🎗آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛
1.5K subscribers
746 photos
191 videos
115 files
1.32K links
محمد حسن علایی
دکترای جامعه شناسی نظری فرهنگی
مولف کتاب "گفتمان وفاق؛ ارمغان دو دهه زیست آکادمیک" و "شریعتي و تفکر معنوی در روزگار سیطره‌ی نیست‌انگاری"
ارتباط با مدیر کانال
@Dr_Mh_Alaei

صفحه اینستاگرام:
http://www.instagram.com/dr.alaei.sociology
Download Telegram
ابری سیاه آمد و بر شهر من گریست
بر حال زار و خسته ی این بی وطن گریست
ما مردمان که دست اجانب فتاده ایم
ابری سیاه آمد و بر مرد و زن گریست
از بس که مرده ایم فراموش گشته ایم
حتی خدا به حال من بی کفن گریست
ابری سیاه آمد و هق هق کنان گذشت
بالای شهر بر سر دشت و دمن گریست
اینجا چراغ ها همه خاموش گشته اند
چشم و چراغ شهر به حال وطن گریست
کابل سقوط کرد و هرات و مزار هم
تازه عروس شهر به داغ کهن گریست
در شهر من سکوت و سیاهی مسلطند
ابری سیاه آمد و بر شهر من گریست
۲۴مرداد۱۴۰۰
https://www.instagram.com/p/CSmvxgPqsJV/?utm_medium=share_sheet
♦️طرح گفتمان "ایران شدن ایران" و توسل به امام حسین(ع) برای فلاح ایران!

دکتر محمدحسن علایی
(جامعه ‌شناس)

به عنوان یک ایرانی، که در اوراق هویتش با دین اسلام و مذهب شیعه معرفی می شود، آن گاه که ناگزیر می شوم با صرف احساسات به "حسین(ع)" نزدیک شوم، و برای آناتی فارغ از مواجهات پژوهش محورانه و تاریخ پژوهانه با این چهره روبه رو شوم، نمی دانم چه حکمتی دارد که بی اختیار اشک از چشمانم جاری می شود طوری که به پهنای صورت غرق در اشک و آه می شوم و یارای مقابله با احساساتی این چنین را در خویش نمی یابم.
آیا تقدیر ما چنین ایجاب می کرده است که در مقام یک سوژه ی فکور، وقتی دستانمان را به تمامه از امکانات برون شد از وضعیت اسفناک خویش خالی یافتیم به دامن حسین چنگ بزنیم؟!
سوژه ای که ضمن برخورداری از زیستی آکادمیک، در حد بضاعت خویش همه ی راه های برون شد از چنین مقتل مهلکی را با جان و دل آزموده است!
کسی که برای کشورش عزت و برای مردمانش حیاتی سرشار را آرزو داشته است، اکنون وقتی با سیمای کریه فقر و ذلت رو به رو می شود، برای تمسک جستن چه چیزی را می تواند مستمسک قرار دهد؟
مگر نه این است که حسین وارث انبیا تلقی می شود، و مگر نه این است که مردم بی پناه در طول تاریخ در برابر ابرقدرتها و زرپرستان و زورمداران جز این در، در دیگری برای آویختن از زلفینش نمی شناختند؟
شاید بگویید خدا عقل داده است، دنیا عوض شده است، جامعه را نمی شود با روضه خوانی و نوحه سرایی اداره کرد، باید تلاش کنیم علم و فن بیاموزیم و ...باشد، قبول، من هم چنین کردم و چنین اندیشیدم، و حالا در چهل سالگی خویش که به عدد پختگی مشهور است، برهوت بی پایان توسعه نیافتگی را در مقابل خود و ملت خود می بینم و مغاکی از فلاکت که به زیر پای مردمان سرزمینم دهان باز کرده است، که ما را با تمام آرمان ها و آرزوهایمان به کام مرگ فرو بکشاند و دودمان مان را به یک باره به باد دهد؟!
گفتمان "ایران شدن ایران"، شاید مرثیه ای است به قامت بلند آرزو، مرثیه ای که می خواهد در برابر "ویران شدن ایران" تا پای جان بایستد، و در این راه خویش را از توسل به نام نامی "حسین(ع)" بی نیاز نمی بیند!
امروز ما باید در توسلاتمان، دعا برای "ایران" را از قلم نیاندازیم، صد البته صرف دعا و توسل به واقع به نجات ایران نخواهد انجامید!، اما به یاد داشته باشیم که بزرگداشت همین عزاداری ها در طول سالیان و به یاد ستم هایی که بر خاندان نبوت رفته است بر روی این "خاک" ممکن شده است، بیایید به خاک پاک آن چنگ بزنیم و دست در دست هم، هم نوا با اندیشمندان و متفکران و دغدغه مندان این کشور، برای صلاح و فلاح آن با جان‌ و دل بکوشیم.
https://www.instagram.com/p/CSo8JloKtOC/?utm_medium=share_sheet
"۱۰" درس که می توان و باید از حوادث اخیر افغانستان گرفت؟!
دکتر محمد حسن علایی (جامعه شناس)

در روزگارانی که اساسا ملتی به شکل امروزین آن و بالتبع روابط بین المللی به شکل امروزین آن وجود نداشت، طبیعتا، نمی شد از چیزی به نام تاریخ جهانی سخن به میان آورد، اما امروز، وضع بالکل فرق کرده است، قدرت های سلطه گر دارند خدایی می کنند، و سرنوشت ملت ها را رقم می زنند، چیزی که امروز در افغانستان می گذرد و آنچه در این چند روز شاهدش بودیم، تسلیم بی چون و چرای کشور زخم دیده ی افغانستان به طالبان ها بود تحت دخالت آمریکا، که هر بار به طریقی در تقدیر این سرزمین کهن مداخله می کند، اما چه نکات عبرت آموزی در این میانه می شود از این حوادث گرفت:

۱- دموکراسی و مردم سالاری را نمی توان از بیرون وارد کرد، باید فرماسیون های اجتماعی متضمن آن را از داخل تمهید کرد.
۲-آمریکا حتی اگر جز تامین منافع خویش، حسن نیتی در صدور دموکراسی غربی داشته باشد، در به ثمر رساندنش، سخت ناکام است.
۳-شکل گرفتن دولت-ملت به عنوان یک ضرورت برای زیستن در جهان جدید و حضور در عرصه بین الملل تنها در سایه ی وفاق نیروهای داخلی ممکن می گردد.
۴-ترجیح دادن منافع ملی به منافع فردی، گروهی و جناحی، گام اول و قطعی در کشور شدن هر کشور است.
۵-دین و امر دینی اگر در افق معاصرت و سازگار با زیست جهان کنونی فهم نگردد، به ضد خویش بدل می شود و فاجعه می آفریند.
۶-ایران ما، اگر قدردان و منصف باشیم، بسیاری از مراحل نیل به توسعه را پشت سر گذاشته است، اما باید حریصانه از همه ی دستاوردهای ملی، نظامی و نیز سرمایه های فکری و معنوی اش حراست کند.
۷-گفتگوی ملی به عنوان یک ضرورت باید تلقی گردد تا کشور خدای نکرده در اثر تعارضات به عقبگرد وادار نگردد، و فرصت های تاریخی بر باد نرود.
۸-تکثر قومی، زبانی، دینی، جنسیتی و ...در کشور ما در صورت مواجهه هوشمندانه می تواند وحدت در عین کثرت را در پی داشته باشد و به تفرق و آشفتگی منجر نشود.
۹-اگر با عینک عقلانیت و ذکاوت بنگریم با همه ی اختلاف سلیقه هایمان در مقابل نظام سلطه با هم متحد می شویم.
۱۰-بپذیریم دست بالا را در دنیای جدید، عقلانیت علمی-تکنولوژیک دارد، پس دن کیشوتیسم را به یک سو نهیم و با تکیه بر توان انسجام بخش و تحول آفرین خویش، راه آینده را بگشاییم.
https://www.instagram.com/p/CSpo4xzKsht/?utm_medium=share_sheet
با توجه به مقاله دکتر محمدحسن علایی، به نظر شما، کدام درسها از تحولات اخیر افغانستان مهمترند؟
(می‌توانید چند گزینه را انتخاب کنید)
Anonymous Poll
52%
دموکراسی را نمی‌توان از بیرون وارد کرد، باید اصلاحات اجتماعی متضمن آن را از داخل تمهید کرد
14%
آمریکا حتی اگر جز تامین منافع خود، حسن نیتی در صدور دموکراسی داشته باشد، در به ثمر رساندنش ناکام است
26%
شکل گرفتن دولت-ملت و حضور در عرصه بین‌الملل تنها در سایه ی وفاق نیروهای داخلی ممکن می گردد
39%
ترجیح دادن منافع ملی به منافع فردی، گروهی و جناحی، گام اول و قطعی در کشور شدن هر کشور است.
30%
دین و امر دینی اگر در افق زیست جهان کنونی فهم نگردد، به ضد خویش بدل می شود و فاجعه می آفریند.
19%
ایران ما، اگر منصف باشیم، بسیاری از مراحل توسعه را پشت سر گذاشته. باید از این سرمایه‌ها حراست کنیم
22%
گفتگوی ملی به عنوان یک ضرورت باید تلقی گردد تا کشور خدای نکرده در اثر تعارضات به عقبگرد وادار نگردد،
23%
تکثر قومی، زبانی، دینی با مدیریت هوشمندانه می‌تواند وحدت را در پی داشته باشد و به تفرق منجر نشود
13%
اگر با عینک عقلانیت و ذکاوت بنگریم با همه اختلاف سلیقه ها در مقابل نظام سلطه با هم متحد می‌شویم
39%
بپذیریم عقلانیت علمی دست بالا را در دنیای جدید دارد، دن کیشوتیسم را رها کنیم و راه آینده را بگشاییم
Forwarded from علی شریعتی
پیرامون‌ این‌ روز‌های افغانستان

مطالب مطروحه نه تایید و نه رد می‌شود، فقط در معرض خرد انتقادی مخاطب قرار می‌گیرد.

1) گفت‌و‌گوی علی علیزاده و محمد حسین جعفریان

2) ابله‌شناسی

3) هرات هم سلولی شریف ایران است / ابوذر شریعتی
جنایت‌کاران‌ شیش‌تیغ‌کرده‌ی کروات‌زده مثلا مودب

4) در افغانستان چه اتفاقی افتاده ؟ / جمال‌الدین موسوی

5) مولوی به کجا می‌رود ؟ / اجلال قوامی

6) دولت _ ملت افغانستان / یدالله کریمی‌پور

7) ملت افغانستان تسلیم تغلب‌ شد / یدالله کریمی‌پور

8) جواد سلطانی / استاد جامعه‌شناسی دانشگاه کابل

9) سخنان محبوبه‌ سراج‌ نماینده پارلمان‌ افغانستان

10) راهی جز بازگشت به خویشتن و فراروی‌ از نظم‌های استعماری نداریم / سید جواد میری

11) تا زمانی که مشکل فساد حل نشود٬ گروه‌های شورشی نظیر طالبان و داعش به استخراج معادن از جمله ماده معدنی تالک که درآمد سرشاری دارد٬ ادامه خواهند داد و این عملا مقابله یا این گروه‌ها را غیرممکن می‌کند. / دایره شفافیت

11) سرنوشت تلخ افغانستان / عبدالله شهبازی

12) پاسخ به چند پرسش در مورد افغانستان / سهند ایرانمهر

13) یک نکته مهم از صادق زیباکلام

14) هجومی‌ از دل تاریخ به قرن بیست‌و‌یکم / حسن محدثی

15) زیست افغانی در خشونت طالبانی / عباس نعیمی‌ جورشری

16) علیه موج تازه‌ی همراهی امپریالیسم و اسلام سیاسی / نقد اقتصاد سیاسی

17) غافلگیری ایران با خروج آمریکا از افغانستان و خطر تکفیری‌ها / شرق دور

18) طالبان و افغانستان و این روز‌ها / امیر هاشمی مقدم

19) چرا طالبان با‌ این سرعت پیش‌روی کردند ؟ / علی عبدی

20) بیانیه نهضت آزادی

21) گفت و گوی علی علیزاده و محسن اسلام زاده

22) طالبان به روش داعش در حال تسخیر شهرهاست


23) آینده ما و طالبان / مهدی تدینی

24) چرا با این سرعت پیشروی‌ / علی عبدی

25) تثبیت‌ قدرت طالبان، واقعیتی انکارناپذیر / روح‌الله سوری

26) طالبان سدی‌ در برابر نزدیکی ایران و افغانستان / هادی خانیکی

27) توافقنامه آمریکا و طالبان

28) تحلیلی از شهاب‌الدین‌ فرخ‌یار

29) بادکنک کابل / عباس عبدی

30) طالبان و نظام افلیج‌ بین‌المللی / احمد زید آبادی

31) تاریخ را تحریف نکنید

32) طالب و طلبه / حسن یوسفی اشکوری

33) امیدی محال / رضا زمان

34) شیر‌های پنجشیر‌ آماده باشند / یدالله کریمی‌پور

35) چهره جدید افغانستان با حضور طالبان / لیلا ابراهیمیان

36) درد مشترک یا سرنوشت مشترک / زیتون

37) ۱۰ درس از حوادث اخیر افغانستان / محمد حسن علایی

38) افغانستان در مسیر سقوط؟! / محمدرضا کربلایی

39) بنیادگرایی / مجتبی بشر دوست

40) افغانستان به کدام سو می‌رود _ جلسه دوم / حلقه دیدگاه نو

41) پیرامون افغانستان / میلاد دخانچی

42) سر برآوردن امارت اسلامی / رضا حق جو


#گشت‌و‌گذار
از کربلا تا کابل!


اگر با عینک منطق نگریسته شود، به اول گام، آنچه به طور قطع مورد انکار قرار خواهد گرفت، جستن دلیل برای برخی حوادث و رخدادهای زندگی ست که از قضا در توالی هم رخ می دهند، و این البته به جای خویش مورد وثوق است، فی المثل در مطالعات پدیدارشناختی رفتن از ایده ها به سوی واقعیت ها و تراشیدن دلایل توجیه گرانه برای امور تصادفی، و مصادره به مطلوب کردن واقعیت ها به نفع ایده ها، در حقیقت متنافر با اصول اولیه پدیدارشناسی قلمداد خواهد شد، اما در ساحت ادبیات، و داستان، این امر نه تنها، مردود نیست که نشان از قدرت تخیل ورزی و داستان پردازی نگارنده دارد، و زمان پریشانه تلقی نمی گردد، به همین اعتبار، و به واسطه تداعی آزاد، مقارن شدن حوادث تلخ کابل و آنچه بر تن مجروح افغانستان می رود، با روزها و شب های دهه اول محرم و تاسوعا و عاشورای حسینی، مضامین و مفاهیم مشترک بسیاری به ذهن نگارنده متبادر می کند...
این فقره در آثار بزرگان نیز مسبوق به سابقه است، شاهد مثالش هم کازانتازاکیس، با دو اثر "آخرین وسوسه ی مسیح" و "مسیح باز مصلوب"...

"امر به معروف و نهی از منکر" به روایت بسیاری از منابع و حتی با تکیه به همین مشهوراتی که در باب محرمیات آمده است، مهمترین پیام واقعه ی عاشوراست، حال نگارنده از خود می پرسد، در دنیای نیهیلیستیک کنونی و در جهان نیچه ای، چگونه می بایست از معروف و منکر سراغ گرفت؟!
چه بسیار معروف و منکری که منادیان حقوق بشر از آن سخن به میان می آورند، چه بسیار معروف و منکری که شیوخ طالبان به بهانه ی اقامه ی آن خنجر از میان آخته و شهر به شهر تاخته اند و می تازند...
این پیام را چگونه می توان در افق معاصرت فهم کرد و ترجمان آن را به زبان امروزین بازآفرید، و آنگاه در این کار زار با نگاهی نو، نظر انداخت...
"پس از آشویتس شاعری حرام است"، آری پس از بسیاری از فجایعی که برای بشر رفته است و می رود، دل خوش کردن به چنین ذوق ورزی هایی بس بسیار ناروا می نماید، آن مایه افغان و ناله که از جان های زیبا بر می خیزد، اگر به اندازه ی خردلی پرتو زندگی به این برهوت مرگ زا نیافکند، ره به جایی نخواهد برد...
چگونه می شود برای حسین اشک ریخت، اما از سایه ی ترس و نکبتی که بر سر مردمان دیار همجوارمان افتاده است، نیاشفت و پناهی از جنس همان پیام، برای مردان و زنان هراسیده ی این روزگار، جست و جو نکرد؟!
اگر که داستان کربلا، ماوایی برای خانه کردن نباشد، پس چگونه می شود، برای این همه آواره ی بی پناه، ماوایی اندیشید؟!
بر دلم گرد ستم هاست خدایا مپسند
که مکدر شود آیینه ی مهرآیینم...
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
"محرم، ماهی برای اندیشیدن به هستی و رسالت باورمندان"



شب های دهه اول محرم، همراه هستیم با سخنرانی های استادان دانشگاه و حوزه.




