━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
یکی از چیزهایی که در اسطوره پیش میآید آن است که در تاریکترین لحظه، نور فرا میرسد.
اسطورهها به شما کمک میکنند که پیامها را بخوانید.
بهشت و جهنم و همهی خدایان در درون ما هستند. این دریافتِ بزرگ اوپانیشادهای هندی در قرن نهم قبل از میلاد است.
مرد جز از طریق زن وارد عرصهی زندگی نمیشود، لذا این زنان هستند که ما را به این دنیای تقابل دوگانه و رنج میآورند.
غیرقابل نامیدن، برتر از همهی نامها[است].
خدا نهایتاً متعالتر از هرچیزی به نام «خدا» است.
اسطورهشناسی نوعی تصعید انگارهی مادر است.
در حماسهها هنگامی که قهرمان به دنیا میآید، غالباً پدرش مرده، یا در جایی دیگر است، و قهرمان باید به جستجوی او برآید.
یافتن پدر درواقع پیداکردن منش و سرنوشت خویش است.
هندیها عقیده دارند منشاء زندگی و انرژی همهی چیزها زمین است.
در هندوستان و اغلب نقاط جهان، رمز رابطهی جنسی، رمزی مقدس است.
خصوصیت بارز مردمانی که گرایشهای امپریالیستی دارند آن است که سعی میکنند خدای محلی خود را به فرزند بزرگ کل کائنات تبدیل نمایند.
[هیچ یک از قدیسان زن نمیتوانست به مقام پاپی برسد.]
پاپ شدن درواقع مقام مهمی نیست. نوعی موقعیت حرفهای است. هیچ یک از پاپها هرگز نتوانستهاند مادر عیسی مسیح شوند.
کبوتر، در حال پرواز، تقریباً نماد جهانی روح، و در مسیحیت نماد روحالقدس است.
مرگ و رستاخیز خدایان در همهجا با ماه ارتباط دارد.
هیچکس تاریخ واقعی ولادت عیسی مسیح را نمیداند، اما گفته میشود که هنگام تحویل زمستان (شب یلدا) بوده. این زمان دقیقاً زمان ولادت خدای نور ایرانی، یعنی میترا، یا خورشید است.
نام هندیِ همهی هستی بودن، برهمن است که اسمی خنثی، و غیرمذکر و غیرمؤنث است.
میتوان گفت مادر، طبیعت خود را متولد میکند و پدر خصلت اجتماعی خود را.
لذا بازگشت به طبیعت قطعاً بار دیگر اصل مادر را مطرح خواهد کرد.
تروبادورها به روانشناسی عشق علاقهی فراوان داشتند. در غرب، آنها نخستین کسانی بودند که عشق را بدانگونه که ما امروز میشناسیم مورد توجه قرار دادند -یعنی عشق همچون رابطهای چهره به چهره.
آگاهی دوستداشتن همسایه به اندازهی خویش است - عشق معنوی است. فرقی نمیکند که همسایه چه کسی باشد.
تروبادورها دلدادگیرا به مثابه عالیترین تجربهی معنوی درک میکردند.
گفته میشود که هنر، تبدیل به احسنکردن چیزها است.
[در قرونوسطی چطور شد که زنان دست بالا را پیدا کردند؟]
چون اگر بخواهید با زنی عشقبازی کنید، او از آغاز نسبت به شما در موضع بهتری قرار دارد. اصطلاح فنی برای آنکه زنی خود را واگذار کند «مرسی» بود. زن «مرحمت» خود را واگذار میکند. دیگر به او بستگی دارد که اجازه دهد فقط سالی یکبار پشت گردنش بوسیده شود، یا خود را به طور کامل تسلیم نماید. این موضوع به ارزیابی او از منش طرف مقابل بستگی دارد.
یونگ میگفت - روح نمیتواند در صلح باشد، مگر آنکه دیگرِ خود را پیدا کند.
لوتر نیز بهعنوان یک تروبادور مسیحی بود. او در مورد کشیش بودن اندیشهی خاص خود را داشت، و این اندیشه، درواقع کلیسای قرونوسطا را از هم پاشاند. کلیسا دیگر هیچگاه کمر راست نکرد.[تروبادور با تحول در اندیشهٔ عشق نظام پیشین را تخریب میکند].
✍🏻 #جوزف_کمبل
📚: #قدرت_اسطوره
جشن پیروزی نور بر تاریکی پیشاپیش خجسته💐☘️
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
یکی از چیزهایی که در اسطوره پیش میآید آن است که در تاریکترین لحظه، نور فرا میرسد.
اسطورهها به شما کمک میکنند که پیامها را بخوانید.
بهشت و جهنم و همهی خدایان در درون ما هستند. این دریافتِ بزرگ اوپانیشادهای هندی در قرن نهم قبل از میلاد است.
مرد جز از طریق زن وارد عرصهی زندگی نمیشود، لذا این زنان هستند که ما را به این دنیای تقابل دوگانه و رنج میآورند.
غیرقابل نامیدن، برتر از همهی نامها[است].
خدا نهایتاً متعالتر از هرچیزی به نام «خدا» است.
اسطورهشناسی نوعی تصعید انگارهی مادر است.
در حماسهها هنگامی که قهرمان به دنیا میآید، غالباً پدرش مرده، یا در جایی دیگر است، و قهرمان باید به جستجوی او برآید.
یافتن پدر درواقع پیداکردن منش و سرنوشت خویش است.
هندیها عقیده دارند منشاء زندگی و انرژی همهی چیزها زمین است.
در هندوستان و اغلب نقاط جهان، رمز رابطهی جنسی، رمزی مقدس است.
خصوصیت بارز مردمانی که گرایشهای امپریالیستی دارند آن است که سعی میکنند خدای محلی خود را به فرزند بزرگ کل کائنات تبدیل نمایند.
[هیچ یک از قدیسان زن نمیتوانست به مقام پاپی برسد.]
پاپ شدن درواقع مقام مهمی نیست. نوعی موقعیت حرفهای است. هیچ یک از پاپها هرگز نتوانستهاند مادر عیسی مسیح شوند.
کبوتر، در حال پرواز، تقریباً نماد جهانی روح، و در مسیحیت نماد روحالقدس است.
مرگ و رستاخیز خدایان در همهجا با ماه ارتباط دارد.
هیچکس تاریخ واقعی ولادت عیسی مسیح را نمیداند، اما گفته میشود که هنگام تحویل زمستان (شب یلدا) بوده. این زمان دقیقاً زمان ولادت خدای نور ایرانی، یعنی میترا، یا خورشید است.
نام هندیِ همهی هستی بودن، برهمن است که اسمی خنثی، و غیرمذکر و غیرمؤنث است.
میتوان گفت مادر، طبیعت خود را متولد میکند و پدر خصلت اجتماعی خود را.
لذا بازگشت به طبیعت قطعاً بار دیگر اصل مادر را مطرح خواهد کرد.
تروبادورها به روانشناسی عشق علاقهی فراوان داشتند. در غرب، آنها نخستین کسانی بودند که عشق را بدانگونه که ما امروز میشناسیم مورد توجه قرار دادند -یعنی عشق همچون رابطهای چهره به چهره.
آگاهی دوستداشتن همسایه به اندازهی خویش است - عشق معنوی است. فرقی نمیکند که همسایه چه کسی باشد.
تروبادورها دلدادگیرا به مثابه عالیترین تجربهی معنوی درک میکردند.
گفته میشود که هنر، تبدیل به احسنکردن چیزها است.
[در قرونوسطی چطور شد که زنان دست بالا را پیدا کردند؟]
چون اگر بخواهید با زنی عشقبازی کنید، او از آغاز نسبت به شما در موضع بهتری قرار دارد. اصطلاح فنی برای آنکه زنی خود را واگذار کند «مرسی» بود. زن «مرحمت» خود را واگذار میکند. دیگر به او بستگی دارد که اجازه دهد فقط سالی یکبار پشت گردنش بوسیده شود، یا خود را به طور کامل تسلیم نماید. این موضوع به ارزیابی او از منش طرف مقابل بستگی دارد.
یونگ میگفت - روح نمیتواند در صلح باشد، مگر آنکه دیگرِ خود را پیدا کند.
لوتر نیز بهعنوان یک تروبادور مسیحی بود. او در مورد کشیش بودن اندیشهی خاص خود را داشت، و این اندیشه، درواقع کلیسای قرونوسطا را از هم پاشاند. کلیسا دیگر هیچگاه کمر راست نکرد.[تروبادور با تحول در اندیشهٔ عشق نظام پیشین را تخریب میکند].
✍🏻 #جوزف_کمبل
📚: #قدرت_اسطوره
جشن پیروزی نور بر تاریکی پیشاپیش خجسته💐☘️
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher