Audio
✅ نقدی بر آرای اخیر دکتر سروش اندر باب حقیقت و روش
دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
۱۰ بهمن ۱۴۰۱
✅ @sociologicalperspectives
دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
۱۰ بهمن ۱۴۰۱
✅ @sociologicalperspectives
Forwarded from نشر نقد فرهنگ
منتشر شد:
📚 تحلیل گفتمانهای آموزش و پرورش ایران پس از انقلاب | ویراستۀ رمضان برخورداری | چاپ اول | نشر نقد فرهنگ | 1401|
♦️خرید آنلاین از فروشگاه اینترنتی انتشارات نقد فرهنگ
🛵 ارسال از طریق پست
🛒برای خرید این کتاب روی این لینک کلیک کنید🛒
🟠به اینستاگرام نقد فرهنگ بپیوندید🟠
📚 تحلیل گفتمانهای آموزش و پرورش ایران پس از انقلاب | ویراستۀ رمضان برخورداری | چاپ اول | نشر نقد فرهنگ | 1401|
♦️خرید آنلاین از فروشگاه اینترنتی انتشارات نقد فرهنگ
🛵 ارسال از طریق پست
🛒برای خرید این کتاب روی این لینک کلیک کنید🛒
🟠به اینستاگرام نقد فرهنگ بپیوندید🟠
♦️کنشگران مرزی اثر دکتر مقصود فراستخواه منتشر شد.
دکتر فراستخواه در این روایت به نقش "عاملان تغییر" و ابتکارات و هوشمندیهای ایشان در شرایط انسداد، اشاره می کند. بنده هم به اهمیت "کنشگران مرزی" در پیوند با گفتمان وفاق تاکید دارم، به این اعتبار که ایشان با طرح کنشگران مرزی تلاشی نظری میکند برای ایجاد رابطه بین سیستم و زیست جهان؛ بین ایوان #مردم و دیوان #دولت؛ گفتگوهای میان نسلی؛ گفتگوهای دستگاههای رسمی و سازمانهای مردم نهاد، گفتگو میان مرکز و پیرامون، میان جریانهای مختلف فکری، میان #ایران و جامعه جهانی، میان نوگرایان و سنت گرایان، برای تقلیل محنتهای #انسان ایرانی در وضعیت شکاف ملت و دولت، برای رفع فرسایش سرمایهی اجتماعی، ترمیم اعتماد اجتماعی و نهایتاً شکل دادن به یک آرامش فعال در جامعه!
🔸اگر ایدهآل تایپهایی برای انواع #جامعهشناسی در ایران تلقی کنیم، فراستخواه به عنوان ایدهآل تایپ نوعی از جامعهشناسی است که از دامن زدن به شکاف ملت-دولت پرهیز و طرحهایی ایجابی برای تعامل امر سیاسی و اجتماعی میافکند.
✍ دکتر #محمدحسن_علایی
دکتر فراستخواه در این روایت به نقش "عاملان تغییر" و ابتکارات و هوشمندیهای ایشان در شرایط انسداد، اشاره می کند. بنده هم به اهمیت "کنشگران مرزی" در پیوند با گفتمان وفاق تاکید دارم، به این اعتبار که ایشان با طرح کنشگران مرزی تلاشی نظری میکند برای ایجاد رابطه بین سیستم و زیست جهان؛ بین ایوان #مردم و دیوان #دولت؛ گفتگوهای میان نسلی؛ گفتگوهای دستگاههای رسمی و سازمانهای مردم نهاد، گفتگو میان مرکز و پیرامون، میان جریانهای مختلف فکری، میان #ایران و جامعه جهانی، میان نوگرایان و سنت گرایان، برای تقلیل محنتهای #انسان ایرانی در وضعیت شکاف ملت و دولت، برای رفع فرسایش سرمایهی اجتماعی، ترمیم اعتماد اجتماعی و نهایتاً شکل دادن به یک آرامش فعال در جامعه!
🔸اگر ایدهآل تایپهایی برای انواع #جامعهشناسی در ایران تلقی کنیم، فراستخواه به عنوان ایدهآل تایپ نوعی از جامعهشناسی است که از دامن زدن به شکاف ملت-دولت پرهیز و طرحهایی ایجابی برای تعامل امر سیاسی و اجتماعی میافکند.
✍ دکتر #محمدحسن_علایی
امر سیاسی حقیقی چگونه امری است؟ تأملاتی بر فرونسیس ارسطویی11
دکتر بیژن عبدالکریمی
🎧 موضوع:
«امر سیاسی حقیقی چگونه امری است؟ تأملاتی بر فرونسیس ارسطویی»
💠 نشست اول
💠 نشست دوم
💠 نشست سوم
💠 نشست چهارم
💠 نشست پنجم
💠 نشست ششم
💠 نشست هفتم
💠 نشست هشتم
💠 نشست نهم
💠 نشست دهم
✅ نشست یازدهم
🔻برگزار شده در نشستهای مجازی گروه تلگرام دکتر بیژن عبدالکریمی
🗓تاریخ ۱۱ بهمن ۱۴۰۱
فرمت: mp3
حجم: 16.6MB
مدت زمان: ۰۰:۴۸:۲۶
#نشست_مجازی
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
گروه تلگرامی دکتر بیژن عبدالکریمی
«امر سیاسی حقیقی چگونه امری است؟ تأملاتی بر فرونسیس ارسطویی»
💠 نشست اول
💠 نشست دوم
💠 نشست سوم
💠 نشست چهارم
💠 نشست پنجم
💠 نشست ششم
💠 نشست هفتم
💠 نشست هشتم
💠 نشست نهم
💠 نشست دهم
✅ نشست یازدهم
🔻برگزار شده در نشستهای مجازی گروه تلگرام دکتر بیژن عبدالکریمی
🗓تاریخ ۱۱ بهمن ۱۴۰۱
فرمت: mp3
حجم: 16.6MB
مدت زمان: ۰۰:۴۸:۲۶
#نشست_مجازی
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
گروه تلگرامی دکتر بیژن عبدالکریمی
✅️سیاستورزی در زمین نیهیلیسم!
✍دکتر محمدحسن علایی (جامعهشناس)
🔸️پرسش از امکان سیاست ورزی در زمینه و زمانه ی نیهیلیستیک پرسش سترگ و نفس گیریست؛ در این مجال خواهیم کوشید به این پرسش به اعتبار ویژگیهای نیروهای اجتماعی-تاریخی نظر بیافکنیم؛ در زمانه ای که نیهیلیسم از یک مهمان ناخوانده تا سر حد یگانه میزبان بلامنازع بر قلمرو وجدانها و سرحدات جان آدمیان حکم می راند؛ اندیشه سیاسی بر سر امکان سیاست ورزی نمی تواند بی اعتنا از کنار آن عبور کند.
🔸️ متانریشنها تا قرن هجدهم در تثبیت نظامات سیاسی-اجتماعی کارکرد داشته است. و به مثابه ی زمین بازی قواعد بازی در عرصههای مختلفی مثل سیاست و حکمرانی را تعیین و تنظیم می کرد. مدرنیته اقتضائات جدید و نوظهوری را برای نظم اجتماعی تحمیل می کند؛ وصف "بحرانی" و "انتقادی" مدرنیته همه ی سنن و مواریث گذشتگان را به چالش می کشد؛ و قاره ی جدیدی در اندیشه ی سیاسی کشف می شود؛ انسجام اجتماعی؛ توازن قوا و نیروهای سیاسی مورد بازنگری و بازاندیشی واقع می گردد؛ و اندیشمندان بسیاری در فلسفه و جامعهشناسی ایده های نویی را برای سیاست و اجتماع مطرح می کند؛ با ظهور پست مدرنيته و انفجار واقعیت در رسانه ها و فضاهای مجازی که بودریار از آن به ابر واقعیت (Hyper Reality) یاد می کند مناسبات جهانی وارد فاز جدیدی شد؛ و کنشگری حقیقی سیاسی را با انواع دشواریها مواجه ساخت. البته جهان جدید بالذات مجال جولان این دست بازنمایی هاست آنچه اتفاق افتاده است به تعبیر بودریار، جامعهشناس و منتقد ادبی برجسته، عبارت است از "توفّق بازنماییهای رسانهای بر امر واقع" که از یکی از مشخصههای اساسی دورهی پستمدرن است.
🔸️دکتر حسین پاینده در مقاله "طغیان کپی بر اصل" منتشره در مجله سوره چنین آورده است: "به اعتقاد بودریار مدرنیته به فرجام رسیده است و ما وارد دورهی پسامدرن شدهایم که ویژگیِ متمایزکنندهاش بازتولید اطلاعات است. ما در جامعهای زندگی میکنیم که مهمترین کالا در آن اطلاعات است و ما دائما در حال خرید و مصرف اطلاعات از منابع و مجاری متکثر هستیم. ولی ما به خود واقعیت و آن رویدادی که در رسانهها گزارش میشود دسترسی نداریم، بلکه به اطلاعاتی که آن ها در اختیار ما میگذارند دسترسی داریم؛ پس ممکن است اطلاعاتی که رسانهها در اختیار ما میگذارند توسط آن ها مصادره به مطلوب شده باشد، و نوعی «تبیین گفتمانی از یک رویداد» باشد".
