Forwarded from Gofteman
✅️مختصری از زندگی و آثار دکتر محمدحسن علایی
(کاندیدای دوازدهمین دورهی انتخابات مجلس شورای اسلامی)
دکتر محمد حسن علایی در شهر اردبیل و در یک خانواده متدین به دنیا آمد در خانواده ای که چهار نفر از اعضای آن در علوم تربیتی و انسانی تا مقطع دکتري تحصیل کرده اند و همه مومن و معتقدند. وی دبیرستان را در نمونه دولتي شیخ مفید گذراند و وارد دانشگاه محقق اردبیلی برای تحصیل در رشته فیزیک شد علي رغم اینکه در اخذ علوم جدید، بسیار با استعداد بود و رتبه ممتاز را میان دانشجویان کسب کرده بود به سمت جستجوي راه حل مسائل اجتماعي براي کشور به سوي علوم انسانی سوق پیدا کرد و در دانشگاه تهران در مقطع کارشناسي ارشد رشته جامعه شناسي پذیرفته شد و با همان اساتید تا مقطع دکتري رشته جامعه شناسي را ادامه داد.
دکتر محمدحسن علایی امروز به عنوان یک جامعهشناس و مدرس دانشگاه صاحب تألیفات بسیار اعم از کتاب و مقالات تخصصی در حوزه های میان رشته اي و با رویکرد بومي در حوزه علوم انساني مي باشد. که دو کتاب "گفتمان وفاق" و "تفکر معنوی" از انتشارات نقد فرهنگ در تمام کشور توزیع شده است و مورد توجه اهل نظر واقع شده است.
در خصوص این توفیقات خود ایشان چنین نقل می کنند: "بنده خدا را شاکر هستم که توفیق این را پیدا کردم که در چند بعد همزمان به کسب معرفت بپردازم اولا از لحاظ مطالعات دیني و تفسیر قرآن حتي قبل از ورود به تحصیلات عالیه سابقه کسب فیض از محضر اساتید فاضل را داشته ام ثانیا بسیار به تاریخ معاصر و مخصوصا تاریخ اجتماعي _سیاسي انقلاب اسلامي علاقه داشته ام و مطالعه کرده ام ثالثا به تاریخ تفکر در ایران علاقه داشته ام از علامه طباطبایي ، مرحوم مطهري، فردید ... تا شریعتي، داوری و عبدالکریمی... رابعا با فلسفه غرب و تاریخ تفکر غربي از دوران باستان تا قرون وسطي و دوران جدید آشنا هستم و جامعه شناسي را با نگاه انتقادي تحصیل کرده ام و به نقد مدرنیته تسلط نسبتا بالایي دارم و خامسا برخلاف اکثر تحصیل کردههاي علوم انساني با علوم و فنون جدید از جمله با ریاضیات و فیزیک جدید به خوبي آشنا هستم و خدا را به خاطر همه ي این فرصت هایي که در اختیار من گذاشته شاکرم".
(کاندیدای دوازدهمین دورهی انتخابات مجلس شورای اسلامی)
دکتر محمد حسن علایی در شهر اردبیل و در یک خانواده متدین به دنیا آمد در خانواده ای که چهار نفر از اعضای آن در علوم تربیتی و انسانی تا مقطع دکتري تحصیل کرده اند و همه مومن و معتقدند. وی دبیرستان را در نمونه دولتي شیخ مفید گذراند و وارد دانشگاه محقق اردبیلی برای تحصیل در رشته فیزیک شد علي رغم اینکه در اخذ علوم جدید، بسیار با استعداد بود و رتبه ممتاز را میان دانشجویان کسب کرده بود به سمت جستجوي راه حل مسائل اجتماعي براي کشور به سوي علوم انسانی سوق پیدا کرد و در دانشگاه تهران در مقطع کارشناسي ارشد رشته جامعه شناسي پذیرفته شد و با همان اساتید تا مقطع دکتري رشته جامعه شناسي را ادامه داد.
دکتر محمدحسن علایی امروز به عنوان یک جامعهشناس و مدرس دانشگاه صاحب تألیفات بسیار اعم از کتاب و مقالات تخصصی در حوزه های میان رشته اي و با رویکرد بومي در حوزه علوم انساني مي باشد. که دو کتاب "گفتمان وفاق" و "تفکر معنوی" از انتشارات نقد فرهنگ در تمام کشور توزیع شده است و مورد توجه اهل نظر واقع شده است.
در خصوص این توفیقات خود ایشان چنین نقل می کنند: "بنده خدا را شاکر هستم که توفیق این را پیدا کردم که در چند بعد همزمان به کسب معرفت بپردازم اولا از لحاظ مطالعات دیني و تفسیر قرآن حتي قبل از ورود به تحصیلات عالیه سابقه کسب فیض از محضر اساتید فاضل را داشته ام ثانیا بسیار به تاریخ معاصر و مخصوصا تاریخ اجتماعي _سیاسي انقلاب اسلامي علاقه داشته ام و مطالعه کرده ام ثالثا به تاریخ تفکر در ایران علاقه داشته ام از علامه طباطبایي ، مرحوم مطهري، فردید ... تا شریعتي، داوری و عبدالکریمی... رابعا با فلسفه غرب و تاریخ تفکر غربي از دوران باستان تا قرون وسطي و دوران جدید آشنا هستم و جامعه شناسي را با نگاه انتقادي تحصیل کرده ام و به نقد مدرنیته تسلط نسبتا بالایي دارم و خامسا برخلاف اکثر تحصیل کردههاي علوم انساني با علوم و فنون جدید از جمله با ریاضیات و فیزیک جدید به خوبي آشنا هستم و خدا را به خاطر همه ي این فرصت هایي که در اختیار من گذاشته شاکرم".
Forwarded from آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛ (Dr Alaei)
✅ضرورت شکلگیری جبههی مردمی خردگرایی و خشونت پرهیزی!
✍دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس و مولف کتاب گفتمان وفاق)
♦️به عنوان یک ایرانی هر کجای این کره ی خاکی که باشیم به این آب و خاک و به مردمان آن عشق می ورزیم. من هم در مقام یک جامعه شناس کوچک این مردم اجتهادم این است که به هر ندای خشونت پرهیزی در این شرایط خطیر تاریخی پاسخ مثبت باید داد. حال که بزرگانی چون دکتر بیژن عبدالکریمی در سپهر تفکر و امثال دکتر احمد زیدآبادی در سپهر سیاسی-اجتماعی و ...دعوت به خشونت پرهیزی می کنند اینجانب نیز به ندای ایشان پاسخ مثبت داده عموم مخاطبان خویش و همکاران جامعه شناسم را دعوت به پیوستن به جریان خردگرا و خشونت پرهیز می کنم. پیشتر نیز در کتاب گفتمان وفاق به اهمیت خطیر خشونت پرهیزی در شرایط توسعه نیافتگی تاریخی اشاره کرده ام. در جای جای این کتاب از غیبت نخبگانی و فقر گفتمانی و از انواع انسدادها و شکاف های موجود در جامعه سخن گفته ام که روز به روز عمیق می شوند از شکافهای اجتماعی اعم از جنسیتی و قومیتی از شکاف بین مردم و حاکمیت از شکاف بین بخش سنت گرایان جامعه و بخش نوگرای جامعه و از خشونت ساختاری ذاتی جهان توسعهنیافته و نهادهای شبه مدرن... و البته راه کار هم تا جایی که در بضاعت بنده بوده ارائه کرده ام.
🔸در سطح حاکمیت: ارتقای سطح گفتمانی نیروهای انقلاب
🔸در سطح تئوریک: آسیب شناسی دانشگاه ایرانی
🔸در سطح روشنفکری: دعوت به شیفت پارادایمیک در منطق تبیین و تحلیل
🔸در سطح جامعه شناختی: ضرورت به رسمیت شناختن تنوع و تکثر و سبک زندگی زنان و جوانان و نسل های جدید
🔸در سطح انتولوژیک: گذر از تئولوژی ذیل تفکر غیرتئولوژیک-غیرسکولار
🔸در سطح اگزیستانسیل: نیل به خودآگاهی تاریخیـوجودی
و ...
♦️در وضعیت "توسعهنیافتگی تاریخی" طرفین تقابل همدیگر را باز تولید می کنند؛ چرا که علی رغم تفاوت های ظاهری از یک منطق واحد تبعیت می کنند. حتی کسانی که مدام از استبداد و خودکامگی سخن می گویند خود در واقع دست اندرکار خلق و احیای آن می شوند. تندروها از هر طیفی و با هر تیره و تباری آب به آسیاب استبداد می ریزند؛ در واقع استبداد جوهر و ذات مخصوص به خودی ندارد و این کوتوله ها و خوارج هستند که با خشونت ورزی ها و مواضع نابخردانه؛ ماشینی را راه می اندازند که برونداد آن سرکوب و خشونت است. همین جاست که باید اذعان کرد در واقع امر جهنمیان خود هیزم کش جهنمی می شوند که حقیقت از بستر مناسبات آن پاورچین پاورچین رخت بر می بندد و جهل و تعصب میدان دار می شود. در یک چنین بستر خشونت زا و عقلانیت گریزی به فرض وجود عزمی برای نیل به وفاق و انعطاف در میان نخبگانِ مسئولِ مافوق این تقابلات؛ امکان بازیگری موثر از ایشان سلب می شود.
♦️گفتمان وفاق به مثابه یک نظريه اجتماعی؛ "تئوری ایران" را محور همه ی مفصل بندی ها و صوت بندی هایش قرار داده است و دال مرکزی آن را نیل به "خودآگاهی تاریخی-وجودی" برای غلبه بر شکاف های اجتماعی و نسلی و علی الخصوص شکاف سنت گرا و نوگرا قلمداد می کند. مع الاسف عدم وجود قوه عاقله در دو سوی تقابلات، از پاسخگویی واقعی به پیامدهای متصور عدم وجود "نظريه بقای ایران" در میان عقلای خویش، طفره می روند؛ چرا که پاسخ دندانگیری در آستین ندارند. شوربختانه هیچ سوی ماجرا "تئوری ایران" را متعهدانه پیگیری نمی کند! باید اندیشید پس از طی بزنگاه های بازگشت ناپذیر چه چیزی "ایران" را ممکن خواهد ساخت!؟ از همین جهت گفتمان وفاق به زعم نگارنده تنها گفتمانی ست که در صورت تمهید لوازمات آن در سایه ی عقلانیت تاریخی مستتر در آن و در غیاب فرماسیون های اجتماعی متضمن جامعه مدنی خود را متعهد به پاسخگویی در برابر تهدیدات پیش روی "ایران" و "ایرانی" در اینجا و اکنون این وضعیت خطیر تاریخی می داند و "کشور شدن کشور" را با همین وجه نظر صورت بندی کرده است.
♦️ شکل گیری جبهه ی مردمی مبارزه با تندروی و رادیکالیسم در سایه ی عقلانیت بسیار ضروری می نماید؛ بیژن عبدالکریمی در مواضع خویش در خصوص گفتمان وفاق مکررا تاکید کرده است که در سایه ی عقلانیت مستتر در این گفتمان بایستی به جایی برسیم که در نهایت به نحو متقابل بخشی از مردم بخش دیگری از مردم را به رسمیت بشناسد چرا که حفظ مرزهای کشور و جان انسان ها اصلی ترین دغدغه ی گفتمان وفاق است؛ در این خصوص توجه به موارد زیر از جانب اهل نظر اهمیت وافری داراست:
🔸ترسیم خط و خطوط لازم برای کنش سیاسی خشونتپرهیز در کشور در راستای منافع ملی.