سخنرانی دکتر محمد حسن علایی

با عنوان «مسئولیت پذیری در سایه آموزه های محرم؛ به مثابه ضرورت یک جامعه درگیر بحران»

قسمت اول



پویش ملی هر خانه یک حسینیه


#در_خانه_بمانیم

#هر_خانه_یک_حسینیه

پویش ملّی هر خانه یک حسینیه

https://t.me/harkhaneh

https://www.instagram.com/khaneh.hoseinieh/

🔸 بازنشر مطالب این پویش ملّی، نشانۀ علاقه و احترام است به حسین بن علی (ع)، و نگرانی به خطر افتادن سلامت مردم در شرایط شیوع ویروس کرونا در تجمعات.
از شما سپاسگزاریم که در گسترش این پویش، یاری می دهید.

*سخنرانی دکتر محمد حسن علایی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
"محرم، ماهی برای اندیشیدن به هستی و رسالت باورمندان"



شب های دهه اول محرم، همراه هستیم با سخنرانی های استادان دانشگاه و حوزه.




سخنرانی دکتر محمد حسن علایی

با عنوان «مسئولیت پذیری در سایه آموزه های محرم؛ به مثابه ضرورت یک جامعه درگیر بحران»

قسمت دوم



پویش ملی هر خانه یک حسینیه


#در_خانه_بمانیم

#هر_خانه_یک_حسینیه

پویش ملّی هر خانه یک حسینیه

https://t.me/harkhaneh

https://www.instagram.com/khaneh.hoseinieh/

🔸 بازنشر مطالب این پویش ملّی، نشانۀ علاقه و احترام است به حسین بن علی (ع)، و نگرانی به خطر افتادن سلامت مردم در شرایط شیوع ویروس کرونا در تجمعات.
از شما سپاسگزاریم که در گسترش این پویش، یاری می دهید.

*سخنرانی دکتر محمد حسن علایی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
"محرم، ماهی برای اندیشیدن به هستی و رسالت باورمندان"



شب های دهه اول محرم، همراه هستیم با سخنرانی های استادان دانشگاه و حوزه.




سخنرانی دکتر محمد حسن علایی

با عنوان «مسئولیت پذیری در سایه آموزه های محرم؛ به مثابه ضرورت یک جامعه درگیر بحران»

قسمت سوم



پویش ملی هر خانه یک حسینیه


#در_خانه_بمانیم

#هر_خانه_یک_حسینیه

پویش ملّی هر خانه یک حسینیه

https://t.me/harkhaneh

https://www.instagram.com/khaneh.hoseinieh/

🔸 بازنشر مطالب این پویش ملّی، نشانۀ علاقه و احترام است به حسین بن علی (ع)، و نگرانی به خطر افتادن سلامت مردم در شرایط شیوع ویروس کرونا در تجمعات.
از شما سپاسگزاریم که در گسترش این پویش، یاری می دهید.

*سخنرانی دکتر محمد حسن علایی
وداع با عاشورا!

وداع با عاشورا، حزن برانگیز است، اگر چه جُنگ عاشورا، سرشار از مرثیه های جانکاهیست در رثای عزیزترین جان های پر پر شده بر دشت سوزان نینوا ...
اساساً وداع با عاشورا، امکان ناپذیر است، چرا که وقایع هولناکی که در آن اتفاق افتاده است و مصائب دلخراش و جان گدازی که بر قهرمانان نجیب این روز، رفته است، بخشی از ناخودآگاه جمعی مان را به تصرف خویش در آورده است...
عاشورا، صحنه ی نمایش "عدم" است؛ فقدانی که تا همیشه، جای خالی بازیگران آن بر پهنه ی هستی احساس خواهد شد...
عاشورا، همان آزمون بزرگیست که فرزندان آدم یارای پریدن تا بلندای دور از دسترس آن را در خود نمی بینند و توان فتح قله های صعودناپذیر آن را در طاقت و همت خویش باز نمی یابند ...
پرونده ی عاشورا بسته نمی شود، حکایت مردی و مردانگی، آزادی و آزادگی همچنان باقیست... "گلوی مرغ سحر را بریده اند و هنوز، در این شط شفق، آواز سرخ او جاریست"...
امشب به خودم اجازه می دهم تا آن چهره ای را در اعماق ضمیر خویش تصویر کنم که تا این لحظه جز هاله ای محو از او در ذهن و زبانم نقش نبسته است چون اگر بنا بر این باشد که من نیز مخاطبی برای پیام او باشم دست کم باید طرف صحبت خود را به جا بیاورم
من هیچ وقت فرصت و یا شاید بهتر است بگویم توفیق تتبع دقیق در منابع تاریخی را برای بازیابی او نداشته ام اما از آنجا که نوع خاصی از رویدادگی و تولد در فرهنگی خاص خبر از مناسباتی بین او و من می دهد به خود اجازه می دهم پس از گذشت نزدیک به چهار دهه از حیات خویش خود را به دست همین اشتیاقی بسپارم که در من برای رویارویی با او پیدا شده است...
شنیده ام که تو همه چیزت را پای هدفت قربانی داده ای از تو می پرسم این همه دست و دل بازی لازم بود آیا؟
هدفت چه بود؟
نمی توان تصور کرد چه بر سر چنین شخصی ممکن است بیاید؟
آیا طعم ترس و واهمه را هم چشیدی؟
آیا دچار تزلزل و تردید نشدی؟
ایمان برای تو چه معنایی داشت؟
اصلا معنای زندگی برای تو چه بود؟
من قرار است چه پیامی از تو دریافت کنم؟
چرا کسی در پاسخ این سولات کمکم نمی کند؟
همه جا داد و فغان و همهمه و ولوله هست ولی چیزی دستگیر آدم نمی شود
به سختی هایی اشاره می شود که با همه ی مهابتش ولی ممکن است هم عرض آن بر سر بسیاری از این خاکیان در طول تاریخ آمده باشد
زندگی اصالت ها را در خود دفن می کند ولی هنوز نام تو بر سر زبان هاست
نه فقط عامه مردم بزرگانی در تاریخ هم از حماسه ی تو و از هدف تو و از مظلومیت تو و از شهادت تو سخن می گویند ولی من دوست دارم از خودت بشنوم خودت چه می گویی؟

شام غریبان1397هجری خورشیدی
https://www.instagram.com/p/CSxAQbPqpCl/?utm_medium=share_sheet
پیش درآمد سیاسی کودتای 32 / عباس نعیمی جورشری


پیروزی جنبش ملی نفت و روی کار آمدن دولت دموکرات محمد مصدق نقطه آغاز تنشهای نو بود.

انگلستان حسب از دست رفتن منافع اقتصادی کلانش از همان آغازین روزهای دولت جدید ساز کارشکنی زد. هنگامی که مذاکرات اولیه تا تابستان 1330 بی نتیجه ماند طرحهای آن کشور به سمت براندازی پیش رفت.

بطور کلی می توان مجموعه موضع گیری های مخالفان تحت هژمونی انگلستان، را در چند محور بازخوانی نمود:

1. تهدید نظامی
شش ماهه نخست دولت مصدق ابستن تهدیدات نظامی بود که با حضور ناوهای بریتانیا در سواحل خلیج فارس قابل رصد است.

مخالفت اتلی نخست وزیر دولت کارگر در بریتانیا در مقابل تاکید امانوئل شنیول، وزیر دفاع ان دولت و نیز وینستون چرچیل در راس حزب محافظه کار بر عملیات نظامی، در مختومه گشتن طرح مذکور دخیل بود. بخصوص که ترومن نخست وزیر دموکرات ایالات متحده اعلام کرده بود از طرح نظامی حمایت نخواهد کرد.

2. تحریم اقتصادی
از شهریور 1330 که شرکت نفت سابق طی بیانیه ای کلیه شرکتهای نفتی را از معامله نفت ایران برحذر داشت. بنابراین یک تحریم جهانی علیه صنعت نفت ایران شکل گرفت.

همچنین بلوکه کردن داراییهای استرلینگ ایران در لندن و نیز توقف صادرات شکر و فولاد وجه مهم نبرد اقتصادی بریتانیا علیه دولت مصدق بود.

تحریمهای مذکور در سال 1331 تشدید شد. ایران طی دوره تحریم یعنی حدفاصل دی 1330 تا زمان کودتا تنها 118 هزار تن نفت فروخت که معادل "یک روز" شرکت بود.

به بیان ساده تر مصدق پیروزمندانه توانست در یک دوره دشوار اقتصادی کشور را اداره کند. سیاست موازنه منفی راهکار او بود. بااینحال می توان حدس زد که این راهکار نمی توانست یک راه حل بلندمدت باشد.

3. فشارهای حقوقی
شرکت نفت سابق با حمایت دولت انگلستان به طرح شکایت در مجامع حقوقی علیه دولت ایران پرداخت که نهایتا حسب استدلالهای ایران، دیوان بین المللی لاهه خود را فاقد صلاحیت برای ورود در این بحث خواند و به نفع ایران رای داد.

4. شانتاژ رسانه ای
هجمه رسانه ای علیه دولت مصدق بسی گسترده بود. انگلستان یک طرح عظیم با هزینه کرد بالا برای حمله روانی علیه ایران طراحی نمود.

نانسی لمبتون (نگارنده کتاب ارزشمند مالک و زارع در ایران) که مشاور وزارت خارجه انگلستان بود در راس این دیدگاه تخریبی قرار داشت.

علاوه بر نشریات داخلی انگلستان، مطبوعات امریکا نیز بعضا تحت تاثیر این جو بودند. مجله "ابزرور" مصدق را (پیرمرد گیج) و (سیاستمدار کوته بین) نامید.

5. اهرم داخلی
به نظر نگارنده مهمترین ابزار انگلستان همانا نیروهای داخلی بودند که تحت حمایت مالی انگلیس و همکاری دربار به توطئه علیه دولت ملی پرداختند. برادران رشیدیان برجسته ترین اعضای این رکن بودند.

انها ماموریت داشتند با هزینه کرد علیه مصدق راههای سرنگونی او را از طریق شبه کودتا یا اهرم مجلس و مطبوعات و تحریک مذهبیون تندرو رقم بزنند.

نمایندگان انگلوفیل اگرچه نتوانستند سناتورهای منتقد نظیر تقی زاده را جذب کنند اما در جذب سناتورهایی نظیر دشتی و خواجه نوری و مسعودی موفق بودند.

همزمان انشعاب رهبران جبهه ملی از مصدق (بقایی، کاشانی، مکی، حایری زاده، آزاد) به تقویت جبهه مخالف و تضعیف جبهه دولت انجامید و مخالفان را در مواضعشان تقویت نمود. آنچنان که بقایی و کاشانی در حمایت از زاهدی و جلوگیری از محاکمه وی به عنوان متهم ردیف اول قتل تیمسار افشار طوس (رییس شهربانی دولت مصدق)، او را در مجلس سکونت دادند.

