گاهی این حس بم دس میده که از همتون بدم میاد :)
فقط بعضیا یکم کمتر
بعضیا یکم بیشتر
اشتباه من اینه که هر سری میگم اینبار ادمای دورم فرق دارن...
اما اونا همونان... :)
این منم که بخاطر فرار از تنهاییم سراب ادامای خوب رو میبینم...
کی میخوای بفهمی پسر...
اینجا هیچ کس دوست نداره...
همه بازیگرن...
حوصله شون که سر میره میان سراغت...
تا وقتی میخندی میان سراغت...
تا وقتی که تنهان میان سراغت...
قول میدم...
این بار دیگه اعتماد نکنم :)
حتی به حرفای قشنگ خداتون که میاد میگه...
امیر چرا تنها نشستی پسر؟
#تمام
#فوبیا
#دلنوشته
@sickpeople
فقط بعضیا یکم کمتر
بعضیا یکم بیشتر
اشتباه من اینه که هر سری میگم اینبار ادمای دورم فرق دارن...
اما اونا همونان... :)
این منم که بخاطر فرار از تنهاییم سراب ادامای خوب رو میبینم...
کی میخوای بفهمی پسر...
اینجا هیچ کس دوست نداره...
همه بازیگرن...
حوصله شون که سر میره میان سراغت...
تا وقتی میخندی میان سراغت...
تا وقتی که تنهان میان سراغت...
قول میدم...
این بار دیگه اعتماد نکنم :)
حتی به حرفای قشنگ خداتون که میاد میگه...
امیر چرا تنها نشستی پسر؟
#تمام
#فوبیا
#دلنوشته
@sickpeople
پرسیدن چیشد که نویسنده شدی؟
یادمه بچه که بودم وقتایی که عصبی و لجباز میشدم مادرم منو تنبیه و دعوا نمیکرد...
یه دفتر و خودکار میداد دستم، دستمو میگرفت منو میبرد تو اتاقم درو از پشت روم قفل میکردو از پشت در بهم میگفت تا همه ی عصبانیتتو حرصتو توی دفترت خالی نکردی منو صدا نکن...
منم با حرص شروع میکردم...
یه صفحه ..دو صفحه...سه صفحه...بعضی وقتا کل دفترو خط خطی میکردم...
دیگه اون تعداد صفحه های خط خطی شده بستگی به عصبانیت و خشم اون روزم داشت که میزانش چقدر بوده...
ولی آروم میشدم..آرومه آروم...دیگه خشم و عصبانیتی تو وجودم نمیموند...
حالا خیلی ساله که گذشته...
دیگه بچه نیستم...بزرگ شدم...
حالا دیگه وقتایی که عصبانی و ناراحتم مادرم دفترو خودکار دستم نمیده،خودم برمیدارم...
دیگه منو نمیبره تو اتاقم درو روم قفل کنه،خودم تنها میرم یه گوشه اتاقم...
حالا دیگه خط خطی نمیکنم،
فقط مینویسم....
یه صفحه...دو صفحه...سه صفحه.........#تمام
#دراکولا 🌱
@sickpeople
یادمه بچه که بودم وقتایی که عصبی و لجباز میشدم مادرم منو تنبیه و دعوا نمیکرد...
یه دفتر و خودکار میداد دستم، دستمو میگرفت منو میبرد تو اتاقم درو از پشت روم قفل میکردو از پشت در بهم میگفت تا همه ی عصبانیتتو حرصتو توی دفترت خالی نکردی منو صدا نکن...
منم با حرص شروع میکردم...
یه صفحه ..دو صفحه...سه صفحه...بعضی وقتا کل دفترو خط خطی میکردم...
دیگه اون تعداد صفحه های خط خطی شده بستگی به عصبانیت و خشم اون روزم داشت که میزانش چقدر بوده...
ولی آروم میشدم..آرومه آروم...دیگه خشم و عصبانیتی تو وجودم نمیموند...
حالا خیلی ساله که گذشته...
دیگه بچه نیستم...بزرگ شدم...
حالا دیگه وقتایی که عصبانی و ناراحتم مادرم دفترو خودکار دستم نمیده،خودم برمیدارم...
دیگه منو نمیبره تو اتاقم درو روم قفل کنه،خودم تنها میرم یه گوشه اتاقم...
حالا دیگه خط خطی نمیکنم،
فقط مینویسم....
یه صفحه...دو صفحه...سه صفحه.........#تمام
#دراکولا 🌱
@sickpeople
تمام شد...!
چطور بیرون رفتن از زندگی یک آدم
این قدر آسان بود؟ :)
شاید به همان آسانی که:
وارد زندگی اش شدی,
یک دیدار اتفاقی!
رد و بدل کردن چند کلمه و آغاز یک رابطه... :)
یک اختلاف ِاتفاقی!
رد و بدل کردن چند کلمه و پایان رابطه... :)
#متینال
#تمام_شد🙃
@sickpeople
چطور بیرون رفتن از زندگی یک آدم
این قدر آسان بود؟ :)
شاید به همان آسانی که:
وارد زندگی اش شدی,
یک دیدار اتفاقی!
رد و بدل کردن چند کلمه و آغاز یک رابطه... :)
یک اختلاف ِاتفاقی!
رد و بدل کردن چند کلمه و پایان رابطه... :)
#متینال
#تمام_شد🙃
@sickpeople
Phobia
#دختر_بابا_به_گوشی محمدرضا گلزار،امید زندگانی، داریوش ارجمند، مهران مدیری،رضا رشیدپور حرفهایی که تا امروز اینگونه شنیده نشده بود. حتما ببینید و فکر کنید ما شرمنده ایم🙏 #سورعال @sickpeople
خبر حادثه تروریستی امروز انقدر وحشتناک و باور نکردنی بود که هنوز توی شک ام.
