بدجوری دوسش داشتم. بدجوری... قهر کرده بودیم و جواب تلفنامو نمی داد...
می دونستم با خونوادش قراره بره اون رستوران بزرگه تو گیشا. نفوذی داشتم تو خونوادشون. عصر رفتم پنجاه هزار تومن رشوه دادم به بچه های رستوران. سال 77. با اون پول می تونستم خیلی کارها بکنم. اما می دونستم دلم چی میخواد...
اومدن، نشستن، سفارش دادن. غذاشون که آماده شد، من با لباس پرسنل رستوران رفتم غذاها رو گذاشتم روی میزشون. منو که دید، کپ کرد. زیر نون پیتزاش با ماژیک نوشته بودم دوستت دارم، منو ببخش.
هی تیکه تیکه پیتزا خورد و هی به من نگاه کرد و خندید. فرداش آشتی کردیم، و روزهای خوبی داشتیم تا چند ماه بعد که کلا از ایران رفت...
هیچوقت اندازه اون روز حالم خوب نبود. روزی که تونستم کسی رو بخندونم که دوستش داشتم و ازم ناراحت بود.
عشق ، علاوه بر شوق و نیاز، شهامت و نگهداری و تلاش هم لازم داره!
هنوزم بهش که فکر میکنم، ته دلم به خودم میگم دمت گرم...
#حميد_سليمى
@sickpeople
می دونستم با خونوادش قراره بره اون رستوران بزرگه تو گیشا. نفوذی داشتم تو خونوادشون. عصر رفتم پنجاه هزار تومن رشوه دادم به بچه های رستوران. سال 77. با اون پول می تونستم خیلی کارها بکنم. اما می دونستم دلم چی میخواد...
اومدن، نشستن، سفارش دادن. غذاشون که آماده شد، من با لباس پرسنل رستوران رفتم غذاها رو گذاشتم روی میزشون. منو که دید، کپ کرد. زیر نون پیتزاش با ماژیک نوشته بودم دوستت دارم، منو ببخش.
هی تیکه تیکه پیتزا خورد و هی به من نگاه کرد و خندید. فرداش آشتی کردیم، و روزهای خوبی داشتیم تا چند ماه بعد که کلا از ایران رفت...
هیچوقت اندازه اون روز حالم خوب نبود. روزی که تونستم کسی رو بخندونم که دوستش داشتم و ازم ناراحت بود.
عشق ، علاوه بر شوق و نیاز، شهامت و نگهداری و تلاش هم لازم داره!
هنوزم بهش که فکر میکنم، ته دلم به خودم میگم دمت گرم...
#حميد_سليمى
@sickpeople
توی یه دنیای دیگه، تو هم من رو دوست داری، همونقدر که من تو رو. با هم زندگی می کنیم، با هم پیر میشیم، با هم می میریم. ما رو کنار هم دفن میکنن، از خاکمون یه سرو بلند قد میکشه تا آسمون، همه پرنده های دنیا میان رو شاخه ها خونه میسازن.
تموم میشه آوارگی.
سبز می مونیم من و تو، برای همیشه...
👤#حميد_سليمى
#سایکو 🔥
@Sickpeople
تموم میشه آوارگی.
سبز می مونیم من و تو، برای همیشه...
👤#حميد_سليمى
#سایکو 🔥
@Sickpeople