با این همه گفتگو در میان سیاسیون و اهل ایدئولوژی را چشم دارند. و ساعت ها در منقبت گفتگو داد سخن سر می دهند.
در جای جای این سرزمين و در دل فئه ای قلیل از جوانان فکورش هنوز هم شعله ای می سوزد که آن را در دل خاکستر پهنه ی سوخته ی وجود خویش روشن نگاه داشته اند تا ققنوس وار بسوزند بدان امید که از دوباره وطن را بسازند اما این بار نه با توهین و توهم که با تفاهم و گفتگو...در بازخوانی تاریخ معاصر خویش نه آن رخداد حقیقتی را می یابند که نوید عالمی نو را بدهد و نه به رسمیت شناختن زیست جهان جدید را مساوق پشت کردن به سنت تاریخی خویش می گیرند؛ که چراغشان در این خانه می سوزد!
محمدحسن علایی
در جهانی که از جانب متفکران بزرگ عصر وصف کلی آن سیطره ی نیهیلیسم است؛ اهل نظر برای روئت و تجربت کورسویی از چراغ معنا و معنویت نمی توانند و نباید چشم به سپهر سیاست بدوزند، و اگر نه سوراخ دعا گم می کنند و آیه ی یأس می خوانند و نامه ی لعن و نفرین می پراکنند؛
اهل تفکر، اگر اهل تفکر باشند؛ دیالوگ های علمی برقرار می کنند و از پس گفتگوهای خویش به داوری و ارزیابی می پردازند؛ و اگر نه دعوای خویش را به میدان سیاست می کشند و اندیشه را قربانی می کنند.
با ظهور عالم جدید؛ مردمانی که دوره ی تن آسایی شان در بستر گرم و نرم سنت به سر آمده است لاجرم بر می آشوبند و خواب شان آشفته می شود اهل تفکر هم اگر چه نباید به راهی بروند که توده ی مردم می روند اما ایشان هم محدودیت های خودشان را دارند و هنگام که با تعارضات تاریخی خویش و افق دوران مواجهه پیدا مي کنند طرح های خاص خویش را می افکنند این میان اگر تنی چند از ایشان آرزواندیشانه جهانی را طلب می کنند که هنوز موعدش فرا نرسیده است جماعتی دیگر از ایشان هم مع الاسف سودای تحقق عالم تجدد و تمتع از مواهب آن را در سر می پزند بی که به مقومات و لوازم آن نیک اندیشیده باشند.
اهل تفکر اگر به مضار توسعه نیافتگی تاریخی در این گوشه ی عالم ملتفت بودند دل به برخی جریانات سیاسی و اجتماعی خوش نمی کردند و به جای اینکه معلمان و متفکران را به چوب تزویر و تحقیر برانند نسخه ی توسعه و تعالی کشور را در سایه ی گفتگوهای حکمی تجویز و تدبیر می کردند.
گنجینه ی ادب ایران زمین از مولانا تا اخوان؛ پرتوهایی از همان چراغیست که در این خانه می سوزد و متفکران را به گرد خویش فرامی خواند تا مگر همین خرد ایرانی اگر به افق معاصرت درآید بتواند در این جهان نیهیلیستیک راهبر قوم تاریخی ما باشد و خانه ای برای ما فراهم آورد اما برخی از ما وارثان بی ذوق و نامستعد در دامن نثر پرتکلف و تصانیف پرتصنع افتادیم تا از این نصیبه ی ازلی خنجری بسازیم برای برادر کشی که تخم نفاق بپراکنیم و نشان کوه قاف و سیمرغ وفاق از یاد و خاطرمان نیک بزداییم تا این سرآغاز بی خانمانی قوم ما باشد...
تفکری که نور چراغ را در خاک سیاست بجوید و ساده دلانه از بستر اسطوره اندیشی غفلتا به دامن مدرنیت و عقل روشنگری درافتد بی که ندای فلسفی عصر خویش را فهم کند بعید هم نیست که ره گم کند و سر از ناکجاآباد درآورد و اینک زبان به توصیف این برهوت فرهنگی بگشاید و سخن از کویری براند که در برآمدنش نقش خویش را پنهان می کند و کارنامه ی خویش را نقد نمی کند و جز تطهیر و توجیه خویش و لعن و نفرین دیگری دستاویزی نمی جوید. البته که سیاست با ایشان بی مهری کرده است اما مگر سیاست خاصه در شرایط توسعه نیافتگی وادی مهرطلبیست. چنین چشمداشتی از کسانی که تفکر را به سیاست و سیاست را به نصایح الملوک تقلیل می دهند البته بعید هم نیست. بعد از تجربه ی چهار دهه؛ با اذعان به وجود انواع بحران ها و انسدادها هنوز مدعیان تفکر به جای نقد و تحلیل منقح آرای معدود متفکرین کشور؛ آنها را در یک کلمه رد می کنند و یا با اوصافی ناروا... خطاب و عتاب می کنند؛ با این همه گفتگو در میان سیاسیون و اهل ایدئولوژی را چشم دارند. و ساعت ها در منقبت گفتگو داد سخن سر می دهند.
در جای جای این سرزمين و در دل فئه ای قلیل از جوانان فکورش هنوز هم شعله ای می سوزد که آن را در دل خاکستر پهنه ی سوخته ی وجود خویش روشن نگاه داشته اند تا ققنوس وار بسوزند بدان امید که از دوباره وطن را بسازند اما این بار نه با توهین و توهم که با تفاهم و گفتگو...در بازخوانی تاریخ معاصر خویش نه آن رخداد حقیقتی را می یابند که نوید عالمی نو را بدهد و نه به رسمیت شناختن زیست جهان جدید را مساوق پشت کردن به سنت تاریخی خویش می گیرند؛ که چراغشان در این خانه می سوزد!
تأملاتی بر آینده اسلام در ایران -5
دکتر بیژن عبدالکریمی
🎧 موضوع:
«تأملاتی بر آینده اسلام در ایران»
💠 نشست اول
💠 نشست دوم
💠 نشست سوم
💠 نشست چهارم
✅ نشست پنجم
🔻برگزار شده در نشستهای مجازی گروه تلگرام دکتر بیژن عبدالکریمی
🗓تاریخ ۱۴ تیر ۱۴۰۱
فرمت: mp3
حجم: 17.2MB
مدت زمان: ۰۰:۵۰:۰۷
#نشست_مجازی
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
گروه تلگرامی دکتر بیژن عبدالکریمی
«تأملاتی بر آینده اسلام در ایران»
💠 نشست اول
💠 نشست دوم
💠 نشست سوم
💠 نشست چهارم
✅ نشست پنجم
🔻برگزار شده در نشستهای مجازی گروه تلگرام دکتر بیژن عبدالکریمی
🗓تاریخ ۱۴ تیر ۱۴۰۱
فرمت: mp3
حجم: 17.2MB
مدت زمان: ۰۰:۵۰:۰۷
#نشست_مجازی
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
گروه تلگرامی دکتر بیژن عبدالکریمی
Forwarded from Reza mrz
سلام جناب دکتر علایی عزیز
هایدگر در رسالهی «چرا شاعران » ، یا در ترجمهای دیگر «در زمانهی شب تاریک و طولانی هیچ انگاری (عسرت خدایان) ، شاعران به چه کار میآیند » ضمن اشاره به مرگ هنر بزرگ ، نه به مثابهی امر زیبایی شناختی مرسوم متافیزیکی برگرفته از زیبایی شناسی منتج از شناخت ، وظیفه شاعران به مثابهی گوش سپارندگان به آوای هستی که نه تنها ما آن را فراموش کرده ایم ،بلکه او نیز ما را فراموش کرده و ترک گفته این است را روشن نگه داشتن مشعل اندیشه تاملی و جلوگیری از پاره شدن رشتههای اندیشمندی میداند و و این منش را تنها راه بازگشت هستی قلمداد می کند.
