━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
*٤شنبه ها : #يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
■ آنکه با هیولاها دست و پنجه نرم میکند باید بپاید که خود در این میانه هیولا نشود. اگر دیری در مغاکی چشم بدوزی، آن مغاک نیز در تو چشم میدوزد.
🖋 #فردریش_نیچه
📚 #فراسوی_نیک_و_بد
■ بند 146
ترجمه : سعيد فيروزآبادى
"He who fights with monsters should look to it that himself does not become a monster. And when you gaze long into an abyss the abyss also gazes into you."
🖋 Friedrich Nietzsche
📚 Beyond good and evil
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼
درود روزتان زيبا و دلپذير
🌀🥰🙏🏻
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
🗒️ چهار شنبه
🗒️ ٨ اردیهشت ۱۴۰۰ ش
🗒️ ۱٥ رمضان ۱۴۴۲ ق
🗒️ ۲٨ آوریل ۲۰۲۱م
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
*٤شنبه ها : #يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
■ آنکه با هیولاها دست و پنجه نرم میکند باید بپاید که خود در این میانه هیولا نشود. اگر دیری در مغاکی چشم بدوزی، آن مغاک نیز در تو چشم میدوزد.
🖋 #فردریش_نیچه
📚 #فراسوی_نیک_و_بد
■ بند 146
ترجمه : سعيد فيروزآبادى
"He who fights with monsters should look to it that himself does not become a monster. And when you gaze long into an abyss the abyss also gazes into you."
🖋 Friedrich Nietzsche
📚 Beyond good and evil
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼
درود روزتان زيبا و دلپذير
🌀🥰🙏🏻
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
🗒️ چهار شنبه
🗒️ ٨ اردیهشت ۱۴۰۰ ش
🗒️ ۱٥ رمضان ۱۴۴۲ ق
🗒️ ۲٨ آوریل ۲۰۲۱م
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
01غروب بتها,نویسنده فردریش نیچه, مترجم داریوش آشوری, گوینده آرمان…
@behtarinhayesoti
01 #غروب_بتها
نویسنده: #فردریش_نیچه
مترجم: داریوش آشوری
گوینده: آرمان سلطان زاده
ناشر چاپی: نشر آگه
ناشر صوتی: آوانامه
@books_audio147
کانال اصلی👇👇
@audiobook_world
نویسنده: #فردریش_نیچه
مترجم: داریوش آشوری
گوینده: آرمان سلطان زاده
ناشر چاپی: نشر آگه
ناشر صوتی: آوانامه
@books_audio147
کانال اصلی👇👇
@audiobook_world
02غروب بتها,نویسنده فردریش نیچه, مترجم داریوش آشوری, گوینده آرمان…
@behtarinhayesoti
02 #غروب_بتها
نویسنده: #فردریش_نیچه
مترجم: داریوش آشوری
گوینده: آرمان سلطان زاده
ناشر چاپی: نشر آگه
ناشر صوتی: آوانامه
@books_audio147
کانال اصلی👇👇
@audiobook_world
نویسنده: #فردریش_نیچه
مترجم: داریوش آشوری
گوینده: آرمان سلطان زاده
ناشر چاپی: نشر آگه
ناشر صوتی: آوانامه
@books_audio147
کانال اصلی👇👇
@audiobook_world
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
آیا حکایتِ آن دیوانه را نشنیدهاید که در روزِ روشن فانوسی افروخت و به بازار دوید در حالي که یکسره فریاد میزد: «در پیِ خدا می گردم! در پیِ خدا میگردم!» چون در آن میان بسیاري از مردم به خدا ایمان نداشتند، با شنیدنِ فریادهایِ دیوانه سخت خندیدند. یکي پرسید: «خدا گم شده است؟» و دیگري پرسید: «او مانند یک کودک راهاش را گم کرده؟ یا که پنهان شده است؟ نکند از ما میترسد؟
آیا او به دریا زده و کوچ کرده است؟» و مردم اینگونه فریادِ خنده سر دادند.
ناگهان دیوانه به میانِشان جَست و با نگاهِ سنگینِ خود میخکوبِشان کرد، سپس بانگ برآورد: «خدا کجاست؟ من اکنون به شما میگویم.