با اینهمه نتیجه دلخواه که همانا سرنگونی دولت دموکرات مصدق بود برای انگلستان و مخالفان داخلی به بار نیامد اما بستری فراهم شد تا با اغاز سال 1332 تمایل به براندازی از طریق کودتا در جبهه مخالف شکل بگیرد. بنابراین کودتا پیرو شکست طرحهای شبه کودتا بارز گشت.

نگارنده بر این نطر است توفیق مخالفان داخلی مصدق در گروی حمایت خارجی قرار داشت و چنانچه نقش افرینی بین المللی علیه دولت دموکرات ایران وجود نداشت، مخالفان داخلی راه به براندازی نمی بردند.
@abbasnaeemi
Audio
🎶 پوشه شنیداری سخنرانی دکتر بیژن عبدالکریمی

🔹موضوع گفتگو: حسین بن علی روح وجدان تاریخی ایرانی

🗓 جمعه 29 مرداد 1400

💢انجمن اندیشه و قلم💢

💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢

🆔 @iranianhht
تلقین امید و انگیزه ی حسینی به توده ی مردم، ضرورت جامعه ی بحران زده ی کنونی!
دکتر محمد حسن علایی (جامعه شناس)

به رغم انواع بحران ها و آسیب های اجتماعی و روند تصاعدی آشفتگی های مخرب اقتصادی در شرایط همدستی کابوس تحریم و ویروس کرونا، و افت شدید سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی، در ایران ما، که همسایه ی افغانستان است و کشوری است در وسط خون و آتش خاورمیانه، و بی اغراق روزی نیست که خبری دهشت زا در خصوص انواع بحران هایش در رسانه ها مخابره نشود، سخن گفتن از امید چندان هم ساده و بی دردسر نخواهد بود، اما تلقین امید و تزریق روحیه به شهروندان سراسیمه و بیمناک این جامعه ی بحران زده، بی شک، ضرورت بی چون و چرای وضعیت اینجایی و اکنونی ماست.

بگذارید با نقل حکایتی به طرح بحث خویش بپردازیم، شهر اردبیل در عشق به امام حسین، زبانزد است، دوستی نقل می کرد در بخشی از این شهر جماعتی که به تعزیه و شبیه خوانی مشغول بودند دسته گلی به آب داده اند که شنیدنش خالی از لطف نیست، کاری کرده اند، کارستان، از شدت عشق به امام در مراسم شبیه خوانی دلشان رضا به شکست کاروان امام نداده است، و نهایت چیزی اجرا کرده اند که آخرش پیروزی امام و یارانش رقم خورده است، حتی همین میزان تحریف در تاریخ هم باز، نشان از عمق عشق و ارادت مردمان این آب و خاک نسبت به امام حسین دارد، اما اگر این حماسه به درستی تبیین شود و پیام بلند آن به انسان امروز و به مسلمان امروز گوشزد شود که امام حسین با همین نثار خون خویش و به اصلاح شکستش، انسان را آبرو بخشیده است و ایمان را و ادب را و اسلام را حیات دوباره بخشیده است آیا هنوز نمی تواند تکیه گاه امیدآفرین و الهام بخشی برای این مردمان خسته جان باشد‌؟!

می توانیم و باید، از عاشورا درس آزادگی و اخلاص بگیریم، و انسان آزاده به طریق اولی امیدوار است و روحیه اش را نباخته است ونخواهد باخت. ظرفیت ارادتی که به این امام در میان ایرانیان وجود دارد می تواند به کار درمان فسردگی های این مردم و تسکین و تسلی این مردمان بیاید، چندان که تا به امروز هم عشق به حسین بن علی کم به داد این ملت نرسیده است، چرا که عشق حسین بن علی کشتی نجات است.
اگر از این سرمایه بزرگ معنوی درست حراست شود، اگر در بوران تأثیرپذیری قهری از فرهنگ جهانی، هم چنان به چراغی که از گذشته ها نور هدایت پیش پای رهگذران سرگشته ی این دیار می افشاند، به دیده ی احترام نگریسته شود و روشنفکرمآبانه و از سر ناسپاسی با این معمار ناخودآگاه جمعی ایرانیان مواجهه ناصواب صورت نپذیرد می تواند از ظرفیت بالای آن برای تلقین امید به انسان در مواجهه با انواع بحرانها نهایت استفاده به عمل آید. و حتی همین امید و انگیزه در گذر زمان مبنایی برای کنش ورزی های اصلاحی و رفرمیستی ایشان نیز تلقی گردد.

https://www.instagram.com/p/CSz50a-qLdg/?utm_medium=share_sheet
♦️حسین بن علی؛ روح وجدان تاریخی ایرانیان!

دکترمحمد حسن علایی
(جامعه شناس)