اینجا شاعرانگی به معنای اشتغال به امر شاعری به مثابهی بیان احساسات و غنایی نیست البته ، که اینجا شاعرانگی هم تراز تفکر اصیل و متاملانه است . من نگاه حضرتعالی در این نگاشته و نگاشته های دیگر را به خاطر عدم تسلیم و مقاومت در مقابل سیطرهی نیهیلیسم مسلط را ستایش برانگیز میدانم ، نگاه شما تذکر و یادآوری می کند که در این بلبشوی بی بنیادی مسلط ، به آن بنیادی که بر آن ایستاده ایم بیاندیشیم ، نگاه شما در پی مراقبت از آن امر بنیادینی است که در ژرفنای گنجینه های ادبی و شاعرانهی ما نهفته است ،آن امری که با وجود بی مهری و غفلت از آن هنوز از ما مراقبت می کند، اینکه در یادداشت اخیر برخی تعارفات را کنار گذاشتهاید و سیطرهی مطلق هیچ انگاری ناشی از تعمیمدادنهای استقرایی را ساده انگارانه دانسته اید ، آن را بس ارزشمندتر میکند . در این زمانهی شیوع مزرعه های کشت شده از بذر و تخم نفاق ، ریا ، خیانت و بی بنیادی و تسلیم شدن ،حقیر نگاه شما را به گوش جان می سپارد وعزیز میدارد.
🌿
هایدگر در رسالهی «چرا شاعران » ، یا در ترجمهای دیگر «در زمانهی شب تاریک و طولانی هیچ انگاری (عسرت خدایان) ، شاعران به چه کار میآیند » ضمن اشاره به مرگ هنر بزرگ ، نه به مثابهی امر زیبایی شناختی مرسوم متافیزیکی برگرفته از زیبایی شناسی منتج از شناخت ، وظیفه شاعران به مثابهی گوش سپارندگان به آوای هستی که نه تنها ما آن را فراموش کرده ایم ،بلکه او نیز ما را فراموش کرده و ترک گفته این است را روشن نگه داشتن مشعل اندیشه تاملی و جلوگیری از پاره شدن رشتههای اندیشمندی میداند و و این منش را تنها راه بازگشت هستی قلمداد می کند.
اینجا شاعرانگی به معنای اشتغال به امر شاعری به مثابهی بیان احساسات و غنایی نیست البته ، که اینجا شاعرانگی هم تراز تفکر اصیل و متاملانه است . من نگاه حضرتعالی در این نگاشته و نگاشته های دیگر را به خاطر عدم تسلیم و مقاومت در مقابل سیطرهی نیهیلیسم مسلط را ستایش برانگیز میدانم ، نگاه شما تذکر و یادآوری می کند که در این بلبشوی بی بنیادی مسلط ، به آن بنیادی که بر آن ایستاده ایم بیاندیشیم ، نگاه شما در پی مراقبت از آن امر بنیادینی است که در ژرفنای گنجینه های ادبی و شاعرانهی ما نهفته است ،آن امری که با وجود بی مهری و غفلت از آن هنوز از ما مراقبت می کند، اینکه در یادداشت اخیر برخی تعارفات را کنار گذاشتهاید و سیطرهی مطلق هیچ انگاری ناشی از تعمیمدادنهای استقرایی را ساده انگارانه دانسته اید ، آن را بس ارزشمندتر میکند . در این زمانهی شیوع مزرعه های کشت شده از بذر و تخم نفاق ، ریا ، خیانت و بی بنیادی و تسلیم شدن ،حقیر نگاه شما را به گوش جان می سپارد وعزیز میدارد.
🌿
درآمدی بر آسیب شناسی فقدان سنت گفتگوهای علمی در ایران معاصر!
دکتر محمدحسن علایی (جامعه شناس)
بگذارید با ذکر چند نام آغاز کنیم؛ شریعتی؛ فردید؛ سروش؛ عبدالکریمی؛ داوری؛ ملکیان؛ طباطبائی؛ فرهادپور؛ این بزرگواران به عنوان متفکرین سپهر اندیشه ورزی ایران تلقی می شوند چندین و چند نام دیگر هم می توان به این فهرست افزود ولی به هر حال نفرات معدود خواهند بود؛ ایشان سرمایه های فکری دوران معاصر ما هستند و در ساحت اندیشه معاصر خیرالموجودین این عرصه هستند در اینجا سراغ ستاره های ادبیات از جمله اخوان؛ کدکنی؛ ابتهاج و دولت آبادی و ... عجالتا نمی رویم اما آیا همان چند نام نخست این جستار آرای همدیگر را نقد زده اند آیا تالیان ایشان و دنبال کنندگان آثار ایشان؛ آرای ایشان را مورد بازخوانی انتقادی قرار داده اند؛ و آیا فرآورده های که حاصل مقایسه ی آرای ایشان باشد به دست داده اند.
اگر پاسخ منفی است که به زعم نگارنده چنین است؛ آیا مقدم بر گفتگوی اهالی سیاست؛ نمی بایست شاهد چنین دیالوگ هایی در میان اهالی تفکر می بودیم؟!
آنچه در جهان توسعه نیافتگی رخ می دهد از جنس چنین نمونه هایی است که به اجمال عرض کردم ما توسعه و دموکراسی و آزادی را هم بدون تمهید پیش نیازهایش طلب می کنیم و همین هست که تا به امروز هم ناکام بوده ایم.
وقتی این را می گویم مقصودم سلسله گفتگوهای علمی؛ منقح و دامنه دار است که شامل خوانش امهات آثار ایشان و مقایسه ی تئوری های اصلی ایشان با هم می شود؛ تا برسیم به مسائل فرعی و جزئیات شبکه های مفهومی ایشان و حتی مطالعه پیامدهای اندیشه های ایشان؛ که در غیاب نظام فشل آکادمیک می بایست میان اهل دغدغه دردمند پیگیری می شد و نه صرفا میان نگاه های ایدئولوژیک یا ژورنالیستی که نوعا به ذکر چند نقل قول بی منبع و چه و چه اکتفا می شود و نهایتا به زبان شکوه و شکایت های کوچه و بازاری تقلیل می یابند.
قرار نیست به نوعی منطق دوری تن دهیم و همه چیز را به ساحت سیاست و فی المثل فقدان گردش آزاد علمی و نظایر آن فرو بکاهیم چرا که در شرایط توسعه نیافتگی تاریخی واقع شده ایم و کنش ورزی اصیل را تابع تفکر اصیل قلمداد می کنیم. و برای برون شد از بسیاری از بحران ها و انسدادها باید هم چنین بیانگاریم؛ به عنوان مولف کتاب گفتمان وفاق این جستار به مثابهی درآمدی بر آسیب شناسی فقدان سنت گفتگوهای علمی در ایران معاصر تقدیم مخاطبان فرهیخته گردید با امید به تداوم گفتگوهای انتقادی آتی. پر واضح است که عرصه تفکر میدان نقد است و به هیچ وجه مجال عقده گشایی و فرقه گرایی و متابعت و هواداری صرف نیست و از همین روی باید از استقلال آن مراقبت کرد تا به عرصه سیاست و ایدئولوژی فرو نغلتد.
دکتر محمدحسن علایی (جامعه شناس)
بگذارید با ذکر چند نام آغاز کنیم؛ شریعتی؛ فردید؛ سروش؛ عبدالکریمی؛ داوری؛ ملکیان؛ طباطبائی؛ فرهادپور؛ این بزرگواران به عنوان متفکرین سپهر اندیشه ورزی ایران تلقی می شوند چندین و چند نام دیگر هم می توان به این فهرست افزود ولی به هر حال نفرات معدود خواهند بود؛ ایشان سرمایه های فکری دوران معاصر ما هستند و در ساحت اندیشه معاصر خیرالموجودین این عرصه هستند در اینجا سراغ ستاره های ادبیات از جمله اخوان؛ کدکنی؛ ابتهاج و دولت آبادی و ... عجالتا نمی رویم اما آیا همان چند نام نخست این جستار آرای همدیگر را نقد زده اند آیا تالیان ایشان و دنبال کنندگان آثار ایشان؛ آرای ایشان را مورد بازخوانی انتقادی قرار داده اند؛ و آیا فرآورده های که حاصل مقایسه ی آرای ایشان باشد به دست داده اند.