🔸حفظ و حراست از مرزهای کشور
🔸تلاش برای پرهیز از قرار گرفتن ایرانی در برابر ایرانی
🔸تلاش برای حفظ ارزش های فرهنگی
🔸مقاومت در برابر عناصری که راه گفتگو و عقلانیت ورزی را سد می کنند
🔸تشکیل جبهه عقلانیت؛ برای به انزوا کشاندن عناصر رادیکال و تندرو در دو طرف تقابل.
✍دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس و مولف کتاب گفتمان وفاق)
♦️به عنوان یک ایرانی هر کجای این کره ی خاکی که باشیم به این آب و خاک و به مردمان آن عشق می ورزیم. من هم در مقام یک جامعه شناس کوچک این مردم اجتهادم این است که به هر ندای خشونت پرهیزی در این شرایط خطیر تاریخی پاسخ مثبت باید داد. حال که بزرگانی چون دکتر بیژن عبدالکریمی در سپهر تفکر و امثال دکتر احمد زیدآبادی در سپهر سیاسی-اجتماعی و ...دعوت به خشونت پرهیزی می کنند اینجانب نیز به ندای ایشان پاسخ مثبت داده عموم مخاطبان خویش و همکاران جامعه شناسم را دعوت به پیوستن به جریان خردگرا و خشونت پرهیز می کنم. پیشتر نیز در کتاب گفتمان وفاق به اهمیت خطیر خشونت پرهیزی در شرایط توسعه نیافتگی تاریخی اشاره کرده ام. در جای جای این کتاب از غیبت نخبگانی و فقر گفتمانی و از انواع انسدادها و شکاف های موجود در جامعه سخن گفته ام که روز به روز عمیق می شوند از شکافهای اجتماعی اعم از جنسیتی و قومیتی از شکاف بین مردم و حاکمیت از شکاف بین بخش سنت گرایان جامعه و بخش نوگرای جامعه و از خشونت ساختاری ذاتی جهان توسعهنیافته و نهادهای شبه مدرن... و البته راه کار هم تا جایی که در بضاعت بنده بوده ارائه کرده ام.
🔸در سطح حاکمیت: ارتقای سطح گفتمانی نیروهای انقلاب
🔸در سطح تئوریک: آسیب شناسی دانشگاه ایرانی
🔸در سطح روشنفکری: دعوت به شیفت پارادایمیک در منطق تبیین و تحلیل
🔸در سطح جامعه شناختی: ضرورت به رسمیت شناختن تنوع و تکثر و سبک زندگی زنان و جوانان و نسل های جدید
🔸در سطح انتولوژیک: گذر از تئولوژی ذیل تفکر غیرتئولوژیک-غیرسکولار
🔸در سطح اگزیستانسیل: نیل به خودآگاهی تاریخیـوجودی
و ...
♦️در وضعیت "توسعهنیافتگی تاریخی" طرفین تقابل همدیگر را باز تولید می کنند؛ چرا که علی رغم تفاوت های ظاهری از یک منطق واحد تبعیت می کنند. حتی کسانی که مدام از استبداد و خودکامگی سخن می گویند خود در واقع دست اندرکار خلق و احیای آن می شوند. تندروها از هر طیفی و با هر تیره و تباری آب به آسیاب استبداد می ریزند؛ در واقع استبداد جوهر و ذات مخصوص به خودی ندارد و این کوتوله ها و خوارج هستند که با خشونت ورزی ها و مواضع نابخردانه؛ ماشینی را راه می اندازند که برونداد آن سرکوب و خشونت است. همین جاست که باید اذعان کرد در واقع امر جهنمیان خود هیزم کش جهنمی می شوند که حقیقت از بستر مناسبات آن پاورچین پاورچین رخت بر می بندد و جهل و تعصب میدان دار می شود. در یک چنین بستر خشونت زا و عقلانیت گریزی به فرض وجود عزمی برای نیل به وفاق و انعطاف در میان نخبگانِ مسئولِ مافوق این تقابلات؛ امکان بازیگری موثر از ایشان سلب می شود.
♦️گفتمان وفاق به مثابه یک نظريه اجتماعی؛ "تئوری ایران" را محور همه ی مفصل بندی ها و صوت بندی هایش قرار داده است و دال مرکزی آن را نیل به "خودآگاهی تاریخی-وجودی" برای غلبه بر شکاف های اجتماعی و نسلی و علی الخصوص شکاف سنت گرا و نوگرا قلمداد می کند. مع الاسف عدم وجود قوه عاقله در دو سوی تقابلات، از پاسخگویی واقعی به پیامدهای متصور عدم وجود "نظريه بقای ایران" در میان عقلای خویش، طفره می روند؛ چرا که پاسخ دندانگیری در آستین ندارند. شوربختانه هیچ سوی ماجرا "تئوری ایران" را متعهدانه پیگیری نمی کند! باید اندیشید پس از طی بزنگاه های بازگشت ناپذیر چه چیزی "ایران" را ممکن خواهد ساخت!؟ از همین جهت گفتمان وفاق به زعم نگارنده تنها گفتمانی ست که در صورت تمهید لوازمات آن در سایه ی عقلانیت تاریخی مستتر در آن و در غیاب فرماسیون های اجتماعی متضمن جامعه مدنی خود را متعهد به پاسخگویی در برابر تهدیدات پیش روی "ایران" و "ایرانی" در اینجا و اکنون این وضعیت خطیر تاریخی می داند و "کشور شدن کشور" را با همین وجه نظر صورت بندی کرده است.
♦️ شکل گیری جبهه ی مردمی مبارزه با تندروی و رادیکالیسم در سایه ی عقلانیت بسیار ضروری می نماید؛ بیژن عبدالکریمی در مواضع خویش در خصوص گفتمان وفاق مکررا تاکید کرده است که در سایه ی عقلانیت مستتر در این گفتمان بایستی به جایی برسیم که در نهایت به نحو متقابل بخشی از مردم بخش دیگری از مردم را به رسمیت بشناسد چرا که حفظ مرزهای کشور و جان انسان ها اصلی ترین دغدغه ی گفتمان وفاق است؛ در این خصوص توجه به موارد زیر از جانب اهل نظر اهمیت وافری داراست:
🔸ترسیم خط و خطوط لازم برای کنش سیاسی خشونتپرهیز در کشور در راستای منافع ملی.
🔸حفظ و حراست از مرزهای کشور
🔸تلاش برای پرهیز از قرار گرفتن ایرانی در برابر ایرانی
🔸تلاش برای حفظ ارزش های فرهنگی
🔸مقاومت در برابر عناصری که راه گفتگو و عقلانیت ورزی را سد می کنند
🔸تشکیل جبهه عقلانیت؛ برای به انزوا کشاندن عناصر رادیکال و تندرو در دو طرف تقابل.
Forwarded from انصاف نیوز
➖ بیانیه ۱۱۰ امضایی: بیایید روزنهگشایی کنیم
/ بیانیهٔ تحلیلیِ جمعی از دغدغهمندانِ توسعه و مردمسالاری در ایران دربارهٔ روزنهگشایی در انتخابات ۱۴۰۲ /
۱۱۰ فعال مدنی و سیاسی و چهرههای روشنفکری و اصحاب رسانه در بیانیهای تحلیلی خطاب به دغدغهمندان توسعه و مردمسالاری در ایران خواستار روزنهگشایی احزاب و نیروهای سیاسی و مدنی در انتخابات مجلس ۱۴۰۲ از طریق حمایت از ائتلافی از نامزدهای میانهرو، توسعهگرا و اصلاحگر در حوزههایی که نامزدهای باکیفیت برای رقابت ماندهاند شدند.
در میان امضاکنندگان نام محمد فاضلی، مقصود فراستخواه، الیاس حضرتی، علی باقری، محمدمهدی مجاهدی، حمیدرضا جلائیپور، محمد ترکمان، مهدی غنی، غلامحسین کرباسچی، اسماعیل گرامی مقدم، بهاره آروین، احمد شیرزاد، محمدرضا جلائیپور، محمدجواد روح، مجید فراهانی، الهه کولایی، شهابالدین طباطبایی، اکبر منتجبی، مهدی شیرزاد، حجتالله میرزایی، سعید نورمحمدی، حجت نظری، جهانبخش خانجانی، علیاصغر شفیعیان، مجید یونسیان، مرضیه آذرافزا، ابراهیم شیخ، مسعود سالاری، مهرداد احمدی شیخانی، فرید مرجایی، فریبا ابتهاج، امیر اقتناعیفر، وحید عابدینی، سینا رحیمپور، محمدحسین نعیمیپور، علی هنری، حمزه غالبی، محمدامین نیکجو، حسین جمشیدی گوهری و احمد مازنی دیده میشود.
بخشهایی از بیانیه:
▫️ متاسفانه همچون عموم انتخاباتهای تاریخ معاصر ایران، این انتخابات نیز از شرایط انتخابات کاملاً آزاد و عادلانه فاصلهٔ زیادی دارد و مسیر و رویهٔ ناظران و مجریان این انتخابات حتی شدیدتر از گذشته معطوف به «خالصسازیِ» نامزدها و «خالصسازیِ» رایدهندگان بوده است.
▫️ معنای رأی دادن، حتی در انتخابات محدودشده، میتواند نه سکوت در برابر انواع محدودسازیِ حق انتخاب شهروندان، که درست برعکس، استفاده از «حق رأی» برای اعتراض به این رویهها و نیز کنشی ایجابی یا مقاومتی سلبی برای تغییر تدریجیشان باشد.
▫️ «حق رأی» ظرفیتهای زیادی برای کنش خلاق و موثر دارد و برای استفاده از آن صرفا با دو گزینهٔ «رأی ایجابی به لیست کامل دلخواه» یا «تحریم/عدم مشارکت» مواجه نیستیم. «رأی روزنهگشا» با اهداف و انتظارات حداقلی و «رأی اعتراضی» میتواند مصداقهای حضور با پرنسیبِ اصلاحگرانه باشد.
▫️ هنوز در رقابت برای دهها کرسی مجلس دوازدهم نامزدهای میانهرو، اصلاحجو و سالم حضور دارند که راهیابی تعداد هر چه بیشتری از آنها به مجلس میتواند بر امکانات توسعهگرایان و زندگیدوستان ایران بیفزاید و تفاوتی معنادار در مصوبات مجلس آینده ایجاد کند.
▫️ انتخابات در شرایط ساختاریِ کنونی ایران میدانی است برای دو کار: اول- مقاومت در برابر پیشروی نیروهای «خالصساز» و واپسگرا؛ و دوم - برداشتن گامی، حتی کوچک، رو به جلو در مسیر ساختن تدریجیِ زمینهها و شرایط تحققِ انتخابات آزاد، توسعهٔ فراگیر و پایدار، عدالت و آزادی.
▫️ در انتخاب راهبردها باید علاوه بر «هدفاندیشی»، «مسیراندیش» هم بود.
▫️ کنارهگیری مصلحان به کاهش بیشتر تاثیر نهادهای برآمده از انتخابات خواهد انجامید. هنوز همین نهادهای تضعیفشده هم اختیارات و امکانات مهمی را در اختیار دارند.
▫️ متاسفانه مجلس کنونی مصوبات بسیار خسارتبار برای جامعهٔ ایران داشت که هیچ کدام در مجلس دهم و در یک مجلس میانهروتر قابلیت تصویب نداشت.
▫️ برای استیفای «حق نامزدی» و حق «انتخاب شدن»، نهتنها نباید از «حق ثبت نام» و «حق رأی» گذشت، بلکه با استفادهٔ خلاق از همین حقوقِ محقق، باید برای استیفای حقوقِ تحققنیافته اقدام کرد.
▫️ هر موقع بخش بزرگی از شهروندان (از سر ناامیدی یا خشم و اعتراض) نخواستند از «حق رأی»شان استفاده کنند، اقلیت «خالصساز» نه تنها ناخرسند و پشیمان نشد بلکه پیشروی کرد، برندهٔ کاهش مشارکت شد و هزینههای سهمگین اجتنابپذیری بر گردهٔ جامعه تحمیل کرد.
▫️ فعالیت انتخاباتی و جامعهمحور یک دوگانهٔ رهزن است؛ چرا که این دو لازم و ملزوم و همافزا هستند.
▫️ تحریم انتخابات هم مشابه تحریمهای اقتصادی عملا به ضعیفتر شدن جامعهٔ ایران و لطمه به توسعهٔ ملی و قدرت متشکل جامعه و تقویت اقتدارگرایی منجر شده است.
▫️ اقلیتهای خوب در تاریخ پارلمان ایران توانستهاند از میزان «سیاستها و نهادهای بد» بکاهند، «سیاستها و نهادهای خوب» را تمهید کنند، صدای عقلانیت و کارآمدی و شهروندان محذوف شوند و زمینهساز گشایشهای پساانتخاباتی و تشکیل اکثریتهای موثر در انتخاباتهای بعدی شوند.
▫️ درحالیکه کاهش مشارکت انتخاباتی از جمله به تشدید تهدیدها علیه ایران و تحریمها علیه ایرانیان میانجامد، دغدغهمندان ایران نمیتوانند به وضعیت منطقه و شرایط بینالمللی بیتفاوت باشند.
متن کامل این گزارش
@ensafnews
/ بیانیهٔ تحلیلیِ جمعی از دغدغهمندانِ توسعه و مردمسالاری در ایران دربارهٔ روزنهگشایی در انتخابات ۱۴۰۲ /
۱۱۰ فعال مدنی و سیاسی و چهرههای روشنفکری و اصحاب رسانه در بیانیهای تحلیلی خطاب به دغدغهمندان توسعه و مردمسالاری در ایران خواستار روزنهگشایی احزاب و نیروهای سیاسی و مدنی در انتخابات مجلس ۱۴۰۲ از طریق حمایت از ائتلافی از نامزدهای میانهرو، توسعهگرا و اصلاحگر در حوزههایی که نامزدهای باکیفیت برای رقابت ماندهاند شدند.
در میان امضاکنندگان نام محمد فاضلی، مقصود فراستخواه، الیاس حضرتی، علی باقری، محمدمهدی مجاهدی، حمیدرضا جلائیپور، محمد ترکمان، مهدی غنی، غلامحسین کرباسچی، اسماعیل گرامی مقدم، بهاره آروین، احمد شیرزاد، محمدرضا جلائیپور، محمدجواد روح، مجید فراهانی، الهه کولایی، شهابالدین طباطبایی، اکبر منتجبی، مهدی شیرزاد، حجتالله میرزایی، سعید نورمحمدی، حجت نظری، جهانبخش خانجانی، علیاصغر شفیعیان، مجید یونسیان، مرضیه آذرافزا، ابراهیم شیخ، مسعود سالاری، مهرداد احمدی شیخانی، فرید مرجایی، فریبا ابتهاج، امیر اقتناعیفر، وحید عابدینی، سینا رحیمپور، محمدحسین نعیمیپور، علی هنری، حمزه غالبی، محمدامین نیکجو، حسین جمشیدی گوهری و احمد مازنی دیده میشود.
بخشهایی از بیانیه:
▫️ متاسفانه همچون عموم انتخاباتهای تاریخ معاصر ایران، این انتخابات نیز از شرایط انتخابات کاملاً آزاد و عادلانه فاصلهٔ زیادی دارد و مسیر و رویهٔ ناظران و مجریان این انتخابات حتی شدیدتر از گذشته معطوف به «خالصسازیِ» نامزدها و «خالصسازیِ» رایدهندگان بوده است.
▫️ معنای رأی دادن، حتی در انتخابات محدودشده، میتواند نه سکوت در برابر انواع محدودسازیِ حق انتخاب شهروندان، که درست برعکس، استفاده از «حق رأی» برای اعتراض به این رویهها و نیز کنشی ایجابی یا مقاومتی سلبی برای تغییر تدریجیشان باشد.
▫️ «حق رأی» ظرفیتهای زیادی برای کنش خلاق و موثر دارد و برای استفاده از آن صرفا با دو گزینهٔ «رأی ایجابی به لیست کامل دلخواه» یا «تحریم/عدم مشارکت» مواجه نیستیم. «رأی روزنهگشا» با اهداف و انتظارات حداقلی و «رأی اعتراضی» میتواند مصداقهای حضور با پرنسیبِ اصلاحگرانه باشد.
▫️ هنوز در رقابت برای دهها کرسی مجلس دوازدهم نامزدهای میانهرو، اصلاحجو و سالم حضور دارند که راهیابی تعداد هر چه بیشتری از آنها به مجلس میتواند بر امکانات توسعهگرایان و زندگیدوستان ایران بیفزاید و تفاوتی معنادار در مصوبات مجلس آینده ایجاد کند.
▫️ انتخابات در شرایط ساختاریِ کنونی ایران میدانی است برای دو کار: اول- مقاومت در برابر پیشروی نیروهای «خالصساز» و واپسگرا؛ و دوم - برداشتن گامی، حتی کوچک، رو به جلو در مسیر ساختن تدریجیِ زمینهها و شرایط تحققِ انتخابات آزاد، توسعهٔ فراگیر و پایدار، عدالت و آزادی.
▫️ در انتخاب راهبردها باید علاوه بر «هدفاندیشی»، «مسیراندیش» هم بود.
▫️ کنارهگیری مصلحان به کاهش بیشتر تاثیر نهادهای برآمده از انتخابات خواهد انجامید. هنوز همین نهادهای تضعیفشده هم اختیارات و امکانات مهمی را در اختیار دارند.
▫️ متاسفانه مجلس کنونی مصوبات بسیار خسارتبار برای جامعهٔ ایران داشت که هیچ کدام در مجلس دهم و در یک مجلس میانهروتر قابلیت تصویب نداشت.
▫️ برای استیفای «حق نامزدی» و حق «انتخاب شدن»، نهتنها نباید از «حق ثبت نام» و «حق رأی» گذشت، بلکه با استفادهٔ خلاق از همین حقوقِ محقق، باید برای استیفای حقوقِ تحققنیافته اقدام کرد.
▫️ هر موقع بخش بزرگی از شهروندان (از سر ناامیدی یا خشم و اعتراض) نخواستند از «حق رأی»شان استفاده کنند، اقلیت «خالصساز» نه تنها ناخرسند و پشیمان نشد بلکه پیشروی کرد، برندهٔ کاهش مشارکت شد و هزینههای سهمگین اجتنابپذیری بر گردهٔ جامعه تحمیل کرد.
▫️ فعالیت انتخاباتی و جامعهمحور یک دوگانهٔ رهزن است؛ چرا که این دو لازم و ملزوم و همافزا هستند.
▫️ تحریم انتخابات هم مشابه تحریمهای اقتصادی عملا به ضعیفتر شدن جامعهٔ ایران و لطمه به توسعهٔ ملی و قدرت متشکل جامعه و تقویت اقتدارگرایی منجر شده است.
▫️ اقلیتهای خوب در تاریخ پارلمان ایران توانستهاند از میزان «سیاستها و نهادهای بد» بکاهند، «سیاستها و نهادهای خوب» را تمهید کنند، صدای عقلانیت و کارآمدی و شهروندان محذوف شوند و زمینهساز گشایشهای پساانتخاباتی و تشکیل اکثریتهای موثر در انتخاباتهای بعدی شوند.
▫️ درحالیکه کاهش مشارکت انتخاباتی از جمله به تشدید تهدیدها علیه ایران و تحریمها علیه ایرانیان میانجامد، دغدغهمندان ایران نمیتوانند به وضعیت منطقه و شرایط بینالمللی بیتفاوت باشند.
متن کامل این گزارش
@ensafnews
Forwarded from بیژن عبدالکریمی
«بیایید روزنهگشایی کنیم» خود به گشایش روزنهای منتهی شد.
بیژن عبدالکریمی
26 بهمن ماه 1402
بیانیۀ یکصدوده نفر از فعالان اجتماعی و سیاسی، چهرههای فکری و روشنفکری و اصحاب رسانه در ارتباط با انتخابات مجلس ۱۴۰۲ خطاب به دغدغهمندان توسعه و مردمسالاری در ایران با عنوان «بیایید روزنهگشایی کنیم»، که علیرغم محددیتهای زیادی که در این انتخابات اِعمال گردیده است، خواستار دعوت همگان به شرکت در انتخابات و مخالفت با تحریم آن بوده اند، براستی خود فینفسه نشانهٔ گشوده شدن روزنهای برای ظهور نوعی خرد سیاسی غیرانتزاعی و تاریخی بر اساس توجه به مصالح ملی است، بهخصوص آنجا که در بیانیه آمده است «کاهش مشارکت انتخاباتی از جمله به تشدید تهدیدها علیه ایران و تحریمها علیه ایرانیان میانجامد، [و] دغدغهمندان ایران نمیتوانند به وضعیت منطقه و شرایط بینالمللی بیتفاوت باشند»؛ هر چند این نکته در زمرۀ اولین اولویتها در نحوۀ تدوین بیانیه نبوده و جا داشت توجه به تهدیدها و تحریم ها در سرلوحۀ هر گونه دغدغۀ دیگری از جمله انگیزههای دمکراسی خواهانه قرار میگرفت. این بیانیه را میتوان واکنشی منطقی به لمپنیسم، فضای بیپرنسیب و پوپولیستی به شدت حاکمشده بر فضاهای مجازی و اجتماعی کشور دانست که در تحلیل ها و مواضع خود به هیچ وجه به خطرات و تهدیدهای نظام سلطه جهانی به سرکردگی آمریکا و اسرائیل توجه ندارند. لذا در همینجا به همۀ کنشگران و فعالان سیاسی کشور تذکار میدهم که اجازه ندهند خشم و کینه نسبت به شرایط کنونی، که از علل و عوامل شناخته شده و قابل فهمی برخوردار است، آنان را به بازی در زمین دشمنان این سرزمین بکشاند.