ما او را کُشتیم، من و شما! ما همه قاتلانِ خداییم! امّا چهگونه این کار از ما برآمد؟ چهگونه توانستیم دریا را تا ته سر بکشیم و بخشکانیم؟ چه کس به ما اسفنجي داد که با آن افق را سراسر محو کنیم؟ آنگاه که مدارِ زمین به گِردِ خورشید را گسستیم، آیا دانستیم که چه کردیم؟
اکنون زمین به کجا میشتابد؟ و ما به کجا بُرده میشویم، دور از تمامیِ خورشیدها؟ آیا ما واپس نمیرویم و پیاپی فرو نمیافتیم از این سوی و آن سوی، و از همه سوی؟ آیا دیگر فراز و فرودی در میان تواند بود؟ آیا به بیراههیِ یک پوچیِ بیپایان کشیده نمیشویم؟ آیا نَفَسِ نیستی را که بر ما میوزد احساس نمیکنیم؟ آیا هوا سردتر نشده است؟ آیا شب هرچه بیشتر و بیشتر فراگیر نمیشود؟ آیا نمیباید از سپیدهدم، فانوسها را برافروزیم؟
آیا هنوز هم صدایِ گورکنهایي که خدا را به گور میسپارند نمیشنویم؟ آیا هنوز بویی از فروپاشیِ جسدِ خدایان به مشامِتان نرسیده است؟ خدایان نیز میگندند. خدا مرده است! و خدا مرده میمانَد! و ما او را کُشتیم. ما، قاتلترینِ قاتلان، چهگونه میخواهیم خود را دلداری دهیم؟ خنجرهایِ ما خونِ مُقدّسترین و قدرتمندترین چیزي را که دنیا تاکنون به خود دیده بود، ریخت: چهگونه میتوانیم این خون را از خود بزداییم؟ با کدام آبِ مُقدّس خویشتن را تطهیر توانیم کرد؟ زین پس کدام آیینِ نو را به تاوانِ این براندازی میباید برپا سازیم؟
(۱۲۵)
✍🏻 #فردریش_نیچه
📚: #حکمت_شادان
📎فایل pdf کتاب را در صبح و شعر بخوانید👇🏻👇🏻
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
آیا حکایتِ آن دیوانه را نشنیدهاید که در روزِ روشن فانوسی افروخت و به بازار دوید در حالي که یکسره فریاد میزد: «در پیِ خدا می گردم! در پیِ خدا میگردم!» چون در آن میان بسیاري از مردم به خدا ایمان نداشتند، با شنیدنِ فریادهایِ دیوانه سخت خندیدند. یکي پرسید: «خدا گم شده است؟» و دیگري پرسید: «او مانند یک کودک راهاش را گم کرده؟ یا که پنهان شده است؟ نکند از ما میترسد؟
آیا او به دریا زده و کوچ کرده است؟» و مردم اینگونه فریادِ خنده سر دادند.
ناگهان دیوانه به میانِشان جَست و با نگاهِ سنگینِ خود میخکوبِشان کرد، سپس بانگ برآورد: «خدا کجاست؟ من اکنون به شما میگویم.
ما او را کُشتیم، من و شما! ما همه قاتلانِ خداییم! امّا چهگونه این کار از ما برآمد؟ چهگونه توانستیم دریا را تا ته سر بکشیم و بخشکانیم؟ چه کس به ما اسفنجي داد که با آن افق را سراسر محو کنیم؟ آنگاه که مدارِ زمین به گِردِ خورشید را گسستیم، آیا دانستیم که چه کردیم؟
اکنون زمین به کجا میشتابد؟ و ما به کجا بُرده میشویم، دور از تمامیِ خورشیدها؟ آیا ما واپس نمیرویم و پیاپی فرو نمیافتیم از این سوی و آن سوی، و از همه سوی؟ آیا دیگر فراز و فرودی در میان تواند بود؟ آیا به بیراههیِ یک پوچیِ بیپایان کشیده نمیشویم؟ آیا نَفَسِ نیستی را که بر ما میوزد احساس نمیکنیم؟ آیا هوا سردتر نشده است؟ آیا شب هرچه بیشتر و بیشتر فراگیر نمیشود؟ آیا نمیباید از سپیدهدم، فانوسها را برافروزیم؟
آیا هنوز هم صدایِ گورکنهایي که خدا را به گور میسپارند نمیشنویم؟ آیا هنوز بویی از فروپاشیِ جسدِ خدایان به مشامِتان نرسیده است؟ خدایان نیز میگندند. خدا مرده است! و خدا مرده میمانَد! و ما او را کُشتیم. ما، قاتلترینِ قاتلان، چهگونه میخواهیم خود را دلداری دهیم؟ خنجرهایِ ما خونِ مُقدّسترین و قدرتمندترین چیزي را که دنیا تاکنون به خود دیده بود، ریخت: چهگونه میتوانیم این خون را از خود بزداییم؟ با کدام آبِ مُقدّس خویشتن را تطهیر توانیم کرد؟ زین پس کدام آیینِ نو را به تاوانِ این براندازی میباید برپا سازیم؟
(۱۲۵)
✍🏻 #فردریش_نیچه
📚: #حکمت_شادان
📎فایل pdf کتاب را در صبح و شعر بخوانید👇🏻👇🏻
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
━··•✦❁🍂❁✦•··•━
#شعرجهان
━··•✦❁🍁❁✦•··•━
تو را درود، ای شادمانی!
تو را درود،
ای شادمانی!
والاترین امیدواریم
نخستین سرخی پگاهان!
آه، همواره
برایم راه و شب
میدرخشید...
همهی زندگی،
اما
بیمقصد و منفور!
دوباره سرِ زیستن دارم
اینک در چشمانت مینگرم
درخشش پگاه و پیروزی را
تو ای محبوبترین ایزد بانو!
بر تو درود،
ای شادمانی،
دژنشینْ بانویِ سرنوشتم
طلیعهی پیروزی دورم!
بسا شومی، درد و اَلم،
و دشمنی تلخ
که در پسِ روزهای نیامده است!
✍🏻: #فردریش_نیچه
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
#شعرجهان
━··•✦❁🍁❁✦•··•━
تو را درود، ای شادمانی!
تو را درود،
ای شادمانی!
والاترین امیدواریم
نخستین سرخی پگاهان!
آه، همواره
برایم راه و شب
میدرخشید...
همهی زندگی،
اما
بیمقصد و منفور!
دوباره سرِ زیستن دارم
اینک در چشمانت مینگرم
درخشش پگاه و پیروزی را
تو ای محبوبترین ایزد بانو!
بر تو درود،
ای شادمانی،
دژنشینْ بانویِ سرنوشتم
طلیعهی پیروزی دورم!
بسا شومی، درد و اَلم،
و دشمنی تلخ
که در پسِ روزهای نیامده است!
✍🏻: #فردریش_نیچه
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher