Forwarded from آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛ (Dr Alaei)
✅نقش سوژه های مستقل دانشگاهی در دمیدن روح امید به کالبد بی جان آکادمی!
✍دکتر محمد حسن علایی (جامعه شناس)
در ابتدا می بایست به ذکر چند نکته در ایضاح اجمالی "سوژه مستقل دانشگاهی" بپردازیم. سوژه ی مستقل دانشگاهی به واقع می بایست از تعصب ورزی دفاعیه گرایانه از هر گونه ایدئولوژی منحصربفردی بپرهیزد خواه ایدئولوژی جریان مسلط و گفتمان رسمی، خواه ایدئولوژی های روشنفکرانه ی متکی به عقلانیت عصر روشنگری؛ سوژه ی مستقل دانشگاهی از واقعیت ها به سوی ایده ها حرکت می کند و خلاف آن را معارض با اخلاق پژوهش قلمداد می کند.
سوژه ی مستقل دانشگاهی حضوری فعال در حوزه ی عمومی دارد و خود را نسبت به ارتقا سطح زندگی و تامین زیست انسانی و امنیت روانی شهروندانش متعهد می داند.
سوژه مستقل دانشگاهی تلاش می کند تا شکاف میان بخش هایی از نخبگان علمی و قدرت سیاسی را کاهش داده زمینه ی هم افزایی ها را فراهم سازد.
سوژه ی مستقل دانشگاهی نیم نگاهی به منافع ملی دارد و تلاش می کند خویش را در قامت یک متفکر ملی در سپهر علم معرفی کند. و به معنای واقعی کلمه، به وحدت همه ی گروه ها و جریان ها با همه تنوع و تکثرشان حول منافع ملی باور دارد.
سوژه ی مستقل دانشگاهی نه به رزومه سازی شخصی و کناره گیری از متن حیات اجتماعی می پردازد، و نه شان معلمی خود را تا سرحد عمله مواجب بگیر نظام دیوان سالاری تقلیل می دهد.
اتخاذ رویکردهای پدیدارشناختی و وفادار به پدیدارها را از دیگر ویژگی های متمایز کننده ی چنین سوژه ای می توان تلقی کرد.
حیات محیط های آکادمیک در وهله ی نخست صرف نظر از ساختارهای نهادینه شده، در گرو نقش و جایگاه سوژه های مستقل و پویایی هست که به واقع دل در گرو حقیقت دارند و جز تعهد به آن به هیج مصلحت دیگری نمی اندیشند.
گشودن باب تفکر اصیل انتقادی و دمیدن روح حقیقت جویی در کالبد آکادمی وابسته به حضور چنین سوژه های خودآگاه به شرایط اینجایی و اکنونی و آشنا با سنت تاریخی خویش می باشد که زیست جهان مدرن را به رسمیت شناخته اند و در ساحت کنش و اندیشه ورزی از معاصریت برخوردارند و به زبان تفکر سخن می گویند زبانی که گران بار از ارزش نبوده و گشوده به دیگریست و در مقام گفتگو با هر صاحب سخنی، حاضر می شود. و صرفا به مونولوگ درون معدودی از هواداران نمی پردازد.
تلاش برای گفتگو با توده مردم و قدرت سیاسی و روشنفکران به موازات هم در همه ی تلاش های نظری و عملی این متفکر دغدغه مند هماره حضور دارد.
با یک وجه نظر خوش بینانه؛ شاید بتوان به تولد چنین سوژه هایی در آینده ی حیات آکادمیک کشور امیدوار بود. به شرطی که نسبت به اساتیدی که از جان برای اعتلای فرهنگ این کشور مایه می گذارند، ناسپاسی نکرده، آگاه باشیم که برخی بدخواهان امیدِ این جوانان و دانشجویان؛ پویایی فکری جامعه دانشگاهی و همین معدود سرمایه های فکری جامعه را هدف حملات خویش قرار داده اند که بر ماست در مقام اهل فرهنگ در حمایت از ایشان و مراقبت از این سرمایه ها همت بگماریم.
✍دکتر محمد حسن علایی (جامعه شناس)
در ابتدا می بایست به ذکر چند نکته در ایضاح اجمالی "سوژه مستقل دانشگاهی" بپردازیم. سوژه ی مستقل دانشگاهی به واقع می بایست از تعصب ورزی دفاعیه گرایانه از هر گونه ایدئولوژی منحصربفردی بپرهیزد خواه ایدئولوژی جریان مسلط و گفتمان رسمی، خواه ایدئولوژی های روشنفکرانه ی متکی به عقلانیت عصر روشنگری؛ سوژه ی مستقل دانشگاهی از واقعیت ها به سوی ایده ها حرکت می کند و خلاف آن را معارض با اخلاق پژوهش قلمداد می کند.
سوژه ی مستقل دانشگاهی حضوری فعال در حوزه ی عمومی دارد و خود را نسبت به ارتقا سطح زندگی و تامین زیست انسانی و امنیت روانی شهروندانش متعهد می داند.
سوژه مستقل دانشگاهی تلاش می کند تا شکاف میان بخش هایی از نخبگان علمی و قدرت سیاسی را کاهش داده زمینه ی هم افزایی ها را فراهم سازد.
سوژه ی مستقل دانشگاهی نیم نگاهی به منافع ملی دارد و تلاش می کند خویش را در قامت یک متفکر ملی در سپهر علم معرفی کند. و به معنای واقعی کلمه، به وحدت همه ی گروه ها و جریان ها با همه تنوع و تکثرشان حول منافع ملی باور دارد.
سوژه ی مستقل دانشگاهی نه به رزومه سازی شخصی و کناره گیری از متن حیات اجتماعی می پردازد، و نه شان معلمی خود را تا سرحد عمله مواجب بگیر نظام دیوان سالاری تقلیل می دهد.
اتخاذ رویکردهای پدیدارشناختی و وفادار به پدیدارها را از دیگر ویژگی های متمایز کننده ی چنین سوژه ای می توان تلقی کرد.
حیات محیط های آکادمیک در وهله ی نخست صرف نظر از ساختارهای نهادینه شده، در گرو نقش و جایگاه سوژه های مستقل و پویایی هست که به واقع دل در گرو حقیقت دارند و جز تعهد به آن به هیج مصلحت دیگری نمی اندیشند.
گشودن باب تفکر اصیل انتقادی و دمیدن روح حقیقت جویی در کالبد آکادمی وابسته به حضور چنین سوژه های خودآگاه به شرایط اینجایی و اکنونی و آشنا با سنت تاریخی خویش می باشد که زیست جهان مدرن را به رسمیت شناخته اند و در ساحت کنش و اندیشه ورزی از معاصریت برخوردارند و به زبان تفکر سخن می گویند زبانی که گران بار از ارزش نبوده و گشوده به دیگریست و در مقام گفتگو با هر صاحب سخنی، حاضر می شود. و صرفا به مونولوگ درون معدودی از هواداران نمی پردازد.
