Forwarded from Phobia
آدما جدا از عطر تنشون،حالا این عطر می‌تونه عطر ذاتیِ تنشون یا عطرای مختلف خریداری شده باشه،عطر دیگه ای هم دارن!
مثل عطر لبخند و نگاهشون،
عطرِ مثبت یا منفیِ کلامشون و حتی عطرِ رفتار و برخوردشون!
می‌دونی این عطرها موندگارترن و صدالبته تاثیر گذارتر!
بوی خوش این عطرها تا مدت‌ها تو ذهنمون باقی میمونه و هیچ‌جا هم نمیشه خریداریش کرد.
و باید بدونی که همه‌اش بر میگرده به عطر شعور آدم :)
#فهیمه_صادقی
+من توصیه میکنم بهتون که عطر شعور رو با غلظت زیاد بزنید😉
#بادیز🍁
@sickpeople
مثل عطر لبخند و نگاهشون،
عطرِ مثبت یا منفیِ کلامشون و حتی عطرِ رفتار و برخوردشون!
می‌دونی این عطرها موندگارترن و صدالبته تاثیر گذارتر!
بوی خوش این عطرها تا مدت‌ها تو ذهنمون باقی میمونه و هیچ‌جا هم نمیشه خریداریش کرد.
و باید بدونی که همه‌اش بر میگرده به عطر شعور آدم :)
#فهیمه_صادقی
+من توصیه میکنم بهتون که عطر شعور رو با غلظت زیاد بزنید😉
#بادیز🍁
@sickpeople
می‌توانستم با او در مورد تاریک ترین نقطه‌های ذهن و قلبم سخن بگویم بی آنکه احساس نا امنی و بی اعتمادی بکنم!
او را نه دوست نه حتی به جای خواهر و برادر می‌دانستم!
زیرا صمیمیت و نزدیکی‌ای که با او احساس میکردم با خانواده‌ام حس نمیشد...
او فراتر بود از همه‌ی خوبی‌های دنیا...
با کلامی ساده در زمانی که همگی مرا به فراموشی سپرده یا روح زخمیِ مرا خراش میدادند،حال مرا جویا میشد و به ذهن خسته‌ام،انگیزه و به قلب رنجورم،انرژی تزریق میکرد.
او حتی عشق هم نبود که اگر بود،نام ویرانگر را برایش برمیگزیدم!
اما او همه بود!
همه‌ای که معنایش این بود:
نباشد مانند نبودِ هسته‌یِ اصلیِ نگهدارنده‌یِ یک برج چندین طبقه،
فرو میریزم و تمام میشوم....
#فهیمه_صادقی
#بادیز🍁
@sickpeople
او را نه دوست نه حتی به جای خواهر و برادر می‌دانستم!
زیرا صمیمیت و نزدیکی‌ای که با او احساس میکردم با خانواده‌ام حس نمیشد...
او فراتر بود از همه‌ی خوبی‌های دنیا...
با کلامی ساده در زمانی که همگی مرا به فراموشی سپرده یا روح زخمیِ مرا خراش میدادند،حال مرا جویا میشد و به ذهن خسته‌ام،انگیزه و به قلب رنجورم،انرژی تزریق میکرد.
او حتی عشق هم نبود که اگر بود،نام ویرانگر را برایش برمیگزیدم!
اما او همه بود!
همه‌ای که معنایش این بود:
نباشد مانند نبودِ هسته‌یِ اصلیِ نگهدارنده‌یِ یک برج چندین طبقه،
فرو میریزم و تمام میشوم....
#فهیمه_صادقی
#بادیز🍁
@sickpeople
حسش میکردم
دروغ نمی‌گم واقع حسش میکردم!
حس اون تک قطره‌ی تنهایی که گم میشد میون گودالی سرشار از آب!
تا حالا بهش فکر کردی؟!
به اینکه گم بشی و یکی بشی میون کسایی که تنها شکلو شمایلت شبیه‌شونه!
