صبح و شعر
درباره واژه #خرداد: با تلفظ اوستایی «هئوروتات» یکی از صفات آفریدگار و آفرینش ایزدی است به معنای کمال و رسایی، که در کلیه آفرینش اهورایی از جانداران خُرد و در جهان بزرگ به چشم میخورد. و همانست که در نهایت در ذات هستی و ذات جهان آفرین موجود است و نهایت هر…
Telegram
صبح و شعر
درباره واژه #خرداد:
با تلفظ اوستایی «هئوروتات» یکی از صفات آفریدگار و آفرینش ایزدی است به معنای کمال و رسایی، که در کلیه آفرینش اهورایی از جانداران خُرد و در جهان بزرگ به چشم میخورد. و همانست که در نهایت در ذات هستی و ذات جهان آفرین موجود است و نهایت هر…
با تلفظ اوستایی «هئوروتات» یکی از صفات آفریدگار و آفرینش ایزدی است به معنای کمال و رسایی، که در کلیه آفرینش اهورایی از جانداران خُرد و در جهان بزرگ به چشم میخورد. و همانست که در نهایت در ذات هستی و ذات جهان آفرین موجود است و نهایت هر…
.
჻ᭂ 🍃🌸 #شعرامروز ჻🌸🍃჻ᭂ
بلوطیام که غباری به او خبر دادهست
بزرگراه مسیرش به جنگل افتادهست
آهای مادر دامان سپید من! ای کوه
کهندیار من ای آخرین وطن! ای کوه
« جز آستان توام در جهان پناهی نیست
سر مرا به جز این در حوالهگاهی نیست»
بگو بمیر و نگو ترک این دیار کنم
تو زادگاه منی من کجا فرار کنم؟
برای سنگتباران گریختن ننگ است
که ریشههای تبارم هنوز در سنگ است
نزاده بید مرا تا که خم شوم در باد
بلوط زاده مرا تا علم شوم در باد
از این دیار قدیمی چگونه بار کنم؟
بگو بمیر و نگو ترک این دیار کنم
اگر بلوطی از این کوه و دشتها رفتهست
به ریشههاش قسم او بدون پا رفتهست
به حکم جاده تبرها به خاکش افکندند
نگو چه ساده تبرها به خاکش افکندند
کسی ندید کجایش زدند تا افتاد
هزار بوسه به پایش زدند تا افتاد
ولی میان تو با جاده شبنشینیهاست
و بین دهکده حرف از عقب نشینیهاست
مرا ببخش که سازش نمیکنم ننگ است
بلوط اگر بشوی نام دیگرت سنگ است
ببخش از اینکه نشد مثل جاده خم بشوم
که ساده قد نکشیدم که ساده خم بشوم
طبیعیاست ندانی که قد کشیدن چیست
که این بلندیات از رنج قد کشیدن نیست
سپاه اره بیاور که سخت خواهم رفت
درخت زاده شدم پس درخت خواهم رفت
فقط بیا و از این پس که دامنت شهر است
که شانههای تو با هر پرندهای قهر است
بگو به ایل که در جنگ جاده افتادم
بگو که کِل بکشد ایستاده افتادم.
✍🏻: #حسین_کردعلی
━··•✦❁🧿❁✦•··•━
@sobhosher
჻ᭂ 🍃🌸 #شعرامروز ჻🌸🍃჻ᭂ
بلوطیام که غباری به او خبر دادهست
بزرگراه مسیرش به جنگل افتادهست
آهای مادر دامان سپید من! ای کوه
کهندیار من ای آخرین وطن! ای کوه
« جز آستان توام در جهان پناهی نیست
سر مرا به جز این در حوالهگاهی نیست»
بگو بمیر و نگو ترک این دیار کنم
تو زادگاه منی من کجا فرار کنم؟
برای سنگتباران گریختن ننگ است
که ریشههای تبارم هنوز در سنگ است
نزاده بید مرا تا که خم شوم در باد
بلوط زاده مرا تا علم شوم در باد
از این دیار قدیمی چگونه بار کنم؟
بگو بمیر و نگو ترک این دیار کنم
اگر بلوطی از این کوه و دشتها رفتهست
به ریشههاش قسم او بدون پا رفتهست
به حکم جاده تبرها به خاکش افکندند
نگو چه ساده تبرها به خاکش افکندند
کسی ندید کجایش زدند تا افتاد
هزار بوسه به پایش زدند تا افتاد
ولی میان تو با جاده شبنشینیهاست
و بین دهکده حرف از عقب نشینیهاست
مرا ببخش که سازش نمیکنم ننگ است
بلوط اگر بشوی نام دیگرت سنگ است
ببخش از اینکه نشد مثل جاده خم بشوم
که ساده قد نکشیدم که ساده خم بشوم
طبیعیاست ندانی که قد کشیدن چیست
که این بلندیات از رنج قد کشیدن نیست
سپاه اره بیاور که سخت خواهم رفت
درخت زاده شدم پس درخت خواهم رفت
فقط بیا و از این پس که دامنت شهر است
که شانههای تو با هر پرندهای قهر است
بگو به ایل که در جنگ جاده افتادم
بگو که کِل بکشد ایستاده افتادم.
✍🏻: #حسین_کردعلی
━··•✦❁🧿❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
჻ᭂ 🍃🌸 #نثرفارسی ჻🌸🍃჻ᭂ
موبد : باید به سراسر ایران زمین پندنامه بفرستم
زن : پندنامه بفرست ای موبد؛
اما اندکی نان نیز بر آن بیافزای،
ما مردمان از پند سیر آمدهایم
و بر نان گریستهایم.
✍🏻: #بهرام_بیضایی
📚 : مرگ یزدگرد
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
჻ᭂ 🍃🌸 #نثرفارسی ჻🌸🍃჻ᭂ
موبد : باید به سراسر ایران زمین پندنامه بفرستم
زن : پندنامه بفرست ای موبد؛
اما اندکی نان نیز بر آن بیافزای،
ما مردمان از پند سیر آمدهایم
و بر نان گریستهایم.
✍🏻: #بهرام_بیضایی
📚 : مرگ یزدگرد
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
჻🌸🍃჻ᭂ࿐❖
فراش خزان ورق بیفشاند
نقاش صبا چمن بیاراست
ما را سر باغ و بوستان نیست
هر جا که تویی تفرج آن جاست
✍🏻: #سعدی
🎤: #ناهیدپرپینچی
درود برشما
روزگارتون نیک
჻🌸🍃჻ᭂ࿐❖
@sobhosher
فراش خزان ورق بیفشاند
نقاش صبا چمن بیاراست
ما را سر باغ و بوستان نیست
هر جا که تویی تفرج آن جاست
✍🏻: #سعدی
🎤: #ناهیدپرپینچی
درود برشما
روزگارتون نیک
჻🌸🍃჻ᭂ࿐❖
@sobhosher
. ჻ᭂ 🍃🌸 #شعردیروز ჻🌸🍃჻ᭂ
جامی است که عقل آفرین میزندش
صد بوسه ز مهر بر جبین میزندش
این کوزهگر دهر چنین جام لطیف
میسازد و باز بر زمین میزندش
✍🏻: #خیام
سده۶-۵
این نسخه که بر شیشه نادان سنگست
بر جلوه او ساحت دانش تنگست
خلدیست که صد رنگ بود هر برگش
وین طرفه که چون درنگری یک رنگست
✍🏻: #فصیحی_هروی
سده۹
چون چنگ سر زلف توام در چنگست
هر لحظه دلم را به لبت آهنگست
شد پستهی تنگ تو دل مرا روزی
یا رب که دل خسته چه روزی تنگست
✍🏻: #خواجوی_کرمانی
سده۷
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
جامی است که عقل آفرین میزندش
صد بوسه ز مهر بر جبین میزندش
این کوزهگر دهر چنین جام لطیف
میسازد و باز بر زمین میزندش
✍🏻: #خیام
سده۶-۵
این نسخه که بر شیشه نادان سنگست
بر جلوه او ساحت دانش تنگست
خلدیست که صد رنگ بود هر برگش
وین طرفه که چون درنگری یک رنگست
✍🏻: #فصیحی_هروی
سده۹
چون چنگ سر زلف توام در چنگست
هر لحظه دلم را به لبت آهنگست
شد پستهی تنگ تو دل مرا روزی
یا رب که دل خسته چه روزی تنگست
✍🏻: #خواجوی_کرمانی
سده۷
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_ششسد_بیست_دوم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_ششسد_بیست_دوم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
#يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
کتابهای من لحظههای خاص زندگی من هستند. آنها از عمقی خاموش برمیآیند، اما این لحظههای خاص مرا به فراسوی همه چیز می برد. نوشته همیشه از بیرون میآید و از درون برنمیخیزد. این برون است که مانند قطار دیوانهوار وارد درونم میشود، در این لحظه مانند این است که حجابی پیش چشمانم برداشته میشود و شروع به نگاه کردن میکنم.
