یک فنجان شعر
218 subscribers
14.7K photos
303 videos
26 files
355 links
✌️🍭
ما گر زسر بریده می ترسیدیـــم
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم
☕️📖
وبلاگم
http://shermaaa.blogfa.com/
Download Telegram
#شب_قدر



قرآن به سر گرفته و فریاد می زنم
تا ناله ام به عالم بالا اثر کند...

دستان خود به سمت خدایم گشوده ام
شاید خدا به روی سیاهم نظر کند

✌️
#مسعود_محمدپور


@shermaaa
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ #شب_قدر

شب قدر و وصال عاشقان بود

شبی کز صد هزاران ماه برتر

به سوی مسجد کوفه روان شد

علی شیر خدا ، پیروز خیبر


دلش لبریز از عشق الــــهی

به شوق دیدن دلدار می رفت

علی آگاه بــود از مکـــر دشمن

به سان حیدری کــــرّار می رفت


از آنسو ، ابن ملجم در تــــکاپو

به زهر آلوده ، شمشیر عداوت

دلش از کینه و تزویر لبریز

نصیبش بود از دنیا شقاوت


سحرگه شد ، علی آمد به محراب

که تا خواند نماز آخـــرین را

بزد بر فرق او از خشم زخمی

زِ پا انداخت شاه مَـــه جبین را


خداوندا چه گویم از غم امشب ؟

جگر خون است و اشکم گشته جاری

غم مـــولا بــبرده طــاقت از مــن

نباشد دیگرم در دل ، قــــراری


الهی در شب قدرت بـــبخشا

گناه عاشق درمانده ات را

نما دل های ما را غرق رحمت

بگیر از مِهر ، دست بنده ات را


تو میدانی گناهانم فـــزون است

مرا با آتش قهرت ، نـــسوزان

بزرگی کن به لطف بـــیدریغت

خطاهای گنهکاران ، بپوشان
✌️🖤
#الهه_صدیقی_شعله
@shermaaa
#شب_ضربت_خوردن_امیرالمومنین
#شب_نوزدهم
#شب_قدر

وقت پرواز آسمان شده بود
گوئیا آخر جهان شده بود

کعبه می رفت در دل محراب
لحظه ی گریه ی اذان شده بود

کوفه لبریز از مصیبت بود
باد در کوچه نوحه خوان شده بود

شور افتاد در دل زینب
پی بابا دلش روان شده بود

در و دیوار التماسش کرد
در و دیوار مهربان شده بود

شوق دیدار حضرت زهرا
در نگاه علی عیان شده بود

خار در چشم و تیغ بین گلو
زخم، مهمان استخوان شده بود

سایه ای شوم پشت هر دیوار
در کمین علی نهان شده بود

ناگهان آسمان ترک برداشت
فرق خورشید خون فشان شده بود

در نجف سینه بیقرار از عشق
گفت "لا یمکن الفرار" از عشق
✌️🖤
#سیدحمیدرضا_برقعی
@shermaaa
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ #شب_قدر

شب قدر و وصال عاشقان بود

شبی کز صد هزاران ماه برتر

به سوی مسجد کوفه روان شد

علی شیر خدا ، پیروز خیبر


دلش لبریز از عشق الــــهی

به شوق دیدن دلدار می رفت

علی آگاه بــود از مکـــر دشمن

به سان حیدری کــــرّار می رفت


از آنسو ، ابن ملجم در تــــکاپو

به زهر آلوده ، شمشیر عداوت

دلش از کینه و تزویر لبریز

نصیبش بود از دنیا شقاوت


سحرگه شد ، علی آمد به محراب

که تا خواند نماز آخـــرین را

بزد بر فرق او از خشم زخمی

زِ پا انداخت شاه مَـــه جبین را


خداوندا چه گویم از غم امشب ؟

جگر خون است و اشکم گشته جاری

غم مـــولا بــبرده طــاقت از مــن

نباشد دیگرم در دل ، قــــراری


الهی در شب قدرت بـــبخشا

گناه عاشق درمانده ات را

نما دل های ما را غرق رحمت

بگیر از مِهر ، دست بنده ات را


تو میدانی گناهانم فـــزون است

مرا با آتش قهرت ، نـــسوزان

بزرگی کن به لطف بـــیدریغت

خطاهای گنهکاران ، بپوشان
✌️🖤
#الهه_صدیقی_شعله
@shermaaa
#شب_ضربت_خوردن_امیرالمومنین
#شب_نوزدهم
#شب_قدر

وقت پرواز آسمان شده بود
گوئیا آخر جهان شده بود

کعبه می رفت در دل محراب
لحظه ی گریه ی اذان شده بود

کوفه لبریز از مصیبت بود
باد در کوچه نوحه خوان شده بود

شور افتاد در دل زینب
پی بابا دلش روان شده بود

در و دیوار التماسش کرد
در و دیوار مهربان شده بود

شوق دیدار حضرت زهرا
در نگاه علی عیان شده بود

خار در چشم و تیغ بین گلو
زخم، مهمان استخوان شده بود

سایه ای شوم پشت هر دیوار
در کمین علی نهان شده بود

ناگهان آسمان ترک برداشت
فرق خورشید خون فشان شده بود

در نجف سینه بیقرار از عشق
گفت "لا یمکن الفرار" از عشق
✌️🖤
#سیدحمیدرضا_برقعی
@shermaaa
#شب_قدر



قرآن به سر گرفته و فریاد می زنم
تا ناله ام به عالم بالا اثر کند...