اما هیچ سنخیتی نداری باهاشون تو تفکرات و احساساتت!
تو زبون عامیانه به این یکی شدن میگن وصله‌ی ناجور!
یا شاید:
تافته‌ی جدا بافته!!
.
اینکه عقاید و باور های من شبیه هیچکس نبود،من رو متفاوت میکرد!
در عین تشابه زیاد٬کاملا متفاوت بودم!
می‌خواستم از ته دل، تا جدا بشم از این گودال پر از شباهت ها،
تا بتونم جایی تنها
غرق در تفاوت هام زندگی کنم!
مثل اون تک قطره‌ی تنهایی که خواست و افتاد توی صحرای خشک!
فرو رفت به قعر زمین..
خواست و بوجود آورد تو اون صحرای خشک،ریشه‌های عمیق و محکم یک کاکتوس تنها،اما متفاوت رو..
در ظاهر شاید نتیجه‌ی خوبی حاصل نشه از این مردم گریزی!
اما یک کاکتوس منزوی و خوش با اصول زندگی خود، بهتر از تزویر و دو رویی و بودن تو جمعیه که نه تو و نه عقلو احساست پذیرای آدمهای اون جمع نیست.
#فهیمه_صادقی
#اسلولوریس (پ.ن: خیلی احساس خوبی از این متن گرفتم و یکی از پر مفهوم ترین متن هایی هست که تا حالا خوندم 🙂)
@sickpeople
دروغ نمی‌گم واقع حسش میکردم!
حس اون تک قطره‌ی تنهایی که گم میشد میون گودالی سرشار از آب!
تا حالا بهش فکر کردی؟!
به اینکه گم بشی و یکی بشی میون کسایی که تنها شکلو شمایلت شبیه‌شونه!
اما هیچ سنخیتی نداری باهاشون تو تفکرات و احساساتت!
تو زبون عامیانه به این یکی شدن میگن وصله‌ی ناجور!
یا شاید:
تافته‌ی جدا بافته!!
.
اینکه عقاید و باور های من شبیه هیچکس نبود،من رو متفاوت میکرد!
در عین تشابه زیاد٬کاملا متفاوت بودم!
می‌خواستم از ته دل، تا جدا بشم از این گودال پر از شباهت ها،
تا بتونم جایی تنها
غرق در تفاوت هام زندگی کنم!
مثل اون تک قطره‌ی تنهایی که خواست و افتاد توی صحرای خشک!
فرو رفت به قعر زمین..
خواست و بوجود آورد تو اون صحرای خشک،ریشه‌های عمیق و محکم یک کاکتوس تنها،اما متفاوت رو..
در ظاهر شاید نتیجه‌ی خوبی حاصل نشه از این مردم گریزی!
اما یک کاکتوس منزوی و خوش با اصول زندگی خود، بهتر از تزویر و دو رویی و بودن تو جمعیه که نه تو و نه عقلو احساست پذیرای آدمهای اون جمع نیست.
#فهیمه_صادقی
#اسلولوریس (پ.ن: خیلی احساس خوبی از این متن گرفتم و یکی از پر مفهوم ترین متن هایی هست که تا حالا خوندم 🙂)
@sickpeople
حدس زدن اینکه نخستین فرد که بود؛
که راه چاره را فرار و دور شدن دانست،سخت نیست!
مسلماً یک بی‌چاره....
#فهیمه_صادقی
#بادیز🍁
@sickpeople
که راه چاره را فرار و دور شدن دانست،سخت نیست!
مسلماً یک بی‌چاره....
#فهیمه_صادقی
#بادیز🍁
@sickpeople
Forwarded from Phobia
این همه خودت را به آن راه زدی!
یکبار هم که شده خود را به راهی بزن،
که آخرش به آغوشِ من ختم شود.
#فهیمه_صادقی
#بادیز🍁
@sickpeople
یکبار هم که شده خود را به راهی بزن،
که آخرش به آغوشِ من ختم شود.
#فهیمه_صادقی
#بادیز🍁
@sickpeople