#برگه_شوندان
#عرصه_بازی_امر_واحد
#عرصه_بازی_امر_متکثر
✔️ دلوز باور داشت که یک امر یکتا و صدای واحد پشت همه صداها وجود دارد ...
امری که او اسم اش را one_all یا یکی_همه می گذارد ..ِ.
تجسم ساختاری همین امر یکتا را میتوان در #خرد_سیال_کروی جستجو کرد ...
آنگونه که دلوز بیان می کند :
" یک سر و صدای واحد از وجود برای همه موجودات"
اما در خرد سیال کروی این دو عرصه ی کاملن مجزا و از دو جنس متفاوت خلط نمی شوند و هر کدام در جایگاه مختص بخود قرار می گیرند ...
سوبژکتیویته نمی تواند از مدارهای به هم پیوسته ی ذهنیت انسانی خارج شود و در نتیجه تفسیر زبانی سوژه ازین امر واحد هرگز به پایان نمی رسد بلکه شیفت ها و پارادایم های معرفتی عوض می شوند اما هرگز بسته نمی شوند ...
در مقاله آمده :
" از آنجا که شرایط زیستی متغیر است تفسیرها هم دگرگون و زمانمند می شوند
ازینرو رسیدن به امری واحد بیرون از خرد سیال کروی مطلوب نهایی نیست بلکه آگاهی براین کلیت و یگانگی عین رهایی است ...
درین نگرش برخلاف بینش متافیزیک زده و دوگانه میتوانیم امکان هستی را درون هستی انسان گسترش دهیم..."
✔️ هایدگر ، متقدم و متاخر دارد اما به زعم هایدگر شناسان اینگونه نیست که به مانند ویتگنشتاین دو منظومه فکری جدا از یکدیگر ایجاد کرده باشد ...
ما از هایدگر متقدم راه به هایدگر متاخر می بریم ...
هرمنوتیک فلسفی که در هایدگر متاخر می بینیم در نفی مفاهیمی چون دازاین و وجود نیست ...
اتفاقا هایدگر بدرستی تاریخ فلسفه غرب را غفلت از وجود و پرداخت صرف به پدیدارها می دانست ازینرو دازاینی که هایگر مطرح می کند در ارتباط مضاعف با وجود است و از سوی دیگر ریشه در دنیای پدیدارها دارد و فلسفه اش راهی برای برون رفت از نگرش متافیزیکی و دوگانگی بین آنها .
حتی خود ویتگنشتاین هم که دو منظومه فکری مستقل ایجاد کرد اینگونه نبوده که بگویم کدام ویتگنشتاین؟ ؛ متقدم یا متاخر و پذیرش یکی را منوط به نفی دیگری کنیم بلکه رساله منطقی فلسفی ویتگنشتاین همچنان مورد خوانش و نقد و بررسی قرار می گیرد و اعتبار خود را حفظ کرده ...
در مورد هگل هم اتفاقا مباحثی که شما بر روی فلسفه هگل پیش ازین با بعضی دوستان داشتید مجهز به همین نوع نگاه و دیدی جامع نگر بود و برخلاف بعضی دوستان که سعی داشتند هگل را در مفهوم تکامل تاریخ و ارتباط آن با نیرویی بیرون از تاریخ به نگرشی متافیزیکی محدود کنند یادم می آید نگرش شما بدرستی معطوف به زیر ساخت ها و شناخت بن مایه های عمیق دستگاه فکری هگل بود که از تفسیرهای ساده انگارانه و مبتنی بر روساخت ها گریزان بود ..
✔️ من افق نگاه شما را درک میکنم شما می خواهید از هر نوع نگاهی که تنوع و کثرت را به یک امر واحد و مطلق معطوف کند فاصله بگیرید ...
من با شما موافق و همدل ام و خرد سیال کروی را مصداق تحقق همین امر مهمی میدانم که شما بدرستی تاکید دارید ( یعنی حفظ تکثر و دوری از مطلق اندیشی)
چراکه در خرد سیال کروی این امر واحد و به قول شما مطلق به هیچ وجه تعین ثابت و مطلقی ندارد ...
درینجا ما از یک امر غیر قابل تعینی که ثبات نمی پذیرد صحبت می کنیم ...
به محض اینکه این امر مطلق، تعین ثابتی بیابد ( همانطور که در ایدئولوژی ها اتفاق می افتد) انتقاد مطلق اندیشی میتواند مصداق بیابد اما باید این نکته بسیار مهم و ظریف را در نظر آورد که ما درینجا ناگزیر از مطلق کردن تعین های زمانمند خود نیستیم( هرچند که ناگزیر از نفی و تاییدهای متکی بر تحلیل و استدلال زبانمند و زمانمندخود هستیم) یعنی ما به فلسفه تحلیلی همواره نیازمندیم اما این تحلیل ها میتواند مدام در تکثر و سیالیت و آمیزش افق ها ( به معنای گادامری آن) حرکت کند و در چرخه نفی و تاییدهای روشمند در بازسازی دائمی خود قرار بگیرد ...
✔️ می پرسید اساسا چه نیازی به این امر واحد است؟
باید گفت ما به امر وحدت بخش همانقدر نیازمندیم که به امر متکثر ؛ ما به عقلانیت خود بنیاد همانقدر نیازمندیم که به شهود وحدت بخش ...
