صبح و شعر
647 subscribers
2.14K photos
281 videos
331 files
3.24K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
👌🏻گر این پند من یک به یک نشنوی…

پند نگرفتن ما از گذشته
به روایت #بهرام_بیضایی
از شاهنامه فردوسی
@sobhosher
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 📝 #شنبه‌هاباداستان‌های_شاه‌نامه
#داستان_شب


داستان برادرکشی



🔹بخش سوم
پسران فریدون

#یونس_پیرزاده
🎤#الهام_رضازاده

@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌸🍃‍჻ᭂ࿐❖
و درکنار تو صبحی است
که رنجِ شبان را از یاد می‌بَرد
بگذار صبحم را به نام تو بیاغازم
تا پریشانیِ دوشینم از یاد برده شود...

✍🏻: #شمس_لنگرودی
🎤: #ناهیدپرپینچی

درود صبحتون زیبا

🌸🍃‍჻ᭂ࿐❖
@sobhosher
.
჻ᭂ 🍃🌸 #شعرامروز🌸🍃‍჻ᭂ

سبز و مسموم

مژه‌هات از دریا برگردند
ای صاحب شانه‌های من!
آن‌گاه که فرفره‌ای از عطر سرخ
در پوست می‌چرخد
در پیشگاه لحظه‌ای دارآویز
می‌خواهم که به دستی
گردنم را بلند کنی
می‌خواهم مژه‌هات از دریا برگردند
ای صاحب شانه‌های من!

در مدار یخ‌های سبز
لبان سمی‌ا‌ی افق
دایره‌وار بر کوهه‌ای از شاخ‌های پیچاپیچ می‌دمد
مهره‌های مومیایی باد
سبز و مسموم
لغزان بر یخ
تا دریا
که از مردمکت فواره می‌زند.

سینه‌ریزی از زنبق پای دار می‌ریزد.

شفا
شفای سینه‌ی من
آن‌دم که نفس‌هایم
قفل می‌شود
قفل‌ می‌شود
در حلقه‌ی آبی‌ی آبی.

✍🏻: #محمود_شجاعی

━··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
჻ᭂ 🍃 🌸 تک خطی خاص 🌸🍃‍჻ᭂ


از آن شادم كه در هنگامه‌ی درد
غمی شيرين دلم را می‌نوازد

✍🏻 : #فریدون_مشیری
خط خوش: بختیاری

🍃჻ᭂ 🌸 🌸჻ᭂ 🍃

@sobhosher
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍
#داستان_شب 😴

📖 هزار و یک شب  مجموعه‌ایست از حکایت‌ها و افسانه‌های قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران می‌گذرد.

  #هزار_و_یک_شب
🔸   #شب_ششسد_بیست_پنجم
قصه‌گو: #ليلا_پراشيده

@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

჻ᭂ 🍃🌸 #نثرفارسی🌸🍃‍჻ᭂ

فردوسی: امروز تهمینه از چشمان من‌ گریست، و دیروز زال‌زر در دلم. دستم به خون چندین نامور آغشته‌ست.
_ [ به مردی می‌رسد] در این شهرها که گذشتی، جایی چیزی ندیدی، شیشه‌ای، که با آن بشود واژه‌ها را بهتر دید و خواند؟

مرد: عوضی گرفته‌اید پدر!
فردوسی: [ شرمنده دور می‌شود] آه
__ روز تاریک است یا چشم من؟ چند تنی از روبه رو می‌آیند و می‌گذرند و به او می‌خندند.

جوانکی خوشمزگی می‌کند

جوانک: یک کلمه از عشق بگو!

فردوسی: [ در خم کوچه می‌رود] دروغ زیبایی میان اینهمه زشتی !
[ می‌غرد] دیدمش؛ زنی آرزو فروش!
[ می‌ماند_ اندوهگین ] آن‌گونه زنی، در آن گونه برزنی،
نام او ایران!

✍🏻: #بهرام_بیضایی
📚 : " دیباچه نوین شاهنامه"

