صبح و شعر
651 subscribers
2.14K photos
281 videos
331 files
3.23K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺

مردم آزاری را حکایت کنند که سنگی بر سر صالحی زد!
درویش را *مجال انتقام نبود،
سنگ را نگاه همی‌داشت تا زمانی که ملک را بر آن لشکری خشم آمد و در چاه کرد!
درویش اندر آمد و سنگ در سرش کوفت!
گفتا: «تو کیستی و مرا این سنگ چرا زدی؟»
گفت: «من فلانم و این همان سنگست که در فلان تاریخ بر سر من زدی!»
گفت: «*چندین روزگار کجا بودی؟»
گفت: «از *جاهت *اندیشه همی‌کردم، اکنون که در چاهت دیدم فرصت غنیمت دانستم!»

ناسزایی را که بینی بخت یار
عاقلان تسلیم کردند اختیار

چون نداری ناخن درنده تیز
با ددان آن به که کم گیری ستیز

هر که با پولاد بازو پنجه کرد
ساعد مسکین خود را رنجه کرد

باش تا دستش ببندد روزگار
پس به کام دوستان *مغزش بر آر

✍🏻: #سعدی
📚: باب اول: در سیرت پادشاهان
ساز و سخن: #حمیدآقائی
@hamidaghaei

* مجال: توان، فرصت
*چندین روزگار: این‌همه مدت، تا حالا
* جاهت . مقامت.
*اندیشه‌کردن: ترسیدن، احتیاط کردن
*مغزش بر آر: نابودش کن

🍃 در انتقامجویی از ستم‌کار قدرتمند عجله نکن
روزگار او‌را ضعیف می‌کند و فرصت انتقام را به تو می‌دهد 🍃

@sobhosher
Audio
#دکلمه_ها 🎼🎶🎵🌧☃️

عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت

همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست
همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت

سر تسلیم من و خشت در میکده‌ها
مدعی گر نکند فهم سخن گو سر و خشت

ناامیدم مکن از سابقه لطف ازل
تو‌پس‌پرده‌چه دانی‌که‌ که‌خوب‌است‌و‌که زشت

نه من از پرده تقوا به درافتادم و بس
پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت

حافظا روز اجل گر به کف آری جامی
یک سر از کوی خرابات برندت به بهشت

🎤: #پریسا_کشاورز_حمید

🎼 : #حمیدآقائی
تک‌نوازی «سه‌تار» در «مایه‌ی شوشتری»

@damihafez
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#دکلمه_ها 🎼🎶🎵🌧☃️

حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت
آری به اتفاق جهان می‌توان گرفت

افشای راز خلوتیان خواست کرد شمع
شکر خدا که سر دلش در زبان گرفت

زین آتش نهفته که در سینه من است
خورشید شعله‌ایست که در آسمان گرفت

می‌خواست گل که دم زند از رنگ و بوی دوست
از غیرت صبا نفسش در دهان گرفت

آسوده بر کنار چو پرگار می‌شدم
دوران چو نقطه عاقبتم در میان گرفت

آن روز شوق ساغر می خرمنم بسوخت
کاتش ز عکس عارض ساقی در آن گرفت

خواهم شدن به کوی مغان آستین فشان
زین فتنه‌ها که دامن آخرزمان گرفت

می خور که هر که آخر کار جهان بدید
از غم سبک برآمد و رطل گران گرفت

بر برگ گل به خون شقایق نوشته‌اند
کان کس که پخته شد می چون ارغوان گرفت

حافظ چو آب لطف ز نظم تو می‌چکد
حاسد چگونه نکته تواند بر آن گرفت
 
🎤: #پریسا_کشاورز_حمید
🎼 : #حمیدآقائی

@damihafez
@sobhosher
‍ ‍ ━•··‏​‏​​‏•✦❁☀️❁✦•‏​‏··•​​‏━

🌞 #طلوع در #شاهنامه

🔅🔅🔅🔅🔅🔆🔅🔅🔅🔅🔅

چو خورشید رخشنده آمد پدید
زمین شد به سان گل شنبلید

#فردوسی

🎤: #مریم_رضوی
🎼: نوا، تنبور #حمیدآقائی

@hamidaghaei

🔅🔅🔅🔅🔅🔆🔅🔅🔅🔅🔅

@sobhosher
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ━•··‏​‏​​‏•✦❁☀️❁✦•‏​‏··•​​‏━