بیتردید، جامعۀ ما نیازمند تغییراتی بسیار اساسی و ساختاری است و «تغییر خواست ملی است» که قدرت سیاسی نمیتواند و نباید آن را نادیده بگیرد، لیکن همگان باید بر این اصل تأکید ورزیم که راه نجات این کشور فقط و فقط از درون مرزهای این کشور میگذرد و ما در برابر هر گونه تهدید و خطر خارجی، همۀ اختلافاتـ حتی بنیادین ـ را کنار گذاشته، در جبهۀ واحدی در برابر بیگانگان و دشمنان دوستنما قرار خواهیم گرفت.
همچنین، به همۀ نیروهای سیاسی مدافع حاکمیت و وفاداران به گفتمان انقلاب دوستانه، مشفقانه و برادرانه این تذکار را میدهم که این گونه حرکتهای دلسوزانه و ایران دوستانه و تشکیل جبهه ای واحد در برابر نظام سلطۀ جهانی را از منظر حقیر جناحی و گروهی مصادره نکرده، آن را نشانهای از شکست یا عقبنشینی و توبۀ برخی از شهروندان این سرزمین تفسیر نکنند، بلکه آن را تجلی ای از خرد ایرانی در دفاع از این سرزمین در برابر خطرات بیگانگان و نشانه ای از ظهور گفتمان جدیدی در فراسوی درگیریهای جناحی حول وفاق و منافع ملی درک بکنند.
با امید رهایی ایران از چنگال های نظام سلطه جهانی و قرار گرفتن جامعه در مسیر و شرایطی طبیعی و نیل به مطالبات بر حق خود.
بیژن عبدالکریمی
26 بهمن ماه 1402
بیانیۀ یکصدوده نفر از فعالان اجتماعی و سیاسی، چهرههای فکری و روشنفکری و اصحاب رسانه در ارتباط با انتخابات مجلس ۱۴۰۲ خطاب به دغدغهمندان توسعه و مردمسالاری در ایران با عنوان «بیایید روزنهگشایی کنیم»، که علیرغم محددیتهای زیادی که در این انتخابات اِعمال گردیده است، خواستار دعوت همگان به شرکت در انتخابات و مخالفت با تحریم آن بوده اند، براستی خود فینفسه نشانهٔ گشوده شدن روزنهای برای ظهور نوعی خرد سیاسی غیرانتزاعی و تاریخی بر اساس توجه به مصالح ملی است، بهخصوص آنجا که در بیانیه آمده است «کاهش مشارکت انتخاباتی از جمله به تشدید تهدیدها علیه ایران و تحریمها علیه ایرانیان میانجامد، [و] دغدغهمندان ایران نمیتوانند به وضعیت منطقه و شرایط بینالمللی بیتفاوت باشند»؛ هر چند این نکته در زمرۀ اولین اولویتها در نحوۀ تدوین بیانیه نبوده و جا داشت توجه به تهدیدها و تحریم ها در سرلوحۀ هر گونه دغدغۀ دیگری از جمله انگیزههای دمکراسی خواهانه قرار میگرفت. این بیانیه را میتوان واکنشی منطقی به لمپنیسم، فضای بیپرنسیب و پوپولیستی به شدت حاکمشده بر فضاهای مجازی و اجتماعی کشور دانست که در تحلیل ها و مواضع خود به هیچ وجه به خطرات و تهدیدهای نظام سلطه جهانی به سرکردگی آمریکا و اسرائیل توجه ندارند. لذا در همینجا به همۀ کنشگران و فعالان سیاسی کشور تذکار میدهم که اجازه ندهند خشم و کینه نسبت به شرایط کنونی، که از علل و عوامل شناخته شده و قابل فهمی برخوردار است، آنان را به بازی در زمین دشمنان این سرزمین بکشاند.
بیتردید، جامعۀ ما نیازمند تغییراتی بسیار اساسی و ساختاری است و «تغییر خواست ملی است» که قدرت سیاسی نمیتواند و نباید آن را نادیده بگیرد، لیکن همگان باید بر این اصل تأکید ورزیم که راه نجات این کشور فقط و فقط از درون مرزهای این کشور میگذرد و ما در برابر هر گونه تهدید و خطر خارجی، همۀ اختلافاتـ حتی بنیادین ـ را کنار گذاشته، در جبهۀ واحدی در برابر بیگانگان و دشمنان دوستنما قرار خواهیم گرفت.
همچنین، به همۀ نیروهای سیاسی مدافع حاکمیت و وفاداران به گفتمان انقلاب دوستانه، مشفقانه و برادرانه این تذکار را میدهم که این گونه حرکتهای دلسوزانه و ایران دوستانه و تشکیل جبهه ای واحد در برابر نظام سلطۀ جهانی را از منظر حقیر جناحی و گروهی مصادره نکرده، آن را نشانهای از شکست یا عقبنشینی و توبۀ برخی از شهروندان این سرزمین تفسیر نکنند، بلکه آن را تجلی ای از خرد ایرانی در دفاع از این سرزمین در برابر خطرات بیگانگان و نشانه ای از ظهور گفتمان جدیدی در فراسوی درگیریهای جناحی حول وفاق و منافع ملی درک بکنند.
با امید رهایی ایران از چنگال های نظام سلطه جهانی و قرار گرفتن جامعه در مسیر و شرایطی طبیعی و نیل به مطالبات بر حق خود.
از هر طرف که روزنه ای گشوده شود دفاع می کنم!
به عنوان یک جامعه شناس مستقل از گشایش روزنه ها از هر سمتی برای جلب مشارکت بیشتر برای عبور از تنگناها و انسدادها خاصه در شرایط خطیر منطقه و با وجود خصومت های پنهان و آشکار نظام سلطه ی جهانی دفاع می کنم؛ اگر چه ملاحظات و انتقادات خویش را برای هر دو سوی جرایانات کتمان نمی کنم؛ و بارها در هر فرصتی به ابراز و تکرار مواضع خویش حول گفتمان وفاق مبادرت کرده ام؛ در سخنرانی زیر که سال پیش ایراد شده هست از ضرورت بسط گفتمان های میانجی و احیای حد وسط به تفصیل سخن گفتم که باری دیگر مخاطبان عزیز را به آن ارجاع می دهم. به امید ایرانی آزاد و آباد
محمدحسن علایی
۲۶ بهمن ۱۴۰۲
https://t.me/sociologicalperspectives/3651
به عنوان یک جامعه شناس مستقل از گشایش روزنه ها از هر سمتی برای جلب مشارکت بیشتر برای عبور از تنگناها و انسدادها خاصه در شرایط خطیر منطقه و با وجود خصومت های پنهان و آشکار نظام سلطه ی جهانی دفاع می کنم؛ اگر چه ملاحظات و انتقادات خویش را برای هر دو سوی جرایانات کتمان نمی کنم؛ و بارها در هر فرصتی به ابراز و تکرار مواضع خویش حول گفتمان وفاق مبادرت کرده ام؛ در سخنرانی زیر که سال پیش ایراد شده هست از ضرورت بسط گفتمان های میانجی و احیای حد وسط به تفصیل سخن گفتم که باری دیگر مخاطبان عزیز را به آن ارجاع می دهم. به امید ایرانی آزاد و آباد
محمدحسن علایی
۲۶ بهمن ۱۴۰۲
https://t.me/sociologicalperspectives/3651
Telegram
🎗آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛
🔊فایل صوتی
✅ضرورت تمهید امکانات و لوازمات تحقق وفاق ملی!
[بسط "گفتمانهای میانجی" و احیای "حد وسط"]
دکتر محمدحسن علایی
(جامعهشناس؛ مولف کتاب گفتمان وفاق)
.
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
✅ضرورت تمهید امکانات و لوازمات تحقق وفاق ملی!
[بسط "گفتمانهای میانجی" و احیای "حد وسط"]
دکتر محمدحسن علایی
(جامعهشناس؛ مولف کتاب گفتمان وفاق)
.
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
Forwarded from Gofteman
♦️دکتر محمدحسن علایی در خصوص برنامه های انتخاباتی و انگیزه ی شرکت خود در انتخابات به عنوان نامزد انتخابات مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابی اردبیل، نیر، نمین و اردبیل چنین نقل می کنند:
"✅️ اجماع نخبگانی برای استفاده از متخصصین در توسعه ی اردبیل و احیای شأن اردبیل تاریخی در سطح ملی
✅️ ایجاد زمینهی مشارکت جوانان با شعار جوانگرایی و رفع مشکلات و مسائل عدیده ی جوانان تحصیلکرده
✅️ توسعه گفتمان مدنی انتخابات و تمرین مردمسالاری و کنش های مدنی
✅️ توسعه گفتمان وفاق ملی برای رفع شکافهای اجتماعی و تبعیض های برنامههای توسعه نامتوازن مرکز گرا".
لینک گروه حامیان گفتمان وفاق؛
https://t.me/+OSVDXsXnvqQ1NjQ0
"✅️ اجماع نخبگانی برای استفاده از متخصصین در توسعه ی اردبیل و احیای شأن اردبیل تاریخی در سطح ملی
✅️ ایجاد زمینهی مشارکت جوانان با شعار جوانگرایی و رفع مشکلات و مسائل عدیده ی جوانان تحصیلکرده
✅️ توسعه گفتمان مدنی انتخابات و تمرین مردمسالاری و کنش های مدنی
✅️ توسعه گفتمان وفاق ملی برای رفع شکافهای اجتماعی و تبعیض های برنامههای توسعه نامتوازن مرکز گرا".
لینک گروه حامیان گفتمان وفاق؛
https://t.me/+OSVDXsXnvqQ1NjQ0
Forwarded from آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛ (Dr Alaei)
♦️رسالت رسانه در عرصه انتخابات!
دکترمحمدحسن علایی
جامعه شناس
🔶روزنامه همدلی
۲۴ دی ۱۴۰۲
https://hamdelidaily.ir/index.php?newsletternumber=2341&page=1
در این جستار در خصوص اخلاق انتخابات و اخلاق حرفه ای اهالی رسانه مطالبی را در جهت حمایت از رسانههای وظیفهآشنا تقدیم می کنم و برخی از ایشان را در جهت انجام رسالت خطیرشان در عرصه ی انتخابات به تأمل بر سر چند ملاحظه دعوت می کنم. بر اهل تامل و تفکر آشکار است که رسانه بجای پرداخت بیش از حد بر یک یا دو شخص متفذ شناخته شده و جوسازی و غوغاسالاری و قمار بر روی اسب برنده، وظایف دیگری هم دارد!
شناساندن بالغ بر صدها نفر از نخبگان شناخته نشده که برای شرکت در سرنوشت شهر و کشور خویش پا پیش گذاشته اند و با کوله باری از تجربه و تخصص وارد عرصه رقابت های انتخاباتی شده اند آیا جزو رسالت های رسانه ها نیست؟
توده ی مردم که از انواع مشکلات رنج می برند شاید به خاطر وعده و وعید نادانسته نفع کوتاه مدت فردی را به خیر عمومی ترجیح بدهند اما آیا رسانه ها که چشم و گوش یک جامعه و شهر هستند نبایستی توسعه پایدار و رشد همه جانبه ی شهر و کشور را مطالبه کنند.
رسانه نباید صدای حاشیه نشینان، بی صداها، و ... باشد؟!
رسانه نباید به تاسی از دلسوزان از دامن زدن به دوقطبی های خطرناک که شگرد دشمن است پرهیز کنند؟!
رسانه ها نباید به تبیین های تخصصی و روشنگر بپردازد و خود را تا سرحد بولتن تبلیغاتی فلان شخص و بهمان گروه قرار ندهند؟!
