#رمزهای_شاهنامه 📖
#تهمورس ٤
🐏🐓
📜 نخستین گامها در پیدایش #دبیره ( #خط):
به شاهنامه بازگردیم:
ازیشان دو بهره به افسون ببست
دگرشان به گرز گران کرد پست
چنان که گذشت، منظور از آن، پیروزی بر دشواریهای زیست و طبیعت است که بیشتر آن با خرد و بخش دیگر با نیرو و زور و ابزارهای ساده چاره گردید.
کشیدندشان خسته و بسته زار
به جان خواستند، آن زمان، زینهار
که ما را مکُش تا یکی نو هنر
بیاموزی از ما، کَت آید به بر
چو آزاد گشتند از بند اوی
بجُستند ناچار پیوند اوی
نبشتن به خُسرَو بیاموختند
دلش را به دانش برافروختند
این گفتار روشن میدارد که پیروزی بر سختیها و ستمهای جانکاه، به «نگاشتن» انجامیده است و بشر داستان پیروزیهای خود را با نگاره های بیشمار که در سرتاسر مرز ایران فرهنگی از کاشغر و قزقیزستان تا کردستان آن سوی مرز دیده میشود، بر سنگها نگاشت و نخستین گام را برای آغاز دبیری و نویسندگی در جهان برداشت.
این سخن بر ایرانیان پوشیده نبوده است و رودکی سمرقندی یکهزار و یکصد سال پیش در این باره چنین گفته است:
تا جهان بود از سر مردم فراز
کس نبود از راز دانش بی نیاز
مردمان بخرد اندر هر زمان
راز دانش را به هر گونه زبان
گِرد کردند و گرامی داشتند
تا به سنگ اندر همی بنگاشتند!
(دیوان رودکی، به کوشش سعید نفیسی)
هنگامی که اروپائیان در میانرودان به گل نبشته های فراوان برخوردند، همان سرزمین را زادگاه نویسندگی و دبیره (خط) دانستند.
اما ۱۲۷ گل نوشته در #تپه_یحیی #کرمان پیدا شد که بر نویسندگی در کرمان ۴۰۰ سال پیشتر از میانرودان گواهی میدهد.
در ۱۳۸۲ پروفسور مجیدزاده و دانشجویان، نمونه نویسندگی کهنتر از کرمان را در #جیرفت یافتند.
و در ۱۳۸۸ در کاوشهایی که به سرپرستی دکتر حصاری در پیشوای ورامین انجام گرفت، بیش از یکسد و بیست تخته آجرنوشته به قدمت ۵۰۰۰ سال از زیر خاک پدیدار شد. تا کاوشهای آینده چه پیدا کند!
واژه «نگاشتن» که امروز برای «نوشتن» به کار میبریم، هنوز از نگاره های نخستین سخن میگوید و راز آغاز پیدایی دبیره (خط) را در خود نگاه داشته است که در زبانهای دیگر به فراموشی سپرده شده است.
👚 #برهنگی:
از جمشید (پسر تهمورس) در همه نوشته های اوستایی و پهلوی، با نام «ویوَنْگْهان» vīvanghān (پسرِ «وی وَنْگْهْ») یاد میشود. پسوند «ان» نشانه فرزندی است، همچون خسرو قبادان = خسرو پسر قباد. پس تهمورث را پاژنام دیگری افزون بر زیناوند و و دیوبند هست که در زمان جمشیدی بر او گذارده اند.
«وی وَنگْهَنَ» vīvanghana در اوستا از دو بهر بر آمده است: یک پیشوند «وی» = جداکننده، دورکننده، نشانة جدایی و دوری، و یک واژة «وَنْگْهَنَ» = پوشش و جامه. و بر روی هم دور از پوشش از جامه و بی جامه و برهنه را باز میگوید.
این میرساند که مردمان را تا پایان هنگام تهمورث، جامه و پوشش نبوده است و پیش از این نیز به برهنگی مردمان در سنگ نگاره ها اشاره کردیم.
مردمان دورانهای پسین نیز بر سنگ نگاره ها افزودند. نگاره های هنگام تهمورس، تنها با خدّ (خط) کشیده شده اند، و نگاره های پسین، پیکره را نیز نشان میدهند و مردمان پوشیده تن هستند.
🐏
پژوهش هاي دكتر #فريدون_جنيدي
شاهنامه شناسي
@sobhosher
#تهمورس ٤
🐏🐓
📜 نخستین گامها در پیدایش #دبیره ( #خط):
به شاهنامه بازگردیم:
ازیشان دو بهره به افسون ببست
دگرشان به گرز گران کرد پست
چنان که گذشت، منظور از آن، پیروزی بر دشواریهای زیست و طبیعت است که بیشتر آن با خرد و بخش دیگر با نیرو و زور و ابزارهای ساده چاره گردید.
کشیدندشان خسته و بسته زار
به جان خواستند، آن زمان، زینهار
که ما را مکُش تا یکی نو هنر
بیاموزی از ما، کَت آید به بر
چو آزاد گشتند از بند اوی
بجُستند ناچار پیوند اوی
نبشتن به خُسرَو بیاموختند
دلش را به دانش برافروختند
این گفتار روشن میدارد که پیروزی بر سختیها و ستمهای جانکاه، به «نگاشتن» انجامیده است و بشر داستان پیروزیهای خود را با نگاره های بیشمار که در سرتاسر مرز ایران فرهنگی از کاشغر و قزقیزستان تا کردستان آن سوی مرز دیده میشود، بر سنگها نگاشت و نخستین گام را برای آغاز دبیری و نویسندگی در جهان برداشت.
این سخن بر ایرانیان پوشیده نبوده است و رودکی سمرقندی یکهزار و یکصد سال پیش در این باره چنین گفته است:
تا جهان بود از سر مردم فراز
کس نبود از راز دانش بی نیاز
مردمان بخرد اندر هر زمان
راز دانش را به هر گونه زبان
گِرد کردند و گرامی داشتند
تا به سنگ اندر همی بنگاشتند!
(دیوان رودکی، به کوشش سعید نفیسی)
هنگامی که اروپائیان در میانرودان به گل نبشته های فراوان برخوردند، همان سرزمین را زادگاه نویسندگی و دبیره (خط) دانستند.
اما ۱۲۷ گل نوشته در #تپه_یحیی #کرمان پیدا شد که بر نویسندگی در کرمان ۴۰۰ سال پیشتر از میانرودان گواهی میدهد.
در ۱۳۸۲ پروفسور مجیدزاده و دانشجویان، نمونه نویسندگی کهنتر از کرمان را در #جیرفت یافتند.
و در ۱۳۸۸ در کاوشهایی که به سرپرستی دکتر حصاری در پیشوای ورامین انجام گرفت، بیش از یکسد و بیست تخته آجرنوشته به قدمت ۵۰۰۰ سال از زیر خاک پدیدار شد. تا کاوشهای آینده چه پیدا کند!
واژه «نگاشتن» که امروز برای «نوشتن» به کار میبریم، هنوز از نگاره های نخستین سخن میگوید و راز آغاز پیدایی دبیره (خط) را در خود نگاه داشته است که در زبانهای دیگر به فراموشی سپرده شده است.
👚 #برهنگی:
از جمشید (پسر تهمورس) در همه نوشته های اوستایی و پهلوی، با نام «ویوَنْگْهان» vīvanghān (پسرِ «وی وَنْگْهْ») یاد میشود. پسوند «ان» نشانه فرزندی است، همچون خسرو قبادان = خسرو پسر قباد. پس تهمورث را پاژنام دیگری افزون بر زیناوند و و دیوبند هست که در زمان جمشیدی بر او گذارده اند.
«وی وَنگْهَنَ» vīvanghana در اوستا از دو بهر بر آمده است: یک پیشوند «وی» = جداکننده، دورکننده، نشانة جدایی و دوری، و یک واژة «وَنْگْهَنَ» = پوشش و جامه. و بر روی هم دور از پوشش از جامه و بی جامه و برهنه را باز میگوید.
این میرساند که مردمان را تا پایان هنگام تهمورث، جامه و پوشش نبوده است و پیش از این نیز به برهنگی مردمان در سنگ نگاره ها اشاره کردیم.
مردمان دورانهای پسین نیز بر سنگ نگاره ها افزودند. نگاره های هنگام تهمورس، تنها با خدّ (خط) کشیده شده اند، و نگاره های پسین، پیکره را نیز نشان میدهند و مردمان پوشیده تن هستند.
🐏
پژوهش هاي دكتر #فريدون_جنيدي
شاهنامه شناسي
@sobhosher
🌍بومِ سبز دگرگوني نامهاى جغرافيايى ايران
(بهر نخست)
در کشوري چون ايران، که سفال ده هزار ساله ِ آن از گنج دره ِ کرمان شاه پيدا ميشود، ونمونهء شهر سازي هشت هزار ساله ي آن با کاوش هاي تپه زاغه قزوين آشکار مي شود ... نشانه ي انتقال آب در تنبوشه هاي روباز هفت هزار ساله ي چغازنبيلش دارد و لوله کشي در مدار بسته ي پنجهزار ساله و دستگاه پالايش آب چغازنبيل سه هزار و دويست ساله. . . نامهاي جغرافيايي آن نيز در بستر رود دراز آهنگ زمان، دگرگون ميشود.
وگاهگاه از صورتي به صورتي ديگر درميآيند، چنانکه دريافت معني ان ها دشوار وگاهگاه ناممکن مي شود.
🔺نمونه نام هاي کهن که از ظاهر آن نميتوان پي به معناي آن برد
#کيگا در تهران #ژايان در نهاوند، #ِزيگ در نيشابور، #زيزيه در سقز و سنندج، #بژگان در جيرفت. . . و اينگونه نامها از اندازه و شماره بيروناند.
♦️نمونهي نامهايي که ظاهر آن معنايي را بنظر ميآورد، اما آن معناي ظاهر درست نيست :
🔺 #تبريز است که بنا به ظاهر آن تودهي مردم را گمان بر اين است که در اين جا تب ريخته مي شود و داستاني نيز از زن خلفا مي گويند که تب او در اين جا ريخته شده و اگر معني اين نام درست بوده باشد مي بايد که در آن شهر هيچکس دچار تب نشود و روشن است که چنين نيست! همانند تبريز دو شهر ديگر در ايران فرهنگي موجود هست يکي تفليس و ديگري تفرش و اگر کسي را پرواي دانستن نام تبريز باشد دست کم به اين دو نام نيز توجه کند، و افزون بر اين، چند نام از روستاهاي ايران بدان ميماند :
تبريزک در قزوين، تبريزک در زنجان، تفريجان در همدان و چند روستا با نام تپ رش در مراغه، سنندج، کرماشان قصر شيرين [١]...
🔻ديگر ، نام #کرمان است که ساسانيان پس از شکست نيروهاي ملي در جاي جاي ايران و از آن ميان شکست منطقهي کرمان، اين نام را به کِرم هفتواد ، نسبت دادند، و اين شهر آبادان و زيبا را با آن مردمان مهربان و زبان شيرين به کرم منسوب کردند!!!
از اين نام با پژوهش ژرف تر، معني «ميهن کوهستاني» برآمد[٢]، و در داستان کرم نيز افسانه ساختگي از اردشير بابکان و بازماندگان او است براي ناچيز جلوه دادن يا اهريمني جلوه دادن کوشش مردماني که در آن مرز با ارز به کار و کوشش و آباداني مي پردازند، و از دل کوير، بهشت برميآورند.
ادامه دارد...
١-نام ها همه از فرهنگ آبادي هاي ايران، دکتر لطف اله مفخم پايان
٢- بنگريد به : گزارشي پيرامون نام كرمان، فريدون جنيدي، از : کرمان شناسي، مجموعه مقالات، نشر مرکز کرمان شناسي، به کوشش : محمد علي گلاب زاده، 1369، رويههاي 152 تا 173
دكتر #فريدون_جنيدى
@sobhosher
(بهر نخست)
در کشوري چون ايران، که سفال ده هزار ساله ِ آن از گنج دره ِ کرمان شاه پيدا ميشود، ونمونهء شهر سازي هشت هزار ساله ي آن با کاوش هاي تپه زاغه قزوين آشکار مي شود ... نشانه ي انتقال آب در تنبوشه هاي روباز هفت هزار ساله ي چغازنبيلش دارد و لوله کشي در مدار بسته ي پنجهزار ساله و دستگاه پالايش آب چغازنبيل سه هزار و دويست ساله. . . نامهاي جغرافيايي آن نيز در بستر رود دراز آهنگ زمان، دگرگون ميشود.
وگاهگاه از صورتي به صورتي ديگر درميآيند، چنانکه دريافت معني ان ها دشوار وگاهگاه ناممکن مي شود.
🔺نمونه نام هاي کهن که از ظاهر آن نميتوان پي به معناي آن برد
#کيگا در تهران #ژايان در نهاوند، #ِزيگ در نيشابور، #زيزيه در سقز و سنندج، #بژگان در جيرفت. . . و اينگونه نامها از اندازه و شماره بيروناند.
♦️نمونهي نامهايي که ظاهر آن معنايي را بنظر ميآورد، اما آن معناي ظاهر درست نيست :
🔺 #تبريز است که بنا به ظاهر آن تودهي مردم را گمان بر اين است که در اين جا تب ريخته مي شود و داستاني نيز از زن خلفا مي گويند که تب او در اين جا ريخته شده و اگر معني اين نام درست بوده باشد مي بايد که در آن شهر هيچکس دچار تب نشود و روشن است که چنين نيست! همانند تبريز دو شهر ديگر در ايران فرهنگي موجود هست يکي تفليس و ديگري تفرش و اگر کسي را پرواي دانستن نام تبريز باشد دست کم به اين دو نام نيز توجه کند، و افزون بر اين، چند نام از روستاهاي ايران بدان ميماند :
تبريزک در قزوين، تبريزک در زنجان، تفريجان در همدان و چند روستا با نام تپ رش در مراغه، سنندج، کرماشان قصر شيرين [١]...
🔻ديگر ، نام #کرمان است که ساسانيان پس از شکست نيروهاي ملي در جاي جاي ايران و از آن ميان شکست منطقهي کرمان، اين نام را به کِرم هفتواد ، نسبت دادند، و اين شهر آبادان و زيبا را با آن مردمان مهربان و زبان شيرين به کرم منسوب کردند!!!
از اين نام با پژوهش ژرف تر، معني «ميهن کوهستاني» برآمد[٢]، و در داستان کرم نيز افسانه ساختگي از اردشير بابکان و بازماندگان او است براي ناچيز جلوه دادن يا اهريمني جلوه دادن کوشش مردماني که در آن مرز با ارز به کار و کوشش و آباداني مي پردازند، و از دل کوير، بهشت برميآورند.
ادامه دارد...
