صبح و شعر
654 subscribers
2.14K photos
280 videos
331 files
3.23K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
Download Telegram
#رنگ در #شاهنامه 🌈
#رنگ_سياه
⚫️
🔳 »سياه، تيره ترين رنگ است و در واقع خود را نفي ميكند. سياه نمايانگر مرز مطلقي است كه در فراسوي آن زندگي متوقف ميگردد و بيان كننده فكر پوچي و نابودي است. سياه به معناي »نه« بوده و نقطه مقابل آن »بله« رنگ سفيد است.

🌏در اساطير زردشتي جهان به سه بخش تقسيم ميشود: جهان #برين يا جهان روشني كه جهان #هرمزد است، جهان #زيرين يا جهان تاريكي كه جهان #اهريمن است و فضاي #تهي ميان اين دو جهان.«
و اهريمن آفريدگان خويش را در همان تاريكي به تن سياه ميآفريند).
تيشتر (الهه ماه تير) كه ايزد سپيد باران آور است هنگامي كه با ديو »اپوش« رو به رو ميشود او را در هيأت اسبي سياه و ترسناك ميبيند»

📖در شاهنامه فردوسي ٦٦٨بار به رنگ سياه اشاره شده است كه ٤٥٨ بار با واژه سياه و بقيه با واژه هايي چون آبنوس، قير، قار، مشك، پر زاغ، ديزه، شبرنگ، شبگون و... بيان شده است كه ميتوان واژه تيره )٤٤٣بار(و واژة تاريك)٥٢ بار( را نيز بر آن افزود.

▪️#فردوسي بيش از ٨٠ بار از رنگ واژه سياه براي نشان دادن انبوهي لشكر و توصيف دشت نبرد، استفاده كرده است، با تعبيراتي همچون سياه شدن جهان از گرد، قار شدن زمين، سياه شدن روز روشن، آبنوس شدن جهان از گرد، چادر قيرگون بر سر گرفتن از انبوهي، درياي قيرگون شدن صحرا، سياه شدن آفتاب از گرد سياه و ...
🔺🔻

وزان جايگـه ســوي قـارن سپاه
برفــتند برســان گــرد ســيـاه
(ج 4: ص 83، ب 1161)
به دژ چون خبر شد كه آمد سپاه جهان نيسـت پيـدا ز گرد سـياه
(ج 6: ص 200، ب 597)
🔺🔻
◼️در نبردهاي گسترده ايران و توران كاربرد رنگ سياه براي بيان وصف آوردگاه در مقايسه با كاربرد اين رنگ نسبت به مضامين ديگر به شكل محسوسي افزايش يافته است.

🔻🔺
سـوي رستم آمد چو كوهي سـياه
از آهـنـش ســاعـد، از آهـن كـلاه (ج 2: ص 107، ب 584)

◼️اين وصف آشكارا با وصف افراسياب همانند است. زال افراسياب را در نبرد ايران و توران اينگونه توصيف كرده است:
🔻🔺
درفشش سياه است و خفتان سياه از آهـنـش ســاعـد از آهـن كـلاه (ج 2: ص 64، ب 33
🔳 در ديدگاه فردوسي و از نگاه اسطوره ايراني، افراسياب و ديو سپيد هر دو از گروه سياهكاران اهريمني اند و كاركردي همگون دارند، از همين رو بسيار روشن است كه همسان پنداشته شوند.

ادامه دارد
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#زروان_در_شاهنامه
بهر٧
برترى #اهريمن
🔹تقابل هرمزد و اهریمن به مثابه توامانی از یک بطن، بن مایه اصلی آن خواهد بود البته تمام داستانهای کوچک و بزرگی که بر روی هم شاهنامه از آنها پدید می آید، این بن #مایه را در خود دارند و اساس حرکت شان بر رویارویی این تقابل نهاده شده است.
به هر روی اگر از صورتها بگذریم و به معانی توجه داشته باشیم روایت #زروان و #شاهنامه، هر دو، داستان سختکوشی قومی را نشان می دهند که برای تثبیت موقعیت خویش در نهایت رشادت و جوانمردی با دشمنان مقابله کرده و برای بهره مندی از طبیعت و دستاوردهای انسانی، کوشیده است.

🔸در روایت اساطیری زروان اهریمن که همزاد هرمزد نیز هست به وی یورش می آورد. در شاهنامه نیز همواره از دیو سخن رفته است و دیوان قدیمترین دشمن ایرانیان اند.
🔺هم چنان که نخستین انسان و شاه شاهنامه، «کیومرث» با حمله دیو رویاروی گشته و فرزندش «سیامک» در این نبرد کشته می شود. «هوشنگ»، پسر سیامک از دیوان انتقام می گیرد اما خود نیز کشته می شود.
🔻پس از هوشنگ نوبت به «تهمورث» دیوبند و سلطه اش بر دیوان می رسد اما این بار دیو قحطی به سرزمین او یورش می آورد اما اندیشه اهورایی تهمورث سبب می آید که برای نجات مردم، حکم کند: «اغنیا غذای روز خود را به فقرا دهند و هر دو طبقه شبانه روزی یک بار غذا بخورند.»
🔺در اساطیر ایرانی اژی دهاک، اژدهای سه پوزه سه سر شش چشم و دیو بسیار نیرومند دروج، توسط اهریمن برای تباه کردن جهان آفریده شده است(یشت: ۱۵٫ ۲۴). او وحشتناک ترین آفریده اهریمنی و نیز دیو خشک سالی و دشمن طبیعت نیک است که در شاهنامه به نام ضحاک شناخته شده است. در روزگار پادشاهی او هر شب برای فرونشاندن خشم مارهای برآمده از شانه هایش دو جوان را سر بریده و مغز آنان را به مارها می دهند(یادآور قربانی شبانه برای اهریمن). با این کار طبیعت شر و خونریز ضحاک آرام شده و دست از کشتار برمی دارد:
چنان بد که هرشب دو مرد جوان
چه کهتــر، چه از تخمه ی پهلوان
خورشــگر ببــردی به ایوان اوی
همی ساخـتی راه درمــان اوی
بکـشتی و مغزش بپــــرداختی
مران اَژدَهـا را خورش ساختی
(شاهنامه: ۱/ ۵۵-۵۶/ ۱۲-۱۴)

🔻می توان چنین پنداشت که این از داستان برترانگاشتن اهريمن باقى مانده و انجام قربانی شبانه برای رام نمودن اهریمن و فرونشاندن خشم او و همچنین در امان ماندن از نیروهای ویرانگرش بوده است.


ادامه دارد...
@sobhosher