روزنامه شریف | Sharifdaily
Sharif Daily 873 (25 Esfand 1399).pdf
«خاندان سلطنتی شریف»
#وصلهپینه
#امیرمحمد_طهماسبی
❇️ همین چند شب پیش داشتیم با خانواده واقعیت ماجراها را از تلویزیون دنبال میکردیم که خبری عجیب به چشممان خورد: «بحران در خانواده سلطنتی انگلیس»! خلاصهاش همان دعواهای عروس و مادرشوهری خودمان بود. مادرشوهر که همان ملکه انگلستان است، دیده پسرش جای دختر کاخ بغلی که مامانش را در ختم انجیلهای روزهای یکشنبه دیده، رفته یک دختر بیچشمورو را از تلویزیون پیدا کرده. شاید بگویید «تلویزیون مگه چشه؟ تلویزیون خاستگاه آمنهساداتها و زینبها و از ایندست مجریان فاخر است.» خب عزیزم! تلویزیونهای آنور با آن سبک زندگی لجن را با تلویزیونهای ما مقایسه نکن! دقت کن!
🔸 در خانواده ما هر کسی توانایی ربط دادن هر چیزی را به دغدغههای خودش دارد؛ مثلا مادرم شروع کرد به مرور داستانهایی که با مادرشوهرش داشته و پدرم پشیمان از این که چرا نگذاشته زنش برای بار دهم قسمت آخر مختار را ببیند، خودش را سرزنش میکرد؛ اصلا شاید در این نسخه برخلاف قبلیها، مختار «جان اسنو»طور زنده میشد و با جاریه، خواهر ناتنیاش، برای فتح سرزمینهای شمالی لشکرکشی میکرد!
🔸 «مگان مارکل عملا و با صراحت خاندان سلطنتی انگلیس را به نژادپرستی متهم کرده است». بابام گفت: «مثل اینکه ملکهشون رو استاندارد (!) خاندان سلطنتی حساسه». ناخودآگاه یاد ملک... نه چیز، بنیانگذاران دانشگاه خودمان افتادم که آنها هم روی استانداردهای دانشگاه حساس بودند. در واقع ما شریفیها خودمان یکپا خاندان سلطنتی هستیم و برای همین است که هر جلسه استاد شریف ما، در نقش شاهزاده خاندان سلطنتی شریف، یادمان میآورد که اینجا دانشگاه فلان، پشت تپههای بهمان نیست، اینجا شریف است و استانداردهایش! با یک دو دوتا چهارتای ساده ما دانشجوها هم در نقش مادر نوه خاندان سلطنتی، یعنی مگان مارکل بختبرگشتهایم! که با توجه به امتحانات و پروژهها و ددلاینها به نظر نقش مناسبی میرسد.
🔸 «خاندان سلطنتی بهشدت نگران تیرهشدن رنگ پوست نوزاد او بودند.» ولی این را که شنیدم، ناراحت شدم. حداقلش خاندان سلطنتی بریتانیا نگران نوهشان بودند، اگرچه به غلط، ولی من دانشجو هیچوقت چنین حسی را از استادان و دیگر اعضای خاندان سلطنتی شریف نگرفتم! حتی یکی نیامد سراغ بگیرد که بچه سالم است یا نه؟!
🔸 «آنقدر منزوی و تنها شده بودم که قصد خودکشی داشتم. دیگر نمیخواستم زنده باشم.». مگان مارکل دیگر داشت بیخودی ادای حال بدها را درمیآورد ، سر کیف بود، بد هم سر کیف بود. ولی با شنیدن این جمله از زبان او، حواسم به درصد اندک پر لیوان جلب شد. درست است که اینجا بعضی وقتها سخت میگذرد ولی دیگر شرایط به این شکل نیست؛ نمونهاش همین رویداد «زنده ماندن در شریف» معاونت فرهنگی خودمان که نشان میدهد حال و روز ما دانشجوها در دوران کرونایی برای خاندان سلطنتی شریف هنوز هم مهم است. شاید بگویید یک سالی هست که از کرونا میگذرد ولی خب دیگر دارید گیر الکی میدهید!
🔸 کمکم رفتم توی این فکر که سرنوشت من و این خاندان سلطنتی چه میشود، آخر قصه کجاست؟ «...از کلیه وظایف و مسئولیتهای سلطنتی خود کنارهگیری کردند و به آمریکا مهاجرت نمودند. آنها فوریه امسال نیز به ملکه الیزابت اطلاع دادند که هرگز بهعنوان اعضای خاندان سلطنتی به بریتانیا باز نخواهند گشت.»
t.me/sharifdaily/7620
@sharifdaily
#وصلهپینه
#امیرمحمد_طهماسبی
❇️ همین چند شب پیش داشتیم با خانواده واقعیت ماجراها را از تلویزیون دنبال میکردیم که خبری عجیب به چشممان خورد: «بحران در خانواده سلطنتی انگلیس»! خلاصهاش همان دعواهای عروس و مادرشوهری خودمان بود. مادرشوهر که همان ملکه انگلستان است، دیده پسرش جای دختر کاخ بغلی که مامانش را در ختم انجیلهای روزهای یکشنبه دیده، رفته یک دختر بیچشمورو را از تلویزیون پیدا کرده. شاید بگویید «تلویزیون مگه چشه؟ تلویزیون خاستگاه آمنهساداتها و زینبها و از ایندست مجریان فاخر است.» خب عزیزم! تلویزیونهای آنور با آن سبک زندگی لجن را با تلویزیونهای ما مقایسه نکن! دقت کن!
🔸 در خانواده ما هر کسی توانایی ربط دادن هر چیزی را به دغدغههای خودش دارد؛ مثلا مادرم شروع کرد به مرور داستانهایی که با مادرشوهرش داشته و پدرم پشیمان از این که چرا نگذاشته زنش برای بار دهم قسمت آخر مختار را ببیند، خودش را سرزنش میکرد؛ اصلا شاید در این نسخه برخلاف قبلیها، مختار «جان اسنو»طور زنده میشد و با جاریه، خواهر ناتنیاش، برای فتح سرزمینهای شمالی لشکرکشی میکرد!
🔸 «مگان مارکل عملا و با صراحت خاندان سلطنتی انگلیس را به نژادپرستی متهم کرده است». بابام گفت: «مثل اینکه ملکهشون رو استاندارد (!) خاندان سلطنتی حساسه». ناخودآگاه یاد ملک... نه چیز، بنیانگذاران دانشگاه خودمان افتادم که آنها هم روی استانداردهای دانشگاه حساس بودند. در واقع ما شریفیها خودمان یکپا خاندان سلطنتی هستیم و برای همین است که هر جلسه استاد شریف ما، در نقش شاهزاده خاندان سلطنتی شریف، یادمان میآورد که اینجا دانشگاه فلان، پشت تپههای بهمان نیست، اینجا شریف است و استانداردهایش! با یک دو دوتا چهارتای ساده ما دانشجوها هم در نقش مادر نوه خاندان سلطنتی، یعنی مگان مارکل بختبرگشتهایم! که با توجه به امتحانات و پروژهها و ددلاینها به نظر نقش مناسبی میرسد.