١-نام ها همه از فرهنگ آبادي هاي ايران، دکتر لطف اله مفخم پايان
٢- بنگريد به : گزارشي پيرامون نام كرمان، فريدون جنيدي، از : کرمان شناسي، مجموعه مقالات، نشر مرکز کرمان شناسي، به کوشش : محمد علي گلاب زاده، 1369، رويههاي 152 تا 173
دكتر #فريدون_جنيدى
@sobhosher
🌏 بوموسا،بومِ سبز، دگرگوني نامهاى جغرافيايى ايران
(بهر پايانى)
♦️ بررسي متن #بندهش و #شاهنامه و #آثارالباقيه دگرگون شدن واژه هاي #سبز و #سوز ، و سُو را بيکديگر نشان ميدهد و گونهء اخير يعني سُو در بسياري از روستاهاي امروز به همان معني سبز به کار ميرود، چونان روستاي سوچناران در جيرفت که چيزي جز سبز چناران نيست، و اينک انبوهي از اينگونه نام ها :
🔻🔺🔻
سُو چنار در جيرفت
سُوده در خرمشهر به معني سبزده
سُوزان در اراک و بروجرد به معني جاي( زان نيز پسوند مکان است همچون لويزان تهران)
سُولان در چابهار به معني سبز جاي (درباره پسوند مکان لان و لانه سخن گفتيم)
سُوهان در تهران و مشهد به معني سبز جاي (هان پسوند مکان در ماهان، فراهان)
سُوهانک در تهران به معني سبز جايک
سُويون در سراب به معني سبز جاي (يون=يان پسوند مکان در واريان و وليان کرج، راميان گرگان)
سُوستان در مهاباد به معني سبز ستان
سُوان در سروان، اراک مشهد، هروآباد، کرمانشاه (به معني سبز دان يا سبزجاي)
🔸شمار روستاهايي که پيشوند سُو به معني سبز همراه است بيش از يکسد و پنجاه است اما از ميان آنها به اين چند نام بسنده کردم، که پسوند آنها نيز در نظر خوانندگان شناخته شده است و نيازي به تفسير وگزارش بسيار ندارد، و از همه جالبتر آنکه باشندگان جزيرههاي درياي پارس هنوز واژهي سبز را «سُو» ميخوانند، و دکتر ن.بختورتاش در سال 1329 در جزيره خارک از زيارتگاهي بنام بيبي سُوپوشان که بيبي سبزپوشان باشد ديدن کرده است.
🔹و در بسي از روستاها اين واژه به « #سا» تغيير شکل يافته است :
ساري مازندران سبزري = سبزجاي
55 روستاي ديگر در جايهاي مختلف ايران که با پيشوند ساري و يک پيشوند ديگر ساخته شده
🔻🔺🔻
سارين در رفسنجان سبز جاي (پسوند رين در بهرين و...)
ساسنگ در گرگان سنگ سبز ، يا سبز سنگ
سامان در شهر کرد، ساوه، شاه آباد، کرمان به معني جايگاه سبز
ساوان در سقز به معني سبز جاي (با پسوند وان در ايروان ، ليقوان)
ساوبلاغ در مهاباد کردستان سبز بلاغ
ساوجبلاغ در قزوين (واژهء ساوج نمونهء کهن واژه سبز است که در اين دهستان برجاي مانده است)
سايان در زنجان و همدان به معني سبز جاي ( با پسوند مکان يان)
با پيشوند « #سا» به معني #سبز نيز نام روستاهاي بسيار در فرهنگها هست که همين چند نام ما را بسنده مينمايد.
🔵 با اين گفتارها و ياد کردن انبوه نام ها در سراسر ايرانشهر، اکنون جاي آن است که به نام جزيرهء بوموسا بازگرديم که #بوم_سبز، يا #سبزبوم، سرزمين سبز معني ميدهد، و نام ديگر آن #گپ_سبزو است.
پسوند اشاره (يا تصغير و تحبيب) که در صفت «سبزو» و در نام بوم در بوموسا آمده است، پسوندهاي ديگري ميآيد در اين استانها با «او» يا «اوئيه» ميآيد.
برخي از پسوندها در استانهاي گوناگون چنيناند :
در #خراسان با پسوند کلانه
در #مازندران و #گيلان با پسوند کند، درق؛ قيه
در #کردستان با پسوند وان، زان، ژان، گان ...
پسوند آباد در همه جا
در #کرمان و #هرمزگان و #يزد و کنارههاي درياي #پارس با او يا اوئيه :
نمونه اين نام ها چنين است : چنارو در سيرجان
چناروئيه در #رفسنجان، کرمان، #سيرجان
چاهو در #بوشهر، کرمان و 4 روستا در هرمزگان
چاهوئيه درکرمان
چاهو قبله در هرمزگان
بيدوئيه در هرمزگان وکرمان
کهنو در يزد
کهنوج در #بلوچستان
کهنوئيه در سيرجان
دهوئيه در رفسنجان و 6 روستا در کرمان
سبزوئيه در بم #و جيرفت
سبزو در هرمزگان
♦️با شاهد روستاي سبزو، سخن دربارهي گپ سبزو يا بوموسا پايان ميپذيرد. اما اين را نيز ميبايد افزودن که اگر در همهء زبانها جايي ديگر بنام کسي ديده شود اينجا را نيز ميتوان بنام شخص افسانه اي گمان برد البته نامهايي همراه با نام کسان يافت ميشود چون خوره اردشير، گنديشاپور، قصر بهرام، مدينه النبي ... اما نام شخص بيپسوند، يا پيشوند بر هيچ جاي جهان نيست که بر،گپ سبزو بوده باشد!
🔸و يا چندين پژوهش و چندين گفتار بر صاحبان خرد پوشيده نميماند که الف که بر سر بوم آمده، و سا که به گونه #سى عربي نوشته شده، چهره اي نادرست از #نام_ايرانى #بوموسا فراهم آورده است. و نه تنها نام ايراني داراي معني در زبان فارسي است که دو جزيرهي کنار آن نيز نام ايراني دارند، و بر ايرانيان است که از اين پس همواره بوم سبز، يا گپ سبزو را به گونهي #بوموسا بنويسند.
دكتر #فریدون_جنیدی
@sobhosher
(بهر پايانى)
♦️ بررسي متن #بندهش و #شاهنامه و #آثارالباقيه دگرگون شدن واژه هاي #سبز و #سوز ، و سُو را بيکديگر نشان ميدهد و گونهء اخير يعني سُو در بسياري از روستاهاي امروز به همان معني سبز به کار ميرود، چونان روستاي سوچناران در جيرفت که چيزي جز سبز چناران نيست، و اينک انبوهي از اينگونه نام ها :
🔻🔺🔻
سُو چنار در جيرفت
سُوده در خرمشهر به معني سبزده
سُوزان در اراک و بروجرد به معني جاي( زان نيز پسوند مکان است همچون لويزان تهران)
سُولان در چابهار به معني سبز جاي (درباره پسوند مکان لان و لانه سخن گفتيم)
سُوهان در تهران و مشهد به معني سبز جاي (هان پسوند مکان در ماهان، فراهان)
سُوهانک در تهران به معني سبز جايک
سُويون در سراب به معني سبز جاي (يون=يان پسوند مکان در واريان و وليان کرج، راميان گرگان)
سُوستان در مهاباد به معني سبز ستان
سُوان در سروان، اراک مشهد، هروآباد، کرمانشاه (به معني سبز دان يا سبزجاي)
🔸شمار روستاهايي که پيشوند سُو به معني سبز همراه است بيش از يکسد و پنجاه است اما از ميان آنها به اين چند نام بسنده کردم، که پسوند آنها نيز در نظر خوانندگان شناخته شده است و نيازي به تفسير وگزارش بسيار ندارد، و از همه جالبتر آنکه باشندگان جزيرههاي درياي پارس هنوز واژهي سبز را «سُو» ميخوانند، و دکتر ن.بختورتاش در سال 1329 در جزيره خارک از زيارتگاهي بنام بيبي سُوپوشان که بيبي سبزپوشان باشد ديدن کرده است.
