#برشی_از_یک_کتاب
ما وارد رابطه میشویم تا جنبههایی از وجود خودمان که به تنهایی قادر به درک آنها نیستم را تجربه کنیم.
برخی از این جنبهها در واقع وجوهی از وجود منزویتر ما هستند که تعمیم یافتهاند و شخص دیگری را نیز دربرگرفتهاند.
#عشق_ساحرانه
#ماریان_ویلیامسون
لینک این کتاب:
http://bit.ly/2lMGR9k
@shahreketab
ما وارد رابطه میشویم تا جنبههایی از وجود خودمان که به تنهایی قادر به درک آنها نیستم را تجربه کنیم.
برخی از این جنبهها در واقع وجوهی از وجود منزویتر ما هستند که تعمیم یافتهاند و شخص دیگری را نیز دربرگرفتهاند.
#عشق_ساحرانه
#ماریان_ویلیامسون
لینک این کتاب:
http://bit.ly/2lMGR9k
@shahreketab
#پیشنهاد_کتاب
#برشی_از_یک_کتاب
«چرا بازداشتم میکنید؟» رئیس گروه با چهرهای بیحالت گفت: «چرا بازداشتت میکنیم؟» آیا این پرسش او یک پاسخ بود؟ یا فقط جمله او را تکرار میکرد تا بهتر آن را بفهمد؟ یا میخواست برای سگهایش موضوع را روشن کند؟ یا شاید جواب او در واقع نوعی سؤال بود؟ آیا نیکولاس میبایست به سؤال خودش جواب میداد؟ یا رئیس گروه داشت مسخرهاش میکرد؟ هرچه باشد، چرا نباید او را دستگیر میکردند؟ و چرا باید دلیلی برای دستگیریش در کار باشد؟ در این روزها در «نظامآباد»، نظامیان نیازی به دلیل نداشتند. او به آهستگی بهترین لباسش را میپوشید (شاید دیگر به این زودیها فرصتش را پیدا نمیکرد) و منتظر بود ببیند چه حرف دیگری گفته میشود. رئیس گروه گفت: «تو را بازداشت نمیکنیم.
#روشنگری_شگفتانگیز_پروفسور_کارینا
#استیون_لوکس
http://bit.ly/2lWVnvh
@shahreketab
#برشی_از_یک_کتاب
«چرا بازداشتم میکنید؟» رئیس گروه با چهرهای بیحالت گفت: «چرا بازداشتت میکنیم؟» آیا این پرسش او یک پاسخ بود؟ یا فقط جمله او را تکرار میکرد تا بهتر آن را بفهمد؟ یا میخواست برای سگهایش موضوع را روشن کند؟ یا شاید جواب او در واقع نوعی سؤال بود؟ آیا نیکولاس میبایست به سؤال خودش جواب میداد؟ یا رئیس گروه داشت مسخرهاش میکرد؟ هرچه باشد، چرا نباید او را دستگیر میکردند؟ و چرا باید دلیلی برای دستگیریش در کار باشد؟ در این روزها در «نظامآباد»، نظامیان نیازی به دلیل نداشتند. او به آهستگی بهترین لباسش را میپوشید (شاید دیگر به این زودیها فرصتش را پیدا نمیکرد) و منتظر بود ببیند چه حرف دیگری گفته میشود. رئیس گروه گفت: «تو را بازداشت نمیکنیم.
#روشنگری_شگفتانگیز_پروفسور_کارینا
#استیون_لوکس
http://bit.ly/2lWVnvh
@shahreketab
#برشی_از_یک_کتاب
دلیل نگران کننده دیگر که باعث رفتار زشت و بدجنسی کردن ما با همسرمان میشود، این است که نگران این نیستیم که ترکمان کنند. بنابراین، با آنها بدرفتاری میکنیم. اگر ما این برخوردهای شدید را با دوستانمان داشتیم، آنها خیلی زود برای ندیدنمان بهانهای جور میکردند، اما با شریک زندگی خود خیلی راحتتر هستیم و خاطرجمعیم که با وجود عصبانیبودنمان آنها از ما فرار نخواهند کرد.
#مصائب_عشق
#شرکت_مدرسه_زندگی_آلن_دوباتن
http://bit.ly/2kTYa8f
@shahreketab
دلیل نگران کننده دیگر که باعث رفتار زشت و بدجنسی کردن ما با همسرمان میشود، این است که نگران این نیستیم که ترکمان کنند. بنابراین، با آنها بدرفتاری میکنیم. اگر ما این برخوردهای شدید را با دوستانمان داشتیم، آنها خیلی زود برای ندیدنمان بهانهای جور میکردند، اما با شریک زندگی خود خیلی راحتتر هستیم و خاطرجمعیم که با وجود عصبانیبودنمان آنها از ما فرار نخواهند کرد.
#مصائب_عشق
#شرکت_مدرسه_زندگی_آلن_دوباتن
http://bit.ly/2kTYa8f
@shahreketab
#نمایشنامه
#برشی_از_یک_کتاب
والين: هر وقت ديگهم نميشه، چك و چونهم نداره. اگرم بايد اخراج كنن هربار يكيشونو اخراج ميكنن بابت خطاهاي تك به تكشون. همه رو كه ريسه نميكنن همينجور فلهاي بريزن بيرون، اونم فقط هفت ديقه بعد شروع بازي، كه چشم گريون راه بيفتن برن خونه ور دل مامانشون.
#غرب_دلگیر
#مارتین_مک_دونا
http://bit.ly/2msT9UL
@shahreketab
#برشی_از_یک_کتاب
والين: هر وقت ديگهم نميشه، چك و چونهم نداره. اگرم بايد اخراج كنن هربار يكيشونو اخراج ميكنن بابت خطاهاي تك به تكشون. همه رو كه ريسه نميكنن همينجور فلهاي بريزن بيرون، اونم فقط هفت ديقه بعد شروع بازي، كه چشم گريون راه بيفتن برن خونه ور دل مامانشون.
#غرب_دلگیر
#مارتین_مک_دونا
http://bit.ly/2msT9UL
@shahreketab
#معرفی_کتاب
#برشی_از_یک_کتاب
مادرم کوشید برایم توضیح دهد که قانونی نانوشته وجود دارد که انسان را به خاموشی درباب احساسهایش ناگزیر میکند.
_کدام قانون؟
_آزرم.
_ولی... مادر، برای اینکه به دیگران بگوییم دوستشان داریم وقتی باقی نیست که بخواهیم تلف کنیم. ممکن است همه بمیرند، مگر چنین نیست؟
_نباید بیش از حد مهر ورزید. در غیر این صورت رنج بسیار خواهی برد.
#انجیلهای_من
#اریک_امانوئل_اشمیت
http://bit.ly/2lsFAVn
@shahreketab
#برشی_از_یک_کتاب
مادرم کوشید برایم توضیح دهد که قانونی نانوشته وجود دارد که انسان را به خاموشی درباب احساسهایش ناگزیر میکند.
_کدام قانون؟
_آزرم.
_ولی... مادر، برای اینکه به دیگران بگوییم دوستشان داریم وقتی باقی نیست که بخواهیم تلف کنیم. ممکن است همه بمیرند، مگر چنین نیست؟
_نباید بیش از حد مهر ورزید. در غیر این صورت رنج بسیار خواهی برد.
#انجیلهای_من
#اریک_امانوئل_اشمیت
http://bit.ly/2lsFAVn
@shahreketab
#معرفی_کتاب
#برشی_از_یک_کتاب
از اعمال فقط خاطرهای بر جا میماند که مدام کمرنگتر و مخدوشتر میشود وبیاعتنایی مردم در برابر آن بیشتر میگردد تا بهتدریج محو شود، مگر اینکه در تاریخ ثبت شود و مانند سنگوارهای به آیندگان انتقال یابد.
برعکس، آثار جاویداناند و ممکن است همیشه زنده بمانند، بهویژه آثار نوشتهشده. از اسنکدر کبیر نام و خاطرهای باقی است اما افلاطون و ارسطو، هومر و هوراس هنوز زندهاند و مستقیماً تأثیر میگذارند.
#در_باب_حکمت_زندگی
#آرتور_شوپنهاور
http://bit.ly/2myh996
@shahreketab
#برشی_از_یک_کتاب
از اعمال فقط خاطرهای بر جا میماند که مدام کمرنگتر و مخدوشتر میشود وبیاعتنایی مردم در برابر آن بیشتر میگردد تا بهتدریج محو شود، مگر اینکه در تاریخ ثبت شود و مانند سنگوارهای به آیندگان انتقال یابد.
برعکس، آثار جاویداناند و ممکن است همیشه زنده بمانند، بهویژه آثار نوشتهشده. از اسنکدر کبیر نام و خاطرهای باقی است اما افلاطون و ارسطو، هومر و هوراس هنوز زندهاند و مستقیماً تأثیر میگذارند.
#در_باب_حکمت_زندگی
#آرتور_شوپنهاور
http://bit.ly/2myh996
@shahreketab
#تازههای_شهرکتاب
#برشی_از_یک_کتاب
توی متل مدتی دربارۀ امریکا، جنوب و انگلیس حرف زدیم -داشتیم قبل از شام کمی استراحت میکردیم. آن موقع عمراً نمیتوانستیم بفهمیم این آخرین مکالمۀ عادیمان خواهد بود.
از آن نقطه به بعد، آخر هفته به کابوسی شرارتبار تبدیل شد. هر دو کاملاً رد دادیم. مشکل اصلی وابستگی پیشین من به لوییویل بود، که طبیعتاً به ملاقات با رفقای قدیمی، بستگان و غیره منجر شد، که خیلیهایشان در فرایند رد دادن، دیوانه شدن، نقشۀ طلاق ریختن، له شدن زیر بار قرضهای وحشتناک و گذراندن دوران تقاهت بعد از تصادفهای ناجور بودند.
درست وسط جریان جنونآسای دربی، یکی از اعضای خانوادهام را باید بستری میکردند. این تا حدودی به سنگینی موقعیت افزود و از آنجا که استدمن بینوا چارهای جز پذیرفتن هرچه بر سرش میآمد نداشت، شوک پشت شوک بود که بهش وارد میشد.