آیا رسانه ی متعهد به سرنوشت جامعه و مردم، حق دارد منافع مقطعی خود را به منافع مردم ترجیح دهد؟!
آیا رسانه ی آزاد و اخلاقمدار می تواند آبروی حرفه ای خود را برای گرفتن امتیازات و منافع بیشتر به معرض خطر بیاندازد؟
من به عنوان جامعه شناس به هیج وجه منکر نیازها و هزینه های گرداندن یک روزنامه یا مجله یا شبکه و ... نیستم و صد در صد با توسعه ی امکانات اهل رسانه همدل و همداستانم؛ اما بودند و هستند رسانه های مرجع و مورد وثوقی که وقتی میان دو گزینه ی اخلاق حرفه ای و منافع محفلی مجبور به انتخاب می شوند اولی را ترجیح داده و می دهند که همین جا باید از فرصت استفاده کنم و به ایشان دستمریزاد بگویم.
رسانه ها می توانند با وجود ️ناهمترازی در میزان برخورداری کاندیداها از امکانات تبلیغ به معنای واقعی کلمه نقش آفرین باشند.
️رقابت های انتخابات معنادار بستگی به برخی مؤلفههای اساسی دارد؛ دراین جستار به چند نمونه از آن اشاره می شود:
-میزان هزینه های تبلیغاتی
-میزان برخورداری از رسانه های خصوصی و عمومی
-میزان تمتع از حامیان مالی
-میزان استفاده از موقعیت شغلی پیشین
...
️این چند نمونه اما برای همه ی نامزدهاي انتخاباتی به یک میزان مهیا نیست؛ بدیهی هست که برخی از ایشان مخصوصا آن دسته از ایشان که سابقه ی یک یا چند دوره نمایندگی مجلس را دارند به نحو ویژه تر از یک یا چند مورد از موارد مذکور برخوردارند.
️این میان رسالت نخبگان و رسانه های به واقع مردمی هست که مردم را در رسیدن به گزینه ی اصلح و توصیه ی به مشارکت گسترده و البته متاملانه یاری برسانند. به قول معروف با عنایت به عنوان این جستار باید گفت "از من نپرس به کجا رسیدی؛ بپرس از کجا شروع کردی!؟".
️شهروندان با انتخاب خود میزان رشد آگاهی خویش را به نمایش می گذارند؛ مردم با انتخاب خود میزان آشنایی با حقوق شهروندی خود را به نمایش میگذارند؛ مردم با انتخاب خود سطح مدنیت و دیانت خود را به نمایش می گذارند.
مخلص کلام اینکه مردم با انتخاب خود ویژگیهای چهره ی خود را در سیمای نماینده ی خویش به نمایش می گذارند؛ باید ديد پزشکان، مهندسان، دانشگاهیان، نخبگان فرهنگی، هنرمندان، دانشحویان، فرهنگیان و ... در کنار توده ی مردم با نوع تشخیص و انتخاب خود کدام چهره را نماینده ی خود معرفی می کنند.
️در پایان به عنوان یک جامعهشناس باید عرض کنم، انتخابات در کشور را نه به عنوان شخصی با گرایشات جناحی و سیاسی بل به عنوان یک شهروند مستقل و مسئول، عرصه ی مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خویش تلقی می کنم و از کنار کوچکترین منفذ برای امکان کنش ورزی و تحمیل اراده ی مردم به سادگی نمی گذرم.
دکترمحمدحسن علایی
جامعه شناس
🔶روزنامه همدلی
۲۴ دی ۱۴۰۲
https://hamdelidaily.ir/index.php?newsletternumber=2341&page=1
در این جستار در خصوص اخلاق انتخابات و اخلاق حرفه ای اهالی رسانه مطالبی را در جهت حمایت از رسانههای وظیفهآشنا تقدیم می کنم و برخی از ایشان را در جهت انجام رسالت خطیرشان در عرصه ی انتخابات به تأمل بر سر چند ملاحظه دعوت می کنم. بر اهل تامل و تفکر آشکار است که رسانه بجای پرداخت بیش از حد بر یک یا دو شخص متفذ شناخته شده و جوسازی و غوغاسالاری و قمار بر روی اسب برنده، وظایف دیگری هم دارد!
شناساندن بالغ بر صدها نفر از نخبگان شناخته نشده که برای شرکت در سرنوشت شهر و کشور خویش پا پیش گذاشته اند و با کوله باری از تجربه و تخصص وارد عرصه رقابت های انتخاباتی شده اند آیا جزو رسالت های رسانه ها نیست؟
توده ی مردم که از انواع مشکلات رنج می برند شاید به خاطر وعده و وعید نادانسته نفع کوتاه مدت فردی را به خیر عمومی ترجیح بدهند اما آیا رسانه ها که چشم و گوش یک جامعه و شهر هستند نبایستی توسعه پایدار و رشد همه جانبه ی شهر و کشور را مطالبه کنند.
رسانه نباید صدای حاشیه نشینان، بی صداها، و ... باشد؟!
رسانه نباید به تاسی از دلسوزان از دامن زدن به دوقطبی های خطرناک که شگرد دشمن است پرهیز کنند؟!
رسانه ها نباید به تبیین های تخصصی و روشنگر بپردازد و خود را تا سرحد بولتن تبلیغاتی فلان شخص و بهمان گروه قرار ندهند؟!
آیا رسانه ی متعهد به سرنوشت جامعه و مردم، حق دارد منافع مقطعی خود را به منافع مردم ترجیح دهد؟!
آیا رسانه ی آزاد و اخلاقمدار می تواند آبروی حرفه ای خود را برای گرفتن امتیازات و منافع بیشتر به معرض خطر بیاندازد؟
من به عنوان جامعه شناس به هیج وجه منکر نیازها و هزینه های گرداندن یک روزنامه یا مجله یا شبکه و ... نیستم و صد در صد با توسعه ی امکانات اهل رسانه همدل و همداستانم؛ اما بودند و هستند رسانه های مرجع و مورد وثوقی که وقتی میان دو گزینه ی اخلاق حرفه ای و منافع محفلی مجبور به انتخاب می شوند اولی را ترجیح داده و می دهند که همین جا باید از فرصت استفاده کنم و به ایشان دستمریزاد بگویم.
رسانه ها می توانند با وجود ️ناهمترازی در میزان برخورداری کاندیداها از امکانات تبلیغ به معنای واقعی کلمه نقش آفرین باشند.
️رقابت های انتخابات معنادار بستگی به برخی مؤلفههای اساسی دارد؛ دراین جستار به چند نمونه از آن اشاره می شود:
-میزان هزینه های تبلیغاتی
-میزان برخورداری از رسانه های خصوصی و عمومی
-میزان تمتع از حامیان مالی
-میزان استفاده از موقعیت شغلی پیشین
...
️این چند نمونه اما برای همه ی نامزدهاي انتخاباتی به یک میزان مهیا نیست؛ بدیهی هست که برخی از ایشان مخصوصا آن دسته از ایشان که سابقه ی یک یا چند دوره نمایندگی مجلس را دارند به نحو ویژه تر از یک یا چند مورد از موارد مذکور برخوردارند.
️این میان رسالت نخبگان و رسانه های به واقع مردمی هست که مردم را در رسیدن به گزینه ی اصلح و توصیه ی به مشارکت گسترده و البته متاملانه یاری برسانند. به قول معروف با عنایت به عنوان این جستار باید گفت "از من نپرس به کجا رسیدی؛ بپرس از کجا شروع کردی!؟".
️شهروندان با انتخاب خود میزان رشد آگاهی خویش را به نمایش می گذارند؛ مردم با انتخاب خود میزان آشنایی با حقوق شهروندی خود را به نمایش میگذارند؛ مردم با انتخاب خود سطح مدنیت و دیانت خود را به نمایش می گذارند.
مخلص کلام اینکه مردم با انتخاب خود ویژگیهای چهره ی خود را در سیمای نماینده ی خویش به نمایش می گذارند؛ باید ديد پزشکان، مهندسان، دانشگاهیان، نخبگان فرهنگی، هنرمندان، دانشحویان، فرهنگیان و ... در کنار توده ی مردم با نوع تشخیص و انتخاب خود کدام چهره را نماینده ی خود معرفی می کنند.
️در پایان به عنوان یک جامعهشناس باید عرض کنم، انتخابات در کشور را نه به عنوان شخصی با گرایشات جناحی و سیاسی بل به عنوان یک شهروند مستقل و مسئول، عرصه ی مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خویش تلقی می کنم و از کنار کوچکترین منفذ برای امکان کنش ورزی و تحمیل اراده ی مردم به سادگی نمی گذرم.
Forwarded from تحکیم ملت
♦️ "بزرگداشت روز جهانی زبان مادری"؛ رویکردی جامعه شناختی به نسبت "گفتمان وفاق" و مسئله قومیت ها!
🔻محمدحسن علایی (جامعه شناس)
زیست جامعه شناسانه دو وجه دارد؛ وجهی از آن مختص متخصصین این رشته و ناظر به وجه نظریه پردازانه این رشته و برآمده از عقبه ی تئوریک این رشته به عنوان یک دیسیپلین می باشد؛ و وجهی از آن شامل هر دوستدار فرهنگی می شود که دغدغه ی شناخت جامعه و فرهنگ را دارد و به توسعه ی من اجتماعی خویش توفیق یافته است.
اهمیت جامعه شناسانه "زبان مادری" هم بالتبع هم جامعه شناسان حرفه ای و هم انسان های فرهیخته و دغدغه مند در مقام یک شهروند را به خویش معطوف می دارد، و همین موجب می شود کثیری از افراد در خصوص این مهم قلم بزنند و به ایراد سخن بپردازند.
به جهت اهمیت موضوع، در اینجا به اختصار با رویکردی جامعه شناختی به نسبت "گفتمان وفاق" و مسئله قومیت ها می پردازیم.
گفتمان وفاق، توسعه نیافتگی تاریخی را دال مرکزی گفتمان خویش قرار می دهد، به همین اعتبار، این گفتمان نسبت به مسئله ی قومیت ها سلباً و ایجاباً راه کارهایی پیشنهاد می کند؛ نفی خشونت و پرهیز از رادیکالیزه شدن شکاف های اجتماعی، در سطح کلان جامعه، در واقع در جهت توسعه طلبی و دموکراسی خواهی معنا می یابد.
نگارنده به جهت تجربه ی زیسته ی خویش به عنوان عضو یکی از قومیت های بزرگ کشور، و زیستن در میان ایشان، از نزدیک شاهد برخی کج سلیقه گی ها و تحریف های رخداده در ساحت فرهنگ می باشد که اتفاقا میراث بر سیاست های ناصواب رژیم پیشین در لوای باستان گرایی مجعول می باشد. از طرفی نگارنده بختیار بوده است که از گنجینه ی سنت حکمی و معنوی ادب ایران زمین توشه ها برگیرد و اساسا در هوای آن تنفس کند و به واسطه ی فعالیت های آکادمیک، دغدغه های تئوریک و تحقیقات تجربی را با هم در آمیخته در مفصل بندی مسئله ی توسعه نیافتگی آن را به بوته ی آزمون بگذارد.