🔸️حال پرسش از امر سیاسی حقیقی به نزد اهل تفکر مبدل به پرسشی اساسی گردیده است؛ دکتر بیژن عبدالکریمی در سری نشستهای تلگرامی خود تحت عنوان "تاملاتی بر فرونسیس ارسطویی" به واکاوی نسبت حکمت عملی و شرایط انسداد در جهان نیهیلیستیک می پردازد تا در باب امکان سیاستورزی و فائق آمدن به شکاف نظر و عمل مخاطبان خویش را به تامل وا دارد، با تذکار به این مهم که امر سیاسی خلاف پندار انبوه تودهها و حتی بسیاری از اهل "نظر" به هیج وجه امری دم دستی و پیش پا افتاده نیست!
✍دکتر محمدحسن علایی (جامعهشناس)
🔸️پرسش از امکان سیاست ورزی در زمینه و زمانه ی نیهیلیستیک پرسش سترگ و نفس گیریست؛ در این مجال خواهیم کوشید به این پرسش به اعتبار ویژگیهای نیروهای اجتماعی-تاریخی نظر بیافکنیم؛ در زمانه ای که نیهیلیسم از یک مهمان ناخوانده تا سر حد یگانه میزبان بلامنازع بر قلمرو وجدانها و سرحدات جان آدمیان حکم می راند؛ اندیشه سیاسی بر سر امکان سیاست ورزی نمی تواند بی اعتنا از کنار آن عبور کند.
🔸️ متانریشنها تا قرن هجدهم در تثبیت نظامات سیاسی-اجتماعی کارکرد داشته است. و به مثابه ی زمین بازی قواعد بازی در عرصههای مختلفی مثل سیاست و حکمرانی را تعیین و تنظیم می کرد. مدرنیته اقتضائات جدید و نوظهوری را برای نظم اجتماعی تحمیل می کند؛ وصف "بحرانی" و "انتقادی" مدرنیته همه ی سنن و مواریث گذشتگان را به چالش می کشد؛ و قاره ی جدیدی در اندیشه ی سیاسی کشف می شود؛ انسجام اجتماعی؛ توازن قوا و نیروهای سیاسی مورد بازنگری و بازاندیشی واقع می گردد؛ و اندیشمندان بسیاری در فلسفه و جامعهشناسی ایده های نویی را برای سیاست و اجتماع مطرح می کند؛ با ظهور پست مدرنيته و انفجار واقعیت در رسانه ها و فضاهای مجازی که بودریار از آن به ابر واقعیت (Hyper Reality) یاد می کند مناسبات جهانی وارد فاز جدیدی شد؛ و کنشگری حقیقی سیاسی را با انواع دشواریها مواجه ساخت. البته جهان جدید بالذات مجال جولان این دست بازنمایی هاست آنچه اتفاق افتاده است به تعبیر بودریار، جامعهشناس و منتقد ادبی برجسته، عبارت است از "توفّق بازنماییهای رسانهای بر امر واقع" که از یکی از مشخصههای اساسی دورهی پستمدرن است.
🔸️دکتر حسین پاینده در مقاله "طغیان کپی بر اصل" منتشره در مجله سوره چنین آورده است: "به اعتقاد بودریار مدرنیته به فرجام رسیده است و ما وارد دورهی پسامدرن شدهایم که ویژگیِ متمایزکنندهاش بازتولید اطلاعات است. ما در جامعهای زندگی میکنیم که مهمترین کالا در آن اطلاعات است و ما دائما در حال خرید و مصرف اطلاعات از منابع و مجاری متکثر هستیم. ولی ما به خود واقعیت و آن رویدادی که در رسانهها گزارش میشود دسترسی نداریم، بلکه به اطلاعاتی که آن ها در اختیار ما میگذارند دسترسی داریم؛ پس ممکن است اطلاعاتی که رسانهها در اختیار ما میگذارند توسط آن ها مصادره به مطلوب شده باشد، و نوعی «تبیین گفتمانی از یک رویداد» باشد".
🔸️حال پرسش از امر سیاسی حقیقی به نزد اهل تفکر مبدل به پرسشی اساسی گردیده است؛ دکتر بیژن عبدالکریمی در سری نشستهای تلگرامی خود تحت عنوان "تاملاتی بر فرونسیس ارسطویی" به واکاوی نسبت حکمت عملی و شرایط انسداد در جهان نیهیلیستیک می پردازد تا در باب امکان سیاستورزی و فائق آمدن به شکاف نظر و عمل مخاطبان خویش را به تامل وا دارد، با تذکار به این مهم که امر سیاسی خلاف پندار انبوه تودهها و حتی بسیاری از اهل "نظر" به هیج وجه امری دم دستی و پیش پا افتاده نیست!
Forwarded from اتچ بات
💠«جامعه شناسی علم شناخت واقعیت اجتماعی است»
🌎اتحادیه جامعه شناسان ایرانی در تلگرام (اِجادَت)، فهرست زیر را در حوزه های گوناگون علوم اجتماعی تدارک دیده است. با انتشار آن در کانال های مختلف، به ترویج بینش جامعه شناختی کمک کنیم.
🌹🌹پنج شنبه1401/11/13🌹🌹
🌹فریبا نظری
🗣جامعهشناسی گروههای اجتماعی
🆔 @Sociologyofsocialgroups
🌹عباس بختیاری
🗣کنکاشی در روش
🆔 @Exploring_the_method
🌹محمدحسن علایی
🗣رویکردهای جامعهشناختی؛گفتمان وفاق
🆔 @sociologicalperspectives
🌹محمد زینالی اناری
🗣جامعه شناسی تجربه
🆔 @thing
🌹شیرین ولی پوری
🗣جامعه شناسی جنایی
🆔 @criminalsociology
🌹رضا تسلیمی طهرانی
🗣جامعهشناسی عمومی
🆔 @taslimi_tehrani
🌹مصلح فتاح پور
🗣آسیب های اجتماعی گیلان
🆔 @socialproblemsguilan
🌹سعید معدنی
🗣هفت اقلیم
🆔 @Saeed_Maadani
🌹ميناشیروانی ناغانی
🗣جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
🆔 @Sociology_Development_economic
🌹حسین شیران
🗣جامعهشناسی شرقی
🆔 @OrientalSociology
🌹نعمت الله فاضلی
🗣تحلیل فرهنگی جامعه ایران
🆔 @DrNematallahFazeli
🌹عادل سجودی
🗣جامعه شناسی گیلان
🆔 @GILsociologist
🌹دکتر پرویز اجلالی
🗣جامعه شناس ایرانی
🆔 @iransociologista
🌹ادمین
🗣کانال علمی مطالعات زنان
🆔 @womenstudiesisaorg
🌹آرش احدي مطلق
🗣جامعه شناسي و اخلاق
🆔 @Sociology_of_Ethics
🌹مسعود زمانی مقدم
🗣نوشتهها و مقالات
🆔 @masoudzamanimoghadam
🌹احمد فعال(بیان آزادی)
🗣تحلیل های نظری در جامعه شناسی و سیاست
🆔 @bayane_azadi
🌹مسعود زمانی مقدم
🗣پژوهش کیفی
🆔 @qualitative_methodology
🌹علی نوری
🗣خانواده و مسائل اجتماعی
🆔 @iranian_familyy
🌹ح.ا.تنهایی
🗣گروه جامعه شناسی تفسیری و نظری و درمانی ایران
🆔 @hatanhai
🖌🗣🖌🗣🖌🗣🖌🗣🖌🗣
🔗Click here to join us:
🆔 @madanibita
🆔 @dr_shirinvalipouri
🆔 @Mohamadzeinaliunari
🌎اتحادیه جامعه شناسان ایرانی در تلگرام (اِجادَت)، فهرست زیر را در حوزه های گوناگون علوم اجتماعی تدارک دیده است. با انتشار آن در کانال های مختلف، به ترویج بینش جامعه شناختی کمک کنیم.
🌹🌹پنج شنبه1401/11/13🌹🌹
🌹فریبا نظری
🗣جامعهشناسی گروههای اجتماعی
🆔 @Sociologyofsocialgroups
🌹عباس بختیاری
🗣کنکاشی در روش
🆔 @Exploring_the_method
🌹محمدحسن علایی
🗣رویکردهای جامعهشناختی؛گفتمان وفاق
🆔 @sociologicalperspectives
🌹محمد زینالی اناری
🗣جامعه شناسی تجربه
🆔 @thing
🌹شیرین ولی پوری
🗣جامعه شناسی جنایی
🆔 @criminalsociology
🌹رضا تسلیمی طهرانی
🗣جامعهشناسی عمومی
🆔 @taslimi_tehrani
🌹مصلح فتاح پور
🗣آسیب های اجتماعی گیلان
🆔 @socialproblemsguilan
🌹سعید معدنی
🗣هفت اقلیم
🆔 @Saeed_Maadani
🌹ميناشیروانی ناغانی
🗣جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
🆔 @Sociology_Development_economic
🌹حسین شیران
🗣جامعهشناسی شرقی
🆔 @OrientalSociology
🌹نعمت الله فاضلی
🗣تحلیل فرهنگی جامعه ایران
🆔 @DrNematallahFazeli
🌹عادل سجودی
🗣جامعه شناسی گیلان
🆔 @GILsociologist
🌹دکتر پرویز اجلالی
🗣جامعه شناس ایرانی
🆔 @iransociologista
🌹ادمین
🗣کانال علمی مطالعات زنان
🆔 @womenstudiesisaorg
🌹آرش احدي مطلق
🗣جامعه شناسي و اخلاق
🆔 @Sociology_of_Ethics
🌹مسعود زمانی مقدم
🗣نوشتهها و مقالات
🆔 @masoudzamanimoghadam
🌹احمد فعال(بیان آزادی)
🗣تحلیل های نظری در جامعه شناسی و سیاست
🆔 @bayane_azadi
🌹مسعود زمانی مقدم
🗣پژوهش کیفی
🆔 @qualitative_methodology
🌹علی نوری
🗣خانواده و مسائل اجتماعی
🆔 @iranian_familyy
🌹ح.ا.تنهایی
🗣گروه جامعه شناسی تفسیری و نظری و درمانی ایران
🆔 @hatanhai
🖌🗣🖌🗣🖌🗣🖌🗣🖌🗣
🔗Click here to join us:
🆔 @madanibita
🆔 @dr_shirinvalipouri
🆔 @Mohamadzeinaliunari
Telegram
attach 📎
Forwarded from 🎗آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛ (Dr Alaei)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
منتشر شد:
📚 گفتمان وفاق؛ ارمغان دو دهه زیست آکادمیک (روایتی از تجربۀ زیست دانشگاهی در ایران از 1380 تا 1400)
نویسنده:
دکتر محمدحسن علایی (جامعه شناس)
| چاپ اول | نقد فرهنگ | 1400|
✅خرید آنلاین از فروشگاه اینترنتی انتشارات نقد فرهنگ با ۲۰درصد تخفیف
📚 گفتمان وفاق؛ ارمغان دو دهه زیست آکادمیک (روایتی از تجربۀ زیست دانشگاهی در ایران از 1380 تا 1400)
نویسنده:
دکتر محمدحسن علایی (جامعه شناس)
| چاپ اول | نقد فرهنگ | 1400|
✅خرید آنلاین از فروشگاه اینترنتی انتشارات نقد فرهنگ با ۲۰درصد تخفیف
Forwarded from نشر نقد فرهنگ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
| محمدحسن علایی | نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران ۱۴۰۱ | سالن ناشران عمومی، راهرو ۲۵، غرفه ۳۳، نقد فرهنگ |
Forwarded from نشر نقد فرهنگ
منتشر شد:
📚 گفتمان وفاق؛ ارمغان دو دهه زیست آکادمیک (روایتی از تجربۀ زیست دانشگاهی در ایران از 1380 تا 1400) | نویسنده: محمدحسن علایی | چاپ اول | نقد فرهنگ | 1400|
♦️خرید آنلاین از فروشگاه اینترنتی انتشارات نقد فرهنگ
🛵 ارسال از طریق پست
🛒برای خرید این کتاب روی این لینک کلیک کنید🛒
🟠به اینستاگرام نقد فرهنگ بپیوندید🟠
📚 گفتمان وفاق؛ ارمغان دو دهه زیست آکادمیک (روایتی از تجربۀ زیست دانشگاهی در ایران از 1380 تا 1400) | نویسنده: محمدحسن علایی | چاپ اول | نقد فرهنگ | 1400|
♦️خرید آنلاین از فروشگاه اینترنتی انتشارات نقد فرهنگ
🛵 ارسال از طریق پست
🛒برای خرید این کتاب روی این لینک کلیک کنید🛒
🟠به اینستاگرام نقد فرهنگ بپیوندید🟠
جهان تاریک و خاموش است دل دیوانه اما نه
تمام راه ها بسته ست ره رندانه اما نه
چه می جویی از این ظلمت چراغ باده را بفروز
دگر آبی نمی جوشد خم میخانه اما نه
پریدم از قفس باور ندارد عقل هشیاران
پر پرواز را چیدند پر پروانه اما نه
منم آن داستانی که از آن افسانه ها گویند
تمام قصه ها هیچ و من افسانه اما نه
طبیبان ناتوانند از دوای درد مشتاقان
طرب سوز است هر لعلی، لب دردانه اما نه
بیا ای خسته خاطر دوست نمان در مسلخ غربت
درون ها تیره شد آری در این کاشانه اما نه
نگو نوری نمی بینم که آن نور از درون تابد
جهان تاریک و خاموش است دل دیوانه اما نه
https://www.instagram.com/p/CoWhYzTKZlX/?igshid=MDJmNzVkMjY=
تمام راه ها بسته ست ره رندانه اما نه
چه می جویی از این ظلمت چراغ باده را بفروز
دگر آبی نمی جوشد خم میخانه اما نه
پریدم از قفس باور ندارد عقل هشیاران
پر پرواز را چیدند پر پروانه اما نه
منم آن داستانی که از آن افسانه ها گویند
تمام قصه ها هیچ و من افسانه اما نه
طبیبان ناتوانند از دوای درد مشتاقان
طرب سوز است هر لعلی، لب دردانه اما نه
بیا ای خسته خاطر دوست نمان در مسلخ غربت
درون ها تیره شد آری در این کاشانه اما نه
نگو نوری نمی بینم که آن نور از درون تابد
جهان تاریک و خاموش است دل دیوانه اما نه
https://www.instagram.com/p/CoWhYzTKZlX/?igshid=MDJmNzVkMjY=
امر سیاسی حقیقی چگونه امری است؟ تأملاتی بر فرونسیس ارسطویی12
دکتر بیژن عبدالکریمی
🎧 موضوع:
«امر سیاسی حقیقی چگونه امری است؟ تأملاتی بر فرونسیس ارسطویی»
💠 نشست اول
💠 نشست دوم
💠 نشست سوم
💠 نشست چهارم
💠 نشست پنجم
💠 نشست ششم
💠 نشست هفتم
💠 نشست هشتم
💠 نشست نهم
💠 نشست دهم
💠 نشست یازدهم
✅ نشست دوازدهم
🔻برگزار شده در نشستهای مجازی گروه تلگرام دکتر بیژن عبدالکریمی
🗓تاریخ ۱۸ بهمن ۱۴۰۱
فرمت: mp3
حجم: 16.6MB
مدت زمان:۰۰:۴۸:۲۱
#نشست_مجازی
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
گروه تلگرامی دکتر بیژن عبدالکریمی
«امر سیاسی حقیقی چگونه امری است؟ تأملاتی بر فرونسیس ارسطویی»
💠 نشست اول
💠 نشست دوم
💠 نشست سوم
💠 نشست چهارم
💠 نشست پنجم
💠 نشست ششم
💠 نشست هفتم
💠 نشست هشتم
💠 نشست نهم
💠 نشست دهم
💠 نشست یازدهم
✅ نشست دوازدهم
🔻برگزار شده در نشستهای مجازی گروه تلگرام دکتر بیژن عبدالکریمی
🗓تاریخ ۱۸ بهمن ۱۴۰۱
فرمت: mp3
حجم: 16.6MB
مدت زمان:۰۰:۴۸:۲۱
#نشست_مجازی
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
گروه تلگرامی دکتر بیژن عبدالکریمی
Forwarded from 🎗آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛ (Dr Alaei)
✅کژکارکردی ساختاری یکه تاز میدان آموزش عالی کشور!
✍دکتر محمدحسن علایی (جامعه شناس و مولف کتاب گفتمان وفاق)
فرایند جذب و بکارگیری نیروی انسانی در نهاد آموزش عالی کشور اعم از دانشگاه ها و پژوهشگاه ها و ... از چندان نقیصه ی کلانی رنج می برد که نمی توان آن را به برخی خطاها و کاستی های موردی منحصر دانست و مع الاسف از چنین واقعیت تلخی می بایست با عنوان یکه تازی کژکارکردی ساختاری در میدان آموزش عالی کشور یاد کرد.
علی رغم تاکیدات مکرر رهبری انقلاب در حمایت و دفاع از جامعه علمی و نخبگان کشور مع الاسف باید نسبت به ناکارآمدی ساز و کارهای شناسایی و جذب نیروهای اصیل و کارآمد در سطح نخبگانی همچنان دلواپس بود! با این وجود ضرورت باز شناسی نیروهای اصیل و شکل گیری یک گفتمان مترقی رهایی بخش بیش از پیش احساس می شود
در شرایط کنونی کشور، علی رغم انفجار انبوهی از بحران های نگران کننده، فقدان یک گفتمان مترقی انسجام آفرین به شدت احساس می گردد. گفتمانی که در پی نجات کشور برآید و تامین منافع ملی را با وجود همه ی تهدیدات داخلی و فشارهای همه جانبه نظام سلطه جهانی تضمین کند. معدود دغدغه مندان روشن اندیش دانشگاهی در حوزه علوم انسانی و دانشمندان علوم اجتماعی بایستی از توان و شایستگی تولید محتوا و گفتمان سازی برآمده از نهاد علم برخوردار باشند.
همچنین در راستای ملی شدن مطالبات آکادمیک، باید در قدم اول اصحاب علوم انسانی را برای نقد ناکارآمدی نهاد علم فراخواند. لذا نگارنده به عنوان دانش آموخته ی علوم انسانی و در راستای ارتقا وضعیت نا به سامان دانشگاه، پیشنهاد می کند دانشگاهیان دغدغه مند به انجام پژوهش ها و تحقیقات خرد و کلان ملی در خصوص نهاد علم همت بگمارند. باید دید کژکارکردی در نهاد آموزش عالی، بهواقع در متن حیات اجتماعی ما به چه عواملی تاریخی، فرهنگی و سیاسی مربوط میشود.
نگارنده بر اساس تجربه ی زیسته، مع الاسف آکادمی ایرانی را کالبدی بی روح یافته است، که به هیچ وجه در ایفای کارکردهای حیاتی خویش، توفیق نداشته است، بر فرض که مسامحتاً به وجود آکادمی به معنای واقعی کلمه در ایران اذعان داشته باشیم. هر چند نگارنده هیچ اهل نظری را سراغ ندارد که قصد انکار جایگاه ویژه دانشگاه و خدمات صورت پذیرفته در آن را داشته باشد. به نظر می رسد فاصله ی معنی داری بین وضعیت فعلی آکادمی در ایران و وضعیت نسبتاً ایده آل دانشگاه ایرانی قابل احصا می باشد که این مهم را نیز می توان ناظر بر پیامدهای نامیمون توسعه نیافتگی قلمداد کرد و ذیل مفهوم توسعه نیافتگی تاریخی ایرانیان مورد خوانش قرار داد.
✍دکتر محمدحسن علایی (جامعه شناس و مولف کتاب گفتمان وفاق)
فرایند جذب و بکارگیری نیروی انسانی در نهاد آموزش عالی کشور اعم از دانشگاه ها و پژوهشگاه ها و ... از چندان نقیصه ی کلانی رنج می برد که نمی توان آن را به برخی خطاها و کاستی های موردی منحصر دانست و مع الاسف از چنین واقعیت تلخی می بایست با عنوان یکه تازی کژکارکردی ساختاری در میدان آموزش عالی کشور یاد کرد.
علی رغم تاکیدات مکرر رهبری انقلاب در حمایت و دفاع از جامعه علمی و نخبگان کشور مع الاسف باید نسبت به ناکارآمدی ساز و کارهای شناسایی و جذب نیروهای اصیل و کارآمد در سطح نخبگانی همچنان دلواپس بود! با این وجود ضرورت باز شناسی نیروهای اصیل و شکل گیری یک گفتمان مترقی رهایی بخش بیش از پیش احساس می شود
در شرایط کنونی کشور، علی رغم انفجار انبوهی از بحران های نگران کننده، فقدان یک گفتمان مترقی انسجام آفرین به شدت احساس می گردد. گفتمانی که در پی نجات کشور برآید و تامین منافع ملی را با وجود همه ی تهدیدات داخلی و فشارهای همه جانبه نظام سلطه جهانی تضمین کند. معدود دغدغه مندان روشن اندیش دانشگاهی در حوزه علوم انسانی و دانشمندان علوم اجتماعی بایستی از توان و شایستگی تولید محتوا و گفتمان سازی برآمده از نهاد علم برخوردار باشند.
همچنین در راستای ملی شدن مطالبات آکادمیک، باید در قدم اول اصحاب علوم انسانی را برای نقد ناکارآمدی نهاد علم فراخواند. لذا نگارنده به عنوان دانش آموخته ی علوم انسانی و در راستای ارتقا وضعیت نا به سامان دانشگاه، پیشنهاد می کند دانشگاهیان دغدغه مند به انجام پژوهش ها و تحقیقات خرد و کلان ملی در خصوص نهاد علم همت بگمارند. باید دید کژکارکردی در نهاد آموزش عالی، بهواقع در متن حیات اجتماعی ما به چه عواملی تاریخی، فرهنگی و سیاسی مربوط میشود.
نگارنده بر اساس تجربه ی زیسته، مع الاسف آکادمی ایرانی را کالبدی بی روح یافته است، که به هیچ وجه در ایفای کارکردهای حیاتی خویش، توفیق نداشته است، بر فرض که مسامحتاً به وجود آکادمی به معنای واقعی کلمه در ایران اذعان داشته باشیم. هر چند نگارنده هیچ اهل نظری را سراغ ندارد که قصد انکار جایگاه ویژه دانشگاه و خدمات صورت پذیرفته در آن را داشته باشد. به نظر می رسد فاصله ی معنی داری بین وضعیت فعلی آکادمی در ایران و وضعیت نسبتاً ایده آل دانشگاه ایرانی قابل احصا می باشد که این مهم را نیز می توان ناظر بر پیامدهای نامیمون توسعه نیافتگی قلمداد کرد و ذیل مفهوم توسعه نیافتگی تاریخی ایرانیان مورد خوانش قرار داد.
داستان کوتاه!
من: گل نبی
راننده: بیا بالا
سوار می شوم و راننده را در حال ذکر می یابم. چند دقیقه می گذرد می گوید پناه می بریم به خدا؛ دیدی چه مصیبتی نازل شد بر سر این خلایق.
می پرسم باز چی شده؛ با صدایی حزن آلود و لابه گون پاسخ می دهد ۸ ریشتر زلزله آمده ترکیه هزار نفر کشته شده حجم تخریب خیلی بالا بوده.
من شبیه تام هنکس در نجات سرباز رایان باقی حرف های راننده را نمی شنوم گوشم کیپ می شود و فقط تکان خوردن لب و دهن راننده را تشخیص می دهم با خودم می گویم عجب دنیایی هست، موقعی که من داخل جلسه مصاحبه بودم و انتظار داشتم خداوند سبحان به طرز ویژه ای حواسش به من باشد و تقریبا اختصاصي هوای مرا داشته باشد و مراجع دیگری را نپذیرد؛ هزاران نفر در ترکیه و سوریه زیر آوار وحشت زلزله ی ۸ ریشتری فریاد خدا خدا سر می دادند.
این تقریبا اولین دفعه ای بود که توقع زیادی داشتم ولی خیلی زود متنبه شدم منتها آوار سر دیگران خراب شد... برای دیگران خواستن همیشه بهتر از برای خویش خواستن هست؛ هر چند نیت من هم رسیدن به جایی و خدمت کردن به خلق الله بود ولی خوش به حال راننده که هم زودتر از من مطلع شده بود هم ذکرش را می گفت و هم خدمتش را می کرد.
من: گل نبی
راننده: بیا بالا
سوار می شوم و راننده را در حال ذکر می یابم. چند دقیقه می گذرد می گوید پناه می بریم به خدا؛ دیدی چه مصیبتی نازل شد بر سر این خلایق.
می پرسم باز چی شده؛ با صدایی حزن آلود و لابه گون پاسخ می دهد ۸ ریشتر زلزله آمده ترکیه هزار نفر کشته شده حجم تخریب خیلی بالا بوده.
من شبیه تام هنکس در نجات سرباز رایان باقی حرف های راننده را نمی شنوم گوشم کیپ می شود و فقط تکان خوردن لب و دهن راننده را تشخیص می دهم با خودم می گویم عجب دنیایی هست، موقعی که من داخل جلسه مصاحبه بودم و انتظار داشتم خداوند سبحان به طرز ویژه ای حواسش به من باشد و تقریبا اختصاصي هوای مرا داشته باشد و مراجع دیگری را نپذیرد؛ هزاران نفر در ترکیه و سوریه زیر آوار وحشت زلزله ی ۸ ریشتری فریاد خدا خدا سر می دادند.
این تقریبا اولین دفعه ای بود که توقع زیادی داشتم ولی خیلی زود متنبه شدم منتها آوار سر دیگران خراب شد... برای دیگران خواستن همیشه بهتر از برای خویش خواستن هست؛ هر چند نیت من هم رسیدن به جایی و خدمت کردن به خلق الله بود ولی خوش به حال راننده که هم زودتر از من مطلع شده بود هم ذکرش را می گفت و هم خدمتش را می کرد.
