Forwarded from اتچ بات
#دكلمه_ها 🎼🎵🎶❄️⛄️🌨
همه هستی من آیه تاریکیست
که ترا در خود تکرار کنان
به سحرگاه شکفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد
من در این
آیه ترا آه کشیدم آه
من در این آیه ترا
به درخت و آب و آتش پیوند زدم
زندگی شاید
یک خیابان درازست که هر روز زنی با زنبیلی از آن می گذرد
زندگی شاید
ریسمانیست که مردی با آن خود را از شاخه می آویزد
زندگی شاید طفلی است که از مدرسه بر میگردد
زندگی شاید افروختن
سیگاری باشد در فاصله رخوتناک دو هم آغوشی
یا عبور گیج رهگذری باشد
که کلاه از سر بر میدارد
و به یک رهگذر دیگر با لبخندی بی معنی می گوید صبح بخیر
زندگی شاید آن لحظه مسدودیست
که نگاه من در نی نی چشمان تو خود را ویران می سازد
و در این حسی است
که من آن را با
ادراک ماه و با دریافت ظلمت خواهم آمیخت
در اتاقی که به اندازه یک تنهاییست
دل من
که به اندازه یک عشقست
به بهانه های ساده خوشبختی خود می نگرد
به زوال زیبای گلها در گلدان
به نهالی که تو در باغچه خانه مان کاشته ای
و به آواز قناری ها
که به اندازه یک
پنجره می خوانند
آه….
✍🏻: #فروغ_فرخزاد فراخور گرامى زادروزش💐
@sobhosher
همه هستی من آیه تاریکیست
که ترا در خود تکرار کنان
به سحرگاه شکفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد
من در این
آیه ترا آه کشیدم آه
من در این آیه ترا
به درخت و آب و آتش پیوند زدم
زندگی شاید
یک خیابان درازست که هر روز زنی با زنبیلی از آن می گذرد
زندگی شاید
ریسمانیست که مردی با آن خود را از شاخه می آویزد
زندگی شاید طفلی است که از مدرسه بر میگردد
زندگی شاید افروختن
سیگاری باشد در فاصله رخوتناک دو هم آغوشی
یا عبور گیج رهگذری باشد
که کلاه از سر بر میدارد
و به یک رهگذر دیگر با لبخندی بی معنی می گوید صبح بخیر
زندگی شاید آن لحظه مسدودیست
که نگاه من در نی نی چشمان تو خود را ویران می سازد
و در این حسی است
که من آن را با
ادراک ماه و با دریافت ظلمت خواهم آمیخت
در اتاقی که به اندازه یک تنهاییست
دل من
که به اندازه یک عشقست
به بهانه های ساده خوشبختی خود می نگرد
به زوال زیبای گلها در گلدان
به نهالی که تو در باغچه خانه مان کاشته ای
و به آواز قناری ها
که به اندازه یک
پنجره می خوانند
آه….
✍🏻: #فروغ_فرخزاد فراخور گرامى زادروزش💐
@sobhosher
Telegram
attach 📎
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعرامروز
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
مادر تمام زندگیش
سجاده ایست گسترده
در آستان وحشت دوزخ
مادر همیشه در ته هر چیزی
دنبال جای پای معصیتی میگردد
و فکر میکند که باغچه را کفر یک گیاه
آلوده کرده است .
مادر تمام روز دعا میخواند
مادر گناهکار طبیعیست
و فوت میکند به تمام گلها
و فوت میکند به تمام ماهیها
و فوت میکند به خودش
مادر در انتظار ظهور است
و بخششی که نازل خواهد شد .
✍🏻: #فروغ_فرخزاد
بخشى از شعر دلم برای باغچه میسوزد
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب، امروزتان دلپسند💐🙏🏻
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعرامروز
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
مادر تمام زندگیش
سجاده ایست گسترده
در آستان وحشت دوزخ
مادر همیشه در ته هر چیزی
دنبال جای پای معصیتی میگردد
و فکر میکند که باغچه را کفر یک گیاه
آلوده کرده است .
مادر تمام روز دعا میخواند
مادر گناهکار طبیعیست
و فوت میکند به تمام گلها
و فوت میکند به تمام ماهیها
و فوت میکند به خودش
مادر در انتظار ظهور است
و بخششی که نازل خواهد شد .
✍🏻: #فروغ_فرخزاد
بخشى از شعر دلم برای باغچه میسوزد
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب، امروزتان دلپسند💐🙏🏻
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#دکلمه_ها 🎼🎶🎵⛄️🌨❄️
ای تکیه گاه و پناه
زیباترین لحظه های
پرعصمت و پر شکوه
تنهایی و خلوت من
ای شط شیرین پرشوکت من
ای با تو من گشته بسیار
درکوچههای بزرگ نجابت
ظاهر نه بن بست عابر فریبندهی استجابت
در کوچههای سرور و غم راستینی کهمان بود
در کوچه باغ گل ساکت نازهایت
در کوچه باغ گل سرخ شرمم
در کوچههای نوازش
در کوچههای چه شبهای بسیار
تا ساحل سیمگون سحرگاه رفتن
در کوچههای مه آلود بس گفت و گو ها
بی هیچ از لذت خواب گفتن
در کوچههای نجیب غزلها که چشم تو می خواند
گهگاه اگر از سخن باز میماند
افسون پاک منش پیش میراند
ای شط پر شوکت هر چه زیبایی پاک
ای شط زیبای پر شوکت من
ای رفته تا دوردستان
آنجا بگو تا کدامین ستاره است
روشنترین همنشین شب غربت تو؟
ای همنشین قدیم شب غربت من
ای تکیهگاه و پناه
غمگینترین لحظههای کنون بینگاهت تهی مانده از نور
در کوچهباغ گل تیره و تلخ اندوه
در کوچههای چه شبها که کنون همه کور
آنجا بگو تا کدامین ستاره است
که شب فروز تو خورشید پاره است؟
✍🏻 : #مهدی_اخوان_ثالث
🎤: #فروغ_فرخزاد
@sobhosher
ای تکیه گاه و پناه
زیباترین لحظه های
پرعصمت و پر شکوه
تنهایی و خلوت من
ای شط شیرین پرشوکت من
ای با تو من گشته بسیار
درکوچههای بزرگ نجابت
ظاهر نه بن بست عابر فریبندهی استجابت
در کوچههای سرور و غم راستینی کهمان بود
در کوچه باغ گل ساکت نازهایت
در کوچه باغ گل سرخ شرمم
در کوچههای نوازش
در کوچههای چه شبهای بسیار
تا ساحل سیمگون سحرگاه رفتن
در کوچههای مه آلود بس گفت و گو ها
بی هیچ از لذت خواب گفتن
در کوچههای نجیب غزلها که چشم تو می خواند
گهگاه اگر از سخن باز میماند
افسون پاک منش پیش میراند
ای شط پر شوکت هر چه زیبایی پاک
ای شط زیبای پر شوکت من
ای رفته تا دوردستان
آنجا بگو تا کدامین ستاره است
روشنترین همنشین شب غربت تو؟
ای همنشین قدیم شب غربت من
ای تکیهگاه و پناه
غمگینترین لحظههای کنون بینگاهت تهی مانده از نور
در کوچهباغ گل تیره و تلخ اندوه
در کوچههای چه شبها که کنون همه کور
آنجا بگو تا کدامین ستاره است
که شب فروز تو خورشید پاره است؟
✍🏻 : #مهدی_اخوان_ثالث
🎤: #فروغ_فرخزاد
@sobhosher
Telegram
attach 📎
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
بر او ببخشایید
بر او که گاه گاه
پیوند دردناک وجودش را
با آبهای راکد
و حفرههای خالی از یاد میبرد
و ابلهانه میپندارد
که حق زیستن دارد
#فروغ_فرخزاد
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
بر او ببخشایید
بر او که گاه گاه
پیوند دردناک وجودش را
با آبهای راکد
و حفرههای خالی از یاد میبرد
و ابلهانه میپندارد
که حق زیستن دارد
#فروغ_فرخزاد
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین ياور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعرامروز
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
آنگاه
خورشید سرد شد
و برکت از زمینها رفت
و سبزهها به صحراها خشکیدند
و ماهیان به دریاها خشکیدند
و خاک مردگانش را
زان پس به خود نپذیرفت
شب در تمام پنجرههای پریده رنگ
مانند یک تصور مشکوک
پیوسته در تراکم و طغیان بود
و راهها ادامهٔ خود را
در تیرگی رها کردند
دیگر کسی به عشق نیندیشید
دیگر کسی به فتح نیندیشید
و هیچکس
دیگر به هیچچیز نیندیشید
در غارهای تنهائی
بیهودگی به دنیا آمد
خون بوی بنگ و افیون میداد
زنهای باردار
نوزادهای بیسر زائیدند
و گاهوارهها از شرم
به گورها پناه آوردند
چه روزگار تلخ و سیاهی
نان، نیروی شگفت رسالت را
مغلوب کرده بود
پیغمبران گرسنه و مفلوک
از وعدهگاههای الهی گریختند
و برههای گمشدهٔ عیسی
دیگر صدای هیهی چوپانی را
در بهت دشتها نشنیدند…
✍🏻: #فروغ_فرخزاد
از (آيههای زمینی)
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب ، بهاری روزتان زیبا🌸☘️
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین ياور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعرامروز
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
آنگاه
خورشید سرد شد
و برکت از زمینها رفت
و سبزهها به صحراها خشکیدند
و ماهیان به دریاها خشکیدند
و خاک مردگانش را
زان پس به خود نپذیرفت
شب در تمام پنجرههای پریده رنگ
مانند یک تصور مشکوک
پیوسته در تراکم و طغیان بود
و راهها ادامهٔ خود را
در تیرگی رها کردند
دیگر کسی به عشق نیندیشید
دیگر کسی به فتح نیندیشید
و هیچکس
دیگر به هیچچیز نیندیشید
در غارهای تنهائی
بیهودگی به دنیا آمد
خون بوی بنگ و افیون میداد
زنهای باردار
نوزادهای بیسر زائیدند
و گاهوارهها از شرم
به گورها پناه آوردند
چه روزگار تلخ و سیاهی
نان، نیروی شگفت رسالت را
مغلوب کرده بود
پیغمبران گرسنه و مفلوک
از وعدهگاههای الهی گریختند
و برههای گمشدهٔ عیسی
دیگر صدای هیهی چوپانی را
در بهت دشتها نشنیدند…
✍🏻: #فروغ_فرخزاد
از (آيههای زمینی)
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب ، بهاری روزتان زیبا🌸☘️
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
دوستت دارم ای خیال لطیف
دوستت دارم ای امید محال
#فروغ_فرخزاد
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
دوستت دارم ای خیال لطیف
دوستت دارم ای امید محال
#فروغ_فرخزاد
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعرامروز
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
من از میان ریشههای گیاهان گوشتخوار میآیم
و مغز من هنوز
لبریز از صدای وحشت پروانهایست که او را
در دفتری به سنجاقی
مصلوب کرده بودند.
وقتی که اعتماد من از ریسمان سست عدالت آویزان بود
و در تمام شهر
قلب چراغهای مرا تکهتکه میکردند.
وقتی که چشمهای کودکانهٔ عشق مرا
با دستمال تیرهٔ قانون میبستند
و از شقیقههای مضطرب آرزوی من
فوارههای خون به بیرون میپاشید
وقتی که زندگی من دیگر
چیزی نبود، هیچ چیز بجز تیکتاک ساعت دیواری
دریافتم، باید، باید، باید
دیوانهوار دوست بدارم.
✍🏻: #فروغ_فرخزاد
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
درود و ادب ، به روز، پیروز و فرخ روز #مانتره_سپند_ایزد ؛ با سخن اندیشه برانگیز فزونی بخش زیباییها💐🙏🏻
گل کرکم(#زعفران،معرب زَرپَران فارسی) #تماد #مانتره_سپند است.
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعرامروز
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
من از میان ریشههای گیاهان گوشتخوار میآیم
و مغز من هنوز
لبریز از صدای وحشت پروانهایست که او را
در دفتری به سنجاقی
مصلوب کرده بودند.
وقتی که اعتماد من از ریسمان سست عدالت آویزان بود
و در تمام شهر
قلب چراغهای مرا تکهتکه میکردند.
وقتی که چشمهای کودکانهٔ عشق مرا
با دستمال تیرهٔ قانون میبستند
و از شقیقههای مضطرب آرزوی من
فوارههای خون به بیرون میپاشید
وقتی که زندگی من دیگر
چیزی نبود، هیچ چیز بجز تیکتاک ساعت دیواری
دریافتم، باید، باید، باید
دیوانهوار دوست بدارم.
✍🏻: #فروغ_فرخزاد
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
درود و ادب ، به روز، پیروز و فرخ روز #مانتره_سپند_ایزد ؛ با سخن اندیشه برانگیز فزونی بخش زیباییها💐🙏🏻
گل کرکم(#زعفران،معرب زَرپَران فارسی) #تماد #مانتره_سپند است.
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
مانند فاخته برای انصاف مینالیم و نیست
انتظار نور میکشیم و اینک، ظلمت است
و تو ای نهر سرشار که نفس مهر تو را میراند
به سوی ما بیا
به سوی ما بیا
#فروغ_فرخزاد
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
مانند فاخته برای انصاف مینالیم و نیست
انتظار نور میکشیم و اینک، ظلمت است
و تو ای نهر سرشار که نفس مهر تو را میراند
به سوی ما بیا
به سوی ما بیا
#فروغ_فرخزاد
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
ای دوست...
ای برادر ای همخون
وقتی به ماه رسیدی
تاریخ قتلعام گلها را بنویس.
#فروغ_فرخزاد
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
ای دوست...
ای برادر ای همخون
وقتی به ماه رسیدی
تاریخ قتلعام گلها را بنویس.
#فروغ_فرخزاد
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
يك #حبه_شعرپارسى با #چاى_انگليسى
☕️
✍🏻: #فروغ_فرخزاد
#موضوع_مشترک
ترجمه متن انگلیسی در بخش نظرات👇🏻
@sobhosher
☕️
✍🏻: #فروغ_فرخزاد
#موضوع_مشترک
ترجمه متن انگلیسی در بخش نظرات👇🏻
@sobhosher
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
زندگی قلب مرا تکرار خواهد کرد
وگل قاصد که
بر دریاچه های باد میراند
او مرا تکرار خواهد کرد
#فروغ_فرخزاد
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
زندگی قلب مرا تکرار خواهد کرد
وگل قاصد که
بر دریاچه های باد میراند
او مرا تکرار خواهد کرد
#فروغ_فرخزاد
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
کتابی، خلوتی، شعری، سکوتی
مرا مستی و سکر زندگانیست
#فروغ_فرخزاد
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
کتابی، خلوتی، شعری، سکوتی
مرا مستی و سکر زندگانیست
#فروغ_فرخزاد
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
@sobhosher
يك #حبه_شعرپارسى با #چاى_انگليسى☕️
✍🏻: #فروغ_فرخزاد
برگردان: سعيد عزيزى