تمام دغدغه این است که ایجاد تعادل و توازن تازه بین این عرصه های ناهمگون ، ما را به چند پاره گی وجودی دچار نکند ...
ما به امر وحدت بخش به این علت نیازمندیم که بتوانیم از چند پاره گی انتولوژیک رهایی یابیم و نه از تنوع و تکثر سوبژکتیویسم ...
ازین منظر تلاش مضاعف بشر مدرن درین روزگار بحرانی و حساس میتواند و ضروری است که معطوف به تفکیک روشمند و شکلی این عرصه های نامتجانس و فضاهای ناهمگون باشد ...
عرصه بازی امر واحد
عرصه بازی امر متکثر
یعنی برقراری توازن و تعادل تازه و تفکیک قوا بین این فضاهای نامتجانس که بتوانند در یک ساختار واحد اما لایه مند و تفکیک شده سامان بیابند...
#علی_پیرنهاد
#بخشی_از_گفتگو
#خرد_سیال_کروی
#علی_پیرنهاد
#امین_روزدار
#امر_واحد
#امر_متکثر
https://t.me/shavandanpage
#عرصه_بازی_امر_واحد
#عرصه_بازی_امر_متکثر
✔️ دلوز باور داشت که یک امر یکتا و صدای واحد پشت همه صداها وجود دارد ...
امری که او اسم اش را one_all یا یکی_همه می گذارد ..ِ.
تجسم ساختاری همین امر یکتا را میتوان در #خرد_سیال_کروی جستجو کرد ...
آنگونه که دلوز بیان می کند :
" یک سر و صدای واحد از وجود برای همه موجودات"
اما در خرد سیال کروی این دو عرصه ی کاملن مجزا و از دو جنس متفاوت خلط نمی شوند و هر کدام در جایگاه مختص بخود قرار می گیرند ...
سوبژکتیویته نمی تواند از مدارهای به هم پیوسته ی ذهنیت انسانی خارج شود و در نتیجه تفسیر زبانی سوژه ازین امر واحد هرگز به پایان نمی رسد بلکه شیفت ها و پارادایم های معرفتی عوض می شوند اما هرگز بسته نمی شوند ...
در مقاله آمده :
" از آنجا که شرایط زیستی متغیر است تفسیرها هم دگرگون و زمانمند می شوند
ازینرو رسیدن به امری واحد بیرون از خرد سیال کروی مطلوب نهایی نیست بلکه آگاهی براین کلیت و یگانگی عین رهایی است ...
درین نگرش برخلاف بینش متافیزیک زده و دوگانه میتوانیم امکان هستی را درون هستی انسان گسترش دهیم..."
✔️ هایدگر ، متقدم و متاخر دارد اما به زعم هایدگر شناسان اینگونه نیست که به مانند ویتگنشتاین دو منظومه فکری جدا از یکدیگر ایجاد کرده باشد ...
ما از هایدگر متقدم راه به هایدگر متاخر می بریم ...
هرمنوتیک فلسفی که در هایدگر متاخر می بینیم در نفی مفاهیمی چون دازاین و وجود نیست ...
اتفاقا هایدگر بدرستی تاریخ فلسفه غرب را غفلت از وجود و پرداخت صرف به پدیدارها می دانست ازینرو دازاینی که هایگر مطرح می کند در ارتباط مضاعف با وجود است و از سوی دیگر ریشه در دنیای پدیدارها دارد و فلسفه اش راهی برای برون رفت از نگرش متافیزیکی و دوگانگی بین آنها .
حتی خود ویتگنشتاین هم که دو منظومه فکری مستقل ایجاد کرد اینگونه نبوده که بگویم کدام ویتگنشتاین؟ ؛ متقدم یا متاخر و پذیرش یکی را منوط به نفی دیگری کنیم بلکه رساله منطقی فلسفی ویتگنشتاین همچنان مورد خوانش و نقد و بررسی قرار می گیرد و اعتبار خود را حفظ کرده ...
در مورد هگل هم اتفاقا مباحثی که شما بر روی فلسفه هگل پیش ازین با بعضی دوستان داشتید مجهز به همین نوع نگاه و دیدی جامع نگر بود و برخلاف بعضی دوستان که سعی داشتند هگل را در مفهوم تکامل تاریخ و ارتباط آن با نیرویی بیرون از تاریخ به نگرشی متافیزیکی محدود کنند یادم می آید نگرش شما بدرستی معطوف به زیر ساخت ها و شناخت بن مایه های عمیق دستگاه فکری هگل بود که از تفسیرهای ساده انگارانه و مبتنی بر روساخت ها گریزان بود ..
✔️ من افق نگاه شما را درک میکنم شما می خواهید از هر نوع نگاهی که تنوع و کثرت را به یک امر واحد و مطلق معطوف کند فاصله بگیرید ...
من با شما موافق و همدل ام و خرد سیال کروی را مصداق تحقق همین امر مهمی میدانم که شما بدرستی تاکید دارید ( یعنی حفظ تکثر و دوری از مطلق اندیشی)
چراکه در خرد سیال کروی این امر واحد و به قول شما مطلق به هیچ وجه تعین ثابت و مطلقی ندارد ...
درینجا ما از یک امر غیر قابل تعینی که ثبات نمی پذیرد صحبت می کنیم ...
به محض اینکه این امر مطلق، تعین ثابتی بیابد ( همانطور که در ایدئولوژی ها اتفاق می افتد) انتقاد مطلق اندیشی میتواند مصداق بیابد اما باید این نکته بسیار مهم و ظریف را در نظر آورد که ما درینجا ناگزیر از مطلق کردن تعین های زمانمند خود نیستیم( هرچند که ناگزیر از نفی و تاییدهای متکی بر تحلیل و استدلال زبانمند و زمانمندخود هستیم) یعنی ما به فلسفه تحلیلی همواره نیازمندیم اما این تحلیل ها میتواند مدام در تکثر و سیالیت و آمیزش افق ها ( به معنای گادامری آن) حرکت کند و در چرخه نفی و تاییدهای روشمند در بازسازی دائمی خود قرار بگیرد ...
✔️ می پرسید اساسا چه نیازی به این امر واحد است؟
باید گفت ما به امر وحدت بخش همانقدر نیازمندیم که به امر متکثر ؛ ما به عقلانیت خود بنیاد همانقدر نیازمندیم که به شهود وحدت بخش ...
تمام دغدغه این است که ایجاد تعادل و توازن تازه بین این عرصه های ناهمگون ، ما را به چند پاره گی وجودی دچار نکند ...
ما به امر وحدت بخش به این علت نیازمندیم که بتوانیم از چند پاره گی انتولوژیک رهایی یابیم و نه از تنوع و تکثر سوبژکتیویسم ...
ازین منظر تلاش مضاعف بشر مدرن درین روزگار بحرانی و حساس میتواند و ضروری است که معطوف به تفکیک روشمند و شکلی این عرصه های نامتجانس و فضاهای ناهمگون باشد ...
عرصه بازی امر واحد
عرصه بازی امر متکثر
یعنی برقراری توازن و تعادل تازه و تفکیک قوا بین این فضاهای نامتجانس که بتوانند در یک ساختار واحد اما لایه مند و تفکیک شده سامان بیابند...
#علی_پیرنهاد
#بخشی_از_گفتگو
#خرد_سیال_کروی
#علی_پیرنهاد
#امین_روزدار
#امر_واحد
#امر_متکثر
https://t.me/shavandanpage
Telegram
برگه تخصصی ادبیات و فلسفه شوَندان
این برگه جویای دگرگونی در نگاه به خود است از مسیرهای نامعمول ادبیات، فلسفه و هنر. محملی برای ارائه ی ایده های نو و خلاقیت های تازه.
به مدیریت :
علی پیرنهاد،سولماز نصرآبادی، احمد بدری
به مدیریت :
علی پیرنهاد،سولماز نصرآبادی، احمد بدری
#برگه_شوندان
#عرصه_بازی_امر_واحد
#عرصه_بازی_امر_متکثر
✔️ دلوز باور داشت که یک امر یکتا و صدای واحد پشت همه صداها وجود دارد ...
امری که او اسم اش را one_all یا یکی_همه می گذارد ..ِ.
تجسم ساختاری همین امر یکتا را میتوان در #خرد_سیال_کروی جستجو کرد ...
آنگونه که دلوز بیان می کند :
" یک سر و صدای واحد از وجود برای همه موجودات"
اما در خرد سیال کروی این دو عرصه ی کاملن مجزا و از دو جنس متفاوت خلط نمی شوند و هر کدام در جایگاه مختص بخود قرار می گیرند ...
سوبژکتیویته نمی تواند از مدارهای به هم پیوسته ی ذهنیت انسانی خارج شود و در نتیجه تفسیر زبانی سوژه ازین امر واحد هرگز به پایان نمی رسد بلکه شیفت ها و پارادایم های معرفتی عوض می شوند اما هرگز بسته نمی شوند ...
در مقاله آمده :
" از آنجا که شرایط زیستی متغیر است تفسیرها هم دگرگون و زمانمند می شوند
ازینرو رسیدن به امری واحد بیرون از خرد سیال کروی مطلوب نهایی نیست بلکه آگاهی براین کلیت و یگانگی عین رهایی است ...
درین نگرش برخلاف بینش متافیزیک زده و دوگانه میتوانیم امکان هستی را درون هستی انسان گسترش دهیم..."
✔️ هایدگر ، متقدم و متاخر دارد اما به زعم هایدگر شناسان اینگونه نیست که به مانند ویتگنشتاین دو منظومه فکری جدا از یکدیگر ایجاد کرده باشد ...
ما از هایدگر متقدم راه به هایدگر متاخر می بریم ...
هرمنوتیک فلسفی که در هایدگر متاخر می بینیم در نفی مفاهیمی چون دازاین و وجود نیست ...
اتفاقا هایدگر بدرستی تاریخ فلسفه غرب را غفلت از وجود و پرداخت صرف به پدیدارها می دانست ازینرو دازاینی که هایگر مطرح می کند در ارتباط مضاعف با وجود است و از سوی دیگر ریشه در دنیای پدیدارها دارد و فلسفه اش راهی برای برون رفت از نگرش متافیزیکی و دوگانگی بین آنها .
حتی خود ویتگنشتاین هم که دو منظومه فکری مستقل ایجاد کرد اینگونه نبوده که بگویم کدام ویتگنشتاین؟ ؛ متقدم یا متاخر و پذیرش یکی را منوط به نفی دیگری کنیم بلکه رساله منطقی فلسفی ویتگنشتاین همچنان مورد خوانش و نقد و بررسی قرار می گیرد و اعتبار خود را حفظ کرده ...
در مورد هگل هم اتفاقا مباحثی که شما بر روی فلسفه هگل پیش ازین با بعضی دوستان داشتید مجهز به همین نوع نگاه و دیدی جامع نگر بود و برخلاف بعضی دوستان که سعی داشتند هگل را در مفهوم تکامل تاریخ و ارتباط آن با نیرویی بیرون از تاریخ به نگرشی متافیزیکی محدود کنند یادم می آید نگرش شما بدرستی معطوف به زیر ساخت ها و شناخت بن مایه های عمیق دستگاه فکری هگل بود که از تفسیرهای ساده انگارانه و مبتنی بر روساخت ها گریزان بود ..
✔️ من افق نگاه شما را درک میکنم شما می خواهید از هر نوع نگاهی که تنوع و کثرت را به یک امر واحد و مطلق معطوف کند فاصله بگیرید ...
من با شما موافق و همدل ام و خرد سیال کروی را مصداق تحقق همین امر مهمی میدانم که شما بدرستی تاکید دارید ( یعنی حفظ تکثر و دوری از مطلق اندیشی)
چراکه در خرد سیال کروی این امر واحد و به قول شما مطلق به هیچ وجه تعین ثابت و مطلقی ندارد ...
درینجا ما از یک امر غیر قابل تعینی که ثبات نمی پذیرد صحبت می کنیم ...
به محض اینکه این امر مطلق، تعین ثابتی بیابد ( همانطور که در ایدئولوژی ها اتفاق می افتد) انتقاد مطلق اندیشی میتواند مصداق بیابد اما باید این نکته بسیار مهم و ظریف را در نظر آورد که ما درینجا ناگزیر از مطلق کردن تعین های زمانمند خود نیستیم( هرچند که ناگزیر از نفی و تاییدهای متکی بر تحلیل و استدلال زبانمند و زمانمندخود هستیم) یعنی ما به فلسفه تحلیلی همواره نیازمندیم اما این تحلیل ها میتواند مدام در تکثر و سیالیت و آمیزش افق ها ( به معنای گادامری آن) حرکت کند و در چرخه نفی و تاییدهای روشمند در بازسازی دائمی خود قرار بگیرد ...
✔️ می پرسید اساسا چه نیازی به این امر واحد است؟
باید گفت ما به امر وحدت بخش همانقدر نیازمندیم که به امر متکثر ؛ ما به عقلانیت خود بنیاد همانقدر نیازمندیم که به شهود وحدت بخش ...
تمام دغدغه این است که ایجاد تعادل و توازن تازه بین این عرصه های ناهمگون ، ما را به چند پاره گی وجودی دچار نکند ...
ما به امر وحدت بخش به این علت نیازمندیم که بتوانیم از چند پاره گی انتولوژیک رهایی یابیم و نه از تنوع و تکثر سوبژکتیویسم ...
ازین منظر تلاش مضاعف بشر مدرن درین روزگار بحرانی و حساس میتواند و ضروری است که معطوف به تفکیک روشمند و شکلی این عرصه های نامتجانس و فضاهای ناهمگون باشد ...
عرصه بازی امر واحد
عرصه بازی امر متکثر
یعنی برقراری توازن و تعادل تازه و تفکیک قوا بین این فضاهای نامتجانس که بتوانند در یک ساختار واحد اما لایه مند و تفکیک شده سامان بیابند...
#علی_پیرنهاد
#بخشی_از_گفتگو
#خرد_سیال_کروی
#علی_پیرنهاد
#امین_روزدار
#امر_واحد
#امر_متکثر
https://t.me/shavandanpage
#عرصه_بازی_امر_واحد
#عرصه_بازی_امر_متکثر
✔️ دلوز باور داشت که یک امر یکتا و صدای واحد پشت همه صداها وجود دارد ...
امری که او اسم اش را one_all یا یکی_همه می گذارد ..ِ.
تجسم ساختاری همین امر یکتا را میتوان در #خرد_سیال_کروی جستجو کرد ...
آنگونه که دلوز بیان می کند :
" یک سر و صدای واحد از وجود برای همه موجودات"
اما در خرد سیال کروی این دو عرصه ی کاملن مجزا و از دو جنس متفاوت خلط نمی شوند و هر کدام در جایگاه مختص بخود قرار می گیرند ...
سوبژکتیویته نمی تواند از مدارهای به هم پیوسته ی ذهنیت انسانی خارج شود و در نتیجه تفسیر زبانی سوژه ازین امر واحد هرگز به پایان نمی رسد بلکه شیفت ها و پارادایم های معرفتی عوض می شوند اما هرگز بسته نمی شوند ...
در مقاله آمده :
" از آنجا که شرایط زیستی متغیر است تفسیرها هم دگرگون و زمانمند می شوند
ازینرو رسیدن به امری واحد بیرون از خرد سیال کروی مطلوب نهایی نیست بلکه آگاهی براین کلیت و یگانگی عین رهایی است ...
درین نگرش برخلاف بینش متافیزیک زده و دوگانه میتوانیم امکان هستی را درون هستی انسان گسترش دهیم..."
✔️ هایدگر ، متقدم و متاخر دارد اما به زعم هایدگر شناسان اینگونه نیست که به مانند ویتگنشتاین دو منظومه فکری جدا از یکدیگر ایجاد کرده باشد ...
ما از هایدگر متقدم راه به هایدگر متاخر می بریم ...
هرمنوتیک فلسفی که در هایدگر متاخر می بینیم در نفی مفاهیمی چون دازاین و وجود نیست ...
اتفاقا هایدگر بدرستی تاریخ فلسفه غرب را غفلت از وجود و پرداخت صرف به پدیدارها می دانست ازینرو دازاینی که هایگر مطرح می کند در ارتباط مضاعف با وجود است و از سوی دیگر ریشه در دنیای پدیدارها دارد و فلسفه اش راهی برای برون رفت از نگرش متافیزیکی و دوگانگی بین آنها .
حتی خود ویتگنشتاین هم که دو منظومه فکری مستقل ایجاد کرد اینگونه نبوده که بگویم کدام ویتگنشتاین؟ ؛ متقدم یا متاخر و پذیرش یکی را منوط به نفی دیگری کنیم بلکه رساله منطقی فلسفی ویتگنشتاین همچنان مورد خوانش و نقد و بررسی قرار می گیرد و اعتبار خود را حفظ کرده ...
در مورد هگل هم اتفاقا مباحثی که شما بر روی فلسفه هگل پیش ازین با بعضی دوستان داشتید مجهز به همین نوع نگاه و دیدی جامع نگر بود و برخلاف بعضی دوستان که سعی داشتند هگل را در مفهوم تکامل تاریخ و ارتباط آن با نیرویی بیرون از تاریخ به نگرشی متافیزیکی محدود کنند یادم می آید نگرش شما بدرستی معطوف به زیر ساخت ها و شناخت بن مایه های عمیق دستگاه فکری هگل بود که از تفسیرهای ساده انگارانه و مبتنی بر روساخت ها گریزان بود ..
✔️ من افق نگاه شما را درک میکنم شما می خواهید از هر نوع نگاهی که تنوع و کثرت را به یک امر واحد و مطلق معطوف کند فاصله بگیرید ...
من با شما موافق و همدل ام و خرد سیال کروی را مصداق تحقق همین امر مهمی میدانم که شما بدرستی تاکید دارید ( یعنی حفظ تکثر و دوری از مطلق اندیشی)
چراکه در خرد سیال کروی این امر واحد و به قول شما مطلق به هیچ وجه تعین ثابت و مطلقی ندارد ...
درینجا ما از یک امر غیر قابل تعینی که ثبات نمی پذیرد صحبت می کنیم ...
به محض اینکه این امر مطلق، تعین ثابتی بیابد ( همانطور که در ایدئولوژی ها اتفاق می افتد) انتقاد مطلق اندیشی میتواند مصداق بیابد اما باید این نکته بسیار مهم و ظریف را در نظر آورد که ما درینجا ناگزیر از مطلق کردن تعین های زمانمند خود نیستیم( هرچند که ناگزیر از نفی و تاییدهای متکی بر تحلیل و استدلال زبانمند و زمانمندخود هستیم) یعنی ما به فلسفه تحلیلی همواره نیازمندیم اما این تحلیل ها میتواند مدام در تکثر و سیالیت و آمیزش افق ها ( به معنای گادامری آن) حرکت کند و در چرخه نفی و تاییدهای روشمند در بازسازی دائمی خود قرار بگیرد ...
✔️ می پرسید اساسا چه نیازی به این امر واحد است؟
باید گفت ما به امر وحدت بخش همانقدر نیازمندیم که به امر متکثر ؛ ما به عقلانیت خود بنیاد همانقدر نیازمندیم که به شهود وحدت بخش ...
تمام دغدغه این است که ایجاد تعادل و توازن تازه بین این عرصه های ناهمگون ، ما را به چند پاره گی وجودی دچار نکند ...
ما به امر وحدت بخش به این علت نیازمندیم که بتوانیم از چند پاره گی انتولوژیک رهایی یابیم و نه از تنوع و تکثر سوبژکتیویسم ...
ازین منظر تلاش مضاعف بشر مدرن درین روزگار بحرانی و حساس میتواند و ضروری است که معطوف به تفکیک روشمند و شکلی این عرصه های نامتجانس و فضاهای ناهمگون باشد ...
عرصه بازی امر واحد
عرصه بازی امر متکثر
یعنی برقراری توازن و تعادل تازه و تفکیک قوا بین این فضاهای نامتجانس که بتوانند در یک ساختار واحد اما لایه مند و تفکیک شده سامان بیابند...
#علی_پیرنهاد
#بخشی_از_گفتگو
#خرد_سیال_کروی
#علی_پیرنهاد
#امین_روزدار
#امر_واحد
#امر_متکثر
https://t.me/shavandanpage
Telegram
برگه تخصصی ادبیات و فلسفه شوَندان
این برگه جویای دگرگونی در نگاه به خود است از مسیرهای نامعمول ادبیات، فلسفه و هنر. محملی برای ارائه ی ایده های نو و خلاقیت های تازه.
به مدیریت :
علی پیرنهاد،سولماز نصرآبادی، احمد بدری
به مدیریت :
علی پیرنهاد،سولماز نصرآبادی، احمد بدری
#برگه_شوندان
#عرصه_بازی_امر_واحد
#عرصه_بازی_امر_متکثر
✔️ دلوز باور داشت که یک امر یکتا و صدای واحد پشت همه صداها وجود دارد ...
امری که او اسم اش را one_all یا یکی_همه می گذارد ..ِ.
تجسم ساختاری همین امر یکتا را میتوان در #خرد_سیال_کروی جستجو کرد ...
آنگونه که دلوز بیان می کند :
" یک سر و صدای واحد از وجود برای همه موجودات"
اما در خرد سیال کروی این دو عرصه ی کاملن مجزا و از دو جنس متفاوت خلط نمی شوند و هر کدام در جایگاه مختص بخود قرار می گیرند ...
سوبژکتیویته نمی تواند از مدارهای به هم پیوسته ی ذهنیت انسانی خارج شود و در نتیجه تفسیر زبانی سوژه ازین امر واحد هرگز به پایان نمی رسد بلکه شیفت ها و پارادایم های معرفتی عوض می شوند اما هرگز بسته نمی شوند ...
در مقاله آمده :
" از آنجا که شرایط زیستی متغیر است تفسیرها هم دگرگون و زمانمند می شوند
ازینرو رسیدن به امری واحد بیرون از خرد سیال کروی مطلوب نهایی نیست بلکه آگاهی براین کلیت و یگانگی عین رهایی است ...
درین نگرش برخلاف بینش متافیزیک زده و دوگانه میتوانیم امکان هستی را درون هستی انسان گسترش دهیم..."
✔️ هایدگر ، متقدم و متاخر دارد اما به زعم هایدگر شناسان اینگونه نیست که به مانند ویتگنشتاین دو منظومه فکری جدا از یکدیگر ایجاد کرده باشد ...
ما از هایدگر متقدم راه به هایدگر متاخر می بریم ...
هرمنوتیک فلسفی که در هایدگر متاخر می بینیم در نفی مفاهیمی چون دازاین و وجود نیست ...
اتفاقا هایدگر بدرستی تاریخ فلسفه غرب را غفلت از وجود و پرداخت صرف به پدیدارها می دانست ازینرو دازاینی که هایگر مطرح می کند در ارتباط مضاعف با وجود است و از سوی دیگر ریشه در دنیای پدیدارها دارد و فلسفه اش راهی برای برون رفت از نگرش متافیزیکی و دوگانگی بین آنها .
حتی خود ویتگنشتاین هم که دو منظومه فکری مستقل ایجاد کرد اینگونه نبوده که بگویم کدام ویتگنشتاین؟ ؛ متقدم یا متاخر و پذیرش یکی را منوط به نفی دیگری کنیم بلکه رساله منطقی فلسفی ویتگنشتاین همچنان مورد خوانش و نقد و بررسی قرار می گیرد و اعتبار خود را حفظ کرده ...
در مورد هگل هم اتفاقا مباحثی که شما بر روی فلسفه هگل پیش ازین با بعضی دوستان داشتید مجهز به همین نوع نگاه و دیدی جامع نگر بود و برخلاف بعضی دوستان که سعی داشتند هگل را در مفهوم تکامل تاریخ و ارتباط آن با نیرویی بیرون از تاریخ به نگرشی متافیزیکی محدود کنند یادم می آید نگرش شما بدرستی معطوف به زیر ساخت ها و شناخت بن مایه های عمیق دستگاه فکری هگل بود که از تفسیرهای ساده انگارانه و مبتنی بر روساخت ها گریزان بود ..
✔️ من افق نگاه شما را درک میکنم شما می خواهید از هر نوع نگاهی که تنوع و کثرت را به یک امر واحد و مطلق معطوف کند فاصله بگیرید ...
من با شما موافق و همدل ام و خرد سیال کروی را مصداق تحقق همین امر مهمی میدانم که شما بدرستی تاکید دارید ( یعنی حفظ تکثر و دوری از مطلق اندیشی)
چراکه در خرد سیال کروی این امر واحد و به قول شما مطلق به هیچ وجه تعین ثابت و مطلقی ندارد ...
درینجا ما از یک امر غیر قابل تعینی که ثبات نمی پذیرد صحبت می کنیم ...
به محض اینکه این امر مطلق، تعین ثابتی بیابد ( همانطور که در ایدئولوژی ها اتفاق می افتد) انتقاد مطلق اندیشی میتواند مصداق بیابد اما باید این نکته بسیار مهم و ظریف را در نظر آورد که ما درینجا ناگزیر از مطلق کردن تعین های زمانمند خود نیستیم( هرچند که ناگزیر از نفی و تاییدهای متکی بر تحلیل و استدلال زبانمند و زمانمندخود هستیم) یعنی ما به فلسفه تحلیلی همواره نیازمندیم اما این تحلیل ها میتواند مدام در تکثر و سیالیت و آمیزش افق ها ( به معنای گادامری آن) حرکت کند و در چرخه نفی و تاییدهای روشمند در بازسازی دائمی خود قرار بگیرد ...
✔️ می پرسید اساسا چه نیازی به این امر واحد است؟
باید گفت ما به امر وحدت بخش همانقدر نیازمندیم که به امر متکثر ؛ ما به عقلانیت خود بنیاد همانقدر نیازمندیم که به شهود وحدت بخش ...
تمام دغدغه این است که ایجاد تعادل و توازن تازه بین این عرصه های ناهمگون ، ما را به چند پاره گی وجودی دچار نکند ...
ما به امر وحدت بخش به این علت نیازمندیم که بتوانیم از چند پاره گی انتولوژیک رهایی یابیم و نه از تنوع و تکثر سوبژکتیویسم ...
ازین منظر تلاش مضاعف بشر مدرن درین روزگار بحرانی و حساس میتواند و ضروری است که معطوف به تفکیک روشمند و شکلی این عرصه های نامتجانس و فضاهای ناهمگون باشد ...
عرصه بازی امر واحد
عرصه بازی امر متکثر
یعنی برقراری توازن و تعادل تازه و تفکیک قوا بین این فضاهای نامتجانس که بتوانند در یک ساختار واحد اما لایه مند و تفکیک شده سامان بیابند...
#علی_پیرنهاد
#بخشی_از_گفتگو
#خرد_سیال_کروی
#علی_پیرنهاد
#امین_روزدار
#امر_واحد
#امر_متکثر
https://t.me/shavandanpage
#عرصه_بازی_امر_واحد
#عرصه_بازی_امر_متکثر
✔️ دلوز باور داشت که یک امر یکتا و صدای واحد پشت همه صداها وجود دارد ...
امری که او اسم اش را one_all یا یکی_همه می گذارد ..ِ.
تجسم ساختاری همین امر یکتا را میتوان در #خرد_سیال_کروی جستجو کرد ...
آنگونه که دلوز بیان می کند :
" یک سر و صدای واحد از وجود برای همه موجودات"
اما در خرد سیال کروی این دو عرصه ی کاملن مجزا و از دو جنس متفاوت خلط نمی شوند و هر کدام در جایگاه مختص بخود قرار می گیرند ...
سوبژکتیویته نمی تواند از مدارهای به هم پیوسته ی ذهنیت انسانی خارج شود و در نتیجه تفسیر زبانی سوژه ازین امر واحد هرگز به پایان نمی رسد بلکه شیفت ها و پارادایم های معرفتی عوض می شوند اما هرگز بسته نمی شوند ...
در مقاله آمده :
" از آنجا که شرایط زیستی متغیر است تفسیرها هم دگرگون و زمانمند می شوند
ازینرو رسیدن به امری واحد بیرون از خرد سیال کروی مطلوب نهایی نیست بلکه آگاهی براین کلیت و یگانگی عین رهایی است ...
درین نگرش برخلاف بینش متافیزیک زده و دوگانه میتوانیم امکان هستی را درون هستی انسان گسترش دهیم..."
✔️ هایدگر ، متقدم و متاخر دارد اما به زعم هایدگر شناسان اینگونه نیست که به مانند ویتگنشتاین دو منظومه فکری جدا از یکدیگر ایجاد کرده باشد ...
ما از هایدگر متقدم راه به هایدگر متاخر می بریم ...
هرمنوتیک فلسفی که در هایدگر متاخر می بینیم در نفی مفاهیمی چون دازاین و وجود نیست ...
اتفاقا هایدگر بدرستی تاریخ فلسفه غرب را غفلت از وجود و پرداخت صرف به پدیدارها می دانست ازینرو دازاینی که هایگر مطرح می کند در ارتباط مضاعف با وجود است و از سوی دیگر ریشه در دنیای پدیدارها دارد و فلسفه اش راهی برای برون رفت از نگرش متافیزیکی و دوگانگی بین آنها .
حتی خود ویتگنشتاین هم که دو منظومه فکری مستقل ایجاد کرد اینگونه نبوده که بگویم کدام ویتگنشتاین؟ ؛ متقدم یا متاخر و پذیرش یکی را منوط به نفی دیگری کنیم بلکه رساله منطقی فلسفی ویتگنشتاین همچنان مورد خوانش و نقد و بررسی قرار می گیرد و اعتبار خود را حفظ کرده ...
در مورد هگل هم اتفاقا مباحثی که شما بر روی فلسفه هگل پیش ازین با بعضی دوستان داشتید مجهز به همین نوع نگاه و دیدی جامع نگر بود و برخلاف بعضی دوستان که سعی داشتند هگل را در مفهوم تکامل تاریخ و ارتباط آن با نیرویی بیرون از تاریخ به نگرشی متافیزیکی محدود کنند یادم می آید نگرش شما بدرستی معطوف به زیر ساخت ها و شناخت بن مایه های عمیق دستگاه فکری هگل بود که از تفسیرهای ساده انگارانه و مبتنی بر روساخت ها گریزان بود ..
✔️ من افق نگاه شما را درک میکنم شما می خواهید از هر نوع نگاهی که تنوع و کثرت را به یک امر واحد و مطلق معطوف کند فاصله بگیرید ...
من با شما موافق و همدل ام و خرد سیال کروی را مصداق تحقق همین امر مهمی میدانم که شما بدرستی تاکید دارید ( یعنی حفظ تکثر و دوری از مطلق اندیشی)
چراکه در خرد سیال کروی این امر واحد و به قول شما مطلق به هیچ وجه تعین ثابت و مطلقی ندارد ...
درینجا ما از یک امر غیر قابل تعینی که ثبات نمی پذیرد صحبت می کنیم ...
به محض اینکه این امر مطلق، تعین ثابتی بیابد ( همانطور که در ایدئولوژی ها اتفاق می افتد) انتقاد مطلق اندیشی میتواند مصداق بیابد اما باید این نکته بسیار مهم و ظریف را در نظر آورد که ما درینجا ناگزیر از مطلق کردن تعین های زمانمند خود نیستیم( هرچند که ناگزیر از نفی و تاییدهای متکی بر تحلیل و استدلال زبانمند و زمانمندخود هستیم) یعنی ما به فلسفه تحلیلی همواره نیازمندیم اما این تحلیل ها میتواند مدام در تکثر و سیالیت و آمیزش افق ها ( به معنای گادامری آن) حرکت کند و در چرخه نفی و تاییدهای روشمند در بازسازی دائمی خود قرار بگیرد ...
