صبح و شعر
652 subscribers
2.14K photos
280 videos
331 files
3.23K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
Download Telegram
صبح و شعر
سیاوش کسرایی – آرش کمانگیر
#برف_میبارد؛
برف می بارد به روی خار و خارا سنگ.
کوه ها خاموش،
دره ها دلتنگ؛
راه ها چشم انتظار کاروانی با صدای زنگ ...

بر نمی شد گر ز بام خانه ها دودی،
یا که سوسوی چراغی گر پیامی مان نمی آورد،
رد پاها گر نمی افتاد روی جاده ها لغزان،
ما چه می کردیم در کولاک دل آشفته ی دم سرد؟
آنک، آنک کلبه ای روشن،
روی تپه، رو به روی من ...

در گشودندم.
مهربانی ها نمودندم.
زود دانستم، که دور از داستان خشم برف و سوز،
در کنار شعله ی آتش،
قصه می گوید برای بچه های خود عمو نوروز:

«...گفته بودم زندگی زیباست.
گفته و نا گفته، ای بس نکته ها کاینجاست.
آسمان باز؛
آفتاب زر؛
باغ های گل؛
دشت های بی در و پیکر؛

سر برون آوردن گل از درون برف؛
تاب نرم رقص ماهی در بلور آب؛
بوی عطر خاک باران خورده در کهسار؛
خواب گندم زارها در چشمه ی مهتاب؛
آمدن، رفتن، دویدن؛
عشق ورزیدن؛
در غم انسان نشستن؛
پا به پای شادمانی های مردم پای کوبیدن؛

کار کردن، کار کردن؛
آرمیدن؛
چشم انداز بیابان های خشک و تشنه را دیدن؛
جرعه هایی از سبوی تازه آب پاک نوشیدن؛

گوسفندان را سحرگاهان به سوی کوه راندن؛
هم نفس با بلبلان کوهی آواره خواندن؛
در تله افتاده آهو بچگان را شیر دادن؛
نیم روزخستگی را در پناه دره ماندن؛

گاه گاهی،
زیر سقف این سفالین بام های مه گرفته،
قصه های در هم غم را ز نم نم های باران ها شنیدن؛
بی تکان گهواره ی رنگین کمان را
در کنار بام دیدن؛

یا، شب برفی،
پیش آتش ها نشستن،
دل به رویاهای دامن گیر و گرم شعله بستن...

آری، آری، #زندگی_زیباست.
#زندگی آتش گهی دیرنده پابرجاست.
گر #بیفروزیش، #رقص_شعله اش در هر کران پیداست.
ورنه، #خاموش است و خاموشی #گناه ماست.»

پیرمرد، آرام و با لبخند،
کنده ای در کوره ی افسرده جان افکند.
چشم هایش در سیاهی های کومه جست و جو می کرد؛
زیر لب آهسته با خود گفت و گو می کرد:

« #زندگی را شعله باید برفروزنده؛
شعله ها را هیمه سوزنده.

جنگل هستی تو، ای انسان!

جنگل، ای روییده ی آزاد،
بی دریغ افکنده روی کوه ها دامان،
آشیان ها بر سر انگشتان تو جاوید،
چشمه ها در سایبان های تو جوشنده،
آفتاب و باد و باران بر سرت افشان،
جان تو خدمتگر آتش ...
سر بلند و سبز باش، ای جنگل انسان!

« #زندگانی شعله می خواهد»، صدا سر داد عمو نوروز،
شعله ها را هیمه باید روشنی افروز.
کودکانم، داستان ما ز آرش بود
او به جان خدمتگزار باغ آتش بود.


..... ادامه داستان #آرش_كمانگير با صداي #شاعر_سياووش_كسرايي👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻
@sobhosher
صبح و شعر
#صدسال_به_عشق_من_و_تو 🥰❤️بهار كه ميشود؛سال نو كه مى آيد اميدواريم غم و غصه ها تمام شود و رخت نو ، رخت شادى به تن كنيم؛ شوق و مهر در دلها بحوشد و عشق جوانه بزند 💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 #سه‌‌پاره عمرِ غم و غصّه به سر آمده، خرم و خندان و خوش و دلگشا؛ غصّه به در آمده!…
🌸🌿❤️ #صدسال_به_عشق_من_و_تو

سال نو شده است بهار آمده، اينهمه زيبايي جادويت ميكند افسونت ميكند؛ تن به درياى پرتلاطم عشق ميزنى ترميشوى
ترميشوى
كه
"بهترين چيز رسيدن به نگاهيست كه از حادثه عشق تر است.."
#سهراب_سپهرى

🔻🔺🔻
#صدسال_به_عشق_من_و_تو

گل امید

هوا هوای #بهار است و باده باده‌ی ناب
به خنده خنده بنوشیم جرعه جرعه شراب.

در این پیاله ندانم چه ریختی، پیداست
كه خوش به جان هم افتاده‌اند آتش و آب.

فرشته روی من، ای آفتاب صبح #بهار
مرا به جامی از این آب آتشین دریاب.

به جام هستی ما، ای شراب #عشق بجوش!
به بزم ساده‌ی ما، ای چراغ ماه بتاب!

گُل امید من امشب شكفته در بر من
بیا و یك نفس ای چشم سرنوشت بخواب.

مگر نه خاك ره ِ این خرابه باید شد؟
بیا كه كام بگیریم از این جهان خراب.

- #فریدون_مشیری
- از دفتر: " #گناه_دریا "

@FereydoonMoshiri
@sobhosher