تلاش برای گفتگو با توده مردم و قدرت سیاسی و روشنفکران به موازات هم در همه ی تلاش های نظری و عملی این متفکر دغدغه مند هماره حضور دارد.
با یک وجه نظر خوش بینانه؛ شاید بتوان به تولد چنین سوژه هایی در آینده ی حیات آکادمیک کشور امیدوار بود. به شرطی که نسبت به اساتیدی که از جان برای اعتلای فرهنگ این کشور مایه می گذارند، ناسپاسی نکرده، آگاه باشیم که برخی بدخواهان امیدِ این جوانان و دانشجویان؛ پویایی فکری جامعه دانشگاهی و همین معدود سرمایه های فکری جامعه را هدف حملات خویش قرار داده اند که بر ماست در مقام اهل فرهنگ در حمایت از ایشان و مراقبت از این سرمایه ها همت بگماریم.
Forwarded from مقصود فراستخواه
https://farasatkhah.blogsky.com/1402/03/15/post-935/%d8%af%d8%b1-%da%a9%d8%ac%d8%a7-%d8%a7%db%8c%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d8%af%d9%87%e2%80%8c%d8%a7%db%8c%d9%85%d8%9f-%d9%86%da%af%d8%a7%d9%87%db%8c-%d8%a8%d8%b1-%d8%a7%d9%86%d8%af%db%8c%d8%b4%d9%87-%d9%87%d8%a7-%d8%8c-%d8%a2%d9%88%d8%b1%d8%af%d9%87%e2%80%8c%d9%87%d8%a7-%d9%88-%d8%a8%d8%a7%db%8c%d8%b3%d8%aa%d9%87%e2%80%8c%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%af%d8%a7%d8%b1%db%8c%d9%88%d8%b4-%d8%a2%d8%b4%d9%88%d8%b1%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%ac%d9%87%d8%a7%d9%86-%d9%81%da%a9%d8%b1-%d9%88-%d9%81%d8%b1%d9%87%d9%86%da%af-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86%db%8c
گروه روندهای فکری پژوهشکده مطالعات پیشرفته خاورمیانه /مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه برگزار میکند
زمان: پنجشنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۷
شیوه برگزاری ؛ به صورت مجازی و از طریق این درگاه ؛
https://www.skyroom.online/ch/imess509/webinar
گروه روندهای فکری پژوهشکده مطالعات پیشرفته خاورمیانه /مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه برگزار میکند
زمان: پنجشنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۷
شیوه برگزاری ؛ به صورت مجازی و از طریق این درگاه ؛
https://www.skyroom.online/ch/imess509/webinar
امر سیاسی حقیقی چگونه امری است؟ تأملاتی بر فرونسیس ارسطویی20
دکتر بیژن عبدالکریمی
🎧 موضوع:
«امر سیاسی حقیقی چگونه امری است؟ تأملاتی بر فرونسیس ارسطویی»
💠 نشست اول
💠 نشست دوم
💠 نشست سوم
💠 نشست چهارم
💠 نشست پنجم
💠 نشست ششم
💠 نشست هفتم
💠 نشست هشتم
💠 نشست نهم
💠 نشست دهم
💠 نشست یازدهم
💠 نشست دوازدهم
💠 نشست سیزدهم
💠 نشست چهاردهم
💠 نشست پانزدهم
💠 نشست شانزدهم
💠 نشست هفدهم
💠 نشست هجدهم
💠 نشست نوزدهم
✅ نشست بیستم
🔻برگزار شده در نشستهای مجازی گروه تلگرام دکتر بیژن عبدالکریمی
🗓تاریخ ۰۹ خرداد ۱۴۰۲
فرمت: mp3
حجم: 10.4MB
مدت زمان:۰۰:۳۰:۱۴
#نشست_مجازی
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
گروه تلگرامی دکتر بیژن عبدالکریمی
«امر سیاسی حقیقی چگونه امری است؟ تأملاتی بر فرونسیس ارسطویی»
💠 نشست اول
💠 نشست دوم
💠 نشست سوم
💠 نشست چهارم
💠 نشست پنجم
💠 نشست ششم
💠 نشست هفتم
💠 نشست هشتم
💠 نشست نهم
💠 نشست دهم
💠 نشست یازدهم
💠 نشست دوازدهم
💠 نشست سیزدهم
💠 نشست چهاردهم
💠 نشست پانزدهم
💠 نشست شانزدهم
💠 نشست هفدهم
💠 نشست هجدهم
💠 نشست نوزدهم
✅ نشست بیستم
🔻برگزار شده در نشستهای مجازی گروه تلگرام دکتر بیژن عبدالکریمی
🗓تاریخ ۰۹ خرداد ۱۴۰۲
فرمت: mp3
حجم: 10.4MB
مدت زمان:۰۰:۳۰:۱۴
#نشست_مجازی
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
گروه تلگرامی دکتر بیژن عبدالکریمی
عالی ترین روایت بودن را
با من بگو در این میانه چه کس بسرود؟
ماییم و یک روایت نافرجام؛ ماییم و یک حکایت بی آغاز
ماییم و یک فسانه ی بی مبدأ؛ ماییم و یک گذرگه بی مقصد؛
باری بگو کدام یک از ماییم آنی که یک روایت عالی داشت
از ما کدام مرد کدامین زن
عالی نواخت نغمه ی بودن را
دیریست من به خویش نظر دارم
گویی تمام هستی من هیچ است
نوری به قلب خویش نمی یابم
شاید کمی امید، کمی ایمان
تنها نجات بخش زمین باشد
اما امیدوار نی ام دیریست
مومن به کردگار نی ام چندیست
من را بهل؛
تو باز بگو ای دوست!
زیباترین روایت بودن را
آیا کدام طرفه کسی بسرود؟
https://www.instagram.com/p/CtHiI2VOux_/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
با من بگو در این میانه چه کس بسرود؟
ماییم و یک روایت نافرجام؛ ماییم و یک حکایت بی آغاز
ماییم و یک فسانه ی بی مبدأ؛ ماییم و یک گذرگه بی مقصد؛
باری بگو کدام یک از ماییم آنی که یک روایت عالی داشت
از ما کدام مرد کدامین زن
عالی نواخت نغمه ی بودن را
دیریست من به خویش نظر دارم
گویی تمام هستی من هیچ است
نوری به قلب خویش نمی یابم
شاید کمی امید، کمی ایمان
تنها نجات بخش زمین باشد
اما امیدوار نی ام دیریست
مومن به کردگار نی ام چندیست
من را بهل؛
تو باز بگو ای دوست!
زیباترین روایت بودن را
آیا کدام طرفه کسی بسرود؟
https://www.instagram.com/p/CtHiI2VOux_/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
🔶️بار جلیل اندیشیدن در برهوت!
چشم به دنیایی باز کردیم که در خانه و محله و مدرسه خود را در کنف سایهی قدرت خدایی مقتدر پنداشتیم، در سرزمینی که در قلب پرچم سه رنگش نام الله حک شده بود، مردمانی که تافتهای جدابافته بودند، فرزندان آخرین انقلاب و پیروان آخرین رسول، مفتخر به آبیاری خاک وطن با خون مخلصترین و پاکترین جوانان این مرزوبوم، هرکداممان چندین سورهی آسمانی و چندین سرود انقلابی را از بر داشتیم.
نامهایمان محمد و علی و عباس و فاطمه و زینب و زهرا، وارثان حافظ و سعدی و مولانا، بلندپروازی و جانبازی برایمان مفهوم بیگانهای نبود و برای زیبایی و عشق شعر میسرودیم و جان قربان میکردیم. دوران کودکی و نوجوانیام در کمال حیرت و با وجود عدم تناسب با حال و هوای آن دوران و در عین صغارت سن با تمام وجود به خواندن قرآن و حتی برخی تفاسیر و ادعیه و چندین و چند مجلد از کتب عرفانی و کتب شاعران بزرگ ایران زمین که از اتفاق در دسترس داشتم گذشت.
حیف از این همه رنج بشر در رهگذارت!
از ما چند تنی هم که راه اندیشه را به جدوجهد پوییدند به طرز وحشتناکی غریباند، چندان که همدیگر را حتی بهجا نمیآورند. قبل از آنکه بادهای ناموافق همه چیز را از ریشه بکند شجریان گوش دادیم و شریعتی خواندیم، هوش کردیم که تفکر در سایهی تفکر ممکن میشود و خود را مجاب کردیم که چارهای نیست جز خانه کردن در تقدیر. شدیم همین تحفهای که اکنون هستیم یک دههشصتی اندیشهورز، گونهای منحصربهفرد و معالأسف در حال انقراض، آزمون دشواری است. حالا، انتقال بذرهای اندیشه از نسل قبل نه به نسل بعد، که به قعر گور، دیگر چه جای تدبیر حمل مشعلهای در ظلام.
یکی از تفریحات دائمی من و برخی همقطارانم زیرورو کردن چندین و چندبارهی تاریخ انقلاب اسلامی و تاریخ معاصر ایران، تاریخ منورالفکری و انقلاب مشروطه و حتی تاریخ اسلام بود که عرفان نامی از دوستان در این فقره الحق و الانصاف ید طولایی داشت. سخن گفتن از تجارب چهلسالهی انقلاب برای جمع کوچک ما از پرداختن به چه بسیار عیشها و نوشها مغتنمتر بود و مثل یک بحث خانوادگی در باب ریشهها و پیوندها همیشه داغ و تازه بود.
آزمون سخت همنسلان من در برزخی به وسعت زندگی! این نوع از زندگی بهخصوص که نگارنده قصد فاش کموکیف آن را دارد در هیچ کجای تاریخ نظیر ندارد. ما با حضور قاطع خدا آغاز کردیم و با غیبت بیانتهای او محکوم به تکراری بیپایان شدیم. گفتن ندارد واقع بودگی ما در برزخ تولد در ملکوت خدا و آرزوی مرگ تحت حاکمیت مطلق نیهیلیسم بیخدایی چیزی نبود که به ما فرصت اندیشیدن بدهد. ما حق انتخاب نداشتیم، لوح سفیدی که با چنین فرجامی مواجه شود یا باید آغازش بسی بسیار شوم بوده باشد و یا لاجرم پایانش، حالا هم از ما هستند اعجوبههایی که بهتنهایی در پهنهی سوختهی اگزیستانسشان هر روز و هر لحظه چه محشر کبرایی که بر پا نیست، کورانی خانمانسوز که زبان از اظهار آن عاجز است.
اما سرگذشت همهی ما به یک جا ختم نشد. از نسل ما گروهی به جریانهای سیاسی پیوستند، عدهای جذب روزنامهنگاری و حرفههای مشابه شدند، عدهای وارد بازار کار شدند، عدهای مهاجرت کردند، ولی معدودی که بلندپروازیشان به کوتاهی سقف آرزوهای بقیه نبود محکوم شدند به تفکر بر ریشهها و بنیادها، و اینچنین بر جگر سوختهشان داغ بر داغ افزوده شد. برخورداری از حداقل امکانات مادی به جهت فرصتهای اندک علیرغم کثرت تقاضاها بس نبود که مجبور به چشیدن طعم شکستهای پیدرپی در صحنههای اجتماعیـسیاسی شدند و حال بر عُسرت و شکست میباید بار جلیل اندیشیدن در برهوت را هم سوار میکردند. این تازه اول ماجرا بود. شب تار است و ره وادی ایمن در پیش، دیو انحطاط بر سر هفتخوان تحقق خفته بود و هل من مبارز میطلبید.
🔸️برگرفته از کتاب "گفتمان وفاق"؛ نقد فرهنگ؛ ۱۴۰۰
چشم به دنیایی باز کردیم که در خانه و محله و مدرسه خود را در کنف سایهی قدرت خدایی مقتدر پنداشتیم، در سرزمینی که در قلب پرچم سه رنگش نام الله حک شده بود، مردمانی که تافتهای جدابافته بودند، فرزندان آخرین انقلاب و پیروان آخرین رسول، مفتخر به آبیاری خاک وطن با خون مخلصترین و پاکترین جوانان این مرزوبوم، هرکداممان چندین سورهی آسمانی و چندین سرود انقلابی را از بر داشتیم.
نامهایمان محمد و علی و عباس و فاطمه و زینب و زهرا، وارثان حافظ و سعدی و مولانا، بلندپروازی و جانبازی برایمان مفهوم بیگانهای نبود و برای زیبایی و عشق شعر میسرودیم و جان قربان میکردیم. دوران کودکی و نوجوانیام در کمال حیرت و با وجود عدم تناسب با حال و هوای آن دوران و در عین صغارت سن با تمام وجود به خواندن قرآن و حتی برخی تفاسیر و ادعیه و چندین و چند مجلد از کتب عرفانی و کتب شاعران بزرگ ایران زمین که از اتفاق در دسترس داشتم گذشت.
حیف از این همه رنج بشر در رهگذارت!