🔸 «خاندان سلطنتی بهشدت نگران تیرهشدن رنگ پوست نوزاد او بودند.» ولی این را که شنیدم، ناراحت شدم. حداقلش خاندان سلطنتی بریتانیا نگران نوهشان بودند، اگرچه به غلط، ولی من دانشجو هیچوقت چنین حسی را از استادان و دیگر اعضای خاندان سلطنتی شریف نگرفتم! حتی یکی نیامد سراغ بگیرد که بچه سالم است یا نه؟!
🔸 «آنقدر منزوی و تنها شده بودم که قصد خودکشی داشتم. دیگر نمیخواستم زنده باشم.». مگان مارکل دیگر داشت بیخودی ادای حال بدها را درمیآورد ، سر کیف بود، بد هم سر کیف بود. ولی با شنیدن این جمله از زبان او، حواسم به درصد اندک پر لیوان جلب شد. درست است که اینجا بعضی وقتها سخت میگذرد ولی دیگر شرایط به این شکل نیست؛ نمونهاش همین رویداد «زنده ماندن در شریف» معاونت فرهنگی خودمان که نشان میدهد حال و روز ما دانشجوها در دوران کرونایی برای خاندان سلطنتی شریف هنوز هم مهم است. شاید بگویید یک سالی هست که از کرونا میگذرد ولی خب دیگر دارید گیر الکی میدهید!
🔸 کمکم رفتم توی این فکر که سرنوشت من و این خاندان سلطنتی چه میشود، آخر قصه کجاست؟ «...از کلیه وظایف و مسئولیتهای سلطنتی خود کنارهگیری کردند و به آمریکا مهاجرت نمودند. آنها فوریه امسال نیز به ملکه الیزابت اطلاع دادند که هرگز بهعنوان اعضای خاندان سلطنتی به بریتانیا باز نخواهند گشت.»
t.me/sharifdaily/7620
@sharifdaily
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
«خاندان سلطنتی شریف»
#وصلهپینه
#امیرمحمد_طهماسبی
❇️ «مگان مارکل عملا و با صراحت خاندان سلطنتی انگلیس را به نژادپرستی متهم کرده است». بابام گفت: «مثل اینکه ملکهشون رو استاندارد(!) خاندان سلطنتی حساسه». ناخودآگاه یاد ملک... نه چیز، بنیانگذاران دانشگاه…
#وصلهپینه
#امیرمحمد_طهماسبی
❇️ «مگان مارکل عملا و با صراحت خاندان سلطنتی انگلیس را به نژادپرستی متهم کرده است». بابام گفت: «مثل اینکه ملکهشون رو استاندارد(!) خاندان سلطنتی حساسه». ناخودآگاه یاد ملک... نه چیز، بنیانگذاران دانشگاه…
«جز اونایی که به وقت میگن تایم»
#وصلهپینه
#امیرمحمد_طهماسبی
❇️ اوضاع ولی آکواردتر از این حرفاست. فقط گفتن معادل انگلیسی یه کلمه باکلاسی نیست. لولبندی داره. مثلا همین کلمه LUXURY. «لوکسوری» بگی، یعنی تازه کلاس زبان رو شروع که نه، الان تازه ثبتنام کردی، از هفته بعد کلاسات شروع میشه، لوکلاسه خلاصه. «لاکچری» بگی، یعنی حداقل تو سوشالمدیا گشتی و تو باغی. «لاکشری» بگی، یعنی بعدش رفتی یه سرچی هم کردی تو گوگلترنسلیت و تلفظشو یاد گرفتی. یه مرحله بالاتر «لاگژریه» که دیگه نشون میده الیت ونک به بالایی.
@sharifdaily
#وصلهپینه
#امیرمحمد_طهماسبی
❇️ اوضاع ولی آکواردتر از این حرفاست. فقط گفتن معادل انگلیسی یه کلمه باکلاسی نیست. لولبندی داره. مثلا همین کلمه LUXURY. «لوکسوری» بگی، یعنی تازه کلاس زبان رو شروع که نه، الان تازه ثبتنام کردی، از هفته بعد کلاسات شروع میشه، لوکلاسه خلاصه. «لاکچری» بگی، یعنی حداقل تو سوشالمدیا گشتی و تو باغی. «لاکشری» بگی، یعنی بعدش رفتی یه سرچی هم کردی تو گوگلترنسلیت و تلفظشو یاد گرفتی. یه مرحله بالاتر «لاگژریه» که دیگه نشون میده الیت ونک به بالایی.
@sharifdaily
روزنامه شریف | Sharifdaily
«مرده متحرکی به نام زبان فارسی» ❇️ به لطف گسترش فناوری ارتباطات، دایره لغات ما هر روز بیشتر از دیروز آماج واژههای دخیل بیگانه قرار میگیرد؛ چه در محیط آکادمیک، چه در محیط حرفهای و کاری و چه در جمعهای دوستانه و شبکههای اجتماعی، واژههای بیگانه زیادی به…
«جز اونایی که به وقت میگن تایم»
#وصلهپینه
#امیرمحمد_طهماسبی
-اینو گفته بودم؟ یهبار کار پیش اومده بود، به همکارم نصف شب پیام دادم گفتم :«بردار، امرجنسیه!» طرف نگو یهچی دیگه خونده بود... خخخخ
+ اینو تا الان حداقل ده بار تو کانالا خوندم.
بابام یه نگاه بهم کرد که حداقل جلو عمه، شوهر نچسبشو ضایع نکنم. شوهرعمه هم برای اینکه کم نیاره، گفت:
-نه، این فرق داره.
+ آها! یعنی اشتباهی فکر کرده بود اضطراری به انگلیسی رو میگی؟
تازه فهمید چی گفته. در حالی که عمه بهش خیره شده بود گفت:
-ها؟ چیزه. دنبال چی هستی تو اصن؟ چایی هم سرد شده...
🔸 پا شد و رفت چایی بریزه. داشتم فکر میکردم چرا یکی باید به جای کانسپت واجب یا اضطراری این کلمه رو بگه؟ فارسی خودمون مگه چشه؟ نمیخوام جاج کنم ولی من که هیچجوره نمیتونم اکسپت کنم. فرهنگستان زبان این همه زحمت میکشه که تو به جای اضطراری بگی امرجنسی؟ چون با کلاستره؟
🔸 اوضاع ولی آکواردتر از این حرفاست. فقط گفتن معادل انگلیسی یه کلمه باکلاسی نیست. لولبندی داره. مثلا همین کلمه LUXURY. «لوکسوری» بگی، یعنی تازه کلاس زبان رو شروع که نه، الان تازه ثبتنام کردی، از هفته بعد کلاسات شروع میشه، لوکلاسه خلاصه. «لاکچری» بگی، یعنی حداقل تو سوشالمدیا گشتی و تو باغی . «لاکشری» بگی، یعنی بعدش رفتی یه سرچی هم کردی تو گوگلترنسلیت و تلفظشو یاد گرفتی. یه مرحله بالاتر «لاگژریه» که دیگه نشون میده الیت ونک به بالایی.
