#رمزهای_شاهنامه📖
#تهمورس ( #تهمورث) (بهر نخست)🐏🐐🐓
پس از #هوشنگ، نوبت به فرزندش #تهمورس میرسد. تهمورس در اوستا، «تَخمُ اورروپَ»
taxmō-urupa
آمده است. در زبان پهلوی «تَخموریت»
taxmurit
و در فارسی «تهمورس» شد.
🔹بخش نخستین این نام، تَخم یا تَهم، به معنی زورمند و پهلوان است که هنوز در زبان فارسی روان است و در #پاژنام =(لقب) رستم گفته میشود: تهمتن.
بخش دوم، اوروپَ، از ریشة «روپ» اوستائي است که «ربودن» فارسی از آن برآمده است. نام روباه نیز از آن گرفته شده است.
بر روی هم، #تهمورس برابر است با « #رباینده_زورمند».
همه روز بسته ز خوردن دو لب
به پیش جهاندار، بر پای، شب
🔸این بیت، باز اشاره به #یخبندانهای گسترده زمین دارد که مردمان در روز چیزی برای خوردن نداشتند و شبها از سرما نمیتوانستند بخوابند و سرپا می ایستادند.
این موضوع شرحی شگفت دارد که در اینجا از آن درمیگذریم. شایسته است خوانندگان، آن را و شرحی بس گسترده تر، از مطالب بالا را در کتاب گرامی « #داستان_ایران» بخوانند. زمان تهمورث تقریباً از ۳۲،۰۰۰ سال پیش آغاز میشود.
🔻 #تهمورس، جانوران کوچکتر را آرام آرام به نزد خود خواند و به زیستگاه خود پذیرفت. میبینیم که شاهنامه تنها از ماکیان و خروس نام می برد. نخست، بشر از ماکیان برای خوراک سود نمیجُسته است. اما، آوای خروس برای او سودمند بود و میتوانست گاه گاه او را از خواب بیدار کند تا آتش را روشن نگاه دارد یا آگاهیهای دیگر بدو بدهد، و شاید برخی سودمندیهای دیگر.
بفرمود تاشان، نوازند گرم
نخوانندشان جز به آواز نرم
🔹همچون بسیاری آداب و آئینهای باستانی دیگر که هنوز برجاست، هنوز هم روستائيان ما مرغ و خروس را با آواهای نرم و مهربانانه به سوی خود میخوانند یا به سوی آشیانه میبرند و این جانوران بجز از این راه، فرمان نمیبرند! آواهای روستائيان را در این هنگام به یاد آورید: تووو تووو تووو تووو ... جا جا جا جا ... !
ازین رو، میتوان گمان بردن که مرغ و خروس در هنگام تهمورس چه اندازه رمنده و گریزپا بوده اند!
جهاندار تهمورسِ بآفرین
بیامد کمر بسته رزم و کین
ازیشان دو بهره به افسون ببست
دگرشان به گرز گران کرد پست
🔺چنان که گفتیم، « #افسون» یعنی « #چاره_گری». تهمورس، بیشتر #دشواریهای زندگی را با چاره گری (عقل و تدبیر) بر خود هموار کرد و بخش دیگری را با سلاح و نیروی بدن. « گرز» در بیت آخر اشاره به همین دارد.
تهمورس در اوستا همواره با پاژنام «زیناوند» آمده است و در شاهنامه و دیگر نوشته های ایرانی با پاژنام « #دیوبند» از او یاد میشود.
«زیناوند» در اوستا به گونه «زَئِنَنگه وَنت»
zaenangh-vant
آمده است. زَئِنَنگه = اسلحه، و وَنت = دارنده؛ روی هم یعنی «دارنده اسلحه». این، هنگامی را باز مینُماید که مردمان، گرفتن و #رام کردن جانوران را با ابزارهای ابتدائی آغاز کردند. در آن روزگار، هنوز رشتن و تافتن هم پدید نیامده بود تا بتوان پای جانوران را با آن بستن، مگر با ساقه گیاهان و مانند آن.
پژوهش هاي دكتر #فريدون_جنيدي
شاهنامه شناسي
@sobhosher
#تهمورس ( #تهمورث) (بهر نخست)🐏🐐🐓
پس از #هوشنگ، نوبت به فرزندش #تهمورس میرسد. تهمورس در اوستا، «تَخمُ اورروپَ»
taxmō-urupa
آمده است. در زبان پهلوی «تَخموریت»
taxmurit
و در فارسی «تهمورس» شد.
🔹بخش نخستین این نام، تَخم یا تَهم، به معنی زورمند و پهلوان است که هنوز در زبان فارسی روان است و در #پاژنام =(لقب) رستم گفته میشود: تهمتن.
بخش دوم، اوروپَ، از ریشة «روپ» اوستائي است که «ربودن» فارسی از آن برآمده است. نام روباه نیز از آن گرفته شده است.
بر روی هم، #تهمورس برابر است با « #رباینده_زورمند».
همه روز بسته ز خوردن دو لب
به پیش جهاندار، بر پای، شب
🔸این بیت، باز اشاره به #یخبندانهای گسترده زمین دارد که مردمان در روز چیزی برای خوردن نداشتند و شبها از سرما نمیتوانستند بخوابند و سرپا می ایستادند.
این موضوع شرحی شگفت دارد که در اینجا از آن درمیگذریم. شایسته است خوانندگان، آن را و شرحی بس گسترده تر، از مطالب بالا را در کتاب گرامی « #داستان_ایران» بخوانند. زمان تهمورث تقریباً از ۳۲،۰۰۰ سال پیش آغاز میشود.
🔻 #تهمورس، جانوران کوچکتر را آرام آرام به نزد خود خواند و به زیستگاه خود پذیرفت. میبینیم که شاهنامه تنها از ماکیان و خروس نام می برد. نخست، بشر از ماکیان برای خوراک سود نمیجُسته است. اما، آوای خروس برای او سودمند بود و میتوانست گاه گاه او را از خواب بیدار کند تا آتش را روشن نگاه دارد یا آگاهیهای دیگر بدو بدهد، و شاید برخی سودمندیهای دیگر.
بفرمود تاشان، نوازند گرم
نخوانندشان جز به آواز نرم
🔹همچون بسیاری آداب و آئینهای باستانی دیگر که هنوز برجاست، هنوز هم روستائيان ما مرغ و خروس را با آواهای نرم و مهربانانه به سوی خود میخوانند یا به سوی آشیانه میبرند و این جانوران بجز از این راه، فرمان نمیبرند! آواهای روستائيان را در این هنگام به یاد آورید: تووو تووو تووو تووو ... جا جا جا جا ... !
ازین رو، میتوان گمان بردن که مرغ و خروس در هنگام تهمورس چه اندازه رمنده و گریزپا بوده اند!
جهاندار تهمورسِ بآفرین
بیامد کمر بسته رزم و کین
ازیشان دو بهره به افسون ببست
دگرشان به گرز گران کرد پست
🔺چنان که گفتیم، « #افسون» یعنی « #چاره_گری». تهمورس، بیشتر #دشواریهای زندگی را با چاره گری (عقل و تدبیر) بر خود هموار کرد و بخش دیگری را با سلاح و نیروی بدن. « گرز» در بیت آخر اشاره به همین دارد.
تهمورس در اوستا همواره با پاژنام «زیناوند» آمده است و در شاهنامه و دیگر نوشته های ایرانی با پاژنام « #دیوبند» از او یاد میشود.
«زیناوند» در اوستا به گونه «زَئِنَنگه وَنت»
zaenangh-vant
آمده است. زَئِنَنگه = اسلحه، و وَنت = دارنده؛ روی هم یعنی «دارنده اسلحه». این، هنگامی را باز مینُماید که مردمان، گرفتن و #رام کردن جانوران را با ابزارهای ابتدائی آغاز کردند. در آن روزگار، هنوز رشتن و تافتن هم پدید نیامده بود تا بتوان پای جانوران را با آن بستن، مگر با ساقه گیاهان و مانند آن.
پژوهش هاي دكتر #فريدون_جنيدي
شاهنامه شناسي
@sobhosher
📖اثر #شاهنامه در #پاسداری_واژه_ها و #اصطلاحهای_فارسی
بهر پايانى
🔸
سخن مشنو از مرد (#افسون_منش)
که با جان روشن بود بد کنش
🔻(افسون منش) در بیت بالا به معنی نیرنگ باز آورده شده است.
چون من برگذشتم زجیحون (#برآب)
ز توران به چین رفت بر افراسیاب
🔺در بیت پيشين (بر آب) به معنی شتاب و بی درنگ آمده است، چنان که ( بر آب گفتن) را ( برهان قاطع)به معنی (حاضر جوابی و بی تامل گفتن) معنی کرده است.
جهان دید یکسر پر از (#کشتمند)
در و دشت پر گاو و پر گوسفند
🔻در بیت بالا (کشتمند) را که کلمه ی دلنشینی است، به معنی مزرعه آورده است.
فرستادم اینک (#جهان_بین) خویش
سوی شاه کسرا به آیین خویش
🔺در بیت بالا (جهان بین) به معنی فرزند به کار رفته است.
همان شیر آهنگ بهرام کرد
بغرید و چنگش (#به_اندام_کرد)
🔻در بیت پيش(به اندام کردن) به معنای مرتب کردن و مهیا نمودن است.
زجنگ، آشتی بی گمان بهتر است
نگه کن که (#گاوت_به_چرم_اندراست)
هنوز از بدی تا چه آید به پیش
(به چرم اندر است این زمان گاومیش)
🔺در ابیات بالا (گاو به چرم بودن) به معنای نا معلوم بودن سر انجام کار و نگران آینده بودن آورده شده است.
خنک آن که باشد و را چون تو پشت
بود ایمن از( #روزگاردرشت)
🔻در این شعر (روزگار درشت) به معنی روز های مصیبت بار آمده است و اصطلاع زیبا و فصیحی است.
چو (#برگشت) و آمدش همگام شوی
چو پروین بدش روی و چون قیر موی
🔺(برگشت)، در بیت بالا به معنی به ثمر رسیدن و بزرگ شدن آورده شده است.
که ما را دل ابلیس (#بی_راه_کرد)
زهر نیکویی دست کوتاه کرد
🔻(بی راه کردن) در بیت پيش به معنای گمراه کردن آمده است.
ابیات یاد شده، نمونه مختصری بود از شعر های حاوی واژگان و اصطلاحها ترکیبهایی که هزارها از قبیل آن الفاظ در شاهنامه به کار رفته، زبان فارسی را فخامت، زیبای و غنا بخشیده است. یکی از نتایج تتبع در شاهنامه و آشنایی کامل با سیاق سخن فردوسی آن است که برای ساختن ترکیب های جدید لغوی که منطبق با اسلوب صحیح زبان فارسی باشد ذهن صاحب نظران را پرورش می دهد و معیار درست به دست آنان می سپارد. برای این گونه افراد سخن سنج لازم است که در شاهنامه بیش از هر کتاب دیگر کاوشگری غور نمایند.
📚منبع: ادیب برومند، عبدالعلی ، به پیشگاه فردوسی ، ۱۳۸۰ ه.
@sobhosher
بهر پايانى
🔸
سخن مشنو از مرد (#افسون_منش)
که با جان روشن بود بد کنش
🔻(افسون منش) در بیت بالا به معنی نیرنگ باز آورده شده است.
چون من برگذشتم زجیحون (#برآب)
ز توران به چین رفت بر افراسیاب
🔺در بیت پيشين (بر آب) به معنی شتاب و بی درنگ آمده است، چنان که ( بر آب گفتن) را ( برهان قاطع)به معنی (حاضر جوابی و بی تامل گفتن) معنی کرده است.
جهان دید یکسر پر از (#کشتمند)
در و دشت پر گاو و پر گوسفند
🔻در بیت بالا (کشتمند) را که کلمه ی دلنشینی است، به معنی مزرعه آورده است.
فرستادم اینک (#جهان_بین) خویش
سوی شاه کسرا به آیین خویش
🔺در بیت بالا (جهان بین) به معنی فرزند به کار رفته است.
همان شیر آهنگ بهرام کرد
بغرید و چنگش (#به_اندام_کرد)
🔻در بیت پيش(به اندام کردن) به معنای مرتب کردن و مهیا نمودن است.
زجنگ، آشتی بی گمان بهتر است
نگه کن که (#گاوت_به_چرم_اندراست)
هنوز از بدی تا چه آید به پیش
(به چرم اندر است این زمان گاومیش)
🔺در ابیات بالا (گاو به چرم بودن) به معنای نا معلوم بودن سر انجام کار و نگران آینده بودن آورده شده است.
خنک آن که باشد و را چون تو پشت
بود ایمن از( #روزگاردرشت)
🔻در این شعر (روزگار درشت) به معنی روز های مصیبت بار آمده است و اصطلاع زیبا و فصیحی است.
چو (#برگشت) و آمدش همگام شوی
چو پروین بدش روی و چون قیر موی
🔺(برگشت)، در بیت بالا به معنی به ثمر رسیدن و بزرگ شدن آورده شده است.
که ما را دل ابلیس (#بی_راه_کرد)
زهر نیکویی دست کوتاه کرد
🔻(بی راه کردن) در بیت پيش به معنای گمراه کردن آمده است.
ابیات یاد شده، نمونه مختصری بود از شعر های حاوی واژگان و اصطلاحها ترکیبهایی که هزارها از قبیل آن الفاظ در شاهنامه به کار رفته، زبان فارسی را فخامت، زیبای و غنا بخشیده است. یکی از نتایج تتبع در شاهنامه و آشنایی کامل با سیاق سخن فردوسی آن است که برای ساختن ترکیب های جدید لغوی که منطبق با اسلوب صحیح زبان فارسی باشد ذهن صاحب نظران را پرورش می دهد و معیار درست به دست آنان می سپارد. برای این گونه افراد سخن سنج لازم است که در شاهنامه بیش از هر کتاب دیگر کاوشگری غور نمایند.
📚منبع: ادیب برومند، عبدالعلی ، به پیشگاه فردوسی ، ۱۳۸۰ ه.
@sobhosher