شعر و غزل
419 subscribers
48.4K photos
6.96K videos
37 files
707 links
آشنایی جوانان با اشعار و فرهنگ ایران زمین


ارسال انتقاد و پیشنهاد👇

o

ارتباط

@king8272
مرسی از حضور همه ی دوستان عزیزم ⚘
Download Telegram
درگلستان ادب
اموزگارم مادراست
بعدرب العالمین
پروردگارم مادراست
من که شاگرد
دبیرستان عشق مادرم
اولین معشوق
من درروزگار مادراست
مادرجانم فرش زیر پایت
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌸در این شب زیبـا
🦋آرزو می کنم
🌸همه خوبی های دنیـا
🦋مـال شمـا باشـه
🌸دلتون شـاد باشـه
🦋غمی توی دلتـون نشینه
🌸خنده از لب قشنگتون پاک نشه
🦋و دنیـا بـه کامتون باشـه

🌸شبتون خـوش وسراسر آرامش
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این حس خوب تقدیم نگاه زیباتون ❤️
اخلاق و رفتارهای خاصت رو به خاطر افراد مریض جامعه پنهان نکن

‏چه خوب باشی چه بد داوری میکنن و قضاوت.

پس خودت باش
انسانها را از زیستن بشناس !!

در گفتن همه آراستـــه اند !
در خفتن همه آرام ...
در خوردن همه مهربان ...
در بردن همه خنــــدان ...

انسانها را در " زندگی " بشنـــاس !!

.
روزهای سختم که تموم شد
میرم میزنم رو شونه روزگار
میگم : صبر و طاقتم رو حال کردی ...
همش گذشت ...
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💎
می‌پرسد چرا اکثر آدمها
راجع به سنشان دروغ می‌گویند!
جواب می‌دهم چه توقعی داری؟
راست بگویند؟!

وقتی مدام می شنوند که باید از سنشان خجالت بکشند!
خجالت بکشند و رنگ شاد نپوشند...
خجالت بکشند از سنشان و عاشق نشوند!
خجالت بکشند از سنشان و نرقصند...
با صدای بلند نخندند و...
خجالت بکشند
چون از آنها گذشته است و...

نه...
نترس دوست من،
هرگز برای هیچ چیز از تو نگذشته است...
اگر به عشق نیاز داری عاشق شو...
برقص...
با صدای بلند قهقهه بزن...
رنگهای شاد بپوش...
تا وقتی زنده‌ای،
هیچ چیز از تو نگذشته است...
زندگی کن دوست من
و از عدد توی شناسنامه‌ات
هرگز خجالت نکش.
گفت:از مادر بخوان گفتم:که مادر مهربان
گفت:یک چیز دگر گو گفتمش:آرام جان
گفت:دانی مهربان تر از همه عالم خداست
گفتم:آری در وجود مادرم دیدم عیان
گفت:مادر سیب را ناخورده بودی چون شدی؟
گفتم:آن سیب مادرم را کرد مادر در جهان
گفت:بیرون راند آن سیب مادرت را از بهشت
گفتمش:بنگر بهشت را زیر پای مادران
گفت:شیطان از طریقش پادشاهی می کند
گفتم:از خیر دعایش میروم اندر جنان
گفت:اگر خواهی فروشی مادرت قیمت به چند
گفتم:آن یک قطره اشکش نی فروشم با جهان...

❤️تقدیم به تمام مادران❤️
ای که زخم میزنی به تیرِ مُژگانت جانم را
با عشوهء چشمانت به یغما میبری ایمانم را

رو به کعبهء نگاهت همه شب به نمازم
به وقتِ سحر دریاب چشمانِ گریانم را

قایقِ بودنم عَزم دریای تو کرده
رحمی کن ، نشکن قایق و بادبانم را

ای آرام جانم چتر بودنت کجاست؟
بیا با بودنت زیبا کن بارانم را

تَرسَم به دار بِکشد تنهائیم را کلاف دلتنگی تو
مرهمتی که به پایانِ این دلتنگی بی کرانم را

به دردی نهان بِسوختم همه عُمر
بیا و تو آشکار کن همه دردِ پنهانم را

#سیامڪ_جعفرے
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند‌‌

❀✦•┈❁🌸🍃❁┈•✦‌❀
ڪاش می‌توانستم ، ڪاش مے توانستم
پرندهء خیال وحشے تو را
همراه ڪنم با موسیقے نگاهت

ڪاش می‌توانستم
تمامے آسمان چشمانت را
پرواز ڪنم

امّا ، امّا
با بال هاے خسته چه ڪنم؟
دست هاے شعرم شڪسته
نفس هاے قلمم بریده
انگار دفترم خوابیده
شمع جانم چڪیده

ڪاش من ، من نبودم
ڪاش تو ، تو نبودی
ڪاش من باد بودم و تو
بِسان قاصدڪے بودے
روے شانه هاے من
ابرهاے پُر از باران را
مے ڪشاندیم حوالهء
ڪوچهء آفتاب
آفتاب را بارانے میڪردیم
گوشه اے می‌نشستیم و چشم
مے دوختیم به اُفق
به انتظار رنگین ڪمان

#سیامڪ_جعفرے‌‌
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند‌‌
❀✦•┈❁🌸🍃❁┈•✦‌❀
🤍🤍



باز #شنبه شد
و من هنوز دلتنگی
#جمعه را یدک میکشم
فرقی نمی‌کند هر روز
دلتنگی پایش را در
کفشِ احساسم می کند


#سیامڪ_جعفرے
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند
🤍💛🤍



#عصرها
کوچه ی خیالت
تنگتر از تنگ می شود
شعرم پَر می کشد
به هوای آسمان چشمان تو

دوری ، نیستی
امّا یادت نفس است ، نفس

بوسه ای را همراه می کنم
با گُل شقایق
سنجاقش می کنم به تنِ باد
شاید باد لمس کند گونه های تو را

راستی
خبر داری اینجا
من و #عصر خیره می شوم
به جاده ی بودنت .......




#سیامڪ_جعفرے‌‌
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌
برّه آهوهایِ چشمت تا به صحرا میبری
با ادا و عشوه دل از سینه یِ ما میبری

تا که میریزی رختت بر طنابِ رویِ بام
میکنی سر در هوایم دل به یغما میبری

لحظه هایی که به قلب و قعرِ دریا میروی
چشم هایم را به ساحل بر تماشا میبری

با طلوعت صبحگاهان مثلِ یک رنگین کمان
آتشی بر قلبِ سرخِ موجِ دریا میبری

شالِ خود را پیشِ من وا میکنی و میکشی
سویِ مویت دستِ باد و بی سر و پا میبری

دست هایم تا کنی کوتاه از دامانِ خویش
گوشه هایِ دامنت کوتاه و بالا میبری

هِی غزل میریزی و خورشیدِ عمرم دزدکی
سویِ مغرب از سرِ دیوارِ حاشا میبری

وصفِ تو روءیا نمی گنجد به شعر و قصّه ها
هر چه خوبان جملگی دارند ، یکجا میبری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌺🍃آرزو.میڪنم
🍃🌺 در اين عصر.زیبا
🍃🌺 مهر ، شادے
🌺🍃عشـ.ـق ، محـ.ــبت ،
🌺🍃 سلامتـ.ـى همنشین شماباشد
🍃🌺
🌺🍃عصرتون پرازشادی🍃🌺
°❀❤️°🦋°❀°🪴🌿
🍃🌺🦋🍃🌺
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

🌹دراین عصر برفی براتون زيباترين
❄️حسها روخواهانم
🌹حس قشنگ آرامش
❄️حس وجود خدا در قلبتون
🌹حس لطافت گلها
❄️حس باران وبرف توفصل گرما❄️
🌹وحس داشتن د
وستانِ
❄️خوبی مثل شما

🌹تقدیم به شما
در این عصر زیبایبرفی ❄️🌹❄️
مشک‌ریزان می‌جهد، باد صبا از کوی دوست
شاخه‌ای گویی ربودست از خم گیسوی دوست

دوست می‌دارم نسیم صبح را، کو در هوا
تا نفس می‌‌آیدش، جان می‌دهد بر بوی دوست

دوست را هر دو جهان، گر چه هوا دارند و من
دوستتر می‌دارم از هر دو جهان یک موی دوست

جان به رشوت می‌دهم، باشد که بگشاید نقاب
چون کنم نتوان به جانی باز کردن روی دوست؟!

#سلمان_ساوجی
.
مستِ عشقم، کَس ببیند گویدم دیوانه‌ای
من نه آن مستم که نوشد باده از پیمانه‌ای

مستِ آن یارم که دارد با نظر لطفی به من
من به اعجاز از نگاهش میشوم مستانه‌ای

آنکه در بازارِ بی‌رحمی به جانان دل دهد
خانه یِ قلبش نگردد جایِ هر بیگانه‌ای

غافلان دولت سرا دنبالِ جانان میروند
چشمِ دل وِی را ببیند همرهِ بیچاره‌ای

آنکه درمانی کُند دستی بگیرد در خَفا
اینچنین بر شمعِ جانان میشود پروانه‌ای

#وحید_میهن_زاد
.
فواره‌وار سربه‌هوایی و سربه‌زیر
چون تلخی شراب دل‌آزار و دلپذیر

ماهی تویی و آب من و تُنگ روزگار!
من در حصارِ تُنگ و تو در مشتِ من اسیر

مرداب زندگی همه را غرق می‌كند
ای عشق همّتی كن و دست مرا بگیر

ای مرگ می‌رسی به من اما چقدر زود
ای عشق می‌رسم به تو اما چقدر دیر

شیرینی فراق کم از شور وصل نیست
گر عشق مقصد است خوشا لذت مسیر

چشم انتظار حادثه‌ای ناگهان مباش
با مرگ زندگی كن و با زندگی بمیر...!

#فاضل_نظری
.
صبر را از دهنت حوصله تنگ آمده است
ناله‌ها را ز دلت تیر به‌سنگ آمده‌ است

مژه‌ات آفتِ جان، ترک نگاهت خون‌ریز
بسته‌ آن غمزه‌ دو شمشیر و به‌جنگ آمده‌ است

چه قمارست که در کوی بُتان می‌بازند؟
هرکه باز آمده در باخته رنگ آمده‌ است

عیبِ آن زلف رسایی‌ست، که در دامنِ تو
هرکه دستی زده آن طره به‌چنگ آمده است

اره تا نخل تمنای مرا قطع کند
همه تن پا شده وز پشت نهنگ آمده است

درِ دل بر رخ هر کس نگشاییم کلیم
ای بسا عکس که در آینه زنگ آمده است

#کلیم_کاشانی

‌ ‎‌‌‌‎