اگر پاسخ منفی است که به زعم نگارنده چنین است؛ آیا مقدم بر گفتگوی اهالی سیاست؛ نمی بایست شاهد چنین دیالوگ هایی در میان اهالی تفکر می بودیم؟!
آنچه در جهان توسعه نیافتگی رخ می دهد از جنس چنین نمونه هایی است که به اجمال عرض کردم ما توسعه و دموکراسی و آزادی را هم بدون تمهید پیش نیازهایش طلب می کنیم و همین هست که تا به امروز هم ناکام بوده ایم.
وقتی این را می گویم مقصودم سلسله گفتگوهای علمی؛ منقح و دامنه دار است که شامل خوانش امهات آثار ایشان و مقایسه ی تئوری های اصلی ایشان با هم می شود؛ تا برسیم به مسائل فرعی و جزئیات شبکه های مفهومی ایشان و حتی مطالعه پیامدهای اندیشه های ایشان؛ که در غیاب نظام فشل آکادمیک می بایست میان اهل دغدغه دردمند پیگیری می شد و نه صرفا میان نگاه های ایدئولوژیک یا ژورنالیستی که نوعا به ذکر چند نقل قول بی منبع و چه و چه اکتفا می شود و نهایتا به زبان شکوه و شکایت های کوچه و بازاری تقلیل می یابند.
قرار نیست به نوعی منطق دوری تن دهیم و همه چیز را به ساحت سیاست و فی المثل فقدان گردش آزاد علمی و نظایر آن فرو بکاهیم چرا که در شرایط توسعه نیافتگی تاریخی واقع شده ایم و کنش ورزی اصیل را تابع تفکر اصیل قلمداد می کنیم. و برای برون شد از بسیاری از بحران ها و انسدادها باید هم چنین بیانگاریم؛ به عنوان مولف کتاب گفتمان وفاق این جستار به مثابهی درآمدی بر آسیب شناسی فقدان سنت گفتگوهای علمی در ایران معاصر تقدیم مخاطبان فرهیخته گردید با امید به تداوم گفتگوهای انتقادی آتی. پر واضح است که عرصه تفکر میدان نقد است و به هیچ وجه مجال عقده گشایی و فرقه گرایی و متابعت و هواداری صرف نیست و از همین روی باید از استقلال آن مراقبت کرد تا به عرصه سیاست و ایدئولوژی فرو نغلتد.
Forwarded from نشر نقد فرهنگ
منتشر شد:
📚 گفتمان وفاق؛ ارمغان دو دهه زیست آکادمیک (روایتی از تجربۀ زیست دانشگاهی در ایران از 1380 تا 1400) | نویسنده: محمدحسن علایی | چاپ اول | نقد فرهنگ | 1400|
♦️خرید آنلاین از فروشگاه اینترنتی انتشارات نقد فرهنگ
🛵 ارسال از طریق پست
🛒برای خرید این کتاب روی این لینک کلیک کنید🛒
🟠به اینستاگرام نقد فرهنگ بپیوندید🟠
📚 گفتمان وفاق؛ ارمغان دو دهه زیست آکادمیک (روایتی از تجربۀ زیست دانشگاهی در ایران از 1380 تا 1400) | نویسنده: محمدحسن علایی | چاپ اول | نقد فرهنگ | 1400|
♦️خرید آنلاین از فروشگاه اینترنتی انتشارات نقد فرهنگ
🛵 ارسال از طریق پست
🛒برای خرید این کتاب روی این لینک کلیک کنید🛒
🟠به اینستاگرام نقد فرهنگ بپیوندید🟠
مکابئا؛ دختری از شمال شرقی!
با سکوتی از جنس سکوت مکابئا احساس خویشاوندی کردم
این سکوت را حتی در جمع دوستان هم که نشسته ایم تجربه کرده ام
تجربه جمعی این چنین سکوتی تجربه ی تلخ تری هست
ما خودمان هم زمانی در ایام شباب
وقتی که کاری از دست کسی برای کسی بر نمی آمد
وقتی که به احترام زندگی دور هم جمع می شدیم
ولی مرهمی برای زخم های هم نداشتیم
تنها می توانستیم دور هم جمع شویم و پشت سر زندگی بد بگوییم
یعنی که هر چیزی خارج از این اتفاق نظر، پشیزی نمی ارزد
هر چند عطش خود را از هم می پوشاندیم
و شکم سیر از کنار عقده هایمان رد می شدیم
همین سکوت سنگین عاقبت الامر بر همین رفاقت ها غلبه پیدا می کرد
و در سردی و سیاهی وتنهایی دنباله دار
تا ابدالآباد تکرار می شد
و طنینش به وسعت کیهان تکثیر می شد
...
مکابئا ما صدایت را شنیدیم
هر چند دور
هر چند دیر
📚دختری از شمال شرقی/ کلاریس لیسپکتور/ ترجمۀ نیایش عبدالکریمی (با مؤخرهای از بیژن عبدالکریمی)
با سکوتی از جنس سکوت مکابئا احساس خویشاوندی کردم
این سکوت را حتی در جمع دوستان هم که نشسته ایم تجربه کرده ام
تجربه جمعی این چنین سکوتی تجربه ی تلخ تری هست
ما خودمان هم زمانی در ایام شباب
وقتی که کاری از دست کسی برای کسی بر نمی آمد
وقتی که به احترام زندگی دور هم جمع می شدیم
ولی مرهمی برای زخم های هم نداشتیم
تنها می توانستیم دور هم جمع شویم و پشت سر زندگی بد بگوییم
یعنی که هر چیزی خارج از این اتفاق نظر، پشیزی نمی ارزد
هر چند عطش خود را از هم می پوشاندیم
و شکم سیر از کنار عقده هایمان رد می شدیم
همین سکوت سنگین عاقبت الامر بر همین رفاقت ها غلبه پیدا می کرد
و در سردی و سیاهی وتنهایی دنباله دار
تا ابدالآباد تکرار می شد
و طنینش به وسعت کیهان تکثیر می شد
...
مکابئا ما صدایت را شنیدیم
هر چند دور
هر چند دیر
📚دختری از شمال شرقی/ کلاریس لیسپکتور/ ترجمۀ نیایش عبدالکریمی (با مؤخرهای از بیژن عبدالکریمی)
قسمت اول پادکست دوسیه
علی سلطانزاده
[قسمت اول: جایگاه روحانیت و روشنفکران در ایران]
مهمان قسمت اول #دوسیه، دکتر بیژن عبدالکریمی (استاد فلسفه) هستند. عبدالکریمی معتقد است که ما امروزه در جهانی زندگی میکنیم که شرایط آن با جهان سنتی متفاوت است و یکی از تبعات این جهان این است که بسیاری از مرجعیتهای فکری و فرهنگی گذشته فروپاشیدهاند. در این گفتگو بیشتر در این رابطه با هم حرف زدهایم.
https://yek.link/dossier_podcast
@hatefcenter_org
مهمان قسمت اول #دوسیه، دکتر بیژن عبدالکریمی (استاد فلسفه) هستند. عبدالکریمی معتقد است که ما امروزه در جهانی زندگی میکنیم که شرایط آن با جهان سنتی متفاوت است و یکی از تبعات این جهان این است که بسیاری از مرجعیتهای فکری و فرهنگی گذشته فروپاشیدهاند. در این گفتگو بیشتر در این رابطه با هم حرف زدهایم.
