روزنامه شریف | Sharifdaily
Sharif Daily 864 (7 Aban 1399).pdf
«دنبال بندی بودم که بهش بند بشم، که بمونم»
❇️ در دوران دانشگاه همیشه یک سمتم به دانشگاه وصل بود و یک سمتم به شرکت، توی شرکت یهمدت کارای علوم داده میکردم، خوشم نیومد، شاید چون خیلی «علم» نبود. یهسالی هست اومدم سمت محاسبات کوانتومی. همزمان توی شرکت تلاشم این بود که یک بخش پژوهشی راه بندازم. راستش اینطور بود که من اوایل دانشگاه بیشتر دیدم این بود که زودتر اپلای کنم و بروم، هرچه گذشت و هرچه بیشتر دوست پیدا کردم و «وطن» برام معنای خوشرنگتری پیدا کرد، تعلقم به ماندن بیشتر شد و فقط دنبال بهانه بودم و شاید هم هستم که بتونم به اون بند بشم و بمونم و بسازم.
🔸 این اواخر که توی شرکت درگیر ساخت پژوهشکده بودیم، همه خوشحال بودیم که داریم چیزی میسازیم مفید، شاید روزی بزرگ و شاید هم زیبا. که آبان شد، و امان از آبان. اینترنت قطع شد، هوا هم روز به روز سردتر. البته من که به اینترنت وصل بودم، حتی یهروز اومدم لابی کامپیوتر و دیدم همه دمغ نشستن، گفتم «خجالت بکشید، ناسلامتی شما دانشکده کامپیوتر هستید». همونجا یه سرور بالا آوردم و تنظیمات اتصال بهش رو نوشتم و زدم روی دیوار لابی. بعدا دیدم کلی از بچهها بهش وصل شده بودن. ولی آبان بود که نشستم به این فکر کردم که «جدا ما عقلمون سرجاشه که میخوایم برای جایی پژوهشکده بسازیم که اینترنت هم نداره؟!». واقعیت چند وقته طیب خاطرم در جیب وطن جا مونده. و حالا ما موندیم، و کتاب ۵۰۴، و شاید هم هنوز امیدوار به پابهپای شادمانیهای مردم پا کوبیدن.
🔸 این قسمت از #مردمان_شریف سراغ یکی از بچههای #کامپیوتر رفتهایم؛ با شیر یا خط بین برق و کامپیوتر انتخاب رشته کرده، نه موقع انتخاب رشته و نه الآن زیاد علاقهای به شریف نداشته، همزمان با دانشگاه و حتی قبلتر از آن به کار و کد زدن به هر زبانی مشغول شده و این اواخر هم با ماینور فیزیک و سروکلهزدن با کوانتوم سرگرم، البته دستی در شعر و ادبیات و هر هنری که نان و آب نشود هم دارد. به اخوان، مسافرت، هر زبان برنامهنویسی، مرتضی کیوان، مارلبرو از نوع قرمزش و فضاهای هیلبرتی علاقهمند و یحتمل از فرزندان خلف خیام در عصر ماست. به نظر خودش شانس و اتفاقات تصادفی در زندگیاش خیلی تأثیر داشته و حالا مثل خیلی از همدورهایهایش بعد از گذر کردن از همین حوادث عجیب این یکسال اخیر کشور، فعلا بین یک چندراهی زندگی میکند، تا سحر چه زاید. #سید_سجاد_کاهانی، ورودی ۹۵ مهندسی کامپیوتر شریف است و روایت کوتاهش از زندگی خودش را در سایت روزنامه میتوانید بخوانید.
@sharifdaily
❇️ در دوران دانشگاه همیشه یک سمتم به دانشگاه وصل بود و یک سمتم به شرکت، توی شرکت یهمدت کارای علوم داده میکردم، خوشم نیومد، شاید چون خیلی «علم» نبود. یهسالی هست اومدم سمت محاسبات کوانتومی. همزمان توی شرکت تلاشم این بود که یک بخش پژوهشی راه بندازم. راستش اینطور بود که من اوایل دانشگاه بیشتر دیدم این بود که زودتر اپلای کنم و بروم، هرچه گذشت و هرچه بیشتر دوست پیدا کردم و «وطن» برام معنای خوشرنگتری پیدا کرد، تعلقم به ماندن بیشتر شد و فقط دنبال بهانه بودم و شاید هم هستم که بتونم به اون بند بشم و بمونم و بسازم.
🔸 این اواخر که توی شرکت درگیر ساخت پژوهشکده بودیم، همه خوشحال بودیم که داریم چیزی میسازیم مفید، شاید روزی بزرگ و شاید هم زیبا. که آبان شد، و امان از آبان. اینترنت قطع شد، هوا هم روز به روز سردتر. البته من که به اینترنت وصل بودم، حتی یهروز اومدم لابی کامپیوتر و دیدم همه دمغ نشستن، گفتم «خجالت بکشید، ناسلامتی شما دانشکده کامپیوتر هستید». همونجا یه سرور بالا آوردم و تنظیمات اتصال بهش رو نوشتم و زدم روی دیوار لابی. بعدا دیدم کلی از بچهها بهش وصل شده بودن. ولی آبان بود که نشستم به این فکر کردم که «جدا ما عقلمون سرجاشه که میخوایم برای جایی پژوهشکده بسازیم که اینترنت هم نداره؟!». واقعیت چند وقته طیب خاطرم در جیب وطن جا مونده. و حالا ما موندیم، و کتاب ۵۰۴، و شاید هم هنوز امیدوار به پابهپای شادمانیهای مردم پا کوبیدن.
🔸 این قسمت از #مردمان_شریف سراغ یکی از بچههای #کامپیوتر رفتهایم؛ با شیر یا خط بین برق و کامپیوتر انتخاب رشته کرده، نه موقع انتخاب رشته و نه الآن زیاد علاقهای به شریف نداشته، همزمان با دانشگاه و حتی قبلتر از آن به کار و کد زدن به هر زبانی مشغول شده و این اواخر هم با ماینور فیزیک و سروکلهزدن با کوانتوم سرگرم، البته دستی در شعر و ادبیات و هر هنری که نان و آب نشود هم دارد. به اخوان، مسافرت، هر زبان برنامهنویسی، مرتضی کیوان، مارلبرو از نوع قرمزش و فضاهای هیلبرتی علاقهمند و یحتمل از فرزندان خلف خیام در عصر ماست. به نظر خودش شانس و اتفاقات تصادفی در زندگیاش خیلی تأثیر داشته و حالا مثل خیلی از همدورهایهایش بعد از گذر کردن از همین حوادث عجیب این یکسال اخیر کشور، فعلا بین یک چندراهی زندگی میکند، تا سحر چه زاید. #سید_سجاد_کاهانی، ورودی ۹۵ مهندسی کامپیوتر شریف است و روایت کوتاهش از زندگی خودش را در سایت روزنامه میتوانید بخوانید.
@sharifdaily
روزنامه دانشگاه صنعتی شریف
دنبال بندی بودم که بهش بند بشم، که بمونم
این قسمت از مردمان شریف سراغ یکی از بچههای کامپیوتر رفتهایم؛ با شیر یا خط بین برق و کامپیوتر انتخاب رشته کرده، نه موقع انتخاب رشته و نه الآن زیاد علاقهای به شریف نداشته، همزمان با دانشگاه و حتی قبلتر از آن به کار و کد زدن به هر زبانی مشغول شده و این…