فراخور گرامى زادروز فروغ شعر فارسى💐❤️
مانا نام و یادش
به امید روزی که ایرانمان چنین جایی باشد🙏🏻
@sobhosher
✍🏻: #فروغ_فرخزاد
برگردان: سعيد عزيزى
فراخور گرامى زادروز فروغ شعر فارسى💐❤️
مانا نام و یادش
به امید روزی که ایرانمان چنین جایی باشد🙏🏻
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#مشاهير
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد
به آفتاب
سلامی دوباره خواهم کرد
به جویبار که در من جاری بود
به ابرها که فکرهای طویلم بودند
به رشد دردناک سپیدارهای باغ که با من
از فصلهای خشک گذر میکردند
به دستههای کلاغان
که عطر مزرعههای شبانه را
برای من به هدیه میآوردند
به مادرم که در آیینه زندگی میکرد
و شکل پیری من بود
و به زمین، که شهوت تکرار من، درون ملتهبش را
از تخمههای سبز میانباشت – سلامی، دوباره خواهم کرد
میآیم، میآیم، میآیم
با گیسویم: ادامۀ بوهای زیر خاک
با چشمهام: تجربههای غلیظ تاریکی
با بوتهها که چیدهام از بیشههای آنسوی دیوار
میآیم، میآیم، میآیم
و آستانه پر از عشق میشود
و من در آستانه به آنها که دوست میدارند
و دختری که هنوز آنجا،
در آستانۀ پرعشق ایستاده،
سلامی دوباره خواهم داد.
✍🏻: #فروغ_فرخزاد فراخور هشتم دی، (۱۳۱۳_۱۳۴۵) گرامی زادروزش💐
او زنی بود که گستاخانه و آشکارا به بیان حرفهای ضد سنّت خود ادامه داد و جز بر محور «من» که خاص خود اوست نگشت. همان «منی»که در همه آثار او تجلّی داشت. تا آنجا که میتوان گفت فروغ از همان آغاز، یک شاعر «من»سرا بود و شعرهایش جز در جهت تبیین و تعریف این «من» به پیش نمیرفت. «من» فردی و شخصی و ایرانی که بعدها در دوره دوم شاعری او توسّع یافت و به «من» اجتماعی و عمومی وجهانی او مبدل گردید.
━•··•✦❁💟❁✦•··•—
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#مشاهير
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد
به آفتاب
سلامی دوباره خواهم کرد
به جویبار که در من جاری بود
به ابرها که فکرهای طویلم بودند
به رشد دردناک سپیدارهای باغ که با من
از فصلهای خشک گذر میکردند
به دستههای کلاغان
که عطر مزرعههای شبانه را
برای من به هدیه میآوردند
به مادرم که در آیینه زندگی میکرد
و شکل پیری من بود
و به زمین، که شهوت تکرار من، درون ملتهبش را
از تخمههای سبز میانباشت – سلامی، دوباره خواهم کرد
میآیم، میآیم، میآیم
با گیسویم: ادامۀ بوهای زیر خاک
با چشمهام: تجربههای غلیظ تاریکی
با بوتهها که چیدهام از بیشههای آنسوی دیوار
میآیم، میآیم، میآیم
و آستانه پر از عشق میشود
و من در آستانه به آنها که دوست میدارند
و دختری که هنوز آنجا،
در آستانۀ پرعشق ایستاده،
سلامی دوباره خواهم داد.
✍🏻: #فروغ_فرخزاد فراخور هشتم دی، (۱۳۱۳_۱۳۴۵) گرامی زادروزش💐
او زنی بود که گستاخانه و آشکارا به بیان حرفهای ضد سنّت خود ادامه داد و جز بر محور «من» که خاص خود اوست نگشت. همان «منی»که در همه آثار او تجلّی داشت. تا آنجا که میتوان گفت فروغ از همان آغاز، یک شاعر «من»سرا بود و شعرهایش جز در جهت تبیین و تعریف این «من» به پیش نمیرفت. «من» فردی و شخصی و ایرانی که بعدها در دوره دوم شاعری او توسّع یافت و به «من» اجتماعی و عمومی وجهانی او مبدل گردید.
━•··•✦❁💟❁✦•··•—
@sobhosher