آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛
1.57K subscribers
777 photos
209 videos
119 files
1.36K links
محمد حسن علایی
دکترای جامعه شناسی نظری فرهنگی
مولف کتاب "گفتمان وفاق؛ ارمغان دو دهه زیست آکادمیک" و "شریعتي و تفکر معنوی در روزگار سیطره‌ی نیست‌انگاری"
ارتباط با مدیر کانال
@Dr_Mh_Alaei

صفحه اینستاگرام:
http://www.instagram.com/dr.alaei.sociology
Download Telegram
Forwarded from نیچه و فلسفه / Amirhossein (امیرحسین الهی)
🔺«من خوارداشتِ تو را خوار می‌دارم. و تویی که مرا هشدار می‌دهی، چرا خویشتن را هشدار ندهی؟ پرنده‌ی خوارداشت و هشداردهیِ من تنها از درونِ عشق است که پَر می‌کشد، نه از درونِ مرداب!...

چنین گفت زرتشت و به شهرِ بزرگ نگاهی کرد و آهی کشید و دیری خاموش ماند. سرانجام چنین گفت:

نه‌تنها این دیوانه، که این شهرِ بزرگ نیز مرا به تهوّع می‌آورَد. در این و در آن چیزی نیست که بهتر یا بدتر شود. وای بر این شهرِ بزرگ! ای کاش هم‌اکنون می‌دیدم آن تنوره‌ی آتشی را که این شهر در آن خواهد سوخت!... امّا ای دیوانه! برایِ بدرود این آموزه را به تو پیشکش می‌کنم: آن‌جا که دیگر نمی‌توان عشق ورزید، باید آن را گذاشت و گذشت!»

📘 ( #فردریش_نیچه ، #چنین_گفت_زرتشت ؛ درباره‌ی گذار از کنار، ترجمه‌ی #داریوش_آشوری )

💯 @Friedrich_nietzsche

🔺نیچه همواره میانِ کینه‌توزی، یعنی توانِ نه‌گفتن‌ای که در نیروهایِ واکنش‌گر به بیان درمی‌آید [از یک سو] و ستیزه‌جویی، یعنی شیوه‌ی بودنِ کنش‌گرانه‌ی توانِ آری‌گفتن [از سویِ دیگر] تاکید می‌ورزد. از آغاز تا پایان، زرتشت را «بوزینه»، «دلقک»، «کوتوله» و «دیو» تعقیب می‌کند، ادایِ او را در می‌آورد، او را فریب می‌دهد، به او خیانت می‌کند. دیو، هیچ‌انگاری است: زیرا او همه‌چیز را نه می‌گوید و خوار می‌دارد، اما بر این باور است که او نیز نه‌گویی را به بالاترین درجه‌اش رسانده است. حال آن‌که، در مقامِ کسی که از نه‌گویی به منزله‌ی توانی مستقل تغذیه می‌کند و کیفیتِ دیگری جز نه‌گویی ندارد، فقط آفریننده‌ی کینه‌توزی و نفرت و انتقام است. زرتشت به او می‌گوید: «من خوارداشتِ تو را خوار می‌دارم... پرنده‌ی خوارداشت و هشداردهیِ من تنها از درونِ عشق است که پر می‌کشد نه از درونِ مرداب.» این بدان معناست که نه‌گویی فقط در مقامِ توانِ آری‌گویی (عشق) به بالاترین درجه‌ی خود می‌رسد (پرنده‌ی هشداردهنده که پیش و پس از آری‌گویی می‌آید)؛ تا زمانی که نه‌گویی توان و کیفیتی مستقل است، در مرداب است، به واقع خود مردابی است (نیروهایِ واکنشگر). فقط تحتِ فرمان‌رواییِ آری‌گویی است که نه‌گویی در همان زمان که خود را مغلوب می‌کند به بالاترین درجه‌اش می‌رسد: از این پس نه در مقامِ توان و کیفیت، بلکه به منزله‌ی وجهی از بودنِ آن‌که توانمند است باقی خواهد بود. بدین‌سان، فقط بدین‌سان، نه‌گویی ستیزه‌جویی‌ است و کنش‌گرانه می‌شود، و ویران‌گری شادمانه.

📘 ( #ژیل_دلوز ، #نیچه_و_فلسفه ؛ فصل پنجم، آری‌گویی و نه‌گویی، ترجمه‌ی #عادل_مشایخی )

#M_Rezaeian
join us : | کانال نیچه و فلسفه
💯 @Friedrich_nietzsche