مشکل دیگر عادت طراحی استدمن از افرادی بود که در موقعیتهای اجتماعی مختلفی میدید که بهزور من در آنها قرار میگرفت -بعد هم طراحیها را بهشان میداد.
#دربی_کنتاکی_درب_و_داغان_است
#هانتز_اس_تامپسون
لینک این کتاب:
http://bit.ly/2AKGZdR
@shahreketab
#برشی_از_یک_کتاب
توی متل مدتی دربارۀ امریکا، جنوب و انگلیس حرف زدیم -داشتیم قبل از شام کمی استراحت میکردیم. آن موقع عمراً نمیتوانستیم بفهمیم این آخرین مکالمۀ عادیمان خواهد بود.
از آن نقطه به بعد، آخر هفته به کابوسی شرارتبار تبدیل شد. هر دو کاملاً رد دادیم. مشکل اصلی وابستگی پیشین من به لوییویل بود، که طبیعتاً به ملاقات با رفقای قدیمی، بستگان و غیره منجر شد، که خیلیهایشان در فرایند رد دادن، دیوانه شدن، نقشۀ طلاق ریختن، له شدن زیر بار قرضهای وحشتناک و گذراندن دوران تقاهت بعد از تصادفهای ناجور بودند.
درست وسط جریان جنونآسای دربی، یکی از اعضای خانوادهام را باید بستری میکردند. این تا حدودی به سنگینی موقعیت افزود و از آنجا که استدمن بینوا چارهای جز پذیرفتن هرچه بر سرش میآمد نداشت، شوک پشت شوک بود که بهش وارد میشد.
مشکل دیگر عادت طراحی استدمن از افرادی بود که در موقعیتهای اجتماعی مختلفی میدید که بهزور من در آنها قرار میگرفت -بعد هم طراحیها را بهشان میداد.
#دربی_کنتاکی_درب_و_داغان_است
#هانتز_اس_تامپسون
لینک این کتاب:
http://bit.ly/2AKGZdR
@shahreketab
فروشگاه اینترنتی شهر کتاب آنلاین
خرید کتاب دربی کنتاکی درب و داغان است نوشته هانتر اس تامپسون از انتشارات کتاب پاگرد، طهورا آیتی، در شهر کتاب آنلاین.داستان جهان،…
#پیشنهاد_کتاب
#برشی_از_یک_کتاب
عجیب است که زندگی چطور به یک تلسکوپ تبدیل میشود: هرچه پیرتر میشویم فاصلهها طولانیتر میشوند.
#دیدن_از_سیزده_منظر
#کالم_مککان
http://bit.ly/2nwwckv
@shahreketab
#برشی_از_یک_کتاب
عجیب است که زندگی چطور به یک تلسکوپ تبدیل میشود: هرچه پیرتر میشویم فاصلهها طولانیتر میشوند.
#دیدن_از_سیزده_منظر
#کالم_مککان
http://bit.ly/2nwwckv
@shahreketab
#پیشنهاد_کتاب
#برشی_از_یک_کتاب
نشستن و کم تحرک بودن آسان است. نه نیازی به تلاش دارد و نه نیازی به تغییر در روال زندگی. مقابله با آن نیز آسان است؛ فقط کمی تلاش و تغییر در روال زندگی لازم است. ما می توانیم به نحوه زندگی فعال تر دست بیابیم تا احساس درونی و بیرونی بهتری داشته باشیم. فقط باید چند راهکار جزئی به عادت های روزانه مان اضافه کنیم.
¨پیاده به محل کار بروید. یا این که روزانه حداقل بیست دقیقه پیاده روی کنید.
¨به جای آسانسور، پله ها را پیاده بروید. این کار فواید زیادی دارد از جمله برای حالت بدن، عضلات و حتی سیستم تنفسی مفید است.
¨در فعالیت های اجتماعی یا مفرح شرکت کنید تا زمان زیادی را جلوی تلویزیون صرف نکنید.
¨غذاهای نا سالم و تنقلات را با میوه جایگزین کنید، در نتیجه کم تر هوس میان وعده می کنید و در عوض مواد مغذی بیش تری به بدن خود می رسانید.
¨به اندازه کافی بخوابید. بهترین حالت هفت الی نه ساعت روزانه است، اما بیش تر از آن باعث سستی می شود…
#ایکیگای
#هکتور_گارسیا #فرانچسک_میرالس
https://bit.ly/2KRJtMT
@shahreketab
#برشی_از_یک_کتاب
نشستن و کم تحرک بودن آسان است. نه نیازی به تلاش دارد و نه نیازی به تغییر در روال زندگی. مقابله با آن نیز آسان است؛ فقط کمی تلاش و تغییر در روال زندگی لازم است. ما می توانیم به نحوه زندگی فعال تر دست بیابیم تا احساس درونی و بیرونی بهتری داشته باشیم. فقط باید چند راهکار جزئی به عادت های روزانه مان اضافه کنیم.
¨پیاده به محل کار بروید. یا این که روزانه حداقل بیست دقیقه پیاده روی کنید.
¨به جای آسانسور، پله ها را پیاده بروید. این کار فواید زیادی دارد از جمله برای حالت بدن، عضلات و حتی سیستم تنفسی مفید است.
¨در فعالیت های اجتماعی یا مفرح شرکت کنید تا زمان زیادی را جلوی تلویزیون صرف نکنید.
¨غذاهای نا سالم و تنقلات را با میوه جایگزین کنید، در نتیجه کم تر هوس میان وعده می کنید و در عوض مواد مغذی بیش تری به بدن خود می رسانید.
¨به اندازه کافی بخوابید. بهترین حالت هفت الی نه ساعت روزانه است، اما بیش تر از آن باعث سستی می شود…
#ایکیگای
#هکتور_گارسیا #فرانچسک_میرالس
https://bit.ly/2KRJtMT
@shahreketab
#پیشنهاد_کتاب
#برشی_از_یک_کتاب
چیزی که در مورد دروغ گفتن وجود دارد این است که خیلی زود باید دروغهای بیشتری بگویی، چون باید روی دروغی که گفتهای سرپوش بگذاری.
#راز_مادرم
#جی_ال_ویتریک
https://bit.ly/370O5sD
@shahreketab
#برشی_از_یک_کتاب
چیزی که در مورد دروغ گفتن وجود دارد این است که خیلی زود باید دروغهای بیشتری بگویی، چون باید روی دروغی که گفتهای سرپوش بگذاری.
#راز_مادرم
#جی_ال_ویتریک
https://bit.ly/370O5sD
@shahreketab
#برشی_از_یک_کتاب
راستش ماجرای لودمیلا من را یاد یکی از حکایت های قدیمی پریان در فرهنگ خودمان می اندازد… از نظر من، اگر بخواهیم داستان او را مثل قصه های پریان روایت کنیم چیزی می شود شبیه به این:
روزی روزگاری، در سرزمین دوردست دیکتاتوری پرولتاریا و در دامنه ی کوه های بالکان، زن جوانی زندگی می کرد به نام لودمیا. لودمیا از زیبایی بهره ای نداشت، اما زیرک، باهوش و جاه طلب بود. علاوه بر این، شاهدخت هم بود، عزیزدردانه ی فرمانروای قدر قدرت، تودور شاه اول. بعد از آن که تحصیلاتش را تمام کرد و در تاریخ و بسیاری از زمینه های مهم دیگر -زمینه های غیر مهم به کنار- برای خودش دانشمندی شد، روزی از روزها با طرح و نقشه ای به حضور پدر آمد. گفت: «پدر عزیزم، من مدت هاست سخت در فکرم که چطور می شود حال و روز مردممان را بهتر کرد.» گوش های پدر با شنید این حرف تیز شد و گل از گلش شکفت، چون خودش هم زندگی اش را وقف همین کرده بود، گرچه شوربختانه توفیق چندانی نداشت
#راهنمای_بازدید_از_موزه_کمونیسم
#اسلاونکا_دراکولیچ
https://bit.ly/32MWu2b
@shahreketab
راستش ماجرای لودمیلا من را یاد یکی از حکایت های قدیمی پریان در فرهنگ خودمان می اندازد… از نظر من، اگر بخواهیم داستان او را مثل قصه های پریان روایت کنیم چیزی می شود شبیه به این:
روزی روزگاری، در سرزمین دوردست دیکتاتوری پرولتاریا و در دامنه ی کوه های بالکان، زن جوانی زندگی می کرد به نام لودمیا. لودمیا از زیبایی بهره ای نداشت، اما زیرک، باهوش و جاه طلب بود. علاوه بر این، شاهدخت هم بود، عزیزدردانه ی فرمانروای قدر قدرت، تودور شاه اول. بعد از آن که تحصیلاتش را تمام کرد و در تاریخ و بسیاری از زمینه های مهم دیگر -زمینه های غیر مهم به کنار- برای خودش دانشمندی شد، روزی از روزها با طرح و نقشه ای به حضور پدر آمد. گفت: «پدر عزیزم، من مدت هاست سخت در فکرم که چطور می شود حال و روز مردممان را بهتر کرد.» گوش های پدر با شنید این حرف تیز شد و گل از گلش شکفت، چون خودش هم زندگی اش را وقف همین کرده بود، گرچه شوربختانه توفیق چندانی نداشت
#راهنمای_بازدید_از_موزه_کمونیسم
#اسلاونکا_دراکولیچ
https://bit.ly/32MWu2b
@shahreketab
فروشگاه اینترنتی شهر کتاب آنلاین
خرید کتاب راهنمای بازدید از موزه کمونیسم نوشته اسلاونکا دراکولیچ از انتشارات ماهی، بابک واحدی، در شهر کتاب آنلاین.داستان جهان،…
#برشی_از_یک_کتاب
به عنوان ابزاری هشیار کننده مباحثه اغلب برای هر دو طرف واقعا مفید است، زیرا افکار آدمی را تصحیح میکند و او را از دیدگاههای جدید آگاه میسازد.
ولی هر دو طرف بحث باید از لحاظ علم و معرفت و توانایی ذهنی نسبتا با یکدیگر برابر باشند. اگر یکی از آنها فاقد علم و معرفت باشد، حرف دیگری را نخواهد فهمید، زیرا با هماورد خود در یک سطح نیست. اگر از توانایی ذهنی بی بهره باشد، عصبانی خواهد شد، و به ترفندهای فریبکارانه توسل خواهد جست، و سرانجام بی ادبی خواهد کرد.
بنابراین، تنها قاعده مطمئن این است که نه با هر کس، بلکه فقط با کسانی بحث کنید که آنها را میشناسید و میدانید آن قدر عقل و هوش و عزت نفس دارند که حرفهای بیمعنی نمیزنند، کسانی که به دلیل توسل میجویند نه به مرجع کاذب، و به دلیل گوش میدهند و گردن مینهند، و سرانجام حقیقت را گرامی میدارند، دلیل را حتی اگر از جانب خصم باشد مشتاقانه میپذیرند، و آنقدر منصف هستند که، اگر حق با خصم باشد، در اشتباه بودن خود را قبول میکنند.
پس، نتیجه میگیریم که به ندرت در هر صد نفر یک نفر ارزش آن را دارد که با او بحث کنی. بگذار دیگران هر چه دوست دارند بگویند، زیرا هر کسی آزاد است که احمق باشد. ولتر را به یاد داشته باش: صلح و آرامش از حقیقت بهتر است. همچنین، این ضربالمثل عربی را به خاطر بسپار که میوه ی درخت سکوت، صلح و آرامش است.
#هنر_همیشه_برحق_بودن
#آرتور_شوپنهاور
https://bit.ly/3c9NM1K
@shahreketab
به عنوان ابزاری هشیار کننده مباحثه اغلب برای هر دو طرف واقعا مفید است، زیرا افکار آدمی را تصحیح میکند و او را از دیدگاههای جدید آگاه میسازد.
ولی هر دو طرف بحث باید از لحاظ علم و معرفت و توانایی ذهنی نسبتا با یکدیگر برابر باشند. اگر یکی از آنها فاقد علم و معرفت باشد، حرف دیگری را نخواهد فهمید، زیرا با هماورد خود در یک سطح نیست. اگر از توانایی ذهنی بی بهره باشد، عصبانی خواهد شد، و به ترفندهای فریبکارانه توسل خواهد جست، و سرانجام بی ادبی خواهد کرد.
بنابراین، تنها قاعده مطمئن این است که نه با هر کس، بلکه فقط با کسانی بحث کنید که آنها را میشناسید و میدانید آن قدر عقل و هوش و عزت نفس دارند که حرفهای بیمعنی نمیزنند، کسانی که به دلیل توسل میجویند نه به مرجع کاذب، و به دلیل گوش میدهند و گردن مینهند، و سرانجام حقیقت را گرامی میدارند، دلیل را حتی اگر از جانب خصم باشد مشتاقانه میپذیرند، و آنقدر منصف هستند که، اگر حق با خصم باشد، در اشتباه بودن خود را قبول میکنند.
پس، نتیجه میگیریم که به ندرت در هر صد نفر یک نفر ارزش آن را دارد که با او بحث کنی. بگذار دیگران هر چه دوست دارند بگویند، زیرا هر کسی آزاد است که احمق باشد. ولتر را به یاد داشته باش: صلح و آرامش از حقیقت بهتر است. همچنین، این ضربالمثل عربی را به خاطر بسپار که میوه ی درخت سکوت، صلح و آرامش است.
#هنر_همیشه_برحق_بودن
#آرتور_شوپنهاور
https://bit.ly/3c9NM1K
@shahreketab
.
#برشی_از_یک_کتاب
این طور به نظرم میرسد که شما فقط به خودتان فکرمیکنید آقا، به معاشتان نه چیز دیگر ...
_نه ،مادمازل چیزی که من ازش محرومم همین وقت و فرصت فکرکردن به آیندهی خودم است ولی وقت و فرصت فکرکردن به چیزهای دیگر را، چرا دارم ؛ آدم در صورتی میتواند خودش را راضی کند که بیشتر ازهمه به قول شما به فکر معاش باشد که شرایط فکرکردن به آن فراهم باشد، یعنی وقتی که آدم تأمین باشد و شکمش هم سیر باشد. ولی اگر ازاین وعدهی غذا به فکر وعدهی بعدی باشیم، معلوم است که فکر آدم از کار میافتد
#باغ_گذر
#مارگریت_دوراس
https://bit.ly/2UHZZE0
@shahreketab
#برشی_از_یک_کتاب
این طور به نظرم میرسد که شما فقط به خودتان فکرمیکنید آقا، به معاشتان نه چیز دیگر ...
_نه ،مادمازل چیزی که من ازش محرومم همین وقت و فرصت فکرکردن به آیندهی خودم است ولی وقت و فرصت فکرکردن به چیزهای دیگر را، چرا دارم ؛ آدم در صورتی میتواند خودش را راضی کند که بیشتر ازهمه به قول شما به فکر معاش باشد که شرایط فکرکردن به آن فراهم باشد، یعنی وقتی که آدم تأمین باشد و شکمش هم سیر باشد. ولی اگر ازاین وعدهی غذا به فکر وعدهی بعدی باشیم، معلوم است که فکر آدم از کار میافتد
#باغ_گذر
#مارگریت_دوراس
https://bit.ly/2UHZZE0
@shahreketab
#تازههای_شهرکتاب
#برشی_از_یک_کتاب
اوه رزاموندا! رزاموندا! چه شب زیبای فراموشناکردنی! چه خوشبختی بینظیری! انگار فرشتهی ظریف مهربانی با هزار قلب و هزار نور و هزار صدا تدارکش دیده بود. آه رزاموندا! تو اگر نگاهی بر من بیاندازی، من دیگر مقاومت توانست نخواهم کرد، دیگر مقاومت توانست نخواهم کرد… رزاموندای من، رزاموندای من، تمام هستی من، تمام زندگی من، تمام و تکتک نفسهای من ارزانی عشق تو… خوشت میآید؟ زمان جوانیهای من بود، وقتی رزاموندا تریستانو را نگاه میکرد، و هر چه رزاموندا تریستانو را بیشتر نگاه میکرد، رزاموندا بیشتر زیبا میشد...
#تریستانو_میمیرد
#آنتونیو_تابوکی
https://bit.ly/2VrqPAF
@shahreketab
#برشی_از_یک_کتاب
اوه رزاموندا! رزاموندا! چه شب زیبای فراموشناکردنی! چه خوشبختی بینظیری! انگار فرشتهی ظریف مهربانی با هزار قلب و هزار نور و هزار صدا تدارکش دیده بود. آه رزاموندا! تو اگر نگاهی بر من بیاندازی، من دیگر مقاومت توانست نخواهم کرد، دیگر مقاومت توانست نخواهم کرد… رزاموندای من، رزاموندای من، تمام هستی من، تمام زندگی من، تمام و تکتک نفسهای من ارزانی عشق تو… خوشت میآید؟ زمان جوانیهای من بود، وقتی رزاموندا تریستانو را نگاه میکرد، و هر چه رزاموندا تریستانو را بیشتر نگاه میکرد، رزاموندا بیشتر زیبا میشد...
#تریستانو_میمیرد
#آنتونیو_تابوکی
https://bit.ly/2VrqPAF
@shahreketab
#معرفی_کتاب
#برشی_از_یک_کتاب:
از کنار رودخانه که نگاه کردم، بر ساحل شنی حفرههای زیادی حفر شده بود. در اغلب حفرهها استخوان، جمجمه، آشکارا به چشم میآمد. به نظر میرسید خاکستری که بعد از سوختن بر استخوانها مینشیند با بادی که میوزید همراه و پاک شده بود. جمجمههایی که حدقهشان به گوشهای از آسمان دوخته شده بود. جمجمههایی که دندانهایشان را بر هم فشرده بودند و حالت حسرت داشتند…
#باران_سیاه
#ماسوجی_ایبوسه
#لینک خرید این کتاب:
https://bit.ly/2PD150U
@shahreketab
#برشی_از_یک_کتاب:
از کنار رودخانه که نگاه کردم، بر ساحل شنی حفرههای زیادی حفر شده بود. در اغلب حفرهها استخوان، جمجمه، آشکارا به چشم میآمد. به نظر میرسید خاکستری که بعد از سوختن بر استخوانها مینشیند با بادی که میوزید همراه و پاک شده بود. جمجمههایی که حدقهشان به گوشهای از آسمان دوخته شده بود. جمجمههایی که دندانهایشان را بر هم فشرده بودند و حالت حسرت داشتند…
#باران_سیاه
#ماسوجی_ایبوسه
#لینک خرید این کتاب:
https://bit.ly/2PD150U
@shahreketab
شهرکتاب آنلاین
#معرفی_کتاب #قاسم_هاشمی_نژاد #عشقنامهی_ملیک_مطران لینک خرید کتاب: https://bit.ly/30cAduC @shahreketab
#برشی_از_یک_کتاب
هنگامی كه آستين به نوشتن عشقنامه بالا زدم، مشكل اصلی من لحنی بود كه شخصيتهای قصه میبايست به آن لحن تكلّم كنند. زمان قصه به حدود سيصد چهار صد سال قبل برمیگشت و، طبعاً، تصور غالب بر اين بود كه زبان آن هم میبايست كمی كهنهتر از معمول باشد. بخصوص كه از شخصيتهای ارمنی فيلم نمیشد توقع داشت به لهجهی اصيل تهرانی فارسی خُلّص شُسته رفته تحویل بدهند. اما مشکل من در این بود كه زبان ادبی و قدمائی كه بوفور در «آثار هنری» اين دوران استعمال میشد و الی ماشاءالله میشود، بسيار به گوش من ثقيل بوده و هست. اينها فی الواقع ديالُگ نبودند، يك سلسله متن ادبی بودند كه بمناسبت يا بيمناسبت در دهن بازيگران گذاشته میشدند. حاصل كار چيزی تصنعی بود. هم بازی تصنعی میشد، هم شخصيت تصنعی از كار درمیآمد، هم فضا متصنع و عصا قورت داده میشد. اينكه حتی بياییم چند تا كلمهی روزمره، شكسته بسته، به آن سلسلهی ادبی قاطی بزنيم، باز هم چيزی از ماهيت متصنع كار نمیكاست. پس چه بايد كرد؟ فكر كردم راهی كه میتوانم برای فائق آمدن بر اين مشكل در پيش بگيرم اينست كه ادب کلام را رعايت كنم، اما ساختمان جملات گفتگو را بر اساس نحو زبان محاوره تنظيم كنم و چنين كردم
