Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️لزوم تشکیل گروه جامعهشناسیی مهندسی: پیشنهادی به انجمن جامعهشناسیی ایران
✍ حسن محدثیی گیلوایی
۲۵ آذر ۱۴۰۰
🔻مهندسان بخش مهمی از متخصصان کشور هستند. آنها در قرن اخیر سهم قابل توجهی در مدیریت امور مختلف کشور داشتهاند.
🔻در صد سال اخیر یعنی از آغاز حکومت رضا شاه تا کنون بخش قابل توجهی از مدیران کشور را مهندسان تشکیل دادهاند.
🔻در حقیقت، مهندسان از مهمترین کارگزاران اقدام توسعهای در ایران بودهاند. ارزیابیی عملکرد توسعهایی این سنخ اجتماعی (social type) بسیار ضروری است.
🔻نقش مهندسان در اجرای طرحهای عمرانی و اقدامات توسعهای با نقش هیچ گروه دیگری از متخصصان و غیرمتخصصان در کشور قابل مقایسه نیست.
🔻مهندسان در شکلگیریی محیط مصنوع و انسان ساخته در ایران (human-made environment) نقش اول را داشتهاند.
🔻مهندسان همچنین در دستکاریی دو محیط دیگر در ایران و ایجاد تغییر در آنها و حتا تخریب دو محیط دیگر در صد سال اخیر نقشی اساسی ایفا کردهاند: محیط طبیعی (natural environment) و محیط اجتماعی (social environment).
🔻از این رو، میتوان گفت که مهندسان در حوزههای گوناگون جامعهی ما تاثیرگذار هستند. در نتیجه، لازم است عملکرد آنها از منظر جامعهشناختی مورد بررسیهای علمیی دقیق قرار گیرد.
🔻بر این اساس، به انجمن جامعهشناسیی ایران و بهویژه به ریاست محترم آن آقای دکتر حسین سراجزاده پیشنهاد میکنم که به راهاندازیی گروه جامعهشناسیی مهندسی (sociology of engineering) در انجمن جامعهشناسیی ایران بیاندیشند و از ایشان استدعا دارم شکلدهیی این گروه را پیگیری نمایند.
🔻امیدوارام جامعهشناسیی مهندسی در آیندهی نزدیک در ایران سر و سامان بگیرد و حتا به صورت ۲ واحد درسی وارد گروههای جامعهشناسی در دانشکدههای علوم اجتماعی بشود و در کنار درسهایی چون جامعهشناسیی پزشکی قرار بگیرد.
🔻در این حوزهی مطالعاتی، تمامیی فعالیتهای اجتماعی و نیز پیآمدهای اجتماعیی فعالیتهای مهندسیی مهندسان میتواند موضوع مطالعهی جامعهشناختی قرار گیرد و تاثیرات عملکرد و کنشهای مهندسان بر جهان اجتماعی، میتواند موضوع مطالعهی جامعهشناختی باشد.
🔻من برای ارایهی نخستین جلسهی سخنرانی در معرفیی جامعهشناسیی مهندسی از هماکنون اعلام آمادهگی میکنم.
#توسعه
#جامعهشناسی_مهندسی
#مدیریت_مطلقهی_مهندسان
#sociology_of_engineering
@NewHasanMohaddesi
✍ حسن محدثیی گیلوایی
۲۵ آذر ۱۴۰۰
🔻مهندسان بخش مهمی از متخصصان کشور هستند. آنها در قرن اخیر سهم قابل توجهی در مدیریت امور مختلف کشور داشتهاند.
🔻در صد سال اخیر یعنی از آغاز حکومت رضا شاه تا کنون بخش قابل توجهی از مدیران کشور را مهندسان تشکیل دادهاند.
🔻در حقیقت، مهندسان از مهمترین کارگزاران اقدام توسعهای در ایران بودهاند. ارزیابیی عملکرد توسعهایی این سنخ اجتماعی (social type) بسیار ضروری است.
🔻نقش مهندسان در اجرای طرحهای عمرانی و اقدامات توسعهای با نقش هیچ گروه دیگری از متخصصان و غیرمتخصصان در کشور قابل مقایسه نیست.