✔️ می پرسید اساسا چه نیازی به این امر واحد است؟
باید گفت ما به امر وحدت بخش همانقدر نیازمندیم که به امر متکثر ؛ ما به عقلانیت خود بنیاد همانقدر نیازمندیم که به شهود وحدت بخش ...
تمام دغدغه این است که ایجاد تعادل و توازن تازه بین این عرصه های ناهمگون ، ما را به چند پاره گی وجودی دچار نکند ...
ما به امر وحدت بخش به این علت نیازمندیم که بتوانیم از چند پاره گی انتولوژیک رهایی یابیم و نه از تنوع و تکثر سوبژکتیویسم ...
ازین منظر تلاش مضاعف بشر مدرن درین روزگار بحرانی و حساس میتواند و ضروری است که معطوف به تفکیک روشمند و شکلی این عرصه های نامتجانس و فضاهای ناهمگون باشد ...
عرصه بازی امر واحد
عرصه بازی امر متکثر
یعنی برقراری توازن و تعادل تازه و تفکیک قوا بین این فضاهای نامتجانس که بتوانند در یک ساختار واحد اما لایه مند و تفکیک شده سامان بیابند...
#علی_پیرنهاد
#بخشی_از_گفتگو
#خرد_سیال_کروی
#علی_پیرنهاد
#امین_روزدار
#امر_واحد
#امر_متکثر
https://t.me/shavandanpage
Telegram
برگه تخصصی ادبیات و فلسفه شوَندان
این برگه جویای دگرگونی در نگاه به خود است از مسیرهای نامعمول ادبیات، فلسفه و هنر. محملی برای ارائه ی ایده های نو و خلاقیت های تازه.
به مدیریت :
علی پیرنهاد،سولماز نصرآبادی، احمد بدری
به مدیریت :
علی پیرنهاد،سولماز نصرآبادی، احمد بدری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#برگه_شوندان
🔹 اساسا وحدت عالم شرق با عالم غرب ( به معنایی فلسفی) امکان پذیر است ؟
بنظرم اگر ما (به عنوان انسان مدرن) بتوانیم این فضاهای ناهمگون و نامتجانس را به گونه ای کنار یکدیگر جایگذاری کنیم که نه تنها وارد حریم یکدیگر نشوند، بلکه بتوانند در ساختاری یگانه بخش، نیمه ی ناتمام یکدیگر را کامل کنند امکان پذیر است ...
با لحاظ این نکته مهم که این یگانگی، یک یگانگی مفهومی/اپیستمولوژیک نمی تواند محسوب شود بلکه این در ساختار و فرم است که میتوان امیدوار بود که چنین همزیستی روی دهد و ندای امری نامتعین و دور از دست در جهان شرق بتواند به معنایی ثمربخش درون جهان غرب طنین انداز شود .
یعنی بطور خلاصه باید گفت همزیستی عالم شرق با عالم غرب در ساختار امکان پذیر است و نه در محتوا ...
و اگر پرسیده شود که کدام محتوی را باید برگزید؟
پاسخ همان محتوای متکثری است که در هرمنوتیکی تاریخمند آشکار می شود؛ بعبارت دیگر آنچه اهمیت بیشتری دارد درستی ساختار است که در صورت تحقق آن، محتوای مطلوب در هر دوره ی تاریخی و مختص بخودش ایجاد خواهد شد .
✍#علی_پیرنهاد
#بخشی_از_گفتگو
#خرد_سیال_کروی
https://t.me/shavandanpage
🔹 اساسا وحدت عالم شرق با عالم غرب ( به معنایی فلسفی) امکان پذیر است ؟
بنظرم اگر ما (به عنوان انسان مدرن) بتوانیم این فضاهای ناهمگون و نامتجانس را به گونه ای کنار یکدیگر جایگذاری کنیم که نه تنها وارد حریم یکدیگر نشوند، بلکه بتوانند در ساختاری یگانه بخش، نیمه ی ناتمام یکدیگر را کامل کنند امکان پذیر است ...
با لحاظ این نکته مهم که این یگانگی، یک یگانگی مفهومی/اپیستمولوژیک نمی تواند محسوب شود بلکه این در ساختار و فرم است که میتوان امیدوار بود که چنین همزیستی روی دهد و ندای امری نامتعین و دور از دست در جهان شرق بتواند به معنایی ثمربخش درون جهان غرب طنین انداز شود .
یعنی بطور خلاصه باید گفت همزیستی عالم شرق با عالم غرب در ساختار امکان پذیر است و نه در محتوا ...
و اگر پرسیده شود که کدام محتوی را باید برگزید؟
پاسخ همان محتوای متکثری است که در هرمنوتیکی تاریخمند آشکار می شود؛ بعبارت دیگر آنچه اهمیت بیشتری دارد درستی ساختار است که در صورت تحقق آن، محتوای مطلوب در هر دوره ی تاریخی و مختص بخودش ایجاد خواهد شد .
✍#علی_پیرنهاد
#بخشی_از_گفتگو
#خرد_سیال_کروی
https://t.me/shavandanpage