dr.alaei +
<unknown>
⭕️ اصلاح طلبی ناکام؛ نقد جریانات اصلاحی از منظر "گفتمان وفاق"
سخنران: دکتر محمدحسن علایی
🌐 انجمن جامعه شناسی ایران/ گروه جامعهشناسی کشورهای اسلامی
چهارشنبه ۱۴۰۰/۱۲/۲
@sociologicalperspectives
سخنران: دکتر محمدحسن علایی
🌐 انجمن جامعه شناسی ایران/ گروه جامعهشناسی کشورهای اسلامی
چهارشنبه ۱۴۰۰/۱۲/۲
@sociologicalperspectives
Forwarded from Gofteman
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Audio
"طرح نقد فراگیر" در علوم انسانی!
دکتر محمدحسن علایی
۱۴ تیر ۱۴۰۲
پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی
نشست تخصصی مطالعات نقد پژوهی
@sociologicalperspectives
دکتر محمدحسن علایی
۱۴ تیر ۱۴۰۲
پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی
نشست تخصصی مطالعات نقد پژوهی
@sociologicalperspectives
♦️خطاب به استاد ارجمندم!
جناب دکتر بیژن عبدالکریمی عزیز و بزرگوار
سلام علیکم
حضرتعالی به عنوان یک چهره ی دانشگاهی دغدغه مند و یک استاد فلسفه دانشگاه فعال در حوزهی عمومي؛ بی تردید در این حداقل یک دههی گذشته از هر فرصتی برای طرح دیدگاهها؛ ایدهها؛ نقدها و راهکارهای خویش برای ارتقای سطح گفتمان نخبگانی، در راستای برون رفت از بحران ها و انسدادها بهره جسته اید؛ از مناظرات تلوزیونی، نشست های دانشگاهی؛ فعالیت های انتشاراتی ... تا حضور فعال در کلاس های آموزشی و راهنمایی و مشاوره رساله های دانشگاهی و ... .
اگر بخواهم به عنوان یکی از علمآموزان شما مهمترین فراز اندیشگی این پروژه فکری را در سطح جامعه شناختی و از منظر تخصص خویش برجسته نمایم بی تردید طرح جامع گفتمان وفاق از جانب شما ناظر بر ضرورت کشور شدن کشور و فائق آمدن بر شکاف نوگرایان و سنتگرایان را ای بسا بتوان شاخص ترین آن پویه ها و پژوهش های سترگ تلقی کرد که به زعم بنده سلبا و ایجابا واجد بصیرت های بنیادین برای گذر از شرایط موجود و نیل به شرایط مطلوب در وضعیت توسعهنیافتگی تاریخی است.
چندان که استحضار دارید نگارنده ضمن اجابت دعوت شما در سطح سوسیولوژیک به تألیف کتابی با عنوان "گفتمان وفاق ارمغان دو دهه زیست آکادمیک" مبادرت ورزید و البته در رساله ی دکتری نیز مقدمات فلسفی و انتولوژیک آن را در قالب واکاوی نظریه فلسفی شما با عنوان "تفکر غیرتئولوژیک-غیر سکولار" به انجام رسانده است لذا به قدر توفیق و بضاعت اندک خویش از ثمرات ارجمند مساعی علمی شما خوشه چینی کرده است.
"دلایل عدم ظهور نظریه اجتماعی در ایران" یکی از مهمترین فرازهای کتاب گفتمان وفاق را به خویش اختصاص داده است که ملهم از یکی از مقالات مبسوط شما به همین نام است. نگارنده تلاش کرده است "گفتمان وفاق" را به مثابه یک نظريه اجتماعی در این کتاب صورتبندی نماید و البته نیل به نظریه اجتماعی را حاصل پرورش این گفتمان در اجتماعات علمی قلمداد کرده است و آن را مشروط به فهم ضرورت آن در میان دانشگاهیان، روشنفکران و .. دانسته و در باب لوازم تحقق آن اندیشیده و به اجمال نگاشته است.
حال از پس دو سال پر التهاب که از تالیف این کتاب می گذرد؛ وقتی نگاهی به پس و نگاهی به پیش می اندازم مع الاسف نه می توانم توفیق این گفتمان را در گذشته چندان رضایت بخش تلقی کنم و نه افق آینده را برای التفات به اهمیت این گفتمان از جانب نیروهای اجتماعی گشوده یابم؛ لازم دانستم بدین وسیله ضمن ادای احترام به محضر ارجمند شما؛ برای نشر ملاحظات روشنگر شما در خصوص موارد فوق الذکر در صورت صلاحدید و با انگیزه رساندن آن به سمع و نظر مخاطبان فرهیخته و دغدغه مند اعلام آمادگی نمایم؛ با تجدید ارادت و احترام؛ توفیقات روزافزون شما را از خدای متعال مسئلت دارم.
محمدحسن علایی
۱۹ بهمن ۱۴۰۲
جناب دکتر بیژن عبدالکریمی عزیز و بزرگوار
سلام علیکم
حضرتعالی به عنوان یک چهره ی دانشگاهی دغدغه مند و یک استاد فلسفه دانشگاه فعال در حوزهی عمومي؛ بی تردید در این حداقل یک دههی گذشته از هر فرصتی برای طرح دیدگاهها؛ ایدهها؛ نقدها و راهکارهای خویش برای ارتقای سطح گفتمان نخبگانی، در راستای برون رفت از بحران ها و انسدادها بهره جسته اید؛ از مناظرات تلوزیونی، نشست های دانشگاهی؛ فعالیت های انتشاراتی ... تا حضور فعال در کلاس های آموزشی و راهنمایی و مشاوره رساله های دانشگاهی و ... .
اگر بخواهم به عنوان یکی از علمآموزان شما مهمترین فراز اندیشگی این پروژه فکری را در سطح جامعه شناختی و از منظر تخصص خویش برجسته نمایم بی تردید طرح جامع گفتمان وفاق از جانب شما ناظر بر ضرورت کشور شدن کشور و فائق آمدن بر شکاف نوگرایان و سنتگرایان را ای بسا بتوان شاخص ترین آن پویه ها و پژوهش های سترگ تلقی کرد که به زعم بنده سلبا و ایجابا واجد بصیرت های بنیادین برای گذر از شرایط موجود و نیل به شرایط مطلوب در وضعیت توسعهنیافتگی تاریخی است.
چندان که استحضار دارید نگارنده ضمن اجابت دعوت شما در سطح سوسیولوژیک به تألیف کتابی با عنوان "گفتمان وفاق ارمغان دو دهه زیست آکادمیک" مبادرت ورزید و البته در رساله ی دکتری نیز مقدمات فلسفی و انتولوژیک آن را در قالب واکاوی نظریه فلسفی شما با عنوان "تفکر غیرتئولوژیک-غیر سکولار" به انجام رسانده است لذا به قدر توفیق و بضاعت اندک خویش از ثمرات ارجمند مساعی علمی شما خوشه چینی کرده است.
"دلایل عدم ظهور نظریه اجتماعی در ایران" یکی از مهمترین فرازهای کتاب گفتمان وفاق را به خویش اختصاص داده است که ملهم از یکی از مقالات مبسوط شما به همین نام است. نگارنده تلاش کرده است "گفتمان وفاق" را به مثابه یک نظريه اجتماعی در این کتاب صورتبندی نماید و البته نیل به نظریه اجتماعی را حاصل پرورش این گفتمان در اجتماعات علمی قلمداد کرده است و آن را مشروط به فهم ضرورت آن در میان دانشگاهیان، روشنفکران و .. دانسته و در باب لوازم تحقق آن اندیشیده و به اجمال نگاشته است.
حال از پس دو سال پر التهاب که از تالیف این کتاب می گذرد؛ وقتی نگاهی به پس و نگاهی به پیش می اندازم مع الاسف نه می توانم توفیق این گفتمان را در گذشته چندان رضایت بخش تلقی کنم و نه افق آینده را برای التفات به اهمیت این گفتمان از جانب نیروهای اجتماعی گشوده یابم؛ لازم دانستم بدین وسیله ضمن ادای احترام به محضر ارجمند شما؛ برای نشر ملاحظات روشنگر شما در خصوص موارد فوق الذکر در صورت صلاحدید و با انگیزه رساندن آن به سمع و نظر مخاطبان فرهیخته و دغدغه مند اعلام آمادگی نمایم؛ با تجدید ارادت و احترام؛ توفیقات روزافزون شما را از خدای متعال مسئلت دارم.
