Forwarded from اتچ بات
#دكلمه_هام 🎼🎶🎵🍃🌺
شبانه ماه را به آبگیر کوچک بیاور برابر روی
این فصل که نمایی ندارد از زمان و دقیقه
باران که نعره میزند بر آستین محو نور
تیغ که سر از پای نمیشناسد وقت صدا
حرفها دارند اگر چهکسی بداند یا نه
چاه از درون خالی است و تمامی ندارد هرچیز
محو گردش و سکون که روشنای هر زاویه است
دریغ از جان به جهان آفرین سپردن در این حال
ما بهانه نداشتیم، که هیچ
زنده نبودیم که هیچ
آواره بودیم، مانند شنها هر دانه
روانه بودیم و نبودیم در ناکجا
افسوس اگر جانکاه است، به یاد آوردنش نیز
آب اگر از آسمان باریدنش عجیب است بر زمین رفتنش نیز
اگر بگویم نه به آن معنا حیرانم نه حیرت معنا دارم چه
اگر به شما یادآور شوم که یادآورم چه
به خداوند که گفتند پدیده آورندی لامکان است گفتهام اما
اگر بگویم من خالق هر چه تو هستی بودهام چه؟!
ما همه درگیر فراموشی و آرامشیم
در همه گیری این تلخی ما بهانهایم بر مسیر گرداگرد
به توهم اشاره دارم، که چه میکند حالا
که چه کردهام بارها و بارها
تیغ از لابه لای زندگیام چه کرده عبور
آستین خیس به سویم اشاره چه داشته از تیزی
من از کبودی چشم، گریان دور گونه، گرفتهام
به هیچ شکلی هم برنخواهم گشت،
مگر هوایی پراکنده
به هیچ دستی نخواهم رویید
مگر نادیده، بیرونِ بیرون زمان
✍🏻: #داریوش_معمار
🎤: #مريم_رضوى
🎼: Porcelain rose
Al marconi
@sobhosher
شبانه ماه را به آبگیر کوچک بیاور برابر روی
این فصل که نمایی ندارد از زمان و دقیقه
باران که نعره میزند بر آستین محو نور
تیغ که سر از پای نمیشناسد وقت صدا
حرفها دارند اگر چهکسی بداند یا نه
چاه از درون خالی است و تمامی ندارد هرچیز
محو گردش و سکون که روشنای هر زاویه است
دریغ از جان به جهان آفرین سپردن در این حال
ما بهانه نداشتیم، که هیچ
زنده نبودیم که هیچ
آواره بودیم، مانند شنها هر دانه
روانه بودیم و نبودیم در ناکجا
افسوس اگر جانکاه است، به یاد آوردنش نیز
آب اگر از آسمان باریدنش عجیب است بر زمین رفتنش نیز
اگر بگویم نه به آن معنا حیرانم نه حیرت معنا دارم چه
اگر به شما یادآور شوم که یادآورم چه
به خداوند که گفتند پدیده آورندی لامکان است گفتهام اما
اگر بگویم من خالق هر چه تو هستی بودهام چه؟!
ما همه درگیر فراموشی و آرامشیم
در همه گیری این تلخی ما بهانهایم بر مسیر گرداگرد
به توهم اشاره دارم، که چه میکند حالا
که چه کردهام بارها و بارها
تیغ از لابه لای زندگیام چه کرده عبور
آستین خیس به سویم اشاره چه داشته از تیزی
من از کبودی چشم، گریان دور گونه، گرفتهام
به هیچ شکلی هم برنخواهم گشت،
مگر هوایی پراکنده
به هیچ دستی نخواهم رویید
مگر نادیده، بیرونِ بیرون زمان
✍🏻: #داریوش_معمار
🎤: #مريم_رضوى
🎼: Porcelain rose
Al marconi
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم 🎼🎶🎵🍃🌺
#شعرخوب_بخوانیم
شب انتظار
شب به گلستان تنها منتظرت بودم
باده نا کامی در هجر تو پیمودم
منتظرت بودم منتظرت بودم
آن شب جان فرسا من بی تو نیاسودم
وه که شدم پیر از غم آن شب و فرسودم
منتظرت بودم منتظرت بودم...
✍🏻 : #محمودصناعی
🎼 : #مجیدوفادار
🎤: #داریوش_رفیعی
یکی از اولین نوستالوژی های ایرانی ها بعد از ظهور تصنیف و صنف تصنیف فروش ها در دهه سی شمسی آهنگ بسیار زیبای منتظرت بودم در مایه دشتی است.
شبتان آرام و رام🥰🙏🏻
@sobhosher
#شعرخوب_بخوانیم
شب انتظار
شب به گلستان تنها منتظرت بودم
باده نا کامی در هجر تو پیمودم
منتظرت بودم منتظرت بودم
آن شب جان فرسا من بی تو نیاسودم
وه که شدم پیر از غم آن شب و فرسودم
منتظرت بودم منتظرت بودم...
✍🏻 : #محمودصناعی
🎼 : #مجیدوفادار
🎤: #داریوش_رفیعی
یکی از اولین نوستالوژی های ایرانی ها بعد از ظهور تصنیف و صنف تصنیف فروش ها در دهه سی شمسی آهنگ بسیار زیبای منتظرت بودم در مایه دشتی است.
شبتان آرام و رام🥰🙏🏻
@sobhosher
Telegram
attach 📎
#جشن_ايرانى
#جشن_مهرگان🌾
🔅از دوران ساسانی جشن مهرگان در مهر روز از مهرماه "شانزدهم مهرماه" برگزار میشود، چون در گاهشماری ایرانی، شانزدهمین روز هرماه و هفتمین ماه هرسال «مهر» نام دارد، از این روی به فرخندگی این همنامی #روز_مهر از #ماه_مهر یا شانزدهم مهرماه جشن مهرگان برگزار میشود. این جشن از روز شانزدهم مهر آغاز میشود و شش روز بهطول میانجامد و در روز ۲۱ مهر بهپایان میرسد. در گذشته نخستین روز این جشن را مهرگان همگان "عامه" و آخرین روز این جشن را مهرگان ویژگان "خاصه" مینامیدند.
✅ مهر یا میترا، ستاره و ایزد روشنایی، پیمانداری، دوستی و مهرورزی است. در باور، فرهنگ و ادب ایرانی پرتوهای زندگیبخش بزرگترین سرچشمه نور مادی "خورشید" را نیز "مهر" مینامند. نیاکان ما با ژرفنگری در شناخت درونی بزرگترین سرچشمه نور مینوی "خداوند" فروزههای پاک و جاودانش همچون «مهر مینوی» را نیز ستودند و کوشیدند تا برترین صفاتی را که برای او متصور بودند همچون مهرورزی و پیمانداری و میانه روی و دادگستری را در نهاد خود نیز پرورش دهند.
✅ مهرگان «روز مهر ایرانی» و «جشن مهرورزان» است. مهر همواره بر پیمان و پیمانداری استوار است. مهر در اوستاینو ایزد فروغ و روشنایی و پیمانشناسی است.
📖بهگزارش بندهش، #مشی و #مشیانه "مهری و مهریانه" یا نخستن مرد و زن نیز در باورهای ایرانی در مهرماه و مهر روز "هنگام جشن مهرگان" از تخمه کیومرث از زمین بروییدند و بههم پیچیدند، و در آغاز گیاهپیکر بودند و سپس مردمپیکر شدند.
سراینگان پارسیگو به ارتباط جشن مهرگان و مهرورزی اشاره کردهاند:
👈 مسعود سعدسلمان:
روز مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان/مهر بفزای ای نگار مهرجوی مهربان
👈 ادیب ترمذی:
تویی که مهر تو در مهرگان بهار من است/که چهره تو گلستان و لالهزار من است
👈خيام نيشابوري در این درباره در نوروزنامه نوشته: «مهرماه، اين ماه را از آن مهرماه گويند که مهرباني بود مردمان را بر يکديگر، از هرچه رسيده باشد از غله و ميوه نصيب باشد بدهند، و بخورند بههم...»
✅ برگزاری مهرگان در نخستین ماه پاییز و همزمان با پایان فصل کشت و برداشت محصولات کشاورزی از دیرباز در جامعه ایرانی استوار بر کشاورزی، رنگ و بویی ویژه داشته است.
بر این پایه، گستردن خوان مهرگانی با #پارچهای ارغوانی و نهادن #کتاب، #آب و #بویهای خوش همچون گلاب در گلابدان و اسپند و عود و صندل، #گلهای همیشهبشکفته یا سرخ رنگ با شاخههای همیشه سبز گیاه مورد، #هفت دانه مورد، نیلوفر، آيینه، آويشن و #میوههایی همچون، انار سرخ، سیب سرخ، بهی "به" انجیر، سنجد، انگورسفید، خرما، خرمالو و دانههایی همچون گردو، بادام، پسته، فندق، تخمه و نخودچی کشمش در کنار نانهای سنتی و شیر و شربت و شکر و شیرینی و #هفت دانه خوراکی مانند گندم، جو، برنج، نخود، عدس، ماش و لوبیا در کنار آتش فروزان در آتشدان یا شمع و سپس دستافشانی، پایکوبی و سرنا و دفنوازی و شادمانی همگانی، از سنتهای زیبای جشن مهرگان و سپاس و ستایش دادههای اهورایی است.
✅ مهرگان، یادروز #داریوش بزرگ هخامنشی نیز هست. پیرو گزارشهای تاریخی، داریوش بزرگ در روز دهم از ماه هفتم گاهشماری پارسی، گئومات مغ را کنار زد و سپس در روز شانزدهم از ماه هفتم گاهشماری یادشده برابر با روز جشن مهرگان به شاهنشاهی ایران رسید. بر این پایه، روز ۱۶ مهرماه هرسال همزمان با جشن مهرگان از سوی دوستداران فرهنگ ایران بهنام روز نکوداشت داریوش بزرگ هخامنشی گرامی داشته میشود.
✍ شاهین سپنتا
@shahinsepanta
@sobhosher
#جشن_مهرگان🌾
🔅از دوران ساسانی جشن مهرگان در مهر روز از مهرماه "شانزدهم مهرماه" برگزار میشود، چون در گاهشماری ایرانی، شانزدهمین روز هرماه و هفتمین ماه هرسال «مهر» نام دارد، از این روی به فرخندگی این همنامی #روز_مهر از #ماه_مهر یا شانزدهم مهرماه جشن مهرگان برگزار میشود. این جشن از روز شانزدهم مهر آغاز میشود و شش روز بهطول میانجامد و در روز ۲۱ مهر بهپایان میرسد. در گذشته نخستین روز این جشن را مهرگان همگان "عامه" و آخرین روز این جشن را مهرگان ویژگان "خاصه" مینامیدند.
✅ مهر یا میترا، ستاره و ایزد روشنایی، پیمانداری، دوستی و مهرورزی است. در باور، فرهنگ و ادب ایرانی پرتوهای زندگیبخش بزرگترین سرچشمه نور مادی "خورشید" را نیز "مهر" مینامند. نیاکان ما با ژرفنگری در شناخت درونی بزرگترین سرچشمه نور مینوی "خداوند" فروزههای پاک و جاودانش همچون «مهر مینوی» را نیز ستودند و کوشیدند تا برترین صفاتی را که برای او متصور بودند همچون مهرورزی و پیمانداری و میانه روی و دادگستری را در نهاد خود نیز پرورش دهند.
✅ مهرگان «روز مهر ایرانی» و «جشن مهرورزان» است. مهر همواره بر پیمان و پیمانداری استوار است. مهر در اوستاینو ایزد فروغ و روشنایی و پیمانشناسی است.
📖بهگزارش بندهش، #مشی و #مشیانه "مهری و مهریانه" یا نخستن مرد و زن نیز در باورهای ایرانی در مهرماه و مهر روز "هنگام جشن مهرگان" از تخمه کیومرث از زمین بروییدند و بههم پیچیدند، و در آغاز گیاهپیکر بودند و سپس مردمپیکر شدند.
سراینگان پارسیگو به ارتباط جشن مهرگان و مهرورزی اشاره کردهاند:
👈 مسعود سعدسلمان:
روز مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان/مهر بفزای ای نگار مهرجوی مهربان
👈 ادیب ترمذی:
تویی که مهر تو در مهرگان بهار من است/که چهره تو گلستان و لالهزار من است
👈خيام نيشابوري در این درباره در نوروزنامه نوشته: «مهرماه، اين ماه را از آن مهرماه گويند که مهرباني بود مردمان را بر يکديگر، از هرچه رسيده باشد از غله و ميوه نصيب باشد بدهند، و بخورند بههم...»
✅ برگزاری مهرگان در نخستین ماه پاییز و همزمان با پایان فصل کشت و برداشت محصولات کشاورزی از دیرباز در جامعه ایرانی استوار بر کشاورزی، رنگ و بویی ویژه داشته است.
بر این پایه، گستردن خوان مهرگانی با #پارچهای ارغوانی و نهادن #کتاب، #آب و #بویهای خوش همچون گلاب در گلابدان و اسپند و عود و صندل، #گلهای همیشهبشکفته یا سرخ رنگ با شاخههای همیشه سبز گیاه مورد، #هفت دانه مورد، نیلوفر، آيینه، آويشن و #میوههایی همچون، انار سرخ، سیب سرخ، بهی "به" انجیر، سنجد، انگورسفید، خرما، خرمالو و دانههایی همچون گردو، بادام، پسته، فندق، تخمه و نخودچی کشمش در کنار نانهای سنتی و شیر و شربت و شکر و شیرینی و #هفت دانه خوراکی مانند گندم، جو، برنج، نخود، عدس، ماش و لوبیا در کنار آتش فروزان در آتشدان یا شمع و سپس دستافشانی، پایکوبی و سرنا و دفنوازی و شادمانی همگانی، از سنتهای زیبای جشن مهرگان و سپاس و ستایش دادههای اهورایی است.
✅ مهرگان، یادروز #داریوش بزرگ هخامنشی نیز هست. پیرو گزارشهای تاریخی، داریوش بزرگ در روز دهم از ماه هفتم گاهشماری پارسی، گئومات مغ را کنار زد و سپس در روز شانزدهم از ماه هفتم گاهشماری یادشده برابر با روز جشن مهرگان به شاهنشاهی ایران رسید. بر این پایه، روز ۱۶ مهرماه هرسال همزمان با جشن مهرگان از سوی دوستداران فرهنگ ایران بهنام روز نکوداشت داریوش بزرگ هخامنشی گرامی داشته میشود.
✍ شاهین سپنتا
@shahinsepanta
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#موسیقی_خوب_بشنویم 🎼🎶🎵🍂🍁
#موسيقى_بيكلام
ضربی صلح
اثر : #علی_اکبرخان_شهنازی
تار : #داریوش_طلایی
تنبک : #ناصر_فرهنگ_فر فراخور گرامى زادروزش💐
لحظه هاتان دلچسب🥰🙏🏻
@sobhosher
#موسيقى_بيكلام
ضربی صلح
اثر : #علی_اکبرخان_شهنازی
تار : #داریوش_طلایی
تنبک : #ناصر_فرهنگ_فر فراخور گرامى زادروزش💐
لحظه هاتان دلچسب🥰🙏🏻
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#موسیقی_خوب_بشنویم🎼🎶🎵🍁🍂
#شعر_خوب_بخوانیم
کهن دیارا
کهن دیارا ، دیار یارا دل از تو کندم ولی ندانم ، که گر گریزم کجا گریزم وگر بمانم کجا بمانم
نه پای رفتن نه تاب ماندن چگونه گویم درخت خشکم ، عجب نباشد اگر تبرزن طمع ببندد در استخوانم
در این جهنم گل بهشتی چگونه روید چگـونـه بـوید ، من ای بهاران ز ابر نیسان چه بهره گیرم که خود خزانم
کهن دیارا دیار یارا دل از تو کندم ولی ندانم ، که گر گریزم کجا گریزم وگر بمانم کجا بمانم
صدای حق را سکوت باطل در آن دل شب چنان فرو کشت که تا قیامت در این مصیبت گلو فشارد غم نهانم
کبوتران را به گاه رفتن سر نشستن به بام من نیست که تا پیامی به خط جانان ز پای آنان فروستانم
کهن دیارا دیار یارا دل از تو کندم ولی ندانم که گر گریزم کجا گریزم وگر بمانم کجا بمانم
آه ای دیار دور ای سرزمین کودکی من خورشید سرد مغرب بر من حرام باد تا آفتاب توست بر آفاق باورم
من نقش خوش را همه جا در تو دیده ام تا چشم بر تو دارم در خویش ننگرم
ای ملک بی غروب ای مرز و بوم پیر جوانبختی ای آشیان کهنه سیمرغ یک روز ناگهان
چون چشم من ز پنجره افتد به آسمان مبینم آفتاب تو در برابرم
سفینه دل نشسته در گل چراغ ساحل نمیدرخشد در این سیاهی سپیده ای کو
که چشم حسرت در او نشانم الا خدایا گره گشایا به چاره جویی مرا مدد کن الا خدایا
بود که بر خود دری گشایم غم درون را برون کشانم کبوتران را به گاه رفتن سر نشستن به بام من نیست
که تا پیامی به خط جانان ز پای آنان فروستانم
کهن دیارا دیار یارا دل از تو کندم ولی ندانم که گر گریزم کجا گریزم وگر بمانم کجا بمانم
کهن دیارا دیار یارا به عزم رفتن دل از تو کندم ولی جز اینجا وطن گزیدن نمیتوانم
✍🏻: #نادر_نادرپور
🎼: محمد زمانی
🎤: #داریوش
تا همیشه ماندگار ایران🥰🙏
@sobhosher
#شعر_خوب_بخوانیم
کهن دیارا
کهن دیارا ، دیار یارا دل از تو کندم ولی ندانم ، که گر گریزم کجا گریزم وگر بمانم کجا بمانم
نه پای رفتن نه تاب ماندن چگونه گویم درخت خشکم ، عجب نباشد اگر تبرزن طمع ببندد در استخوانم
در این جهنم گل بهشتی چگونه روید چگـونـه بـوید ، من ای بهاران ز ابر نیسان چه بهره گیرم که خود خزانم
کهن دیارا دیار یارا دل از تو کندم ولی ندانم ، که گر گریزم کجا گریزم وگر بمانم کجا بمانم
صدای حق را سکوت باطل در آن دل شب چنان فرو کشت که تا قیامت در این مصیبت گلو فشارد غم نهانم
کبوتران را به گاه رفتن سر نشستن به بام من نیست که تا پیامی به خط جانان ز پای آنان فروستانم
کهن دیارا دیار یارا دل از تو کندم ولی ندانم که گر گریزم کجا گریزم وگر بمانم کجا بمانم
آه ای دیار دور ای سرزمین کودکی من خورشید سرد مغرب بر من حرام باد تا آفتاب توست بر آفاق باورم
من نقش خوش را همه جا در تو دیده ام تا چشم بر تو دارم در خویش ننگرم
ای ملک بی غروب ای مرز و بوم پیر جوانبختی ای آشیان کهنه سیمرغ یک روز ناگهان
چون چشم من ز پنجره افتد به آسمان مبینم آفتاب تو در برابرم
سفینه دل نشسته در گل چراغ ساحل نمیدرخشد در این سیاهی سپیده ای کو
که چشم حسرت در او نشانم الا خدایا گره گشایا به چاره جویی مرا مدد کن الا خدایا
بود که بر خود دری گشایم غم درون را برون کشانم کبوتران را به گاه رفتن سر نشستن به بام من نیست
که تا پیامی به خط جانان ز پای آنان فروستانم
کهن دیارا دیار یارا دل از تو کندم ولی ندانم که گر گریزم کجا گریزم وگر بمانم کجا بمانم
کهن دیارا دیار یارا به عزم رفتن دل از تو کندم ولی جز اینجا وطن گزیدن نمیتوانم
✍🏻: #نادر_نادرپور
🎼: محمد زمانی
🎤: #داریوش
تا همیشه ماندگار ایران🥰🙏
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم🎼🎶🎵⛄️🌨❄️
#موسیقی_بیکلام
پیشدرآمد همایون
🎼: #داریوش_طلایی موسیقیدان، نوازندهٔ تار و سهتار و آهنگساز ایرانی
فراخور گرامی زادروزش💐
@sobhosher
#موسیقی_بیکلام
پیشدرآمد همایون
🎼: #داریوش_طلایی موسیقیدان، نوازندهٔ تار و سهتار و آهنگساز ایرانی
فراخور گرامی زادروزش💐
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم🎼🎶🎵🌸☘️
#موسیقی_بیکلام
ننوازی به سرانگشت مرا ساز خموشم
زخمه بر تار دلم زن که در آری به خروشم
سیمین بهبهانی
پیش در آمد شور استاد شهنازی
تار: #داریوش_پیرنیاکان فراخور گرامی زادروزش💐
نی: #جمشید_عندلیبی
کمانچه: #سعید_فرجپوری
سنتور: #جواد_بطحائی
تمبک: #جمشید_محبی
@sobhosher
#موسیقی_بیکلام
ننوازی به سرانگشت مرا ساز خموشم
زخمه بر تار دلم زن که در آری به خروشم
سیمین بهبهانی
پیش در آمد شور استاد شهنازی
تار: #داریوش_پیرنیاکان فراخور گرامی زادروزش💐
نی: #جمشید_عندلیبی
کمانچه: #سعید_فرجپوری
سنتور: #جواد_بطحائی
تمبک: #جمشید_محبی
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم🎼🎶🎵🌸☘️
#شعر_خوب_بخوانیم
«سیصد گل سرخ، یک گل نصرانی
ما را ز سرِ بریده میترسانی
ما گر ز سر بریده میترسیدیم
در محفل عاشقان نمیرقصیدیم»
✍🏻: نام شاعر نامشخص
🎤: #داریوش
گرامی داشت #هواردباسکرویل، شهید مشروطه در سالروز شهادتش☘️
اودر پاییز ۱۹۰۷ برای تدریس تاریخ به تبریز رفت. ورود او به ایران مقارن بود با دورهای که محمدعلیشاه مجلس را به توپ بست در همان دوران، مردم تبریز به رهبری ستارخان و باقرخان به پا خاستند و از این رو نیروهای شاه، تبریز را محاصره کردند.
محاصره به ماه یازدهم رسید و کمبود دارو و غذا، باسکرویل را مجبور کرد تا به قول خودش بهجای نقالی تاریخ مردگان، مشق نظامی به جوانان بیاموزد و با رهبری گروهی با نام فوج نجات برای شکستن محاصره وارد میدان شود.
باسکرویل آنچنان به قیام تبریز متعهد بود که در جواب کنسول آمریکا که از او خواسته بود تا از صف مشروطهخواهان جدا شود، پاسپورتش را پس داد و گفت:
«تنها فرق من با این مردم، زادگاهم است، و این فرق بزرگی نیست.»
چندی بعد باسکرویل در نبرد شام غازانِ به ضرب گلوله کشته شد و مراسم تشییع او با حضور گستردهٔ مردم در گورستان آمریکایی تبریز برگزار شد.
سپس ستارخان، تفنگ او را که هنگام قیام در دست داشت، با حک کردن نام و تاریخ شهادتش در پرچم ایران پیچید و برای خانوادهاش به آمریکا فرستاد.
@sobhosher
#شعر_خوب_بخوانیم
«سیصد گل سرخ، یک گل نصرانی
ما را ز سرِ بریده میترسانی
ما گر ز سر بریده میترسیدیم
در محفل عاشقان نمیرقصیدیم»
✍🏻: نام شاعر نامشخص
🎤: #داریوش
گرامی داشت #هواردباسکرویل، شهید مشروطه در سالروز شهادتش☘️
اودر پاییز ۱۹۰۷ برای تدریس تاریخ به تبریز رفت. ورود او به ایران مقارن بود با دورهای که محمدعلیشاه مجلس را به توپ بست در همان دوران، مردم تبریز به رهبری ستارخان و باقرخان به پا خاستند و از این رو نیروهای شاه، تبریز را محاصره کردند.
محاصره به ماه یازدهم رسید و کمبود دارو و غذا، باسکرویل را مجبور کرد تا به قول خودش بهجای نقالی تاریخ مردگان، مشق نظامی به جوانان بیاموزد و با رهبری گروهی با نام فوج نجات برای شکستن محاصره وارد میدان شود.
باسکرویل آنچنان به قیام تبریز متعهد بود که در جواب کنسول آمریکا که از او خواسته بود تا از صف مشروطهخواهان جدا شود، پاسپورتش را پس داد و گفت:
«تنها فرق من با این مردم، زادگاهم است، و این فرق بزرگی نیست.»
چندی بعد باسکرویل در نبرد شام غازانِ به ضرب گلوله کشته شد و مراسم تشییع او با حضور گستردهٔ مردم در گورستان آمریکایی تبریز برگزار شد.
سپس ستارخان، تفنگ او را که هنگام قیام در دست داشت، با حک کردن نام و تاریخ شهادتش در پرچم ایران پیچید و برای خانوادهاش به آمریکا فرستاد.
@sobhosher
Telegram
attach 📎
#يك_برگ_كتاب
#خیام میگوید این جهان نه آغازی دارد و نه پایانی. همه چیز گذراست.
مرگ در هر لحظه و آن در کمین است، در سرشارترین آنات زندگی بیرحمانه از کمینگاه خود برون میجهد و به ما میگوید:«من اینجایم».
همه چیز محکوم به فناست. این دسته که بر گردن کوزه است پیش از این دست نوازشگری بوده است بر گردن زیبارویی فتّان. آن کاخها که زمانی به گنبد آسمان فخر میفروختند، و بهرام در آنها جام میِ گلگون را را بلند میکرد، اکنون تلّی ویراناند.
دوزخ جز شرری از رنج بیهودهی ما نیست و بهشت همین لحظهی والای آسایش ماست:
🔅دوزخ شرری ز رنج بیهوده ماست
🔅فردوس دمی ز وقت آسوده ماست
جهانی که خیام ترسیم میکند در خارج از حیطهی مذهب و اسطوره قرار دارد. در این جهان نه از عوالم کشف و شهود، از آنگونه که نزد #حافظ سراغ داریم و نوعی جغرافیای هستی را به دست میدهد، خبریست و نه از بیخودی #مولانا که از طریق جریان سیلآسای صُوَر، جان را به سوی «هفت پردهی افلاک» بر میکشد اثری؛ نه از حکمت عملی #سعدی در آن نشانیست و نه از خاطرهی اساطیری #فردوسی نمونهای. این جهان، جهانیست بیرون از صورتها و الگوهای ازلی، بیرون از حیطهی ادیان و مختصاتش، از عروج و رستاخیز و معاد. جهانیست برهوت که معنایش را از عریانیاش میگیرد.
#خیام از نقطهی صفر آغاز میکند: از منطقهی خنثایی که در آنجا همهی خاطرهها زدوده شدهاند، همهی عقایدِ پیشپنداشته، همهی «ما تقدّم»های فلسفی، کنار رفتهاند، نقطهی پوچی نگاهی سرشار از حیرتی مدام. اما نگاهی نسبتاً سرد و یخزده، بسکه بصیرتی که از آن سرشار است بُرنده و بیمهر است. این نگاه به نوعی بدبینی وجودی منتهی میشود که از سر یأس و نومیدی نیست، بلکه از بیاعتنایی فاخر کسی حکایت دارد که پشت سکه، یا روی دیگر امور را میبیند. یعنی نگاه کسی که، در جایی که دیگران صورتهای آرامشبخش و نشانههای آشنا میبینند، جز خلأ و پوچی نمییابد. با پردهدری خیام فقر محتوا آشکار میشود، فقری چنان متراکم، و به ویژه چنان پربار از عدم و سرشار از غیبت، که بیمعنایی، خود واضِع و موزّعِ همه معناها میشود.
جهان دو دروازه دارد: از دری به درون میآییم، و از در دیگر بهدر میشویم. انسان میان دو عدم گرفتار است. و این امر ناشی از نقصی است که در ذات چیزها، در بیهودگی ذاتی و ازلی جهان، مستقر است.
میان این دو عدم، حُلّه هستی از رنج بافته شده است، اما رنجی چنان اساسی که به نوعی پردهی بنیاد وجود را تشکیل میدهد، چراکه وجود جز بازتولید نیست:
🔅ناآمدگان اگر بدانند که ما
🔅از دهر چه میکشیم نایند هنوز
✍🏻: #داریوش_شایگان،
📚: #پنج_اقلیم_حضور. مقاله « #خیام: لحظههای برقآسای حضور».
#۲۸اردیبهشت روز #خیام
ریاضیدان، منجم، شاعر، فیلسوف والای ایرانی یاد و نامش جاودان💐
@sobhosher
#خیام میگوید این جهان نه آغازی دارد و نه پایانی. همه چیز گذراست.
مرگ در هر لحظه و آن در کمین است، در سرشارترین آنات زندگی بیرحمانه از کمینگاه خود برون میجهد و به ما میگوید:«من اینجایم».
همه چیز محکوم به فناست. این دسته که بر گردن کوزه است پیش از این دست نوازشگری بوده است بر گردن زیبارویی فتّان. آن کاخها که زمانی به گنبد آسمان فخر میفروختند، و بهرام در آنها جام میِ گلگون را را بلند میکرد، اکنون تلّی ویراناند.
دوزخ جز شرری از رنج بیهودهی ما نیست و بهشت همین لحظهی والای آسایش ماست:
🔅دوزخ شرری ز رنج بیهوده ماست
🔅فردوس دمی ز وقت آسوده ماست
جهانی که خیام ترسیم میکند در خارج از حیطهی مذهب و اسطوره قرار دارد. در این جهان نه از عوالم کشف و شهود، از آنگونه که نزد #حافظ سراغ داریم و نوعی جغرافیای هستی را به دست میدهد، خبریست و نه از بیخودی #مولانا که از طریق جریان سیلآسای صُوَر، جان را به سوی «هفت پردهی افلاک» بر میکشد اثری؛ نه از حکمت عملی #سعدی در آن نشانیست و نه از خاطرهی اساطیری #فردوسی نمونهای. این جهان، جهانیست بیرون از صورتها و الگوهای ازلی، بیرون از حیطهی ادیان و مختصاتش، از عروج و رستاخیز و معاد. جهانیست برهوت که معنایش را از عریانیاش میگیرد.
#خیام از نقطهی صفر آغاز میکند: از منطقهی خنثایی که در آنجا همهی خاطرهها زدوده شدهاند، همهی عقایدِ پیشپنداشته، همهی «ما تقدّم»های فلسفی، کنار رفتهاند، نقطهی پوچی نگاهی سرشار از حیرتی مدام. اما نگاهی نسبتاً سرد و یخزده، بسکه بصیرتی که از آن سرشار است بُرنده و بیمهر است. این نگاه به نوعی بدبینی وجودی منتهی میشود که از سر یأس و نومیدی نیست، بلکه از بیاعتنایی فاخر کسی حکایت دارد که پشت سکه، یا روی دیگر امور را میبیند. یعنی نگاه کسی که، در جایی که دیگران صورتهای آرامشبخش و نشانههای آشنا میبینند، جز خلأ و پوچی نمییابد. با پردهدری خیام فقر محتوا آشکار میشود، فقری چنان متراکم، و به ویژه چنان پربار از عدم و سرشار از غیبت، که بیمعنایی، خود واضِع و موزّعِ همه معناها میشود.
جهان دو دروازه دارد: از دری به درون میآییم، و از در دیگر بهدر میشویم. انسان میان دو عدم گرفتار است. و این امر ناشی از نقصی است که در ذات چیزها، در بیهودگی ذاتی و ازلی جهان، مستقر است.
میان این دو عدم، حُلّه هستی از رنج بافته شده است، اما رنجی چنان اساسی که به نوعی پردهی بنیاد وجود را تشکیل میدهد، چراکه وجود جز بازتولید نیست:
🔅ناآمدگان اگر بدانند که ما
🔅از دهر چه میکشیم نایند هنوز
✍🏻: #داریوش_شایگان،
📚: #پنج_اقلیم_حضور. مقاله « #خیام: لحظههای برقآسای حضور».
#۲۸اردیبهشت روز #خیام
ریاضیدان، منجم، شاعر، فیلسوف والای ایرانی یاد و نامش جاودان💐
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
━•··•✦❁☀️❁✦•··•━
🌞 #طلوع در #شاهنامه
🔅🔅🔅🔅🔅🔆🔅🔅🔅🔅🔅
ز دریای جوشان چو خور بردمید
شد آن چادر قیرگون ناپدید
#فردوسی
🎤: #مریم_رضوی
🎼: رنگ شکسته
#داریوش_پیرنیاکان
🔅🔅🔅🔅🔅🔆🔅🔅🔅🔅🔅
صبحتان دلچسب
@sobhosher
🌞 #طلوع در #شاهنامه
🔅🔅🔅🔅🔅🔆🔅🔅🔅🔅🔅
ز دریای جوشان چو خور بردمید
شد آن چادر قیرگون ناپدید
#فردوسی
🎤: #مریم_رضوی
🎼: رنگ شکسته
#داریوش_پیرنیاکان
🔅🔅🔅🔅🔅🔆🔅🔅🔅🔅🔅
صبحتان دلچسب
@sobhosher
Telegram
attach 📎
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅#آریایی (اصیل، شریف، آزاد)
ریشهای که در زبانهای هند و اروپایی « عضوی از یک گروه(قبیله)، نجیب، شریف، آزادمرد» معنی میدهد *h4erós یا *h4eryós است، که واژة «آریایی» در زبانهای هند و ایرانی،
و در هیتی واژهٔ arā- « عضوی از گروه خود، نجیبزاده، همراه، دوست» و واژهٔ arāwa «آزاد»، (در این زبان واژهٔ āra «(چیزی که) شایسته است».
در لیکیایی، arawa- «آزاد (از)»، arus- «بومی» از آن گرفته شده است، در حالیکه ریشهٔ *heryós در ایرلندی کهن aire به معنی «آزاد مرد، آزاد» ( چه آدم عادی چه نجیبزاده) هم برگرفته از آن است؛
صورت اوستایی airya- «آریایی»، فارسی باستان ariya- «آریایی» ( > فارسی میانه ranē، فارسی نو Iran)، و سنسکریتarī- «صدیق، وفادار»، aryá- «مهربان، مهمان نواز»، است(←Mallory & Adams ). در اوستا airyaman- به معنی «یار، دوست» آمده است (Bartholomae AiW 198).
تاکید اوستا و کتیبههای فارسی باستان بر مفهوم اصالت، تبار اصیل، نجیب و شریف است.
چنانکه #داریوش در کتیبهٔ #نقش_رستم با این عنوان از خود یاد کرده است:
«من داریوش شاه، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه سرزمینهای دارنده همه گونه مردم، شاه در این سرزمین دور و دراز، پسر ویشتاسب هخامنشی پارسی پسر یک پارسی آریاییِ آریایی نژاد» (ariyaciça).
✍🏻: #لیلا_عسکری
📚: ویژهنامه «زبان و متن»
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅#آریایی (اصیل، شریف، آزاد)
ریشهای که در زبانهای هند و اروپایی « عضوی از یک گروه(قبیله)، نجیب، شریف، آزادمرد» معنی میدهد *h4erós یا *h4eryós است، که واژة «آریایی» در زبانهای هند و ایرانی،
و در هیتی واژهٔ arā- « عضوی از گروه خود، نجیبزاده، همراه، دوست» و واژهٔ arāwa «آزاد»، (در این زبان واژهٔ āra «(چیزی که) شایسته است».
در لیکیایی، arawa- «آزاد (از)»، arus- «بومی» از آن گرفته شده است، در حالیکه ریشهٔ *heryós در ایرلندی کهن aire به معنی «آزاد مرد، آزاد» ( چه آدم عادی چه نجیبزاده) هم برگرفته از آن است؛
صورت اوستایی airya- «آریایی»، فارسی باستان ariya- «آریایی» ( > فارسی میانه ranē، فارسی نو Iran)، و سنسکریتarī- «صدیق، وفادار»، aryá- «مهربان، مهمان نواز»، است(←Mallory & Adams ). در اوستا airyaman- به معنی «یار، دوست» آمده است (Bartholomae AiW 198).
تاکید اوستا و کتیبههای فارسی باستان بر مفهوم اصالت، تبار اصیل، نجیب و شریف است.
چنانکه #داریوش در کتیبهٔ #نقش_رستم با این عنوان از خود یاد کرده است:
«من داریوش شاه، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه سرزمینهای دارنده همه گونه مردم، شاه در این سرزمین دور و دراز، پسر ویشتاسب هخامنشی پارسی پسر یک پارسی آریاییِ آریایی نژاد» (ariyaciça).
✍🏻: #لیلا_عسکری
📚: ویژهنامه «زبان و متن»
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅#دروغ
درمیان متون ، بیتردید مهمترین متن نبشتهٔ #بیستون است.
این در ضمن کهنترین نبشتهای هم هست که در آن به #دروغ پرداخته شده و #اولین متن سیاسی جهان است که مفهوم دروغ را در مقام کلیدواژهای تعریفشده و روشن به کار گرفته است.
با یک نگاه به بیستون، میتوان دریافت که داریوش هنگام آمادهسازی متن یادشده، به روشنی چارچوبی زرتشتی را در ذهن داشته است، هرچند گویا با توجه به رواداری دینی چشمگیرش، خود زرتشتی متعصبی نبوده است.
نخستین اشاره به دروغ در بیستون به زمانی مربوط میشود که از کردارهای کمبوجیه سخن در میان است . در آنجاست که #داریوش میگوید کمبوجیه برادرش بردیا را پنهانی کشت، و خود به مصر لشکر کشید، و در این هنگام«دروغ در پارس و ماد و بقیهٔ سرزمینها زیاد شد.
🔺کلمهٔ دروغ به شکلی معنادار در پایان نبشتهٔ بیستون نیز بارها تکرار میشود ، در جاییکه داریوش از کسی که نبشته را میخواند، خواسته تا آن را خراب نکند و محتوایش را به اطلاع دیگران برساند، و تأکید کرده که سخنانش را دروغ ندانند.
داریوش در چندجا بر این نکته که سخنانش راست بوده و نه دروغ تأکید کرده است. این تأکید بیشتر در جاهایی است که به کارهای بزرگ و بینظیرش اشاره میکند. بهعنوان نمونه، وقتی میگوید در یک سال همهٔ شورشیان را شکست داده، تأکید دارد که دروغ نمیگوید، و در جای دیگر اشاره میکند که کردارهای بزرگ دیگری هم از او سر زده که از بیم دروغگو پنداشته شدنش، آنها را نقل نکرده است.
ادامه دارد…
✍🏻: #شروین_وکیلی
📚: دروغ در ایران باستان
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅#دروغ
درمیان متون ، بیتردید مهمترین متن نبشتهٔ #بیستون است.
این در ضمن کهنترین نبشتهای هم هست که در آن به #دروغ پرداخته شده و #اولین متن سیاسی جهان است که مفهوم دروغ را در مقام کلیدواژهای تعریفشده و روشن به کار گرفته است.
با یک نگاه به بیستون، میتوان دریافت که داریوش هنگام آمادهسازی متن یادشده، به روشنی چارچوبی زرتشتی را در ذهن داشته است، هرچند گویا با توجه به رواداری دینی چشمگیرش، خود زرتشتی متعصبی نبوده است.
نخستین اشاره به دروغ در بیستون به زمانی مربوط میشود که از کردارهای کمبوجیه سخن در میان است . در آنجاست که #داریوش میگوید کمبوجیه برادرش بردیا را پنهانی کشت، و خود به مصر لشکر کشید، و در این هنگام«دروغ در پارس و ماد و بقیهٔ سرزمینها زیاد شد.
🔺کلمهٔ دروغ به شکلی معنادار در پایان نبشتهٔ بیستون نیز بارها تکرار میشود ، در جاییکه داریوش از کسی که نبشته را میخواند، خواسته تا آن را خراب نکند و محتوایش را به اطلاع دیگران برساند، و تأکید کرده که سخنانش را دروغ ندانند.
داریوش در چندجا بر این نکته که سخنانش راست بوده و نه دروغ تأکید کرده است. این تأکید بیشتر در جاهایی است که به کارهای بزرگ و بینظیرش اشاره میکند. بهعنوان نمونه، وقتی میگوید در یک سال همهٔ شورشیان را شکست داده، تأکید دارد که دروغ نمیگوید، و در جای دیگر اشاره میکند که کردارهای بزرگ دیگری هم از او سر زده که از بیم دروغگو پنداشته شدنش، آنها را نقل نکرده است.
ادامه دارد…
✍🏻: #شروین_وکیلی
📚: دروغ در ایران باستان
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#مشاهير
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
ماریان عزیزم، نوشته بودی: «آیا دنیاهای ما آنقدر انطباقناپذیرند؟» این پرسش مدتهاست که ذهن مرا به خود مشغول کرده است.
یادت میآید پس از سپری شدن چند روز خوش در اینجا، چقدر در برابر مسائل مختلف شوکه میشدی؟ شرایط نابرابر زنان و مردان، آشفتگی ردهبندیها، هرجومرج ناشی از شرایط مبهم، دوپهلو بودن قضاوتهای عجولانه؛ اینها همه تو را پس میزد. میگفتی «خدای من! چگونه میتوان در این هزارتوی تقاطعها، گریزگاه روشنی پیدا کرد؟
چطور میشود شرایط اجتماعی را تعیین و تعریف کرد مادام که مثل رملهای شنی صحرا دائم جابهجا میشوند؟»
و چه میتوان گفت از دوستیهایی که در گذار از حساسیتهای انفجاری زمانه به هم پیوند میخورند و گسسته میشوند،
✍🏻: #داریوش_شایگان فراخور زادروزش💐 (۴ بهمن۱۳۱۳) فیلسوف، هندشناس، نویسنده و
شاعر ایرانی بود که آثار او به دو زبان فارسی و فرانسوی موجود است.
📚: سرزمین سرابها رمانی نامهنگارانه به زبان فرانسوی است. این کتاب که از آخرین آثار شایگان است ، به تجربهها و دغدغههای او دربارهٔ فرهنگهای شرقی و غربی، ایرانی و فرانسوی، از زبان کاوه (مردی ایرانی) و مارین (زنی فرانسوی) میپردازد. این کتاب برندهٔ جایزه ادبی آسیا از سوی انجمن نویسندگان فرانسویزبان شد .
━•··•✦❁💟❁✦•··•—
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#مشاهير
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
ماریان عزیزم، نوشته بودی: «آیا دنیاهای ما آنقدر انطباقناپذیرند؟» این پرسش مدتهاست که ذهن مرا به خود مشغول کرده است.
یادت میآید پس از سپری شدن چند روز خوش در اینجا، چقدر در برابر مسائل مختلف شوکه میشدی؟ شرایط نابرابر زنان و مردان، آشفتگی ردهبندیها، هرجومرج ناشی از شرایط مبهم، دوپهلو بودن قضاوتهای عجولانه؛ اینها همه تو را پس میزد. میگفتی «خدای من! چگونه میتوان در این هزارتوی تقاطعها، گریزگاه روشنی پیدا کرد؟
چطور میشود شرایط اجتماعی را تعیین و تعریف کرد مادام که مثل رملهای شنی صحرا دائم جابهجا میشوند؟»
و چه میتوان گفت از دوستیهایی که در گذار از حساسیتهای انفجاری زمانه به هم پیوند میخورند و گسسته میشوند،
✍🏻: #داریوش_شایگان فراخور زادروزش💐 (۴ بهمن۱۳۱۳) فیلسوف، هندشناس، نویسنده و
شاعر ایرانی بود که آثار او به دو زبان فارسی و فرانسوی موجود است.
📚: سرزمین سرابها رمانی نامهنگارانه به زبان فرانسوی است. این کتاب که از آخرین آثار شایگان است ، به تجربهها و دغدغههای او دربارهٔ فرهنگهای شرقی و غربی، ایرانی و فرانسوی، از زبان کاوه (مردی ایرانی) و مارین (زنی فرانسوی) میپردازد. این کتاب برندهٔ جایزه ادبی آسیا از سوی انجمن نویسندگان فرانسویزبان شد .
━•··•✦❁💟❁✦•··•—
@sobhosher