🔻مهندسان در شکلگیریی محیط مصنوع و انسان ساخته در ایران (human-made environment) نقش اول را داشتهاند.
🔻مهندسان همچنین در دستکاریی دو محیط دیگر در ایران و ایجاد تغییر در آنها و حتا تخریب دو محیط دیگر در صد سال اخیر نقشی اساسی ایفا کردهاند: محیط طبیعی (natural environment) و محیط اجتماعی (social environment).
🔻از این رو، میتوان گفت که مهندسان در حوزههای گوناگون جامعهی ما تاثیرگذار هستند. در نتیجه، لازم است عملکرد آنها از منظر جامعهشناختی مورد بررسیهای علمیی دقیق قرار گیرد.
🔻بر این اساس، به انجمن جامعهشناسیی ایران و بهویژه به ریاست محترم آن آقای دکتر حسین سراجزاده پیشنهاد میکنم که به راهاندازیی گروه جامعهشناسیی مهندسی (sociology of engineering) در انجمن جامعهشناسیی ایران بیاندیشند و از ایشان استدعا دارم شکلدهیی این گروه را پیگیری نمایند.
🔻امیدوارام جامعهشناسیی مهندسی در آیندهی نزدیک در ایران سر و سامان بگیرد و حتا به صورت ۲ واحد درسی وارد گروههای جامعهشناسی در دانشکدههای علوم اجتماعی بشود و در کنار درسهایی چون جامعهشناسیی پزشکی قرار بگیرد.
🔻در این حوزهی مطالعاتی، تمامیی فعالیتهای اجتماعی و نیز پیآمدهای اجتماعیی فعالیتهای مهندسیی مهندسان میتواند موضوع مطالعهی جامعهشناختی قرار گیرد و تاثیرات عملکرد و کنشهای مهندسان بر جهان اجتماعی، میتواند موضوع مطالعهی جامعهشناختی باشد.
🔻من برای ارایهی نخستین جلسهی سخنرانی در معرفیی جامعهشناسیی مهندسی از هماکنون اعلام آمادهگی میکنم.
#توسعه
#جامعهشناسی_مهندسی
#مدیریت_مطلقهی_مهندسان
#sociology_of_engineering
@NewHasanMohaddesi
Forwarded from گروه شریعتی
✴️ آیا صدای اهل تفکر شنیده میشود؟!
🔅قسمی #نیهیلیسم هست که کمتر از آن صحبت شده است، نیهیلیسمی که پای اهالی #فلسفه و #فرهنگ را میگیرد؛ که از آن به "نیهیلیسم بسیط" میتوان تعبیر کرد؛ در مقابل نیهیلیسم مرکب!
🔅کسانی که در دل یک فرهنگ، عمر خویش را مصروف فلسفهورزی و پژوهشهای فرهنگی کردهاند، وقتی در نهایت نتوانستهاند به واقع منشأ اثر باشند، در دل انواع تباهیها ابدا بعید نیست که دچار نوعی نیهیلیسم شوند.
🔅نیهیلیسم یک پدیدهی فراگیر هست که سرتاسر جهان ما را در نوردیده است، اما آن هنگام که اهالی تفکری که خود همین مفاهیم را به جامعه میشناسانند، با همین سلاحِ کشنده از پای درآیند، جای تأسف بیشتری دارد.
🔅بگذارید بیمقدمه، تعریفی اجمالی از "اهل تفکر" ارائه دهم. مراد نگارنده از این مفهوم، عبارت است از فئهی قلیلی که سوالات بنیادین خویش را به واسطهی رجوع به منابع اندیشگی و با توسل به متفکران هم روزگار خویش تا سر حد امکان پیگیری کرده و میکنند، حال محتمل است گذرشان به #آکادمی افتاده باشد، یا نه؛ هم آنان که با #کتاب انس دارند، پای درس اساتید تلمذ کردهاند، از #شعور متعارف تبعیت نمیکنند، زندگی را نااندیشیده گذاشته و نمیگذرند، در طبیعت ثانویهی خویش بیتوته کردهاند، با خود خلوت دارند و صاحب #وقت تفکرند، تا آنجا که ممکن است...