در اینجا نگارنده از پرداختن به جزئیات سیاست های مرکز گرا و مبحث توسعه نامتوازن معذور است، فلذا در این خصوص بسیاری از این تبعیض های ساختاری را مفروض می گیرد و با مخاطب منتقد همداستان است.
اما آنچه گفتمان وفاق را در صورت بندی مسئله ی قومیت توفق می بخشد، تاکید آن به حفظ وفاق میان قومیت ها در راستای فائق آمدن به توسعه نیافتگی تاریخی به عنوان درد مشترک همه ی اقوام ایرانی است، کوتاه سخن اینکه، قومیت ها بیرون از توسعه ی ایران در تمامیت آن، با وجود تهدیدات خارجی و به جهت پیچیدگی بسیاری از مولفه های سرزمینی، جمعیتی، اقتصادی و...از شانس بسیار کمتری برای غلبه به توسعه نیافتگی تاریخی برخوردارند اما قطع و یقین، باید در ابعاد گسترده ای زمینه ی حفظ و حراست از زبان های مادری در سرتاسر ایران عزیز برای فرزندان این آب و خاک فراهم گشته، ظرفیت انسان ایرانی با همه ی تفاوتها و تنوع هایش محترم شمرده شود.
📌 رسانهی خبری_ تحلیلی تحکیمِ ملت 👇
🆔 @tahkimmelat
🔻محمدحسن علایی (جامعه شناس)
زیست جامعه شناسانه دو وجه دارد؛ وجهی از آن مختص متخصصین این رشته و ناظر به وجه نظریه پردازانه این رشته و برآمده از عقبه ی تئوریک این رشته به عنوان یک دیسیپلین می باشد؛ و وجهی از آن شامل هر دوستدار فرهنگی می شود که دغدغه ی شناخت جامعه و فرهنگ را دارد و به توسعه ی من اجتماعی خویش توفیق یافته است.
اهمیت جامعه شناسانه "زبان مادری" هم بالتبع هم جامعه شناسان حرفه ای و هم انسان های فرهیخته و دغدغه مند در مقام یک شهروند را به خویش معطوف می دارد، و همین موجب می شود کثیری از افراد در خصوص این مهم قلم بزنند و به ایراد سخن بپردازند.
به جهت اهمیت موضوع، در اینجا به اختصار با رویکردی جامعه شناختی به نسبت "گفتمان وفاق" و مسئله قومیت ها می پردازیم.
گفتمان وفاق، توسعه نیافتگی تاریخی را دال مرکزی گفتمان خویش قرار می دهد، به همین اعتبار، این گفتمان نسبت به مسئله ی قومیت ها سلباً و ایجاباً راه کارهایی پیشنهاد می کند؛ نفی خشونت و پرهیز از رادیکالیزه شدن شکاف های اجتماعی، در سطح کلان جامعه، در واقع در جهت توسعه طلبی و دموکراسی خواهی معنا می یابد.
نگارنده به جهت تجربه ی زیسته ی خویش به عنوان عضو یکی از قومیت های بزرگ کشور، و زیستن در میان ایشان، از نزدیک شاهد برخی کج سلیقه گی ها و تحریف های رخداده در ساحت فرهنگ می باشد که اتفاقا میراث بر سیاست های ناصواب رژیم پیشین در لوای باستان گرایی مجعول می باشد. از طرفی نگارنده بختیار بوده است که از گنجینه ی سنت حکمی و معنوی ادب ایران زمین توشه ها برگیرد و اساسا در هوای آن تنفس کند و به واسطه ی فعالیت های آکادمیک، دغدغه های تئوریک و تحقیقات تجربی را با هم در آمیخته در مفصل بندی مسئله ی توسعه نیافتگی آن را به بوته ی آزمون بگذارد.
در اینجا نگارنده از پرداختن به جزئیات سیاست های مرکز گرا و مبحث توسعه نامتوازن معذور است، فلذا در این خصوص بسیاری از این تبعیض های ساختاری را مفروض می گیرد و با مخاطب منتقد همداستان است.
اما آنچه گفتمان وفاق را در صورت بندی مسئله ی قومیت توفق می بخشد، تاکید آن به حفظ وفاق میان قومیت ها در راستای فائق آمدن به توسعه نیافتگی تاریخی به عنوان درد مشترک همه ی اقوام ایرانی است، کوتاه سخن اینکه، قومیت ها بیرون از توسعه ی ایران در تمامیت آن، با وجود تهدیدات خارجی و به جهت پیچیدگی بسیاری از مولفه های سرزمینی، جمعیتی، اقتصادی و...از شانس بسیار کمتری برای غلبه به توسعه نیافتگی تاریخی برخوردارند اما قطع و یقین، باید در ابعاد گسترده ای زمینه ی حفظ و حراست از زبان های مادری در سرتاسر ایران عزیز برای فرزندان این آب و خاک فراهم گشته، ظرفیت انسان ایرانی با همه ی تفاوتها و تنوع هایش محترم شمرده شود.
📌 رسانهی خبری_ تحلیلی تحکیمِ ملت 👇
🆔 @tahkimmelat
Forwarded from تحکیم ملت
♦️ "بزرگداشت روز جهانی زبان مادری"؛ رویکردی جامعه شناختی به نسبت "گفتمان وفاق" و مسئله قومیت ها!
🔻محمدحسن علایی (جامعه شناس)
زیست جامعه شناسانه دو وجه دارد؛ وجهی از آن مختص متخصصین این رشته و ناظر به وجه نظریه پردازانه این رشته و برآمده از عقبه ی تئوریک این رشته به عنوان یک دیسیپلین می باشد؛ و وجهی از آن شامل هر دوستدار فرهنگی می شود که دغدغه ی شناخت جامعه و فرهنگ را دارد و به توسعه ی من اجتماعی خویش توفیق یافته است.
اهمیت جامعه شناسانه "زبان مادری" هم بالتبع هم جامعه شناسان حرفه ای و هم انسان های فرهیخته و دغدغه مند در مقام یک شهروند را به خویش معطوف می دارد، و همین موجب می شود کثیری از افراد در خصوص این مهم قلم بزنند و به ایراد سخن بپردازند.
به جهت اهمیت موضوع، در اینجا به اختصار با رویکردی جامعه شناختی به نسبت "گفتمان وفاق" و مسئله قومیت ها می پردازیم.
گفتمان وفاق، توسعه نیافتگی تاریخی را دال مرکزی گفتمان خویش قرار می دهد، به همین اعتبار، این گفتمان نسبت به مسئله ی قومیت ها سلباً و ایجاباً راه کارهایی پیشنهاد می کند؛ نفی خشونت و پرهیز از رادیکالیزه شدن شکاف های اجتماعی، در سطح کلان جامعه، در واقع در جهت توسعه طلبی و دموکراسی خواهی معنا می یابد.
نگارنده به جهت تجربه ی زیسته ی خویش به عنوان عضو یکی از قومیت های بزرگ کشور، و زیستن در میان ایشان، از نزدیک شاهد برخی کج سلیقه گی ها و تحریف های رخداده در ساحت فرهنگ می باشد که اتفاقا میراث بر سیاست های ناصواب رژیم پیشین در لوای باستان گرایی مجعول می باشد. از طرفی نگارنده بختیار بوده است که از گنجینه ی سنت حکمی و معنوی ادب ایران زمین توشه ها برگیرد و اساسا در هوای آن تنفس کند و به واسطه ی فعالیت های آکادمیک، دغدغه های تئوریک و تحقیقات تجربی را با هم در آمیخته در مفصل بندی مسئله ی توسعه نیافتگی آن را به بوته ی آزمون بگذارد.
در اینجا نگارنده از پرداختن به جزئیات سیاست های مرکز گرا و مبحث توسعه نامتوازن معذور است، فلذا در این خصوص بسیاری از این تبعیض های ساختاری را مفروض می گیرد و با مخاطب منتقد همداستان است.
اما آنچه گفتمان وفاق را در صورت بندی مسئله ی قومیت توفق می بخشد، تاکید آن به حفظ وفاق میان قومیت ها در راستای فائق آمدن به توسعه نیافتگی تاریخی به عنوان درد مشترک همه ی اقوام ایرانی است، کوتاه سخن اینکه، قومیت ها بیرون از توسعه ی ایران در تمامیت آن، با وجود تهدیدات خارجی و به جهت پیچیدگی بسیاری از مولفه های سرزمینی، جمعیتی، اقتصادی و...از شانس بسیار کمتری برای غلبه به توسعه نیافتگی تاریخی برخوردارند اما قطع و یقین، باید در ابعاد گسترده ای زمینه ی حفظ و حراست از زبان های مادری در سرتاسر ایران عزیز برای فرزندان این آب و خاک فراهم گشته، ظرفیت انسان ایرانی با همه ی تفاوتها و تنوع هایش محترم شمرده شود.
📌 رسانهی خبری_ تحلیلی تحکیمِ ملت 👇
🆔 @tahkimmelat
🔻محمدحسن علایی (جامعه شناس)
زیست جامعه شناسانه دو وجه دارد؛ وجهی از آن مختص متخصصین این رشته و ناظر به وجه نظریه پردازانه این رشته و برآمده از عقبه ی تئوریک این رشته به عنوان یک دیسیپلین می باشد؛ و وجهی از آن شامل هر دوستدار فرهنگی می شود که دغدغه ی شناخت جامعه و فرهنگ را دارد و به توسعه ی من اجتماعی خویش توفیق یافته است.
اهمیت جامعه شناسانه "زبان مادری" هم بالتبع هم جامعه شناسان حرفه ای و هم انسان های فرهیخته و دغدغه مند در مقام یک شهروند را به خویش معطوف می دارد، و همین موجب می شود کثیری از افراد در خصوص این مهم قلم بزنند و به ایراد سخن بپردازند.
به جهت اهمیت موضوع، در اینجا به اختصار با رویکردی جامعه شناختی به نسبت "گفتمان وفاق" و مسئله قومیت ها می پردازیم.
گفتمان وفاق، توسعه نیافتگی تاریخی را دال مرکزی گفتمان خویش قرار می دهد، به همین اعتبار، این گفتمان نسبت به مسئله ی قومیت ها سلباً و ایجاباً راه کارهایی پیشنهاد می کند؛ نفی خشونت و پرهیز از رادیکالیزه شدن شکاف های اجتماعی، در سطح کلان جامعه، در واقع در جهت توسعه طلبی و دموکراسی خواهی معنا می یابد.
نگارنده به جهت تجربه ی زیسته ی خویش به عنوان عضو یکی از قومیت های بزرگ کشور، و زیستن در میان ایشان، از نزدیک شاهد برخی کج سلیقه گی ها و تحریف های رخداده در ساحت فرهنگ می باشد که اتفاقا میراث بر سیاست های ناصواب رژیم پیشین در لوای باستان گرایی مجعول می باشد. از طرفی نگارنده بختیار بوده است که از گنجینه ی سنت حکمی و معنوی ادب ایران زمین توشه ها برگیرد و اساسا در هوای آن تنفس کند و به واسطه ی فعالیت های آکادمیک، دغدغه های تئوریک و تحقیقات تجربی را با هم در آمیخته در مفصل بندی مسئله ی توسعه نیافتگی آن را به بوته ی آزمون بگذارد.