🔹و در بسي از روستاها اين واژه به « #سا» تغيير شکل يافته است :
ساري مازندران سبزري = سبزجاي
55 روستاي ديگر در جايهاي مختلف ايران که با پيشوند ساري و يک پيشوند ديگر ساخته شده
🔻🔺🔻
سارين در رفسنجان سبز جاي (پسوند رين در بهرين و...)
ساسنگ در گرگان سنگ سبز ، يا سبز سنگ
سامان در شهر کرد، ساوه، شاه آباد، کرمان به معني جايگاه سبز
ساوان در سقز به معني سبز جاي (با پسوند وان در ايروان ، ليقوان)
ساوبلاغ در مهاباد کردستان سبز بلاغ
ساوجبلاغ در قزوين (واژهء ساوج نمونهء کهن واژه سبز است که در اين دهستان برجاي مانده است)
سايان در زنجان و همدان به معني سبز جاي ( با پسوند مکان يان)
با پيشوند « #سا» به معني #سبز نيز نام روستاهاي بسيار در فرهنگها هست که همين چند نام ما را بسنده مينمايد.
🔵 با اين گفتارها و ياد کردن انبوه نام ها در سراسر ايرانشهر، اکنون جاي آن است که به نام جزيرهء بوموسا بازگرديم که #بوم_سبز، يا #سبزبوم، سرزمين سبز معني ميدهد، و نام ديگر آن #گپ_سبزو است.
پسوند اشاره (يا تصغير و تحبيب) که در صفت «سبزو» و در نام بوم در بوموسا آمده است، پسوندهاي ديگري ميآيد در اين استانها با «او» يا «اوئيه» ميآيد.
برخي از پسوندها در استانهاي گوناگون چنيناند :
در #خراسان با پسوند کلانه
در #مازندران و #گيلان با پسوند کند، درق؛ قيه
در #کردستان با پسوند وان، زان، ژان، گان ...
پسوند آباد در همه جا
در #کرمان و #هرمزگان و #يزد و کنارههاي درياي #پارس با او يا اوئيه :
نمونه اين نام ها چنين است : چنارو در سيرجان
چناروئيه در #رفسنجان، کرمان، #سيرجان
چاهو در #بوشهر، کرمان و 4 روستا در هرمزگان
چاهوئيه درکرمان
چاهو قبله در هرمزگان
بيدوئيه در هرمزگان وکرمان
کهنو در يزد
کهنوج در #بلوچستان
کهنوئيه در سيرجان
دهوئيه در رفسنجان و 6 روستا در کرمان
سبزوئيه در بم #و جيرفت
سبزو در هرمزگان
♦️با شاهد روستاي سبزو، سخن دربارهي گپ سبزو يا بوموسا پايان ميپذيرد. اما اين را نيز ميبايد افزودن که اگر در همهء زبانها جايي ديگر بنام کسي ديده شود اينجا را نيز ميتوان بنام شخص افسانه اي گمان برد البته نامهايي همراه با نام کسان يافت ميشود چون خوره اردشير، گنديشاپور، قصر بهرام، مدينه النبي ... اما نام شخص بيپسوند، يا پيشوند بر هيچ جاي جهان نيست که بر،گپ سبزو بوده باشد!
🔸و يا چندين پژوهش و چندين گفتار بر صاحبان خرد پوشيده نميماند که الف که بر سر بوم آمده، و سا که به گونه #سى عربي نوشته شده، چهره اي نادرست از #نام_ايرانى #بوموسا فراهم آورده است. و نه تنها نام ايراني داراي معني در زبان فارسي است که دو جزيرهي کنار آن نيز نام ايراني دارند، و بر ايرانيان است که از اين پس همواره بوم سبز، يا گپ سبزو را به گونهي #بوموسا بنويسند.
دكتر #فریدون_جنیدی
@sobhosher