با #سنت تاریخی خویش قهر نکردهاند و میکوشند تا آن را در افق معاصرت فهم کنند، نه اینکه از موضع #عقل مدرن منکر آنها شوند، به جهان جدید گشودهاند، از فلسفه و #هنر بهرهها دارند، #شعر را میفهمند، راه خویش را از تودههای منتشر جدا کردهاند، به مصرفگرایی و وراجی روی خوش نشان نمیدهند، از ادا و اطوار روشنفکری بیزارند چندانکه از ظاهرگرایان و قشریاندیشان، و از ایدئولوژیهای مسلط دوران و جامعه در فاصلهی معناداری میایستند و در کل از راهی نمیروند که روندگان آن زیاد است...
🔅نگارنده معتقد است چنین فئهی قلیلی در #ایران امروز دچار «غربت» مضاعفی هستند؛
▫️اولاً هم دلسوز #دولت و هم خیرخواه #ملت هستند، اما در میان هیچ کدام مخاطب خویش را نمییابند، و به دنبال نفع شخصی نیستند.
▫️ثانیا، درد توسعهنیافتگی تاریخی را فهم کردهاند و به صورت دو جانبه از سمت افراطیون #سنتگرا و #نوگرا رانده میشوند.
▫️ثالثا نمیتوانند به تندرویها و تعصبات غیراصیل رضایت دهند،
▫️و رابعاً دچارند به #تفکر و تعقل، حتی به نحو ناخواستهای دچارند، یعنی نمیتوانند در این شرایط خطیر فرار را بر قرار ترجیح دهند. اینکه معتقدم به نحو مضاعفی غریباند چون با روزمرگی صرف در زیست-جهان جدید هم بیگانهاند...
🔅سخن آخر اینکه در اثبات مدعای خویش میتوانم سه گروه را مورد خطاب قرار دهم که آیا به اهل تفکر روزگار خویش وقعی مینهند، دولت، ملت و روشنفکران!
🔅لابد خواهند گفت که این تمنا از حیطهی این هر سه گروه بیرون است. بله، بیرون است، اما چرا باید دولتی که با بحرانهای ریز و درشت سر و کار دارد سراغ اهل تفکر را نگیرد، ملتی که به لحاظ تاریخی در عقبماندگی بسر میبرد عزمیتی به سمت اهل تفکر خویش نداشته باشد، و روشنفکری که شوربختانه با همان منطق نخ نمای پیشین از زمین و زمان گله دارد چرا نباید یک سوزن هم به خود بزند و به سمت اهل تفکر روی گردان شود؟!
🔅در واقع مسیری که کشور سخت بدان نیازمند است، رسیدن به #خودآگاهی تاریخی و دریافتن این نکتهی خطیر از سوی همهی نیروها و جریانات است که امروز باید دست بر روی اشتراکات بگذاریم، خواه از جرگهی روشنفکران، متفکران یا کارگزاران و سیاست گذاران باشیم، خواه از نیروهای گفتمان #انقلاب؛ این همان دغدغهی خطیر "گفتمان وفاق" برای عبور از بحرانهای ریز و درشتمان در این شرایط دشوار تاریخی و فائق آمدن بر #توسعه نیافتگی در بستر این رویکردهای #خشونت پرهیز است که شاه بیت همهی مدافعانش، دعوت به اجتناب از دامن زدن به انواع شکافهاست؛
🔅سخت نیست قدری از رویکردهای ایدئولوژیک خویش فاصله بگیریم تا پیام این جستار را وجدان کنیم، میتوانیم در مقام روشنفکر با اهل تفکر همدلانهتر مواجهه پیدا کنیم تا خود را از امکانات و سرمایههای محدود خویش برای #صلاح و #فلاح کشور محروم نسازیم!
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #محمدحسن_علایی
(جامعه شناس و مولف کتاب گفتمان وفاق)
🔅قسمی #نیهیلیسم هست که کمتر از آن صحبت شده است، نیهیلیسمی که پای اهالی #فلسفه و #فرهنگ را میگیرد؛ که از آن به "نیهیلیسم بسیط" میتوان تعبیر کرد؛ در مقابل نیهیلیسم مرکب!
🔅کسانی که در دل یک فرهنگ، عمر خویش را مصروف فلسفهورزی و پژوهشهای فرهنگی کردهاند، وقتی در نهایت نتوانستهاند به واقع منشأ اثر باشند، در دل انواع تباهیها ابدا بعید نیست که دچار نوعی نیهیلیسم شوند.
🔅نیهیلیسم یک پدیدهی فراگیر هست که سرتاسر جهان ما را در نوردیده است، اما آن هنگام که اهالی تفکری که خود همین مفاهیم را به جامعه میشناسانند، با همین سلاحِ کشنده از پای درآیند، جای تأسف بیشتری دارد.
🔅بگذارید بیمقدمه، تعریفی اجمالی از "اهل تفکر" ارائه دهم. مراد نگارنده از این مفهوم، عبارت است از فئهی قلیلی که سوالات بنیادین خویش را به واسطهی رجوع به منابع اندیشگی و با توسل به متفکران هم روزگار خویش تا سر حد امکان پیگیری کرده و میکنند، حال محتمل است گذرشان به #آکادمی افتاده باشد، یا نه؛ هم آنان که با #کتاب انس دارند، پای درس اساتید تلمذ کردهاند، از #شعور متعارف تبعیت نمیکنند، زندگی را نااندیشیده گذاشته و نمیگذرند، در طبیعت ثانویهی خویش بیتوته کردهاند، با خود خلوت دارند و صاحب #وقت تفکرند، تا آنجا که ممکن است...
با #سنت تاریخی خویش قهر نکردهاند و میکوشند تا آن را در افق معاصرت فهم کنند، نه اینکه از موضع #عقل مدرن منکر آنها شوند، به جهان جدید گشودهاند، از فلسفه و #هنر بهرهها دارند، #شعر را میفهمند، راه خویش را از تودههای منتشر جدا کردهاند، به مصرفگرایی و وراجی روی خوش نشان نمیدهند، از ادا و اطوار روشنفکری بیزارند چندانکه از ظاهرگرایان و قشریاندیشان، و از ایدئولوژیهای مسلط دوران و جامعه در فاصلهی معناداری میایستند و در کل از راهی نمیروند که روندگان آن زیاد است...
🔅نگارنده معتقد است چنین فئهی قلیلی در #ایران امروز دچار «غربت» مضاعفی هستند؛
▫️اولاً هم دلسوز #دولت و هم خیرخواه #ملت هستند، اما در میان هیچ کدام مخاطب خویش را نمییابند، و به دنبال نفع شخصی نیستند.
▫️ثانیا، درد توسعهنیافتگی تاریخی را فهم کردهاند و به صورت دو جانبه از سمت افراطیون #سنتگرا و #نوگرا رانده میشوند.
▫️ثالثا نمیتوانند به تندرویها و تعصبات غیراصیل رضایت دهند،
▫️و رابعاً دچارند به #تفکر و تعقل، حتی به نحو ناخواستهای دچارند، یعنی نمیتوانند در این شرایط خطیر فرار را بر قرار ترجیح دهند. اینکه معتقدم به نحو مضاعفی غریباند چون با روزمرگی صرف در زیست-جهان جدید هم بیگانهاند...
🔅سخن آخر اینکه در اثبات مدعای خویش میتوانم سه گروه را مورد خطاب قرار دهم که آیا به اهل تفکر روزگار خویش وقعی مینهند، دولت، ملت و روشنفکران!
🔅لابد خواهند گفت که این تمنا از حیطهی این هر سه گروه بیرون است. بله، بیرون است، اما چرا باید دولتی که با بحرانهای ریز و درشت سر و کار دارد سراغ اهل تفکر را نگیرد، ملتی که به لحاظ تاریخی در عقبماندگی بسر میبرد عزمیتی به سمت اهل تفکر خویش نداشته باشد، و روشنفکری که شوربختانه با همان منطق نخ نمای پیشین از زمین و زمان گله دارد چرا نباید یک سوزن هم به خود بزند و به سمت اهل تفکر روی گردان شود؟!