در اینجا نگارنده از پرداختن به جزئیات سیاست های مرکز گرا و مبحث توسعه نامتوازن معذور است، فلذا در این خصوص بسیاری از این تبعیض های ساختاری را مفروض می گیرد و با مخاطب منتقد همداستان است.
اما آنچه گفتمان وفاق را در صورت بندی مسئله ی قومیت توفق می بخشد، تاکید آن به حفظ وفاق میان قومیت ها در راستای فائق آمدن به توسعه نیافتگی تاریخی به عنوان درد مشترک همه ی اقوام ایرانی است، کوتاه سخن اینکه، قومیت ها بیرون از توسعه ی ایران در تمامیت آن، با وجود تهدیدات خارجی و به جهت پیچیدگی بسیاری از مولفه های سرزمینی، جمعیتی، اقتصادی و...از شانس بسیار کمتری برای غلبه به توسعه نیافتگی تاریخی برخوردارند اما قطع و یقین، باید در ابعاد گسترده ای زمینه ی حفظ و حراست از زبان های مادری در سرتاسر ایران عزیز برای فرزندان این آب و خاک فراهم گشته، ظرفیت انسان ایرانی با همه ی تفاوتها و تنوع هایش محترم شمرده شود.
📌 رسانهی خبری_ تحلیلی تحکیمِ ملت 👇
🆔 @tahkimmelat
Audio
🔶️🔸️گلعذای ز گلستان جهان ما را بس...
(از سری جلسات حافظخوانی)
♦️دکتر محمدحسن علایی
#حافظ
🎗با آکادمی وفاق به آدرس زیر در ارتباط باشید:
@sociologicalperspectives
(از سری جلسات حافظخوانی)
♦️دکتر محمدحسن علایی
#حافظ
🎗با آکادمی وفاق به آدرس زیر در ارتباط باشید:
@sociologicalperspectives
Forwarded from انجمن جامعه شناسی ایران
انجمن جامعهشناسی ایران با همکاری خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار میکند:
ششمین دورهی همایش پژوهش اجتماعی فرهنگی در جامعهی ایران
موضوع همایش:
بازاندیشی در علوم اجتماعی ایرانی
علوم اجتماعی ایران در کشاکش زمینهمندی و زمینهزدودگی
موضوع ویژه:
زنانگی و تحول اجتماعی فرهنگی در جامعهی ایران
از ۳۰ بهمن تا ۴ اسفند
کرج، شیراز، کرمانشاه و تهران
▪️۲ تا ۴ اسفند:
▫️۹ صبح تا ۸ عصر: تهران
(خیابان استاد نجات الهی،خانه اندیشهمندان علوم انسانی)
▪️۳۰ بهمن:
▫️ ۱۰ تا ۱۲ صبح: دانشگاه خورازمی
(البرز، حصارک، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، سالن شهید طاهری)
▫️۱ تا ۳ و ۴ تا ۶ عصر: پنل مجازی (آدرس پایین)
▪️۱ اسفند:
▫️ ۱۰ تا ۱۲ صبح: دانشگاه شیراز
(دانشکده اقتصاد، مدیریت و علوم انسانی، ساختمان ۳ ، سالن طالقانی)
▫️ ۲ تا ۵ عصر: دانشگاه رازی
(سالن آمفیتئاتر کتابخانه مرکزی)
همزمان در اسکایروم:
https://www.skyroom.online/ch/irancsca/provincial-offices
حمایت از انجمن
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
ششمین دورهی همایش پژوهش اجتماعی فرهنگی در جامعهی ایران
موضوع همایش:
بازاندیشی در علوم اجتماعی ایرانی
علوم اجتماعی ایران در کشاکش زمینهمندی و زمینهزدودگی
موضوع ویژه:
زنانگی و تحول اجتماعی فرهنگی در جامعهی ایران
از ۳۰ بهمن تا ۴ اسفند
کرج، شیراز، کرمانشاه و تهران
▪️۲ تا ۴ اسفند:
▫️۹ صبح تا ۸ عصر: تهران
(خیابان استاد نجات الهی،خانه اندیشهمندان علوم انسانی)
▪️۳۰ بهمن:
▫️ ۱۰ تا ۱۲ صبح: دانشگاه خورازمی
(البرز، حصارک، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، سالن شهید طاهری)
▫️۱ تا ۳ و ۴ تا ۶ عصر: پنل مجازی (آدرس پایین)
▪️۱ اسفند:
▫️ ۱۰ تا ۱۲ صبح: دانشگاه شیراز
(دانشکده اقتصاد، مدیریت و علوم انسانی، ساختمان ۳ ، سالن طالقانی)
▫️ ۲ تا ۵ عصر: دانشگاه رازی
(سالن آمفیتئاتر کتابخانه مرکزی)
همزمان در اسکایروم:
https://www.skyroom.online/ch/irancsca/provincial-offices
حمایت از انجمن
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
Audio
🔶️🔸️دانی که چنگ و عود چه تقریر می کنند...
(از سری جلسات حافظخوانی)
♦️دکتر محمدحسن علایی
#حافظ
🎗با آکادمی وفاق به آدرس زیر در ارتباط باشید:
@sociologicalperspectives
(از سری جلسات حافظخوانی)
♦️دکتر محمدحسن علایی
#حافظ
🎗با آکادمی وفاق به آدرس زیر در ارتباط باشید:
@sociologicalperspectives
Audio
انجمن جامعه شناسی ایران، گروه کشورهای اسلامی؛
وبینار «شهریار و ایران»
زمان: روز سه شنبه ۱۴۰۰/۷/۲۰
دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
@sociologicalperspectives
وبینار «شهریار و ایران»
زمان: روز سه شنبه ۱۴۰۰/۷/۲۰
دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
@sociologicalperspectives
Forwarded from آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛ (Dr Alaei)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✅به بهانه "روز جهانی زبان مادری"!
باز نشر سخنرانی دکتر محمدحسن علایی با عنوان «شهریار و ایران» در انجمن جامعه شناسی ایران، گروه کشورهای اسلامی؛ در کانال رویکردهای جامعه شناختی به آدرس زیر:
@sociologicalperspectives
باز نشر سخنرانی دکتر محمدحسن علایی با عنوان «شهریار و ایران» در انجمن جامعه شناسی ایران، گروه کشورهای اسلامی؛ در کانال رویکردهای جامعه شناختی به آدرس زیر:
@sociologicalperspectives
جستاری در بیم و امید!
دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
امید در ساحات انتولوژیک و سوسیولوژیک قابل بحث و نظر است؛ در این جستار کوتاه اجمالا در باب بیم و امید در هر دو ساحت هستی شناختی و جامعه شناختی ملاحظاتی چند را تقدیم می دارم.
در ساحت هستی شناختی به عنوان یک ایرانی که در هوای سنت تاریخی خویش پروریده است، می توانم از منابع و ذخایر فرهنگی سنت حکمی ایرانی-اسلامی خویش را بهرهیاب قلمداد کنم و مفتخرم که به عرض برسانم که توفیق یافته ام که تا به این برهه از حیات فرهنگی و فکری خویش، هویت خود را در امتداد و در نسبت با همان آموزه ها و تعالیم سامان دهم آموزههایی که می توانم به عنوان سر نمون شایسته، ادبیات ایران زمین را مشحون از آن معرفی نمایم. از همین دریچه بایستی به بیم و امید خویش نیز نظر بیافکنم امید به یک نظام معنایی عظیم که بلا شک تا پیش از مواجهه ما با جهان مدرن از توانایی معنابخشی به زندگی قوم تاریخی ما برخوردار بود و بیم از آنکه روز به روز با تفوق یافتن عالمیت جدید و در فقدان زمینه هاي احیای آن ها در افق معنایی امروزین نحیف تر و نزارتر شده است تا آنجا که با هرچه پیشتر آمدن برهوت آن مواریث هم از توش و توان تهی شده و نفس هایش به شماره افتاده است.
در ساحت جامعه شناختی اوضاع البته اسفناک تر، امیدها تنک مایه تر و بیم ها تنومندترند. در یک جامعه توسعهنیافته این تنها دولت نیست که از آفات توسعهنیافتگی رنج می برد بل ملت نیز از آن بی نصیب نمی مانند. امروز ایرانیان در همه ی ساحات گرفتار عوارضات ناشی از توسعهنیافتگی تاریخیند. از منظر نگارنده زمانی شاید امید دوری به نقش آفرینی برخی نخبه های فکری که هم به زبان سنت آشنایند و هم به زبان مدرن می رفته است و اما امروز می پندارد برای همه چیز دیگر دیر شده است. و اما در خصوص آن بیم های قوی و غیرقابل تخفیف بایستی به غلبه ی عواماندیشی و خوش رقصی عفریت تفرقه و نفاق اشاره کرد که چندان که می تازد ظن قریب به یقین می توان برد که برآن است درهمدستی با بیگانه طومار وفاق را یکسره در هم بپیچد که چنین مباد!
دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
امید در ساحات انتولوژیک و سوسیولوژیک قابل بحث و نظر است؛ در این جستار کوتاه اجمالا در باب بیم و امید در هر دو ساحت هستی شناختی و جامعه شناختی ملاحظاتی چند را تقدیم می دارم.
در ساحت هستی شناختی به عنوان یک ایرانی که در هوای سنت تاریخی خویش پروریده است، می توانم از منابع و ذخایر فرهنگی سنت حکمی ایرانی-اسلامی خویش را بهرهیاب قلمداد کنم و مفتخرم که به عرض برسانم که توفیق یافته ام که تا به این برهه از حیات فرهنگی و فکری خویش، هویت خود را در امتداد و در نسبت با همان آموزه ها و تعالیم سامان دهم آموزههایی که می توانم به عنوان سر نمون شایسته، ادبیات ایران زمین را مشحون از آن معرفی نمایم. از همین دریچه بایستی به بیم و امید خویش نیز نظر بیافکنم امید به یک نظام معنایی عظیم که بلا شک تا پیش از مواجهه ما با جهان مدرن از توانایی معنابخشی به زندگی قوم تاریخی ما برخوردار بود و بیم از آنکه روز به روز با تفوق یافتن عالمیت جدید و در فقدان زمینه هاي احیای آن ها در افق معنایی امروزین نحیف تر و نزارتر شده است تا آنجا که با هرچه پیشتر آمدن برهوت آن مواریث هم از توش و توان تهی شده و نفس هایش به شماره افتاده است.
در ساحت جامعه شناختی اوضاع البته اسفناک تر، امیدها تنک مایه تر و بیم ها تنومندترند. در یک جامعه توسعهنیافته این تنها دولت نیست که از آفات توسعهنیافتگی رنج می برد بل ملت نیز از آن بی نصیب نمی مانند. امروز ایرانیان در همه ی ساحات گرفتار عوارضات ناشی از توسعهنیافتگی تاریخیند. از منظر نگارنده زمانی شاید امید دوری به نقش آفرینی برخی نخبه های فکری که هم به زبان سنت آشنایند و هم به زبان مدرن می رفته است و اما امروز می پندارد برای همه چیز دیگر دیر شده است. و اما در خصوص آن بیم های قوی و غیرقابل تخفیف بایستی به غلبه ی عواماندیشی و خوش رقصی عفریت تفرقه و نفاق اشاره کرد که چندان که می تازد ظن قریب به یقین می توان برد که برآن است درهمدستی با بیگانه طومار وفاق را یکسره در هم بپیچد که چنین مباد!
خطاب به دانش آموزان عزیزم در دبیرستان دولتی حضرت قائم اردبیل!
بچه ها سلام؛
می دانم پس از شنیدن خبر کاندیداتوری من در انتخابات مجلس شورای اسلامی خیلی از شماها خوشحال شدید و با خود گفتید: دم آقای معلم گرم!
هر چند با سن و سال کمتان می توانستید پیش بینی کنید در فقدان امکانات مادی برای حضور در رقابتهای تبليغاتي احتمال پیروزی من نزدیک به صفر است. با این همه هیچ کدامتان کم نگذاشتید، از دلگرمیها و شور و شوق همهی شما به نوبه ی خود صمیمانه سپاسگزارم و امیدوارم جایی در زندگی خود علی رغم ناتوانی من معلم در بهبود شرایط زندگیتان به تلاشهای من نمره ی قبولی بدهید.
همهی ما در این مدرسه که از مرکز شهر دور افتاده یک زندگی پیشاپیش شکست خورده در ساحات مادی و اقتصادی را در کنار هم تداوم می دهیم و با این قمار از پیش باخته هر روز به حیلتی کنار می آییم و می دانیم نجات دهنده ای برای برون رفت از این شرایط برای ما متصور نیست. شما بچه های باصفا که از مناطق محروم اطراف و اکناف و حاشیههای شهر در این مدرسه حاضر می شوید بی تعارف طعم فقر و تبعیض و نابرابری را حتی بیشتر و پیشتر از من معلم چشیده اید و خیلی پیش آمده که شماها با همان دستان کوچک و دلهای بزرگتان در دستگیری و دلداری به من پیش قدم شدهاید.
وقتی شرایط مادی و اقتصادی برای تحقق ارزش های معنوی ای مثل دوستی و رفاقت، ایمان و اخلاق، هویت ملی و دینی و غیره فراهم نبود شما با هم و با من دوستی و رفاقت کردید و مرا اخلاقا وامدار و شرمسار خود نمودید که من از همین فرصت استفاده می کنم تا از این همه مرام و معرفت شما سپاسگزاری کنم و برای همه ی شما از خداوندی که ناظر همه ی مشکلات و گرفتاری های من و شماست برایتان طلب گشایش و بخشش نمایم.
دوستدار و معلم کوچکتان-محمدحسن علایی
۳ اسفند ۱۴۰۲
بچه ها سلام؛
می دانم پس از شنیدن خبر کاندیداتوری من در انتخابات مجلس شورای اسلامی خیلی از شماها خوشحال شدید و با خود گفتید: دم آقای معلم گرم!
هر چند با سن و سال کمتان می توانستید پیش بینی کنید در فقدان امکانات مادی برای حضور در رقابتهای تبليغاتي احتمال پیروزی من نزدیک به صفر است. با این همه هیچ کدامتان کم نگذاشتید، از دلگرمیها و شور و شوق همهی شما به نوبه ی خود صمیمانه سپاسگزارم و امیدوارم جایی در زندگی خود علی رغم ناتوانی من معلم در بهبود شرایط زندگیتان به تلاشهای من نمره ی قبولی بدهید.
همهی ما در این مدرسه که از مرکز شهر دور افتاده یک زندگی پیشاپیش شکست خورده در ساحات مادی و اقتصادی را در کنار هم تداوم می دهیم و با این قمار از پیش باخته هر روز به حیلتی کنار می آییم و می دانیم نجات دهنده ای برای برون رفت از این شرایط برای ما متصور نیست. شما بچه های باصفا که از مناطق محروم اطراف و اکناف و حاشیههای شهر در این مدرسه حاضر می شوید بی تعارف طعم فقر و تبعیض و نابرابری را حتی بیشتر و پیشتر از من معلم چشیده اید و خیلی پیش آمده که شماها با همان دستان کوچک و دلهای بزرگتان در دستگیری و دلداری به من پیش قدم شدهاید.
وقتی شرایط مادی و اقتصادی برای تحقق ارزش های معنوی ای مثل دوستی و رفاقت، ایمان و اخلاق، هویت ملی و دینی و غیره فراهم نبود شما با هم و با من دوستی و رفاقت کردید و مرا اخلاقا وامدار و شرمسار خود نمودید که من از همین فرصت استفاده می کنم تا از این همه مرام و معرفت شما سپاسگزاری کنم و برای همه ی شما از خداوندی که ناظر همه ی مشکلات و گرفتاری های من و شماست برایتان طلب گشایش و بخشش نمایم.
دوستدار و معلم کوچکتان-محمدحسن علایی
۳ اسفند ۱۴۰۲
آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛ pinned «🔶️لیست سخنرانی های دکتر محمدحسن علایی؛ منتشر شده در کانال سخنرانیها: 🔸️آخرین سخنرانی ها در حوزه علوم انسانی فلسفه غرب و اسلامی ، عرفان، روانشناسی، جامعه_شناسی 🆔 @sokhanranihaa 🔊فایل صوتی ♦️ضرورت تمهید امکانات و لوازمات تحقق وفاق ملی! [بسط "گفتمانهای…»
Forwarded from آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛ (Dr Alaei)
روزی دوباره عشق و تنها عشق
تنها پناه می شود ایمان را
این تکیه گاه آخر و این امیّد
پر می کند قلوب پریشان را
دیگر به هیچ چیز نمی گیرد
انسان سکوت محض بیابان را
احساس من دروغ نمی گوید
ما فتح می کنیم خیابان را
باید شنید پیش تر از موعود
آهنگ گام سرو خرامان را
روزی دوباره بوسه، فقط بوسه
تنها سرود می شود انسان را...
♦️از مجموعه "مرا تمام جهان پشت سر گذاشته است" اثر محمدحسن علایی ۱۴۰۱
تنها پناه می شود ایمان را
این تکیه گاه آخر و این امیّد
پر می کند قلوب پریشان را
دیگر به هیچ چیز نمی گیرد
انسان سکوت محض بیابان را
احساس من دروغ نمی گوید
ما فتح می کنیم خیابان را
باید شنید پیش تر از موعود
آهنگ گام سرو خرامان را
روزی دوباره بوسه، فقط بوسه
تنها سرود می شود انسان را...
♦️از مجموعه "مرا تمام جهان پشت سر گذاشته است" اثر محمدحسن علایی ۱۴۰۱
♦️طبقه ی متوسط شهری حتی در شعارهای کاندیداهای انتخاباتی اردبیل غائب است!
✍️دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
اردبیل، شهری تاریخی با یک میراث گرانسنگ فرهنگی است که در صحنه تاریخ ملی ایران زمین بسیار اثرگذار بوده است؛ اردبیل نه تنها از عالمیت سنتی مواریث ارزشمندی را به میراث برده است که به جهت اهمیت ویژه اش در آذربایجان پنجره ای بوده است به سوی اروپا و جهان جدید و عالمیت مدرن. اردبیل؛ در شکل دادن به هویت ملی از زمان صفویه نقش آفرینی بی بدیلی داشته است تراث حکمی و معنوی اردبیل از دیرباز عالمان بسیاری را در دل خویش پروریده است و در افق معاصر نیز متخصصین بسیاری از این دیار قهرمانپرور برخاستهاند.
اما در دوران اخیر ارکان اساسی مدیریت شهری و نهادهای کلان حکمرانی مع الاسف به ساحت فرهنگی و نخبگانی اردبیل بی توجه بوده است و این بی توجهی رفته رفته به اضمحلال سبک زندگی طبقه ی متوسط شهری انجامیده است. نگارنده در مقام یک جامعهشناس تکثر گرا به هیج وجه از اهمیت جامعهشناختی طبقات اجتماعی مختلف و اقشار مختلف مردم و دهک های پایین، محرومان و مستضعفان و روستائیان و حاشیهنشینان و ... غفلت نمی ورزد اما تذکار این نکته لازم است که امحای بدنه ی اصلی طبقه ی متوسط شهری به نفع بالندگی شهر و به صلاح واقعی طبقات دیگر هم نیست.
آنچه مهم است این است که نباید مطالبات بر زمین مانده ی طبقه ی متوسط شهری، بانوان، فرهنگيان و جوانان اردبیل را صرفا به حوزه ی اقتصاد و معیشت تقلیل دهیم نخبگان اردبیل برای برخورداری از سبک زندگی شایسته و مطابق با ارزش های فرهنگی و منزلتی خویش داشتن فرصت های برابر در امر اشتغال و اقتصاد را کف خواسته های خویش تلقی می کنند. و من در مقام یک جامعهشناس از مطالبات فرهنگی نخبگان تمام قد دفاع می کنم.
✅دکترمحمدحسن علائی
(کاندیدای دوازدهمین دورهی انتخابات مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابی اردبیل، نیر، نمين و سرعین)
لینک گروه حامیان گفتمان وفاق؛
https://t.me/+OSVDXsXnvqQ1NjQ0
✍️دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
اردبیل، شهری تاریخی با یک میراث گرانسنگ فرهنگی است که در صحنه تاریخ ملی ایران زمین بسیار اثرگذار بوده است؛ اردبیل نه تنها از عالمیت سنتی مواریث ارزشمندی را به میراث برده است که به جهت اهمیت ویژه اش در آذربایجان پنجره ای بوده است به سوی اروپا و جهان جدید و عالمیت مدرن. اردبیل؛ در شکل دادن به هویت ملی از زمان صفویه نقش آفرینی بی بدیلی داشته است تراث حکمی و معنوی اردبیل از دیرباز عالمان بسیاری را در دل خویش پروریده است و در افق معاصر نیز متخصصین بسیاری از این دیار قهرمانپرور برخاستهاند.
اما در دوران اخیر ارکان اساسی مدیریت شهری و نهادهای کلان حکمرانی مع الاسف به ساحت فرهنگی و نخبگانی اردبیل بی توجه بوده است و این بی توجهی رفته رفته به اضمحلال سبک زندگی طبقه ی متوسط شهری انجامیده است. نگارنده در مقام یک جامعهشناس تکثر گرا به هیج وجه از اهمیت جامعهشناختی طبقات اجتماعی مختلف و اقشار مختلف مردم و دهک های پایین، محرومان و مستضعفان و روستائیان و حاشیهنشینان و ... غفلت نمی ورزد اما تذکار این نکته لازم است که امحای بدنه ی اصلی طبقه ی متوسط شهری به نفع بالندگی شهر و به صلاح واقعی طبقات دیگر هم نیست.
آنچه مهم است این است که نباید مطالبات بر زمین مانده ی طبقه ی متوسط شهری، بانوان، فرهنگيان و جوانان اردبیل را صرفا به حوزه ی اقتصاد و معیشت تقلیل دهیم نخبگان اردبیل برای برخورداری از سبک زندگی شایسته و مطابق با ارزش های فرهنگی و منزلتی خویش داشتن فرصت های برابر در امر اشتغال و اقتصاد را کف خواسته های خویش تلقی می کنند. و من در مقام یک جامعهشناس از مطالبات فرهنگی نخبگان تمام قد دفاع می کنم.
✅دکترمحمدحسن علائی
(کاندیدای دوازدهمین دورهی انتخابات مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابی اردبیل، نیر، نمين و سرعین)
لینک گروه حامیان گفتمان وفاق؛
https://t.me/+OSVDXsXnvqQ1NjQ0