https://yek.link/dossier_podcast
@hatefcenter_org
تأملاتی بر آینده اسلام در ایران -6
دکتر بیژن عبدالکریمی
🎧 موضوع:
«تأملاتی بر آینده اسلام در ایران»
💠 نشست اول
💠 نشست دوم
💠 نشست سوم
💠 نشست چهارم
💠 نشست پنجم
✅ نشست ششم
🔻برگزار شده در نشستهای مجازی گروه تلگرام دکتر بیژن عبدالکریمی
🗓تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۱
فرمت: mp3
حجم: 15.3MB
مدت زمان: ۰۰:۴۴:۴۱
#نشست_مجازی
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
گروه تلگرامی دکتر بیژن عبدالکریمی
«تأملاتی بر آینده اسلام در ایران»
💠 نشست اول
💠 نشست دوم
💠 نشست سوم
💠 نشست چهارم
💠 نشست پنجم
✅ نشست ششم
🔻برگزار شده در نشستهای مجازی گروه تلگرام دکتر بیژن عبدالکریمی
🗓تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۱
فرمت: mp3
حجم: 15.3MB
مدت زمان: ۰۰:۴۴:۴۱
#نشست_مجازی
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
گروه تلگرامی دکتر بیژن عبدالکریمی
فراخوان مشارکت در ثبت خاطرات آکادمیک و تجارب آموزشی!
روایت تجارب زیسته ی دانشگاهی، اگر قرار میشد برای تعداد بیشتری از دانشآموختههای رشتههای مختلف دانشگاهی مسئله شود و برای نفرات بیشتری موضوعیت یابد ای بسا از انبوه پایاننامههای دانشجویی که با اکراه و بیهیچ رغبتی نوشته شدهاند تا گوشه کتابخانهی دانشگاهها خاک بخورند، می توانست برای نضج گرفتن روح آکادمی در میان ایرانیان مفید فایدهتر واقع گردد؛ چرا که روایت اگزیستانسیل تجارب زیست آکادمیک، از ارزش خلاقانهتری به نسبت سایر تولیدات دانشگاهی برخوردار است. مسئله این نیست که تجربه زیست آکادمیک در ایران، در نهایت یک تجربه شکست و ناکامی در بعد فردی است بل امر مهمتر این است که اساساً در ابعاد اجتماعی نیز، از سامان دادن به کنشهای اجتماعی تا حدود زیادی ناتوان بوده است، چه از جهت عدم تشکل دادن به یک اجتماع علمی حقیقی که در گفتوگو با همدیگر واجد یک حیات عینی باشند، و چه از منظر تولید نخبههای پیشرو برای ورود به عرصه جامعه و حفظ ارتباط با عقبه دانشگاهی. باید دید کژکارکردی در نهاد آموزش عالی، بهواقع در متن حیات اجتماعی ما به چه عواملی تاریخی، فرهنگی و سیاسی مربوط میشود.
برای روزآمدسازی اطلاعات و دانش در خدمت اصلاح امور و در راستای توسعه فرهنگ مکتوب و ثبت تجربه ی زیست دانشگاهی در ایران؛ بدین وسیله از جانب نگارنده به عنوان دانش آموخته ی جامعه شناسی و مولف "کتاب گفتمان وفاق؛ ارمغان دو دهه تجربه زیسته آکادمیک" از عموم اساتید محترم دانشگاه خاصه اساتید علوم انسانی و اجتماعی و دانشجویان عزیز مخصوصا دانشجویان مقاطع بالا در حوزه علوم انسانی برای مشارکت در ثبت خاطرات آکادمیک دعوت به عمل می آید.
اساتید و دانشجویان عزیزی که مایل به همکاری هستند خاطرات خویش را در قالب فایل ورد و در حجم متعارف یک مقاله علمی به ایمیل بنده به آدرس phd.alaei@gmail.com ارسال بفرمایند تا ضمن ویراست اولیه آثار دریافتی و اخذ نظرات تکمیلی عزیزان در آینده ی نزدیک، ثبت و تجمیع تجارب ارزشمند آموزشی دوستان در قالب چندین مجلد کتاب به نام هیئت تحریریه و نویسندگان ذیربط را شاهد باشیم.
محمدحسن علایی
۲۲ تیر ۱۴۰۱
روایت تجارب زیسته ی دانشگاهی، اگر قرار میشد برای تعداد بیشتری از دانشآموختههای رشتههای مختلف دانشگاهی مسئله شود و برای نفرات بیشتری موضوعیت یابد ای بسا از انبوه پایاننامههای دانشجویی که با اکراه و بیهیچ رغبتی نوشته شدهاند تا گوشه کتابخانهی دانشگاهها خاک بخورند، می توانست برای نضج گرفتن روح آکادمی در میان ایرانیان مفید فایدهتر واقع گردد؛ چرا که روایت اگزیستانسیل تجارب زیست آکادمیک، از ارزش خلاقانهتری به نسبت سایر تولیدات دانشگاهی برخوردار است. مسئله این نیست که تجربه زیست آکادمیک در ایران، در نهایت یک تجربه شکست و ناکامی در بعد فردی است بل امر مهمتر این است که اساساً در ابعاد اجتماعی نیز، از سامان دادن به کنشهای اجتماعی تا حدود زیادی ناتوان بوده است، چه از جهت عدم تشکل دادن به یک اجتماع علمی حقیقی که در گفتوگو با همدیگر واجد یک حیات عینی باشند، و چه از منظر تولید نخبههای پیشرو برای ورود به عرصه جامعه و حفظ ارتباط با عقبه دانشگاهی. باید دید کژکارکردی در نهاد آموزش عالی، بهواقع در متن حیات اجتماعی ما به چه عواملی تاریخی، فرهنگی و سیاسی مربوط میشود.
برای روزآمدسازی اطلاعات و دانش در خدمت اصلاح امور و در راستای توسعه فرهنگ مکتوب و ثبت تجربه ی زیست دانشگاهی در ایران؛ بدین وسیله از جانب نگارنده به عنوان دانش آموخته ی جامعه شناسی و مولف "کتاب گفتمان وفاق؛ ارمغان دو دهه تجربه زیسته آکادمیک" از عموم اساتید محترم دانشگاه خاصه اساتید علوم انسانی و اجتماعی و دانشجویان عزیز مخصوصا دانشجویان مقاطع بالا در حوزه علوم انسانی برای مشارکت در ثبت خاطرات آکادمیک دعوت به عمل می آید.
اساتید و دانشجویان عزیزی که مایل به همکاری هستند خاطرات خویش را در قالب فایل ورد و در حجم متعارف یک مقاله علمی به ایمیل بنده به آدرس phd.alaei@gmail.com ارسال بفرمایند تا ضمن ویراست اولیه آثار دریافتی و اخذ نظرات تکمیلی عزیزان در آینده ی نزدیک، ثبت و تجمیع تجارب ارزشمند آموزشی دوستان در قالب چندین مجلد کتاب به نام هیئت تحریریه و نویسندگان ذیربط را شاهد باشیم.
محمدحسن علایی
۲۲ تیر ۱۴۰۱
فقدان پیوست های اجتماعي و خدمات شهری در شهرک سازی های اردبیل از منظر جامعه شناسی شهری!
دکتر محمدحسن علایی (جامعه شناس)
برای هر چشم غیر مسلحی فقدان پیوست های اجتماعي و خدمات شهری در شهرک های اردبیل قابل مشاهده است لیکن از منظر جامعه شناسی شهری موارد عدیده ای به لحاظ عدم وجود امکانات عمومی و رفاهی قابل احصا می باشد.