🔅در واقع مسیری که کشور سخت بدان نیازمند است، رسیدن به #خودآگاهی تاریخی و دریافتن این نکتهی خطیر از سوی همهی نیروها و جریانات است که امروز باید دست بر روی اشتراکات بگذاریم، خواه از جرگهی روشنفکران، متفکران یا کارگزاران و سیاست گذاران باشیم، خواه از نیروهای گفتمان #انقلاب؛ این همان دغدغهی خطیر "گفتمان وفاق" برای عبور از بحرانهای ریز و درشتمان در این شرایط دشوار تاریخی و فائق آمدن بر #توسعه نیافتگی در بستر این رویکردهای #خشونت پرهیز است که شاه بیت همهی مدافعانش، دعوت به اجتناب از دامن زدن به انواع شکافهاست؛
🔅سخت نیست قدری از رویکردهای ایدئولوژیک خویش فاصله بگیریم تا پیام این جستار را وجدان کنیم، میتوانیم در مقام روشنفکر با اهل تفکر همدلانهتر مواجهه پیدا کنیم تا خود را از امکانات و سرمایههای محدود خویش برای #صلاح و #فلاح کشور محروم نسازیم!
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #محمدحسن_علایی
(جامعه شناس و مولف کتاب گفتمان وفاق)
Telegram
.
♦️"گفتمان وفاق" اثر دکترمحمدحسن علایی
این کتاب بر آن است تا تأمل در نفس را در خوانندهی ایرانی برانگیزاند اهل تخصص را به سرکشی به بیرون از دایرهی تنگ تخصصهایشان وابدارد و مخاطب را به تماشای جهان از معبر نیل به #خودآگاهی تاریخیـوجودی تشویق کند تا بتواند تابآوری سوژهی ایرانی را ضمن ارجاع به تجربهی زیستهی نگارنده و حاشیههای زیست دانشگاهی ارتقا بخشد.
برای نضج گرفتن روح آکادمی در میان ایرانیان، روایت اگزیستانسیل تجارب #زیست_آکادمیک از ارزش خلاقانهتری به نسبت سایر تولیدات دانشگاهی برخوردار است آنچه امروز #گفتگو در سطوح ملی و فراملی را تبدیل به یک ضرورت انکارناپذیر کرده است بایستی از نهادهایی مثل خانواده و مدرسه و...آغاز و بهویژه در دانشگاه تقویت و تثبیت شود.
همچنین این کتاب تصویر روشنی از #گفتمان_وفاق به مثابه ی یک نظریه اجتماعی ارائه می دهد و مخاطب را به تامل در خصوص امکان ظهور #نظریه_اجتماعی در ایران با توجه به زیست جهان تاریخی مان وا می دارد. گفتمان وفاق به دنبال تمهید شرایط تحقق آلترناتیوهای ساختاری با مشارکت همه ی نیروهای اصیل فارغ از گرایشات ایشان برای غلبه بر درد مشترک #توسعه_نیافتگی تاریخی است.
این کتاب بر آن است تا تأمل در نفس را در خوانندهی ایرانی برانگیزاند اهل تخصص را به سرکشی به بیرون از دایرهی تنگ تخصصهایشان وابدارد و مخاطب را به تماشای جهان از معبر نیل به #خودآگاهی تاریخیـوجودی تشویق کند تا بتواند تابآوری سوژهی ایرانی را ضمن ارجاع به تجربهی زیستهی نگارنده و حاشیههای زیست دانشگاهی ارتقا بخشد.
برای نضج گرفتن روح آکادمی در میان ایرانیان، روایت اگزیستانسیل تجارب #زیست_آکادمیک از ارزش خلاقانهتری به نسبت سایر تولیدات دانشگاهی برخوردار است آنچه امروز #گفتگو در سطوح ملی و فراملی را تبدیل به یک ضرورت انکارناپذیر کرده است بایستی از نهادهایی مثل خانواده و مدرسه و...آغاز و بهویژه در دانشگاه تقویت و تثبیت شود.
همچنین این کتاب تصویر روشنی از #گفتمان_وفاق به مثابه ی یک نظریه اجتماعی ارائه می دهد و مخاطب را به تامل در خصوص امکان ظهور #نظریه_اجتماعی در ایران با توجه به زیست جهان تاریخی مان وا می دارد. گفتمان وفاق به دنبال تمهید شرایط تحقق آلترناتیوهای ساختاری با مشارکت همه ی نیروهای اصیل فارغ از گرایشات ایشان برای غلبه بر درد مشترک #توسعه_نیافتگی تاریخی است.