ماها عادت کرده بودیم تلویزیون رو روشن کنیم یه ادم با کت شلوار اتوکشیده و یه لبخند بهمون بگه حادثه تروریستی امروز در فلان کشور جان فلان قدر آدم رو گرفت.
ولی امروز لمسش کردیم. پاریس رو، اوکراین رو، کنسرت شهر منچستر رو..
در حالی که بازم وقتی تلویزیون رو روشن کردیم که ببینیم چی شده، کجا بوده، چند تا هموطنمون رو کشتن تلویزیون داشت راجع به عملکرد مهدکودک ها حرف میزد.
نمیدونم چرا صدا سیما فکر میکنه ما بچه ایم، باید خبرای بد رو ازمون مخفی کنه.
بعد این اتفاق وقتی تو اینترنت چرخ میزدی میدیدی نت شده محل سو استفاده از مرگ مردم.
یکی از روحانی شاکیه میندازه گردن اون
یکی از شهدای حرم بدش میاد میگه تقصیر اوناس
یکی دیگه کلا با نظام مخالفه میخنده و میگه چی شد میگفتید امنیت داریم؟
اون یکی با طعنه میگه مگه رای ندادید؟ برید حالا بجنگید.
و هیچ کدومشون فکر مردم نیستن، فکر خانواده هایی که امشب نمیتونن از گریه بخوابن.
خیلی بده که انسان از تلخ ترین اتفاقای ممکن بخواد به نفع مواضع خودش ازش بهره بگیره.
کثافت برداشته آدمارو آقا.
این اتفاقا هرچی که بود و به نفع هرکی که بود به نفع مردم نبود ولی همین مردم جلوشو میگیرن.
ما امروز اروپا رو لمس کردیم ولی هیچوقت قرار نیست یمن و سوریه رو لمس کنیم.
#تمام
لعنت به تروریسم و حامی هاش
#لرد
@sickpeople
پ.ن : ندیده ازش نگذرید...
همش پنج دقیقست...
ماها عادت کرده بودیم تلویزیون رو روشن کنیم یه ادم با کت شلوار اتوکشیده و یه لبخند بهمون بگه حادثه تروریستی امروز در فلان کشور جان فلان قدر آدم رو گرفت.
ولی امروز لمسش کردیم. پاریس رو، اوکراین رو، کنسرت شهر منچستر رو..
در حالی که بازم وقتی تلویزیون رو روشن کردیم که ببینیم چی شده، کجا بوده، چند تا هموطنمون رو کشتن تلویزیون داشت راجع به عملکرد مهدکودک ها حرف میزد.
نمیدونم چرا صدا سیما فکر میکنه ما بچه ایم، باید خبرای بد رو ازمون مخفی کنه.
بعد این اتفاق وقتی تو اینترنت چرخ میزدی میدیدی نت شده محل سو استفاده از مرگ مردم.
یکی از روحانی شاکیه میندازه گردن اون
یکی از شهدای حرم بدش میاد میگه تقصیر اوناس
یکی دیگه کلا با نظام مخالفه میخنده و میگه چی شد میگفتید امنیت داریم؟
اون یکی با طعنه میگه مگه رای ندادید؟ برید حالا بجنگید.
و هیچ کدومشون فکر مردم نیستن، فکر خانواده هایی که امشب نمیتونن از گریه بخوابن.
خیلی بده که انسان از تلخ ترین اتفاقای ممکن بخواد به نفع مواضع خودش ازش بهره بگیره.
کثافت برداشته آدمارو آقا.
این اتفاقا هرچی که بود و به نفع هرکی که بود به نفع مردم نبود ولی همین مردم جلوشو میگیرن.
ما امروز اروپا رو لمس کردیم ولی هیچوقت قرار نیست یمن و سوریه رو لمس کنیم.
#تمام
لعنت به تروریسم و حامی هاش
#لرد
@sickpeople
پ.ن : ندیده ازش نگذرید...
همش پنج دقیقست...
Forwarded from Phobia
گاهی این حس بم دس میده که از همتون بدم میاد :)
فقط بعضیا یکم کمتر
بعضیا یکم بیشتر
اشتباه من اینه که هر سری میگم اینبار ادمای دورم فرق دارن...
اما اونا همونان... :)
این منم که بخاطر فرار از تنهاییم سراب ادامای خوب رو میبینم...
کی میخوای بفهمی پسر...
اینجا هیچ کس دوست نداره...
همه بازیگرن...
حوصله شون که سر میره میان سراغت...
تا وقتی میخندی میان سراغت...
تا وقتی که تنهان میان سراغت...
قول میدم...
این بار دیگه اعتماد نکنم :)
حتی به حرفای قشنگ خداتون که میاد میگه...
امیر چرا تنها نشستی پسر؟
#تمام
#فوبیا
#دلنوشته
@sickpeople
فقط بعضیا یکم کمتر
بعضیا یکم بیشتر
اشتباه من اینه که هر سری میگم اینبار ادمای دورم فرق دارن...
اما اونا همونان... :)
این منم که بخاطر فرار از تنهاییم سراب ادامای خوب رو میبینم...
کی میخوای بفهمی پسر...
اینجا هیچ کس دوست نداره...
همه بازیگرن...
حوصله شون که سر میره میان سراغت...
تا وقتی میخندی میان سراغت...
تا وقتی که تنهان میان سراغت...
قول میدم...
این بار دیگه اعتماد نکنم :)
حتی به حرفای قشنگ خداتون که میاد میگه...
امیر چرا تنها نشستی پسر؟
#تمام
#فوبیا
#دلنوشته
@sickpeople