صبح و شعر
640 subscribers
2.11K photos
266 videos
324 files
3.15K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
ارتباط با ادمین @anahitagirl
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
🍁🍂مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم🍁🍂
سروده:#حافظ
آواى: استاد #علی_گلزاده
🍂🍁

#غزل در حدود سال ۷۸۶ و قبل از وفات شاه شجاع است و حافظ در این سال نزدیک به هفتاد سالگی است و این است که به پیری خود اشاره می نماید و می فرماید :
*گر چه پیرم تو شبی تنگ در آغوشم کش
*تا سحــــــرگه ز کنار تـــو جوان برخیزم

🤴🏽شاه شجاع که برای تصرف آذربایجان رفته بود و بعد از تصرف تبریز سپاهیان خود را برای تصرف ارمنستان می فرستد ولی به او خبر می رسد که شاه یحیی قصد تصرف شیراز را دارد و از این نظر پیروزی خود را ناتمام گذاشته و به شیراز باز می گردد و در بازگشت است که بیماری نقرس او شدت می گیرد و گفته ایم که دلیل آن افراط در نوشیدن شراب بود و این باعث می شود که پزشکان او را از سوار بر اسب شدن منع نمایند و شاه مجبور است به صورت خوابیده حرکت نماید و این باعث کندی حرکت شاه می شود و برای همین هم حافظ می فرماید :
*خیز و بالا بنما ای بت شیرین حـرکات
*کز سر جـان و جهان دست فشان برخیزم

غزل به نظر می رسد که نوعی دلداری است که حافظ به شاه می دهد و این نشان گر آن است که طبیبان دست از معالجه ی شاه برداشته و دیگر امیدی به زنده ماندن او ندارند و این است که حافظ در بیت مقطع صریحا می فرماید :
*روز مرگم نفسی مهلت دیــــدار بده
*تا چــو حافظ ز سر جان و جهان برخیزم

یعنی آرزو دارد قبل از مرگش او را ببیند . در ظاهر چنان به نظر می رسد که حافظ مرگ خود را می گوید ولی با کمی دقت متوجه می شویم که منظور مرگ شاه است و حافظ در واقع مرگ شاه را پیش بینی می نماید و مدتی نه چندان دور در همان سال یعنی ۷۸۶ در شیراز فوت می نماید .

منبع:شرح سرخى چاپ ١٣٩٥📖

این غزل به خط خوش نستعلیق بر روی #سنگ_مزار_حافظ که از مرمر است حک شده است .
🍁🍂
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
🍁🍂مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم🍁🍂
سروده:#حافظ
آواى: استاد #علی_گلزاده
🍂🍁

#غزل در حدود سال ۷۸۶ و قبل از وفات شاه شجاع است و حافظ در این سال نزدیک به هفتاد سالگی است و این است که به پیری خود اشاره می نماید و می فرماید :
*گر چه پیرم تو شبی تنگ در آغوشم کش
*تا سحــــــرگه ز کنار تـــو جوان برخیزم

🤴🏽شاه شجاع که برای تصرف آذربایجان رفته بود و بعد از تصرف تبریز سپاهیان خود را برای تصرف ارمنستان می فرستد ولی به او خبر می رسد که شاه یحیی قصد تصرف شیراز را دارد و از این نظر پیروزی خود را ناتمام گذاشته و به شیراز باز می گردد و در بازگشت است که بیماری نقرس او شدت می گیرد و گفته ایم که دلیل آن افراط در نوشیدن شراب بود و این باعث می شود که پزشکان او را از سوار بر اسب شدن منع نمایند و شاه مجبور است به صورت خوابیده حرکت نماید و این باعث کندی حرکت شاه می شود و برای همین هم حافظ می فرماید :
*خیز و بالا بنما ای بت شیرین حـرکات
*کز سر جـان و جهان دست فشان برخیزم

غزل به نظر می رسد که نوعی دلداری است که حافظ به شاه می دهد و این نشان گر آن است که طبیبان دست از معالجه ی شاه برداشته و دیگر امیدی به زنده ماندن او ندارند و این است که حافظ در بیت مقطع صریحا می فرماید :
*روز مرگم نفسی مهلت دیــــدار بده
*تا چــو حافظ ز سر جان و جهان برخیزم

یعنی آرزو دارد قبل از مرگش او را ببیند . در ظاهر چنان به نظر می رسد که حافظ مرگ خود را می گوید ولی با کمی دقت متوجه می شویم که منظور مرگ شاه است و حافظ در واقع مرگ شاه را پیش بینی می نماید و مدتی نه چندان دور در همان سال یعنی ۷۸۶ در شیراز فوت می نماید .

منبع:شرح سرخى چاپ ١٣٩٥📖

این غزل به خط خوش نستعلیق بر روی #سنگ_مزار_حافظ که از مرمر است حک شده است .
🍁🍂
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
🍁🍂مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم🍁🍂
سروده:#حافظ
آواى: استاد #علی_گلزاده
🍂🍁

#غزل در حدود سال ۷۸۶ و قبل از وفات شاه شجاع است و حافظ در این سال نزدیک به هفتاد سالگی است و این است که به پیری خود اشاره می نماید و می فرماید :
*گر چه پیرم تو شبی تنگ در آغوشم کش
*تا سحــــــرگه ز کنار تـــو جوان برخیزم

🤴🏽شاه شجاع که برای تصرف آذربایجان رفته بود و بعد از تصرف تبریز سپاهیان خود را برای تصرف ارمنستان می فرستد ولی به او خبر می رسد که شاه یحیی قصد تصرف شیراز را دارد و از این نظر پیروزی خود را ناتمام گذاشته و به شیراز باز می گردد و در بازگشت است که بیماری نقرس او شدت می گیرد و گفته ایم که دلیل آن افراط در نوشیدن شراب بود و این باعث می شود که پزشکان او را از سوار بر اسب شدن منع نمایند و شاه مجبور است به صورت خوابیده حرکت نماید و این باعث کندی حرکت شاه می شود و برای همین هم حافظ می فرماید :
*خیز و بالا بنما ای بت شیرین حـرکات
*کز سر جـان و جهان دست فشان برخیزم

غزل به نظر می رسد که نوعی دلداری است که حافظ به شاه می دهد و این نشان گر آن است که طبیبان دست از معالجه ی شاه برداشته و دیگر امیدی به زنده ماندن او ندارند و این است که حافظ در بیت مقطع صریحا می فرماید :
*روز مرگم نفسی مهلت دیــــدار بده
*تا چــو حافظ ز سر جان و جهان برخیزم

یعنی آرزو دارد قبل از مرگش او را ببیند . در ظاهر چنان به نظر می رسد که حافظ مرگ خود را می گوید ولی با کمی دقت متوجه می شویم که منظور مرگ شاه است و حافظ در واقع مرگ شاه را پیش بینی می نماید و مدتی نه چندان دور در همان سال یعنی ۷۸۶ در شیراز فوت می نماید .

منبع:شرح سرخى چاپ ١٣٩٥📖

این غزل به خط خوش نستعلیق بر روی #سنگ_مزار_حافظ که از مرمر است حک شده است .
🍁🍂
@sobhosher