محمدحسن علایی
۱۹ بهمن ۱۴۰۲
Forwarded from Bijan Abdolkarimi
در پاسخ به دوست و همکار دانشگاهی عزیزم،
جناب دکتر محمدحسن علایی گرامی و بزرگوار
ضمن عرض سلام و خسته نباشید و سپاس از همۀ مساعی جنابعالی، سپاسگزارم که «گفتمان وفاق ملی» را هم برای عنوان کتاب ارزشمندتان انتخاب کردید و هم آن را تا سطح یک نظریه اجتماعی در حوزۀ جامعه شناسی ارتقا بخشیدید، و هم با این یاداشت اخیر خود موفقیت یا عدم موفقیت آن را به یک بحث مهم اجتماعی تبدیل نموده اید. اما صرفا در مقام گفتگو و دیالوگ و در دفاع از گفتمان مذکور خواهانم چند نکته اساسی را برای بحث و تبادل نظر با شما و دیگر فعالان فکور و دردمندمان در حوزۀ حیات سیاسی و اجتماعی کشور چند نکته را به عرض برسانم:
1. طرح گفتمان وفاق ملی و دفاع از آن با لمپنیسم و پوپولیسم حاکم بر جامعه، که عمدتاً نیر برساختی رسانه ای و هم راستا با منافع نظام سلطۀ جهانی است بسیار فاصله دارد.
2. در فقدان یک اپوزسیون اصیل و حقیقی، گفتمان وفاق از اثرگذاری اجتماعی اصیل تر و حقیقی تری برخوردار خواهد بود.
3. برخلاف لمپنیسم و پوپولیسم حاکم بر فضای ذهنی بخشی از جامعه، که به دلیل سیاست زدگی عمیق، دو حوزۀ بسیار بنیادین «فرهنگ» و «اخلاق» را به تمامی فراموش کرده و تمامی مباحث به ظاهر فرهنگی و اخلاقی وجوهی آشکارا سیاسی و ایدئولوژیک دارند، ایدۀ گفتمان وفاق به ضرورت نیل به وفاق به عنوان یک امر فرهنگی و اخلاقی برای نزدیک ساختن دو قطب نوگرا و سنت گرای جامعه و به رسمیت شناخت «دیگری» (به عنوان یک امر فرهنگی و اخلاقی) و پرهیز از خشونت در جامعه عمیقاً می اندیشد و بدان تذکار می دهد.
4. به تعبیر ریچارد رورتی، فیلسوف پست مدرن و نئوپراگماتیست آمریکایی، چپ گرایان رادیکال و تندرو، همچون طبلهای تو خالی ایی هستند که صدایشان بلند است اما کار اصلی و اثرگذار در جامعه را افردی انجام می دهند که بیش از هیاهو به کنشگری های حقیقی و اصیل می پردازند. شاید ناامیدی شما از موفقیت این گفتمان تا حدی ناشی از غوغاسالاری و هیاهوهای طبلهای بسیار توخالی برخی از جریانات نااصیل در جامعه ما باشد.
5. در جامعه علاوه بر غوغاسالاری طبلهای توخالی پرهیاهو و پرگوی نااندیش در فضاهای مجازی، افراد کثیری نیز هستند که در سکوت معنادارشان نظاره گر متفکرانه روند امور هستند. «سکوت» آنان نیز فریاد بلندی است که از جانب جامعه شناسان اندیشمندی چون شما باید شنیده شده، مورد تفسیر جامعه شناختی قرار گیرد.
6. جریانات اجتماعی چیزی شبیه آبهای جاری هستند. باید توجه داشت همه آبها در سطح جاری نیستند و چه بسیار جریانات آبی ای که زیرزمینی و در لایه های زیرین زمین جاری هستند. در محاسبات خود به جریانات زیرین زمین حیات اجتماعی نیز توجه داشته باشید. حیات اجتماعی چیزی شبیه عکس های رادیولوژی است. همه کس نمی توانند امور پنهان عکس ها دریابند. اما برخی از صاحب نظران تعلیم دیده و باتجربه از همین عکس ها اموری را درمی یابند که از نظر بسیاری پنهان است. به ضرس قاطع می گویم گفتمان وفاق در لایه های وسیعی از جامعۀ نخبگانی و تا حدی غیرنخبگانی کشور نفوذ یافته است و روزی نیست که اینجانب پژواک آن را از طریق پیام های حضوری و غیرحضوری در مواجهه با جریانات گوناگون اجتماعی نشنوم.
7. تأثیر گفتمان های اجتماعی امری سریع و ناگهانی نبوده، در یک پروسۀ گاه بسیار طولانی خودش را آشکار می سازد. انتظار سریع و خلق الساعه از ایده و تفکر حاصل گرایشات سیاستزده و ایدئولوژیک جامعه است، آشنایان با تاریخ اندیشه و فرهنگ بشری به خوبی می دانند در حیات اجتماعی، فرهنگی و تاریخی ایده ها و گفتمان ها در فرایند طولانی تری اثرگذاری ملموس خویش را آشکار می سازند.
8. ما هیچ گریزی جز نیل به گفتمان وفاق نداریم. در صورت شکست آن، یا به واسطۀ غرب پرستان تجددمآب کشور دو دستی تقدیم بیگانگان خواهد شد، آنچنان که خانم مسیح علی نژاد فرموده اند «مماشات با جمهوری اسلامی تا کی؟ هم اکنون وقت حمله آمریکا به ایران است« (!!!) و شاهزاده رضاپهلوی نیز نخستین رسالت خویش را «هماهنگی با نظام جهانی» (!!!؟؟؟) ذکر کرده اند و جریانات پوپولیستی و لمپن ما و همۀ کسانی که مخالف گفتمان وفاقند نیز در همین زمین بازی می کنند، یا آن که کشور ما در دست نیروهای سنتگرا ی تندرو باقی خواهد ماند و کشور اسیر نوعی نظامی گری و فضای بسته ای چون کره شمالی خواهد شد. در میانه این دو فاجعه نیل به گفتمان وفاق یگانه راه است حتی اگر آن را میسر ندانیم. من به این مسیر ایمان دارم و به عنوان کسی که عمرش را وقف این مسیر کرده است شهادت می دهم این گفتمان هر روز بیش از پیش در حال قدرت گرفتن و اثرگذاری بر آن بخش از جامعه ما است که بیش از بازتاب دادن به احساسات و عواطفشان به حقیقت و سرنوشت این کشور می اندیشند و می کوشند از پوپولیسم و لمپنیسم حاکم بر بخشی از جامعه، به تبع تبلیغات شبانه روزی رسانه های خارجی و فضاهای مجازی، فاصله گیرند.
جناب دکتر محمدحسن علایی گرامی و بزرگوار
ضمن عرض سلام و خسته نباشید و سپاس از همۀ مساعی جنابعالی، سپاسگزارم که «گفتمان وفاق ملی» را هم برای عنوان کتاب ارزشمندتان انتخاب کردید و هم آن را تا سطح یک نظریه اجتماعی در حوزۀ جامعه شناسی ارتقا بخشیدید، و هم با این یاداشت اخیر خود موفقیت یا عدم موفقیت آن را به یک بحث مهم اجتماعی تبدیل نموده اید. اما صرفا در مقام گفتگو و دیالوگ و در دفاع از گفتمان مذکور خواهانم چند نکته اساسی را برای بحث و تبادل نظر با شما و دیگر فعالان فکور و دردمندمان در حوزۀ حیات سیاسی و اجتماعی کشور چند نکته را به عرض برسانم:
1. طرح گفتمان وفاق ملی و دفاع از آن با لمپنیسم و پوپولیسم حاکم بر جامعه، که عمدتاً نیر برساختی رسانه ای و هم راستا با منافع نظام سلطۀ جهانی است بسیار فاصله دارد.
2. در فقدان یک اپوزسیون اصیل و حقیقی، گفتمان وفاق از اثرگذاری اجتماعی اصیل تر و حقیقی تری برخوردار خواهد بود.
3. برخلاف لمپنیسم و پوپولیسم حاکم بر فضای ذهنی بخشی از جامعه، که به دلیل سیاست زدگی عمیق، دو حوزۀ بسیار بنیادین «فرهنگ» و «اخلاق» را به تمامی فراموش کرده و تمامی مباحث به ظاهر فرهنگی و اخلاقی وجوهی آشکارا سیاسی و ایدئولوژیک دارند، ایدۀ گفتمان وفاق به ضرورت نیل به وفاق به عنوان یک امر فرهنگی و اخلاقی برای نزدیک ساختن دو قطب نوگرا و سنت گرای جامعه و به رسمیت شناخت «دیگری» (به عنوان یک امر فرهنگی و اخلاقی) و پرهیز از خشونت در جامعه عمیقاً می اندیشد و بدان تذکار می دهد.
4. به تعبیر ریچارد رورتی، فیلسوف پست مدرن و نئوپراگماتیست آمریکایی، چپ گرایان رادیکال و تندرو، همچون طبلهای تو خالی ایی هستند که صدایشان بلند است اما کار اصلی و اثرگذار در جامعه را افردی انجام می دهند که بیش از هیاهو به کنشگری های حقیقی و اصیل می پردازند. شاید ناامیدی شما از موفقیت این گفتمان تا حدی ناشی از غوغاسالاری و هیاهوهای طبلهای بسیار توخالی برخی از جریانات نااصیل در جامعه ما باشد.
5. در جامعه علاوه بر غوغاسالاری طبلهای توخالی پرهیاهو و پرگوی نااندیش در فضاهای مجازی، افراد کثیری نیز هستند که در سکوت معنادارشان نظاره گر متفکرانه روند امور هستند. «سکوت» آنان نیز فریاد بلندی است که از جانب جامعه شناسان اندیشمندی چون شما باید شنیده شده، مورد تفسیر جامعه شناختی قرار گیرد.
6. جریانات اجتماعی چیزی شبیه آبهای جاری هستند. باید توجه داشت همه آبها در سطح جاری نیستند و چه بسیار جریانات آبی ای که زیرزمینی و در لایه های زیرین زمین جاری هستند. در محاسبات خود به جریانات زیرین زمین حیات اجتماعی نیز توجه داشته باشید. حیات اجتماعی چیزی شبیه عکس های رادیولوژی است. همه کس نمی توانند امور پنهان عکس ها دریابند. اما برخی از صاحب نظران تعلیم دیده و باتجربه از همین عکس ها اموری را درمی یابند که از نظر بسیاری پنهان است. به ضرس قاطع می گویم گفتمان وفاق در لایه های وسیعی از جامعۀ نخبگانی و تا حدی غیرنخبگانی کشور نفوذ یافته است و روزی نیست که اینجانب پژواک آن را از طریق پیام های حضوری و غیرحضوری در مواجهه با جریانات گوناگون اجتماعی نشنوم.
7. تأثیر گفتمان های اجتماعی امری سریع و ناگهانی نبوده، در یک پروسۀ گاه بسیار طولانی خودش را آشکار می سازد. انتظار سریع و خلق الساعه از ایده و تفکر حاصل گرایشات سیاستزده و ایدئولوژیک جامعه است، آشنایان با تاریخ اندیشه و فرهنگ بشری به خوبی می دانند در حیات اجتماعی، فرهنگی و تاریخی ایده ها و گفتمان ها در فرایند طولانی تری اثرگذاری ملموس خویش را آشکار می سازند.
8. ما هیچ گریزی جز نیل به گفتمان وفاق نداریم. در صورت شکست آن، یا به واسطۀ غرب پرستان تجددمآب کشور دو دستی تقدیم بیگانگان خواهد شد، آنچنان که خانم مسیح علی نژاد فرموده اند «مماشات با جمهوری اسلامی تا کی؟ هم اکنون وقت حمله آمریکا به ایران است« (!!!) و شاهزاده رضاپهلوی نیز نخستین رسالت خویش را «هماهنگی با نظام جهانی» (!!!؟؟؟) ذکر کرده اند و جریانات پوپولیستی و لمپن ما و همۀ کسانی که مخالف گفتمان وفاقند نیز در همین زمین بازی می کنند، یا آن که کشور ما در دست نیروهای سنتگرا ی تندرو باقی خواهد ماند و کشور اسیر نوعی نظامی گری و فضای بسته ای چون کره شمالی خواهد شد. در میانه این دو فاجعه نیل به گفتمان وفاق یگانه راه است حتی اگر آن را میسر ندانیم. من به این مسیر ایمان دارم و به عنوان کسی که عمرش را وقف این مسیر کرده است شهادت می دهم این گفتمان هر روز بیش از پیش در حال قدرت گرفتن و اثرگذاری بر آن بخش از جامعه ما است که بیش از بازتاب دادن به احساسات و عواطفشان به حقیقت و سرنوشت این کشور می اندیشند و می کوشند از پوپولیسم و لمپنیسم حاکم بر بخشی از جامعه، به تبع تبلیغات شبانه روزی رسانه های خارجی و فضاهای مجازی، فاصله گیرند.
Forwarded from Bijan Abdolkarimi
به امید یافته شدن راه حل های حقیقی و راستین برای برون شد از انسدادها و بحران های کشور
بیژن عبدالکریمی
19 بهمن ماه 1492
بیژن عبدالکریمی
19 بهمن ماه 1492
Forwarded from اتچ بات
«جامعه شناسی علم شناخت واقعیت اجتماعی است»
🌎اتحادیه جامعه شناسان ایرانی در تلگرام (اِجادَت)، فهرست زیر را در حوزه های گوناگون علوم اجتماعی تدارک دیده است. با انتشار آن در کانال های مختلف، به ترویج بینش جامعه شناختی کمک کنیم.
🖌🌸🖌پنج شنبه ۱۴۰۲/۱۱/۱۹🖌🌸🖌
🖌مسعود زمانی مقدم
🌸نوشتهها، مقالات و دورههای آموزشی
🆔 @masoudzamanimoghadam
🖌حجت اله عباسی
🌸مطالعات رسانه و ارتباطات
🆔 @mediaresearches
🖌کاوه فرهادی
🌸انسانشناسی یاریگری، توسعه پایدار و زیستبومداری
🆔 @kaveh_farhadi
🖌عادل سجودی
🌸جستاری در جامعه شناسی
🆔 @GILsociologist
🖌حسین پرويز اجلالی
🌸جامعه شناس ایرانی
🆔 @iransociologista
🖌مسعود زمانی مقدم
🌸پژوهش کیفی
🆔 @qualitative_methodology
🖌نعمت الله فاضلی
🌸تحلیل فرهنگی جامعه ایران
🆔 @Drnematallahfazeli
🖌محمدحسن علایی
🌸آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعهشناختی
🆔 @sociologicalperspectives
🖌عباس بختیاری
🌸کنکاشی در روش
🆔 @Exploring_the_method
🖌مینا شیروانی ناغانی
🌸جامعهشناسی اقتصادی و توسعه
🆔 @sociology_development_economic
🖌رضا تسلیمی طهرانی
🌸جامعه شناسی عمومی
🆔 @taslimi_tehrani
🖌سعید معدنی
🌸هفت اقلیم
🆔 @Saeed_Maadani
🖌آرش احدی مطلق
🌸جامعهشناسی و اخلاق
🆔 @Sociology_of_Ethics
🖌مهران صولتی
🌸جامعه شناسی و تفکر انتقادی
🆔 @solati_mehran
🖌ح.ا.تنهایی
🌸جامعه شناسی تفسیری و نظری و درمانی ایران
🆔 @hatanhai
🖌احمد فعال
🌸تحلیل های نظری در جامعه شناسی و سیاست
🆔 @bayane_azadi
🖌حسین شیران
🌸جامعهشناسی شرقی
🆔 @OrientalSociology
🖌اصغر ایزدی جیران
🌸آکادمی مردمشناسی
🆔 @IzadiJeiran
🖌مصلح فتاح پور
🌸تحلیل آسیب های اجتماعی
🆔 @Analysisisocialproblems
🖌فریبا نظری
🌸جامعهشناسی گروههای اجتماعی
🆔 @Sociologyofsocialgroups
🖌علی نوری
🌸خانواده ایرانی و مسائل اجتماعی
🆔 @iranian_familyy
🖌بیتا مدنی
🌸مطالعات فمینیستی پرگمتیستی
🆔 @sociology_of_sport
🖌سودابه حیدری
🌸رادیولوگ؛ پادکستِ اجتماعی، علمی و فلسفی
🆔 @Radio_Log
🖌🌸🖌🌸🖌🌸🖌🌸🖌🌸
🔗Click here to join us:
🆔 @madanibita
🆔 @dr_shirinvalipouri
🆔 @Mohamadzeinaliun
🌎اتحادیه جامعه شناسان ایرانی در تلگرام (اِجادَت)، فهرست زیر را در حوزه های گوناگون علوم اجتماعی تدارک دیده است. با انتشار آن در کانال های مختلف، به ترویج بینش جامعه شناختی کمک کنیم.
