Forwarded from اتچ بات
#نوروزدرشاهنامه 🌸
🌸
بهر سوم
🤴🏼 پادشاهی #هرمزد:
بیاورد زان پس صد و سی هزار
ز گنجی که بود از پدر یادگار
سه یک زان نخستین بدرویش داد
پرستندگان را درم بیش داد
سه یک دیگر از بهر آتشکده
همان بهر #نوروز و #جشن_سده
فرستاد تا هیربد را دهند
که در پیش آتشکده برنهند
سیم بهره جایی که ویران بود
رباطی که اندر بیابان بود
🤴🏼پادشاهی #خسروپرویز:
من از تخمهٔ نامور آرشم
چو جنگ آورم آتش سرکشم
به ایران بران رای بُد ساوهشاه
که نه تخت ماند نه مهر وکلاه
کند با زمین راست آتشکده
نه #نوروز ماند نه #جشن_سده
همه بنده گشتند ایرانیان
برین بوم تا من ببستم میان
اگر با تو یک پشه کین آورد
ز تختت به روی زمین آورد
ابا فر و با برز و پیروز باد
همه روزگارانش نوروز باد
بدان باغ رفتی به #نوروز شاه
#دو هفته به بودی بدان جشنگاه
همه جامه را باربد #سبز کرد
همان به #ربط و #رود ننگ و نبرد
بشد تابجایی که خسرو شدی
بهاران نشستن گهی نو شدی
ز ایوان بیامد بدان جشنگاه
بیاراست پیروزگر جای شاه
بیامد پری چهرهٔ میگسار
یکی جام بر کف بر شهریار
از ایوان خسرو کنون داستان
بگویم که پیش آمد از راستان
جهان بر کهان و مهان بگذرد
خردمند مردم چرا غم خورد
بسی مهتر و کهتر از من گذشت
نخواهم من از خواب بیدار گشت
همی کرد هرکس به ایوان نگاه
به #نوروز رفتی بدان جایگاه
به #نوروز چون برنشستی به تخت
به نزدیک او #موبد نیک بخت
فروتر ز موبد #مهان را بدی
#بزرگان و روزی دهان را بدی
به زیر مهان جای #بازاریان
#بیاراستندی همه کاریان
فرومایهتر جای #درویش بود
کجا خوردش ازکوشش خویش بود
فروتر #بریده بسی دست و پای
بسی کشته افگنده در زیرجای
ز ایوان ازان پس خروشد آمدی
کز آوازها دل به جوش آمدی
که ای #زیردستان شاه جهان
مباشید تیره دل و بدگمان
هر آنکس که او سوی بالا نگاه
کند گردد اندیشه او تباه
ز تخت کیان دورتر بنگرید
هر آنکس که #کهتر بود بشمرید
وزان پس تن کشتگان را به راه
کزان بگذری کرد باید نگاه
وزان پس #گنهگار و گر #بیگناه
نماندی کسی نیز #دربند شاه
به #ارزانیان جامهها داد نیز
ز دیبا و دینار و هرگونه چیز
هرآنکس که #درویش بودی به شهر
که او را نبودی ز #نوروز بهر
به درگاه ایوانش بنشاندند
در مهای گنجی بر افشاندند
ادامه دارد ..🌸🌸
@sobhosher
🌸
بهر سوم
🤴🏼 پادشاهی #هرمزد:
بیاورد زان پس صد و سی هزار
ز گنجی که بود از پدر یادگار
سه یک زان نخستین بدرویش داد
پرستندگان را درم بیش داد
سه یک دیگر از بهر آتشکده
همان بهر #نوروز و #جشن_سده
فرستاد تا هیربد را دهند
که در پیش آتشکده برنهند
سیم بهره جایی که ویران بود
رباطی که اندر بیابان بود
🤴🏼پادشاهی #خسروپرویز:
من از تخمهٔ نامور آرشم
چو جنگ آورم آتش سرکشم
به ایران بران رای بُد ساوهشاه
که نه تخت ماند نه مهر وکلاه
کند با زمین راست آتشکده
نه #نوروز ماند نه #جشن_سده
همه بنده گشتند ایرانیان
برین بوم تا من ببستم میان
اگر با تو یک پشه کین آورد
ز تختت به روی زمین آورد
ابا فر و با برز و پیروز باد
همه روزگارانش نوروز باد
بدان باغ رفتی به #نوروز شاه
#دو هفته به بودی بدان جشنگاه
همه جامه را باربد #سبز کرد
همان به #ربط و #رود ننگ و نبرد
بشد تابجایی که خسرو شدی
بهاران نشستن گهی نو شدی
ز ایوان بیامد بدان جشنگاه
بیاراست پیروزگر جای شاه
بیامد پری چهرهٔ میگسار
یکی جام بر کف بر شهریار
از ایوان خسرو کنون داستان
بگویم که پیش آمد از راستان
جهان بر کهان و مهان بگذرد
خردمند مردم چرا غم خورد
بسی مهتر و کهتر از من گذشت
نخواهم من از خواب بیدار گشت
همی کرد هرکس به ایوان نگاه
به #نوروز رفتی بدان جایگاه
به #نوروز چون برنشستی به تخت
به نزدیک او #موبد نیک بخت
فروتر ز موبد #مهان را بدی
#بزرگان و روزی دهان را بدی
به زیر مهان جای #بازاریان
#بیاراستندی همه کاریان
فرومایهتر جای #درویش بود
کجا خوردش ازکوشش خویش بود
فروتر #بریده بسی دست و پای
بسی کشته افگنده در زیرجای
ز ایوان ازان پس خروشد آمدی
کز آوازها دل به جوش آمدی
که ای #زیردستان شاه جهان
مباشید تیره دل و بدگمان
هر آنکس که او سوی بالا نگاه
کند گردد اندیشه او تباه
ز تخت کیان دورتر بنگرید
هر آنکس که #کهتر بود بشمرید
وزان پس تن کشتگان را به راه
کزان بگذری کرد باید نگاه
وزان پس #گنهگار و گر #بیگناه
نماندی کسی نیز #دربند شاه
به #ارزانیان جامهها داد نیز
ز دیبا و دینار و هرگونه چیز
هرآنکس که #درویش بودی به شهر
که او را نبودی ز #نوروز بهر
به درگاه ایوانش بنشاندند
در مهای گنجی بر افشاندند
ادامه دارد ..🌸🌸
@sobhosher
Telegram
attach 📎
📚⁉️
مزه آب ميدهد☹️🤔
⚠️آمیختن مطالب #جعلی با مطالب #اصلی برای باورپذیر کردن جعلیات به نام بزرگان روش تازه ای است که در فضای مجازی رواج یافته است؛ به گونه ای که جاعلان سخن خود را با سخن بزرگان می آمیزند تا اندیشه و احساسات خود را به مخاطب القا کنند.
نمونه این شیوه جعل سروده زیر است که به #فردوسی نسبت داده اند، در حالیکه تنها #دو بیت آن از فردوسی است ؛ دو بیت دیگر از افزوده ها به شاهنامه و باقی ابیات جعلی اند.
۱-چو بخت عرب بر عجم چیره گشت،
همه روز ایرانیان تیره گشت!
۲- جهان را دگرگونه شد رسم و راه؛
تو گویی نتابد دگر مهر و ماه.
۳- ز می نشئه و نغمه از چنگ رفت؛
ز گُل عطر و معنی ز فرهنگ رفت!
۴- ادب خوار گشت و هنر شد وبال؛
ببستند اندیشه را پرّ و بال!
۵- جهان پر شد از خوی اهریمنی؛
زبان مهر ورزیده و دل دشمنی!
۶- کنون بی غمان را چه حاجت به می؟!
کران را چه سودی از آوای نی ؟!
۷- که در بزم این هرزه گَردانِ خام ،
گناه است در گردش آریم جام .
۸- به جایی که خشکیده باشد گیاه،
هدر دادن آب باشد گناه!
۹- چو باتخت منبر برابر شود،
همه نام بوبکر و عمّر شود!
۱۰- ز شیر شتر خوردن و سوسمار،
عرب را به جایی رسیده است کار،
۱۱- که تاج کیانی کند آرزو!
تفو بر تو ای چرخ گردان! تفو!
۱۲- عرب هر که باشد مرا دشمن است؛
کج اندیش و بدخوی و اهریمن است!
۱۳- دریغ است ایران که ویران شود؛
کنام پلنگان و شیران شود!
از بیت نخست تا بیت نُهم به دو دلیل مهم از فردوسی نیست؛ نخست دلیلِ نسخه شناسانه است؛ با نگاهی به دست نویس های کهن و چاپ های شاهنامه فردوسی، هیچ یک از این ابیات را در نسخه ها و چاپ های شاهنامه نخواهیم یافت . دوم دلیل سبک شناسانه است؛ با اندکی دقت در می یابیم که برخی از این ابیات، به ویژه بیتِ آغازین و بیت دوازدهم ، نه تنها از اندیشه فردوسی و روح حاکم بر شاهنامه به دور است، بلکه با زبان ادبی و سبک فردوسی نیز بیگانه است. برای نمونه مصرع دوم بیت پنجم اشکال وزنی دارد و واژگانی همچون: نشئه، عطر، ادب و هدر نیز کاربردی در شاهنامه ندارند.
اما بیت های نُهم و سیزدهم از ابیاتِ اصلی شاهنامه اند.
بیت "چو باتخت منبر برابر کنند،
همه نام بوبکر و عمّر کنند"
از نامه رستمِ فرخزاد به برادرش انتخاب شده است.
(شاهنامه فردوسی، خالقی مطلق، هشتم، ۴۱۷).
بیت "دریغ است ایران که ویران شود؛
کنام پلنگان و شیران شود "
از داستان جنگ هاماوران انتخاب شده است.
(شاهنامه فردوسی، خالقی مطلق، دوم، ۸۲).
بیت های دهُم و یازدهم را هیچ یک از مصحّحان شاهنامه در تصحیح علمی - انتقادیِ خود درون متن نبرده اند؛
از جمله در شاهنامه چاپ مسکو، مصحّحان این ابیات را به حاشیه برده اند .
(شاهنامه فردوسی، چاپ مسکو ، نهم ، ح ۳۲۲).
دکتر جلال خالقی مطلق نیز در تصحیح خود از شاهنامه فردوسی دو بیت یاد شده را برافزوده دانسته و به حاشیه برده اند.
(شاهنامه فردوسی، خالقی مطلق، هشتم ، ح ۴۲۳) .
🖋حیدر زندی
عضو کمپین مبارزه با نشر جعلیات
@jaliyat
@sobhosher
مزه آب ميدهد☹️🤔
⚠️آمیختن مطالب #جعلی با مطالب #اصلی برای باورپذیر کردن جعلیات به نام بزرگان روش تازه ای است که در فضای مجازی رواج یافته است؛ به گونه ای که جاعلان سخن خود را با سخن بزرگان می آمیزند تا اندیشه و احساسات خود را به مخاطب القا کنند.
نمونه این شیوه جعل سروده زیر است که به #فردوسی نسبت داده اند، در حالیکه تنها #دو بیت آن از فردوسی است ؛ دو بیت دیگر از افزوده ها به شاهنامه و باقی ابیات جعلی اند.
۱-چو بخت عرب بر عجم چیره گشت،
همه روز ایرانیان تیره گشت!
۲- جهان را دگرگونه شد رسم و راه؛
تو گویی نتابد دگر مهر و ماه.
۳- ز می نشئه و نغمه از چنگ رفت؛
ز گُل عطر و معنی ز فرهنگ رفت!
۴- ادب خوار گشت و هنر شد وبال؛
ببستند اندیشه را پرّ و بال!
۵- جهان پر شد از خوی اهریمنی؛
زبان مهر ورزیده و دل دشمنی!
۶- کنون بی غمان را چه حاجت به می؟!
کران را چه سودی از آوای نی ؟!
۷- که در بزم این هرزه گَردانِ خام ،
گناه است در گردش آریم جام .
۸- به جایی که خشکیده باشد گیاه،
هدر دادن آب باشد گناه!
۹- چو باتخت منبر برابر شود،
همه نام بوبکر و عمّر شود!
۱۰- ز شیر شتر خوردن و سوسمار،
عرب را به جایی رسیده است کار،
۱۱- که تاج کیانی کند آرزو!
تفو بر تو ای چرخ گردان! تفو!
۱۲- عرب هر که باشد مرا دشمن است؛
کج اندیش و بدخوی و اهریمن است!
۱۳- دریغ است ایران که ویران شود؛
کنام پلنگان و شیران شود!
از بیت نخست تا بیت نُهم به دو دلیل مهم از فردوسی نیست؛ نخست دلیلِ نسخه شناسانه است؛ با نگاهی به دست نویس های کهن و چاپ های شاهنامه فردوسی، هیچ یک از این ابیات را در نسخه ها و چاپ های شاهنامه نخواهیم یافت . دوم دلیل سبک شناسانه است؛ با اندکی دقت در می یابیم که برخی از این ابیات، به ویژه بیتِ آغازین و بیت دوازدهم ، نه تنها از اندیشه فردوسی و روح حاکم بر شاهنامه به دور است، بلکه با زبان ادبی و سبک فردوسی نیز بیگانه است. برای نمونه مصرع دوم بیت پنجم اشکال وزنی دارد و واژگانی همچون: نشئه، عطر، ادب و هدر نیز کاربردی در شاهنامه ندارند.
اما بیت های نُهم و سیزدهم از ابیاتِ اصلی شاهنامه اند.
بیت "چو باتخت منبر برابر کنند،
همه نام بوبکر و عمّر کنند"
از نامه رستمِ فرخزاد به برادرش انتخاب شده است.
(شاهنامه فردوسی، خالقی مطلق، هشتم، ۴۱۷).
بیت "دریغ است ایران که ویران شود؛
کنام پلنگان و شیران شود "
از داستان جنگ هاماوران انتخاب شده است.
(شاهنامه فردوسی، خالقی مطلق، دوم، ۸۲).
بیت های دهُم و یازدهم را هیچ یک از مصحّحان شاهنامه در تصحیح علمی - انتقادیِ خود درون متن نبرده اند؛
از جمله در شاهنامه چاپ مسکو، مصحّحان این ابیات را به حاشیه برده اند .
(شاهنامه فردوسی، چاپ مسکو ، نهم ، ح ۳۲۲).
دکتر جلال خالقی مطلق نیز در تصحیح خود از شاهنامه فردوسی دو بیت یاد شده را برافزوده دانسته و به حاشیه برده اند.
(شاهنامه فردوسی، خالقی مطلق، هشتم ، ح ۴۲۳) .
🖋حیدر زندی
عضو کمپین مبارزه با نشر جعلیات
@jaliyat
@sobhosher