دستان خود به سمت خدایم گشوده ام
شاید خدا به روی سیاهم نظر کند

✌️🖤
#مسعود_محمدپور


@shermaaa
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ #شب_قدر

شب قدر و وصال عاشقان بود

شبی کز صد هزاران ماه برتر

به سوی مسجد کوفه روان شد

علی شیر خدا ، پیروز خیبر


دلش لبریز از عشق الــــهی

به شوق دیدن دلدار می رفت

علی آگاه بــود از مکـــر دشمن

به سان حیدری کــــرّار می رفت


از آنسو ، ابن ملجم در تــــکاپو

به زهر آلوده ، شمشیر عداوت

دلش از کینه و تزویر لبریز

نصیبش بود از دنیا شقاوت


سحرگه شد ، علی آمد به محراب

که تا خواند نماز آخـــرین را

بزد بر فرق او از خشم زخمی

زِ پا انداخت شاه مَـــه جبین را


خداوندا چه گویم از غم امشب ؟

جگر خون است و اشکم گشته جاری

غم مـــولا بــبرده طــاقت از مــن

نباشد دیگرم در دل ، قــــراری


الهی در شب قدرت بـــبخشا

گناه عاشق درمانده ات را

نما دل های ما را غرق رحمت

بگیر از مِهر ، دست بنده ات را


تو میدانی گناهانم فـــزون است

مرا با آتش قهرت ، نـــسوزان

بزرگی کن به لطف بـــیدریغت

خطاهای گنهکاران ، بپوشان🖤
✌️🍭
#الهه_صدیقی_شعله
@shermaaa
#شب_ضربت_خوردن_امیرالمومنین
#شب_نوزدهم
#شب_قدر

وقت پرواز آسمان شده بود
گوئیا آخر جهان شده بود

کعبه می رفت در دل محراب
لحظه ی گریه ی اذان شده بود

کوفه لبریز از مصیبت بود
باد در کوچه نوحه خوان شده بود

شور افتاد در دل زینب
پی بابا دلش روان شده بود

در و دیوار التماسش کرد
در و دیوار مهربان شده بود

شوق دیدار حضرت زهرا
در نگاه علی عیان شده بود

خار در چشم و تیغ بین گلو
زخم، مهمان استخوان شده بود

سایه ای شوم پشت هر دیوار
در کمین علی نهان شده بود

ناگهان آسمان ترک برداشت
فرق خورشید خون فشان شده بود

در نجف سینه بیقرار از عشق
گفت "لا یمکن الفرار" از عشق
✌️🖤
#سیدحمیدرضا_برقعی
@shermaaa
#شب_قدر



قرآن به سر گرفته و فریاد می زنم
تا ناله ام به عالم بالا اثر کند...

دستان خود به سمت خدایم گشوده ام
شاید خدا به روی سیاهم نظر کند

✌️🖤
#مسعود_محمدپور


@shermaaa
عمل ما اگر این است که ما می‌بینیم
نرود ماه مبارک ز بر ما خشنود

از #شب_قدر ندانیم نشانی جز نام
چشم آلوده ما محرم آن حال نبود
✌️
#همام_تبریزی
@shermaaa
#شب_قدر

میان این همه “یارب” صدای من گم شد


دلم خوش است “سمیعی” خدای مسکین ها...

✌️

#حامد_فلاحي_راد

#یک_فنجان_شعر
@shermaaa
بغض بابا وسط سفره ی افطار شکست
هی فرو خورد و فرو خورد و به هر بار شکست

حفظ ظاهر بخدا سخت تر از هر کاری ست
چهره ی پیر پدر پای همین کار شکست

اشک می ریخت بیاد همه ی خاطره هاش
هق هقش زیر همین بارش رگبار شکست

استخوانی به گلو داشت ، ز داغ زهرا
بین چشمان ترش پیکر یک خار شکست

دخترش مستمع روضه ی مسکوتش شد
روضه خوان پای همین روضه اش انگار شکست

زیر لب گفت که فریاد از آن شهری که
دل من را وسط کوچه و بازار شکست

همسرم یک تنه شد حامی مظلومی من
وای از آن لحظه که بازوی طرفدار شکست

بدترین خلقِ خدا آمد و زد یک سیلی
آه ، از شدت ضربه در و دیوار شکست

داشت همراه خودش فاطمه بار شیشه
سنگ پرتاب شد و آخرش آن بار شکست

روضه ی فاطمه آمد به میان کوه ، خمید
زیر این بار ، قد حیدر کرار شکست

✌️🖤
#رضا_قاسمی
#امام_علی_ع
#شب_قدر


#یک_فنجان_شعر

@shermaaa
این جزر و مد چیست که تا ماه می رود؟
دریای درد کیست که در چاه می رود؟

این سان که چرخ می گذرد بر مدار شوم
بیم خسوف و تیرگی ماه می رود

گویی که چرخ بوی خطر را شنیده است
یک لحظه مکث کرده به اکره می رود

آبستن عزای عظیمی است کاین چنین
آسیمه سر، نسیم سحرگاه می رود

امشب فرو فتاده مگر ماه از آسمان
یا آفتاب روی زمین راه می رود

در کوچه های کوفه صدای عبور کیست؟
گویا دلی به مقصد دلخواه می رود

دارد سر شکافتن فرق آفتاب
آن سایه ای که در دل شب راه می رود


✌️🖤
#شهادت_امام_علی_علیه_السلام
#قیصر_امین_پور

#شب_قدر



#یک_فنجان_شعر
@shermaaa