🖌🌸🖌پنج شنبه ۱۴۰۲/۱۱/۱۹🖌🌸🖌
🖌مسعود زمانی مقدم
🌸نوشتهها، مقالات و دورههای آموزشی
🆔 @masoudzamanimoghadam
🖌حجت اله عباسی
🌸مطالعات رسانه و ارتباطات
🆔 @mediaresearches
🖌کاوه فرهادی
🌸انسانشناسی یاریگری، توسعه پایدار و زیستبومداری
🆔 @kaveh_farhadi
🖌عادل سجودی
🌸جستاری در جامعه شناسی
🆔 @GILsociologist
🖌حسین پرويز اجلالی
🌸جامعه شناس ایرانی
🆔 @iransociologista
🖌مسعود زمانی مقدم
🌸پژوهش کیفی
🆔 @qualitative_methodology
🖌نعمت الله فاضلی
🌸تحلیل فرهنگی جامعه ایران
🆔 @Drnematallahfazeli
🖌محمدحسن علایی
🌸آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعهشناختی
🆔 @sociologicalperspectives
🖌عباس بختیاری
🌸کنکاشی در روش
🆔 @Exploring_the_method
🖌مینا شیروانی ناغانی
🌸جامعهشناسی اقتصادی و توسعه
🆔 @sociology_development_economic
🖌رضا تسلیمی طهرانی
🌸جامعه شناسی عمومی
🆔 @taslimi_tehrani
🖌سعید معدنی
🌸هفت اقلیم
🆔 @Saeed_Maadani
🖌آرش احدی مطلق
🌸جامعهشناسی و اخلاق
🆔 @Sociology_of_Ethics
🖌مهران صولتی
🌸جامعه شناسی و تفکر انتقادی
🆔 @solati_mehran
🖌ح.ا.تنهایی
🌸جامعه شناسی تفسیری و نظری و درمانی ایران
🆔 @hatanhai
🖌احمد فعال
🌸تحلیل های نظری در جامعه شناسی و سیاست
🆔 @bayane_azadi
🖌حسین شیران
🌸جامعهشناسی شرقی
🆔 @OrientalSociology
🖌اصغر ایزدی جیران
🌸آکادمی مردمشناسی
🆔 @IzadiJeiran
🖌مصلح فتاح پور
🌸تحلیل آسیب های اجتماعی
🆔 @Analysisisocialproblems
🖌فریبا نظری
🌸جامعهشناسی گروههای اجتماعی
🆔 @Sociologyofsocialgroups
🖌علی نوری
🌸خانواده ایرانی و مسائل اجتماعی
🆔 @iranian_familyy
🖌بیتا مدنی
🌸مطالعات فمینیستی پرگمتیستی
🆔 @sociology_of_sport
🖌سودابه حیدری
🌸رادیولوگ؛ پادکستِ اجتماعی، علمی و فلسفی
🆔 @Radio_Log
🖌🌸🖌🌸🖌🌸🖌🌸🖌🌸
🔗Click here to join us:
🆔 @madanibita
🆔 @dr_shirinvalipouri
🆔 @Mohamadzeinaliun
Telegram
attach 📎
✅️آیا توقع هویت و تشخص ملی برای جهان توسعه نیافته تکلیف مالایطاق است!؟
✍دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
تمنای هویت برای ساکنان یک سامان البته فی نفسه چیز مذمومی نیست نه تنها مذموم نیست که ممدوح و محترم هست؛ متفکرین و شاعران در هر دوره ی تاریخی قوام بخشان هویت مردمان بوده اند و هیچ کس نمی تواند و نباید دانسته و خودآگاه دست به تخریب و تضعیف عناصر هویت در اشکال مختلف آن در جامعه بزند و مرتکب چنین خبط و خطای نابخشودنیای گردد.
این میان گروهی اما ممکن است در مواقعی بدون وجه نظر به امکانات مادی و زیستی افراد یک جامعه؛ بدون توقف بر سر پیش نیازهای منطقی نیل به یک حیات انسانی معقول؛ خواهان حفظ و تمهید عناصر و مؤلفههای هویت در ابعاد ملی باشند و خود را موظف به تقویت و ترویج نمادها و سنبلهای ملی بدانند و خود را در زمرهی اهالی فرهنگ و حافظان حریم اخلاق قلمداد و معرفی کنند و در حقیقت این چنین خود را در عداد دردمندان جا بزنند.
جالب این است که متفکرین اصیل و اهل تفکر حقیقی نیز از قضا در خصوص ضرورت و اهمیت همه ی موارد فوقالذکر با دستهی پیشین همدل و همداستاننند با این تفاوت کوچک و ظریف؛ که ایشان مقدم بر آن موارد، به پیش نیازهای مادی و متریال تمنای هویت و فرهنگ و اخلاق ملتفت و خودآگاهند.
حال اگر در یک جامعه توسعهنیافته که به جهت جا ماندن از زمان و تاریخ، تقریبا صفر تا صد امورات مردم در آن از هیچ نظم و نسق خاصی برخوردار نیست و همه ی تقدم و تاخرها و الاهم و فالاهمها در آن به هم ریخته و از زوار در رفته است متفکری پیدا بشود و مدام از ضرورت اخلاق و فرهنگ داد سخن سر بدهد؛ سخنان متاملانه او از یاوهسرایی های یاوهسرایان و هرزهدراییهای هرزهدرایان چگونه تمییز و تشخیص داده خواهد شد، و آیا پژواک فریادهای از سر درد و اضطرار وی در برخورد با دیوار سخت و پولادین فهم عوام کالانعام و شبه منورالفکران همجنس و همسنخ با تیره و تبارشان، در گذار زمان به مشتی شعار پوچ و تکراری و تکرار مشتی شعار پوچ فرو کاسته نخواهد شد؟!
متفکر می داند اگر جواز بی اخلاقی و بی فرهنگی و بی هویتی را به بهانهی عدم وجود شرایط مادی تحقق آن ها صادر کند دیگر سنگ روی سنگ بند نمی شود و آنگاه هست که باید فاتحه ی همه چیز به یک باره و یک جا خوانده شود؛ اما از طرفی نمی تواند چونان خیل نامتفکرانِ نسنجیدهکارِ نیازمودهِ طبعِ نپالودهنفس، به لوازم سخن و عهد متفکرانه پایبند نماند؟!
این است درد، درد این است...
✍دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
تمنای هویت برای ساکنان یک سامان البته فی نفسه چیز مذمومی نیست نه تنها مذموم نیست که ممدوح و محترم هست؛ متفکرین و شاعران در هر دوره ی تاریخی قوام بخشان هویت مردمان بوده اند و هیچ کس نمی تواند و نباید دانسته و خودآگاه دست به تخریب و تضعیف عناصر هویت در اشکال مختلف آن در جامعه بزند و مرتکب چنین خبط و خطای نابخشودنیای گردد.
این میان گروهی اما ممکن است در مواقعی بدون وجه نظر به امکانات مادی و زیستی افراد یک جامعه؛ بدون توقف بر سر پیش نیازهای منطقی نیل به یک حیات انسانی معقول؛ خواهان حفظ و تمهید عناصر و مؤلفههای هویت در ابعاد ملی باشند و خود را موظف به تقویت و ترویج نمادها و سنبلهای ملی بدانند و خود را در زمرهی اهالی فرهنگ و حافظان حریم اخلاق قلمداد و معرفی کنند و در حقیقت این چنین خود را در عداد دردمندان جا بزنند.
جالب این است که متفکرین اصیل و اهل تفکر حقیقی نیز از قضا در خصوص ضرورت و اهمیت همه ی موارد فوقالذکر با دستهی پیشین همدل و همداستاننند با این تفاوت کوچک و ظریف؛ که ایشان مقدم بر آن موارد، به پیش نیازهای مادی و متریال تمنای هویت و فرهنگ و اخلاق ملتفت و خودآگاهند.
حال اگر در یک جامعه توسعهنیافته که به جهت جا ماندن از زمان و تاریخ، تقریبا صفر تا صد امورات مردم در آن از هیچ نظم و نسق خاصی برخوردار نیست و همه ی تقدم و تاخرها و الاهم و فالاهمها در آن به هم ریخته و از زوار در رفته است متفکری پیدا بشود و مدام از ضرورت اخلاق و فرهنگ داد سخن سر بدهد؛ سخنان متاملانه او از یاوهسرایی های یاوهسرایان و هرزهدراییهای هرزهدرایان چگونه تمییز و تشخیص داده خواهد شد، و آیا پژواک فریادهای از سر درد و اضطرار وی در برخورد با دیوار سخت و پولادین فهم عوام کالانعام و شبه منورالفکران همجنس و همسنخ با تیره و تبارشان، در گذار زمان به مشتی شعار پوچ و تکراری و تکرار مشتی شعار پوچ فرو کاسته نخواهد شد؟!