از ما چند تنی هم که راه اندیشه را به جدوجهد پوییدند به طرز وحشتناکی غریباند، چندان که همدیگر را حتی بهجا نمیآورند. قبل از آنکه بادهای ناموافق همه چیز را از ریشه بکند شجریان گوش دادیم و شریعتی خواندیم، هوش کردیم که تفکر در سایهی تفکر ممکن میشود و خود را مجاب کردیم که چارهای نیست جز خانه کردن در تقدیر. شدیم همین تحفهای که اکنون هستیم یک دههشصتی اندیشهورز، گونهای منحصربهفرد و معالأسف در حال انقراض، آزمون دشواری است. حالا، انتقال بذرهای اندیشه از نسل قبل نه به نسل بعد، که به قعر گور، دیگر چه جای تدبیر حمل مشعلهای در ظلام.
یکی از تفریحات دائمی من و برخی همقطارانم زیرورو کردن چندین و چندبارهی تاریخ انقلاب اسلامی و تاریخ معاصر ایران، تاریخ منورالفکری و انقلاب مشروطه و حتی تاریخ اسلام بود که عرفان نامی از دوستان در این فقره الحق و الانصاف ید طولایی داشت. سخن گفتن از تجارب چهلسالهی انقلاب برای جمع کوچک ما از پرداختن به چه بسیار عیشها و نوشها مغتنمتر بود و مثل یک بحث خانوادگی در باب ریشهها و پیوندها همیشه داغ و تازه بود.
آزمون سخت همنسلان من در برزخی به وسعت زندگی! این نوع از زندگی بهخصوص که نگارنده قصد فاش کموکیف آن را دارد در هیچ کجای تاریخ نظیر ندارد. ما با حضور قاطع خدا آغاز کردیم و با غیبت بیانتهای او محکوم به تکراری بیپایان شدیم. گفتن ندارد واقع بودگی ما در برزخ تولد در ملکوت خدا و آرزوی مرگ تحت حاکمیت مطلق نیهیلیسم بیخدایی چیزی نبود که به ما فرصت اندیشیدن بدهد. ما حق انتخاب نداشتیم، لوح سفیدی که با چنین فرجامی مواجه شود یا باید آغازش بسی بسیار شوم بوده باشد و یا لاجرم پایانش، حالا هم از ما هستند اعجوبههایی که بهتنهایی در پهنهی سوختهی اگزیستانسشان هر روز و هر لحظه چه محشر کبرایی که بر پا نیست، کورانی خانمانسوز که زبان از اظهار آن عاجز است.
اما سرگذشت همهی ما به یک جا ختم نشد. از نسل ما گروهی به جریانهای سیاسی پیوستند، عدهای جذب روزنامهنگاری و حرفههای مشابه شدند، عدهای وارد بازار کار شدند، عدهای مهاجرت کردند، ولی معدودی که بلندپروازیشان به کوتاهی سقف آرزوهای بقیه نبود محکوم شدند به تفکر بر ریشهها و بنیادها، و اینچنین بر جگر سوختهشان داغ بر داغ افزوده شد. برخورداری از حداقل امکانات مادی به جهت فرصتهای اندک علیرغم کثرت تقاضاها بس نبود که مجبور به چشیدن طعم شکستهای پیدرپی در صحنههای اجتماعیـسیاسی شدند و حال بر عُسرت و شکست میباید بار جلیل اندیشیدن در برهوت را هم سوار میکردند. این تازه اول ماجرا بود. شب تار است و ره وادی ایمن در پیش، دیو انحطاط بر سر هفتخوان تحقق خفته بود و هل من مبارز میطلبید.
🔸️برگرفته از کتاب "گفتمان وفاق"؛ نقد فرهنگ؛ ۱۴۰۰
Forwarded from سخنرانیها
✍️ دکترمحمدحسن علایی (جامعه شناس)
🖊 کشور شدن کشور!
جامعه امیدوار، به حفظ همبستگی نیروها و کشور شدن کشور میاندیشد وهمت می گمارد، اگر بنا باشد معنای محصلی برای "امید" مفروض گرفت، آیا هنوز می شودبرای فرزندان این آب و خاک، از امیدبه آینده ی این وطن ستمکش، سخنی به میان آورد؟!
@sokhanranihaa
ایران قریب به چهل سال پیش انقلاب بزرگی راپشت سرگذاشته است وچه مایه از ایثار و شهادت، به چشم خویش دیده است که توانسته است بماند و درکشاکش دوران دوام بیاورد، پس چرا نشود از امیدبه آینده سخن گفت!؟
ایران درهمان حال که توسعه نیافته هست و توسعه رامسئله اصلی خویش می پندارد، اما به کشورشدن خویش می اندیشد به ملت شدن خویش همت گماشته است واستقلال و آزادی را همچنان ارج می گذارد.
آیاهمین نیروهای حاضر درعرصه ی سیاست آینده ی درخشان ما راتضمین می کند؟، صد البته که هر جریانی که به این وطن عشق می ورزد و همین جریان غالب، برای آبادانی ایران مغتنم شمرده می شوند اماجوانان انقلابی باید بدانند ما علی رغم اینکه به این نیروهای صالح و خدوم که در عرصه اند نیازمندیم به همت و مساعی اهل تفکر نیز نیازمندیم که به مدد گسترش فکر و اندیشه دراین سرزمين و تمهید مقدمات نظری و مقومات ساختاری، بالاخره موانع را از پیش پای توسعه و تعالی ایران وایرانی برداریم. نیروها و جریاناتی هم که مایوس اند باید بدانند تنها فکر و اندیشه می تواند درپویایی و ایجاد گفتمان های جدید به کاربیاید وبه همین جهت بایستی دعوت اهل تفکر رابه بازاندیشی وتامل با آغوش باز بپذیرند.
امید زمانی معنا خواهد داشت که ما همه کنار هم برای آبادی ایران بکوشیم در اینجا و اکنون ایران، صرف تعلق به گرایشات سیاسی و اتخاذ رویکردهای قهرآمیز، کارساز نبوده و نیست و این فکر و اندیشه و ارتقای بینش آحاد جامعه هست که می تواند راه آینده را بگشاید.
اما براستی چه چیزی می تواند موجبات "کشور شدن کشور" را فراهم سازد؟!
در بادی امر آنچه از عبارت کوتاه "کشور شدن کشور" بر می آید، بدیهی می نماید، اما به واقع چنین نیست، کشورهایی که پس از تجربه ی مدرنیته سامان پیشین خویش را از دست دادند و در قامت دولت-ملت خویش را بازآفریده و در صحنه های بین المللی وارد شدند، راه چندان همواری را نپیموده اند.
زندگی بهنجار، که امروز برای اهالی سرزمین خاورمیانه بیشتر به یک رویا می ماند، تنها و تنها در سایه "کشور شدن کشور" رخ می نماید، جایی که تمام وقت، امنیت و آرامش و آزادی از شش جهت در خطر می افتد نمی توان زندگی بهنجار و زیست مسالمتآمیز ساکنین آن قلمرو را چشمداشت، و لاجرم بایستی به همه چیز در آن به چشم کوتاه مدت، ناپایدار و بیم زده نگریست.
شاید بشود اولین شرط برای کشور شدن کشور را زیست مسالمت جویانه ی سلایق و گرایشات گوناگون در کنار هم قلمداد کرد، رسیدن به نوعی وحدت در عین کثرت. این مهم البته باید با تغییرات و تحولات اساسی در فرماسیون اجتماعی و هستی اجتماعی یک قوم تاریخی حاصل شود که بی تردید انبوهی از مولفه های اقتصادی و اجتماعی در پیدایش و قوام آن دخیل هست.
عناصر اصلی دخیل در این گفتمان "ایران شدن ایران" برای وضعیت پروبلماتیک امروز ایران عبارتند از:
"توسعه نیافتگی تاریخی" به عنوان مسئله ی اصلی امروز ما
تکثر فرهنگ های محلی، قومیت ها، و عناصر هویت ساز ملی، به عنوان یک امکان و فرصت
"حکمت و معنویت ایرانی" و "اسلام" به عنوان مولفه های بنیادین فرهنگی
بی عدالتی، فقر و شکاف طبقاتی به عنوان پیامدهای فقدان ثروت و عدم تولید ثروت
فشار تحریم های اقتصادی نظام سلطه به عنوان تهدید بیرونی
پروپاگاندای رسانه های خارجی به عنوان برهم زنندگان نظم
نقش و جایگاه روشنفکران به عنوان نیروهای خودآگاه به وضعیت بحرانی کشور
نقش و جایگاه قدرت سیاسی به عنوان نیروی مستقر حافظ منافع ملی
وجود شکاف در وجدان اجتماعی-تاریخی ایرانیان از زمان مواجهه با مدرنیته به عنوان مهمترین شاخصه ی توصیف هستی اجتماعی
وجود دوقطب سنت گرا و نوگرا در جامعه به عنوان دو ملت
"ایران شدن ایران" به عنوان اصلی ترین راهبرد برای تولد یک گفتمان رهایی بخش برای راهیابی به کیفیت گفتمانی بالا، و منطبق با واقعیت های اجتماعی امروز جامعه، "وحدت همه ی نیروها حول منافع ملی" را میتوان به عنوان مفهوم کانونی چنین گفتمانی قلمداد کرد،که رستگاری همه ی نیروهای جامعه،قومیت ها، شهروندان، قدرت سیاسی و روشنفکران را به نحوی درکنارهم توصیف وتبیین می کند، اما تضمین توفیق آن باتوجه به ابربحرانهای جامعه، به اقبال نیروهای واقعی جامعه و فراگیری این گفتمان در بین آحاد جامعه منوط می باشد، آیا با وجود خلا عظیم گفتمانی درکشور و با فرض درک ضرورت های فوری حیات اجتماعی، گفتمان "ایران شدن ایران" قابلیت برخورداری از مقبولیت عمومی را دارا خواهد بود؟
.
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
🖊 کشور شدن کشور!
جامعه امیدوار، به حفظ همبستگی نیروها و کشور شدن کشور میاندیشد وهمت می گمارد، اگر بنا باشد معنای محصلی برای "امید" مفروض گرفت، آیا هنوز می شودبرای فرزندان این آب و خاک، از امیدبه آینده ی این وطن ستمکش، سخنی به میان آورد؟!
@sokhanranihaa
ایران قریب به چهل سال پیش انقلاب بزرگی راپشت سرگذاشته است وچه مایه از ایثار و شهادت، به چشم خویش دیده است که توانسته است بماند و درکشاکش دوران دوام بیاورد، پس چرا نشود از امیدبه آینده سخن گفت!؟
ایران درهمان حال که توسعه نیافته هست و توسعه رامسئله اصلی خویش می پندارد، اما به کشورشدن خویش می اندیشد به ملت شدن خویش همت گماشته است واستقلال و آزادی را همچنان ارج می گذارد.
آیاهمین نیروهای حاضر درعرصه ی سیاست آینده ی درخشان ما راتضمین می کند؟، صد البته که هر جریانی که به این وطن عشق می ورزد و همین جریان غالب، برای آبادانی ایران مغتنم شمرده می شوند اماجوانان انقلابی باید بدانند ما علی رغم اینکه به این نیروهای صالح و خدوم که در عرصه اند نیازمندیم به همت و مساعی اهل تفکر نیز نیازمندیم که به مدد گسترش فکر و اندیشه دراین سرزمين و تمهید مقدمات نظری و مقومات ساختاری، بالاخره موانع را از پیش پای توسعه و تعالی ایران وایرانی برداریم. نیروها و جریاناتی هم که مایوس اند باید بدانند تنها فکر و اندیشه می تواند درپویایی و ایجاد گفتمان های جدید به کاربیاید وبه همین جهت بایستی دعوت اهل تفکر رابه بازاندیشی وتامل با آغوش باز بپذیرند.
امید زمانی معنا خواهد داشت که ما همه کنار هم برای آبادی ایران بکوشیم در اینجا و اکنون ایران، صرف تعلق به گرایشات سیاسی و اتخاذ رویکردهای قهرآمیز، کارساز نبوده و نیست و این فکر و اندیشه و ارتقای بینش آحاد جامعه هست که می تواند راه آینده را بگشاید.
اما براستی چه چیزی می تواند موجبات "کشور شدن کشور" را فراهم سازد؟!
در بادی امر آنچه از عبارت کوتاه "کشور شدن کشور" بر می آید، بدیهی می نماید، اما به واقع چنین نیست، کشورهایی که پس از تجربه ی مدرنیته سامان پیشین خویش را از دست دادند و در قامت دولت-ملت خویش را بازآفریده و در صحنه های بین المللی وارد شدند، راه چندان همواری را نپیموده اند.
زندگی بهنجار، که امروز برای اهالی سرزمین خاورمیانه بیشتر به یک رویا می ماند، تنها و تنها در سایه "کشور شدن کشور" رخ می نماید، جایی که تمام وقت، امنیت و آرامش و آزادی از شش جهت در خطر می افتد نمی توان زندگی بهنجار و زیست مسالمتآمیز ساکنین آن قلمرو را چشمداشت، و لاجرم بایستی به همه چیز در آن به چشم کوتاه مدت، ناپایدار و بیم زده نگریست.
