آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛
1.52K subscribers
774 photos
208 videos
119 files
1.37K links
محمد حسن علایی
دکترای جامعه شناسی نظری فرهنگی
مولف کتاب "گفتمان وفاق؛ ارمغان دو دهه زیست آکادمیک" و "شریعتي و تفکر معنوی در روزگار سیطره‌ی نیست‌انگاری"
ارتباط با مدیر کانال
@Dr_Mh_Alaei

صفحه اینستاگرام:
http://www.instagram.com/dr.alaei.sociology
Download Telegram
Forwarded from زیر سقف آسمان
سلام و ادب خدمت آقای دکتر علایی گرامی!

نقدهای ایشان را در باب ایده‌ی "معضل فقدان دغدغه‌ی کل اجتماعی در ایران" آقای دکتر محدثی را همدلانه مطالعه کردم و برای یک به یک این نقدها به مقاله‌ی دکتر محدثی مراجعه و نقد رو بر متن مقاله عرضه کردم تا از این رهگذر هم نقاط ضعف ایده‌های دکتر رو از منظر جناب علایی بیابم و هم گفت‌وگو رو تمرین کنم. اما متاسفانه بعد این تلاش متوجه شدم که دکتر علایی حتی زحمت یک دور خواندن مقاله رو با دقت و باریک‌بینی به خود نداده و هر آنچه دلش می‌خواسته به مقاله نسبت می‌دهد و همان را هم نقد می‌کند. هر کسی که به نقد مبادرت می‌ورزد باید در آغاز نقدش یک ایده‌ی کلی از بحث را ارائه کند، اما او بدون طرح کلی‌ی بحث، در ابتدای فرسته‌اش می‌نویسد: "حسن محدثی کل اجتماعی را مجموعه‌ی مواجهات انسان‌ها در شبکه‌ی روابط اجتماعی تلقی می‌کند". در صورتی که در متن مقاله آمده "کل اجتماعی برساخته‌ای است که دال بر یک با همستان (جامعه در معنای عام) است، نظیر محله، روستا، کشور، اتحادیه‌ی جهانی، جامعه‌ی ملل. ادراک کل اجتماعی در درون حیات اجتماعی به چند صورت رخ می‌دهد: یکی از طریق آموزش و جامعه‌پذیری و یکی هم از طریق مواجهه". یعنی مواجهه جزو کل اجتماعی نیست بلکه طریقه‌ی رویارویی با کل است.

مورد دیگری که ایشان به عنوان ضعف پروژه‌ی محدثی دانسته است بی اعتنایی به اتمیسم و فردگرایی برآمده در جهان مدرن است که البته اگر ایشان زحمت مطالعه‌ی مقاله را به خود می‌داد می‌دید که به هر دوی اینها اشاره شده و در متن مقاله آورده شده "فردگرایی را با توجه به آنچه کل اجتماعی و دغدغه‌ی کل اجتماعی می‌نامم، نه تنها هیچ منافاتی ندارد و با آن قابل جمع است بل‌که از نظر من حتا لازمه‌ی آن است". مسئله‌ی اتمیسم هم از طریق لینکی که ارجاع داده شده به مصاحبه‌ی محدثی در نقد نظر ملکیان راجع به اتمیزم اجتماعیِ جامعه‌ی ایرانی به‌طور مفصل تبیین شده و در آنجا از انواع اتمیسم اجتماعی اعم از فلسفی و اخلاقی و جامعه‌شناختی بحث شده و در همین مقاله محدثی تاکید می‌کند که بحث از عدم تعلق دغدغه‌ی کل اجتماعی  یک تقلیل روانشناسانه و اخلاقی نیست؛ در صورتی که علایی کل بحث رو با طرح رژیم لذت و متاثر شدن انسان ایرانی از مدرنیته تقلیل اخلاقی دانسته.

نکته‌ی دیگری که ایشان ذکر کرده‌اند استفاده از واژه‌ی الاهیاتی گناه است که زعم ایشان از ذهن تئولوژی زده‌ی محدثی پرده برمی‌دارد و معتقد به فروکاستن مسئله‌ی حیاتی فقدان دغدغه‌ی کل به مسئله‌ی اخلاقی است. این مواجهه‌ی جانب‌دارانه باعث تاسف است زیرا کسانی مانند کارل یاسپرس قبلا از این تعابیر استفاده کرده اند. به عنوان مثال کارل یاسپرس در مقاله‌ی "جستاری در گناه آلمان‌ها" (۱۹۴۷)، موضوع "گناه سیاسی" را مطرح کرد: همه‌ی اعضاء جامعه مسئول شیوه‌ی حکومت جامعه‌اند و هر کس که از این مسئولیت مدنی شانه خالی کند در "گناه سیاسی" حکومت شریک و مقصر است.

وانگهی گناه در فرهنگ ما معطوف به کوتاهی در برابر وظایف نیز هست. آیا این‌که جامعه‌شناسی بخواهد با استفاده از این واژه مردم رو معطوف به وظایف اجتماعی کند و بگوید که گناه فقط کوتاهی در برابر خدا و اعضای خانواده نیست بلکه در برابر کل اجتماعی هم هست و چه بسا آثار مخرب بیشتری را داشته باشد، حکایت از دلدادگی نویسنده به تئولوژی است؟ علایی در کدام یک از آثار قلمی محدثی ذهن تئولوژی زده را دریافته که بعد دیدن واژه‌ی گناه فورا به زعم خودش از ذهن او پرده بر می‌دارد؟

نکته‌ی دیگری که علایی در سخنانش در نقد محدثی گفته این است که محدثی در ایده‌ی خود مشخص نکرده که کل اجتماعی ایران پیش از اسلام است یا پس از اسلام یا امت اسلام یا ایران متکثر است یا نه؟ هر کسی که مقاله رو مطالعه کند می‌بیند که محدثی در آغاز مقاله از مواجهاتش با مردم نوشته و زندگی‌ی اینجایی و اکنونی همه‌ی مردمی که در این سرزمین و با هویت ایرانی هستند رو قصد کرده و کل اجتماعی او فراتر از قوم و نژاد و دین است. او از کل پدیدارشناختی سخن گفته؛ کلی که در مواجهات روزمره آدمی حضور دارد او از کل انتزاعی سخنی نگفته و کل اجتماعی او ربطی به جهان اسلام و یا امت اسلامی ندارد.

اما نکته‌ی دیگر او این است که محدثی مسئولیت‌پذیری رو مختص انسان غربی و مسئولیت‌ناپذیری رو مختص انسان ایرانی بدون توجه به وضعیت تاریخی و ساختاری دانسته است. کاش ایشان یک شاهد متنی ارائه می‌داد که در کجای مقاله از مسئولیت‌پذیری انسان غربی سخن رفته است؟ آیا برشمردن نوع مواجهات در نسبت با کل سیاسی دلیلی بر توجه به ساختار سیاسی نیست؟

در پایان عرض می‌کنم که انتظار از آقای علایی خیلی بیشتر از این است که بدون تدقیق و تحلیل دقیق متن دست به ذهنیت‌خوانی بزند و برداشت‌های خود را بدون دقت نظر بر متن تحمیل کند.

✍️ عارف خراسانی
۸ تیر ۱۴۰۲
https://t.me/sociologicalperspectives/2930

#کل_اجتماعی


@NewHasanMohaddesi
Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️[دغدغه‌ی تعلق به کل و تحلیل ساختاری: پاسخ دوم به نقد دکتر علایی]

عارف خراسانی

۸ تیر ۱۴۰۲

در پاسخ به بحث دکتر علایی در باره‌ی فقدان تحلیل ساختاری در بحث دکتر محدثی، عرض می‌کنم که دکتر محدثی در مقاله‌‌اش بعد از بر شمردن انواع مواجهه با کل اجتماعی، با تبیین بیشترِ مواجهه متعهدانه و به دنبال آن تجربه‌ی اِکمال و اِخلال در مواجهه با ساختار سیاسی، می‌گوید که توجه به کل سیاسی در تجربه‌ی فرد وارد می‌شود و در این جا انواع مواجهه با کل سیاسی را بر می‌شمارد که یک مورد آن سرکوب فرد و متحمل شدن هزینه است که در واقع  به نسبت فرد و ساختار اشاره دارد و همین مواجهه‌ی سرکوب‌گرانه‌ی کل سیاسی با فرد نشان می‌دهد که نمی‌توان در مورد کنش افراد قضاوت کرد، زیرا افراد جامعه از لحاظ تاب‌آوریِ روانی و جسمی در برابر اَشکال سرکوب و روحیه‌ی استقامت و امیدواری در مراتب یا درجات مختلفی هستند، و توجه به نقش کل سیاسی در همین‌جا مستتر است؛ دقیقا برعکس آنچه علایی ادعا می‌کند که محدثی بحث تعلق به کل را تقلیل اخلاقی می‌‌دهد.

در ادامه مایلم چند نکته را  برای پاسخ به پرسش جناب علایی عرض کنم:

۱. محدثی در طرح مسأله و اشاره‌ی نقادانه به آرای قاضی‌مرادی و محمد مختاری به بحث تاریخی و ساختاری اشاره کرده و آن را نقد کرده است ، و در همین قسمت توضیح داده که: "اما ضمن اینکه نکات ارزشمندی در کار قاضی مرادی می‌بینم با نوع تبیین و ریشه‌یابی‌ی آن چندان موافق نیستم و ریشه‌ی پدیده را صرفاً به امری تاریخی و سیاسی تقلیل نمی‌دهم. "


۲. اساسا دغدغه‌ی کل در وهله‌ی نخست مربوط به کنش‌گر است نه ساختار، چون دغدغه به امری انسانی اشاره دارد.

۳. محدثی گفته که اگر پای ساختار را وسط بکشیم بحث دچار دور می‌شود، آن‌وقت می‌شود عکس آن را هم گفت و گفت موضوع مربوط به کنش‌گر است نه ساختار و برای پرهیز از این دور صراحتا گفته که منظرش از بعد ساختاری نیست.

۴. محدثی در بحث موانع و عوامل تسهیل کننده به نقش ساختارها اجمالا اشاره کرده.

در مجموع من در این بررسی دریافتم که تمایل به ایرادگیری در  نقدِ آقای دکتر علایی بیش از انگیزه‌ی گفت‌وگوی علمی نقش‌آفرینی می‌کند، چون او چیزهایی را به بحث محدثی نسبت داد که در بحثش نبود و از فقدان چیزهایی گفت که در مقاله یا بحث محدثی موجود بود. این‌ها چه چیزی را نشان می‌دهند؟ آیا بیان‌گر این نیستند که دکتر علایی حتی به مطالعه‌ی دقیق آن‌چه نقد می‌کند، نپرداخته؟!

https://t.me/sociologicalperspectives/2936

#علایی
#خراسانی
#کل_سیاسی
#کل_اجتماعی
#انسان_پیشامدنی
#انسان_پیشاسیاسی

@NewHasanMohaddesi
Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️[پاسخ دکتر علایی به عارف خراسانی]

دکتر محمدحسن علایی
۸ تیر ۱۴۰۲


ضمن تشکر از ناقد محترم به جهت ارسال نقد دوم؛ بایستی به عرض برسانم به هيچ وجه نقدی که بنده متوجه هسته ی اصلی نظریات دکتر محدثی کرده ام توسط این ناقد ناشناس ولی عزیز لحاظ نشده است انتظار می رود خود دکتر محدثی برای داوری ورود بفرمایند.






🔸محدثی: نقد آقای دکتر علایی‌ی گرامی متاسفانه فاقد ارزش روش‌شناختی است. من انتظار دارم ناقد محترم برای هر مدعایی که مطرح می‌کند به نوشته‌ی منتشر شده و به مطالب فایل صوتی‌ی منتشر شده از جلسه ارجاع بدهد و به کلی‌گویی در باره‌ی بحث بسنده نکند و دقیقا معلوم شود کدام ایراد را به کدام قسمت بحث وارد می‌داند. در غیر این‌صورت، می‌توان به نحو افسارگسیخته از واژه‌ها استفاده کرد و هر چیزی را به هر بحثی نسبت داد. متاسفانه اغلب مطالب آقای علایی در نقد بحث‌های من از همین چنس است و همین‌طور که آقای خراسانی گفته اند، فاقد اعتبار روش‌شناختی است. انتظار می‌رود آقای علایی برای هر بحث خود شواهد متنی ارائه کند تا اعتبار سخنان‌شان معلوم گردد.

در همان جلسه صاحب‌نظرانی بودند که در نقد و بررسی‌ی بحث من سخن گفتند و نکات بسیار خوبی هم گفتند و بسیار دقیق‌تر از آقای علایی سخن گفتند. من تصور می‌کنم آقای علایی اصلا درک درستی از بحث من نداشته اند.

https://t.me/NewHasanMohaddesi/8872

#علایی
#خراسانی
#کل_سیاسی
#کل_اجتماعی
#انسان_پیشامدنی
#انسان_پیشاسیاسی
#اعتبار_روش‌شناختی

@NewHasanMohaddesi