متفکر می داند اگر جواز بی اخلاقی و بی فرهنگی و بی هویتی را به بهانهی عدم وجود شرایط مادی تحقق آن ها صادر کند دیگر سنگ روی سنگ بند نمی شود و آنگاه هست که باید فاتحه ی همه چیز به یک باره و یک جا خوانده شود؛ اما از طرفی نمی تواند چونان خیل نامتفکرانِ نسنجیدهکارِ نیازمودهِ طبعِ نپالودهنفس، به لوازم سخن و عهد متفکرانه پایبند نماند؟!
این است درد، درد این است...
♦️جستاری انتقادی در باب کنسرواتیسم پژوهشگاهی!
✍دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
یکی از وجوه ماهیتاً متمایزکننده پژوهشگاه های علوم انسانی و دپارتمانهای دانشگاهی در حوزهی علوم انسانی و اجتماعی وجه غالب پژوهش بر آموزش در پژوهشگاهها می باشد؛ که کارویژهی اصلی آن طبعأ باید انجام پژوهشهای منقح و وفادار به پدیدارهای اجتماعی در سطح ملی باشد؛ حال باید پرسید به واقع پژوهشگاههای دولتی که با بودجه ی دولتی و از محل بیت المال مردم اداره می شوند چه دستاوردها و توفیقات قابل اعتنایی در توصیف و تبیین انواع نابرابری ها و ناکارآمدی ها و ... در وضعیت اسف بار توسعه نیافتگی و انحطاط داشته اند.
محققانی که عافیت طلبانه از حضور در میدانهای اجتماعی و نیز در میان اقشار و طبقات فرودست و مطرود سر باز می زنند و در برج عاج پژوهش پشت میزهای خویش می نشینند در غیبت از کف خیابان و واقعیت های موجود آن، به واقع آیا داده ها و آمارهای منطبق به واقعیت های اجتماعی منتشر می کنند یا صرفا چیزهایی سرهم می کنند که صرفا رضای خاطر کارفرمایان خویش را در دولت فراهم سازند.
آیا در خصوص تحولات اجتماعی و التهابات تلخ سال گذشته؛ بحث اخراج اساتید، مهاجرت نخبگان؛ بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی؛ وضعیت اسفناک جذب هیئت های علمی؛ نخبهسوزی و تسلط خویشاوند سالاری به جای شایستهگزینی؛ غلبه روابط بر ضوابط، تبعیض های ساختاری و سیستماتیک جنسیتی؛ قومیتی و فسادهای اداری و... پژوهشهای مستدل و قابل استناد از یکی از این به اصطلاح پژوهشگاههای دولتی مرکزنشین منتشر شده است. تمهید نظریه اجتماعی و مطالعه علمی ساختارهای فسادزای توسعه نیافته پیشکش!
یا این آقایان عافیت طلب و خوشنشین به اصطلاح پژوهشگر صرفا چیزی در حد زینت المجالس برنامه های فرمایشی تلوزیونی و نشست های کذایی تخصصی هستند که صرفا در خوشبینانه ترین صورت به روضه ی اجتماعی اشتغال دارند و جز سرگرم کردن ملت و استمراربخشی به نابرابری ها و ناکارآمدیها هیچ آبی از ایشان گرم نمی شود؟ هم ایشان که ارض خود می برند و زحمت ما می دارند!
به عنوان جامعه شناس که با بسیاری از این پژوهشگاه های مطرح مرتکب همکاری شده است، مع الاسف باید به عرض برسانم خوی عافیت طلبی و خوش نشینی عموما بر جستجوگری حقیقت و حقگویی در این محافل پژوهشگاهی غلبه دارد!
✍دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
یکی از وجوه ماهیتاً متمایزکننده پژوهشگاه های علوم انسانی و دپارتمانهای دانشگاهی در حوزهی علوم انسانی و اجتماعی وجه غالب پژوهش بر آموزش در پژوهشگاهها می باشد؛ که کارویژهی اصلی آن طبعأ باید انجام پژوهشهای منقح و وفادار به پدیدارهای اجتماعی در سطح ملی باشد؛ حال باید پرسید به واقع پژوهشگاههای دولتی که با بودجه ی دولتی و از محل بیت المال مردم اداره می شوند چه دستاوردها و توفیقات قابل اعتنایی در توصیف و تبیین انواع نابرابری ها و ناکارآمدی ها و ... در وضعیت اسف بار توسعه نیافتگی و انحطاط داشته اند.
محققانی که عافیت طلبانه از حضور در میدانهای اجتماعی و نیز در میان اقشار و طبقات فرودست و مطرود سر باز می زنند و در برج عاج پژوهش پشت میزهای خویش می نشینند در غیبت از کف خیابان و واقعیت های موجود آن، به واقع آیا داده ها و آمارهای منطبق به واقعیت های اجتماعی منتشر می کنند یا صرفا چیزهایی سرهم می کنند که صرفا رضای خاطر کارفرمایان خویش را در دولت فراهم سازند.
آیا در خصوص تحولات اجتماعی و التهابات تلخ سال گذشته؛ بحث اخراج اساتید، مهاجرت نخبگان؛ بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی؛ وضعیت اسفناک جذب هیئت های علمی؛ نخبهسوزی و تسلط خویشاوند سالاری به جای شایستهگزینی؛ غلبه روابط بر ضوابط، تبعیض های ساختاری و سیستماتیک جنسیتی؛ قومیتی و فسادهای اداری و... پژوهشهای مستدل و قابل استناد از یکی از این به اصطلاح پژوهشگاههای دولتی مرکزنشین منتشر شده است. تمهید نظریه اجتماعی و مطالعه علمی ساختارهای فسادزای توسعه نیافته پیشکش!
یا این آقایان عافیت طلب و خوشنشین به اصطلاح پژوهشگر صرفا چیزی در حد زینت المجالس برنامه های فرمایشی تلوزیونی و نشست های کذایی تخصصی هستند که صرفا در خوشبینانه ترین صورت به روضه ی اجتماعی اشتغال دارند و جز سرگرم کردن ملت و استمراربخشی به نابرابری ها و ناکارآمدیها هیچ آبی از ایشان گرم نمی شود؟ هم ایشان که ارض خود می برند و زحمت ما می دارند!
به عنوان جامعه شناس که با بسیاری از این پژوهشگاه های مطرح مرتکب همکاری شده است، مع الاسف باید به عرض برسانم خوی عافیت طلبی و خوش نشینی عموما بر جستجوگری حقیقت و حقگویی در این محافل پژوهشگاهی غلبه دارد!
♦️۲۲ بهمن؛ تذکار دوبارهی ضرورت توجه به نظام مسائل کشور!
✍دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
۲۲ بهمن ماه را جشن می گیریم، شادی می کنیم، به جای خود خوب است؛ اما من به عنوان یک جامعهشناس لازم می دانم این روز را با تذکار دوباره ی ضرورت توجه به نظام مسائل کشور بزرگ بدارم؛ کاری که مع الاسف دانشگاه ها و پژوهشگاه های دولتی خموده و غرق در روزمرگیهای بروکراتیک می بایست در سطح ملی انجام دهند و وقتی نمی دهند نه به دولت خدمتی می کنند و نه به ملت؛ باری بنده به اجمال توجه مخاطبان عزیز را به موارد زیر جلب می کنم؛ و بی مقدمه، می پردازم به ۱۰ اولویت حیاتی کشور که محتاج فعالیت های گفتگو محور تبیینی در فضاهای مجازی و اتاق های گفتگوست که نگارنده پیشاپیش در جستارهای قبلی به اهم ایشان پرداخته است:
♈️۱- ضرورت تمهید یک گفتمان انسجام بخش، تبیین "گفتمان وفاق" به مثابه ی یک نظریه اجتماعی.
♈️۲- ضرورت ارتقای سطح گفتمانی نیروهای انقلاب در راستای ایجاد مقبولیت بین آحاد جامعه در راستای فهم "دیگری" و جذب حداکثری و ترویج روحیه خشونت پرهیزی.
♈️۳-ضرورت اقدام به جهاد تبیین در جهت تمهید اسباب گفتگوی مصادیق متکثر نیروهای انقلاب.
♈️۴-ضرورت تعیین قدر مشترک ملی گرایی و رویکردهای تکثرگرا برای پرهیز از دو خطر ملی گرایی افراطی و قوم گرایی افراطی.
♈️۵- ضرورت گفتگو در باب آینده حیات آکادمیک و تهدیدات پیش روی نظام دانش و نهاد علم در کشور در گام دوم.
♈️۶- ضرورت تبیین حلقه های مفقوده ی زنجیره ی تواصی به استقامت در برابر نظام سلطه ی جهانی و اهتمام جدی به نخبه پروری به جای نخبه سوزی؛
♈️۷-ضرورت فایق آمدن بر تاخر تاریخی و عدم معاصرت در دعوت به سنت تاریخی و نیز مواجهه تاریخی و پدیدارشناختی با میراث و نیز با مدرنیته و غرب.
♈️۸-ضرورت ارتقا تاب آوری اجتماعی شهروندان و تعالی روحیه رواداری و حفظ ادب گفتگو متکی به آموزه های اسلامی و نیز توجه به اقشار فرودست در جهت تحقق عدالت اجتماعی.
♈️۹-ضرورت فایق آمدن به شکاف های اجتماعی و ترمیم گفتمان های اجتماعی-سیاسی پیش از فرار رو به جلو برای تغییرات ساختاری.
♈️۱۰- دفاع از انسجام اجتماعی، گفتگو با جامعه، کاستن از فشارهای اقتصادی، پراکندن شادی و نشاط، و حمایت از رویکردهای وحدت آفرین و جمع بین علم و دین (در سطح انتولوژیک) برای نیل به توسعه.
✍دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
۲۲ بهمن ماه را جشن می گیریم، شادی می کنیم، به جای خود خوب است؛ اما من به عنوان یک جامعهشناس لازم می دانم این روز را با تذکار دوباره ی ضرورت توجه به نظام مسائل کشور بزرگ بدارم؛ کاری که مع الاسف دانشگاه ها و پژوهشگاه های دولتی خموده و غرق در روزمرگیهای بروکراتیک می بایست در سطح ملی انجام دهند و وقتی نمی دهند نه به دولت خدمتی می کنند و نه به ملت؛ باری بنده به اجمال توجه مخاطبان عزیز را به موارد زیر جلب می کنم؛ و بی مقدمه، می پردازم به ۱۰ اولویت حیاتی کشور که محتاج فعالیت های گفتگو محور تبیینی در فضاهای مجازی و اتاق های گفتگوست که نگارنده پیشاپیش در جستارهای قبلی به اهم ایشان پرداخته است:
♈️۱- ضرورت تمهید یک گفتمان انسجام بخش، تبیین "گفتمان وفاق" به مثابه ی یک نظریه اجتماعی.
♈️۲- ضرورت ارتقای سطح گفتمانی نیروهای انقلاب در راستای ایجاد مقبولیت بین آحاد جامعه در راستای فهم "دیگری" و جذب حداکثری و ترویج روحیه خشونت پرهیزی.
♈️۳-ضرورت اقدام به جهاد تبیین در جهت تمهید اسباب گفتگوی مصادیق متکثر نیروهای انقلاب.
♈️۴-ضرورت تعیین قدر مشترک ملی گرایی و رویکردهای تکثرگرا برای پرهیز از دو خطر ملی گرایی افراطی و قوم گرایی افراطی.
♈️۵- ضرورت گفتگو در باب آینده حیات آکادمیک و تهدیدات پیش روی نظام دانش و نهاد علم در کشور در گام دوم.
♈️۶- ضرورت تبیین حلقه های مفقوده ی زنجیره ی تواصی به استقامت در برابر نظام سلطه ی جهانی و اهتمام جدی به نخبه پروری به جای نخبه سوزی؛
♈️۷-ضرورت فایق آمدن بر تاخر تاریخی و عدم معاصرت در دعوت به سنت تاریخی و نیز مواجهه تاریخی و پدیدارشناختی با میراث و نیز با مدرنیته و غرب.
♈️۸-ضرورت ارتقا تاب آوری اجتماعی شهروندان و تعالی روحیه رواداری و حفظ ادب گفتگو متکی به آموزه های اسلامی و نیز توجه به اقشار فرودست در جهت تحقق عدالت اجتماعی.
♈️۹-ضرورت فایق آمدن به شکاف های اجتماعی و ترمیم گفتمان های اجتماعی-سیاسی پیش از فرار رو به جلو برای تغییرات ساختاری.
♈️۱۰- دفاع از انسجام اجتماعی، گفتگو با جامعه، کاستن از فشارهای اقتصادی، پراکندن شادی و نشاط، و حمایت از رویکردهای وحدت آفرین و جمع بین علم و دین (در سطح انتولوژیک) برای نیل به توسعه.
Forwarded from Gofteman
✅همراهی دکتر محمدحسن علایی با دانشجویان و دانش آموزان؛ ۲۲ بهمن؛ چهارراه امام؛ اردبیل
https://t.me/+1k5hofQT8i0xY2Nk
https://t.me/+1k5hofQT8i0xY2Nk
♦️تذکار دوبارهی ضرورت تعامل امرسیاسی و امراجتماعی!
✍دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
نخبگانی که یک طرف از طرفین تقابلات جامعه را یکسره شر مطلق و طرف دیگر را یکسره خیر مطلق تلقی نکرده و به احیای کنش ورزی اصیل در میدان های سیاسی و اجتماعی و در عرصه رقابت های انتخاباتی ورود کرده اند می بایست نه تنها از دو سمت مورد تهاجم قرار نگیرند بلکه ورود ایشان به صحنه باید به عنوان یک فرصت مغتنم شناخته و معرفی شود؛ و در عرصه های مختلف پس از فصل گذران انتخابات منشا اثر، محل رجوع و طرف مشورت قرار گیرند. مبادا از حضور نخبگان در صحنه استفاده تزئینی و نمایشی شود! در اینجا با تکرار سخنانی که سال پیش در ضرورت تعامل امر اجتماعي و امر سیاسی منتشر شد این مقدمه را به پایان می رسانم و همه عزیزان را به استفاده از ظرفیت انتخابات برای ایجاد تعاملات بین امر اجتماعي و امر سیاسی تذکار می دهم.
️اگر جامعه را به یک اعتبار میدان تعامل امر اجتماعی و امر سیاسی تلقی کنیم؛ امروز راه حل بحران جامعه را می توانیم و باید در خصومت زدایی از تعامل امر اجتماعی و امر سیاسی تلقی کنیم! اعتراضات اجتماعی برای نیل به زندگی انسانی تر متناسب با زیستجهان جدید می تواند به عنوان امر اجتماعي وارد تعامل با ️امر سیاسی به معنای ضرورت حفاظت از امنیت و منافع ملی در برابر نظام بین الملل و دفاع از تمامیت ارضی و مرزهای سیاسی شود.
حال بزنگاه هایی را در تاریخ معاصر به خاطر بیاوریم که تعامل این دو عرصه را شاهد بودیم! ️دفاع مقدس؛هشت سال ایستادگی جانانه ایران در برابر رژیم بعثی عراق و ابرقدرتهای حامی آن؛ ️مقاومت در شرایط سخت تحریم و ناکامی نظام سلطه ی جهانی در به تسلیم کشاندن کشور تحت شدیدترین تحریم های اقتصادی. ️
و نهایتا به عنوان مثالی برای زایش امر سیاسی از دل امر اجتماعی می توانیم به انقلاب ۵۷؛ و پیروزی قیام مردم اشاره کنیم.
️اکنون پس از چهار دهه؛ جوانانی پا به عرصه گذاشته اند که کمتر به فتوحات رزمندگان جوان در میدان رزم و همدلی های انقلابیون جوان دیروز آگاهی دارند.
️و البته جوانان دیروز که امروز پا به سن گذاشته اند نیز کمتر در درک تحولات نسلی و اقتضائات سبک زندگی نسل های جوان توفیق دارند.
️و اما در مقام ارائه راهکار باید تاکید کنم باید از رابطه ی جوانان پیشین و جوانان اکنون خصومت زدایی شود؛ از تعامل امر سیاسی و امر اجتماعی خصومت زدایی شود. هر آن کسی که با هر بهانه ای این خصومت را برساخت می کنند و به آن دامن می زنند دانسته ندانسته خلاف صلاح ملک و ملت عمل می کند.
اگر نیروهای گفتمان انقلاب را نیروهای فکری سپهر سیاست تلقی کنیم؛ ارتقا سطح گفتمانی ایشان برای به رسمیت شناختن نیازهای جوانان و زنان امروز بخشی از راه حل بحران پیش روی جامعه است. برخورد قهری با پویش نسلی از وجه نظر جامعه شناختی ناصواب است. نگارنده در کتاب "گفتمان وفاق" به مثابه یک نظریه اجتماعی، چگونگی این ارتقای گفتمانی را مفصل بندی کرده است. هم آنجا هم پرهیز از رادیکالیزه شدن شکاف مردم و حاکمیت را بارها تذکار داده ام؛ تحول واقعی در زندگی ما منوط به ارتقا سطح آگاهی و خودآگاهی مردم و تولد گفتمان های رهایی بخش است؛
✍دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
نخبگانی که یک طرف از طرفین تقابلات جامعه را یکسره شر مطلق و طرف دیگر را یکسره خیر مطلق تلقی نکرده و به احیای کنش ورزی اصیل در میدان های سیاسی و اجتماعی و در عرصه رقابت های انتخاباتی ورود کرده اند می بایست نه تنها از دو سمت مورد تهاجم قرار نگیرند بلکه ورود ایشان به صحنه باید به عنوان یک فرصت مغتنم شناخته و معرفی شود؛ و در عرصه های مختلف پس از فصل گذران انتخابات منشا اثر، محل رجوع و طرف مشورت قرار گیرند. مبادا از حضور نخبگان در صحنه استفاده تزئینی و نمایشی شود! در اینجا با تکرار سخنانی که سال پیش در ضرورت تعامل امر اجتماعي و امر سیاسی منتشر شد این مقدمه را به پایان می رسانم و همه عزیزان را به استفاده از ظرفیت انتخابات برای ایجاد تعاملات بین امر اجتماعي و امر سیاسی تذکار می دهم.
️اگر جامعه را به یک اعتبار میدان تعامل امر اجتماعی و امر سیاسی تلقی کنیم؛ امروز راه حل بحران جامعه را می توانیم و باید در خصومت زدایی از تعامل امر اجتماعی و امر سیاسی تلقی کنیم! اعتراضات اجتماعی برای نیل به زندگی انسانی تر متناسب با زیستجهان جدید می تواند به عنوان امر اجتماعي وارد تعامل با ️امر سیاسی به معنای ضرورت حفاظت از امنیت و منافع ملی در برابر نظام بین الملل و دفاع از تمامیت ارضی و مرزهای سیاسی شود.
حال بزنگاه هایی را در تاریخ معاصر به خاطر بیاوریم که تعامل این دو عرصه را شاهد بودیم! ️دفاع مقدس؛هشت سال ایستادگی جانانه ایران در برابر رژیم بعثی عراق و ابرقدرتهای حامی آن؛ ️مقاومت در شرایط سخت تحریم و ناکامی نظام سلطه ی جهانی در به تسلیم کشاندن کشور تحت شدیدترین تحریم های اقتصادی. ️
و نهایتا به عنوان مثالی برای زایش امر سیاسی از دل امر اجتماعی می توانیم به انقلاب ۵۷؛ و پیروزی قیام مردم اشاره کنیم.
️اکنون پس از چهار دهه؛ جوانانی پا به عرصه گذاشته اند که کمتر به فتوحات رزمندگان جوان در میدان رزم و همدلی های انقلابیون جوان دیروز آگاهی دارند.
️و البته جوانان دیروز که امروز پا به سن گذاشته اند نیز کمتر در درک تحولات نسلی و اقتضائات سبک زندگی نسل های جوان توفیق دارند.
️و اما در مقام ارائه راهکار باید تاکید کنم باید از رابطه ی جوانان پیشین و جوانان اکنون خصومت زدایی شود؛ از تعامل امر سیاسی و امر اجتماعی خصومت زدایی شود. هر آن کسی که با هر بهانه ای این خصومت را برساخت می کنند و به آن دامن می زنند دانسته ندانسته خلاف صلاح ملک و ملت عمل می کند.
اگر نیروهای گفتمان انقلاب را نیروهای فکری سپهر سیاست تلقی کنیم؛ ارتقا سطح گفتمانی ایشان برای به رسمیت شناختن نیازهای جوانان و زنان امروز بخشی از راه حل بحران پیش روی جامعه است. برخورد قهری با پویش نسلی از وجه نظر جامعه شناختی ناصواب است. نگارنده در کتاب "گفتمان وفاق" به مثابه یک نظریه اجتماعی، چگونگی این ارتقای گفتمانی را مفصل بندی کرده است. هم آنجا هم پرهیز از رادیکالیزه شدن شکاف مردم و حاکمیت را بارها تذکار داده ام؛ تحول واقعی در زندگی ما منوط به ارتقا سطح آگاهی و خودآگاهی مردم و تولد گفتمان های رهایی بخش است؛
♦️مطالبه هویت و تشخص ملی !
دکترمحمدحسن علایی
جامعه شناس
🔶روزنامه همدلی
۲۳ بهمن ۱۴۰۲
https://hamdelidaily.ir/index.php?newsletternumber=2361&page=8
دکترمحمدحسن علایی
جامعه شناس
🔶روزنامه همدلی
۲۳ بهمن ۱۴۰۲
https://hamdelidaily.ir/index.php?newsletternumber=2361&page=8
Audio
🔶️🔸️چرا نه در پی عزم دیار خود باشم...
(از سری جلسات حافظخوانی)
♦️دکتر محمدحسن علایی
#حافظ
🎗با آکادمی وفاق به آدرس زیر در ارتباط باشید:
@sociologicalperspectives
(از سری جلسات حافظخوانی)
♦️دکتر محمدحسن علایی
#حافظ
🎗با آکادمی وفاق به آدرس زیر در ارتباط باشید:
@sociologicalperspectives
Forwarded from آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛ (Dr Alaei)
پرسش از لوازمات وفاق؛ امکانات و امتناعات!
دکتر محمدحسن علایی (جامعه شناس)
امروز پرسش از لوازمات وفاق، پرسشی بسیار حائز اهمیت و از سر اضطرار و ضرورت است، اما این پرسش بیش از پیش برای کسانی موضوعیت دارد که به ضرورت امر خطیر و حیاتی وفاق در دل انواع بحران ها و انسدادها پیشاپیش رسیده باشند؛ بدیهی هست که همه ی لوازمات آن حاضر نیست که اگر می بود این مایه تاکیدات مکرر ما بر روی وفاق ضرورت نمی داشت؛ چه که اگر کسانی به واقع به ضرورت آن پی برده باشند و به واقع خطرات فروپاشاننده ی پیش روی کشور را درک کرده باشند با وجود انواع امتناعات پیش پای وفاق از جان و دل برای گشودن باب گفتگو و ایجاد منافذ وفاق مایه می گذارند.
پیش فرض عموم دوستانی که با منطق واپسگرایانه و خشونت محور، به تغییرات ساختاری دلخوش ساخته اند این است که چنین تحولی به سهولت ممکن است؛ اما هیچ به موانع پیش پای آن نمی اندیشند؛ به اینکه با کدامین نیروهای تاریخی می خواهند دوباره دفعتا همه چیز را بهم بریزند و دوباره به طرفه العینی همه چیز را بسازند. تعارف را کنار بگذاریم از ایشان باید پرسید آیا دوباره قرار است با شتاب و خشونت و هیجان پای حذف ها و ترور ها را به بازی تلخ و تکراری کنش های کور و احساسی این سرزمين ستم کشیده باز کنید؟! برای تخریب به نخبه و تئوری و گفتمان و جستن زبان مشترک و تساهل و تسامح نیاز نیست؛ این ها همه اما برای ساختن و اصلاح قطع و یقین لازم است اگر چه کافی نباشد.
پس اولا باید در گام اول بر سر ضرورت وفاق متفق القول باشیم و ثانیا بر سر لوازمات آن گفتگو کنیم، همدلی کنیم، توافق کنیم! و امکان ایجاد کنیم! و همینجاست که ضرورت و آزادی به هم می رسد؛ "ما" آزادیم که وفاق را انتخاب کنیم اگر و تنها اگر به ضرورت آن پی ببریم؛
اگر درد؛ درد چند دهه عقب افتادگی تلقی و تشخیص شود برای درمان یک جور نسخه می طلبد و اگر درد دردی قلمداد شود که دو، سه سده است که گریبان این ملت را گرفته است آنگاه دوای دیگری اقتضا خواهد کرد درد توسعه نیافتگی تاریخی؛ درد دوپاره شدن وجدان تاریخی ما در مواجهه با مدرنیته؛ درد نداشتن یک هستی شناسی متناسب با زیست جهان جدید؛ آیا شما نسخه ی یک انقلاب دیگر را برای جامعه ی پساانقلابی ما می پیچید؛ این به توسعه یافتگی ما خواهد انجامید؟!