🔸 یه سابجکت دیگه هست، اون هم برای روابط غیرفلوچارتیه؛ مثلا به جای اینکه جلو خانواده لیترالی بگی «از یه دختره تو دانشگاه خوشم اومد، بهش گفتم عروس ننهام میشی؟ اون هم محلی از اعراب بهم نذاشت و ضایع شدم»، میگی رو یکی تو یونی کراش زدم، بهش گفتم میآی ریلیشنشیپ داشته باشیم؟ ولی ایگنور کرد و تراماتایز شدم. اینجوری گفتن حتی حقیقت ماجرا رو هم عوض میکنه برات. تو حالت اول برای بقیه یه بازندهای که شبا با آهنگای مسعوووود جهانّی اونقدر بالشتت رو خیس میکنی (با اشک) تا خوابت ببره ولی توی حالت دوم شبیه یه لوزری که شبا پلیلیست ادل رو تو اکانت پریمیوم اسپاتیفایش پلی میکنه. دیگه انتخاب با خودته.
🔸 ولی واقعا بعضی وقتا هم باید حق داد. الان اینجا من اگه به تبعیت از فرهنگستان زبان به input بگم درونداد به output بگم بیرونداد، همین فردا پنجاهتا امضا جمع میشه. یا یهسری کلمات هستن که هنوز معادل فارسی خوبی براشون پیدا نشده؛ مثلا همین اسپویل فیلم. تا بخوای دهنتو به میزان لازم باز کنی، زبونتو بذاری لای دندونای جلوت و بگی لوث، تیتراژ فیلم هم رفته. خلاصه که به نظرم نباید همدیگه رو تو این زمینه جاج کنیم، چون اونلی کن جاج آس! جز اونایی که به وقت میگن تایم.
@sharifdaily
#وصلهپینه
#امیرمحمد_طهماسبی
-اینو گفته بودم؟ یهبار کار پیش اومده بود، به همکارم نصف شب پیام دادم گفتم :«بردار، امرجنسیه!» طرف نگو یهچی دیگه خونده بود... خخخخ
+ اینو تا الان حداقل ده بار تو کانالا خوندم.
بابام یه نگاه بهم کرد که حداقل جلو عمه، شوهر نچسبشو ضایع نکنم. شوهرعمه هم برای اینکه کم نیاره، گفت:
-نه، این فرق داره.
+ آها! یعنی اشتباهی فکر کرده بود اضطراری به انگلیسی رو میگی؟
تازه فهمید چی گفته. در حالی که عمه بهش خیره شده بود گفت:
-ها؟ چیزه. دنبال چی هستی تو اصن؟ چایی هم سرد شده...
🔸 پا شد و رفت چایی بریزه. داشتم فکر میکردم چرا یکی باید به جای کانسپت واجب یا اضطراری این کلمه رو بگه؟ فارسی خودمون مگه چشه؟ نمیخوام جاج کنم ولی من که هیچجوره نمیتونم اکسپت کنم. فرهنگستان زبان این همه زحمت میکشه که تو به جای اضطراری بگی امرجنسی؟ چون با کلاستره؟
🔸 اوضاع ولی آکواردتر از این حرفاست. فقط گفتن معادل انگلیسی یه کلمه باکلاسی نیست. لولبندی داره. مثلا همین کلمه LUXURY. «لوکسوری» بگی، یعنی تازه کلاس زبان رو شروع که نه، الان تازه ثبتنام کردی، از هفته بعد کلاسات شروع میشه، لوکلاسه خلاصه. «لاکچری» بگی، یعنی حداقل تو سوشالمدیا گشتی و تو باغی . «لاکشری» بگی، یعنی بعدش رفتی یه سرچی هم کردی تو گوگلترنسلیت و تلفظشو یاد گرفتی. یه مرحله بالاتر «لاگژریه» که دیگه نشون میده الیت ونک به بالایی.
🔸 یه سابجکت دیگه هست، اون هم برای روابط غیرفلوچارتیه؛ مثلا به جای اینکه جلو خانواده لیترالی بگی «از یه دختره تو دانشگاه خوشم اومد، بهش گفتم عروس ننهام میشی؟ اون هم محلی از اعراب بهم نذاشت و ضایع شدم»، میگی رو یکی تو یونی کراش زدم، بهش گفتم میآی ریلیشنشیپ داشته باشیم؟ ولی ایگنور کرد و تراماتایز شدم. اینجوری گفتن حتی حقیقت ماجرا رو هم عوض میکنه برات. تو حالت اول برای بقیه یه بازندهای که شبا با آهنگای مسعوووود جهانّی اونقدر بالشتت رو خیس میکنی (با اشک) تا خوابت ببره ولی توی حالت دوم شبیه یه لوزری که شبا پلیلیست ادل رو تو اکانت پریمیوم اسپاتیفایش پلی میکنه. دیگه انتخاب با خودته.
🔸 ولی واقعا بعضی وقتا هم باید حق داد. الان اینجا من اگه به تبعیت از فرهنگستان زبان به input بگم درونداد به output بگم بیرونداد، همین فردا پنجاهتا امضا جمع میشه. یا یهسری کلمات هستن که هنوز معادل فارسی خوبی براشون پیدا نشده؛ مثلا همین اسپویل فیلم. تا بخوای دهنتو به میزان لازم باز کنی، زبونتو بذاری لای دندونای جلوت و بگی لوث، تیتراژ فیلم هم رفته. خلاصه که به نظرم نباید همدیگه رو تو این زمینه جاج کنیم، چون اونلی کن جاج آس! جز اونایی که به وقت میگن تایم.
@sharifdaily
روزنامه دانشگاه صنعتی شریف
جز اونایی که به وقت میگن تایم | روزنامه دانشگاه صنعتی شریف
-اینو گفته بودم؟ یهبار کار پیش اومده بود، به همکارم نصف شب پیام دادم گفتم :«بردار، امرجنسیه!» طرف نگو یهچی دیگه خونده بود…خخخخ + اینو تا الان حداقل ده بار تو کانالا خوندم. بابام یه نگاه بهم کرد که حداقل جلو عمه، شوهر نچسبشو ضایع نکنم. شوهرعمه هم برای اینکه…
«بیست و چند سال است داریم میسوزیم»
❇️ آمریکا میخواهد مفاهیمی مثل آزادی و دموکراسی را به راحتی به مفاهیمی مبتذل و بستهبندیشده تقلیل دهند. برای مثال، در موضوع زنان، چنین میشود: «تا زمانی که زنان مجبور نباشند حجاب سر کنند و اجازه داشته باشند تا اسکیت و فوتبال بازی کنند، پس همه چیز خوب و خوش است.» آمریکاییها تصور میکنند که مثالهایی مانند اینها نشان میدهد پیشرفتهایی حاصل شده و حضور آنها مفید بوده است. حالا بگویید این زن آزاده که آنها از آن حرف میزنند یک هزاره است و میخواهد به دانشگاه برود. براساس دستورات آقای غنی، پشتونی که تنها ۳۰ درصد از امتیاز آزمونهای ورودی را کسب کرده است، همچنان به یک هزاره یا تاجیک که ۸۰ درصد از امتیازها را کسب کرده، ترجیح داده میشود. این پیشرفت است؟
🔸 اگر میخواهد خلاصه تجربیات آمریکاییها در افغانستان را بیان کنید، چیزی مانند این میشود: «ما به اینکه شما درگیر یک فرآیند پاکسازی قومی و یک سیستم سهمیهبندی ناعادلانه هستید، اهمیتی نمیدهیم، ما اصلا توجهی نمیکنیم به اینکه تمامی پستهای کلیدی در دولت از سوی یک قوم تصاحب شده باشد (در واقع آن را ترجیح میدهیم، چون کار را برای ما راحتتر میکند)، اما ما تضمین میدهیم به شما که ما همیشه این را برای همه امکانپذیر میکنم، چه مرد و چه زن که به اسکیتسواری بروند.»
🔸 #محمدحسین_جعفریان، روزنامهنگار، مستندساز جنگ و شاعریست که بیشتر بهخاطر رفتوآمدهای زیادش به افغانستان و تسلطی که به تاریخ و جامعه و فرهنگ این کشور دارد، شناخته میشود. او جنگها و نبردهای زیادی را در کشورهای مختلف شامل افغانستان، تاجیکستان، بوسنی، کوزوو، کشمیر، سوریه، عراق و لبنان پوشش داده است. از جمله مستندهای او میتوان به «نسل ازدسترفته» (درباره جنگ در کوزوو)، «یاقوت بدخشان» (درباره افغانستان)، «چرا میجنگیم؟» و «حماسه ناتمام» (مستند ششقسمتی مشهور درباره زندگی و دوران رهبر افسانهای اتحاد شمال افغانستان، احمدشاهمسعود) اشاره کرد. جعفریان همچنین دوبار به عنوان وابسته ایران در افغانستان فعالیت کرده و خودش هم در آنجا مجروح شده است. او برای خدمات طولانیمدتش به کشور افغانستان کلاه پاکول معروف مسعود را به عنوان جایزه دریافت کرده است.
🔸 جعفریان در گفتوگویی که با #سالار_عبده، نویسنده ایرانی و استاد سیتی کالج نیویورک داشته و در مجله آنلاین Guernica منتشر شده، درباره اوضاع امروز #افغانستان و ۲۰ سال حضور آمریکا در این کشور نکات و تحلیلهایی را میگوید که تحلیلگران دیگر معمولا از آن غفلت میکنند. #ترجمه #امیرمحمد_طهماسبی از این #گفتوگو را در سایت روزنامه میتوانید بخوانید.
@sharifdaily
❇️ آمریکا میخواهد مفاهیمی مثل آزادی و دموکراسی را به راحتی به مفاهیمی مبتذل و بستهبندیشده تقلیل دهند. برای مثال، در موضوع زنان، چنین میشود: «تا زمانی که زنان مجبور نباشند حجاب سر کنند و اجازه داشته باشند تا اسکیت و فوتبال بازی کنند، پس همه چیز خوب و خوش است.» آمریکاییها تصور میکنند که مثالهایی مانند اینها نشان میدهد پیشرفتهایی حاصل شده و حضور آنها مفید بوده است. حالا بگویید این زن آزاده که آنها از آن حرف میزنند یک هزاره است و میخواهد به دانشگاه برود. براساس دستورات آقای غنی، پشتونی که تنها ۳۰ درصد از امتیاز آزمونهای ورودی را کسب کرده است، همچنان به یک هزاره یا تاجیک که ۸۰ درصد از امتیازها را کسب کرده، ترجیح داده میشود. این پیشرفت است؟
🔸 اگر میخواهد خلاصه تجربیات آمریکاییها در افغانستان را بیان کنید، چیزی مانند این میشود: «ما به اینکه شما درگیر یک فرآیند پاکسازی قومی و یک سیستم سهمیهبندی ناعادلانه هستید، اهمیتی نمیدهیم، ما اصلا توجهی نمیکنیم به اینکه تمامی پستهای کلیدی در دولت از سوی یک قوم تصاحب شده باشد (در واقع آن را ترجیح میدهیم، چون کار را برای ما راحتتر میکند)، اما ما تضمین میدهیم به شما که ما همیشه این را برای همه امکانپذیر میکنم، چه مرد و چه زن که به اسکیتسواری بروند.»
🔸 #محمدحسین_جعفریان، روزنامهنگار، مستندساز جنگ و شاعریست که بیشتر بهخاطر رفتوآمدهای زیادش به افغانستان و تسلطی که به تاریخ و جامعه و فرهنگ این کشور دارد، شناخته میشود. او جنگها و نبردهای زیادی را در کشورهای مختلف شامل افغانستان، تاجیکستان، بوسنی، کوزوو، کشمیر، سوریه، عراق و لبنان پوشش داده است. از جمله مستندهای او میتوان به «نسل ازدسترفته» (درباره جنگ در کوزوو)، «یاقوت بدخشان» (درباره افغانستان)، «چرا میجنگیم؟» و «حماسه ناتمام» (مستند ششقسمتی مشهور درباره زندگی و دوران رهبر افسانهای اتحاد شمال افغانستان، احمدشاهمسعود) اشاره کرد. جعفریان همچنین دوبار به عنوان وابسته ایران در افغانستان فعالیت کرده و خودش هم در آنجا مجروح شده است. او برای خدمات طولانیمدتش به کشور افغانستان کلاه پاکول معروف مسعود را به عنوان جایزه دریافت کرده است.
🔸 جعفریان در گفتوگویی که با #سالار_عبده، نویسنده ایرانی و استاد سیتی کالج نیویورک داشته و در مجله آنلاین Guernica منتشر شده، درباره اوضاع امروز #افغانستان و ۲۰ سال حضور آمریکا در این کشور نکات و تحلیلهایی را میگوید که تحلیلگران دیگر معمولا از آن غفلت میکنند. #ترجمه #امیرمحمد_طهماسبی از این #گفتوگو را در سایت روزنامه میتوانید بخوانید.
@sharifdaily
روزنامه دانشگاه صنعتی شریف
بیست و چند سال است داریم میسوزیم
شاید هیچ خارجیای افغانستان را بهتر از محمدحسین جعفریان، روزنامهنگار ایرانی نشناسد. جعفریان در گفتوگو با سالار عبده، نکات ظریف و پیچیدگیهایی را درباره افغانستان بازگو میکند که اغلب از سوی خارجیها از قلم میافتد. اولین باری که محمدحسین جعفریان به افغانستان…
🌟 شماره ۸۷۶ روزنامه شریف منتشر شد.
در این شماره میخوانید:
◀️ شریف برای زندگی (#سرمقاله/ #رسول_جلیلی)
◀️ همکاری رفته، همکاری آمده/ گفتوگو با دکتر رسول جلیلی، سرپرست جدید دانشگاه (#پرونده/ ص۴و۵)
◀️ اخلاق، مقدم بر علم/ رونمایی از کتاب «بر مدار اخلاق و انصاف» همراه با معرفی برگزیدگان نخستین دوره جایزه دکتر سعیدی (#گزارش/ ص۲)
◀️ #میز_نشریات (ص۲)
◀️ مسئولیت بر عهده هیئت است/ گفتوگو با دبیر هیئت الزهراء (س) درباره حادثه منجر به فوت امیرحسین جیرانیزاده (#گزارش/ ص۳)
◀️ معاونت ندانشجویی و نفرهنگی/ #نامه_وارده (علی_محمدی_دینانی/ ص۳)
◀️ سنتهای شفاف/ انتخاب روسای دانشگاهها در خارج از کشور #کمی_آنسوتر (#محمد_ملانوری/ ص۶)
◀️ نوبلیست دوچرخهسوار #روی_خط_خارج (#امیررضا_احمدزاده/ ص۶)
◀️ جزئیات، جزئیات و جزئیات/ آنچه شرلوک هولمز درباره ذهن به ما آموخت #ترجمه (#محمدامین_رامی/ ص۷)
◀️ اتوشریف #وصلهپینه (#امیرمحمد_طهماسبی/ ص۸)
◀️ اینجا معمولا کسی سوار نمیشه #نبات (#عرفان_فرهادی/ ص۸)
t.me/sharifdaily/8598
@sharifdaily
در این شماره میخوانید:
◀️ شریف برای زندگی (#سرمقاله/ #رسول_جلیلی)
◀️ همکاری رفته، همکاری آمده/ گفتوگو با دکتر رسول جلیلی، سرپرست جدید دانشگاه (#پرونده/ ص۴و۵)
◀️ اخلاق، مقدم بر علم/ رونمایی از کتاب «بر مدار اخلاق و انصاف» همراه با معرفی برگزیدگان نخستین دوره جایزه دکتر سعیدی (#گزارش/ ص۲)
◀️ #میز_نشریات (ص۲)
◀️ مسئولیت بر عهده هیئت است/ گفتوگو با دبیر هیئت الزهراء (س) درباره حادثه منجر به فوت امیرحسین جیرانیزاده (#گزارش/ ص۳)
◀️ معاونت ندانشجویی و نفرهنگی/ #نامه_وارده (علی_محمدی_دینانی/ ص۳)
◀️ سنتهای شفاف/ انتخاب روسای دانشگاهها در خارج از کشور #کمی_آنسوتر (#محمد_ملانوری/ ص۶)
◀️ نوبلیست دوچرخهسوار #روی_خط_خارج (#امیررضا_احمدزاده/ ص۶)
◀️ جزئیات، جزئیات و جزئیات/ آنچه شرلوک هولمز درباره ذهن به ما آموخت #ترجمه (#محمدامین_رامی/ ص۷)
◀️ اتوشریف #وصلهپینه (#امیرمحمد_طهماسبی/ ص۸)
◀️ اینجا معمولا کسی سوار نمیشه #نبات (#عرفان_فرهادی/ ص۸)
t.me/sharifdaily/8598
@sharifdaily
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
⚡️بخوانید:
شماره ۸۷۶ روزنامه شریف منتشر شد.
همکاری رفته، همکاری آمده
اخلاق، مقدم بر علم
مسئولیت بر عهده هیئت است
سنتهای شفاف
جزئیات، جزئیات و جزئیات
@sharifdaily
شماره ۸۷۶ روزنامه شریف منتشر شد.
همکاری رفته، همکاری آمده
اخلاق، مقدم بر علم
مسئولیت بر عهده هیئت است
سنتهای شفاف
جزئیات، جزئیات و جزئیات
@sharifdaily
🌟 شماره ۸۷۸ روزنامه شریف منتشر شد.
در این شماره میخوانید:
◀️ تنظیم ظریف (#سرمقاله/ #مرتضی_یاری)
◀️ دیدار اول/ نشست فعالین دانشجویی با رئیس جدید دانشگاه (#پرونده/ ص۴و۵)
◀️ رسمی و اتوکشیده، در سالن جدید/ تودیع و معارفه رئیس دانشگاه در سالن آمفیتئاتر جدید دانشکده مدیریت و اقتصاد (#گزارش/ ص۲)
◀️ #میز_نشریات (ص۲)
◀️ ترکشهای کرونا بر جان نشریات/ نگاهی به وضعیت انتشار نشریات دانشجویی در یک سال گذشته #گزارش (#فاطمه_نوری/ ص۳)
◀️ اتوپایلوت نمیشود ادامه داد/ مسیر آینده دانشگاه در برنامه «امتداد شریف» #گزارش (#طاها_علینژاد/ ص۶)
◀️ زور دیوان عدالت نرسید/ مروری بر امتیاز فرزندان اعضای هیئتعلمی (#پرونده/ ص۷)
◀️ کار که عار نیست/ #وصلهپینه (#رضا_علیپور/ ص۸)
◀️ سردر (#امیرمحمد_طهماسبی/ ص۸)
t.me/sharifdaily/8753
@sharifdaily
در این شماره میخوانید:
◀️ تنظیم ظریف (#سرمقاله/ #مرتضی_یاری)
◀️ دیدار اول/ نشست فعالین دانشجویی با رئیس جدید دانشگاه (#پرونده/ ص۴و۵)
◀️ رسمی و اتوکشیده، در سالن جدید/ تودیع و معارفه رئیس دانشگاه در سالن آمفیتئاتر جدید دانشکده مدیریت و اقتصاد (#گزارش/ ص۲)
◀️ #میز_نشریات (ص۲)
◀️ ترکشهای کرونا بر جان نشریات/ نگاهی به وضعیت انتشار نشریات دانشجویی در یک سال گذشته #گزارش (#فاطمه_نوری/ ص۳)
◀️ اتوپایلوت نمیشود ادامه داد/ مسیر آینده دانشگاه در برنامه «امتداد شریف» #گزارش (#طاها_علینژاد/ ص۶)
◀️ زور دیوان عدالت نرسید/ مروری بر امتیاز فرزندان اعضای هیئتعلمی (#پرونده/ ص۷)
◀️ کار که عار نیست/ #وصلهپینه (#رضا_علیپور/ ص۸)
◀️ سردر (#امیرمحمد_طهماسبی/ ص۸)
t.me/sharifdaily/8753
@sharifdaily
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
⚡️بخوانید:
شماره ۸۷۸ روزنامه شریف منتشر شد.
دیدار اول
رسمی و اتوکشیده، در سالن جدید
ترکشهای کرونا بر جان نشریات
اتوپایلوت نمیشود ادامه داد
زور دیوان عدالت نرسید
@sharifdaily
شماره ۸۷۸ روزنامه شریف منتشر شد.
دیدار اول
رسمی و اتوکشیده، در سالن جدید
ترکشهای کرونا بر جان نشریات
اتوپایلوت نمیشود ادامه داد
زور دیوان عدالت نرسید
@sharifdaily
«سردر»
#وصلهپینه
#امیرمحمد_طهماسبی
❇️ «اون موقع دانشگاه یه سردر داشت، مثل دروازه فوتبال بود. جلوش دیوار دفاعی تشکیل میدادیم، عکس میگرفتیم. سردر دیدی اصلا تا حالا؟ این اسکناس پنج هزاریا رو دیدی؟ اون مال دانشگاه تهرانه». «ولی اون که طرح نداره! همهاش یه رنگ سبزه. فقط عددو گوشهاش نوشتن». «نه! اون پرده جلوشه دیگه. سردر پشتشه. الان چجوریه مال شما؟» «ورودی دانشگاه یه در کوچیکه که روش نوشته ورود دزدها ممنوع، حتی شما دانشجوی عزیز! بعدشم ازت اسکن اثر انگشت، قرنیه چشم و تست ژنتیک میگیرن تا حراست تأیید کنه که مشکلی نیست».
@sharifdaily
#وصلهپینه
#امیرمحمد_طهماسبی
❇️ «اون موقع دانشگاه یه سردر داشت، مثل دروازه فوتبال بود. جلوش دیوار دفاعی تشکیل میدادیم، عکس میگرفتیم. سردر دیدی اصلا تا حالا؟ این اسکناس پنج هزاریا رو دیدی؟ اون مال دانشگاه تهرانه». «ولی اون که طرح نداره! همهاش یه رنگ سبزه. فقط عددو گوشهاش نوشتن». «نه! اون پرده جلوشه دیگه. سردر پشتشه. الان چجوریه مال شما؟» «ورودی دانشگاه یه در کوچیکه که روش نوشته ورود دزدها ممنوع، حتی شما دانشجوی عزیز! بعدشم ازت اسکن اثر انگشت، قرنیه چشم و تست ژنتیک میگیرن تا حراست تأیید کنه که مشکلی نیست».
@sharifdaily
روزنامه شریف | Sharifdaily
Sharif Daily 878 (4 Azar 1400).pdf
«سردر»
#وصلهپینه
#امیرمحمد_طهماسبی
❇️ «دانشگاه شریف پیاده میشم.» راننده نگاهی بهم انداخت و گفت «چی میخونی؟» گفتم: «مکانیک، ولی اگه میخوای بپرسی صدای ماشینت ازتسمه تایمه یا». حرفمو قطع کرد وگفت: «میدونم. گرایشت رو بگو». گفتم کنترل. «ماشینلرنینگ و هوش مصنوعی بلدی دیگه؟ الان بخوای برای گوسفند چروندنم اپلای کنی، باید رفتار گوسفندا رو با شبکه عصبی مدل کنی، چراگاهها رو خوشهبندی کنی ... آره خلاصه، یه زمانی منم دانشجو بودم اینجا».
🔸 «عه، کی فارغالتحصیل شدید؟» «۱۴۰۰. اون موقع دانشگاه یه سردر داشت، مثل دروازه فوتبال بود. جلوش دیوار دفاعی تشکیل میدادیم، عکس میگرفتیم. سردر دیدی اصلا تا حالا؟ این اسکناس پنج هزاریا رو دیدی؟ اون مال دانشگاه تهرانه». «ولی اون که طرح نداره! همهاش یه رنگ سبزه. فقط عددو گوشهاش نوشتن». «نه! اون پرده جلوشه دیگه. سردر پشتشه. الان چجوریه مال شما؟» «ورودی دانشگاه یه در کوچیکه که روش نوشته ورود دزدها ممنوع، حتی شما دانشجوی عزیز! بعدشم ازت اسکن اثر انگشت، قرنیه چشم و تست ژنتیک میگیرن تا حراست تأیید کنه که مشکلی نیست». «آره، زمان ما هم حراست حساسی داشتیم. یه روز کارت دانشجویی نبرده بودم، با اینکه منو میشناخت قبول نکرد. آخرش برد منو لب استخر دانشگاه». «چه ربطی داشت؟» «برای اینکه ببینه وقتی یکی شیرجه میزنه، حجم آب رو حساب میکنم یا نه. شوهرعمهام بود».
🔸 جفتمون به افق خیره شدیم. چند دقیقه بعد سکوت رو شکستم و گفتم: «حالا چرا سردر رو برداشتن؟» «هرچی میکشیدیم از همین سردرها بود! اتحاد ملی رو خدشهدار میکرد. اول یه مراسم فارغالتحصیلی برگزار میشد، بعد هر مراسم هم باید یه گروه با دوربین و میکروفون جلوی سردر سرود اجرا میکردن». «برای جذابیت مراسم؟» «نه دیگه! برای اینکه مراسم قبلی رو بشوره ببره. بعد فرداش یه گروه سوم ترکیبی از دو گروه اول میاومدن عکس میگرفتن تا نشون بدن تو کشور چهارفصلمون، مردمان خونگرم با ریشههای متنوع قومی و زبانی و عقاید مختلف کنار هم به خوبی و خوشی زندگی میکنن. تهاش هم یه گروه چهارمی بود که میگفتن اینا همهاش بهخاطر اینه که حواس ما رو از یه صیانتی پرت کنن. راست هم میگفتن، تا اومدیم کارزار عکس مراسم فارغالتحصیلی رو به صدهزار امضا برسونیم، دیدیم اینترنت بالا نمیاد. دیگه بعدش هم به این نتیجه رسیدیم چه کاریه اصلا؟! سردرهای کل کشور رو خراب کردن و الان دیگه هیچ دشواریای ازین جهت نیست».
🔸 «ولی سردر تخت جمشید هست هنوز ها.» «نه، اون برای دیدن سرنوشت حاکمان ظالم و عبرت گرفتنه. همینجاست؟» رسیدیم به در دانشگاه. قبل پیاده شدن گفتم: «ببخشید. یهدونه از اون اسکناسای سردر دانشگاه تهران میشه بهم بدید؟» دلش برام سوخت: «میخوای یادگاری نگه داری به دوستات نشون بدی سردر چه شکلیه؟» «نه. بقیه پولمه چون. اگه پارامتر مسافت، زمان، انرژی مصرفی براساس قیمت روز حاملهای انرژی ...». سر کرایه بحثمون شد که یکی از ردیف عقب گفت: «بسه. خسته شدیم. شما ریاضیا همهچیو صفرویکی میبینید.» «شما علوم انسانی خوندی؟ راهکارتون چیه؟» «بله. من میگم شما نباید قیمت رو با ماشین حساب دربیارید و مهندسیسازی کنید، باید بذاری قیمت خودش حرف بزنه. همین شماها خراب کردید وضع ما رو دیگه.» گفتم«بله، حق با شماست. ببخشید من خیلی سردرنمیارم. خب شما به عنوان کارشناس راهکار عملیتون چیه؟» «انصراف! شما برو الان انصراف بده، کنکور انسانی شرکت کن، درسای ما رو پاس کن ببینی چه کردن مهندسا با وضع ما». «بله، متوجهم. ولی من میگم همین الان برای کرایه تاکسی چه کار کنیم؟» اومد بگه انصراف، راننده پولو گذاشت کف دستم گفت: «حلالت داداش. برو به کلاست برس».
t.me/sharifdaily/8803
@sharifdaily
#وصلهپینه
#امیرمحمد_طهماسبی
❇️ «دانشگاه شریف پیاده میشم.» راننده نگاهی بهم انداخت و گفت «چی میخونی؟» گفتم: «مکانیک، ولی اگه میخوای بپرسی صدای ماشینت ازتسمه تایمه یا». حرفمو قطع کرد وگفت: «میدونم. گرایشت رو بگو». گفتم کنترل. «ماشینلرنینگ و هوش مصنوعی بلدی دیگه؟ الان بخوای برای گوسفند چروندنم اپلای کنی، باید رفتار گوسفندا رو با شبکه عصبی مدل کنی، چراگاهها رو خوشهبندی کنی ... آره خلاصه، یه زمانی منم دانشجو بودم اینجا».
🔸 «عه، کی فارغالتحصیل شدید؟» «۱۴۰۰. اون موقع دانشگاه یه سردر داشت، مثل دروازه فوتبال بود. جلوش دیوار دفاعی تشکیل میدادیم، عکس میگرفتیم. سردر دیدی اصلا تا حالا؟ این اسکناس پنج هزاریا رو دیدی؟ اون مال دانشگاه تهرانه». «ولی اون که طرح نداره! همهاش یه رنگ سبزه. فقط عددو گوشهاش نوشتن». «نه! اون پرده جلوشه دیگه. سردر پشتشه. الان چجوریه مال شما؟» «ورودی دانشگاه یه در کوچیکه که روش نوشته ورود دزدها ممنوع، حتی شما دانشجوی عزیز! بعدشم ازت اسکن اثر انگشت، قرنیه چشم و تست ژنتیک میگیرن تا حراست تأیید کنه که مشکلی نیست». «آره، زمان ما هم حراست حساسی داشتیم. یه روز کارت دانشجویی نبرده بودم، با اینکه منو میشناخت قبول نکرد. آخرش برد منو لب استخر دانشگاه». «چه ربطی داشت؟» «برای اینکه ببینه وقتی یکی شیرجه میزنه، حجم آب رو حساب میکنم یا نه. شوهرعمهام بود».
🔸 جفتمون به افق خیره شدیم. چند دقیقه بعد سکوت رو شکستم و گفتم: «حالا چرا سردر رو برداشتن؟» «هرچی میکشیدیم از همین سردرها بود! اتحاد ملی رو خدشهدار میکرد. اول یه مراسم فارغالتحصیلی برگزار میشد، بعد هر مراسم هم باید یه گروه با دوربین و میکروفون جلوی سردر سرود اجرا میکردن». «برای جذابیت مراسم؟» «نه دیگه! برای اینکه مراسم قبلی رو بشوره ببره. بعد فرداش یه گروه سوم ترکیبی از دو گروه اول میاومدن عکس میگرفتن تا نشون بدن تو کشور چهارفصلمون، مردمان خونگرم با ریشههای متنوع قومی و زبانی و عقاید مختلف کنار هم به خوبی و خوشی زندگی میکنن. تهاش هم یه گروه چهارمی بود که میگفتن اینا همهاش بهخاطر اینه که حواس ما رو از یه صیانتی پرت کنن. راست هم میگفتن، تا اومدیم کارزار عکس مراسم فارغالتحصیلی رو به صدهزار امضا برسونیم، دیدیم اینترنت بالا نمیاد. دیگه بعدش هم به این نتیجه رسیدیم چه کاریه اصلا؟! سردرهای کل کشور رو خراب کردن و الان دیگه هیچ دشواریای ازین جهت نیست».
🔸 «ولی سردر تخت جمشید هست هنوز ها.» «نه، اون برای دیدن سرنوشت حاکمان ظالم و عبرت گرفتنه. همینجاست؟» رسیدیم به در دانشگاه. قبل پیاده شدن گفتم: «ببخشید. یهدونه از اون اسکناسای سردر دانشگاه تهران میشه بهم بدید؟» دلش برام سوخت: «میخوای یادگاری نگه داری به دوستات نشون بدی سردر چه شکلیه؟» «نه. بقیه پولمه چون. اگه پارامتر مسافت، زمان، انرژی مصرفی براساس قیمت روز حاملهای انرژی ...». سر کرایه بحثمون شد که یکی از ردیف عقب گفت: «بسه. خسته شدیم. شما ریاضیا همهچیو صفرویکی میبینید.» «شما علوم انسانی خوندی؟ راهکارتون چیه؟» «بله. من میگم شما نباید قیمت رو با ماشین حساب دربیارید و مهندسیسازی کنید، باید بذاری قیمت خودش حرف بزنه. همین شماها خراب کردید وضع ما رو دیگه.» گفتم«بله، حق با شماست. ببخشید من خیلی سردرنمیارم. خب شما به عنوان کارشناس راهکار عملیتون چیه؟» «انصراف! شما برو الان انصراف بده، کنکور انسانی شرکت کن، درسای ما رو پاس کن ببینی چه کردن مهندسا با وضع ما». «بله، متوجهم. ولی من میگم همین الان برای کرایه تاکسی چه کار کنیم؟» اومد بگه انصراف، راننده پولو گذاشت کف دستم گفت: «حلالت داداش. برو به کلاست برس».
t.me/sharifdaily/8803
@sharifdaily
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
«سردر»
#وصلهپینه
#امیرمحمد_طهماسبی
❇️ «اون موقع دانشگاه یه سردر داشت، مثل دروازه فوتبال بود. جلوش دیوار دفاعی تشکیل میدادیم، عکس میگرفتیم. سردر دیدی اصلا تا حالا؟ این اسکناس پنج هزاریا رو دیدی؟ اون مال دانشگاه تهرانه». «ولی اون که طرح نداره! همهاش یه…
#وصلهپینه
#امیرمحمد_طهماسبی
❇️ «اون موقع دانشگاه یه سردر داشت، مثل دروازه فوتبال بود. جلوش دیوار دفاعی تشکیل میدادیم، عکس میگرفتیم. سردر دیدی اصلا تا حالا؟ این اسکناس پنج هزاریا رو دیدی؟ اون مال دانشگاه تهرانه». «ولی اون که طرح نداره! همهاش یه…
🌟 شماره ۸۸۰ روزنامه شریف منتشر شد.
در این شماره میخوانید:
◀️ فرصتی برای بازنویسی فرهنگی (#سرمقاله/ #عرفان_استقامت)
◀️ کارگاه خانگی/ اجرای طرح درس جدید کارگاه عمومی در دوران آموزش مجازی (#پرونده/ ص۴)
◀️ پای استدلالیان چوبین نبود/ دهمین دوره مسابقات مناظره دانشجویی (#گزارش/ ص۲)
◀️ #میز_نشریات (ص۲)
◀️ دیداری که قرار است تکرار شود/ نشست مجازی رئیس و جمعی از مدیران و معاونان دانشگاه با دانشجوها (#گزارش/ ص۳)
◀️ چمدان مهاجر جا ندارد/ هویتهای جعلی پشت مرز جا میمانند #روی_خط_خارج (#حسین_فیروز/ ص۵)
◀️ علم را به بازی بگیر #مرغ_همسایه (#فاطمه_خسروی/ ص۵)
◀️ دهه عطف/ آموزش عالی ایران در دهه چهل #سدهخوانی (#محمد_ملانوری/ ص۶و۷)
◀️ سوزن علیت در انبار کاه همبستگی/ مروری بر کارهای جاشوا انگریست و گویدو آیمبنز به بهانه نوبل اقتصاد ۲۰۲۱ #اقتصاد_و_کسبوکار (#محمدجواد_دشتیمنش/ ص۸)
◀️ افزایش حداقل دستمزد عامل بیکاری نیست/ چرا دیوید کارد نوبل اقتصاد ۲۰۲۱ را برد؟ #اقتصاد_و_کسبوکار (#محمدمهدی_جعفری/ ص۹)
◀️ زیبای پنهان/ گفتوگو با سیدامیر ساداتموسوی درباره سفر به افغانستان #گفتوگو (#زینب_پرویزی/ ص۱۰)
◀️ #هزارقلم (ص۱۱)
◀️ معدن طلای المپیاد فیزیک/ (#مردمان_شریف/ ص۱۱)
◀️ مهاجرت در الفصفر/ #وصلهپینه (#امیرمحمد_طهماسبی/ ص۱۲)
◀️ #استاد_شریف_ما (ص۱۲)
t.me/sharifdaily/8865
@sharifdaily
در این شماره میخوانید:
◀️ فرصتی برای بازنویسی فرهنگی (#سرمقاله/ #عرفان_استقامت)
◀️ کارگاه خانگی/ اجرای طرح درس جدید کارگاه عمومی در دوران آموزش مجازی (#پرونده/ ص۴)
◀️ پای استدلالیان چوبین نبود/ دهمین دوره مسابقات مناظره دانشجویی (#گزارش/ ص۲)
◀️ #میز_نشریات (ص۲)
◀️ دیداری که قرار است تکرار شود/ نشست مجازی رئیس و جمعی از مدیران و معاونان دانشگاه با دانشجوها (#گزارش/ ص۳)
◀️ چمدان مهاجر جا ندارد/ هویتهای جعلی پشت مرز جا میمانند #روی_خط_خارج (#حسین_فیروز/ ص۵)
◀️ علم را به بازی بگیر #مرغ_همسایه (#فاطمه_خسروی/ ص۵)
◀️ دهه عطف/ آموزش عالی ایران در دهه چهل #سدهخوانی (#محمد_ملانوری/ ص۶و۷)
◀️ سوزن علیت در انبار کاه همبستگی/ مروری بر کارهای جاشوا انگریست و گویدو آیمبنز به بهانه نوبل اقتصاد ۲۰۲۱ #اقتصاد_و_کسبوکار (#محمدجواد_دشتیمنش/ ص۸)
◀️ افزایش حداقل دستمزد عامل بیکاری نیست/ چرا دیوید کارد نوبل اقتصاد ۲۰۲۱ را برد؟ #اقتصاد_و_کسبوکار (#محمدمهدی_جعفری/ ص۹)
◀️ زیبای پنهان/ گفتوگو با سیدامیر ساداتموسوی درباره سفر به افغانستان #گفتوگو (#زینب_پرویزی/ ص۱۰)
◀️ #هزارقلم (ص۱۱)
◀️ معدن طلای المپیاد فیزیک/ (#مردمان_شریف/ ص۱۱)
◀️ مهاجرت در الفصفر/ #وصلهپینه (#امیرمحمد_طهماسبی/ ص۱۲)
◀️ #استاد_شریف_ما (ص۱۲)
t.me/sharifdaily/8865
@sharifdaily
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
⚡️بخوانید:
شماره ۸۸۰ روزنامه شریف منتشر شد.
کارگاه خانگی
پای استدلالیان چوبین نبود
دیداری که قرار است تکرار شود
چمدان مهاجر جا ندارد
دهه عطف
سوزن علیت در انبار کاه همبستگی
افزایش حداقل دستمزد عامل بیکاری نیست
زیبای پنهان
@sharifdaily
شماره ۸۸۰ روزنامه شریف منتشر شد.
کارگاه خانگی
پای استدلالیان چوبین نبود
دیداری که قرار است تکرار شود
چمدان مهاجر جا ندارد
دهه عطف
سوزن علیت در انبار کاه همبستگی
افزایش حداقل دستمزد عامل بیکاری نیست
زیبای پنهان
@sharifdaily
🌟 شماره ۸۸۲ روزنامه شریف منتشر شد.
در این شماره میخوانید:
◀️ هی مزنیدش! (#سرمقاله/ #محمد_ملانوری)
◀️ فراتر از نیاز/ مروری بر نتایج نظرسنجی روزنامه به بهانه روز چای (#پرونده/ ص۴)
◀️ دوری و دوستی شریف و ورودیهای ۱۴۰۰/ ارتباط شریف و ورودیهای جدید کمکم بیشتر میشود (#گزارش/ ص۲)
◀️ #میز_نشریات (ص۲)
◀️ صدایی که شنیده نمیشود/ مناظره «صدای مردم» در سالن جابر #گزارش (#محمد_جلیلوند/ ص۳)
◀️ سرعت همه را کم کن #حرف_زیادی (#مرتضی_یاری/ ص۳)
◀️ نزدیک بود، ولی نشد/ مروری بر سه حادثه در دوران جنگ سرد که میتوانست جرقه شروع نبرد اتمی باشد #پرونده (#محمدرضا_فتحاللهی/ ص۵)
◀️ بدون تبلیغات و مهربان با رم و باتری/ چرا به Brave مهاجرت کردم؟ #افیک (#محمدحسین_بهمنی/ ص۶)
◀️ #هزارقلم (ص۷)
◀️ آرامش پای بوم (#مردمان_شریف/ ص۷)
◀️ مرز بین عقل و جنون باریک است/ #وصلهپینه (#رضا_علیپور/ ص۸)
◀️ میوت (۱) (#امیرمحمد_طهماسبی/ ص۸)
t.me/sharifdaily/8959
@sharifdaily
در این شماره میخوانید:
◀️ هی مزنیدش! (#سرمقاله/ #محمد_ملانوری)
◀️ فراتر از نیاز/ مروری بر نتایج نظرسنجی روزنامه به بهانه روز چای (#پرونده/ ص۴)
◀️ دوری و دوستی شریف و ورودیهای ۱۴۰۰/ ارتباط شریف و ورودیهای جدید کمکم بیشتر میشود (#گزارش/ ص۲)
◀️ #میز_نشریات (ص۲)
◀️ صدایی که شنیده نمیشود/ مناظره «صدای مردم» در سالن جابر #گزارش (#محمد_جلیلوند/ ص۳)
◀️ سرعت همه را کم کن #حرف_زیادی (#مرتضی_یاری/ ص۳)
◀️ نزدیک بود، ولی نشد/ مروری بر سه حادثه در دوران جنگ سرد که میتوانست جرقه شروع نبرد اتمی باشد #پرونده (#محمدرضا_فتحاللهی/ ص۵)
◀️ بدون تبلیغات و مهربان با رم و باتری/ چرا به Brave مهاجرت کردم؟ #افیک (#محمدحسین_بهمنی/ ص۶)
◀️ #هزارقلم (ص۷)
◀️ آرامش پای بوم (#مردمان_شریف/ ص۷)
◀️ مرز بین عقل و جنون باریک است/ #وصلهپینه (#رضا_علیپور/ ص۸)
◀️ میوت (۱) (#امیرمحمد_طهماسبی/ ص۸)
t.me/sharifdaily/8959
@sharifdaily
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
⚡️بخوانید:
شماره ۸۸۲ روزنامه شریف منتشر شد.
فراتر از نیاز
دوری و دوستی شریف و ورودیهای ۱۴۰۰
صدایی که شنیده نمیشود
نزدیک بود، ولی نشد
بدون تبلیغات و مهربان با رم و باتری
@sharifdaily
شماره ۸۸۲ روزنامه شریف منتشر شد.
فراتر از نیاز
دوری و دوستی شریف و ورودیهای ۱۴۰۰
صدایی که شنیده نمیشود
نزدیک بود، ولی نشد
بدون تبلیغات و مهربان با رم و باتری
@sharifdaily