🔵 فرهنگ و آموزش در ايران پيش از اسلام (بهرسوم)
#بررسي_متن_پهلوي_اندرز_کودکان
#فريدون_جنيدى
🔸
١ـ اندازه زمين وساختمانها و بلندا و پهناي هرچيز که امروزه آن را هندسه مي ناميم.
اندازه زمين دشتها وکوه ها و رود ها و درياها،در زمان ما جغرافيا خوانده مي شود که واژه اي فرنگي است، و برابر فارسي آن «زمين نگاري» يا «زمين پيمايي » و مانند اينها است.
اين دانش درپنج هزار سال پيش بدانجا رسيده بود که ايرانيان بدانند ميانهء جهان شهر زرنگ سيستان است و به همين روي سيستان را نيمروز مي ناميدند ،که نيمروز نيمهء جهان شناخته شده باستان است وهنگامي که در همة جهان باستان (ازژاپن تا ايسلند ) روز باشد، خورشيد بر فراز نيمروز است.
بدينروي ايرانيان در آن هنگام همهء جهان باستان را پيموده بودند که مي دانستند ميانهء آن کجاست.
اندازه ساختمانها بلندي و پهناي چيزها را از آن دسته از ساختمانها که از ده هزار وچهارسد سال پيش در گنج دره #هرسين_کرماشان ،و نيز شهر هشت هزارساله در #تپه_زاغه_قزوين و #چغاميش هفت هزارسالهء #خوزستان و #شهرسوخته پنج هزار سالهء #سيستان مي توان سنجيد و داوري کرد که ايرانيان چندهزارسال پيش ازيونانيان اندازه اي راکه امروز هندسه مي ناميم مي دانسته اند.
2 ـ اندازه آسمان و اختران گردش خورشيد و ماه وستارگان وبرجها، وسالماري و گاهشماري.
اين دانش، دو بخش ميشود : ستاره شناسي (نجوم) ، گاهشماري (تقويم).
سديگر: آن کسان که براي فرمانروايي آموزش مي ديدند ، مي بايستي که افزون بر جنگاوري و دانشهاي ديگر از دانشهاي ويژه برخوردار باشند :
🔻 داد يا دادگستري
داد گستري نيز يکي ازشاخه هاي دانش آن روزگار بوده است وکساني از موبدان «دات وَر» خوانده مي شدند که امروز« داور» شان مي خوانيم از اين سخن نيز روشن مي شود که فرمانروايان مي بايستي افزون بر دانشهاي ديگر از «داد» نيز آگاه باشند تا به بيداد دست نيازند.
🔺از آيينهاي تخت وکلاه که در همين داستان از آن به نام «هنرهاي شاهان » نام برده مي شود،سخن گفتن خوب، آواي نرم ، شيوه مهمانداري ازفرستادگان کشورها ، ونشستن درانجمن سور وچگونگي خوردن خوراک و نوشيدن باده ، آيين شکار ونخجير وسخن گفتن با سپاهيان وشيوة راندن سپاه وسپه کشي است که امروزه هر يک را دانشي نو مي شمارند !
🔹گونهء پهلوي واژه استاد در زبان پهلوي #هيرپت ودر زبان فارسي #هيربد است به معني آموزگار، استاد علوم، و جايي که دانش آموزان ديني درآن آموزش مي ديدند، #هيرپتستان ناميده ميشد. اما آن کسان که آموزش فرا ديني مي ديدند در #فرهنگستان به خواندن مي پرداختند.
🔺ودر #شاهنامه اشاره به چنين جاي شده است.
سپاريد کودک به فرهنگيان
کسي کش بود مايه وهنگ آن
يا
به هر برزني بر دبستان بدي همان جاي آتش پرستان بدي(11)
🔻همچنين :
فرمان بزرگمهر به پدران براي آموزش فرزندان :
فزودن به فرزند بر، مهر خويش
چو در آب ديدن بود، چهر خويش
ز فرهنگ، وز دانش آمــوختن
مجو چاره جز، جانش افروختن
🔻اندرز بزرگمهر به پادشاه براي آموزش فرزندِ شاه و آينده کشور :
سپردن به فرهنگ فرزند خُرد
که گيتي به نادان نبايد سپرد
🔺گفتار ديگر از کارنامه اردشير بابکان است، آنجا که اردوان، اردشير پانزده ساله را سرزنش ميکند :
«اردشير را به آخور ستوران فرستاد و فرمود که : بنگر که شب و روز از نزديک ستوران به نخچير و چوگان و فرهنگستان نروي»(12)
🔸مدرکي ديگر که در اين باره هنوز دردست است متني است به زبان پهلوي و دين دبيره بنام«اندرخويشکاري ريتَکان»(13) (در تکليف دانش آموزان)، که درآن يک دانش آموز آموز تکاليفي را که دارد برشمرده است وآن يک «انشاء» به زبان امروزي است که در آن نيز به فرهنگستان به معني آموزشگاه اشاره شده است.(14)
🔹درمدرک بسيار ارزنده ديگر که خوشبختانه به خط پهلوي موجود است بنام«خسروکواتان وريتک » (15) که داستان پسري است که فرهنگستان را به پايان رسانيده ازشاهنشاه درخواست «کار» ميکند:
«به هنگام به فرهنگستانم دادند و من در فرهنگ کردن ساخته (آماده) وشتابنده بودم»(16)
📚منابع
11ـ آتش پرست: نگهبان آتش
12- کارنامه اردشير بابکان، بهرام فرهوشي، دانشگاه تهران، 1378، رويه 19
13 ـ ريتک پهلوي، ريدک فارسي، پسران ميان 10 تا 15 ساله.
14ـ مجموعة 50 متن پهلوي مؤسسة آسيايي شيراز. (اين نوشته در پايان گفتار با ترجمهء آن میآيد)
15 ـ ايرج ملکي يک ترجمهء ازاين متن به دست داده است ونام آنرا «خسرو و ريدک » نهاده.
16 ـ همان ، رويه 1.
ادامه دارد...
@sobhosher
#بررسي_متن_پهلوي_اندرز_کودکان
#فريدون_جنيدى
🔸
١ـ اندازه زمين وساختمانها و بلندا و پهناي هرچيز که امروزه آن را هندسه مي ناميم.
اندازه زمين دشتها وکوه ها و رود ها و درياها،در زمان ما جغرافيا خوانده مي شود که واژه اي فرنگي است، و برابر فارسي آن «زمين نگاري» يا «زمين پيمايي » و مانند اينها است.
اين دانش درپنج هزار سال پيش بدانجا رسيده بود که ايرانيان بدانند ميانهء جهان شهر زرنگ سيستان است و به همين روي سيستان را نيمروز مي ناميدند ،که نيمروز نيمهء جهان شناخته شده باستان است وهنگامي که در همة جهان باستان (ازژاپن تا ايسلند ) روز باشد، خورشيد بر فراز نيمروز است.
بدينروي ايرانيان در آن هنگام همهء جهان باستان را پيموده بودند که مي دانستند ميانهء آن کجاست.
اندازه ساختمانها بلندي و پهناي چيزها را از آن دسته از ساختمانها که از ده هزار وچهارسد سال پيش در گنج دره #هرسين_کرماشان ،و نيز شهر هشت هزارساله در #تپه_زاغه_قزوين و #چغاميش هفت هزارسالهء #خوزستان و #شهرسوخته پنج هزار سالهء #سيستان مي توان سنجيد و داوري کرد که ايرانيان چندهزارسال پيش ازيونانيان اندازه اي راکه امروز هندسه مي ناميم مي دانسته اند.
2 ـ اندازه آسمان و اختران گردش خورشيد و ماه وستارگان وبرجها، وسالماري و گاهشماري.
اين دانش، دو بخش ميشود : ستاره شناسي (نجوم) ، گاهشماري (تقويم).