🌞 #طلوع در #شاهنامه

🔅🔅🔅🔅🔅🔆🔅🔅🔅🔅🔅

چو برزد سر از کوه خورشید زرد
به خم اندر آمد شب لاجورد

✍🏻: #فردوسی
🎤: #مریم_رضوی
🎼: نوا، تنبور #حمیدآقائی

@hamidaghaei

🔅🔅🔅🔅🔅🔆🔅🔅🔅🔅🔅

@sobhosher
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ━•··‏​‏​​‏•✦❁☀️❁✦•‏​‏··•​​‏━

🌞 #طلوع در #شاهنامه

🔅🔅🔅🔅🔅🔆🔅🔅🔅🔅🔅
چو برزد سر از کوه تابنده شید
برآمد سر تاج روز سپید

#فردوسی

🎤: #مریم_رضوی
🎼: نوا، تنبور #حمیدآقائی

@hamidaghaei

🔅🔅🔅🔅🔅🔆🔅🔅🔅🔅🔅

@sobhosher
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ━•··‏​‏​​‏•✦❁☀️❁✦•‏​‏··•​​‏━

🌞 #طلوع در #شاهنامه

🔅🔅🔅🔅🔅🔆🔅🔅🔅🔅🔅
چو خورشید برچرخ لشکر کشید
شب تار شد از جهان ناپدید
#فردوسی

🎤: #مریم_رضوی
🎼: بداهه نوازی در چهارگاه #حمیدآقائی

@hamidaghaei

🔅🔅🔅🔅🔅🔆🔅🔅🔅🔅🔅

@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ━•··‏​‏​​‏•✦❁☀️❁✦•‏​‏··•​​‏━

🌞 #طلوع در #شاهنامه

🔅🔅🔅🔅🔅🔆🔅🔅🔅🔅🔅

چو خورشید برزد سر از برج گاو
ز هامون برآمد خروش چکاو


✍🏻: #فردوسی
🎤: #مریم_رضوی
🎼: نوا، تنبور #حمیدآقائی

@hamidaghaei

🔅🔅🔅🔅🔅🔆🔅🔅🔅🔅🔅

@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#دکلمه_ها 🎼🎶🎵🌸🍃

჻ᭂ 🍃🌸 #شعردیروز🌸🍃‍჻ᭂ
شراب و عیش نهان چیست کار بی‌بنیاد
زدیم بر صفِ رندان و هر چه بادا باد

گره ز دل بگشا وز سپهر یاد مکن
که فکر هیچ مهندس چنین گره نگشاد

ز انقلابِ زمانه عجب مدار که چرخ
از این فسانه هزاران هزار دارد یاد

قدح به شرط ادب گیر زان که ترکیبش
ز کاسهٔ سر جمشید و بهمن است و قباد

که آگه است که کاووس و کی کجا رفتند
که واقف است که چون رفت تخت جم بر باد

ز حسرت لب شیرین هنوز می‌بینم
که لاله می‌دمد از خون دیدهٔ فرهاد

مگر که لاله بدانست بی‌وفایی دهر
که تا بزاد و بشد جام می ز کف ننهاد

بیا بیا که زمانی ز می خراب شویم
مگر رسیم به گنجی در این خراب آباد

نمی‌دهند اجازت مرا به سیر سفر
نسیم باد مصَلّا و آب رکن آباد

قدح مگیر چو حافظ مگر به نالهٔ چنگ
که بسته‌اند بر ابریشم طرب دل شاد

🎤: #پریسا_کشاورز_حمید
🎼 : #حمیدآقائی
تک‌نوازی «‌تار» در دستگاه «چهارگاه»

@damihafez
@sobhosher