شاید بشود اولین شرط برای کشور شدن کشور را زیست مسالمت جویانه ی سلایق و گرایشات گوناگون در کنار هم قلمداد کرد، رسیدن به نوعی وحدت در عین کثرت. این مهم البته باید با تغییرات و تحولات اساسی در فرماسیون اجتماعی و هستی اجتماعی یک قوم تاریخی حاصل شود که بی تردید انبوهی از مولفه های اقتصادی و اجتماعی در پیدایش و قوام آن دخیل هست.
عناصر اصلی دخیل در این گفتمان "ایران شدن ایران" برای وضعیت پروبلماتیک امروز ایران عبارتند از:
"توسعه نیافتگی تاریخی" به عنوان مسئله ی اصلی امروز ما
تکثر فرهنگ های محلی، قومیت ها، و عناصر هویت ساز ملی، به عنوان یک امکان و فرصت
"حکمت و معنویت ایرانی" و "اسلام" به عنوان مولفه های بنیادین فرهنگی
بی عدالتی، فقر و شکاف طبقاتی به عنوان پیامدهای فقدان ثروت و عدم تولید ثروت
فشار تحریم های اقتصادی نظام سلطه به عنوان تهدید بیرونی
پروپاگاندای رسانه های خارجی به عنوان برهم زنندگان نظم
نقش و جایگاه روشنفکران به عنوان نیروهای خودآگاه به وضعیت بحرانی کشور
نقش و جایگاه قدرت سیاسی به عنوان نیروی مستقر حافظ منافع ملی
وجود شکاف در وجدان اجتماعی-تاریخی ایرانیان از زمان مواجهه با مدرنیته به عنوان مهمترین شاخصه ی توصیف هستی اجتماعی
وجود دوقطب سنت گرا و نوگرا در جامعه به عنوان دو ملت
"ایران شدن ایران" به عنوان اصلی ترین راهبرد برای تولد یک گفتمان رهایی بخش برای راهیابی به کیفیت گفتمانی بالا، و منطبق با واقعیت های اجتماعی امروز جامعه، "وحدت همه ی نیروها حول منافع ملی" را میتوان به عنوان مفهوم کانونی چنین گفتمانی قلمداد کرد،که رستگاری همه ی نیروهای جامعه،قومیت ها، شهروندان، قدرت سیاسی و روشنفکران را به نحوی درکنارهم توصیف وتبیین می کند، اما تضمین توفیق آن باتوجه به ابربحرانهای جامعه، به اقبال نیروهای واقعی جامعه و فراگیری این گفتمان در بین آحاد جامعه منوط می باشد، آیا با وجود خلا عظیم گفتمانی درکشور و با فرض درک ضرورت های فوری حیات اجتماعی، گفتمان "ایران شدن ایران" قابلیت برخورداری از مقبولیت عمومی را دارا خواهد بود؟
.
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
Forwarded from باشگاه اندیشه
مدرسه مطالعات دیالوگ باشگاه اندیشه برگزار میکند:
درنگی در امکانِ کنشگری مرزی در این روزها
باحضورِ
دکتر مقصود فراستخواه (عضو هیأت علمی مؤسسه پژوهش و برنامهريزی آموزش عالی)
دکتر هادی خانیکی (عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی)
شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۸
خیابان وصال، کوچه نایبی، پلاک ۲۳
حضور برای عموم آزاد و رایگان است.
پخش از صفحه اینستاگرام لایو باشگاه اندیشه
📝دربارهٔ نشست
در دنبالهٔ نشستهای «گفتوگو؛ هم مسأله، هم راهحل» بعد از طراحی امکان گفتوگوی اجتماعی در بحران امروزین ِ کشور در نشست نخست و پس از ترسیم وضعیت روشنفکر گفتوگویی در نشستِ دوم به سراغ نظریهٔ کنشگری مرزی رفتهایم که نظریهای ایرانی است که مقصود فراستخواه آن را بر اساس مطالعات تاریخ معاصر ایران مطرح کرده و توسعه داده است.کنشگر مرزی عاملی انسانی است که میکوشد در فاصله میان محدودیتهای ساختاری ایران، امکانهایی تازه کشف یا حتی خلق کند. او در مرزهای میان دولت و جامعه در تردد است و بهعبارتی، بین دیوان حکومتی و ایوان اجتماعی رفتوآمد میکند.
#مطالعات_دیالوگ #گفتوگو #درباره_بحران #فراستخواه #کنشگر_مرزی #باشگاه_اندیشه
@bashgahandishe
درنگی در امکانِ کنشگری مرزی در این روزها
باحضورِ
دکتر مقصود فراستخواه (عضو هیأت علمی مؤسسه پژوهش و برنامهريزی آموزش عالی)
دکتر هادی خانیکی (عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی)
شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۸
خیابان وصال، کوچه نایبی، پلاک ۲۳
حضور برای عموم آزاد و رایگان است.
پخش از صفحه اینستاگرام لایو باشگاه اندیشه
📝دربارهٔ نشست
در دنبالهٔ نشستهای «گفتوگو؛ هم مسأله، هم راهحل» بعد از طراحی امکان گفتوگوی اجتماعی در بحران امروزین ِ کشور در نشست نخست و پس از ترسیم وضعیت روشنفکر گفتوگویی در نشستِ دوم به سراغ نظریهٔ کنشگری مرزی رفتهایم که نظریهای ایرانی است که مقصود فراستخواه آن را بر اساس مطالعات تاریخ معاصر ایران مطرح کرده و توسعه داده است.کنشگر مرزی عاملی انسانی است که میکوشد در فاصله میان محدودیتهای ساختاری ایران، امکانهایی تازه کشف یا حتی خلق کند. او در مرزهای میان دولت و جامعه در تردد است و بهعبارتی، بین دیوان حکومتی و ایوان اجتماعی رفتوآمد میکند.
#مطالعات_دیالوگ #گفتوگو #درباره_بحران #فراستخواه #کنشگر_مرزی #باشگاه_اندیشه
@bashgahandishe
Forwarded from اندیشکده خرد (Amir Dabirimehr)
آینده صلح اجتماعی؛ تاثیر چندفرهنگی بودن سید فریدالعطاس استاد دانشگاه ملی سنگاپور سخنرانی و گفتوگو (برنامه به زبان انگليسي است) شنبه، ۲۰ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۶ تا ۱۸ تالار مطهری دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی خیابان گلنبی، سهراه ضرابخانه نشست ویژه انجمن علمی مطالعات صلح ایران، انجمن جامعهشناسی ایران و دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی
امر سیاسی حقیقی چگونه امری است؟ تأملاتی بر فرونسیس ارسطویی21
دکتر بیژن عبدالکریمی
🎧 موضوع:
«امر سیاسی حقیقی چگونه امری است؟ تأملاتی بر فرونسیس ارسطویی»
💠 نشست اول
💠 نشست دوم
💠 نشست سوم
💠 نشست چهارم
💠 نشست پنجم
💠 نشست ششم
💠 نشست هفتم
💠 نشست هشتم
💠 نشست نهم
💠 نشست دهم
💠 نشست یازدهم
💠 نشست دوازدهم
💠 نشست سیزدهم
💠 نشست چهاردهم
💠 نشست پانزدهم
💠 نشست شانزدهم
💠 نشست هفدهم
💠 نشست هجدهم
💠 نشست نوزدهم
💠 نشست بیستم
✅ نشست بیست و یکم
🔻برگزار شده در نشستهای مجازی گروه تلگرام دکتر بیژن عبدالکریمی
🗓تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۲
فرمت: mp3
حجم: 17.6MB
مدت زمان:۰۰:۵۱:۱۹
#نشست_مجازی
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
گروه تلگرامی دکتر بیژن عبدالکریمی
«امر سیاسی حقیقی چگونه امری است؟ تأملاتی بر فرونسیس ارسطویی»
💠 نشست اول
💠 نشست دوم
💠 نشست سوم
💠 نشست چهارم
💠 نشست پنجم
💠 نشست ششم
💠 نشست هفتم
💠 نشست هشتم
💠 نشست نهم
💠 نشست دهم
💠 نشست یازدهم
💠 نشست دوازدهم
💠 نشست سیزدهم
💠 نشست چهاردهم
💠 نشست پانزدهم
💠 نشست شانزدهم
💠 نشست هفدهم
💠 نشست هجدهم
💠 نشست نوزدهم
💠 نشست بیستم
✅ نشست بیست و یکم
🔻برگزار شده در نشستهای مجازی گروه تلگرام دکتر بیژن عبدالکریمی
🗓تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۲
فرمت: mp3
حجم: 17.6MB
مدت زمان:۰۰:۵۱:۱۹
#نشست_مجازی
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
گروه تلگرامی دکتر بیژن عبدالکریمی
♦ملاحظاتی انتقادی پیرامون کارنامه ادبی شاعران دو زبانه!
✍دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
️🔸️دراین جستار تلاش می شود ملاحظاتی انتقادی پیرامون کارنامه ادبی شاعران دو زبانه در منطقه خود داشته باشیم به طور کلی در دیار ما شاعران دوزبانه در دو صورت قابل طبقهبندي هستند:
- یا اول فارسی گو بوده اند و بعد توانسته اند به زبان مادری خود هم شعر بگویند مثل استاد شهریار
- یا اول به زبان مادری خود شعر گفته اند و بعد توانسته اند در زبان فارسی هم شعر بگویند مثل خیلی از شاعران همشهری ما.
🔸️داوری من این است که دوستانی که از همان ابتدا به زبان مادری شعر گفته اند در شعر فارسی عموما ناموفق هستند. اما کسانی که اول فارسی گو بوده اند و بعد به زبان مادری شعر گفته اند عموما در هر دو عرصه موفق اند. اما چرا ؟
🔸️کسانی که از اول با فارسی شروع کرده اند نشان می دهد اساسا در این زبان تبحر دارند به واسطه ی تمرین و تکرار و احیانا تحصیلات عالیه با چم و خم تصویرسازی و مفهوم پردازی در این زبان آشنا هستند و بعد در شعر هم طبع آزمایی کرده و موفقیت حاصل کرده اند. و در صورت بازگشت به زبان مادری موفق می شوند چون نامحرم نیستند و زود به قواعد نوشتن هم بلد می شوند.
🔸️اما کسانی که از ابتدا به زبان مادری سروده اند تا آخر هم نسبت به زبان فارسی بیگانه و نامحرم می مانند. و اساسا کم پیش می آید در شعر فارسی نمونه کارهای موفقی داشته باشند. اساسا کسی که آشنایی و تسلطی به یک زبان ندارد واقعا چه اصراری هست به سرودن شعر در آن!
🔸️پیشنهاد من این است دوستانی که خیلی به ظرائف زبان فارسی اشراف ندارند به سرودن شعر فارسی خطر نکنند.
🔸️البته بزرگانی چون شهریار چون به واقع کلمه در فارسی استادند با سرودن در زبان ترکی موجبات بزرگداشت زبان مادری و نیز تقویت وفاق ملی می شوند که پیشتر در سخنرانی خویش در انجمن جامعه شناسی ایران مفصل به آن پرداخته ام. برای شنیدن این سخنرانی در صورت تمایل به لینک زیر مراجعه نمایید:
https://t.me/sociologicalperspectives/1735
🔸️در مقاله "رویکردی جامعه شناختی به آثار و شخصیت استاد شهریار در نسبت با گفتمان وفاق" که در همایش نکوداشت استاد شهریار در ۲۷ شهریور ۱۴۰۱ در محل همایش های برج میلاد ارائه شد بر آن بودم تا با یک رویکرد جامعه شناختی به سراغ آثار و شخصیت محمد حسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار به عنوان یکی از برجسته ترین شاعران معاصر ایران زمین بروم و نسبت آن را با گفتمان وفاق به مثابه یک گفتمان انسجام بخش و وحدت آفرین مورد واکاوی قرار دهم. شهریار به عنوان یک شاعر تمام وقت و چیره دست توانسته است در میان همه ی اقشار و اقوام ایرانیان از محبوبیت بی همتایی برخوردار شود و نقش بی بدیلی در ایجاد و تقویت و تثبیت خاطره جمعی و هویت ملی با تکیه بر حکمت ایرانی-اسلامی ایفا کند.
🔸️در این مقاله به برخی از ابعاد گفتمان وفاق به مثابه یک نظریه اجتماعی متناسب با زیست جهان تاریخی ما ایرانیان پرداخته ام و توفیق شهریار را در نسبت با این ابعاد در آثار و شخصیت وی مورد بازخوانی و بازاندیشی قرار داده ام.
دوستان جهت مطالعه مقاله می توانند به کانال رویکردهای جامعهشناختی به آدرس زیر مراجعه نمایید:
https://t.me/sociologicalperspectives
✍دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
️🔸️دراین جستار تلاش می شود ملاحظاتی انتقادی پیرامون کارنامه ادبی شاعران دو زبانه در منطقه خود داشته باشیم به طور کلی در دیار ما شاعران دوزبانه در دو صورت قابل طبقهبندي هستند:
- یا اول فارسی گو بوده اند و بعد توانسته اند به زبان مادری خود هم شعر بگویند مثل استاد شهریار
- یا اول به زبان مادری خود شعر گفته اند و بعد توانسته اند در زبان فارسی هم شعر بگویند مثل خیلی از شاعران همشهری ما.