سديگر: آن کسان که براي فرمانروايي آموزش مي ديدند ، مي بايستي که افزون بر جنگاوري و دانشهاي ديگر از دانشهاي ويژه برخوردار باشند :
🔻 داد يا دادگستري
داد گستري نيز يکي ازشاخه هاي دانش آن روزگار بوده است وکساني از موبدان «دات وَر» خوانده مي شدند که امروز« داور» شان مي خوانيم از اين سخن نيز روشن مي شود که فرمانروايان مي بايستي افزون بر دانشهاي ديگر از «داد» نيز آگاه باشند تا به بيداد دست نيازند.
🔺از آيينهاي تخت وکلاه که در همين داستان از آن به نام «هنرهاي شاهان » نام برده مي شود،سخن گفتن خوب، آواي نرم ، شيوه مهمانداري ازفرستادگان کشورها ، ونشستن درانجمن سور وچگونگي خوردن خوراک و نوشيدن باده ، آيين شکار ونخجير وسخن گفتن با سپاهيان وشيوة راندن سپاه وسپه کشي است که امروزه هر يک را دانشي نو مي شمارند !
🔹گونهء پهلوي واژه استاد در زبان پهلوي #هيرپت ودر زبان فارسي #هيربد است به معني آموزگار، استاد علوم، و جايي که دانش آموزان ديني درآن آموزش مي ديدند، #هيرپتستان ناميده ميشد. اما آن کسان که آموزش فرا ديني مي ديدند در #فرهنگستان به خواندن مي پرداختند.
🔺ودر #شاهنامه اشاره به چنين جاي شده است.
سپاريد کودک به فرهنگيان
کسي کش بود مايه وهنگ آن
يا
به هر برزني بر دبستان بدي همان جاي آتش پرستان بدي(11)
🔻همچنين :
فرمان بزرگمهر به پدران براي آموزش فرزندان :
فزودن به فرزند بر، مهر خويش
چو در آب ديدن بود، چهر خويش
ز فرهنگ، وز دانش آمــوختن
مجو چاره جز، جانش افروختن
🔻اندرز بزرگمهر به پادشاه براي آموزش فرزندِ شاه و آينده کشور :
سپردن به فرهنگ فرزند خُرد
که گيتي به نادان نبايد سپرد
🔺گفتار ديگر از کارنامه اردشير بابکان است، آنجا که اردوان، اردشير پانزده ساله را سرزنش ميکند :
«اردشير را به آخور ستوران فرستاد و فرمود که : بنگر که شب و روز از نزديک ستوران به نخچير و چوگان و فرهنگستان نروي»(12)
🔸مدرکي ديگر که در اين باره هنوز دردست است متني است به زبان پهلوي و دين دبيره بنام«اندرخويشکاري ريتَکان»(13) (در تکليف دانش آموزان)، که درآن يک دانش آموز آموز تکاليفي را که دارد برشمرده است وآن يک «انشاء» به زبان امروزي است که در آن نيز به فرهنگستان به معني آموزشگاه اشاره شده است.(14)
🔹درمدرک بسيار ارزنده ديگر که خوشبختانه به خط پهلوي موجود است بنام«خسروکواتان وريتک » (15) که داستان پسري است که فرهنگستان را به پايان رسانيده ازشاهنشاه درخواست «کار» ميکند:
«به هنگام به فرهنگستانم دادند و من در فرهنگ کردن ساخته (آماده) وشتابنده بودم»(16)
📚منابع
11ـ آتش پرست: نگهبان آتش
12- کارنامه اردشير بابکان، بهرام فرهوشي، دانشگاه تهران، 1378، رويه 19
13 ـ ريتک پهلوي، ريدک فارسي، پسران ميان 10 تا 15 ساله.
14ـ مجموعة 50 متن پهلوي مؤسسة آسيايي شيراز. (اين نوشته در پايان گفتار با ترجمهء آن میآيد)
15 ـ ايرج ملکي يک ترجمهء ازاين متن به دست داده است ونام آنرا «خسرو و ريدک » نهاده.
16 ـ همان ، رويه 1.
ادامه دارد...
@sobhosher