هرچند سیاست ایجاد شهرك های جدید در كنار كلان شهرها و شهرهای مادر می تواند به خانه دار شدن اقشار كم درآمد بیانجامد اما كارشناسان علوم اجتماعی تاكید دارند باید در كنار این مهم، مسائل و شاخص های زیست محیطی، عرضه و تقاضا، امكانات رفاهی، فضای سبز و بهداشت عمومی كیفی، و وجود فروشگاه ها و مراکز خرید، مدارس و مراکز آموزشی، کلانتری و مسجد و...در نظر گرفته شود اما متاسفانه این موضوع از سوی شهرسازان و انبوه سازان و مدیریت شهری كمتر مورد توجه بوده است. در ساخت شهرك های جدید به علوم اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی توجه نشده است. مباحث مربوط به جرم خیزی و سبک های زندگی نیز در شهرک ها نیازمند مطالعه جدیست.
زیست پذیری شهری از نظر اجتماعی، اقتصادی و روانی در زندگی مردم تاثیر گذار است و آن را می تواند به مكانی جذاب، مطلوب برای زندگی كار و تفریح تبدیل كند كه از مهمترین مواردیست كه شهرسازان به آن اهمیت می دهند. اما جابجایی، حمل و نقل، مسكن، سلامت و بهداشت، فضای عمومی جذاب فرصت های اقتصادی، هویت محلی، عدالت، صمیمیت و راحتی نیز از جایگاه ویژه ای برخوردار است.
امیدوارم دوستان علاقمند و دانشجویان علوم اجتماعی درخصوص مطالعات جامعه شناختی شهرک های اردبیل (مطالعه موردی شهرک ۵ آذر) برای ارتقا سطح خدمات رسانی شهری به همشهریان عزیزمان پیشقدم شوند.
در دوران تحصیل در مقطع ارشد در دانشگاه تهران طرح های تحقیقاتی ما برای واحد #جامعه_شناسی_شهری به چنین اهدافی سوق پیدا می کرد و برکات فراوانی داشت هم برای تعمیق بینش جامعه شناختی ما و هم برای معاونت های اجتماعی که از نتایج این پژوهش ها و داده ها می توانستند بهره برداری کنند.
با وجود انواع بحران های شهری هنوز نسبت به تخصص مورد نیاز برای حل معضلات شهری احساس استغنا می کنیم. در حوزه ی مدیریت و برنامه ریزی شهری حداقل تخصص های لازم عبارتند از شهرسازی، طراحی شهری، جامعه شناسی شهری، آسیب شناسی اجتماعی، مدیریت شهری پایدار، مطالعات اجتماعی در حیطه امنیت شهری، سیاست گذاری های محیط زیستی و توسعه اجتماعی و اقتصادی پایدار ...که هر چه اطلاعات میان رشته ای افراد بیشتر باشد مطلوب تر است. وجود مشاوران متخصص نیز در کنار مدیران می تواند مفید واقع گردد.
https://www.instagram.com/p/CfpD160qWcC/?igshid=MDJmNzVkMjY=
دکتر محمدحسن علایی (جامعه شناس)
برای هر چشم غیر مسلحی فقدان پیوست های اجتماعي و خدمات شهری در شهرک های اردبیل قابل مشاهده است لیکن از منظر جامعه شناسی شهری موارد عدیده ای به لحاظ عدم وجود امکانات عمومی و رفاهی قابل احصا می باشد.
هرچند سیاست ایجاد شهرك های جدید در كنار كلان شهرها و شهرهای مادر می تواند به خانه دار شدن اقشار كم درآمد بیانجامد اما كارشناسان علوم اجتماعی تاكید دارند باید در كنار این مهم، مسائل و شاخص های زیست محیطی، عرضه و تقاضا، امكانات رفاهی، فضای سبز و بهداشت عمومی كیفی، و وجود فروشگاه ها و مراکز خرید، مدارس و مراکز آموزشی، کلانتری و مسجد و...در نظر گرفته شود اما متاسفانه این موضوع از سوی شهرسازان و انبوه سازان و مدیریت شهری كمتر مورد توجه بوده است. در ساخت شهرك های جدید به علوم اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی توجه نشده است. مباحث مربوط به جرم خیزی و سبک های زندگی نیز در شهرک ها نیازمند مطالعه جدیست.
زیست پذیری شهری از نظر اجتماعی، اقتصادی و روانی در زندگی مردم تاثیر گذار است و آن را می تواند به مكانی جذاب، مطلوب برای زندگی كار و تفریح تبدیل كند كه از مهمترین مواردیست كه شهرسازان به آن اهمیت می دهند. اما جابجایی، حمل و نقل، مسكن، سلامت و بهداشت، فضای عمومی جذاب فرصت های اقتصادی، هویت محلی، عدالت، صمیمیت و راحتی نیز از جایگاه ویژه ای برخوردار است.
امیدوارم دوستان علاقمند و دانشجویان علوم اجتماعی درخصوص مطالعات جامعه شناختی شهرک های اردبیل (مطالعه موردی شهرک ۵ آذر) برای ارتقا سطح خدمات رسانی شهری به همشهریان عزیزمان پیشقدم شوند.
در دوران تحصیل در مقطع ارشد در دانشگاه تهران طرح های تحقیقاتی ما برای واحد #جامعه_شناسی_شهری به چنین اهدافی سوق پیدا می کرد و برکات فراوانی داشت هم برای تعمیق بینش جامعه شناختی ما و هم برای معاونت های اجتماعی که از نتایج این پژوهش ها و داده ها می توانستند بهره برداری کنند.
با وجود انواع بحران های شهری هنوز نسبت به تخصص مورد نیاز برای حل معضلات شهری احساس استغنا می کنیم. در حوزه ی مدیریت و برنامه ریزی شهری حداقل تخصص های لازم عبارتند از شهرسازی، طراحی شهری، جامعه شناسی شهری، آسیب شناسی اجتماعی، مدیریت شهری پایدار، مطالعات اجتماعی در حیطه امنیت شهری، سیاست گذاری های محیط زیستی و توسعه اجتماعی و اقتصادی پایدار ...که هر چه اطلاعات میان رشته ای افراد بیشتر باشد مطلوب تر است. وجود مشاوران متخصص نیز در کنار مدیران می تواند مفید واقع گردد.
https://www.instagram.com/p/CfpD160qWcC/?igshid=MDJmNzVkMjY=
Forwarded from مدرسه ادبیات، انسان، شهر
⭕️ #معرفی_استاد
🔻دکتر شروین وکیلی
➖پژوهشگر ایرانی حوزه فرهنگ، تاریخ و اسطوره شناسی
🍃 مدیریت گروه جامعهشناسی تاریخی در انجمن جامعهشناسی ایران
🍃تاسیس و مدیریت موسسهی فرهنگی خورشید راگا
📚 دکتری جامعه شناسی از دانشگاه علامه طباطبایی
🖋تالیفات :
🍃 جامعهشناسی تاریخی مکان ایرانی/ اسطورهشناسی پهلوانان ایرانی و ....
🔺 موضوع گفتگو: هویت ایرانی
🗓 شنبه ۸ آذرماه - ساعت ۲۰
🔷 لینک پخش زنده آپارات (عمومی):
🌐 aparat.com/adabiat_ensan_shahr/live
✔️ ثبت نام کنندگان میتوانند از طریق اسکای روم برنامه را دنبال کنند:
🌐 skyroom.online/ch/seifdar76/adabiat-ensan-shahr
📌معرفی اساتید، برنامهها، نحوهٔ ثبت نام و اطلاعات بیشتر در:
—————————
🔆 @Adabiat_Ensan_Shahr
🔻دکتر شروین وکیلی
➖پژوهشگر ایرانی حوزه فرهنگ، تاریخ و اسطوره شناسی
🍃 مدیریت گروه جامعهشناسی تاریخی در انجمن جامعهشناسی ایران
🍃تاسیس و مدیریت موسسهی فرهنگی خورشید راگا
📚 دکتری جامعه شناسی از دانشگاه علامه طباطبایی
🖋تالیفات :
🍃 جامعهشناسی تاریخی مکان ایرانی/ اسطورهشناسی پهلوانان ایرانی و ....
🔺 موضوع گفتگو: هویت ایرانی
🗓 شنبه ۸ آذرماه - ساعت ۲۰
🔷 لینک پخش زنده آپارات (عمومی):
🌐 aparat.com/adabiat_ensan_shahr/live
✔️ ثبت نام کنندگان میتوانند از طریق اسکای روم برنامه را دنبال کنند:
🌐 skyroom.online/ch/seifdar76/adabiat-ensan-shahr
📌معرفی اساتید، برنامهها، نحوهٔ ثبت نام و اطلاعات بیشتر در:
—————————
🔆 @Adabiat_Ensan_Shahr
Z0000096
My Recording
▫️بازنشر گفتارم در همایش «ادبیات انسانشهر» که در آذرماه سال ۱۳۹۹ برگزار شد (شنیداری سبک):
✅ فردوسی، حکمت و هویت ایرانی
#فردوسی
#ایرانشهر
@sherwin_vakili
✅ فردوسی، حکمت و هویت ایرانی
#فردوسی
#ایرانشهر
@sherwin_vakili
انسان ایرانی سزاوار زیست انسانی تر است!
دکتر محمدحسن علایی (جامعه شناس)
مرتن جامعه شناس آمریکایی معتقد است زمانی که در جامعه ارزش های مادی مسلط می شوند و ابزارهای مشروع رسیدن به اهداف مادی در دسترس اقشار فرودست جامعه قرار نمی گیرد انواعی از انحرافات اجتماعی در جامعه به چشم می خورد.
در جامعه ی ما؛ با وجود تحریم های ظالمانه نظام سلطه جهانی و نیز فقدان فرصت های شغلی و نابسامانی های فراوان در زمینه ی راه اندازی کسب و کار مولد و تولید ثروت و تامین معاش و نیل به رفاه و نیز با وجود توزیع ناعادلانه فرصتها اگر چه با رشد فزاینده ی انحرافات احتماعی و انواع بزهکاری های خرد و کلان در سطوح مختلف اجتماعی مواجه هستیم اما هنوز می توان با عنایت به هجمه ی عظیم فشارهای اقتصادی به پیکره ی اجتماعی ما؛ این میزان از انحرافات را کمتر از حد قابل انتظار تلقی کرد. و این شاید حکایت از نوعی روحیه ی انطباق پذیر، مسالمت جو و صلح طلب انسان ایرانی داشته باشد.
با وجود این که پس از مواجهه با جهان جدید و نیز تجربه ی چند دهه اخیر، در جامعه شاهد نوعی گسست تاریخی با سنت ها و ارزش های اخلاقی و دینی هستیم اما هنوز می توان منش انسان ایرانی را در اتخاذ نوعی زیست اخلاقی ستود. اما پرسش این است آیا در غیاب سیاستگذاریهای کلان برای بهبود وضعیت رفاهی مردم می توان در آینده نیز روی این روحیه ی انسان ایرانی حساب کرد و آیا کاسه ی صبر ایشان سر نخواهد آمد؟!
نگارنده در مقام دانش آموخته جامعه شناسی فارغ از هر گونه حب و بغض و تعصب کورکورانه معتقدم نجابت و خویشتنداری انسان ایرانی احترام برانگیز و قابل ارج است و کسانی که در کسوت خدمت به این مردم ظاهر می شوند می بایست برای خدمت صادقانه و مسئولانه به این مردم دوست داشتنی کمر همت ببندند و تا دیرتر نشده است برای ارتقا سطح زندگی ایشان از تمام ظرفیت های اجتماعی و سیاسی استفاده کنند. آنچه که به باز اندیشی انتقادی در خصوص مولفه های غیر قابل دفاع روحیات ایرانیان مربوط می شود امروز با وجود انواع مشکلاتی که بر سر ملت ریخته است به حکم انصاف می بایست موکول به آینده شود؛ و امروز تا می توان باید مسئولیت خطیر کارگزاران را به ایشان تذکار داد و برای توفیق ایشان عرصه ی نقد و انتقاد منصفانه را خالی نگذاشت.
دکتر محمدحسن علایی (جامعه شناس)
مرتن جامعه شناس آمریکایی معتقد است زمانی که در جامعه ارزش های مادی مسلط می شوند و ابزارهای مشروع رسیدن به اهداف مادی در دسترس اقشار فرودست جامعه قرار نمی گیرد انواعی از انحرافات اجتماعی در جامعه به چشم می خورد.
در جامعه ی ما؛ با وجود تحریم های ظالمانه نظام سلطه جهانی و نیز فقدان فرصت های شغلی و نابسامانی های فراوان در زمینه ی راه اندازی کسب و کار مولد و تولید ثروت و تامین معاش و نیل به رفاه و نیز با وجود توزیع ناعادلانه فرصتها اگر چه با رشد فزاینده ی انحرافات احتماعی و انواع بزهکاری های خرد و کلان در سطوح مختلف اجتماعی مواجه هستیم اما هنوز می توان با عنایت به هجمه ی عظیم فشارهای اقتصادی به پیکره ی اجتماعی ما؛ این میزان از انحرافات را کمتر از حد قابل انتظار تلقی کرد. و این شاید حکایت از نوعی روحیه ی انطباق پذیر، مسالمت جو و صلح طلب انسان ایرانی داشته باشد.
با وجود این که پس از مواجهه با جهان جدید و نیز تجربه ی چند دهه اخیر، در جامعه شاهد نوعی گسست تاریخی با سنت ها و ارزش های اخلاقی و دینی هستیم اما هنوز می توان منش انسان ایرانی را در اتخاذ نوعی زیست اخلاقی ستود. اما پرسش این است آیا در غیاب سیاستگذاریهای کلان برای بهبود وضعیت رفاهی مردم می توان در آینده نیز روی این روحیه ی انسان ایرانی حساب کرد و آیا کاسه ی صبر ایشان سر نخواهد آمد؟!
نگارنده در مقام دانش آموخته جامعه شناسی فارغ از هر گونه حب و بغض و تعصب کورکورانه معتقدم نجابت و خویشتنداری انسان ایرانی احترام برانگیز و قابل ارج است و کسانی که در کسوت خدمت به این مردم ظاهر می شوند می بایست برای خدمت صادقانه و مسئولانه به این مردم دوست داشتنی کمر همت ببندند و تا دیرتر نشده است برای ارتقا سطح زندگی ایشان از تمام ظرفیت های اجتماعی و سیاسی استفاده کنند. آنچه که به باز اندیشی انتقادی در خصوص مولفه های غیر قابل دفاع روحیات ایرانیان مربوط می شود امروز با وجود انواع مشکلاتی که بر سر ملت ریخته است به حکم انصاف می بایست موکول به آینده شود؛ و امروز تا می توان باید مسئولیت خطیر کارگزاران را به ایشان تذکار داد و برای توفیق ایشان عرصه ی نقد و انتقاد منصفانه را خالی نگذاشت.
علیرضا قربانی
@katibehchannel
من در برابر انتخاب این ابیات از اشعار واقف لاهوری توسط استاد علیرضا قربانی و اجرای فوق العاده شان، که به زیبایی تمام خرد چند هزار سالۀ ایرانی و پژواک حقیقت اسلام در روح ایرانیان را در خویش متجلی و متبلور می سازد، سر تعظیم فرود می آورم. (بیژن عبدالکریمی)
✅نکاتی چند در پرنسیب جامعه شناسی!
✍دکتر محمدحسن علایی(جامعه شناس)
جامعه شناس محترم جناب دکتر مصطفی مهرآئین در دو یادداشت اخیر خویش با عناوین "جامعه شناسی پرت و بلاگویی" و "کشور بی پرنسیب، بی کلاس، بی شخصیت و فاقد آداب شده است" نگرانی های خود را از اوضاع کشور ابراز داشته اند و از قضا مواضع انتقادی ایشان به سرعت در صفحات مجازی منتشر شده است؛ اهم مطالب یادداشت اخیر ایشان صرف نظر از مصادیقی که ذکر کرده اند در چند محور خلاصه می شود:
۱- خطر پیش بینی ناپذیری اجتماعی
۲-فقر گسترده و بی برنامگی دولت در سطح اقتصادی
۳-شیوع پرت و بلاگویی در سطح فرهنگی
۴-انحصارگرایی و خاص گرائی در سطح سیاسی
۵_همبستگی زدایی؛ تفرقه افکنی و تقلیل گرایی در سطح اجتماعی
۶-بی پرنسیب و بی شخصیت شدن کشور
۷-راه حل: دست برداشتن از ایدئولوژی و سیاست تخاصم و برگشتن به عقلانیت و عدالت
در ادامه بنده ضمن تجدید ارادت به این جامعه شناس دغدغه مند کشورم اجمالا به ذکر چند نکته در راستای نکات ایشان می پردازم:
۱- به صلاح کشور است که مسئولین و متولیان امور در هر پست و مقامی که مخاطب این دغدغه ها و دغدغه های مشابه قرار می گیرند در جزئیات انتقادات ایشان دقیق شوند و در اصلاح امور از موارد مذکور نهایت بهره برداری را به عمل بیاورند.
۲-فعالان رسانه ای صرفا به انتشار این قبیل یادداشت ها اکتفا نکنند و در رد و تائید و تنقیح آن ها وارد بحث های کارشناسی و انتقادی شوند.
۳- و به عنوان نکته ی آخر از این دوست بزرگوار و سایر همکاران پرتلاشم و نیز از خود نگارنده در مقام جامعه شناس انتظار می رود صرفا به ارائه ی فهرست مشکلات بسنده نکرده در مقام چاره جویی برآییم و نتایج تحقیقات تحلیلی و تطبیقی خویش را با زبان جامعه شناختی و ناظر به وضعیت پروبلماتیک کشور به داوری اهل تخصص و نیز عموم منتقدان و مخاطبان بگذاریم تا خدای نکرده ثمره ی مساعی مان به سطح گزارشات ژورنالیستی تقلیل نیابد و توجه داشته باشیم که این تلاش ها صرفا وجه ارضای شخصی به خود نگیرد و به سطح نصایح الملوک در نغلتدد. دعوت به عقلانیت و عدالت و پرهیز از ایدئولوژی اندیشی البته که اساس کار است اما ارائه طریق عملیاتی در راستای منافع ملی با فرض اعتنای مسئولین در شرایط سخت تحریم و با وجود انواع امتناعات البته می بایست اولویت اهل نظر دردمند باشد.
https://www.instagram.com/p/CgKcl_eKfOe/?igshid=MDJmNzVkMjY=
✍دکتر محمدحسن علایی(جامعه شناس)
جامعه شناس محترم جناب دکتر مصطفی مهرآئین در دو یادداشت اخیر خویش با عناوین "جامعه شناسی پرت و بلاگویی" و "کشور بی پرنسیب، بی کلاس، بی شخصیت و فاقد آداب شده است" نگرانی های خود را از اوضاع کشور ابراز داشته اند و از قضا مواضع انتقادی ایشان به سرعت در صفحات مجازی منتشر شده است؛ اهم مطالب یادداشت اخیر ایشان صرف نظر از مصادیقی که ذکر کرده اند در چند محور خلاصه می شود:
۱- خطر پیش بینی ناپذیری اجتماعی
۲-فقر گسترده و بی برنامگی دولت در سطح اقتصادی
۳-شیوع پرت و بلاگویی در سطح فرهنگی
۴-انحصارگرایی و خاص گرائی در سطح سیاسی
۵_همبستگی زدایی؛ تفرقه افکنی و تقلیل گرایی در سطح اجتماعی
۶-بی پرنسیب و بی شخصیت شدن کشور
۷-راه حل: دست برداشتن از ایدئولوژی و سیاست تخاصم و برگشتن به عقلانیت و عدالت
در ادامه بنده ضمن تجدید ارادت به این جامعه شناس دغدغه مند کشورم اجمالا به ذکر چند نکته در راستای نکات ایشان می پردازم:
۱- به صلاح کشور است که مسئولین و متولیان امور در هر پست و مقامی که مخاطب این دغدغه ها و دغدغه های مشابه قرار می گیرند در جزئیات انتقادات ایشان دقیق شوند و در اصلاح امور از موارد مذکور نهایت بهره برداری را به عمل بیاورند.
۲-فعالان رسانه ای صرفا به انتشار این قبیل یادداشت ها اکتفا نکنند و در رد و تائید و تنقیح آن ها وارد بحث های کارشناسی و انتقادی شوند.
۳- و به عنوان نکته ی آخر از این دوست بزرگوار و سایر همکاران پرتلاشم و نیز از خود نگارنده در مقام جامعه شناس انتظار می رود صرفا به ارائه ی فهرست مشکلات بسنده نکرده در مقام چاره جویی برآییم و نتایج تحقیقات تحلیلی و تطبیقی خویش را با زبان جامعه شناختی و ناظر به وضعیت پروبلماتیک کشور به داوری اهل تخصص و نیز عموم منتقدان و مخاطبان بگذاریم تا خدای نکرده ثمره ی مساعی مان به سطح گزارشات ژورنالیستی تقلیل نیابد و توجه داشته باشیم که این تلاش ها صرفا وجه ارضای شخصی به خود نگیرد و به سطح نصایح الملوک در نغلتدد. دعوت به عقلانیت و عدالت و پرهیز از ایدئولوژی اندیشی البته که اساس کار است اما ارائه طریق عملیاتی در راستای منافع ملی با فرض اعتنای مسئولین در شرایط سخت تحریم و با وجود انواع امتناعات البته می بایست اولویت اهل نظر دردمند باشد.
https://www.instagram.com/p/CgKcl_eKfOe/?igshid=MDJmNzVkMjY=
حقیقت "امر دینی" ممتاز از تعابیر مصطلح از دین
دکتر عبدالکریمی در کتاب "پرسش از امکان امر دینی در جهان معاصر" از صفحه 267 تا317 تلاش می کند به تمایز امر دینی و تعابیر مختلفی که از آن وجود دارد بپردازد.
در اینجا می توان به اختصار به چهار رهیافت که تعبیر دین در آنها به معنای خاصی به کار می رود اشاره کرد:
1_دین به مثابه فرهنگ یا میراث تاریخی و مجموعه ای از آداب و رسوم و شعائر و مناسک
2_دین به مثابه ایدئولوژی سیاسی و اجتماعی برای تحقق آرمانهای سیاسی و اجتماعی حاصل تلقی بشر انگارانه از جهان، جامعه و تاریخ
3_دین به مثابه ابژه یا موضوع شناسایی مورد مطالعه دین شناسان، شرق شناسان و مورخان
4_دین به منزله "تئولوژی" به عنوان نظامی از گزاره ها، باورها و اعتقادات نهادینه شده ی تاریخی
عبدالکریمی اما مرادش از امر دینی، دین به منزله یک امکان در فراروی نحوه ی وجود آدمی و یک شیوه تحقق هستی انسانی است وانسان دینی یک نحوه تحقق انسان(در سطح جان واگزیستانس) در برابر سایر انحا تحقق وجود آدمی ست.
متعلق اصلی امر دینی از سنخ مفاهیم نیست، ذات حقیقت، امری استعلایی و تعین ناپذیر است و امر دینی خانه کردن در همین حقیقت تعین ناپذیر است.
دکتر عبدالکریمی در کتاب "پرسش از امکان امر دینی در جهان معاصر" از صفحه 267 تا317 تلاش می کند به تمایز امر دینی و تعابیر مختلفی که از آن وجود دارد بپردازد.
در اینجا می توان به اختصار به چهار رهیافت که تعبیر دین در آنها به معنای خاصی به کار می رود اشاره کرد:
1_دین به مثابه فرهنگ یا میراث تاریخی و مجموعه ای از آداب و رسوم و شعائر و مناسک
2_دین به مثابه ایدئولوژی سیاسی و اجتماعی برای تحقق آرمانهای سیاسی و اجتماعی حاصل تلقی بشر انگارانه از جهان، جامعه و تاریخ
3_دین به مثابه ابژه یا موضوع شناسایی مورد مطالعه دین شناسان، شرق شناسان و مورخان
4_دین به منزله "تئولوژی" به عنوان نظامی از گزاره ها، باورها و اعتقادات نهادینه شده ی تاریخی
عبدالکریمی اما مرادش از امر دینی، دین به منزله یک امکان در فراروی نحوه ی وجود آدمی و یک شیوه تحقق هستی انسانی است وانسان دینی یک نحوه تحقق انسان(در سطح جان واگزیستانس) در برابر سایر انحا تحقق وجود آدمی ست.
متعلق اصلی امر دینی از سنخ مفاهیم نیست، ذات حقیقت، امری استعلایی و تعین ناپذیر است و امر دینی خانه کردن در همین حقیقت تعین ناپذیر است.
تأملاتی بر آینده اسلام در ایران -7
دکتر بیژن عبدالکریمی
🎧 موضوع:
«تأملاتی بر آینده اسلام در ایران»
💠 نشست اول
💠 نشست دوم
💠 نشست سوم
💠 نشست چهارم
💠 نشست پنجم
💠 نشست ششم
✅ نشست هفتم
🔻برگزار شده در نشستهای مجازی گروه تلگرام دکتر بیژن عبدالکریمی
🗓تاریخ ۲۸ تیر ۱۴۰۱
فرمت: mp3
حجم: 17.5MB
مدت زمان: ۰۰:۵۰:۵۳
#نشست_مجازی
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
گروه تلگرامی دکتر بیژن عبدالکریمی
«تأملاتی بر آینده اسلام در ایران»
💠 نشست اول
💠 نشست دوم
💠 نشست سوم
💠 نشست چهارم
💠 نشست پنجم
💠 نشست ششم
✅ نشست هفتم
🔻برگزار شده در نشستهای مجازی گروه تلگرام دکتر بیژن عبدالکریمی
🗓تاریخ ۲۸ تیر ۱۴۰۱
فرمت: mp3
حجم: 17.5MB
مدت زمان: ۰۰:۵۰:۵۳
#نشست_مجازی
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
گروه تلگرامی دکتر بیژن عبدالکریمی
آیا پیامدهای برخوردهای ناصواب با زنان جای نگرانی ندارد؟!
دکتر محمدحسن علایی (جامعه شناس)
به عنوان یک دانش آموخته ی جامعه شناسی لازم می دانم، تبیینی دلسوزانه و دردمندانه در خصوص برخی بداخلاقی ها و کج رفتاری ها در حوزه ی زنان داشته باشم.
اگر بنا باشد داخل همین سیستم به جهاد تبیین بپردازیم و دانش محدود خویش را برای صلاح و فلاح کشور به کار بندیم پس انتظار می رود مسئولین امر نیز به دغدغه های ما وقعی بنهند و در صورت اقناع به سرعت در اعمال برخی سیاست های ناصواب در حوزه ی زنان تجدید نظر کنند.
امروز برای تقویت ساز و کارهایی که حافظ منافع ملی ماست می توانیم و باید تذکارهای دلسوزانه ی خویش را برای اصلاح امور در اختیار متولیان قرار دهیم.
در این مجال تنگ در خصوص شاخصه های حکمرانی در جامعه امروز ایران ورود نمی کنم لذا بر میزان همین قواعد و قوانین کشورم عرض می کنم طوری عمل نکنیم که با دست های خود تیشه به ریشه ی انسجام ملی و سرمایه ی اجتماعی خویش بزنیم.
در خصوص گشت های ارشاد و نحوه ی برخورد ایشان با دختران جوان و زنان سرزمینم، فرض را می گذارم به حسن نیت ایشان در اجرای قانون و در تعیین مصادیق جرم وارد مجادله نمی شوم اما حقیقتا نحوه ی اعمال قانون را باید تغییر دهیم این میزان تغییرپذیری بی تردید به صلاح خود مسئولین هم هست. گر چه اساسا تغییرات مبنایی در خصوص امر اجتماعی گره گشاتر خواهند بود.
پیشتر مفصلا در خصوص ضرورت پرهیز از دامن زدن به دوقطبی ها و شکاف های اجتماعی نوشته ام در سطح نظری از منظر فلسفی و جامعه شناختی با وجه نظرهای گوناگون پیرامون ضرورت حفظ وفاق اجتماعی سخن رانده ام؛ اما حقیقتا برخی خبرهای ناگوار که در رسانه ها پخش می شود ناگزیر مجبور به تکرار شتابزده ی این موارد می شوم؛ لازم است با تدابیری که می اندیشیم راه تکرار این حوادث تلخ و ناگوار را سد کنیم؛ نه تنها جریحه دار شدن عواطف زنان و دختران مایه ی تاسف است دلخوری هایی که در میان آحاد مردم ایجاد می شود بیشتر تاسف آور است و البته پیامدهای انسجام سوز آن حقیقتا موجب نگرانی های بیشمار است.
دکتر محمدحسن علایی (جامعه شناس)
به عنوان یک دانش آموخته ی جامعه شناسی لازم می دانم، تبیینی دلسوزانه و دردمندانه در خصوص برخی بداخلاقی ها و کج رفتاری ها در حوزه ی زنان داشته باشم.
اگر بنا باشد داخل همین سیستم به جهاد تبیین بپردازیم و دانش محدود خویش را برای صلاح و فلاح کشور به کار بندیم پس انتظار می رود مسئولین امر نیز به دغدغه های ما وقعی بنهند و در صورت اقناع به سرعت در اعمال برخی سیاست های ناصواب در حوزه ی زنان تجدید نظر کنند.
امروز برای تقویت ساز و کارهایی که حافظ منافع ملی ماست می توانیم و باید تذکارهای دلسوزانه ی خویش را برای اصلاح امور در اختیار متولیان قرار دهیم.
در این مجال تنگ در خصوص شاخصه های حکمرانی در جامعه امروز ایران ورود نمی کنم لذا بر میزان همین قواعد و قوانین کشورم عرض می کنم طوری عمل نکنیم که با دست های خود تیشه به ریشه ی انسجام ملی و سرمایه ی اجتماعی خویش بزنیم.
در خصوص گشت های ارشاد و نحوه ی برخورد ایشان با دختران جوان و زنان سرزمینم، فرض را می گذارم به حسن نیت ایشان در اجرای قانون و در تعیین مصادیق جرم وارد مجادله نمی شوم اما حقیقتا نحوه ی اعمال قانون را باید تغییر دهیم این میزان تغییرپذیری بی تردید به صلاح خود مسئولین هم هست. گر چه اساسا تغییرات مبنایی در خصوص امر اجتماعی گره گشاتر خواهند بود.
پیشتر مفصلا در خصوص ضرورت پرهیز از دامن زدن به دوقطبی ها و شکاف های اجتماعی نوشته ام در سطح نظری از منظر فلسفی و جامعه شناختی با وجه نظرهای گوناگون پیرامون ضرورت حفظ وفاق اجتماعی سخن رانده ام؛ اما حقیقتا برخی خبرهای ناگوار که در رسانه ها پخش می شود ناگزیر مجبور به تکرار شتابزده ی این موارد می شوم؛ لازم است با تدابیری که می اندیشیم راه تکرار این حوادث تلخ و ناگوار را سد کنیم؛ نه تنها جریحه دار شدن عواطف زنان و دختران مایه ی تاسف است دلخوری هایی که در میان آحاد مردم ایجاد می شود بیشتر تاسف آور است و البته پیامدهای انسجام سوز آن حقیقتا موجب نگرانی های بیشمار است.