#عشقنامهی_ملیک_مطران
#قاسم_هاشمی_نژاد
لینک خرید کتاب:
https://bit.ly/30cAduC
@shahreketab
هنگامی كه آستين به نوشتن عشقنامه بالا زدم، مشكل اصلی من لحنی بود كه شخصيتهای قصه میبايست به آن لحن تكلّم كنند. زمان قصه به حدود سيصد چهار صد سال قبل برمیگشت و، طبعاً، تصور غالب بر اين بود كه زبان آن هم میبايست كمی كهنهتر از معمول باشد. بخصوص كه از شخصيتهای ارمنی فيلم نمیشد توقع داشت به لهجهی اصيل تهرانی فارسی خُلّص شُسته رفته تحویل بدهند. اما مشکل من در این بود كه زبان ادبی و قدمائی كه بوفور در «آثار هنری» اين دوران استعمال میشد و الی ماشاءالله میشود، بسيار به گوش من ثقيل بوده و هست. اينها فی الواقع ديالُگ نبودند، يك سلسله متن ادبی بودند كه بمناسبت يا بيمناسبت در دهن بازيگران گذاشته میشدند. حاصل كار چيزی تصنعی بود. هم بازی تصنعی میشد، هم شخصيت تصنعی از كار درمیآمد، هم فضا متصنع و عصا قورت داده میشد. اينكه حتی بياییم چند تا كلمهی روزمره، شكسته بسته، به آن سلسلهی ادبی قاطی بزنيم، باز هم چيزی از ماهيت متصنع كار نمیكاست. پس چه بايد كرد؟ فكر كردم راهی كه میتوانم برای فائق آمدن بر اين مشكل در پيش بگيرم اينست كه ادب کلام را رعايت كنم، اما ساختمان جملات گفتگو را بر اساس نحو زبان محاوره تنظيم كنم و چنين كردم
#عشقنامهی_ملیک_مطران
#قاسم_هاشمی_نژاد
لینک خرید کتاب:
https://bit.ly/30cAduC
@shahreketab
#کتاب با امضای نویسنده هدیه دهیم...
#برشی_از_یک_کتاب
احتمال یعنی خیال رسیدن. مثل هر حیالی، نخست خوب مینماید؛ مثل یک بلندی، یک قله، یک هدف. ما به قله نگاه میکنیم و آن را نزدیک میپنداریم. با خود میگوییم «شدنی است» و ناگهان مست دیدن تصویر خودمان بر فراز آن میشویم و در این مستی امروزمان را از یاد میبریم
جشن امضای کتاب #عین_عاشقی و #دال_دوست_داشتن
به صورت خصوصی در روز سهشنبه 28 بهمن ماه انجام خواهد شد.
علاقهمندان میتوانند برای دریافت کتاب امضا شده، تا دوشنبه 27 یهمن سفارش خود را ثبت نمایند. کتابها بعد از امضای نویسنده در روز چهارشنبه برای شما عزیزان ارسال خواهد شد.
لطفا در هنگام ثبت سفارش در قسمت توضیحات ذکر بفرمایید: جهت جشن امضا
#حسین_وحدانی
هر دو کتاب در دو نوع جلد سخت و نرم قابل سفارش میباشند که لینک سفارش در زیر آماده است:
https://shahreketabonline.com/Products/Package/444/
@shahreketab
#برشی_از_یک_کتاب
احتمال یعنی خیال رسیدن. مثل هر حیالی، نخست خوب مینماید؛ مثل یک بلندی، یک قله، یک هدف. ما به قله نگاه میکنیم و آن را نزدیک میپنداریم. با خود میگوییم «شدنی است» و ناگهان مست دیدن تصویر خودمان بر فراز آن میشویم و در این مستی امروزمان را از یاد میبریم
جشن امضای کتاب #عین_عاشقی و #دال_دوست_داشتن
به صورت خصوصی در روز سهشنبه 28 بهمن ماه انجام خواهد شد.
علاقهمندان میتوانند برای دریافت کتاب امضا شده، تا دوشنبه 27 یهمن سفارش خود را ثبت نمایند. کتابها بعد از امضای نویسنده در روز چهارشنبه برای شما عزیزان ارسال خواهد شد.
لطفا در هنگام ثبت سفارش در قسمت توضیحات ذکر بفرمایید: جهت جشن امضا
#حسین_وحدانی
هر دو کتاب در دو نوع جلد سخت و نرم قابل سفارش میباشند که لینک سفارش در زیر آماده است:
https://shahreketabonline.com/Products/Package/444/
@shahreketab
#برشی_از_یک_کتاب
انسان بیش از آنکه از مرگ بهراسد، از انزوای محضی که مرگ را همراهی میکند، میترسد.