✅️اساتید دانشگاه در بی افقی دانشجویان شریک جرمند!
✍دکتر محمدحسن علایی (جامعهشناس)
🔸️فریاد دادخواهی از عمر به هدر رفته ی دانشجویان در نظام ناکارآمد دانشگاه ایرانی به صرف گرفتن ژست های معترضانه و منتقدانه نمی تواند و نباید فرو کاسته شود؛ و بایستی با روشنگری های مداوم و بی وقفه ی دانشگاهیان در عمل جلوی رویه های سرمایه سوز و خانمان برانداز پذیرش فله ای دانشجو در مراکز آموزش عالی گرفته شود؛ که در غیر این صورت مع الاسف باید اساتید دانشگاه را نیز در کنار دیگر ذینفعان در بی افقی دانشجویان شریک جرم قلمداد کرد.
🔸️رشد سرطانی مراکز فاقد کیفیت دانشگاهی در حقیقت کیفیت را به پای کمیت ذبح کرده است. آیا بین نیازهای جامعه، صنعت و بازار کار با فارغالتحصیلان رشته های علوم انسانی؛ فنی و مهندسی؛ علوم پایه و ... تناسب معنی داری وجود دارد؛ آیا در این خصوص نیازسنجی های علمی صورت می پذیرد؛ آیا نحوه جذب؛ پذیرش و آموزش دانشجو با استانداردهای جهانی تطابق دارد؟
در قبال این میزان از سرمایه سوزی های نسل های جوان که عمر خویش را در طی این مدارج دانشگاهی برای اخذ این مدارک کذایی بر باد می دهند به واقع کدام نهاد باید پاسخگو باشد؟!
🔸️نگارنده در جایجای کتاب "گفتمان وفاق؛ ارمغان دو دهه زیست آکادمیک" به طرح این قبیل پرسشها پرداخته است؛ در بخشی از این کتاب آمده است:
"روایت دو دهه تجربه ی زیسته ی آکادمیک را ای بسا بتوان به مثابه ی نقطه ی پایانی بر فعالیت های آکادمیک نویسنده نیز تلقی کرد، یک جور نامه ی خداحافظی با شرحی نسبتا مبسوط برای پذیرش یک تقدیر محتوم، که راه من را بالاخره از آکادمی جدا می کند؛ اما تقلیل دادن چنین تلاشی به صرف یک بزرگداشت تشریفاتی، قدری اجحاف است؛ من در این روایت، به جای اینکه سعی کرده باشم رد پا هایم را پاک کنم به این حقیقت تلخ و دردناک تن دادم که تَرَک ها و رخنه ها را در تجربه ی خودم منعکس کنم، و ای بسا اجازه بدهم که ادامه ی آن ها در کنش و گفتار و شخصیت من، مجال بروز یابند تا به وسع خویش، در برملا ساختن سازوبرگ های ایدئولوژیک آکادمی و عریان ساختن امر واقع زیر پوست آن موثر باشم...".
🔸️در پایان به بخش دیگری از این کتاب که در راستای دغدغه این جستار می باشد نیز اشاره می گردد:
"مسئله این نیست که تجربه زیست آکادمیک در ایران، در نهایت یک تجربه شکست و ناکامی در بعد فردی است بل امر مهمتر این است که اساساً در ابعاد اجتماعی نیز، از سامان دادن به کنشهای اجتماعی ناتوان است، چه از جهت عدم تشکل دادن به یک اجتماع علمی حقیقی که در گفتوگو با همدیگر واجد یک حیات عینی باشند، و چه از منظر تولید نخبههای پیشرو برای ورود به عرصه جامعه و حفظ ارتباط با عقبه دانشگاهی برای روزآمدسازی اطلاعات و دانش در خدمت اصلاح امور؛ باید دید کژکارکردی در نهاد آموزش عالی، بهواقع در متن حیات اجتماعی ما به چه عواملی تاریخی، فرهنگی و سیاسی مربوط میشود".
✍دکتر محمدحسن علایی (جامعهشناس)
🔸️فریاد دادخواهی از عمر به هدر رفته ی دانشجویان در نظام ناکارآمد دانشگاه ایرانی به صرف گرفتن ژست های معترضانه و منتقدانه نمی تواند و نباید فرو کاسته شود؛ و بایستی با روشنگری های مداوم و بی وقفه ی دانشگاهیان در عمل جلوی رویه های سرمایه سوز و خانمان برانداز پذیرش فله ای دانشجو در مراکز آموزش عالی گرفته شود؛ که در غیر این صورت مع الاسف باید اساتید دانشگاه را نیز در کنار دیگر ذینفعان در بی افقی دانشجویان شریک جرم قلمداد کرد.
🔸️رشد سرطانی مراکز فاقد کیفیت دانشگاهی در حقیقت کیفیت را به پای کمیت ذبح کرده است. آیا بین نیازهای جامعه، صنعت و بازار کار با فارغالتحصیلان رشته های علوم انسانی؛ فنی و مهندسی؛ علوم پایه و ... تناسب معنی داری وجود دارد؛ آیا در این خصوص نیازسنجی های علمی صورت می پذیرد؛ آیا نحوه جذب؛ پذیرش و آموزش دانشجو با استانداردهای جهانی تطابق دارد؟
در قبال این میزان از سرمایه سوزی های نسل های جوان که عمر خویش را در طی این مدارج دانشگاهی برای اخذ این مدارک کذایی بر باد می دهند به واقع کدام نهاد باید پاسخگو باشد؟!
🔸️نگارنده در جایجای کتاب "گفتمان وفاق؛ ارمغان دو دهه زیست آکادمیک" به طرح این قبیل پرسشها پرداخته است؛ در بخشی از این کتاب آمده است:
"روایت دو دهه تجربه ی زیسته ی آکادمیک را ای بسا بتوان به مثابه ی نقطه ی پایانی بر فعالیت های آکادمیک نویسنده نیز تلقی کرد، یک جور نامه ی خداحافظی با شرحی نسبتا مبسوط برای پذیرش یک تقدیر محتوم، که راه من را بالاخره از آکادمی جدا می کند؛ اما تقلیل دادن چنین تلاشی به صرف یک بزرگداشت تشریفاتی، قدری اجحاف است؛ من در این روایت، به جای اینکه سعی کرده باشم رد پا هایم را پاک کنم به این حقیقت تلخ و دردناک تن دادم که تَرَک ها و رخنه ها را در تجربه ی خودم منعکس کنم، و ای بسا اجازه بدهم که ادامه ی آن ها در کنش و گفتار و شخصیت من، مجال بروز یابند تا به وسع خویش، در برملا ساختن سازوبرگ های ایدئولوژیک آکادمی و عریان ساختن امر واقع زیر پوست آن موثر باشم...".
🔸️در پایان به بخش دیگری از این کتاب که در راستای دغدغه این جستار می باشد نیز اشاره می گردد:
"مسئله این نیست که تجربه زیست آکادمیک در ایران، در نهایت یک تجربه شکست و ناکامی در بعد فردی است بل امر مهمتر این است که اساساً در ابعاد اجتماعی نیز، از سامان دادن به کنشهای اجتماعی ناتوان است، چه از جهت عدم تشکل دادن به یک اجتماع علمی حقیقی که در گفتوگو با همدیگر واجد یک حیات عینی باشند، و چه از منظر تولید نخبههای پیشرو برای ورود به عرصه جامعه و حفظ ارتباط با عقبه دانشگاهی برای روزآمدسازی اطلاعات و دانش در خدمت اصلاح امور؛ باید دید کژکارکردی در نهاد آموزش عالی، بهواقع در متن حیات اجتماعی ما به چه عواملی تاریخی، فرهنگی و سیاسی مربوط میشود".
Forwarded from 🎗آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛ (Dr Alaei)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Audio
همایش "بازخوانی روایت سید جواد طباطبایی از دانشگاه در ایران"
محمد حسین علایی
۱۸ آبان ۱۳۹۸
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
@seyedjavadmiri
محمد حسین علایی
۱۸ آبان ۱۳۹۸
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
@seyedjavadmiri
Forwarded from جامعهشناسی
📕 کنشگران مرزی
✍️نویسنده: مقصود فراستخواه
انتشارات گام نو، چاپ اول 1401
با افزایش شکاف ملت-دولت و در شرایط انسداد، که پنجرهها برای گفتوگو بسته میشوند، پلهای ارتباطی از بین میروند، دیوارهای بیاعتمادی بلندتر، و حوزههای مدنی ضعیفتر میشوند. فضایی از ناامیدی بر اذهان سنگینی و اعتماد به نفس اجتماعی را تهدید میکند. اما جامعهی ایرانی از نفس نمیافتد. قابلیتهای تمدنی و فرهنگی سبب میشوند که عاملان اجتماعی با تنوع بخشیدن به شیوههای عمل خود، صورتهای متفاوتی از کنشگری در پیش گیرند.