━··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌸🍃‍჻ᭂ࿐❖

ای دل صبور باش و مخور غم که عاقبت

این شام صبح گردد و این شب سحر شود


🎤: #ناهیدپرپینچی
✍🏻: #خواجوی_کرمانی


درود صبحتون زیبا


🌸🍃‍჻ᭂ࿐❖
@sobhosher
. ჻ᭂ 🍃🌸 #شعردیروز🌸🍃‍჻ᭂ

عشق و بهار و فرقت یار و تن نزار
آورده اند بر دل من کار و صعب کار

تیمار دوست با من و از من بریده اوست
هجران یار با من و از من گسسته یار

فصل بهار با من نازک چو برگ گل
لشگر برون زدم چو گل سرخ در بهار

تا کامکار گردم بر دشمنان ملک
یکسو شدم ز برگ گل سرخ کامگار

هنگام گل ز لعبت گلرخ جدا شدم
در دیده وصال خلیدم ز هجر یار

بر اختیار خلق نه بر اختیار خویش
بهر صلاح خلق سفر کردم اختیار

جستند خلق رنج من از مهربان خویش
من رنجشان کشیدم و بر خود نهاده بار

رنجیست اینکه چون بحقیقت نگه کنم
ناز است و راحت از پس این رنج بی شمار

ای گلبن نشاط دل من بفضل کن
بی من مباش تازه و بر گل مکن کنار

تا من چو از سفر برسم از رخان تو
بر گل کنم کنار خود ای چون گل بهار

✍🏻: #سوزنی_سمرقندی
سده۶

━··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

#يك_برگ_كتاب

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

روزهای عمر در ما می‌گـذرند بی‌آنکه دیده شوند؛ از بس همـزاد همدیگرند، همه تکرار یک نُت و یک تصویر مکرّر که نه شنیدنی است نه دیدنی.
عبـور شبحی بی‌صورت و صوت در مِـه.
و آینده‌ای عکس برگـردان گذشته و زمان حالی خالی!
در این میان روزهای کمی گذرای ماندگاراند زیـرا طرحی و رنگی دارند که در خاطرمان نقش می‌بندد و ما از برکت وجـود آنها از خلال پوسته‌های خاطـره، منزلگاه‌های عمـر را به یاد می‌آوریم، صاحب گذشته می‌شویم و از این راه به زمان حال خـود - خـوب یا بد - معنا می‌دهیـم.

✍🏻 #شاهـرخ_مسکوب
📚: روزها در راه
ص: ۷

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
჻ᭂ 🍃 🌸 تک خطی خاص 🌸🍃‍჻ᭂ


تو راهِ خود را می‌روی، من هم راهِ خود را .
چیزی به نامِ راهِ درست، راهِ صواب، و یگانه راه وجود ندارد.

✍🏻 : #فریدریش_نیچه

🍃჻ᭂ 🌸 🌸჻ᭂ 🍃

@sobhosher
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍
#داستان_شب 😴

📖 هزار و یک شب  مجموعه‌ایست از حکایت‌ها و افسانه‌های قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران می‌گذرد.

  #هزار_و_یک_شب
🔸   #شب_ششسد_بیست_ششم
قصه‌گو: #ليلا_پراشيده

@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
჻ᭂ 🍃🌸 #شعرجهان🌸🍃‍჻ᭂ

«پرنده‌ی اسیر»

پرنده‌ی آزاد
می‌وزد
          بر گُرده‌ی باد
شناور بر معبر رود
                           تا سرمنزل همواره‌اش
موج می‌خورد بال‌هایش در تُرنجه‌ی آفتاب و
بی‌هراس
            آسمان را از‌آن خود می‌داند. ــ

پرنده‌ی دیگر اما
قفسیِ حصر تنگ وُ تارش
هیچ نمی‌بیند جز مات میله‌ها
بال‌هایش را چیده‌
بسته پاهایش را‌‌
از این است که گلویش می‌گشاید به آواز.

می‌خواند
پرنده‌ی اسیر
آوازش هراسان، از آن‌چه نشناخته.
همه آرزوست اما
می‌شود آواز دورش را
از روی آن ماهور شنید
زیرا که او
              آزادی را به آواز می‌خواند. ــ

پرنده‌ی آزاد در اندیشه‌ی نسیمی دیگر است
در اندیشه‌ی بادهای شرطه‌ که از راه آهِ درختان می‌وزند
و کرم‌های چلّه که در روشنای مرغزارانِ سپیده منتظرند
آسمان را
            به نام خود می‌خواند او. ــ

پرنده‌ی اسیر اما بر مزار آرزو‌ها می‌ماند
سایه‌اش نعره‌ی کابوس‌ را فریاد می‌کند
بال‌هایش را چیده‌،
بسته پاهایش را‌‌
از این است که حنجره‌ می‌گشاید به آواز.

می‌خواند
پرنده‌ی اسیر
آوازش هراسان، از آن‌چه نشناخته.
همه آرزوست اما
می‌شود آواز دورش را
از روی آن ماهور شنید
زیرا که او
              به آواز می‌خواند
                                      آزادی


✍🏻: #مایا_آنجلو
برگردان: آزاد عندلیبی


━··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍
#داستان_شب 😴

📖 هزار و یک شب  مجموعه‌ایست از حکایت‌ها و افسانه‌های قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران می‌گذرد.

  #هزار_و_یک_شب
🔸   #شب_ششسد_بیست_هفتم
قصه‌گو: #ليلا_پراشيده

@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM