Forwarded from Sell old group buy old channel sell old channel
🖊 چرا کربن به طرح ایده فلسفه تطبیقی میپردازد؟
🔹#هانری_کربن فیلسوفی تطبیقی بود، اما مراد از فلسفه تطبیقی در اینجا، انجام پارهای از مقایسهها نیست. البته من منکر این مقایسهها در فلسفه تطبیقی نیستم، اما معتقدم فلسفه تطبیقی ناشی از یک سری ضرورتهاست. این ضرورتها درباره کربن را باید در فضای جهان عصر مدرنیته جست.
🔹بعد از ظهور مدرنیته، کم کم روند جهانی شدن و هضم شدن فرهنگهای بومی در آن شکل گرفت. این روند در زمانه کنونی با پیشرفت تکنولوژی و بهویژه وسایل ارتباطی شدت بسیاری یافته است، به گونهای که عقلانیت مدرنیته همه جا را فرا گرفته و چیزی از شرق، جز در موزهها باقی نمانده است. حتی در ملل به ظاهر شرقی، از شرقیت خبری نیست.
🔹با دنیای مدرن، زیست جهان جدیدی در برابر بشر گشوده شد که با زیستجهانهای گذشته قابل مقایسه نیست. اما سوالی که از دید متفکران عصر روشنگری مغفول ماند این بود که آیا این سرزمین جدید زیستگاه مناسبی برای بشر است؟!
🔹گرچه در جهان کنونی امکانات زیادی برای بشر گشوده شده، اما جان انسان در هیچ دورهای، با چنین محدودیت امکانی مواجه نبوده؛ چون در این دوره فقط یک نوع تفکر آن هم تفکر متافیزیک روبهروی بشر وجود دارد. بشر امروز شیوههای دیگر تفکر را از یاد برده و فقط با یک نوع عقلانیت آن هم عقلانیت سوبژکتیویته دوره جدید آشناست. حتی آنهایی که از شرقیت دم میزنند با عقلانیت دیگری آشنایی ندارند.
🔹هانری کربن نسبت به زیست جهان کنونی خرسند نبود. او میخواست به بحران جهان کنونی جواب دهد؛ ازهمینرو به سراغ فلسفه تطبیقی آمد. فلسفه تطبیقی خواهان این است که از آزادی انسان دفاع کند. کسی که فکر میکند الهیات و فلسفه اسلامی پاسخ تمام پرسشهای او را دارد اهل فلسفه تطبیقی نیست و این فلسفه دغدغه او نخواهد بود؛ همچنین کسی که نگاه آگوست کنتی دارد و تاریخ را براساس پیشرفت میبیند هیچ نیازی ندارد که به گذشته رجوع کند. کسی به گذشته رجوع متفکرانه میکند که بشر کنونی را به صرف پیشرفت ابزار و زندگی در جهان کنونی، نسبت به بشر گذشته برتر نمیداند.
🔹فلسفه تطبیقی کربن تلاشی است برای گسست از نیهیلیسمی که بشر جدید را فرا گرفته است. او معتقد بود سنن حکمی و فلسفی شرقی یگانه پادزهر نیهیلیسم است. فلسفه تطبیقی مسئله کسی است که خطر مرگ انسان را احساس میکند. فلسفه تطبیقی دغدغه کسی است که خواهان تحقق انسان دیگری است.
🔸«ضرورت فلسفه تطبیقی»، بیژن عبدالکریمی، وبگاه باشگاه اندیشه
پرونده تلگرامی #کربن_و_پرسش_از_وجود
باشگاه اندیشه
♦️ @Bashgah_net
🔹#هانری_کربن فیلسوفی تطبیقی بود، اما مراد از فلسفه تطبیقی در اینجا، انجام پارهای از مقایسهها نیست. البته من منکر این مقایسهها در فلسفه تطبیقی نیستم، اما معتقدم فلسفه تطبیقی ناشی از یک سری ضرورتهاست. این ضرورتها درباره کربن را باید در فضای جهان عصر مدرنیته جست.
🔹بعد از ظهور مدرنیته، کم کم روند جهانی شدن و هضم شدن فرهنگهای بومی در آن شکل گرفت. این روند در زمانه کنونی با پیشرفت تکنولوژی و بهویژه وسایل ارتباطی شدت بسیاری یافته است، به گونهای که عقلانیت مدرنیته همه جا را فرا گرفته و چیزی از شرق، جز در موزهها باقی نمانده است. حتی در ملل به ظاهر شرقی، از شرقیت خبری نیست.
🔹با دنیای مدرن، زیست جهان جدیدی در برابر بشر گشوده شد که با زیستجهانهای گذشته قابل مقایسه نیست. اما سوالی که از دید متفکران عصر روشنگری مغفول ماند این بود که آیا این سرزمین جدید زیستگاه مناسبی برای بشر است؟!
🔹گرچه در جهان کنونی امکانات زیادی برای بشر گشوده شده، اما جان انسان در هیچ دورهای، با چنین محدودیت امکانی مواجه نبوده؛ چون در این دوره فقط یک نوع تفکر آن هم تفکر متافیزیک روبهروی بشر وجود دارد. بشر امروز شیوههای دیگر تفکر را از یاد برده و فقط با یک نوع عقلانیت آن هم عقلانیت سوبژکتیویته دوره جدید آشناست. حتی آنهایی که از شرقیت دم میزنند با عقلانیت دیگری آشنایی ندارند.
🔹هانری کربن نسبت به زیست جهان کنونی خرسند نبود. او میخواست به بحران جهان کنونی جواب دهد؛ ازهمینرو به سراغ فلسفه تطبیقی آمد. فلسفه تطبیقی خواهان این است که از آزادی انسان دفاع کند. کسی که فکر میکند الهیات و فلسفه اسلامی پاسخ تمام پرسشهای او را دارد اهل فلسفه تطبیقی نیست و این فلسفه دغدغه او نخواهد بود؛ همچنین کسی که نگاه آگوست کنتی دارد و تاریخ را براساس پیشرفت میبیند هیچ نیازی ندارد که به گذشته رجوع کند. کسی به گذشته رجوع متفکرانه میکند که بشر کنونی را به صرف پیشرفت ابزار و زندگی در جهان کنونی، نسبت به بشر گذشته برتر نمیداند.
🔹فلسفه تطبیقی کربن تلاشی است برای گسست از نیهیلیسمی که بشر جدید را فرا گرفته است. او معتقد بود سنن حکمی و فلسفی شرقی یگانه پادزهر نیهیلیسم است. فلسفه تطبیقی مسئله کسی است که خطر مرگ انسان را احساس میکند. فلسفه تطبیقی دغدغه کسی است که خواهان تحقق انسان دیگری است.
🔸«ضرورت فلسفه تطبیقی»، بیژن عبدالکریمی، وبگاه باشگاه اندیشه
پرونده تلگرامی #کربن_و_پرسش_از_وجود
باشگاه اندیشه
♦️ @Bashgah_net
Forwarded from Sell old group buy old channel sell old channel
🖊 چرا کربن به طرح ایده فلسفه تطبیقی میپردازد؟
🔹#هانری_کربن فیلسوفی تطبیقی بود، اما مراد از فلسفه تطبیقی در اینجا، انجام پارهای از مقایسهها نیست. البته من منکر این مقایسهها در فلسفه تطبیقی نیستم، اما معتقدم فلسفه تطبیقی ناشی از یک سری ضرورتهاست. این ضرورتها درباره کربن را باید در فضای جهان عصر مدرنیته جست.
🔹بعد از ظهور مدرنیته، کم کم روند جهانی شدن و هضم شدن فرهنگهای بومی در آن شکل گرفت. این روند در زمانه کنونی با پیشرفت تکنولوژی و بهویژه وسایل ارتباطی شدت بسیاری یافته است، به گونهای که عقلانیت مدرنیته همه جا را فرا گرفته و چیزی از شرق، جز در موزهها باقی نمانده است. حتی در ملل به ظاهر شرقی، از شرقیت خبری نیست.
🔹با دنیای مدرن، زیست جهان جدیدی در برابر بشر گشوده شد که با زیستجهانهای گذشته قابل مقایسه نیست. اما سوالی که از دید متفکران عصر روشنگری مغفول ماند این بود که آیا این سرزمین جدید زیستگاه مناسبی برای بشر است؟!
🔹گرچه در جهان کنونی امکانات زیادی برای بشر گشوده شده، اما جان انسان در هیچ دورهای، با چنین محدودیت امکانی مواجه نبوده؛ چون در این دوره فقط یک نوع تفکر آن هم تفکر متافیزیک روبهروی بشر وجود دارد. بشر امروز شیوههای دیگر تفکر را از یاد برده و فقط با یک نوع عقلانیت آن هم عقلانیت سوبژکتیویته دوره جدید آشناست. حتی آنهایی که از شرقیت دم میزنند با عقلانیت دیگری آشنایی ندارند.
🔹هانری کربن نسبت به زیست جهان کنونی خرسند نبود. او میخواست به بحران جهان کنونی جواب دهد؛ ازهمینرو به سراغ فلسفه تطبیقی آمد. فلسفه تطبیقی خواهان این است که از آزادی انسان دفاع کند. کسی که فکر میکند الهیات و فلسفه اسلامی پاسخ تمام پرسشهای او را دارد اهل فلسفه تطبیقی نیست و این فلسفه دغدغه او نخواهد بود؛ همچنین کسی که نگاه آگوست کنتی دارد و تاریخ را براساس پیشرفت میبیند هیچ نیازی ندارد که به گذشته رجوع کند. کسی به گذشته رجوع متفکرانه میکند که بشر کنونی را به صرف پیشرفت ابزار و زندگی در جهان کنونی، نسبت به بشر گذشته برتر نمیداند.
🔹فلسفه تطبیقی کربن تلاشی است برای گسست از نیهیلیسمی که بشر جدید را فرا گرفته است. او معتقد بود سنن حکمی و فلسفی شرقی یگانه پادزهر نیهیلیسم است. فلسفه تطبیقی مسئله کسی است که خطر مرگ انسان را احساس میکند. فلسفه تطبیقی دغدغه کسی است که خواهان تحقق انسان دیگری است.
🔸«ضرورت فلسفه تطبیقی»، بیژن عبدالکریمی، وبگاه باشگاه اندیشه
پرونده تلگرامی #کربن_و_پرسش_از_وجود
باشگاه اندیشه
♦️ @Bashgah_net
🔹#هانری_کربن فیلسوفی تطبیقی بود، اما مراد از فلسفه تطبیقی در اینجا، انجام پارهای از مقایسهها نیست. البته من منکر این مقایسهها در فلسفه تطبیقی نیستم، اما معتقدم فلسفه تطبیقی ناشی از یک سری ضرورتهاست. این ضرورتها درباره کربن را باید در فضای جهان عصر مدرنیته جست.
🔹بعد از ظهور مدرنیته، کم کم روند جهانی شدن و هضم شدن فرهنگهای بومی در آن شکل گرفت. این روند در زمانه کنونی با پیشرفت تکنولوژی و بهویژه وسایل ارتباطی شدت بسیاری یافته است، به گونهای که عقلانیت مدرنیته همه جا را فرا گرفته و چیزی از شرق، جز در موزهها باقی نمانده است. حتی در ملل به ظاهر شرقی، از شرقیت خبری نیست.
🔹با دنیای مدرن، زیست جهان جدیدی در برابر بشر گشوده شد که با زیستجهانهای گذشته قابل مقایسه نیست. اما سوالی که از دید متفکران عصر روشنگری مغفول ماند این بود که آیا این سرزمین جدید زیستگاه مناسبی برای بشر است؟!
🔹گرچه در جهان کنونی امکانات زیادی برای بشر گشوده شده، اما جان انسان در هیچ دورهای، با چنین محدودیت امکانی مواجه نبوده؛ چون در این دوره فقط یک نوع تفکر آن هم تفکر متافیزیک روبهروی بشر وجود دارد. بشر امروز شیوههای دیگر تفکر را از یاد برده و فقط با یک نوع عقلانیت آن هم عقلانیت سوبژکتیویته دوره جدید آشناست. حتی آنهایی که از شرقیت دم میزنند با عقلانیت دیگری آشنایی ندارند.
🔹هانری کربن نسبت به زیست جهان کنونی خرسند نبود. او میخواست به بحران جهان کنونی جواب دهد؛ ازهمینرو به سراغ فلسفه تطبیقی آمد. فلسفه تطبیقی خواهان این است که از آزادی انسان دفاع کند. کسی که فکر میکند الهیات و فلسفه اسلامی پاسخ تمام پرسشهای او را دارد اهل فلسفه تطبیقی نیست و این فلسفه دغدغه او نخواهد بود؛ همچنین کسی که نگاه آگوست کنتی دارد و تاریخ را براساس پیشرفت میبیند هیچ نیازی ندارد که به گذشته رجوع کند. کسی به گذشته رجوع متفکرانه میکند که بشر کنونی را به صرف پیشرفت ابزار و زندگی در جهان کنونی، نسبت به بشر گذشته برتر نمیداند.
🔹فلسفه تطبیقی کربن تلاشی است برای گسست از نیهیلیسمی که بشر جدید را فرا گرفته است. او معتقد بود سنن حکمی و فلسفی شرقی یگانه پادزهر نیهیلیسم است. فلسفه تطبیقی مسئله کسی است که خطر مرگ انسان را احساس میکند. فلسفه تطبیقی دغدغه کسی است که خواهان تحقق انسان دیگری است.
🔸«ضرورت فلسفه تطبیقی»، بیژن عبدالکریمی، وبگاه باشگاه اندیشه
پرونده تلگرامی #کربن_و_پرسش_از_وجود
باشگاه اندیشه
♦️ @Bashgah_net