💬 من هرگز به ستایندگانِ داستایفسکی برنخوردهام، بلکه کسانی را دیدهام که از مطالعهی آثار او سوختهاند،
او از روحها همچون هدفِ یک پیکار سخن میگوید، در همان حال پروست از من دم میزند، پروست زیبایی پرست است، و داستایفسکی زنده، " داستایفسکی" درخششِ نابِ زندگی است، بهسان اخگری که از آتش میجهد، این زندگیِ نابِ آتش، به هیئت اخگری به درون کتاب میجهد، آنگاه این کتاب چیزی نیست جز وسیلهای بس ناب که به خدمت زندگان در میآید.
📚: نور جهان
✍🏻: #کریستین_بوبن
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
#يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
کتابهای من لحظههای خاص زندگی من هستند. آنها از عمقی خاموش برمیآیند، اما این لحظههای خاص مرا به فراسوی همه چیز می برد. نوشته همیشه از بیرون میآید و از درون برنمیخیزد. این برون است که مانند قطار دیوانهوار وارد درونم میشود، در این لحظه مانند این است که حجابی پیش چشمانم برداشته میشود و شروع به نگاه کردن میکنم.
💬 من هرگز به ستایندگانِ داستایفسکی برنخوردهام، بلکه کسانی را دیدهام که از مطالعهی آثار او سوختهاند،
او از روحها همچون هدفِ یک پیکار سخن میگوید، در همان حال پروست از من دم میزند، پروست زیبایی پرست است، و داستایفسکی زنده، " داستایفسکی" درخششِ نابِ زندگی است، بهسان اخگری که از آتش میجهد، این زندگیِ نابِ آتش، به هیئت اخگری به درون کتاب میجهد، آنگاه این کتاب چیزی نیست جز وسیلهای بس ناب که به خدمت زندگان در میآید.
📚: نور جهان
✍🏻: #کریستین_بوبن
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_ششسد_بیست_سوم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_ششسد_بیست_سوم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎
.
჻ᭂ 🍃🌸 #شعرجهان ჻🌸🍃჻ᭂ
أيها المارون
أيها المّارون بين الكلمات العابرة
اجمعوا أسماءكم وانصرفوا
و خذوا ما شئتم من صور، كي تعرفوا
أنكم لن تعرفوا
كيف يبني حجر من أرضنا سقف السماء
أيها المّارون بين الكلمات العابرة
اجمعوا أسماءكم وانصرفوا
أيها المّارون بين الكلمات العابرة
منكم السيف ومنا دمنا
منكم النار ومنا لحمنا
وعلينا ، نحن ، أن نحرس ورد الشهداء
و علينا ، نحن، أن نحيا كما نحن نشاء
آن أن تنصرفوا
ای گذرندگان
ای گذرندگان از میان واژگانِ گذرا
نامهایتان را گرد آورید و بروید
و هر چه میخواهید، عکس بگیرید؛
تا دریابید که در نخواهید یافت
چگونه سنگی از سرزمینمان،
بامِ آسمان را میسازد؟
ای گذرندگان از میان واژگانِ گذرا
از شما شمشیر و از ما خونمان
از شما آتش و از ما گوشتمان
بر ماست تا از گُل شهیدان نگهداری کنیم.
بر ماست تا آنگونه که میخواهیم
زندگی کنیم
زمان آن است كه بروید.
✍🏻: #محمود_درویش
━··•✦❁🧿❁✦•··•━
@sobhosher
჻ᭂ 🍃🌸 #شعرجهان ჻🌸🍃჻ᭂ
أيها المارون
أيها المّارون بين الكلمات العابرة
اجمعوا أسماءكم وانصرفوا
و خذوا ما شئتم من صور، كي تعرفوا
أنكم لن تعرفوا
كيف يبني حجر من أرضنا سقف السماء
أيها المّارون بين الكلمات العابرة
اجمعوا أسماءكم وانصرفوا
أيها المّارون بين الكلمات العابرة
منكم السيف ومنا دمنا
منكم النار ومنا لحمنا
وعلينا ، نحن ، أن نحرس ورد الشهداء
و علينا ، نحن، أن نحيا كما نحن نشاء
آن أن تنصرفوا
ای گذرندگان
ای گذرندگان از میان واژگانِ گذرا
نامهایتان را گرد آورید و بروید
و هر چه میخواهید، عکس بگیرید؛
تا دریابید که در نخواهید یافت
چگونه سنگی از سرزمینمان،
بامِ آسمان را میسازد؟
ای گذرندگان از میان واژگانِ گذرا
از شما شمشیر و از ما خونمان
از شما آتش و از ما گوشتمان
بر ماست تا از گُل شهیدان نگهداری کنیم.
بر ماست تا آنگونه که میخواهیم
زندگی کنیم
زمان آن است كه بروید.
✍🏻: #محمود_درویش
━··•✦❁🧿❁✦•··•━
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_ششسد_بیست_چهارم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
#داستان_شب 😴
📖 هزار و یک شب مجموعهایست از حکایتها و افسانههای قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد.
#هزار_و_یک_شب
🔸 #شب_ششسد_بیست_چهارم
قصهگو: #ليلا_پراشيده
@sobhosher
Telegram
attach 📎
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
#مشاهير
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
یاش بخشی از كلبه آمد بيرون، در دستی دوتار داشت و در دست ديگرش خنجر.
در يك تناقض، در يك دو راهی گير كرده بود.
نمیدانست از آن پس بايد كدام را دست بگيرد و كدام را ببوسد و بگذارد كنج خانه.
ياد حرفهای استادش افتاد و تصميم گرفت خنجر را پرت كند جايی از قلعه، جايی كه نبيند و نتواند پيدايش كند؛ اما ناگهان دست سرباز روس به يادش آمد كه كركهای زردی داشت.
#یوسف_قوجق فراخور گرامی زادروزش💐
او عضو انجمن قلم ايران، عضو انجمن نويسندگان کودک و نوجوان ايران بودهاست.
📚: وقت جنگ، دوتارت را کوک کن،
رمانی حماسی،روایتی از ایستادگی و مقاومت مردم دلیر ترکمن صحرا و شرح دلاوریهای مردم این سامان در مقابل توسعهطلبیهای روسیه تزاری (بعد از معاهده ترکمانچای) در قلعه «گوک تپه» و به عبارتی، پاسداری از تمامیت ارضی ایران است. تاثیر فاجعه جنگ «گوگ تپه» بر مردم ترکمن به حدی بزرگ بوده که حتی در هنر موسیقی آنها نیز منعکس شده است، به طوری که مقامی از موسیقی ترکمن به همین نام است.