برای نگارنده جانکاه هست ابراز این نکته که کسانی که گرسنگی و شکم های خالی را بر سر وفاق جویی چماق کرده اند آیا می خواهند با مغزهای تهی و فکرهای کوته، توده ها را به سعادت و وفور نعمت برسانند!؟ لوازمات وفاق را کسانی ایجاد خواهند کرد که به واقع به ضرورت آن پی برده باشند نگارنده در کتاب گفتمان وفاق برخی از این ضرورتها را آورده است و به برخی لوازمات آن نیز اشاره و صد البته تن داده است گفتمان سازی یکی از امکانات تفکر نقاد و خشونت پرهیز است.
دکتر محمدحسن علایی (جامعه شناس)
امروز پرسش از لوازمات وفاق، پرسشی بسیار حائز اهمیت و از سر اضطرار و ضرورت است، اما این پرسش بیش از پیش برای کسانی موضوعیت دارد که به ضرورت امر خطیر و حیاتی وفاق در دل انواع بحران ها و انسدادها پیشاپیش رسیده باشند؛ بدیهی هست که همه ی لوازمات آن حاضر نیست که اگر می بود این مایه تاکیدات مکرر ما بر روی وفاق ضرورت نمی داشت؛ چه که اگر کسانی به واقع به ضرورت آن پی برده باشند و به واقع خطرات فروپاشاننده ی پیش روی کشور را درک کرده باشند با وجود انواع امتناعات پیش پای وفاق از جان و دل برای گشودن باب گفتگو و ایجاد منافذ وفاق مایه می گذارند.
پیش فرض عموم دوستانی که با منطق واپسگرایانه و خشونت محور، به تغییرات ساختاری دلخوش ساخته اند این است که چنین تحولی به سهولت ممکن است؛ اما هیچ به موانع پیش پای آن نمی اندیشند؛ به اینکه با کدامین نیروهای تاریخی می خواهند دوباره دفعتا همه چیز را بهم بریزند و دوباره به طرفه العینی همه چیز را بسازند. تعارف را کنار بگذاریم از ایشان باید پرسید آیا دوباره قرار است با شتاب و خشونت و هیجان پای حذف ها و ترور ها را به بازی تلخ و تکراری کنش های کور و احساسی این سرزمين ستم کشیده باز کنید؟! برای تخریب به نخبه و تئوری و گفتمان و جستن زبان مشترک و تساهل و تسامح نیاز نیست؛ این ها همه اما برای ساختن و اصلاح قطع و یقین لازم است اگر چه کافی نباشد.
پس اولا باید در گام اول بر سر ضرورت وفاق متفق القول باشیم و ثانیا بر سر لوازمات آن گفتگو کنیم، همدلی کنیم، توافق کنیم! و امکان ایجاد کنیم! و همینجاست که ضرورت و آزادی به هم می رسد؛ "ما" آزادیم که وفاق را انتخاب کنیم اگر و تنها اگر به ضرورت آن پی ببریم؛
اگر درد؛ درد چند دهه عقب افتادگی تلقی و تشخیص شود برای درمان یک جور نسخه می طلبد و اگر درد دردی قلمداد شود که دو، سه سده است که گریبان این ملت را گرفته است آنگاه دوای دیگری اقتضا خواهد کرد درد توسعه نیافتگی تاریخی؛ درد دوپاره شدن وجدان تاریخی ما در مواجهه با مدرنیته؛ درد نداشتن یک هستی شناسی متناسب با زیست جهان جدید؛ آیا شما نسخه ی یک انقلاب دیگر را برای جامعه ی پساانقلابی ما می پیچید؛ این به توسعه یافتگی ما خواهد انجامید؟!
برای نگارنده جانکاه هست ابراز این نکته که کسانی که گرسنگی و شکم های خالی را بر سر وفاق جویی چماق کرده اند آیا می خواهند با مغزهای تهی و فکرهای کوته، توده ها را به سعادت و وفور نعمت برسانند!؟ لوازمات وفاق را کسانی ایجاد خواهند کرد که به واقع به ضرورت آن پی برده باشند نگارنده در کتاب گفتمان وفاق برخی از این ضرورتها را آورده است و به برخی لوازمات آن نیز اشاره و صد البته تن داده است گفتمان سازی یکی از امکانات تفکر نقاد و خشونت پرهیز است.
Forwarded from Gofteman
✅️دکتر محمدحسن علایی
✅️کاندیدای دوازدهمین دورهی انتخابات مجلس شورای اسلامی
✅️حوزه انتخابی اردبیل؛ نیر، نمين و سرعین
✅️کد: ۲۹۷
لینک دعوت:
https://t.me/+OSVDXsXnvqQ1NjQ0
✅️کاندیدای دوازدهمین دورهی انتخابات مجلس شورای اسلامی
✅️حوزه انتخابی اردبیل؛ نیر، نمين و سرعین
✅️کد: ۲۹۷
لینک دعوت:
https://t.me/+OSVDXsXnvqQ1NjQ0
♦️پرسش از لوازمات وفاق؛ امکانات و امتناعات!
محمدحسن علایی، جامعه شناس در کانال تلگرامی خود نوشت: «امروز پرسش از لوازمات وفاق، پرسشی بسیار حائز اهمیت و از سر اضطرار و ضرورت است، اما این پرسش بیش از پیش برای کسانی موضوعیت دارد که به ضرورت امر خطیر و حیاتی وفاق در دل انواع بحران ها و انسدادها پیشاپیش رسیده باشند؛ بدیهی هست که همه ی لوازمات آن حاضر نیست که اگر می بود این مایه تاکیدات مکرر ما بر روی وفاق ضرورت نمی داشت؛ چه که اگر کسانی به واقع به ضرورت آن پی برده باشند و به واقع خطرات فروپاشاننده ی پیش روی کشور را درک کرده باشند با وجود انواع امتناعات پیش پای وفاق از جان و دل برای گشودن باب گفتگو و ایجاد منافذ وفاق مایه می گذارند.
https://ensafnews.com/491481/%D9%BE%D8%B1%D8%B3%D8%B4-%D8%A7%D8%B2-%D9%84%D9%88%D8%A7%D8%B2%D9%85%D8%A7%D8%AA-%D9%88%D9%81%D8%A7%D9%82%D8%9B-%D8%A7%D9%85%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D9%85%D8%AA%D9%86%D8%A7%D8%B9/
محمدحسن علایی، جامعه شناس در کانال تلگرامی خود نوشت: «امروز پرسش از لوازمات وفاق، پرسشی بسیار حائز اهمیت و از سر اضطرار و ضرورت است، اما این پرسش بیش از پیش برای کسانی موضوعیت دارد که به ضرورت امر خطیر و حیاتی وفاق در دل انواع بحران ها و انسدادها پیشاپیش رسیده باشند؛ بدیهی هست که همه ی لوازمات آن حاضر نیست که اگر می بود این مایه تاکیدات مکرر ما بر روی وفاق ضرورت نمی داشت؛ چه که اگر کسانی به واقع به ضرورت آن پی برده باشند و به واقع خطرات فروپاشاننده ی پیش روی کشور را درک کرده باشند با وجود انواع امتناعات پیش پای وفاق از جان و دل برای گشودن باب گفتگو و ایجاد منافذ وفاق مایه می گذارند.
https://ensafnews.com/491481/%D9%BE%D8%B1%D8%B3%D8%B4-%D8%A7%D8%B2-%D9%84%D9%88%D8%A7%D8%B2%D9%85%D8%A7%D8%AA-%D9%88%D9%81%D8%A7%D9%82%D8%9B-%D8%A7%D9%85%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D9%85%D8%AA%D9%86%D8%A7%D8%B9/
انصاف نیوز
پرسش از لوازمات وفاق؛ امکانات و امتناعات!
پیش فرض عموم دوستانی که با منطق واپسگرایانه و خشونت محور، به تغییرات ساختاری دلخوش ساخته اند این است که چنین تحولی به سهولت ممکن است