بگذارید با یک مقدمه ی بی ربطه آغاز کنیم، آنچه که امروز در کشور همسایه ی ما، افغانستان می گذرد، می تواند از این جهت مهم باشد که نوعی انسداد و استیصال در بین نیروهای اجتماعی و توده ی مردم در این کشور مشاهده می گردد، در این مجال فرصت پرداخت تفصیلی به این موضوع را نداریم، اما اجمالا به همین میزان بسنده می کنیم، که گویا این جماعت خسته و ستم دیده، خویشتن خویش و وجدان جمعی تاریخی خویش را در طول این سال‌ها و در اثر منازعات فرسایشی پی در پی از دست وا نهاده اند، نیروهای سیاسی متشتت، اتلاف سرمایه های ملی در اثر واگرایی دوقطبی های مرکزنشین، زراندوزی و سوداگری سران، ارتش خودباخته، و مردمان پابه فرار، جولان بیگانگان و تروریستها، و بازگشت طالبان، تنها بخشی از این حقیقت را نمایان می سازد، اگر چه بسیاری از اهل اندیشه افغانستان همچنان به این اوضاع و احوال تاسف بار به دیده ی تامل چشم دوخته اند، و به راه های دشوار آینده می اندیشند.
با ظهور مدرنیته و توفق تفکر متافیزیکی غربی بر جهان امروز، ما و کشورهایی نظیر همسایه های ما، دچار انواع دگرگونی های شتابناک شده ایم، و این حقایق نباید تنها منحصر در پروژه های فکری اهل فلسفه تلقی کرد، بل باید آن را در نسبت مستقیم با زندگي روزمره ی خویش فهم کرد.
با این مقدمات، تمسک به وجدان جمعی و تاریخی، برای یافتن مرکز ثقلی برای کنش‌های تحول جویانه و مقاومت ورزانه، و تمهید مبنا و الگو برای ارتقا اثربخشی فعالیت های کنشگران، از اهمیت بالایی برخوردار خواهد بود، ضمن اینکه روشنفکران جامعه برای توفیق در رساندن پیام خویش به توده ی مردم ناگزیر از کشف این ناخودآگاه جمعی و یافتن زبان مشترک با توده ی مردم برای اثرگذاری و توسعه طلبی هستند.
دکتر بیژن عبدالکریمی حسین بن علی را روح وجدان تاریخی ایرانیان قلمداد می‌کند، همینجا لازم است اشاره شود که، نگارنده نه تنها بین "پرسش از امکان امر دینی در جهان معاصر" و "سخن راندن از حسین بن علی در مقام روح وجدان تاریخی ایرانیان" هیچ تناقضی نمی یابد، بل این دو پویه ی فلسفی، انسان شناختی و جامعه شناختی را در پیوند هم می بیند ‌که در برنامه ی پژوهشی متفکر معاصر هم روزگارمان، توانسته است با یک دقت نظری بالا، به نحو توامان ظهور یابد که بحث پیرامون آن مجال مستوفایی می طلبد.
اما چرا حسین بن علی؟ در مقام یک دانش آموخته ی جامعه شناسی، بدون اینکه احساسات و اعتقادات خویش را در تبیین و تحلیل خویش راه بدهم، بایستی سنجش گرانه و به اعتبار اوصاف پدیدارشناختی طبقات اجتماعی به این حقیقت اشاره کنم که امروز پژواک نام حسین بن علی در میان ایرانیان، پس از مواجهه با مدرنیته و نیز تجربه ی یک انقلاب و نظام برآمده از آن، حقیقت غیر قابل انکاریست، و بی تردید تمام جریانات و گرایش های گوناگون، مردان و زنان و حتی جوانان نسبت به این سرمایه ی تاریخی به دیده ی احترام نظر می کنند فارغ از آنکه این حس تعلق را به تعلقات فرقه ای و مذهبی و سیاسی تقلیل دهیم، می توانیم حول نام حسین بن علی برای تقویت وفاق ملی گرد هم بیاییم و از ظرفیت اندیشه ی رهایی بخش این امام بزرگ انسان، حسن استفاده را به کار بندیم.
مسئله اصلی امروز ما، ایران شدن ایران و کشور شدن کشور است!

دکتر بیژن عبدالکریمی در مراسم "عاشورا و امروز ما" تاکید کرد: مسئله اصلی امروز ما، ایران شدن ایران و کشور شدن کشور است؛ برای اینکه یک جماعت به ملت تبدیل شود نیازمند تاریخ و سنت و سنت تاریخی است؛ یک جماعت برای تبدیل شدن به ملت نیازمند غرور و افتخار ملی و حس احترام به خویش است؛ اگر فردی بی غرور باشد نمی‌تواند ارتقاء یابد و اگر ملتی هم این طور باشد نمی‌تواند در صحنه بین‌المللی مواضع خوبی بگیرد؛ البته غرور ملی بی جهت و بی مبنا هم می‌تواند سبب نژادپرستی، ستیزه‌جویی، ظهور امپریالیسم و ظلم به دیگران باشد.
یکی از وظایف روشنفکران جامعه این است که نشان دهند چه چیز موجب افتخار و چه چیزی موجب شرمساری یک ملت است و باید مسائل تاریخی را بازسازی کنند؛ نزاع سیاسی و اجتماعی نزاع بر سر روایت‌هاست و هر کسی بهتر بتواند این روایت را بیان کند در ایجاد حرکت‌های اجتماعی موفق‌تر است. این فرهنگ متاسفانه در ایران به وجود آمده که ما ایرانی‌ها چیزی نداریم و هرچه هست متعلق به غرب و تمدن غربی است.
عبدالکریمی افزود:  تاریخ ما در گذشته و حال و همین وضع کنونی، ارزش‌های والایی دارد؛ خطر این است که ما به بسط فرهنگ خودویرانی و تمسخر از خود رو بیاوریم. روی آوردن ایرانیان به اسلام و شیعه و عشق ایرانیان به حسین(ع) یکی از نمادهای فرهنگ اسلام ایرانی و شیعه و از بزرگترین سرمایه‌های ملی ما هست؛ عشق به حسین(ع) در قلب تاریخی ملت ایران وجود دارد و سبب غرور و افتخار ماست و در همان حال از دل سنت عاشورایی به هیچ وجه قبیله‌پرستی، ستیزه‌جویی، جنگ‌طلبی و تجاوز به حقوق دیگران بیرون نمی‌آید.
وی تصریح کرد: حسین(ع) عامل نگهدارنده برای امت و ملت‌کردن جامعه ایرانی است و این دفاع بدی است که حسین(ع) را به یک رهبر فرقه‌ای تبدیل می‌کنند؛ حسین(ع) سرمایه بزرگ تاریخ بشریت و تاریخ شیعه است. حسین(ع) با جهل و خرافه هیچ نسبتی ندارد؛ او مظهر پاکی، نجابت، آزادگی، مبارزه با ظلم است و حتی در مبارزه با ظلم بی ادبی و خشونت ندارد و حتی وقتی اهل بیتش مورد هجوم هستند کرامت انسان‌ها را حفظ می‌کنند.
روشنفکران چپگرای ما، به نام مبارزه با ظلم، ظلم بزرگی به ایرانیان می کنند و به نام مقابله با استبداد دینی، می خواهند یکی از مظاهر بزرگ مبارزه با استبداد دینی را از وجدان جمعی ایرانیان حذف کنند.
شبه روشنفکران نباید به نام علم و عقلانیت مدرن، سمبل‌های ملت ایران را که در سر بزنگاه‌های تاریخی مسیر حرکت را نشان می‌دهد از آنان بگیرند و در برهوت بی هویتی رها کنند؛ چپ‌گرایی موجود جامعه ما حاصل نوعی نیهیلیسم است و به بی کنشی همه چیز منتهی خواهد شد زیرا با نفی حسین(ع) بنیادی برای کنش ملی باقی نخواهد ماند؛ آیا وقت آن نیست که روشنفکران چپ‌نما به مسیری غیر از مسیر یک قرن اخیر رو بیاورند؛ اینها تصور داشتند انقلاب خواهد شد و قدرت در دست آنان قرار می‌گیرد و حوادث تاریخی نشان داد که مسیر خود را طی می‌کند.
عبدالکریمی با انتقاد از چپگرایانی که سخن از کشور و عرق ملی را به منزله تایید وضع موجود می دانند و به همین دلیل سرمایه های ملی را انکار می کنند، گفت:امروز، روشنفکران ما سرشار از انزجار از خویشتن هستند در حالیکه بالیدن به ارزش ها، انگیزه کنشگری و جدایی ملت از رخوت است.‌ ملت ما در تاریخ خطاهایی دارد اما در رفتن به سوی اسلام و حسین (ع) درست عمل کرده‌ و سرمایه های بسیاری دارد. ما زمانی کانون معنوی جهان بودیم و در میان تفکر معنوی هندی و عشق شرقی و عقل یونانی و غربی، چهارراه تلاقی رویدادهای بزرگ جهان بودیم. ایرانی هرگز برده نبوده و برده داری هم نکرده و بت پرست نبوده است.
ملت ایران حتی در این شرایط بد تاریخی که تحت شدیدترین تحریم‌های ظالمانه است اخلاقی‌ترین ملت جهان است؛ انقلاب و بچه‌های انقلاب ما تنها نیروی «نفی» در جهان هستند، بنیادگرایی و خشونت در جامعه ما وجود دارد ولی به هیچ وجه با کشورهای اسلامی دیگر قابل مقایسه نیست؛ ما به جای اینکه ایرانی بودن را مصیبت نشان دهیم تا همه فرزندانمان آرزوی رفتن از این کشور را داشته باشند، کمک کنیم تا ایرانیان، ایرانی بودن را به منزله فرصت عالی برای خلق ارزش‌های متعالی درک کنند و معتقدم حسین بن علی(ع) می‌تواند در این هویت به شدت نقش‌آفرین باشد.
چون می روم هر بار تا سمت صدایت
چیزی نمی بینم به جز خون-رد پایت
دل تا هوای آن دل و آن دیده کردست
گویی قیامت گشته بر پا در هوایت
آنجا که یارانت به دیدارت رسیدند
رفتند در افسانه ها تا کربلایت
خواندی مرا با جفت گوش خود شنیدم
ای جفت چشمم کور اگر کردم رهایت
دیوانه ی درد تو را درمان چه حاصل
چون می کنی ای درد با این مبتلایت
بگذار برگردم به تاریخی که بودی
ای ماه و سال و روزگارانم فدایت
من زهره ی شعر تو را کردم به صد فن
شرمنده گشتم چون رسیدم در ثنایت
ای مثنوی در مثنوی مجنونی ای عشق
ای نی نوا تا نی نوا گم در نوایت
بازآ و ما را از حصار شهر برهان
این کوفه دیگر نیست شهر آشنایت
ما را به جز یک آرزو در دل نماندست
جان می کنم در آرزوی جان فزایت
چون کاروان پیوسته با اسطوره ای محو
من ماندم و شب گریه با اسطوره هایت
آه ای چراغ روشن اعصار، دریاب
ما را چه سان افکنده عصر بی خدایت
دردا نمی بینم به جز گردی در این راه
چون می روم هر بار تا سمت صدایت
https://www.instagram.com/p/CS4H081qmHT/?utm_medium=share_sheet
Forwarded from انصاف نیوز
محمدرضا حکیمی در سن 86 سالگی درگذشت

▫️ایرنا: استاد حکیمی طی ماه‌های اخیر چند بار به علت ابتلا به کرونا و بار دیگر به علت ضعف ضعف جسمانی ناشی از بیماری در بیمارستان بستری شدند و تحت مراقبت‌های ویژه قرار گرفت، اما پس از بهبود وضعیت و با نظر پزشکان از بیمارستان ترخیص و روند درمان در منزل پیگیری می‌شد تا اینکه ساعت ۲۲:۳۰ دقیقه آخرین شب مرداد ۱۴۰۰ به علت کهولت سنی دیده از جهان فرو بست.
@ensafnews