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
#مشاهير
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
یاش بخشی از كلبه آمد بيرون، در دستی دوتار داشت و در دست ديگرش خنجر.
در يك تناقض، در يك دو راهی گير كرده بود.
نمیدانست از آن پس بايد كدام را دست بگيرد و كدام را ببوسد و بگذارد كنج خانه.
ياد حرفهای استادش افتاد و تصميم گرفت خنجر را پرت كند جايی از قلعه، جايی كه نبيند و نتواند پيدايش كند؛ اما ناگهان دست سرباز روس به يادش آمد كه كركهای زردی داشت.
#یوسف_قوجق فراخور گرامی زادروزش💐
او عضو انجمن قلم ايران، عضو انجمن نويسندگان کودک و نوجوان ايران بودهاست.
📚: وقت جنگ، دوتارت را کوک کن،
رمانی حماسی،روایتی از ایستادگی و مقاومت مردم دلیر ترکمن صحرا و شرح دلاوریهای مردم این سامان در مقابل توسعهطلبیهای روسیه تزاری (بعد از معاهده ترکمانچای) در قلعه «گوک تپه» و به عبارتی، پاسداری از تمامیت ارضی ایران است. تاثیر فاجعه جنگ «گوگ تپه» بر مردم ترکمن به حدی بزرگ بوده که حتی در هنر موسیقی آنها نیز منعکس شده است، به طوری که مقامی از موسیقی ترکمن به همین نام است.
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شاهنامه شناسنامه ماست
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
چو گفتم که هنگام آرام بود
گهِ بخشش و پوشش و جام بود
به ایران کنون کار دشوارتر
فزونتر بدی دل پرآزارتر
که تو برنوشتی ره ایزدی
به کژی گذشتی و راه بدی
از این بد نباشد تنت سودمند
نیاید جهانآفرین را پسند
گر این باشد ای شاه سامان تو
نگردد کسی گرد پیمان تو
پشیمانی آید ترا ز این سخن
براندیش و فرمان دیوان مکن
وگر نیز جویی چنین کار دیو
ببرد ز تو فر کیهان خدیو
بمانی پر از درد و دل پر گناه
نخوانند از این پس ترا نیز شاه
گر این پند من یک به یک نشنوی
به آهرمن بدکنش بگروی
بماندت درد و نماندت بخت
نه اورنگ شاهی نه تاج و نه تخت
خرد باد جان ترا رهنمای
به پاکی بماناد مغزت به جای
📚:شاهنامه (جنگ كیخسرو با افراسياب)
✍️: #فردوسی
❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
#شاهنامه شناسنامه ماست
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
چو گفتم که هنگام آرام بود
گهِ بخشش و پوشش و جام بود
به ایران کنون کار دشوارتر
فزونتر بدی دل پرآزارتر
که تو برنوشتی ره ایزدی
به کژی گذشتی و راه بدی
از این بد نباشد تنت سودمند
نیاید جهانآفرین را پسند
گر این باشد ای شاه سامان تو
نگردد کسی گرد پیمان تو
پشیمانی آید ترا ز این سخن
براندیش و فرمان دیوان مکن
وگر نیز جویی چنین کار دیو
ببرد ز تو فر کیهان خدیو
بمانی پر از درد و دل پر گناه
نخوانند از این پس ترا نیز شاه
گر این پند من یک به یک نشنوی
به آهرمن بدکنش بگروی
بماندت درد و نماندت بخت
نه اورنگ شاهی نه تاج و نه تخت
خرد باد جان ترا رهنمای
به پاکی بماناد مغزت به جای
📚:شاهنامه (جنگ كیخسرو با افراسياب)
✍️: #فردوسی
❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
👌🏻گر این پند من یک به یک نشنوی…
پند نگرفتن ما از گذشته
به روایت #بهرام_بیضایی
از شاهنامه فردوسی
@sobhosher
پند نگرفتن ما از گذشته
به روایت #بهرام_بیضایی
از شاهنامه فردوسی
@sobhosher