ما میکوشیم زندگی را دو نفری تجربه کنیم، ولی هر یک از ما مجبوریم تنها بمیریم.
کسی قادر نیست با ما، یا به جای ما بمیرد. تصوری که یک انسان زنده از مردن دارد، به خود رها شدنی مطلق و بی چون و چراست.
#اروین_د_یالوم
#مامان_و_معنی_زندگی
لینک خرید این کتاب:
https://shahreketabonline.com/Products/Details/32426
@shahreketab
انسان بیش از آنکه از مرگ بهراسد، از انزوای محضی که مرگ را همراهی میکند، میترسد.
ما میکوشیم زندگی را دو نفری تجربه کنیم، ولی هر یک از ما مجبوریم تنها بمیریم.
کسی قادر نیست با ما، یا به جای ما بمیرد. تصوری که یک انسان زنده از مردن دارد، به خود رها شدنی مطلق و بی چون و چراست.
#اروین_د_یالوم
#مامان_و_معنی_زندگی
لینک خرید این کتاب:
https://shahreketabonline.com/Products/Details/32426
@shahreketab
Shahreketabonline
مامان و معنی زندگی - شهر کتاب آنلاین
خرید کتاب مامان و معنی زندگی نوشته اروین د.یالوم از انتشارات قطره ترجمه سپیده حبیب
#برشی_از_یک_کتاب
شبی از کنار میکده میگذشتم، در روشنای پنجره چشمم افتاد به چندتا مرد که دور میز بیلیارد با چوب بیلیارد افتاده بودند به جان هم و یکی را زدند از پنجره انداختند بیرون. اگر هر وقت دیگری بود از این حرکت منزجر و ناراحت میشدم، اما در آن لحظه به کسی که بیرونش انداخته بودند، حسودیام شد.
چنان به او غبطه خوردم که دلم خواست بروم داخل و کنار میز بیلیارد بپلکم و شلوغ کاری در بیاورم تا مگر از پنجره بیندازنم بیرون. رفتم داخل. مست نبودم، اما می گویید چه میکردم؟ میدانید اعصاب نداشتن آدم را وادار به چه کارهایی میکند؟! رفتم، اما اتفاقی نیفتاد. انگار لیاقت پرت شدن از پنجره را هم نداشتم.
#یادداشتهای_زیرزمینی
#فئودور_داستایفسکی
لینک خرید:
https://shahreketabonline.com/Products/Details/158507
@shahreketab
شبی از کنار میکده میگذشتم، در روشنای پنجره چشمم افتاد به چندتا مرد که دور میز بیلیارد با چوب بیلیارد افتاده بودند به جان هم و یکی را زدند از پنجره انداختند بیرون. اگر هر وقت دیگری بود از این حرکت منزجر و ناراحت میشدم، اما در آن لحظه به کسی که بیرونش انداخته بودند، حسودیام شد.
چنان به او غبطه خوردم که دلم خواست بروم داخل و کنار میز بیلیارد بپلکم و شلوغ کاری در بیاورم تا مگر از پنجره بیندازنم بیرون. رفتم داخل. مست نبودم، اما می گویید چه میکردم؟ میدانید اعصاب نداشتن آدم را وادار به چه کارهایی میکند؟! رفتم، اما اتفاقی نیفتاد. انگار لیاقت پرت شدن از پنجره را هم نداشتم.
#یادداشتهای_زیرزمینی
#فئودور_داستایفسکی
لینک خرید:
https://shahreketabonline.com/Products/Details/158507
@shahreketab
شهر کتاب آنلاین
کتاب یادداشت های زیرزمینی (گالینگور) (علمی و فرهنگی) نوشته فیودور داستایفسکی
خرید کتاب یادداشت های زیرزمینی (گالینگور) (علمی و فرهنگی) نوشته فیودور داستایفسکی از انتشارات علمی و فرهنگی ترجمه حمیدرضا آتش بر آب
#برشی_از_یک_کتاب
سانتیاگو: بهتره به چیزایی که ندارم فکر نکنم بجاش به چیزایی که دارم فکر میکنم؛
من یه عالمه امید دارم بهتره به امید فکر کنم!
#پیرمرد_و_دریا
#ارنست_همینگوی
لینک خرید این کتاب:
https://shahreketabonline.com/Products/Details/175640/
@shahreketab
سانتیاگو: بهتره به چیزایی که ندارم فکر نکنم بجاش به چیزایی که دارم فکر میکنم؛
من یه عالمه امید دارم بهتره به امید فکر کنم!
#پیرمرد_و_دریا
#ارنست_همینگوی
لینک خرید این کتاب:
https://shahreketabonline.com/Products/Details/175640/
@shahreketab
شهر کتاب آنلاین
کتاب پیرمرد و دریا نوشته ارنست همینگوی
خرید کتاب پیرمرد و دریا نوشته ارنست همینگوی از انتشارات نگاه ترجمه محمدتقی فرامرزی