🔸️داوری من این است که دوستانی که از همان ابتدا به زبان مادری شعر گفته اند در شعر فارسی عموما ناموفق هستند. اما کسانی که اول فارسی گو بوده اند و بعد به زبان مادری شعر گفته اند عموما در هر دو عرصه موفق اند. اما چرا ؟
🔸️کسانی که از اول با فارسی شروع کرده اند نشان می دهد اساسا در این زبان تبحر دارند به واسطه ی تمرین و تکرار و احیانا تحصیلات عالیه با چم و خم تصویرسازی و مفهوم پردازی در این زبان آشنا هستند و بعد در شعر هم طبع آزمایی کرده و موفقیت حاصل کرده اند. و در صورت بازگشت به زبان مادری موفق می شوند چون نامحرم نیستند و زود به قواعد نوشتن هم بلد می شوند.
🔸️اما کسانی که از ابتدا به زبان مادری سروده اند تا آخر هم نسبت به زبان فارسی بیگانه و نامحرم می مانند. و اساسا کم پیش می آید در شعر فارسی نمونه کارهای موفقی داشته باشند. اساسا کسی که آشنایی و تسلطی به یک زبان ندارد واقعا چه اصراری هست به سرودن شعر در آن!
🔸️پیشنهاد من این است دوستانی که خیلی به ظرائف زبان فارسی اشراف ندارند به سرودن شعر فارسی خطر نکنند.
🔸️البته بزرگانی چون شهریار چون به واقع کلمه در فارسی استادند با سرودن در زبان ترکی موجبات بزرگداشت زبان مادری و نیز تقویت وفاق ملی می شوند که پیشتر در سخنرانی خویش در انجمن جامعه شناسی ایران مفصل به آن پرداخته ام. برای شنیدن این سخنرانی در صورت تمایل به لینک زیر مراجعه نمایید:
https://t.me/sociologicalperspectives/1735
🔸️در مقاله "رویکردی جامعه شناختی به آثار و شخصیت استاد شهریار در نسبت با گفتمان وفاق" که در همایش نکوداشت استاد شهریار در ۲۷ شهریور ۱۴۰۱ در محل همایش های برج میلاد ارائه شد بر آن بودم تا با یک رویکرد جامعه شناختی به سراغ آثار و شخصیت محمد حسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار به عنوان یکی از برجسته ترین شاعران معاصر ایران زمین بروم و نسبت آن را با گفتمان وفاق به مثابه یک گفتمان انسجام بخش و وحدت آفرین مورد واکاوی قرار دهم. شهریار به عنوان یک شاعر تمام وقت و چیره دست توانسته است در میان همه ی اقشار و اقوام ایرانیان از محبوبیت بی همتایی برخوردار شود و نقش بی بدیلی در ایجاد و تقویت و تثبیت خاطره جمعی و هویت ملی با تکیه بر حکمت ایرانی-اسلامی ایفا کند.
🔸️در این مقاله به برخی از ابعاد گفتمان وفاق به مثابه یک نظریه اجتماعی متناسب با زیست جهان تاریخی ما ایرانیان پرداخته ام و توفیق شهریار را در نسبت با این ابعاد در آثار و شخصیت وی مورد بازخوانی و بازاندیشی قرار داده ام.
دوستان جهت مطالعه مقاله می توانند به کانال رویکردهای جامعهشناختی به آدرس زیر مراجعه نمایید:
https://t.me/sociologicalperspectives
Telegram
رویکردهای جامعه شناختی؛ "گفتمان وفاق"
انجمن جامعه شناسی ایران، گروه کشورهای اسلامی؛
وبینار «شهریار و ایران»
زمان: روز سه شنبه ۱۴۰۰/۷/۲۰
دکتر محمد حسن علایی (جامعه شناس)
@sociologicalperspectives
وبینار «شهریار و ایران»
زمان: روز سه شنبه ۱۴۰۰/۷/۲۰
دکتر محمد حسن علایی (جامعه شناس)
@sociologicalperspectives
Forwarded from برگ برگ
📚معرفی کتاب کنشگران مرزی
📚دستهبندی موضوعی: تاریخ ایران
📚کنشگران مرزی، آدمهایی هستند که به قول فراستخواه «در فضای خالی میان ایوان جامعه و دیوان دولت» حرکت کرده و به عنوان سازوکارهای جبرانی و ترمیمی، سعی کردهاند ساختارهای ناقص و گاه ناموجود را جبران کنند. آنها کسانی هستند که در فضای ساختارها، بر اساس عاملیت انسانی و کنشگری فعال، دنبال دگرگشتهای ساختاری میگردند.
📚 کنشگر مرزی در فضای بین علم و قدرت سیاسی حرکت میکند؛ کمالگرا نیست اما نتیجهگراست؛ اهل لابیگری و مذاکره برای بهبود وضع جامعه است، بیشتر اهل اصلاح است و انقلابی نیست؛ دانش و آگاهی را از علم و جامعه به سطح حکومت میبرد و مسائل حکومت را هم به عرصه علم و جامعه وارد میکند.
✍️نویسنده متن معرفی: محمد فاضلی
📚چاپ دوم کتاب «کنشگران جمعی» نوشته مقصود فراستخواه توسط نشر گام نو در ۶۰۲ صفحه در سال ۱۴۰۲ به قیمت ۳۲۰ هزار تومان منتشر شده است.
لینک کتاب
📚دستهبندی موضوعی: تاریخ ایران
📚کنشگران مرزی، آدمهایی هستند که به قول فراستخواه «در فضای خالی میان ایوان جامعه و دیوان دولت» حرکت کرده و به عنوان سازوکارهای جبرانی و ترمیمی، سعی کردهاند ساختارهای ناقص و گاه ناموجود را جبران کنند. آنها کسانی هستند که در فضای ساختارها، بر اساس عاملیت انسانی و کنشگری فعال، دنبال دگرگشتهای ساختاری میگردند.
📚 کنشگر مرزی در فضای بین علم و قدرت سیاسی حرکت میکند؛ کمالگرا نیست اما نتیجهگراست؛ اهل لابیگری و مذاکره برای بهبود وضع جامعه است، بیشتر اهل اصلاح است و انقلابی نیست؛ دانش و آگاهی را از علم و جامعه به سطح حکومت میبرد و مسائل حکومت را هم به عرصه علم و جامعه وارد میکند.
✍️نویسنده متن معرفی: محمد فاضلی
📚چاپ دوم کتاب «کنشگران جمعی» نوشته مقصود فراستخواه توسط نشر گام نو در ۶۰۲ صفحه در سال ۱۴۰۲ به قیمت ۳۲۰ هزار تومان منتشر شده است.
لینک کتاب