This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به کجا چنین شتابان؟
شعر و صدای: استاد #محمدرضا_شفیعی_کدکنی
با آرزوى سلامتى و طول عمر استاد عزيز
خجسته باد زادروزتان 💐🎂❤️
@sobhosher
شعر و صدای: استاد #محمدرضا_شفیعی_کدکنی
با آرزوى سلامتى و طول عمر استاد عزيز
خجسته باد زادروزتان 💐🎂❤️
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#شعر_خوب_بخوانيم
#موسيقى_خوب_بشنويم 🎧🎼🎶🎵
لحظه ديدار 🍂🍁
در یاد منی حاجت باغ و چمنم نیست
جایی که تو باشی خبر از خویشتنم نیست
اشکم که به دنبال تو آواره ی شوقم
یارای سفر با تو و رای وطنم نیست
این لحظه چو باران فرو ریخته از برگ
صد گونه سخن هست و مجال سخنم نیست
بدرود تو را انجمنی گرد تو جمع اند
بیرون ز خودم راه در آن انجمنم نیست
دل می تپدم باز درین لحظه ی دیدار
دیدار ‚ چه دیدار ؟ که جان در بدنم نیست
بدرود و سفر خوش به تو آنجا که رهاییست
من بسته ی دامم ره بیرون شدنم نیست
در ساحل آن شهر تو خوش زی که من اینجا
راهی به جز از سوختن و ساختنم نیست
تا باز کجا موج به ساحل رسد آن روز
روزی که نشانی ز من الا سخنم نیست
شاعر: #محمدرضا_شفيعى_كدكنى
آهنگساز: #احسان_مطورى
آواى : #محسن_نامجو
دامن بلند و پر پولك شب گهواره ى
ملال روزانه تان
آرامش سهم لحظه ها تان
شبتون از لذت لبريز 💐🥰
@sobhosher
#موسيقى_خوب_بشنويم 🎧🎼🎶🎵
لحظه ديدار 🍂🍁
در یاد منی حاجت باغ و چمنم نیست
جایی که تو باشی خبر از خویشتنم نیست
اشکم که به دنبال تو آواره ی شوقم
یارای سفر با تو و رای وطنم نیست
این لحظه چو باران فرو ریخته از برگ
صد گونه سخن هست و مجال سخنم نیست
بدرود تو را انجمنی گرد تو جمع اند
بیرون ز خودم راه در آن انجمنم نیست
دل می تپدم باز درین لحظه ی دیدار
دیدار ‚ چه دیدار ؟ که جان در بدنم نیست
بدرود و سفر خوش به تو آنجا که رهاییست
من بسته ی دامم ره بیرون شدنم نیست
در ساحل آن شهر تو خوش زی که من اینجا
راهی به جز از سوختن و ساختنم نیست
تا باز کجا موج به ساحل رسد آن روز
روزی که نشانی ز من الا سخنم نیست
شاعر: #محمدرضا_شفيعى_كدكنى
آهنگساز: #احسان_مطورى
آواى : #محسن_نامجو
دامن بلند و پر پولك شب گهواره ى
ملال روزانه تان
آرامش سهم لحظه ها تان
شبتون از لذت لبريز 💐🥰
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
🌤🌟
❄️💫غزل : حضرت #حافظ
🎤آوای : استاد #علی_گلزاده
من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم
محتسب داند که من این کارها کمتر کنم
من که عیب توبه کاران کرده باشم بارها
توبه از می وقت گل دیوانه باشم گر کنم
عشق دردانهست و من غواص و دریا میکده
سر فروبردم در آن جا تا کجا سر برکنم
لاله ساغرگیر و نرگس مست و بر ما نام فسق
داوری دارم بسی یا رب که را داور کنم
بازکش یک دم عنان ای ترک شهرآشوب من
تا ز اشک و چهره راهت پرزر و گوهر کنم
من که از یاقوت و لعل اشک دارم گنجها
کی نظر در فیض خورشید بلنداختر کنم
چون صبا مجموعه گل را به آب لطف شست
کجادلم خوان گر نظر بر صفحه دفتر کنم
عهد و پیمان فلک را نیست چندان اعتبار
عهد با پیمانه بندم شرط با ساغر کنم
من که دارم در گدایی گنج سلطانی به دست
کی طمع در گردش گردون دون پرور کنم
گر چه گردآلود فقرم شرم باد از همتم
گر به آب چشمه خورشید دامن تر کنم
عاشقان را گر در آتش میپسندد لطف دوست
تنگ چشمم گر نظر در چشمه کوثر کنم
دوش لعلش عشوهای میداد حافظ را ولی
من نه آنم کز وی این افسانهها باور کنم
🔻🔺🔻🔺
ازمنظر #زاهد, هرکس مقیّدبه آداب شرع و اخلاق اجتماعی نباشد، هرچقدرهم پاک باطن بوده باشد،طولی نمی کشد که خودبخودبی انگیزه شده و بسوی بی بند وباری و بی غیرتی کشیده می شود ودرمَنجلابِ فساد وتباهی فرومی رود!
#حافظ شاید شاخص ترین وبارزترین فردیست که درمقابل ِ این تفکّر متعصب و خام قدعلم کرده وتمام توان وکوشش خودرابکاربست تاعکس آن رااثبات کند. برای همین منظور شخصیّتِ “ #رند” راکه ازلحاظ اجتماعی درپائین ترین رده قرارداشت ونمادِ لااُبالیگری به شمارمی رفت درکارگاهِ ذهن ِاسطوره ساز خویش، بازسازی،به سازی ونوسازی کرد وبه اوشخصیّتی عارفانه، عاشقانه ومسئولانه بخشید.
شخصیّتی که درظاهر بی قید وبند ولااُبالیست،شراب می خورد،نظربازی می کند، عشقبازی می کند لیکن باطنی پاک دارد. ازریاکاری، دروغ، نیرنگ ومردم آزاری و بویژه فضولی درکاردیگران بیزاراست.
رندی که در همان ابتدای سخن از” #شراب و #شاهد و #میکده” میگوید و منظور حافظ از زبان این رند پاکباز (حداقل دراین بیت) معناهای #ظاهری هستند وبرداشتِ عرفانی یاچیزی دیگر میسّر نیست. اومی خواهد با تکیه برمعناهای ظاهری وبرجسته سازی این واژه ها، حساسیّتِ زاهد وعابدرابرانگیخته وهرچه بیشتروبیشتر صفِ خودرا ازآنها جداوخودرا درمدار آزاداندیشی قراردهد. تنهادراین صورت است که فرصتی مناسب پیداخواهد کرد وخواهدتوانست به #جهان بینی ِ خویش توسعه وعُمق بخشد. جهان بینی ای که برای اوازهمه چیز عزیزتر ومهمّتراست.
💫به عزم توبه سحر گفتم استخاره کنم
بهار توبه شکن میرسد چه چاره کنم
عشق دُردانـه ست و مـن غوّاص و دریا میـکـده
سـر فـرو بــُردم در آنـجـا تـا کـجــا سـر بـر کـنـم💫
واین بیت دقیقاً نقطه ومحور مدار #جهانبینی ِ حافظ است که دربیتِ پیشین اشاره شد. #انتخاب طریق عشق وراهی شدن به سرمنزل مقصود…
🔻🔺🔻
@sobhosher
❄️💫غزل : حضرت #حافظ
🎤آوای : استاد #علی_گلزاده
من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم
محتسب داند که من این کارها کمتر کنم
من که عیب توبه کاران کرده باشم بارها
توبه از می وقت گل دیوانه باشم گر کنم
عشق دردانهست و من غواص و دریا میکده
سر فروبردم در آن جا تا کجا سر برکنم
لاله ساغرگیر و نرگس مست و بر ما نام فسق
داوری دارم بسی یا رب که را داور کنم
بازکش یک دم عنان ای ترک شهرآشوب من
تا ز اشک و چهره راهت پرزر و گوهر کنم
من که از یاقوت و لعل اشک دارم گنجها
کی نظر در فیض خورشید بلنداختر کنم
چون صبا مجموعه گل را به آب لطف شست
کجادلم خوان گر نظر بر صفحه دفتر کنم
عهد و پیمان فلک را نیست چندان اعتبار
عهد با پیمانه بندم شرط با ساغر کنم
من که دارم در گدایی گنج سلطانی به دست
کی طمع در گردش گردون دون پرور کنم
گر چه گردآلود فقرم شرم باد از همتم
گر به آب چشمه خورشید دامن تر کنم
عاشقان را گر در آتش میپسندد لطف دوست
تنگ چشمم گر نظر در چشمه کوثر کنم
دوش لعلش عشوهای میداد حافظ را ولی
من نه آنم کز وی این افسانهها باور کنم
🔻🔺🔻🔺
ازمنظر #زاهد, هرکس مقیّدبه آداب شرع و اخلاق اجتماعی نباشد، هرچقدرهم پاک باطن بوده باشد،طولی نمی کشد که خودبخودبی انگیزه شده و بسوی بی بند وباری و بی غیرتی کشیده می شود ودرمَنجلابِ فساد وتباهی فرومی رود!
#حافظ شاید شاخص ترین وبارزترین فردیست که درمقابل ِ این تفکّر متعصب و خام قدعلم کرده وتمام توان وکوشش خودرابکاربست تاعکس آن رااثبات کند. برای همین منظور شخصیّتِ “ #رند” راکه ازلحاظ اجتماعی درپائین ترین رده قرارداشت ونمادِ لااُبالیگری به شمارمی رفت درکارگاهِ ذهن ِاسطوره ساز خویش، بازسازی،به سازی ونوسازی کرد وبه اوشخصیّتی عارفانه، عاشقانه ومسئولانه بخشید.
شخصیّتی که درظاهر بی قید وبند ولااُبالیست،شراب می خورد،نظربازی می کند، عشقبازی می کند لیکن باطنی پاک دارد. ازریاکاری، دروغ، نیرنگ ومردم آزاری و بویژه فضولی درکاردیگران بیزاراست.
رندی که در همان ابتدای سخن از” #شراب و #شاهد و #میکده” میگوید و منظور حافظ از زبان این رند پاکباز (حداقل دراین بیت) معناهای #ظاهری هستند وبرداشتِ عرفانی یاچیزی دیگر میسّر نیست. اومی خواهد با تکیه برمعناهای ظاهری وبرجسته سازی این واژه ها، حساسیّتِ زاهد وعابدرابرانگیخته وهرچه بیشتروبیشتر صفِ خودرا ازآنها جداوخودرا درمدار آزاداندیشی قراردهد. تنهادراین صورت است که فرصتی مناسب پیداخواهد کرد وخواهدتوانست به #جهان بینی ِ خویش توسعه وعُمق بخشد. جهان بینی ای که برای اوازهمه چیز عزیزتر ومهمّتراست.
💫به عزم توبه سحر گفتم استخاره کنم
بهار توبه شکن میرسد چه چاره کنم
عشق دُردانـه ست و مـن غوّاص و دریا میـکـده
سـر فـرو بــُردم در آنـجـا تـا کـجــا سـر بـر کـنـم💫
واین بیت دقیقاً نقطه ومحور مدار #جهانبینی ِ حافظ است که دربیتِ پیشین اشاره شد. #انتخاب طریق عشق وراهی شدن به سرمنزل مقصود…
🔻🔺🔻
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from صبح و شعر
يك حبه شعر #پارسى با چاى #انگليسى☕️
برگردان: دكتر كرمانى
آغاز روز نو وهفته ى نو، گرامى و خجسته باشد بزرگداشت خواجه ى رندان #حافظ_شيرازى💐🍁🍂
@sobhosher
برگردان: دكتر كرمانى
آغاز روز نو وهفته ى نو، گرامى و خجسته باشد بزرگداشت خواجه ى رندان #حافظ_شيرازى💐🍁🍂
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#شعر_خوب_بخوانيم
#موسيقى_خوب_بشنويم 🎧🎼🎶🎵
تصنیف زیبای "مهر سیه چشمان"
مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد
رقیب آزارها فرمود و جای آشتی نگذاشت
مگر آه سحرخیزان سوی گردون نخواهد شد
مرا روز ازل کاری به جز رندی نفرمودند
هر آن قسمت که آن جا رفت از آن افزون نخواهد شد
خدا را محتسب ما را به فریاد دف و نی بخش
که ساز شرع از این افسانه بیقانون نخواهد شد
مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم
کنار و بوس و آغوشش چه گویم چون نخواهد شد
شراب لعل و جای امن و یار مهربان ساقی
دلا کی به شود کارت اگر اکنون نخواهد شد
مشوی ای دیده نقش غم ز لوح سینه حافظ
که زخم تیغ دلدار است و رنگ خون نخواهد شد
با صدای استاد #نادرگلچین
شاعر: حضرت #حافظ
آهنگ ساز: استاد #همایون_خرم
تنظیم کننده: استاد #مجتبی_میرزاده
در دستگاه سه گاه
از آلبوم: تاب بنفشه
بزرگداشت غزلسراى نامى ايران زمين حضرت حافظ خجسته و فرخنده باد 💐🍂🍁
تنور دلتان گرم از شعله ى عشق
و روشن به نور خرد
💐🥰
@sobhosher
#موسيقى_خوب_بشنويم 🎧🎼🎶🎵
تصنیف زیبای "مهر سیه چشمان"
مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد
رقیب آزارها فرمود و جای آشتی نگذاشت
مگر آه سحرخیزان سوی گردون نخواهد شد
مرا روز ازل کاری به جز رندی نفرمودند
هر آن قسمت که آن جا رفت از آن افزون نخواهد شد
خدا را محتسب ما را به فریاد دف و نی بخش
که ساز شرع از این افسانه بیقانون نخواهد شد
مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم
کنار و بوس و آغوشش چه گویم چون نخواهد شد
شراب لعل و جای امن و یار مهربان ساقی
دلا کی به شود کارت اگر اکنون نخواهد شد
مشوی ای دیده نقش غم ز لوح سینه حافظ
که زخم تیغ دلدار است و رنگ خون نخواهد شد
با صدای استاد #نادرگلچین
شاعر: حضرت #حافظ
آهنگ ساز: استاد #همایون_خرم
تنظیم کننده: استاد #مجتبی_میرزاده
در دستگاه سه گاه
از آلبوم: تاب بنفشه
بزرگداشت غزلسراى نامى ايران زمين حضرت حافظ خجسته و فرخنده باد 💐🍂🍁
تنور دلتان گرم از شعله ى عشق
و روشن به نور خرد
💐🥰
@sobhosher
Telegram
attach 📎
درود و وقت بخير دوستان صميمى و مهربان
گذر پاييز ازسر لحظه هاتان به مهر به شادمانى 🥰
اين هفته را به حافظ اختصاص ميدهيم
🌞هر صبح با خوانش هاى زيباى استاد گلزاده عزيز در خدمتتان هستيم
براى ايشان طول عمر و سلامتى آرزو دارم 🙏🏻
و 🌛در بخش موسيقى شبانه
منتخب آواز (اشعار حافظ ) بزرگان موسيقى سنتى را به اشتراك ميگذارم
باشد كه پسند طبع شما نازنينان قرار گيرد 🙏🏻🙏🏻
@sobhosher
گذر پاييز ازسر لحظه هاتان به مهر به شادمانى 🥰
اين هفته را به حافظ اختصاص ميدهيم
🌞هر صبح با خوانش هاى زيباى استاد گلزاده عزيز در خدمتتان هستيم
براى ايشان طول عمر و سلامتى آرزو دارم 🙏🏻
و 🌛در بخش موسيقى شبانه
منتخب آواز (اشعار حافظ ) بزرگان موسيقى سنتى را به اشتراك ميگذارم
باشد كه پسند طبع شما نازنينان قرار گيرد 🙏🏻🙏🏻
@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مرگ بر جنگ
ئیستا ئیتر ئەوە ئێمەین کە شانازی بەوە دەکەین کە لە ڕەگەزی ئێوەین و دەبێ دەبێ سنوورەکان بشکێنین بۆ یەکھاتنەوە، ئەی گەورەکچانی خۆرەتاو، یارانی شەو...
ای دختران خورشيد ، ای دختران شب ، اكنون ما به همزبان و هم ریشه بودن با شما افتخار می کنیم(اشارە بە اینکە قبل از این زنان بە مردان شجاع افتخار می کردند) اینک باید مرزها را برای به هم رسیدن و با هم مبارزه کردن بشکنیم و از انها بگذریم.
#saverojava #rojava #kurds
@sobhosher
ئیستا ئیتر ئەوە ئێمەین کە شانازی بەوە دەکەین کە لە ڕەگەزی ئێوەین و دەبێ دەبێ سنوورەکان بشکێنین بۆ یەکھاتنەوە، ئەی گەورەکچانی خۆرەتاو، یارانی شەو...
ای دختران خورشيد ، ای دختران شب ، اكنون ما به همزبان و هم ریشه بودن با شما افتخار می کنیم(اشارە بە اینکە قبل از این زنان بە مردان شجاع افتخار می کردند) اینک باید مرزها را برای به هم رسیدن و با هم مبارزه کردن بشکنیم و از انها بگذریم.
#saverojava #rojava #kurds
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
🍁🍂مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم🍁🍂
سروده:#حافظ
آواى: استاد #علی_گلزاده
🍂🍁
#غزل در حدود سال ۷۸۶ و قبل از وفات شاه شجاع است و حافظ در این سال نزدیک به هفتاد سالگی است و این است که به پیری خود اشاره می نماید و می فرماید :
*گر چه پیرم تو شبی تنگ در آغوشم کش
*تا سحــــــرگه ز کنار تـــو جوان برخیزم
🤴🏽شاه شجاع که برای تصرف آذربایجان رفته بود و بعد از تصرف تبریز سپاهیان خود را برای تصرف ارمنستان می فرستد ولی به او خبر می رسد که شاه یحیی قصد تصرف شیراز را دارد و از این نظر پیروزی خود را ناتمام گذاشته و به شیراز باز می گردد و در بازگشت است که بیماری نقرس او شدت می گیرد و گفته ایم که دلیل آن افراط در نوشیدن شراب بود و این باعث می شود که پزشکان او را از سوار بر اسب شدن منع نمایند و شاه مجبور است به صورت خوابیده حرکت نماید و این باعث کندی حرکت شاه می شود و برای همین هم حافظ می فرماید :
*خیز و بالا بنما ای بت شیرین حـرکات
*کز سر جـان و جهان دست فشان برخیزم
غزل به نظر می رسد که نوعی دلداری است که حافظ به شاه می دهد و این نشان گر آن است که طبیبان دست از معالجه ی شاه برداشته و دیگر امیدی به زنده ماندن او ندارند و این است که حافظ در بیت مقطع صریحا می فرماید :
*روز مرگم نفسی مهلت دیــــدار بده
*تا چــو حافظ ز سر جان و جهان برخیزم
یعنی آرزو دارد قبل از مرگش او را ببیند . در ظاهر چنان به نظر می رسد که حافظ مرگ خود را می گوید ولی با کمی دقت متوجه می شویم که منظور مرگ شاه است و حافظ در واقع مرگ شاه را پیش بینی می نماید و مدتی نه چندان دور در همان سال یعنی ۷۸۶ در شیراز فوت می نماید .
منبع:شرح سرخى چاپ ١٣٩٥📖
این غزل به خط خوش نستعلیق بر روی #سنگ_مزار_حافظ که از مرمر است حک شده است .
🍁🍂
@sobhosher
سروده:#حافظ
آواى: استاد #علی_گلزاده
🍂🍁
#غزل در حدود سال ۷۸۶ و قبل از وفات شاه شجاع است و حافظ در این سال نزدیک به هفتاد سالگی است و این است که به پیری خود اشاره می نماید و می فرماید :
*گر چه پیرم تو شبی تنگ در آغوشم کش
*تا سحــــــرگه ز کنار تـــو جوان برخیزم
🤴🏽شاه شجاع که برای تصرف آذربایجان رفته بود و بعد از تصرف تبریز سپاهیان خود را برای تصرف ارمنستان می فرستد ولی به او خبر می رسد که شاه یحیی قصد تصرف شیراز را دارد و از این نظر پیروزی خود را ناتمام گذاشته و به شیراز باز می گردد و در بازگشت است که بیماری نقرس او شدت می گیرد و گفته ایم که دلیل آن افراط در نوشیدن شراب بود و این باعث می شود که پزشکان او را از سوار بر اسب شدن منع نمایند و شاه مجبور است به صورت خوابیده حرکت نماید و این باعث کندی حرکت شاه می شود و برای همین هم حافظ می فرماید :
*خیز و بالا بنما ای بت شیرین حـرکات
*کز سر جـان و جهان دست فشان برخیزم
غزل به نظر می رسد که نوعی دلداری است که حافظ به شاه می دهد و این نشان گر آن است که طبیبان دست از معالجه ی شاه برداشته و دیگر امیدی به زنده ماندن او ندارند و این است که حافظ در بیت مقطع صریحا می فرماید :
*روز مرگم نفسی مهلت دیــــدار بده
*تا چــو حافظ ز سر جان و جهان برخیزم
یعنی آرزو دارد قبل از مرگش او را ببیند . در ظاهر چنان به نظر می رسد که حافظ مرگ خود را می گوید ولی با کمی دقت متوجه می شویم که منظور مرگ شاه است و حافظ در واقع مرگ شاه را پیش بینی می نماید و مدتی نه چندان دور در همان سال یعنی ۷۸۶ در شیراز فوت می نماید .
منبع:شرح سرخى چاپ ١٣٩٥📖
این غزل به خط خوش نستعلیق بر روی #سنگ_مزار_حافظ که از مرمر است حک شده است .
🍁🍂
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from صبح و شعر
Forwarded from اتچ بات
#شعر_خوب_بخوانيم
#موسيقى_خوب_بشنويم 🎧🎼🎵🎶🍂🍁
دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم
نقشی به یاد خط تو بر آب میزدم
ابروی یار در نظر و خرقه سوخته
جامی به یاد گوشه محراب میزدم
هر مرغ فکر کز سر شاخ سخن بجست
بازش ز طره تو به مضراب میزدم
روی نگار در نظرم جلوه مینمود
وز دور بوسه بر رخ مهتاب میزدم
چشمم به روی ساقی و گوشم به قول چنگ
فالی به چشم و گوش در این باب میزدم
نقش خیال روی تو تا وقت صبحدم
بر کارگاه دیده بیخواب میزدم
ساقی به صوت این غزلم کاسه میگرفت
میگفتم این سرود و می ناب میزدم
خوش بود وقت حافظ و فال مراد و کام
بر نام عمر و دولت احباب میزدم
صدای : استاد #غلامحسین_بنان
شاعر: حضرت #حافظ
آهنگ ساز، تنظیم کننده، رهبر ارکستر: استاد #روح_الله_خالقی
اجرای ارکستر گل ها / سال ۱۳۴۰
بخشی از گل های رنگارنگ شماره ی ۲۶۷
بیات اصفهان، همایون، چهارگاه
🍂🍁
وقت تان خوش، به كام و مراد دل🥰💐
@sobhosher
#موسيقى_خوب_بشنويم 🎧🎼🎵🎶🍂🍁
دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم
نقشی به یاد خط تو بر آب میزدم
ابروی یار در نظر و خرقه سوخته
جامی به یاد گوشه محراب میزدم
هر مرغ فکر کز سر شاخ سخن بجست
بازش ز طره تو به مضراب میزدم
روی نگار در نظرم جلوه مینمود
وز دور بوسه بر رخ مهتاب میزدم
چشمم به روی ساقی و گوشم به قول چنگ
فالی به چشم و گوش در این باب میزدم
نقش خیال روی تو تا وقت صبحدم
بر کارگاه دیده بیخواب میزدم
ساقی به صوت این غزلم کاسه میگرفت
میگفتم این سرود و می ناب میزدم
خوش بود وقت حافظ و فال مراد و کام
بر نام عمر و دولت احباب میزدم
صدای : استاد #غلامحسین_بنان
شاعر: حضرت #حافظ
آهنگ ساز، تنظیم کننده، رهبر ارکستر: استاد #روح_الله_خالقی
اجرای ارکستر گل ها / سال ۱۳۴۰
بخشی از گل های رنگارنگ شماره ی ۲۶۷
بیات اصفهان، همایون، چهارگاه
🍂🍁
وقت تان خوش، به كام و مراد دل🥰💐
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
غزل: حضرت #حافظ
آواى: استاد #علی_گلزاده
💐
زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم
می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر
سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم
زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم
طره را تاب مده تا ندهی بر بادم
یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم
غم اغیار مخور تا نکنی ناشادم
رخ برافروز که فارغ کنی از برگ گلم
قد برافراز که از سرو کنی آزادم
شمع هر جمع مشو ور نه بسوزی ما را
یاد هر قوم مکن تا نروی از یادم
شهره شهر مشو تا ننهم سر در کوه
شور شیرین منما تا نکنی فرهادم
رحم کن بر من مسکین و به فریادم رس
تا به خاک در آصف نرسد فریادم
حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی
من از آن روز که دربند توام آزادم
#حافظ به استقبال غزل زیر ( از #سعدی ) رفته است
غزل ۳۷۱
من از آن روز که دربند توام آزادم
پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم
همچنين #اوحدی_مراغه_اى :
اى كه رفتى و نرفتى نفسى از يادم
خاك پاى تو چو گشتم چه دهى بر بادم
ديوان٢٦٤
همچنين #ناصربخارائى:
سرو را ديدم و بالاى تو آمد يادم
ذكر گل كردم و در فكر رخت افتادم
اشاره اى به زيبايى هاى اين غزل
🔺
*زلف برباد مده تا ندهی بربادم
هردوبرباد دادن است اما آن کجا واین کجا
*نازبنیاد مکن تا نَکَنی بنیادم
آن بنیادکردن به معنی پی وریشه گذاشتن
این بنیاد کندن است به معنی ریشه وپی کندن ، آن ساختن است واین خراب کردن
*می مخوربا همه کس تا نخورم خون جگر
هردوخوردنیست وهردوقرمزرنگ
سرمکش تا نکشد سربفلک فریادم
هردوسرکشی است
🔻
@sobhosher
آواى: استاد #علی_گلزاده
💐
زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم
می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر
سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم
زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم
طره را تاب مده تا ندهی بر بادم
یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم
غم اغیار مخور تا نکنی ناشادم
رخ برافروز که فارغ کنی از برگ گلم
قد برافراز که از سرو کنی آزادم
شمع هر جمع مشو ور نه بسوزی ما را
یاد هر قوم مکن تا نروی از یادم
شهره شهر مشو تا ننهم سر در کوه
شور شیرین منما تا نکنی فرهادم
رحم کن بر من مسکین و به فریادم رس
تا به خاک در آصف نرسد فریادم
حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی
من از آن روز که دربند توام آزادم
#حافظ به استقبال غزل زیر ( از #سعدی ) رفته است
غزل ۳۷۱
من از آن روز که دربند توام آزادم
پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم
همچنين #اوحدی_مراغه_اى :
اى كه رفتى و نرفتى نفسى از يادم
خاك پاى تو چو گشتم چه دهى بر بادم
ديوان٢٦٤
همچنين #ناصربخارائى:
سرو را ديدم و بالاى تو آمد يادم
ذكر گل كردم و در فكر رخت افتادم
اشاره اى به زيبايى هاى اين غزل
🔺
*زلف برباد مده تا ندهی بربادم
هردوبرباد دادن است اما آن کجا واین کجا
*نازبنیاد مکن تا نَکَنی بنیادم
آن بنیادکردن به معنی پی وریشه گذاشتن
این بنیاد کندن است به معنی ریشه وپی کندن ، آن ساختن است واین خراب کردن
*می مخوربا همه کس تا نخورم خون جگر
هردوخوردنیست وهردوقرمزرنگ
سرمکش تا نکشد سربفلک فریادم
هردوسرکشی است
🔻
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#شعر_خوب_بخوانيم
#موسيقى_خوب_بشنويم 🎧🎼🎵🎶🍂🍁
بود آیا که در میکدهها بگشایند
گره از کار فروبسته ما بگشایند
اگر از بهر دل زاهد خودبین بستند
دل قوی دار که از بهر خدا بگشایند
به صفای دل رندان صبوحی زدگان
بس در بسته به مفتاح دعا بگشایند
نامه تعزیت دختر رز بنویسید
تا همه مغبچگان زلف دوتا بگشایند
گیسوی چنگ ببرید به مرگ می ناب
تا حریفان همه خون از مژهها بگشایند
در میخانه ببستند خدایا مپسند
که در خانه تزویر و ریا بگشایند
حافظ این خرقه که داری تو ببینی فردا
که چه زنار ز زیرش به دغا بگشایند
شعر #حضرت_حافظ
آواز :بانو #مرضیه
اهنگ #تجویدی
شبتان رويايى و دلكش💐🥰
@sobhosher
#موسيقى_خوب_بشنويم 🎧🎼🎵🎶🍂🍁
بود آیا که در میکدهها بگشایند
گره از کار فروبسته ما بگشایند
اگر از بهر دل زاهد خودبین بستند
دل قوی دار که از بهر خدا بگشایند
به صفای دل رندان صبوحی زدگان
بس در بسته به مفتاح دعا بگشایند
نامه تعزیت دختر رز بنویسید
تا همه مغبچگان زلف دوتا بگشایند
گیسوی چنگ ببرید به مرگ می ناب
تا حریفان همه خون از مژهها بگشایند
در میخانه ببستند خدایا مپسند
که در خانه تزویر و ریا بگشایند
حافظ این خرقه که داری تو ببینی فردا
که چه زنار ز زیرش به دغا بگشایند
شعر #حضرت_حافظ
آواز :بانو #مرضیه
اهنگ #تجویدی
شبتان رويايى و دلكش💐🥰
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#حافظ_خوانى
#غزل: حضرت #حافظ✨
آواى: استاد #على_گلزاده💫
🔻🔺🔻
🔸سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت/آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت....
ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم
/خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت
***
🔹خرقه سوختن . [ خ ِ ق َ / ق ِ ت َ ] (مص مرکب ) سوزاندن خرقه . ظاهراً رسمی بوده صوفیان را که از فرط شوق یا به علامت شکر خرقه ٔ خود را می سوزاندند.
🔸از ابیات بسیار بحث انگیز حافظ است که تعداد قابل توجهی از بزرگان و صاحب نظران بر آن حاشیه های مفید نوشته اند و کوشیده اند راز و رمز آن را بگشایند ولی پیر ما میگفت که این بیت را سادهتر بخوانید، 🔹احتیاجی هم به تفسیر آیینهای صوفیانه نیست. بیینید خرقه چیست و خرقه دار کیست؟ چه کسی آتش به خرقه می زند؟ این بیت را مثل این بخوانید :
🔺ماجرا کم کن و باز آ که #مرا #مردم_چشم, همچو #خرقه از سر خود به در آورد و به شکرانه بسوخت.
***
#ماجرا: که نوعی گفتگوی انتقادی میان اهل خانقاه بوده ..
#کم_کن: یعنی بس کن.
🔸مردم چشم من خرقه ای داشت(خرقه جامه ای بوده جلوبسته که آن را از سر بیرون می آوردند.)شخص من خرقهٔ مردمک چشم خودم هستم.
چشم من به انتظار تو نشست و از این انتظار دائمی آتشی در این خانه زد که کاشانه بسوخت.
🔺زیبایی گفتار در این است که حتی پس از اینکه کاشانه و خرقه سوخت هنوز چشم به انتظار آمدن تو نشسته است. این همان است که در بیت اول آمده است با این تفاوت که در مصرع اول بیت اول محدودهٔ آتش در سینه است.
🔹در مصرع دوم آتش هنوز در سینه (خانهٔ دل) است و خود دل (کاشانه ) را سوخت ولی در بیت هفتم کل خرقه را می سوزاند. و آن چه میماند چشم انتظارى است.
♦️اگر هم دنبال تفسیرهای آیینی از خرقه سوزی می گردید بهتر است اول به خود حافظ مراجعه بکنید و راههای دور و درازی نروید، به نمونههای زیرین از خود حافظ دفت بکنید:
🔻🔺🔻
✨ابروی یار در نظر و خرقه سوخته
–
🌟بسوز این خرقهٔ تقوا تو حافظ
که گر آتش شوم در وی نگیرم
–
⚡️حافظ این خرقهٔ پشمینه بینداز که ما
از پی قافله با آتش آه آمدهایم
–
🌟در خرقه چو آتش زدی ای عارف سالک
جهدی کن و سرحلقه رندان جهان باش
–
⚡️ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد
–
✨در خرقه زن آتش که خم ابروی ساقی
بر میشکند گوشه محراب امامت
–***
@sobhosher
#غزل: حضرت #حافظ✨
آواى: استاد #على_گلزاده💫
🔻🔺🔻
🔸سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت/آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت....
ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم
/خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت
***
🔹خرقه سوختن . [ خ ِ ق َ / ق ِ ت َ ] (مص مرکب ) سوزاندن خرقه . ظاهراً رسمی بوده صوفیان را که از فرط شوق یا به علامت شکر خرقه ٔ خود را می سوزاندند.
🔸از ابیات بسیار بحث انگیز حافظ است که تعداد قابل توجهی از بزرگان و صاحب نظران بر آن حاشیه های مفید نوشته اند و کوشیده اند راز و رمز آن را بگشایند ولی پیر ما میگفت که این بیت را سادهتر بخوانید، 🔹احتیاجی هم به تفسیر آیینهای صوفیانه نیست. بیینید خرقه چیست و خرقه دار کیست؟ چه کسی آتش به خرقه می زند؟ این بیت را مثل این بخوانید :
🔺ماجرا کم کن و باز آ که #مرا #مردم_چشم, همچو #خرقه از سر خود به در آورد و به شکرانه بسوخت.
***
#ماجرا: که نوعی گفتگوی انتقادی میان اهل خانقاه بوده ..
#کم_کن: یعنی بس کن.
🔸مردم چشم من خرقه ای داشت(خرقه جامه ای بوده جلوبسته که آن را از سر بیرون می آوردند.)شخص من خرقهٔ مردمک چشم خودم هستم.
چشم من به انتظار تو نشست و از این انتظار دائمی آتشی در این خانه زد که کاشانه بسوخت.
🔺زیبایی گفتار در این است که حتی پس از اینکه کاشانه و خرقه سوخت هنوز چشم به انتظار آمدن تو نشسته است. این همان است که در بیت اول آمده است با این تفاوت که در مصرع اول بیت اول محدودهٔ آتش در سینه است.
🔹در مصرع دوم آتش هنوز در سینه (خانهٔ دل) است و خود دل (کاشانه ) را سوخت ولی در بیت هفتم کل خرقه را می سوزاند. و آن چه میماند چشم انتظارى است.
♦️اگر هم دنبال تفسیرهای آیینی از خرقه سوزی می گردید بهتر است اول به خود حافظ مراجعه بکنید و راههای دور و درازی نروید، به نمونههای زیرین از خود حافظ دفت بکنید:
🔻🔺🔻
✨ابروی یار در نظر و خرقه سوخته
–
🌟بسوز این خرقهٔ تقوا تو حافظ
که گر آتش شوم در وی نگیرم
–
⚡️حافظ این خرقهٔ پشمینه بینداز که ما
از پی قافله با آتش آه آمدهایم
–
🌟در خرقه چو آتش زدی ای عارف سالک
جهدی کن و سرحلقه رندان جهان باش
–
⚡️ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد
–
✨در خرقه زن آتش که خم ابروی ساقی
بر میشکند گوشه محراب امامت
–***
@sobhosher
Telegram
attach 📎