کنشگری مرزی یکی از این ابتکارات عمل اجتماعی توسط عاملانی است که پایی در حکومت و پایی در جامعه دارند، میان ایوان جامعه و دیوان دولت تردد میکنند ودست به خلاقیتهای مختلف میزنند. فضاهای واسط به وجود میآورند. روزهایی برای گفتوگو میگشایند و برای توسعه، ظرفیتسازی و برای جامعه، توانمندسازی میکنند.
کنشگری مرزی نظریهای است که مقصود فراستخواه آن را به عنوان راه حلی برای عبور از «محدودیتهای ساختاری ایران» و «امکان های تازه کشف یا حتی خلق» ساختارهای تازه تبیین کرده است.حاملان این نظریه در مرزهای میان دولت و جامعه در ترددند و حد واسط میان حکومت کنندگان و حکومت شوندگان محسوب می شوند.دکتر فراستخواه در گفتگو با ایرنا در تبیین این نظریه می گوید:«درک من از کنشگر مرزی این است که وقتی اهمیت پیدا میکند که مرزها متشنج و بحث انگیز هستند. مثلاً شکاف ملت و دولت. نمونهای است از وضعیتی که مرز میان دولت و ملت در وضعیتی که از شکاف ملت و دولت صحبت میکنیم، بحث انگیز شده است. سوء تفاهم وجود دارد، بیگانگی وجود دارد، وضعیتی است که از فرسایش سرمایه اجتماعی میتوان صحبت کرد. فرسایش سرمایه اجتماعی الان در جامعه ما، واقعاً معضل جدی است. یکی از سرمایههای اجتماعی، اعتماد به نهادهاست. اعتماد به قوانین است. مردم، اعتمادی به دولت و کارآیی دولت به معنای استیت، به معنای کل حاکمیت ندارد و روز به روز فرسایش پیدا میکند. کنشگر مرزی کسی است که بتواند اعتماد فرسایش یافته را نه با پند و اندرز که با عملکرد خود ترمیم کند. بتواند اعتماد مردم را به درستی به نهادها و قوانین جلب و دوباره ترمیم کند. چطور؟ با اصلاح قوانین و ساختارها، با بهبود عملکرد حاکمیت و انجام مسئولیتهای حاکمیتی.»
دانلود فهرست کتاب و اطلاعات بیشتر
#معرفی_کتاب
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️نویسنده: مقصود فراستخواه
انتشارات گام نو، چاپ اول 1401
با افزایش شکاف ملت-دولت و در شرایط انسداد، که پنجرهها برای گفتوگو بسته میشوند، پلهای ارتباطی از بین میروند، دیوارهای بیاعتمادی بلندتر، و حوزههای مدنی ضعیفتر میشوند. فضایی از ناامیدی بر اذهان سنگینی و اعتماد به نفس اجتماعی را تهدید میکند. اما جامعهی ایرانی از نفس نمیافتد. قابلیتهای تمدنی و فرهنگی سبب میشوند که عاملان اجتماعی با تنوع بخشیدن به شیوههای عمل خود، صورتهای متفاوتی از کنشگری در پیش گیرند.
کنشگری مرزی یکی از این ابتکارات عمل اجتماعی توسط عاملانی است که پایی در حکومت و پایی در جامعه دارند، میان ایوان جامعه و دیوان دولت تردد میکنند ودست به خلاقیتهای مختلف میزنند. فضاهای واسط به وجود میآورند. روزهایی برای گفتوگو میگشایند و برای توسعه، ظرفیتسازی و برای جامعه، توانمندسازی میکنند.
کنشگری مرزی نظریهای است که مقصود فراستخواه آن را به عنوان راه حلی برای عبور از «محدودیتهای ساختاری ایران» و «امکان های تازه کشف یا حتی خلق» ساختارهای تازه تبیین کرده است.حاملان این نظریه در مرزهای میان دولت و جامعه در ترددند و حد واسط میان حکومت کنندگان و حکومت شوندگان محسوب می شوند.دکتر فراستخواه در گفتگو با ایرنا در تبیین این نظریه می گوید:«درک من از کنشگر مرزی این است که وقتی اهمیت پیدا میکند که مرزها متشنج و بحث انگیز هستند. مثلاً شکاف ملت و دولت. نمونهای است از وضعیتی که مرز میان دولت و ملت در وضعیتی که از شکاف ملت و دولت صحبت میکنیم، بحث انگیز شده است. سوء تفاهم وجود دارد، بیگانگی وجود دارد، وضعیتی است که از فرسایش سرمایه اجتماعی میتوان صحبت کرد. فرسایش سرمایه اجتماعی الان در جامعه ما، واقعاً معضل جدی است. یکی از سرمایههای اجتماعی، اعتماد به نهادهاست. اعتماد به قوانین است. مردم، اعتمادی به دولت و کارآیی دولت به معنای استیت، به معنای کل حاکمیت ندارد و روز به روز فرسایش پیدا میکند. کنشگر مرزی کسی است که بتواند اعتماد فرسایش یافته را نه با پند و اندرز که با عملکرد خود ترمیم کند. بتواند اعتماد مردم را به درستی به نهادها و قوانین جلب و دوباره ترمیم کند. چطور؟ با اصلاح قوانین و ساختارها، با بهبود عملکرد حاکمیت و انجام مسئولیتهای حاکمیتی.»
دانلود فهرست کتاب و اطلاعات بیشتر
#معرفی_کتاب
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✅️دربارهی کتاب گاه و بیگاهی دانشگاه در ایران!
روز ۱۷ بهمن این کتاب را از استاد عزیزم دکتر مقصود فراستخواه هدیه گرفتم. در زیر از متن کتاب بخشی را برای معرفی این کتاب ارزشمند تقدیم می کنم.
"در اين کتاب ميکوشم با شرحي از تاريخ و تبار و سرشت نهادين دانشگاه و تحولات آن توضيح دهم که دانشگاه براي خود عالَمي است و کليتي است و منطق نهادينه و فلسفهاي دارد. بهطوري که نهتنها فعاليت دانشگاه و مديريت دانشگاه و تأمين دانشگاه و گسترش دانشگاه بايد با منطق دروني و قاعدههاي نهادين آکادميک، ميزان و موزون شود بلکه حتي تنوع مدلها و تحولات نسلي و رشد و تغيير و توسعهي دانشگاه نيز نميتواند گزاف و بيقاعده باشد. در جوامع توسعهيافته، دانشگاهها در تحول و پويا هستند و با محيط خود سازگاري فعالي دارند اما اين تحول بهمعناي آن نيست که از دانشگاهبودن دربيايند و گاهوبيگاه شوند. اما علم در ايران رندُم بود، امر تصادفي بود. تصادفاً يک پادشاهي از علم حمايت ميکرد و تصادفاً يک پادشاهي حمايت نميکرد. گاهوبيگاه بود. از سوي ديگر، نهادهاي مستقل از حکومت، هم کم بودند و هم پابرجا نيز نميماندند، تداوم هم پيدا نميکردند. گاهوبيگاه بودند. علم داشتيم، چرا نداشتيم حتي در حد نبوغ هم داشتيم. اما اغلب به صورت افراد دانشمند، افراد متفکر. در تأسيس علم و نهادمندي آن مشکل داشتيم. يعني عقلا بودند ولي سازمانيابي عقلا نبود. دانشيان بسيار باشکوه و قابل مقايسه با ترازهاي جهاني بودند اما نهادهاي دانشي بسيار معدود و ضعيف بودند يا اصلاً نبودند. اين بود که علمورزي گاهوبيگاه ميشد. تعاملات و تبادلات و تداوم نهادينه در آن نبود تا بتواند سنت فکري و سنت نظري براي ساختن جامعه برجاي نهد و انباشتي و توسعهاي و اتفاقي روي بدهد..." "دانشگاه کارخانه نيست تا آدمهايي بسازد که تابع ايدئولوژيهاي دولتي يا بازاري باشند. دانشگاه محل رشد استعدادهاي بيپايان و ناشناختهي بشري است. از آموزش دانشگاهي انتظار ميرود که پلتفرمي براي يادگيري فعال و مشارکتي نسلهاي تازهي دانايي باشد، پلتفرمي براي رشد قابليتهاي ناشناختهي بشري و خلاقيتهاي متنوع. اينکه دانشگاه صرفاً نيروي متخصص براي دولت يا براي بازار تربيت کند کافي نيست؛ بلکه چشمها دوخته شده است تا از درون آموزش دانشگاهي ارتقاي کيفيت زندگي و تعالي شهروندي اجتماعي و مشارکت اجتماعي و شايستگيهاي کانوني، مانند تفکر انتقادي و ديگرپذيري، بيرون بيايد. کارآفريني دانشآموختگان دانشگاه کمترين ثمرهي آموزش دانشگاهي است." (از متن کتاب)
https://www.instagram.com/p/CohhjRMuwC3/?igshid=MDJmNzVkMjY=
روز ۱۷ بهمن این کتاب را از استاد عزیزم دکتر مقصود فراستخواه هدیه گرفتم. در زیر از متن کتاب بخشی را برای معرفی این کتاب ارزشمند تقدیم می کنم.
"در اين کتاب ميکوشم با شرحي از تاريخ و تبار و سرشت نهادين دانشگاه و تحولات آن توضيح دهم که دانشگاه براي خود عالَمي است و کليتي است و منطق نهادينه و فلسفهاي دارد. بهطوري که نهتنها فعاليت دانشگاه و مديريت دانشگاه و تأمين دانشگاه و گسترش دانشگاه بايد با منطق دروني و قاعدههاي نهادين آکادميک، ميزان و موزون شود بلکه حتي تنوع مدلها و تحولات نسلي و رشد و تغيير و توسعهي دانشگاه نيز نميتواند گزاف و بيقاعده باشد. در جوامع توسعهيافته، دانشگاهها در تحول و پويا هستند و با محيط خود سازگاري فعالي دارند اما اين تحول بهمعناي آن نيست که از دانشگاهبودن دربيايند و گاهوبيگاه شوند. اما علم در ايران رندُم بود، امر تصادفي بود. تصادفاً يک پادشاهي از علم حمايت ميکرد و تصادفاً يک پادشاهي حمايت نميکرد. گاهوبيگاه بود. از سوي ديگر، نهادهاي مستقل از حکومت، هم کم بودند و هم پابرجا نيز نميماندند، تداوم هم پيدا نميکردند. گاهوبيگاه بودند. علم داشتيم، چرا نداشتيم حتي در حد نبوغ هم داشتيم. اما اغلب به صورت افراد دانشمند، افراد متفکر. در تأسيس علم و نهادمندي آن مشکل داشتيم. يعني عقلا بودند ولي سازمانيابي عقلا نبود. دانشيان بسيار باشکوه و قابل مقايسه با ترازهاي جهاني بودند اما نهادهاي دانشي بسيار معدود و ضعيف بودند يا اصلاً نبودند. اين بود که علمورزي گاهوبيگاه ميشد. تعاملات و تبادلات و تداوم نهادينه در آن نبود تا بتواند سنت فکري و سنت نظري براي ساختن جامعه برجاي نهد و انباشتي و توسعهاي و اتفاقي روي بدهد..." "دانشگاه کارخانه نيست تا آدمهايي بسازد که تابع ايدئولوژيهاي دولتي يا بازاري باشند. دانشگاه محل رشد استعدادهاي بيپايان و ناشناختهي بشري است. از آموزش دانشگاهي انتظار ميرود که پلتفرمي براي يادگيري فعال و مشارکتي نسلهاي تازهي دانايي باشد، پلتفرمي براي رشد قابليتهاي ناشناختهي بشري و خلاقيتهاي متنوع. اينکه دانشگاه صرفاً نيروي متخصص براي دولت يا براي بازار تربيت کند کافي نيست؛ بلکه چشمها دوخته شده است تا از درون آموزش دانشگاهي ارتقاي کيفيت زندگي و تعالي شهروندي اجتماعي و مشارکت اجتماعي و شايستگيهاي کانوني، مانند تفکر انتقادي و ديگرپذيري، بيرون بيايد. کارآفريني دانشآموختگان دانشگاه کمترين ثمرهي آموزش دانشگاهي است." (از متن کتاب)
https://www.instagram.com/p/CohhjRMuwC3/?igshid=MDJmNzVkMjY=
Instagram
Instagram
✅️رویکردی هستی شناختی به فلسفه تربیتی در مدرسه ی آینده!
🔸️سومین همايش ملی مدرسه آینده بهمن ماه ۱۴۰۱
✍محمدحسن علایی
(دکترای جامعه شناسی فرهنگی)
یکی از مهمترین اولویت های نظام آموزشی در هر کشوری تطبیق و به روزرسانی نهاد آموزشی با تغییرات و تحولات در سایر ساحات زندگی فردی و اجتماعی است. این ساحات از تغییرات محلی و جهانی و دیالکتیک آن دو متاثر می شوند. از جمله ی آن ها می توان به تحولات معرفت شناختی و هستی شناختی اشاره کرد. به رسمیت شناختن زیست جهان مدرن البته اقتضائات بسیاری را می طلبد که گاه در تعارض با جهان بینی های بومی ملت های مخالف قرار می گیرد. رسالت نهاد آموزشی به واقع کلمه مرتفع کردن این تناقضات و تعارضات هست که برای نیل به آن نیازمند ارتقا سطح فلسفه ی تربیتی نهاد آموزش متناسب با اقتضائات آینده هستیم. رویکردی هستی شناختی به فلسفه تربیتی در مدرسه ی آینده مهمترین ساحت قاعده ساز برای نهاد علم می باشد که در واقع می تواند به ساماندهی سبک زندگی و رابطه ی جامعه با نهاد علم؛ رابطه ی مدرسه و خانواده و ...مدد رساند. در این مقاله به فقدان هستی شناسی متناسب با زیست جهان جدید در کشور عزیزمان می پردازیم و جامعه ی آماری مطالعه ی خویش را دانش آموزان دوره ی متوسطه اول و دوم انتخاب می کنیم. باشد که نتایج این پژوهش در ارتقا نظام آموزشی کشور و تحول آفرینی در سطوح بنیادین به حد بضاعت خویش موثر واقع شود.
باشد که در تجویز نسخه برای نسل جدید؛ در امر خطیر آموزش و پرورش؛ به مختصات خاص زیست جهان جدید و تفاوت دنیاهای آنها ملتفت باشیم.
حراست از آرامش و بهداشت روانی کنشگران اجتماعی و بخصوص جوانان و نوجوانان از وظائف نهاد آموزش می باشد. البته خانواده در هر جامعه ای به عنوان اولین نهاد اجتماعی که شخص در آن عضویت پیدا می کند و مراحل رشد و بالندگی و جامعه پذیری را در آن طی می کند از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است در جامعه ی ما که عده ای از علمای علوم اجتماعی آن را با وصف جامعه پدرسالار معرفی می کنند خانواده به طریق اولی حائز اهمیت است. با وجود انواع بحران های هویتی در میان جوانان به جهت دیالکتیک امر محلی و امر جهانی در دنیای جدید، و با وجود شکاف فاحش نسلی در جامعه ما، متولیان امور بایستی در نهایت درجه به ترمیم روابط میان نسلی همت بگمارند و با انواع سیاستگذاریهای پیشگیرانه و حمایتگرانه نسبت به تبعات مخرب و منفی رادیکالیزه شدن این روابط در سطح جامعه آگاه باشند.
کلید واژه: فلسفه تربیتی؛ هستی شناسی تربیتی؛ معرفت شناسی تربیتی؛ مدرسه ی آینده
https://isnac.ir/XEEF-HEFAD
🔸️سومین همايش ملی مدرسه آینده بهمن ماه ۱۴۰۱
✍محمدحسن علایی
(دکترای جامعه شناسی فرهنگی)
یکی از مهمترین اولویت های نظام آموزشی در هر کشوری تطبیق و به روزرسانی نهاد آموزشی با تغییرات و تحولات در سایر ساحات زندگی فردی و اجتماعی است. این ساحات از تغییرات محلی و جهانی و دیالکتیک آن دو متاثر می شوند. از جمله ی آن ها می توان به تحولات معرفت شناختی و هستی شناختی اشاره کرد. به رسمیت شناختن زیست جهان مدرن البته اقتضائات بسیاری را می طلبد که گاه در تعارض با جهان بینی های بومی ملت های مخالف قرار می گیرد. رسالت نهاد آموزشی به واقع کلمه مرتفع کردن این تناقضات و تعارضات هست که برای نیل به آن نیازمند ارتقا سطح فلسفه ی تربیتی نهاد آموزش متناسب با اقتضائات آینده هستیم. رویکردی هستی شناختی به فلسفه تربیتی در مدرسه ی آینده مهمترین ساحت قاعده ساز برای نهاد علم می باشد که در واقع می تواند به ساماندهی سبک زندگی و رابطه ی جامعه با نهاد علم؛ رابطه ی مدرسه و خانواده و ...مدد رساند. در این مقاله به فقدان هستی شناسی متناسب با زیست جهان جدید در کشور عزیزمان می پردازیم و جامعه ی آماری مطالعه ی خویش را دانش آموزان دوره ی متوسطه اول و دوم انتخاب می کنیم. باشد که نتایج این پژوهش در ارتقا نظام آموزشی کشور و تحول آفرینی در سطوح بنیادین به حد بضاعت خویش موثر واقع شود.
باشد که در تجویز نسخه برای نسل جدید؛ در امر خطیر آموزش و پرورش؛ به مختصات خاص زیست جهان جدید و تفاوت دنیاهای آنها ملتفت باشیم.
حراست از آرامش و بهداشت روانی کنشگران اجتماعی و بخصوص جوانان و نوجوانان از وظائف نهاد آموزش می باشد. البته خانواده در هر جامعه ای به عنوان اولین نهاد اجتماعی که شخص در آن عضویت پیدا می کند و مراحل رشد و بالندگی و جامعه پذیری را در آن طی می کند از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است در جامعه ی ما که عده ای از علمای علوم اجتماعی آن را با وصف جامعه پدرسالار معرفی می کنند خانواده به طریق اولی حائز اهمیت است. با وجود انواع بحران های هویتی در میان جوانان به جهت دیالکتیک امر محلی و امر جهانی در دنیای جدید، و با وجود شکاف فاحش نسلی در جامعه ما، متولیان امور بایستی در نهایت درجه به ترمیم روابط میان نسلی همت بگمارند و با انواع سیاستگذاریهای پیشگیرانه و حمایتگرانه نسبت به تبعات مخرب و منفی رادیکالیزه شدن این روابط در سطح جامعه آگاه باشند.
کلید واژه: فلسفه تربیتی؛ هستی شناسی تربیتی؛ معرفت شناسی تربیتی؛ مدرسه ی آینده
https://isnac.ir/XEEF-HEFAD
isnac.ir
رویکردی هستی شناختی به فلسفه تربیتی در مدرسه ی آینده!
جستجو شبکه علمی ایران
Forwarded from فرهیختگان
اساتید دانشگاه در بی افقی دانشجویان شریک جرمند!
محمدحسن علایی
فریاد دادخواهی از عمر به هدر رفته ی دانشجویان در نظام ناکارآمد دانشگاه ایرانی به صرف گرفتن ژست های معترضانه و منتقدانه نمی تواند و نباید فرو کاسته شود؛ و بایستی با روشنگری های مداوم و بی وقفه ی دانشگاهیان در عمل جلوی رویه های سرمایه سوز و خانمان برانداز پذیرش فله ای دانشجو در مراکز آموزش عالی گرفته شود؛ که در غیر این صورت مع الاسف باید اساتید دانشگاه را نیز در کنار دیگر ذینفعان در بی افقی دانشجویان شریک جرم قلمداد کرد.
رشد سرطانی مراکز فاقد کیفیت دانشگاهی در حقیقت کیفیت را به پای کمیت ذبح کرده است. آیا بین نیازهای جامعه، صنعت و بازار کار با فارغالتحصیلان رشته های علوم انسانی؛ فنی و مهندسی؛ علوم پایه و ... تناسب معنی داری وجود دارد؛ آیا در این خصوص نیازسنجی های علمی صورت می پذیرد؛ آیا نحوه جذب؛ پذیرش و آموزش دانشجو با استانداردهای جهانی تطابق دارد؟
در قبال این میزان از سرمایه سوزی های نسل های جوان که عمر خویش را در طی این مدارج دانشگاهی برای اخذ این مدارک کذایی بر باد می دهند به واقع کدام نهاد باید پاسخگو باشد؟!
نگارنده در جایجای کتاب "گفتمان وفاق؛ ارمغان دو دهه زیست آکادمیک" به طرح این قبیل پرسشها پرداخته است؛ در بخشی از این کتاب آمده است:
"روایت دو دهه تجربه ی زیسته ی آکادمیک را ای بسا بتوان به مثابه ی نقطه ی پایانی بر فعالیت های آکادمیک نویسنده نیز تلقی کرد، یک جور نامه ی خداحافظی با شرحی نسبتا مبسوط برای پذیرش یک تقدیر محتوم، که راه من را بالاخره از آکادمی جدا می کند؛ اما تقلیل دادن چنین تلاشی به صرف یک بزرگداشت تشریفاتی، قدری اجحاف است؛ من در این روایت، به جای اینکه سعی کرده باشم رد پا هایم را پاک کنم به این حقیقت تلخ و دردناک تن دادم که تَرَک ها و رخنه ها را در تجربه ی خودم منعکس کنم، و ای بسا اجازه بدهم که ادامه ی آن ها در کنش و گفتار و شخصیت من، مجال بروز یابند تا به وسع خویش، در برملا ساختن سازوبرگ های ایدئولوژیک آکادمی و عریان ساختن امر واقع زیر پوست آن موثر باشم...".
در پایان به بخش دیگری از این کتاب که در راستای دغدغه این جستار می باشد نیز اشاره می گردد:
"مسئله این نیست که تجربه زیست آکادمیک در ایران، در نهایت یک تجربه شکست و ناکامی در بعد فردی است بل امر مهمتر این است که اساساً در ابعاد اجتماعی نیز، از سامان دادن به کنشهای اجتماعی ناتوان است، چه از جهت عدم تشکل دادن به یک اجتماع علمی حقیقی که در گفتوگو با همدیگر واجد یک حیات عینی باشند، و چه از منظر تولید نخبههای پیشرو برای ورود به عرصه جامعه و حفظ ارتباط با عقبه دانشگاهی برای روزآمدسازی اطلاعات و دانش در خدمت اصلاح امور؛ باید دید کژکارکردی در نهاد آموزش عالی، بهواقع در متن حیات اجتماعی ما به چه عواملی تاریخی، فرهنگی و سیاسی مربوط میشود".
#فرهیختگان راهی به رهایی
محمدحسن علایی
فریاد دادخواهی از عمر به هدر رفته ی دانشجویان در نظام ناکارآمد دانشگاه ایرانی به صرف گرفتن ژست های معترضانه و منتقدانه نمی تواند و نباید فرو کاسته شود؛ و بایستی با روشنگری های مداوم و بی وقفه ی دانشگاهیان در عمل جلوی رویه های سرمایه سوز و خانمان برانداز پذیرش فله ای دانشجو در مراکز آموزش عالی گرفته شود؛ که در غیر این صورت مع الاسف باید اساتید دانشگاه را نیز در کنار دیگر ذینفعان در بی افقی دانشجویان شریک جرم قلمداد کرد.
رشد سرطانی مراکز فاقد کیفیت دانشگاهی در حقیقت کیفیت را به پای کمیت ذبح کرده است. آیا بین نیازهای جامعه، صنعت و بازار کار با فارغالتحصیلان رشته های علوم انسانی؛ فنی و مهندسی؛ علوم پایه و ... تناسب معنی داری وجود دارد؛ آیا در این خصوص نیازسنجی های علمی صورت می پذیرد؛ آیا نحوه جذب؛ پذیرش و آموزش دانشجو با استانداردهای جهانی تطابق دارد؟
در قبال این میزان از سرمایه سوزی های نسل های جوان که عمر خویش را در طی این مدارج دانشگاهی برای اخذ این مدارک کذایی بر باد می دهند به واقع کدام نهاد باید پاسخگو باشد؟!
نگارنده در جایجای کتاب "گفتمان وفاق؛ ارمغان دو دهه زیست آکادمیک" به طرح این قبیل پرسشها پرداخته است؛ در بخشی از این کتاب آمده است:
"روایت دو دهه تجربه ی زیسته ی آکادمیک را ای بسا بتوان به مثابه ی نقطه ی پایانی بر فعالیت های آکادمیک نویسنده نیز تلقی کرد، یک جور نامه ی خداحافظی با شرحی نسبتا مبسوط برای پذیرش یک تقدیر محتوم، که راه من را بالاخره از آکادمی جدا می کند؛ اما تقلیل دادن چنین تلاشی به صرف یک بزرگداشت تشریفاتی، قدری اجحاف است؛ من در این روایت، به جای اینکه سعی کرده باشم رد پا هایم را پاک کنم به این حقیقت تلخ و دردناک تن دادم که تَرَک ها و رخنه ها را در تجربه ی خودم منعکس کنم، و ای بسا اجازه بدهم که ادامه ی آن ها در کنش و گفتار و شخصیت من، مجال بروز یابند تا به وسع خویش، در برملا ساختن سازوبرگ های ایدئولوژیک آکادمی و عریان ساختن امر واقع زیر پوست آن موثر باشم...".
در پایان به بخش دیگری از این کتاب که در راستای دغدغه این جستار می باشد نیز اشاره می گردد:
"مسئله این نیست که تجربه زیست آکادمیک در ایران، در نهایت یک تجربه شکست و ناکامی در بعد فردی است بل امر مهمتر این است که اساساً در ابعاد اجتماعی نیز، از سامان دادن به کنشهای اجتماعی ناتوان است، چه از جهت عدم تشکل دادن به یک اجتماع علمی حقیقی که در گفتوگو با همدیگر واجد یک حیات عینی باشند، و چه از منظر تولید نخبههای پیشرو برای ورود به عرصه جامعه و حفظ ارتباط با عقبه دانشگاهی برای روزآمدسازی اطلاعات و دانش در خدمت اصلاح امور؛ باید دید کژکارکردی در نهاد آموزش عالی، بهواقع در متن حیات اجتماعی ما به چه عواملی تاریخی، فرهنگی و سیاسی مربوط میشود".
#فرهیختگان راهی به رهایی