روزنامه شریف | Sharifdaily
Sharif Daily 864 (7 Aban 1399).pdf
«دنبال بندی بودم که بهش بند بشم، که بمونم»
❇️ در دوران دانشگاه همیشه یک سمتم به دانشگاه وصل بود و یک سمتم به شرکت، توی شرکت یهمدت کارای علوم داده میکردم، خوشم نیومد، شاید چون خیلی «علم» نبود. یهسالی هست اومدم سمت محاسبات کوانتومی. همزمان توی شرکت تلاشم این بود که یک بخش پژوهشی راه بندازم. راستش اینطور بود که من اوایل دانشگاه بیشتر دیدم این بود که زودتر اپلای کنم و بروم، هرچه گذشت و هرچه بیشتر دوست پیدا کردم و «وطن» برام معنای خوشرنگتری پیدا کرد، تعلقم به ماندن بیشتر شد و فقط دنبال بهانه بودم و شاید هم هستم که بتونم به اون بند بشم و بمونم و بسازم.
🔸 این اواخر که توی شرکت درگیر ساخت پژوهشکده بودیم، همه خوشحال بودیم که داریم چیزی میسازیم مفید، شاید روزی بزرگ و شاید هم زیبا. که آبان شد، و امان از آبان. اینترنت قطع شد، هوا هم روز به روز سردتر. البته من که به اینترنت وصل بودم، حتی یهروز اومدم لابی کامپیوتر و دیدم همه دمغ نشستن، گفتم «خجالت بکشید، ناسلامتی شما دانشکده کامپیوتر هستید». همونجا یه سرور بالا آوردم و تنظیمات اتصال بهش رو نوشتم و زدم روی دیوار لابی. بعدا دیدم کلی از بچهها بهش وصل شده بودن. ولی آبان بود که نشستم به این فکر کردم که «جدا ما عقلمون سرجاشه که میخوایم برای جایی پژوهشکده بسازیم که اینترنت هم نداره؟!». واقعیت چند وقته طیب خاطرم در جیب وطن جا مونده. و حالا ما موندیم، و کتاب ۵۰۴، و شاید هم هنوز امیدوار به پابهپای شادمانیهای مردم پا کوبیدن.
🔸 این قسمت از #مردمان_شریف سراغ یکی از بچههای #کامپیوتر رفتهایم؛ با شیر یا خط بین برق و کامپیوتر انتخاب رشته کرده، نه موقع انتخاب رشته و نه الآن زیاد علاقهای به شریف نداشته، همزمان با دانشگاه و حتی قبلتر از آن به کار و کد زدن به هر زبانی مشغول شده و این اواخر هم با ماینور فیزیک و سروکلهزدن با کوانتوم سرگرم، البته دستی در شعر و ادبیات و هر هنری که نان و آب نشود هم دارد. به اخوان، مسافرت، هر زبان برنامهنویسی، مرتضی کیوان، مارلبرو از نوع قرمزش و فضاهای هیلبرتی علاقهمند و یحتمل از فرزندان خلف خیام در عصر ماست. به نظر خودش شانس و اتفاقات تصادفی در زندگیاش خیلی تأثیر داشته و حالا مثل خیلی از همدورهایهایش بعد از گذر کردن از همین حوادث عجیب این یکسال اخیر کشور، فعلا بین یک چندراهی زندگی میکند، تا سحر چه زاید. #سید_سجاد_کاهانی، ورودی ۹۵ مهندسی کامپیوتر شریف است و روایت کوتاهش از زندگی خودش را در سایت روزنامه میتوانید بخوانید.
@sharifdaily
❇️ در دوران دانشگاه همیشه یک سمتم به دانشگاه وصل بود و یک سمتم به شرکت، توی شرکت یهمدت کارای علوم داده میکردم، خوشم نیومد، شاید چون خیلی «علم» نبود. یهسالی هست اومدم سمت محاسبات کوانتومی. همزمان توی شرکت تلاشم این بود که یک بخش پژوهشی راه بندازم. راستش اینطور بود که من اوایل دانشگاه بیشتر دیدم این بود که زودتر اپلای کنم و بروم، هرچه گذشت و هرچه بیشتر دوست پیدا کردم و «وطن» برام معنای خوشرنگتری پیدا کرد، تعلقم به ماندن بیشتر شد و فقط دنبال بهانه بودم و شاید هم هستم که بتونم به اون بند بشم و بمونم و بسازم.
🔸 این اواخر که توی شرکت درگیر ساخت پژوهشکده بودیم، همه خوشحال بودیم که داریم چیزی میسازیم مفید، شاید روزی بزرگ و شاید هم زیبا. که آبان شد، و امان از آبان. اینترنت قطع شد، هوا هم روز به روز سردتر. البته من که به اینترنت وصل بودم، حتی یهروز اومدم لابی کامپیوتر و دیدم همه دمغ نشستن، گفتم «خجالت بکشید، ناسلامتی شما دانشکده کامپیوتر هستید». همونجا یه سرور بالا آوردم و تنظیمات اتصال بهش رو نوشتم و زدم روی دیوار لابی. بعدا دیدم کلی از بچهها بهش وصل شده بودن. ولی آبان بود که نشستم به این فکر کردم که «جدا ما عقلمون سرجاشه که میخوایم برای جایی پژوهشکده بسازیم که اینترنت هم نداره؟!». واقعیت چند وقته طیب خاطرم در جیب وطن جا مونده. و حالا ما موندیم، و کتاب ۵۰۴، و شاید هم هنوز امیدوار به پابهپای شادمانیهای مردم پا کوبیدن.
🔸 این قسمت از #مردمان_شریف سراغ یکی از بچههای #کامپیوتر رفتهایم؛ با شیر یا خط بین برق و کامپیوتر انتخاب رشته کرده، نه موقع انتخاب رشته و نه الآن زیاد علاقهای به شریف نداشته، همزمان با دانشگاه و حتی قبلتر از آن به کار و کد زدن به هر زبانی مشغول شده و این اواخر هم با ماینور فیزیک و سروکلهزدن با کوانتوم سرگرم، البته دستی در شعر و ادبیات و هر هنری که نان و آب نشود هم دارد. به اخوان، مسافرت، هر زبان برنامهنویسی، مرتضی کیوان، مارلبرو از نوع قرمزش و فضاهای هیلبرتی علاقهمند و یحتمل از فرزندان خلف خیام در عصر ماست. به نظر خودش شانس و اتفاقات تصادفی در زندگیاش خیلی تأثیر داشته و حالا مثل خیلی از همدورهایهایش بعد از گذر کردن از همین حوادث عجیب این یکسال اخیر کشور، فعلا بین یک چندراهی زندگی میکند، تا سحر چه زاید. #سید_سجاد_کاهانی، ورودی ۹۵ مهندسی کامپیوتر شریف است و روایت کوتاهش از زندگی خودش را در سایت روزنامه میتوانید بخوانید.
@sharifdaily
روزنامه دانشگاه صنعتی شریف
دنبال بندی بودم که بهش بند بشم، که بمونم
این قسمت از مردمان شریف سراغ یکی از بچههای کامپیوتر رفتهایم؛ با شیر یا خط بین برق و کامپیوتر انتخاب رشته کرده، نه موقع انتخاب رشته و نه الآن زیاد علاقهای به شریف نداشته، همزمان با دانشگاه و حتی قبلتر از آن به کار و کد زدن به هر زبانی مشغول شده و این…
روزنامه شریف | Sharifdaily
Sharif Daily 865 (15 Aban 1399).pdf
«اگه کرونا نبود، درس و کار داشتم ولی زن نداشتم»
#مردمان_شریف
❇️ اولین کارآموزیام رو رفتم ماشینسازی تبریز. میخواستم تابستون رو توی تبریز باشم و یه صنعتی رو هم ببینم ولی دیدن اونجا به یکی از بزرگترین ناامیدیهام تبدیل شد. در حین کارشناسی و از اونجایی که از مکانیک بریده بودم به سمت علایق دیگه کشیده شدم. رفتم سمت زبان و ترجمه و هنر. زبانم بد نبود و به یه منبع درآمد کوچیک برام تبدیل شد. زمان انتخاب پروژه کارشناسیام به خاطر چندین رابطه و اتفاق، پروژهام رفت سمت بیومکانیک و پرینتر سهبعدی. کمی که درموردش خوندم احساس کردم بهش علاقه دارم. کنکور ارشد رو هم مکانیک دادم، چون در مورد موضوعات دیگه تحقیق نکرده بودم و میخواستم همین راهی که هستم رو ادامه بدم، چون راحتترین کار بود! پس کنکور رو دادم و طراحی کاربردی شریف قبول شدم و خب رفتم سمت بیومکانیک.
🔸 ترم اول ارشد به خاطر یهسری مشکلات جانبی دوران خوبی نداشتم و نمراتم خیلی بد شد ولی در هر صورت درسها پاس شد. تو همین دوران به شدت دنبال کار بودم. بعد از چندین مصاحبه بالاخره یه شرکت مکانیکی منو قبول کرد. خیلی خوشحال بودم. اوایل ترم دوی ارشد بود و داشتم آخرای کارآموزیام توی این شرکت رو میگذروندم. اون ترم تصمیم گرفته بودم درسا رو با جدیت بیشتری ببرم جلو. گذشت تا رسیدیم به کرونا.
🔸 بهخاطر کرونا و اینکه جایی توی تهران غیر از خوابگاه نداشتم، مجبور شدم برگردم تبریز و شرکت هم عذرم رو خواست. اوایل قرنطینه اوضاع بد نبود و سعی میکردم درسا رو ببرم جلو ولی بعدش شرایطم به سمت افسردگی کامل رفت. دیگه نمیتونستم فشارها رو تحمل کنم. آخرش تصمیم گرفتم که برم انصراف بدم. دیگه واقعا نمیتونستم رشتهای رو که ازش بدم میاد، ادامه بدم. تنها چیزی که بهخاطرش میخواستم درسمو ادامه بدم، یعنی کار رو هم نداشتم. پس تصمیمم رو عملی کردم. الآن هم هنوز تصمیم نگرفتم که سال بعد برای ارشد چی کار کنم؟! از یه طرف میگم برم به سمتی از مکانیک که بیشترین فاصله رو ازش داشته باشه و بتونم برنامهنویسی یاد بگیرم. از یه طرف دیگه به ادبیات و هنر و مخصوصا ترجمه علاقه دارم و هنوز مرددم. البته خدارو شکر! چون درسته این کرونا ضررهای زیادی بهم زد ولی تو همین دوران تونستم ازدواج کنم. اگه کرونا نبود، شاید هیچوقت این اتفاق نمیافتاد!
🔸 روایت مختصر #سجاد_بهنام از زندگی خودش را در سایت روزنامه بخوانید.
@sharifdaily
#مردمان_شریف
❇️ اولین کارآموزیام رو رفتم ماشینسازی تبریز. میخواستم تابستون رو توی تبریز باشم و یه صنعتی رو هم ببینم ولی دیدن اونجا به یکی از بزرگترین ناامیدیهام تبدیل شد. در حین کارشناسی و از اونجایی که از مکانیک بریده بودم به سمت علایق دیگه کشیده شدم. رفتم سمت زبان و ترجمه و هنر. زبانم بد نبود و به یه منبع درآمد کوچیک برام تبدیل شد. زمان انتخاب پروژه کارشناسیام به خاطر چندین رابطه و اتفاق، پروژهام رفت سمت بیومکانیک و پرینتر سهبعدی. کمی که درموردش خوندم احساس کردم بهش علاقه دارم. کنکور ارشد رو هم مکانیک دادم، چون در مورد موضوعات دیگه تحقیق نکرده بودم و میخواستم همین راهی که هستم رو ادامه بدم، چون راحتترین کار بود! پس کنکور رو دادم و طراحی کاربردی شریف قبول شدم و خب رفتم سمت بیومکانیک.
🔸 ترم اول ارشد به خاطر یهسری مشکلات جانبی دوران خوبی نداشتم و نمراتم خیلی بد شد ولی در هر صورت درسها پاس شد. تو همین دوران به شدت دنبال کار بودم. بعد از چندین مصاحبه بالاخره یه شرکت مکانیکی منو قبول کرد. خیلی خوشحال بودم. اوایل ترم دوی ارشد بود و داشتم آخرای کارآموزیام توی این شرکت رو میگذروندم. اون ترم تصمیم گرفته بودم درسا رو با جدیت بیشتری ببرم جلو. گذشت تا رسیدیم به کرونا.
🔸 بهخاطر کرونا و اینکه جایی توی تهران غیر از خوابگاه نداشتم، مجبور شدم برگردم تبریز و شرکت هم عذرم رو خواست. اوایل قرنطینه اوضاع بد نبود و سعی میکردم درسا رو ببرم جلو ولی بعدش شرایطم به سمت افسردگی کامل رفت. دیگه نمیتونستم فشارها رو تحمل کنم. آخرش تصمیم گرفتم که برم انصراف بدم. دیگه واقعا نمیتونستم رشتهای رو که ازش بدم میاد، ادامه بدم. تنها چیزی که بهخاطرش میخواستم درسمو ادامه بدم، یعنی کار رو هم نداشتم. پس تصمیمم رو عملی کردم. الآن هم هنوز تصمیم نگرفتم که سال بعد برای ارشد چی کار کنم؟! از یه طرف میگم برم به سمتی از مکانیک که بیشترین فاصله رو ازش داشته باشه و بتونم برنامهنویسی یاد بگیرم. از یه طرف دیگه به ادبیات و هنر و مخصوصا ترجمه علاقه دارم و هنوز مرددم. البته خدارو شکر! چون درسته این کرونا ضررهای زیادی بهم زد ولی تو همین دوران تونستم ازدواج کنم. اگه کرونا نبود، شاید هیچوقت این اتفاق نمیافتاد!
🔸 روایت مختصر #سجاد_بهنام از زندگی خودش را در سایت روزنامه بخوانید.
@sharifdaily
روزنامه دانشگاه صنعتی شریف
اگه کرونا نبود، درس و کار داشتم ولی زن نداشتم
سجاد بهنام هستم. توی تبریز به دنیا اومدم. به جای تیزهوشان، توی نمونه دولتی درس خوندم و خیلی هم از این اتفاق خوشحالم. دوران مدرسه بسیار لذتبخش بود. هم درس میخوندم و هم کارای دیگهمو میکردم و دغدغههای ذهنی عجیبی نداشتم. تنها دغدغهام این بود که هر کاری…
🌟 شماره ۸۶۷ روزنامه شریف منتشر شد.
در این شماره میخوانید:
◀️ حیرت از این همه شور و شعر و اندیشه (#سرمقاله/ #شانت_باغرام)
◀️ داغ آبان داغ/ آبان ۹۸ از نظر دانشجوهای شریف (#پرونده/ ص۶و۷)
◀️ تالار توس، تالار ایران/ گزارشی از نوسازی سالن اجتماعات کتابخانه مرکزی (#گزارش/ ص۲)
◀️ #میز_نشریات (#محمدجواد_شاکر/ ص۲)
◀️ اینترنت، ناجی دانشگاه و حتی بیشتر #ذرهبین (#علی_فهمیده/ ص۲)
◀️ مردم را بازی دهیم/ روایتی از مناظره «مردم کجای کارند؟!» با حضور حجج اسلام مهدیان و شریفزاده #گزارش (#سیدمرتضی_محمودی/ ص۳)
◀️ احیای سازمان محتضر جرم او بود/ روایتی از تأسیس، احیا و افول سمپاد #پرونده (#محمد_ملانوری/ ص۴)
◀️ عالم دانشگاهی به جای دکتر حجتالاسلام/ به یاد مرحوم دکتر داوود فیرحی #پرونده (#محمد_حسینبنا/ ص۵)
◀️ عالم روادار/ رضا کریمی، شاگرد سابق فیرحی از او میگوید (ص۵)
◀️ شورش حاشیه/ آبان ۹۷، کمی تحلیل و توجیه (#پرونده/ ص۸)
◀️ خروج از حاشیه #آنسوی_آجرهای_قرمز (#محمدتقی_ضرغام_افشار/ ص۸)
◀️ طنین مشتهای گرهشده/ شعار میدهم، پس هستم؟ #هنر_و_ادبیات (#ساهره_شرهانی/ ص۹)
◀️ با مشت آهنگین خود گوش فلک را پاره کن #شریفانه (#مهدی_مهدیه/ ص۹)
◀️ واقعا به من خوش گذشت؛ متشکرم و خداحافظ #صریر (#سارا_ایرانبخش/ ص۹)
◀️ دوگانه اقتصاد و محیطزیست/ چرا فرکینگ سر از مناظرات انتخاباتی آمریکا درآورد؟ #اقتصاد_و_کسبوکار (#نیما_رجبی/ ص۱۰)
◀️ #هزارقلم/ ص۱۱
◀️ رستا شد F14 من #مردمان_شریف (#مریم_اشتهاردی/ ص۱۱)
◀️ بیستوسوم ماه هشتم #وصله_پینه (#رضا_علیپور/ ص۱۲)
◀️ پیشگوییهای شتری #نیش_شتر (#علیرضا_مختار/ ص۱۲)
https://t.me/sharifdaily/7055
@sharifdaily
در این شماره میخوانید:
◀️ حیرت از این همه شور و شعر و اندیشه (#سرمقاله/ #شانت_باغرام)
◀️ داغ آبان داغ/ آبان ۹۸ از نظر دانشجوهای شریف (#پرونده/ ص۶و۷)
◀️ تالار توس، تالار ایران/ گزارشی از نوسازی سالن اجتماعات کتابخانه مرکزی (#گزارش/ ص۲)
◀️ #میز_نشریات (#محمدجواد_شاکر/ ص۲)
◀️ اینترنت، ناجی دانشگاه و حتی بیشتر #ذرهبین (#علی_فهمیده/ ص۲)
◀️ مردم را بازی دهیم/ روایتی از مناظره «مردم کجای کارند؟!» با حضور حجج اسلام مهدیان و شریفزاده #گزارش (#سیدمرتضی_محمودی/ ص۳)
◀️ احیای سازمان محتضر جرم او بود/ روایتی از تأسیس، احیا و افول سمپاد #پرونده (#محمد_ملانوری/ ص۴)
◀️ عالم دانشگاهی به جای دکتر حجتالاسلام/ به یاد مرحوم دکتر داوود فیرحی #پرونده (#محمد_حسینبنا/ ص۵)
◀️ عالم روادار/ رضا کریمی، شاگرد سابق فیرحی از او میگوید (ص۵)
◀️ شورش حاشیه/ آبان ۹۷، کمی تحلیل و توجیه (#پرونده/ ص۸)
◀️ خروج از حاشیه #آنسوی_آجرهای_قرمز (#محمدتقی_ضرغام_افشار/ ص۸)
◀️ طنین مشتهای گرهشده/ شعار میدهم، پس هستم؟ #هنر_و_ادبیات (#ساهره_شرهانی/ ص۹)
◀️ با مشت آهنگین خود گوش فلک را پاره کن #شریفانه (#مهدی_مهدیه/ ص۹)
◀️ واقعا به من خوش گذشت؛ متشکرم و خداحافظ #صریر (#سارا_ایرانبخش/ ص۹)
◀️ دوگانه اقتصاد و محیطزیست/ چرا فرکینگ سر از مناظرات انتخاباتی آمریکا درآورد؟ #اقتصاد_و_کسبوکار (#نیما_رجبی/ ص۱۰)
◀️ #هزارقلم/ ص۱۱
◀️ رستا شد F14 من #مردمان_شریف (#مریم_اشتهاردی/ ص۱۱)
◀️ بیستوسوم ماه هشتم #وصله_پینه (#رضا_علیپور/ ص۱۲)
◀️ پیشگوییهای شتری #نیش_شتر (#علیرضا_مختار/ ص۱۲)
https://t.me/sharifdaily/7055
@sharifdaily
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
⚡️بخوانید:
شماره ۸۶۷ روزنامه شریف منتشر شد. خیلی دیر رسیدیم ولی بالاخره رسیدیم.
داغ آبان داغ
تالار توس، تالار ایران
مردم را بازی دهیم
احیای سازمان محتضر جرم او بود
عالم دانشگاهی به جای دکتر حجتالاسلام
شورش حاشیه
طنین مشتهای گرهشده
دوگانه اقتصاد و محیطزیست…
شماره ۸۶۷ روزنامه شریف منتشر شد. خیلی دیر رسیدیم ولی بالاخره رسیدیم.
داغ آبان داغ
تالار توس، تالار ایران
مردم را بازی دهیم
احیای سازمان محتضر جرم او بود
عالم دانشگاهی به جای دکتر حجتالاسلام
شورش حاشیه
طنین مشتهای گرهشده
دوگانه اقتصاد و محیطزیست…
روزنامه شریف | Sharifdaily
⚡️بخوانید: شماره ۸۶۷ روزنامه شریف منتشر شد. خیلی دیر رسیدیم ولی بالاخره رسیدیم. داغ آبان داغ تالار توس، تالار ایران مردم را بازی دهیم احیای سازمان محتضر جرم او بود عالم دانشگاهی به جای دکتر حجتالاسلام شورش حاشیه طنین مشتهای گرهشده دوگانه اقتصاد و محیطزیست…
«رستا شد F14 من»
#مردمان_شریف
❇️ من از اونایی بودم که تو بچگی عشق خلبانی بودم؛ مخصوصا خلبانی هواپیماهای جنگنده و همیشه این عشق به خلبانی رو تو دلم داشتم. نزدیکای انتخاب رشته که بودم، قرار شد یه روز چند نفر از دانشگاه افسری امام علی (ع) بیان مدرسهمون تا تبلیغ دانشگاهشون رو بکن. وقتی این صحبتا رو شنیدم، گل از گلم شکفت و عزم خودمو جزم کردم که برم پی خلبانی. حتی با وجود رتبه خوب کنکورم یه لحظه هم شک نکردم. از همون موقع همه اطرافیان با تصمیمم مخالفت میکردن ولی خب من سعیمو کردم که راضیشون کنم.
🔸 گذشت تا روز موعود رسید و اون آقایون دوباره اومدن مدرسهمون. کلی رشته معرفی کردن اما من فقط به تیکههای مربوط به خلبانی گوش میدادم و هی ذوق میکردم و انگار توی آسمونها در حال پرواز و مانور بودم. صحبتها و نکات آقایون گفته و گفته شد تا اینکه شرایط لازم برای خلبانی رو توضیح دادن. اولین شرط ضروری این بود که دندوناتون سالم سالم باشه، همه ۳۲ تاش! اون لحظه دنیا روی سرم خراب شد، چون من یه تعدادی از دندونام رو پر کرده بودم. رفتم ببینم جای چونه زدن داره یا نه و کلی عجز و لابه و التماس. گفتن «بچهجون! برو پی کارت. اگه حتی یه دندون هم خراب باشه، توی اون ارتفاع خرد میشه و بیهوش میشی...» تو اون لحظه همهچی برام تموم شد و خلبانی به عنوان حسرت همیشگی برام موند؛ حسرتی که هیچ کار یا تلاشی نمیتونستم برای رسیدن بهش بکنم و استیصال بود که منو احاطه کرده بود.
🔸 روایت #علیرضا_بانشی از علاقهاش به خلبانی جنگنده تا گذرش به برق شریف و آشنایی با گروه رستا را در سایت روزنامه بخوانید.
@sharifdaily
#مردمان_شریف
❇️ من از اونایی بودم که تو بچگی عشق خلبانی بودم؛ مخصوصا خلبانی هواپیماهای جنگنده و همیشه این عشق به خلبانی رو تو دلم داشتم. نزدیکای انتخاب رشته که بودم، قرار شد یه روز چند نفر از دانشگاه افسری امام علی (ع) بیان مدرسهمون تا تبلیغ دانشگاهشون رو بکن. وقتی این صحبتا رو شنیدم، گل از گلم شکفت و عزم خودمو جزم کردم که برم پی خلبانی. حتی با وجود رتبه خوب کنکورم یه لحظه هم شک نکردم. از همون موقع همه اطرافیان با تصمیمم مخالفت میکردن ولی خب من سعیمو کردم که راضیشون کنم.
🔸 گذشت تا روز موعود رسید و اون آقایون دوباره اومدن مدرسهمون. کلی رشته معرفی کردن اما من فقط به تیکههای مربوط به خلبانی گوش میدادم و هی ذوق میکردم و انگار توی آسمونها در حال پرواز و مانور بودم. صحبتها و نکات آقایون گفته و گفته شد تا اینکه شرایط لازم برای خلبانی رو توضیح دادن. اولین شرط ضروری این بود که دندوناتون سالم سالم باشه، همه ۳۲ تاش! اون لحظه دنیا روی سرم خراب شد، چون من یه تعدادی از دندونام رو پر کرده بودم. رفتم ببینم جای چونه زدن داره یا نه و کلی عجز و لابه و التماس. گفتن «بچهجون! برو پی کارت. اگه حتی یه دندون هم خراب باشه، توی اون ارتفاع خرد میشه و بیهوش میشی...» تو اون لحظه همهچی برام تموم شد و خلبانی به عنوان حسرت همیشگی برام موند؛ حسرتی که هیچ کار یا تلاشی نمیتونستم برای رسیدن بهش بکنم و استیصال بود که منو احاطه کرده بود.
🔸 روایت #علیرضا_بانشی از علاقهاش به خلبانی جنگنده تا گذرش به برق شریف و آشنایی با گروه رستا را در سایت روزنامه بخوانید.
@sharifdaily
روزنامه دانشگاه صنعتی شریف
رستا شد F14 من
خب من علیرضا بانشی هستم ولی اینکه برای شناخت من کافی نیست. اگه یهکم بخواین راجع به من بدونین، باید بگم که دوران راهنمایی و دبیرستانم خیلی معمولی بود، شاید مثل خیلیهای دیگه! با اینکه دوره دبیرستان سمپاد بودم ولی سمپاد خیلی خوبی نبود و صرفا گذروندم و رسیدم…
🌟 شماره ۸۷۰ روزنامه شریف منتشر شد.
در این شماره میخوانید:
◀️ بیسروته (#سرمقاله/ #مرتضی_یاری)
◀️ تفاوت را حس کردیم/ مروری بر چهار سال حضور دکتر حسینی در معاونت فرهنگی اجتماعی (#پرونده/ ص۶و۷)
◀️ بازی در زمین معاونت/ #گفتوگو با جواد درویش، مشاور سابق معاون فرهنگی اجتماعی (#پرونده/ ص۴و۵)
◀️ فوق برنامه کم است، معاونتش کنید/ مروری کوتاه بر تاریخچه معاونت فرهنگی اجتماعی (#پرونده/ ص۸)
◀️ اخلاق برای ماشینهای هوشمند/ همکاری اندیشکده مهاجر در تدوین سند اخلاق هوش مصنوعی یونسکو (#گزارش/ ص۲)
◀️ #میز_نشریات (#محمدجواد_شاکر/ ص۲)
◀️ منتظر همدلی، نوآوری و توسعه باشیم/ #گفتوگو با دکتر فخارزاده، معاون جدید فرهنگی اجتماعی دانشگاه (ص۳)
◀️ کشاکش قومیت، ملیت و دیانت #آنسوی_آجرهای_قرمز (#محمدتقی_ضرغام_افشار/ ص۳)
◀️ انقراض به جای درک/ پژوهشهای اوتیسم از دیدگاه یک فرد دارای اوتیسم #کمی_آنسوتر (#حسین_رجبی/ ص۹)
◀️ روزی که ایران پهپاد آمریکا را زد #روی_خط_خارج (#مهدی_محصل_ارجمندی/ ص۹)
◀️ بلینکن: وزیر برجامی یا بهانهتراش جدید؟/ بخشهایی از گفتوگوی آنتونی بلینکن، دستیار اوباما و مشاور جو بایدن در سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۵ #گفتوگو (#سجاد_بهنام/ ص۱۰)
◀️ چای، عشق و شوق دیدار (#مردمان_شریف/ ص۱۱)
◀️ شایدهای ناتمام (#یادداشت/ ص۱۲)
◀️ جمله جنسها میشود ارزان/ سختیاش صدسن نخستین است #نیش_شتر (#علیرضا_مختار/ ص۱۲)
t.me/sharifdaily/7362
@sharifdaily
در این شماره میخوانید:
◀️ بیسروته (#سرمقاله/ #مرتضی_یاری)
◀️ تفاوت را حس کردیم/ مروری بر چهار سال حضور دکتر حسینی در معاونت فرهنگی اجتماعی (#پرونده/ ص۶و۷)
◀️ بازی در زمین معاونت/ #گفتوگو با جواد درویش، مشاور سابق معاون فرهنگی اجتماعی (#پرونده/ ص۴و۵)
◀️ فوق برنامه کم است، معاونتش کنید/ مروری کوتاه بر تاریخچه معاونت فرهنگی اجتماعی (#پرونده/ ص۸)
◀️ اخلاق برای ماشینهای هوشمند/ همکاری اندیشکده مهاجر در تدوین سند اخلاق هوش مصنوعی یونسکو (#گزارش/ ص۲)
◀️ #میز_نشریات (#محمدجواد_شاکر/ ص۲)
◀️ منتظر همدلی، نوآوری و توسعه باشیم/ #گفتوگو با دکتر فخارزاده، معاون جدید فرهنگی اجتماعی دانشگاه (ص۳)
◀️ کشاکش قومیت، ملیت و دیانت #آنسوی_آجرهای_قرمز (#محمدتقی_ضرغام_افشار/ ص۳)
◀️ انقراض به جای درک/ پژوهشهای اوتیسم از دیدگاه یک فرد دارای اوتیسم #کمی_آنسوتر (#حسین_رجبی/ ص۹)
◀️ روزی که ایران پهپاد آمریکا را زد #روی_خط_خارج (#مهدی_محصل_ارجمندی/ ص۹)
◀️ بلینکن: وزیر برجامی یا بهانهتراش جدید؟/ بخشهایی از گفتوگوی آنتونی بلینکن، دستیار اوباما و مشاور جو بایدن در سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۵ #گفتوگو (#سجاد_بهنام/ ص۱۰)
◀️ چای، عشق و شوق دیدار (#مردمان_شریف/ ص۱۱)
◀️ شایدهای ناتمام (#یادداشت/ ص۱۲)
◀️ جمله جنسها میشود ارزان/ سختیاش صدسن نخستین است #نیش_شتر (#علیرضا_مختار/ ص۱۲)
t.me/sharifdaily/7362
@sharifdaily
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
⚡️بخوانید:
بالاخره برگشتیم! شماره ۸۷۰ روزنامه شریف منتشر شد.
تفاوت را حس کردیم
فوق برنامه کم است، معاونتش کنید
بازی در زمین معاونت
اخلاق برای ماشینهای هوشمند
منتظر همدلی، نوآوری و توسعه باشیم
انقراض به جای درک
بلینکن: وزیر برجامی یا بهانهتراش جدید؟
@sharifdaily
بالاخره برگشتیم! شماره ۸۷۰ روزنامه شریف منتشر شد.
تفاوت را حس کردیم
فوق برنامه کم است، معاونتش کنید
بازی در زمین معاونت
اخلاق برای ماشینهای هوشمند
منتظر همدلی، نوآوری و توسعه باشیم
انقراض به جای درک
بلینکن: وزیر برجامی یا بهانهتراش جدید؟
@sharifdaily
«دانشگاه اجازه کردیت نداد، رفتم کنکور دادم و طلای المپیاد گرفتم»
#مردمان_شریف
❇️ لیسانسم ۴ سال طول کشید، نمرات درسام و معدلم هم خوب بود. سال آخر یهکم به اپلای و ادامهتحصیل توی خارج از کشور هم فکر کردم ولی حسم این بود که االآن برای رفتن به خارج از کشور مناسب نیست و اگه ایران بمونم و ارشد هم بخونم، بعدا فرصتهای بهتری توی ایران یا کشورهای دیگه برام پیش میآد. شروع کردم برای ارشد خوندن ولی وقت خاصی براش نذاشتم و سرجمع ده روزی بیشتر براش نخوندم ولی چون درسا رو خوب بلد بودم و تسلط داشتم، تونستم با همون مقدار خوندن رتبه ۱۱ ریاضی محض و رتبه ۱۲ ریاضی کاربردی رو کسب کنم. در نهایت هم ریاضی محض رو به عنوان رشته ارشد توی شریف انتخاب کردم. چون رتبههای برتر کنکور ارشد مستقیم به مرحله نهایی المپیاد دانشجویی راه پیدا میکنن، من هم تصمیم گرفتم از این فرصت استفاده کنم و توی المپیاد شرکت کنم. هیچی براش نخوندم ولی چون قبلش برای کنکور خونده بودم، تونستم مدال طلا و رتبه ۱ رو بیارم. همین باعث شد از پرداخت شهریه توی ارشد هم معاف بشم.
🔸 وقتی سال چهارم لیسانس بودم، چون معدلم خوب بود، برای کردیت کردن و ورود بدون کنکور و به صورت مستقیم به ارشد به اداره استعدادهای درخشان دانشگاه مراجعه کردم و درخواست دادم، ولی چون ایرانی نبودم، درخواستم رو رد کردن. البته همین فرصت خوندن برای کنکور رو بهم داد و باعث شد هم توی ارشد رتبه خوبی کسب کنم و هم مدال طلای المپیاد دانشجویی رو به دست بیارم. توی ایران خیلی مشکل خاصی نداشتم، به جز همین محدودیتها که مانع میشه از برخی امکانها و تسهیلات مثل وام دانشجویی یا کردیت استفاده کنم یا مثلا وقتی برای یه کار اداری مراجعه میکنم، چون کد ملی ندارم، اسمم توی سامانههای مختلف نیست و نسبت به دانشجوهای ایرانی باید دوندگی و پیگیری بیشتری داشته باشم تا کارم راه بیفته.
🔸 توی سالهای اخیر دانشجوهای دیگهای هم از افغانستان بودن که رتبههای نسبتا خوبی توی المپیاد دانشجویی کسب کردن، مثلا همین امسال یه دانشجوی دیگه افغانستانی رتبه ۵ المپیاد ریاضی رو به دست آورد، ولی طبیعیه که به مدال طلا توجه بیشتری بشه و بازتاب زیادی پیدا کنه، چون یه دانشجوی مهاجر تونسته توی یه کشور دیگه پیشرفت کنه و در یه رقابتی رتبه اول رو کسب کنه و نسبت به سایر افراد برتری خودش را نشون بده. همین باعث میشه حس غرورآمیزی برای مردم افغانستان هم شکل بگیره.
🔸 روایت #محمدمسیح_حمیدی، دانشجوی اهل افغانستان و نفر اول #المپیاد_دانشجویی ۹۹ در رشته ریاضی از زندگی خودش را در سایت روزنامه بخوانید.
@sharifdaily
#مردمان_شریف
❇️ لیسانسم ۴ سال طول کشید، نمرات درسام و معدلم هم خوب بود. سال آخر یهکم به اپلای و ادامهتحصیل توی خارج از کشور هم فکر کردم ولی حسم این بود که االآن برای رفتن به خارج از کشور مناسب نیست و اگه ایران بمونم و ارشد هم بخونم، بعدا فرصتهای بهتری توی ایران یا کشورهای دیگه برام پیش میآد. شروع کردم برای ارشد خوندن ولی وقت خاصی براش نذاشتم و سرجمع ده روزی بیشتر براش نخوندم ولی چون درسا رو خوب بلد بودم و تسلط داشتم، تونستم با همون مقدار خوندن رتبه ۱۱ ریاضی محض و رتبه ۱۲ ریاضی کاربردی رو کسب کنم. در نهایت هم ریاضی محض رو به عنوان رشته ارشد توی شریف انتخاب کردم. چون رتبههای برتر کنکور ارشد مستقیم به مرحله نهایی المپیاد دانشجویی راه پیدا میکنن، من هم تصمیم گرفتم از این فرصت استفاده کنم و توی المپیاد شرکت کنم. هیچی براش نخوندم ولی چون قبلش برای کنکور خونده بودم، تونستم مدال طلا و رتبه ۱ رو بیارم. همین باعث شد از پرداخت شهریه توی ارشد هم معاف بشم.
🔸 وقتی سال چهارم لیسانس بودم، چون معدلم خوب بود، برای کردیت کردن و ورود بدون کنکور و به صورت مستقیم به ارشد به اداره استعدادهای درخشان دانشگاه مراجعه کردم و درخواست دادم، ولی چون ایرانی نبودم، درخواستم رو رد کردن. البته همین فرصت خوندن برای کنکور رو بهم داد و باعث شد هم توی ارشد رتبه خوبی کسب کنم و هم مدال طلای المپیاد دانشجویی رو به دست بیارم. توی ایران خیلی مشکل خاصی نداشتم، به جز همین محدودیتها که مانع میشه از برخی امکانها و تسهیلات مثل وام دانشجویی یا کردیت استفاده کنم یا مثلا وقتی برای یه کار اداری مراجعه میکنم، چون کد ملی ندارم، اسمم توی سامانههای مختلف نیست و نسبت به دانشجوهای ایرانی باید دوندگی و پیگیری بیشتری داشته باشم تا کارم راه بیفته.
🔸 توی سالهای اخیر دانشجوهای دیگهای هم از افغانستان بودن که رتبههای نسبتا خوبی توی المپیاد دانشجویی کسب کردن، مثلا همین امسال یه دانشجوی دیگه افغانستانی رتبه ۵ المپیاد ریاضی رو به دست آورد، ولی طبیعیه که به مدال طلا توجه بیشتری بشه و بازتاب زیادی پیدا کنه، چون یه دانشجوی مهاجر تونسته توی یه کشور دیگه پیشرفت کنه و در یه رقابتی رتبه اول رو کسب کنه و نسبت به سایر افراد برتری خودش را نشون بده. همین باعث میشه حس غرورآمیزی برای مردم افغانستان هم شکل بگیره.
🔸 روایت #محمدمسیح_حمیدی، دانشجوی اهل افغانستان و نفر اول #المپیاد_دانشجویی ۹۹ در رشته ریاضی از زندگی خودش را در سایت روزنامه بخوانید.
@sharifdaily
روزنامه دانشگاه صنعتی شریف
دانشگاه اجازه کردیت نداد، رفتم کنکور دادم و طلای المپیاد گرفتم
محمدمسیح حمیدیام. خانواده پدرم سال ۶۴ و خانواده مادرم سال ۷۴ به ایران مهاجرت کردن، دلیلش هم جنگهای داخلی و ناامنی افغانستان بود. خودم توی مشهد به دنیا اومدم. پدرم الآن توی یه فروشگاه پوشاک کار میکنه و مادرم هم خونهداره. ابتدایی رو توی یه مدرسه متوسط نزدیک…
«یک شریفی Out of Context»
#مردمان_شریف
❇️ دیروز تولد مرد ۲۰۴ سانتیمتری و ۱۳۵ کیلویی تیم بسکتبال باشگاهی مردان شریف بود. کسی که فرهنگ تیم را پس از سالها تغییر داد و عصر جدیدی در تیم شریف
شروع شد: یاور قاسمی.
عکسها از: نگین خسروانینژاد و سورین ثابتی
@Sharifdaily
#مردمان_شریف
❇️ دیروز تولد مرد ۲۰۴ سانتیمتری و ۱۳۵ کیلویی تیم بسکتبال باشگاهی مردان شریف بود. کسی که فرهنگ تیم را پس از سالها تغییر داد و عصر جدیدی در تیم شریف
شروع شد: یاور قاسمی.
عکسها از: نگین خسروانینژاد و سورین ثابتی
@Sharifdaily
روزنامه شریف | Sharifdaily
Photo
«یک شریفی Out of Context»
#مردمان_شریف
در زمانهایی که کارلوس کیروش را دوست داشتیم، گاهی حس میکردیم از ایرانیها، ایرانیتر است؟ نسبت #یاور_قاسمی هم با دانشگاه شریف مثل نسبت کیروش با ایران است.
❇️ خیلی از شما یادتان نیست، ولی آن زمان که دانشگاه حضوری بود، عصرهای روزهای زوج، مردی ۲.۰۴ متری با قدمهای ۱۳۵ کیلوگرمی خود زمین دانشگاه و پس از آن کفپوش سالن مرحوم جباری را به چالش میکشید.
🔸 یاور قاسمی دیروز ۳۹ ساله شد. روزی که برای بازی در باشگاه بسکتبال صنعتی شریف وارد دانشگاه شد، ۳۳ ساله بود ولی آنقدر با همه فرق داشت که هیچکس فکرش را نمیکرد که این عضویت دوام داشته باشد، چه رسد به اینکه در سال ۱۴۰۰ بخواهیم او را یکی از اعضای خانواده شریف بدانیم.
🔸 یاور قاسمی مهمتر از قابلیتهای فنی که به تیم بسکتبال شریف آورد، جوری تمرین کرد که اعضای تیم همه به خود تکانی دادند و سطح تلاش و به خصوص روحیه جنگندگی بازیکنان را یک مرحله ارتقا داد و تیم باشگاهی بسکتبال مردان دانشگاه دو سال پشت سر هم فینالیست دسته دو و دسته یک باشگاههای تهران شد و پس از آن در جام برتر تهران یقه تیمهای بزرگ را گرفت.
🔸 تولد یاور قاسمی بهانهای شد تا به رابطه او با صنعتی شریف بپردازیم و به خود یادآوری کنیم که چقدر انسان دوستداشتنی و بامعرفت، با دنیایی متفاوت بیرون از شریف وجود دارند و ما از آنها محرومیم.
@Sharifdaily
#مردمان_شریف
در زمانهایی که کارلوس کیروش را دوست داشتیم، گاهی حس میکردیم از ایرانیها، ایرانیتر است؟ نسبت #یاور_قاسمی هم با دانشگاه شریف مثل نسبت کیروش با ایران است.
❇️ خیلی از شما یادتان نیست، ولی آن زمان که دانشگاه حضوری بود، عصرهای روزهای زوج، مردی ۲.۰۴ متری با قدمهای ۱۳۵ کیلوگرمی خود زمین دانشگاه و پس از آن کفپوش سالن مرحوم جباری را به چالش میکشید.
🔸 یاور قاسمی دیروز ۳۹ ساله شد. روزی که برای بازی در باشگاه بسکتبال صنعتی شریف وارد دانشگاه شد، ۳۳ ساله بود ولی آنقدر با همه فرق داشت که هیچکس فکرش را نمیکرد که این عضویت دوام داشته باشد، چه رسد به اینکه در سال ۱۴۰۰ بخواهیم او را یکی از اعضای خانواده شریف بدانیم.
🔸 یاور قاسمی مهمتر از قابلیتهای فنی که به تیم بسکتبال شریف آورد، جوری تمرین کرد که اعضای تیم همه به خود تکانی دادند و سطح تلاش و به خصوص روحیه جنگندگی بازیکنان را یک مرحله ارتقا داد و تیم باشگاهی بسکتبال مردان دانشگاه دو سال پشت سر هم فینالیست دسته دو و دسته یک باشگاههای تهران شد و پس از آن در جام برتر تهران یقه تیمهای بزرگ را گرفت.
🔸 تولد یاور قاسمی بهانهای شد تا به رابطه او با صنعتی شریف بپردازیم و به خود یادآوری کنیم که چقدر انسان دوستداشتنی و بامعرفت، با دنیایی متفاوت بیرون از شریف وجود دارند و ما از آنها محرومیم.
@Sharifdaily
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
«یک شریفی Out of Context»
#مردمان_شریف
❇️ دیروز تولد مرد ۲۰۴ سانتیمتری و ۱۳۵ کیلویی تیم بسکتبال باشگاهی مردان شریف بود. کسی که فرهنگ تیم را پس از سالها تغییر داد و عصر جدیدی در تیم شریف
شروع شد: یاور قاسمی.
عکسها از: نگین خسروانینژاد و سورین ثابتی…
#مردمان_شریف
❇️ دیروز تولد مرد ۲۰۴ سانتیمتری و ۱۳۵ کیلویی تیم بسکتبال باشگاهی مردان شریف بود. کسی که فرهنگ تیم را پس از سالها تغییر داد و عصر جدیدی در تیم شریف
شروع شد: یاور قاسمی.
عکسها از: نگین خسروانینژاد و سورین ثابتی…
روزنامه شریف | Sharifdaily
«پیانیست نودوچند ساله درگذشت» ▪️متأسفانه باخبر شدیم استاد #پرویز_خمسهپور بر اثر ابتلا به #کرونا درگذشته است. ▪️استاد خمسهپور را خیلیها در سالهای اخیر در دانشگاه و اطراف آن دیده بودند، با موها و پیراهنی سفید و کتوشلواری مشکی که با یک کیف دستی به آرامی…
«من یک پیانیست نودوچندسالهام!»
#مردمان_شریف
❇️ وقتی شب، خسته و دلمشغول به خوابگاه برگشتم، داستان را برای دوستانم بازگو کردم. هنوز چندجملهای نگفته بودم که یکی از دوستانم گفت: «نکنه همون پیرمردی رو میگی که پیانو میزنه و موهاش کاملا سفیده؟» سریعا جواب دادم: «آره، تو از کجا میشناسیاش؟ قبلا دیدیاش؟» دوستم گفت: «آره، یهبار خیلی وقت پیش دیدماش. توی دانشگاه نشسته بودم که اومد و نشست و کل زندگیاش رو واسم تعریف کرد و من هم از اون فیلم گرفتم…» این جمله را که گفت، انگار آب سردی روی هیکلم ریختند… پیرمرد، فقط همین امشب نبود که چشمانش ملتمسانه به صورتهایمان دوخته شده بود، بلکه مدتها بود که هر روز با این آرزو از خواب بیدار میشد که کسی شاید بتواند صدایش را به جایی برساند…
🔸 #علی_محمدی_دینانی خاطره آشناییاش با زندگی و سرنوشت استاد #پرویز_خمسهپور را در قالب یادداشتی خواندنی نوشته است که در سایت روزنامه میتوانید بخوانید.
@sharifdaily
#مردمان_شریف
❇️ وقتی شب، خسته و دلمشغول به خوابگاه برگشتم، داستان را برای دوستانم بازگو کردم. هنوز چندجملهای نگفته بودم که یکی از دوستانم گفت: «نکنه همون پیرمردی رو میگی که پیانو میزنه و موهاش کاملا سفیده؟» سریعا جواب دادم: «آره، تو از کجا میشناسیاش؟ قبلا دیدیاش؟» دوستم گفت: «آره، یهبار خیلی وقت پیش دیدماش. توی دانشگاه نشسته بودم که اومد و نشست و کل زندگیاش رو واسم تعریف کرد و من هم از اون فیلم گرفتم…» این جمله را که گفت، انگار آب سردی روی هیکلم ریختند… پیرمرد، فقط همین امشب نبود که چشمانش ملتمسانه به صورتهایمان دوخته شده بود، بلکه مدتها بود که هر روز با این آرزو از خواب بیدار میشد که کسی شاید بتواند صدایش را به جایی برساند…
🔸 #علی_محمدی_دینانی خاطره آشناییاش با زندگی و سرنوشت استاد #پرویز_خمسهپور را در قالب یادداشتی خواندنی نوشته است که در سایت روزنامه میتوانید بخوانید.
@sharifdaily
روزنامه دانشگاه صنعتی شریف
من یک پیانیست نودوچندسالهام!
۱- قبل از اینکه برای بارِ نمیدانم چندم بخواهم وارد آن ساختمان مرموز شوم، مجبور بودم چند دقیقهای را روی سه صندلی دستهدار کنار جاکفشی بنشینم. با این توصیف، شاید عده کسانی که تاکنون فهمیدهاند از کجا سخن میگویم، به تعداد انگشتان یک دست هم نرسد! این مکان…
🌟 شماره ۸۸۰ روزنامه شریف منتشر شد.
در این شماره میخوانید:
◀️ فرصتی برای بازنویسی فرهنگی (#سرمقاله/ #عرفان_استقامت)
◀️ کارگاه خانگی/ اجرای طرح درس جدید کارگاه عمومی در دوران آموزش مجازی (#پرونده/ ص۴)
◀️ پای استدلالیان چوبین نبود/ دهمین دوره مسابقات مناظره دانشجویی (#گزارش/ ص۲)
◀️ #میز_نشریات (ص۲)
◀️ دیداری که قرار است تکرار شود/ نشست مجازی رئیس و جمعی از مدیران و معاونان دانشگاه با دانشجوها (#گزارش/ ص۳)
◀️ چمدان مهاجر جا ندارد/ هویتهای جعلی پشت مرز جا میمانند #روی_خط_خارج (#حسین_فیروز/ ص۵)
◀️ علم را به بازی بگیر #مرغ_همسایه (#فاطمه_خسروی/ ص۵)
◀️ دهه عطف/ آموزش عالی ایران در دهه چهل #سدهخوانی (#محمد_ملانوری/ ص۶و۷)
◀️ سوزن علیت در انبار کاه همبستگی/ مروری بر کارهای جاشوا انگریست و گویدو آیمبنز به بهانه نوبل اقتصاد ۲۰۲۱ #اقتصاد_و_کسبوکار (#محمدجواد_دشتیمنش/ ص۸)
◀️ افزایش حداقل دستمزد عامل بیکاری نیست/ چرا دیوید کارد نوبل اقتصاد ۲۰۲۱ را برد؟ #اقتصاد_و_کسبوکار (#محمدمهدی_جعفری/ ص۹)
◀️ زیبای پنهان/ گفتوگو با سیدامیر ساداتموسوی درباره سفر به افغانستان #گفتوگو (#زینب_پرویزی/ ص۱۰)
◀️ #هزارقلم (ص۱۱)
◀️ معدن طلای المپیاد فیزیک/ (#مردمان_شریف/ ص۱۱)
◀️ مهاجرت در الفصفر/ #وصلهپینه (#امیرمحمد_طهماسبی/ ص۱۲)
◀️ #استاد_شریف_ما (ص۱۲)
t.me/sharifdaily/8865
@sharifdaily
در این شماره میخوانید:
◀️ فرصتی برای بازنویسی فرهنگی (#سرمقاله/ #عرفان_استقامت)
◀️ کارگاه خانگی/ اجرای طرح درس جدید کارگاه عمومی در دوران آموزش مجازی (#پرونده/ ص۴)
◀️ پای استدلالیان چوبین نبود/ دهمین دوره مسابقات مناظره دانشجویی (#گزارش/ ص۲)
◀️ #میز_نشریات (ص۲)
◀️ دیداری که قرار است تکرار شود/ نشست مجازی رئیس و جمعی از مدیران و معاونان دانشگاه با دانشجوها (#گزارش/ ص۳)
◀️ چمدان مهاجر جا ندارد/ هویتهای جعلی پشت مرز جا میمانند #روی_خط_خارج (#حسین_فیروز/ ص۵)
◀️ علم را به بازی بگیر #مرغ_همسایه (#فاطمه_خسروی/ ص۵)
◀️ دهه عطف/ آموزش عالی ایران در دهه چهل #سدهخوانی (#محمد_ملانوری/ ص۶و۷)
◀️ سوزن علیت در انبار کاه همبستگی/ مروری بر کارهای جاشوا انگریست و گویدو آیمبنز به بهانه نوبل اقتصاد ۲۰۲۱ #اقتصاد_و_کسبوکار (#محمدجواد_دشتیمنش/ ص۸)
◀️ افزایش حداقل دستمزد عامل بیکاری نیست/ چرا دیوید کارد نوبل اقتصاد ۲۰۲۱ را برد؟ #اقتصاد_و_کسبوکار (#محمدمهدی_جعفری/ ص۹)
◀️ زیبای پنهان/ گفتوگو با سیدامیر ساداتموسوی درباره سفر به افغانستان #گفتوگو (#زینب_پرویزی/ ص۱۰)
◀️ #هزارقلم (ص۱۱)
◀️ معدن طلای المپیاد فیزیک/ (#مردمان_شریف/ ص۱۱)
◀️ مهاجرت در الفصفر/ #وصلهپینه (#امیرمحمد_طهماسبی/ ص۱۲)
◀️ #استاد_شریف_ما (ص۱۲)
t.me/sharifdaily/8865
@sharifdaily
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
⚡️بخوانید:
شماره ۸۸۰ روزنامه شریف منتشر شد.
کارگاه خانگی
پای استدلالیان چوبین نبود
دیداری که قرار است تکرار شود
چمدان مهاجر جا ندارد
دهه عطف
سوزن علیت در انبار کاه همبستگی
افزایش حداقل دستمزد عامل بیکاری نیست
زیبای پنهان
@sharifdaily
شماره ۸۸۰ روزنامه شریف منتشر شد.
کارگاه خانگی
پای استدلالیان چوبین نبود
دیداری که قرار است تکرار شود
چمدان مهاجر جا ندارد
دهه عطف
سوزن علیت در انبار کاه همبستگی
افزایش حداقل دستمزد عامل بیکاری نیست
زیبای پنهان
@sharifdaily